عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یکسالونیمباتو #قسمت_سیصدوشصتودوم آه کشید و گفت: برای من که مطلقه
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_سیصدوشصتوسوم
با گریه علیرضا انسی خانم خداحافظی کرد و رفت.
به سراغ علیرضا رفتم. شیرش دادم و عوضش کردم.
برای شستن دست هایم به حیاط رفتم و کتری را هم پر از آب کردم و روی علاء الدین گذاشتم تا بجوشد.
لباسم را عوض کردم و کمی عطر گل محمدی به لباسم زدم.
موهایم را شانه زدم و به خودم در آینه نگاه انداختم.
با تقه ای که به در خورد برای استقبال از احمد به پشت در رفتم.
احمد در را باز کرد و وارد اتاق شد.
با لبخند به او سلام کردم و دستش را فشردم.
جواب سلامم را داد و نگاهش روی پارچه دور مچ دستم خیره ماند و پرسید:
دستت چی شده؟
دستم را از دستش بیرون کشیدم و گفتم:
طوری نیست
یکم درد می کرد همسایه برام دنبه و زردچوبه مالید
احمد کلاهش را در آورد و پرسید:
چرا درد کنه؟ چیزی شده؟
کت و شال گردنش را از او گرفتم و گفتم:
چیز مهمی نیست تا فردا خوب میشه
بیا بشین برات چای بریزم.
احمد کنار علاء الدین رفت تا دست هایش را گرم کند.
دو استکان چای ریختم و پرسیدم:
چه خبرا؟
احمد آمد کنارم نشست و گفت:
خبرا که پیش شماست
علیرضا را که بیدار بود بغل گرفت و بوسید که گفتم:
این فسقلی امروز خیلی کم خوابید
همه اش بیدار بود و چشماش باز
_بیدار بوده مواظب مامانش باشه
_شایدم چشم می کشیده ببینه باباش کی میاد
احمد نگاه به من دوخت که گفتم:
خیلی کم می بینیمت
صبح بعد از نماز میری و هفت شب بر می گردی
ساعت 9 هم که خوابیم
احمد پایش را دراز کرد. پایین پایش رفتم.
جورابش را در آوردم و در حالی که با دست چپم کف پایش دست می کشیدم تا خستگی اش در برود گفتم:
از وقتی میری تا برگردی آروم و قرار ندارم
هم دلتنگتم هم دلم می جوشه
از بس نبودنت برام سخته پیش پات قبل اومدنت به همسایه که میره سر کار گفتم بچه هاشو هر روز بیاره بذاره پیشم بلکه سرم گرم بشه از فکرت در بیام
هر چند بعید می دونم یک ذره هم حواسم ازت پرت بشه
تو همه دین و دنیام شدی نمیشه بهت فکر نکرد و به یادت نبود
احمد لبخند زد و گفت:
منم تا برگردم همه حواسم پیش توئه
اگه میشد زودتر بیام مطمئن باش یک لحظه رو هم از دست نمی دادم تا پیشت باشم.
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید الله کرم اکبری صلوات🇮🇷
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_سیصدوشصتوچهارم
خم شدم کف پای احمد را بوسیدم که پایش را عقب کشید و گفت:
چی کار می کنی رقیه پام کثیفه
به رویش لبخند زدم و گفتم:
اتفاقا چون کثیفه بوسیدن داره
این پایی که از صبح تا الان برای کسب روزی حلال توی کفش بوده و
از صبح تا شب روی پا ایستادی کار کردی رو اگه نبوسم کم کاری کردم
احمد شرمنده نگاهم کرد که از جا برخاستم و گفتم:
برم سفره رو بیارم شام بخوریم خسته ای
احمد با شرمندگی پرسید:
چیزی پختی؟
در حالی که پشتم به او بود گفتم:
امشب تنبلیم می شد برای همین فقط چهار تا تخم مرغ گذاشتم آبپز بشه با هم بخوریم
_تنبلیت نمی شد بگو تو خونه به جز تخم مرغ چیز دیگه ای پیدا نمی شد
کنار احمد نشستم و در حالی که سفره را پهن می کردم گفتم:
همینم نعمت خداست
خدا رو شکر همین نون و تخم مرغ هست
خیلی ها همینم ندارن و شب گرسنه می خوابن
سر شب قبل اومدنت نمی دونم کی غذای یکی از همسایه ها رو خورده بود یک بلبشویی راه افتاده بود
احمد چهار زانو زد و گفت:
یه روزی همه این سختی هایی که کنارم کشیدی رو برات جبران می کنم
در حالی که تخم مرغ ها را پوست می گرفتم لبخند زدم و گفتم:
همین که هستی و سایه ات بالا سرمه بسه برام
خودش جبرانه
من کنارت سختی نمی کشم
وقتی نباشی و ازم دور باشی سختی می کشم
بعدم کی گفته خوردن تخم مرغ آب پز سختیه؟
تخم مرغ را برای احمد در بشقاب گذاشتم و گفتم:
بعضی وقتا برای آدمایی که تنبلی شون میشه نبودن خیلی چیزا نعمته
خندیدم و گفتم:
این جوری میشه راحت تنبلی رو توجیه کنی و عذاب وجدان نگیری
الان اگه کلی مواد غذایی بود من اصلا حس غذا پختن نداشتم نهایتش به زور یه اشکنه ای برات سر هم می کردم
این قدر بی حس و حال بودم و تنبلیم می شد که حتی همین تخم مرغ رو نیمرو نکردم انداختم تو آب خودش بپزه من بخورم فقط
بعدم جای این که برای این چیزای کوچیک و الکی عذاب وجدان بگیری و شرمنده بشی خدا رو شکر کن که با آرامش و حال خوش کنار هم نشستیم و داریم شام می خوریم
اگه هر شب هفت رنگ پلو می خوردیم ولی یک سره با هم دعوا داشتیم خوب بود؟ یا یکی مون مریض بود خوب بود؟
شکر خدا که سالمیم، دل مون به هم وصله نشستیم کنار هم غذای ساده می خوریم
این شکم رو سنگم بریزی توش پر میشه جز حلال بودن چیزی که می خوریم هیچ چیز دیگه اهمیت نداره
هر وقت خدایی نکرده نون غیر حلال و شک دار آوردی سر سفره ات اون موقع شرمنده باش احمد آقا
احمد سرم را جلو کشید روی سرم را بوسید و گفت:
الهی من قربون اون زبونت برم که این قدر قشنگ حرف می زنی و آرومم می کنی
من اگه تو رو نداشتم زندگیم هیچ قشنگی ای نداشت.
🇮🇷هدیه روح مطهر شهید عبدالمحمد اکبری صلوات🇮🇷
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
امام رضا(ع) فرمودند:
هر که غم مؤمنى را بزداید،
خداوند در روز قیامت، غم
را از دل او میزداید 💕
📗 الکافی. ج۲. ص۲۰۰
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
﮼𖡼 من✋
نگاه از مردم این شهر🌃
می دزدم😌
ولی🧐
﮼𖡼 آنکه را👤
سیری ندارم از تماشایش🥰
تویی💚
محمدرضا احمدی /✍🏼
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🇮🇷 #جهش_تولید_با_مشارکت_مردم
•🚀 #تنبیه_متجاوز | #وعده_صادق
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1345»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
امروز بهـ احـترام زندگے مهربان مے مانم💘
هر جـا قلبے مهربان
در حال تپیـدن است🫀
بهشتے زیبا🌸
در حـال روییدن است🌱
الهۍ امروزتون سرشار از اتفاقات زیبا باشہ💙
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
پیامبر مهربانے ﷺ :
آنڪه نســ👈🏻ـبت به دوسـ💚ـتِخـود
محــبتـ😍ــی داشتہ بـ👀ـاشد و او را
باخبـ🤫ـر نکند،به او خیانـ🥺ـت
ڪرده است!
#کنزالعمال9:25
#معطلیچرابگوبهش؟😉
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩💌𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
باورهای نادرست 3:
گفتیم که
بعضی باورها هستند که
باعث میشن
تصور نادرستی نسبت به
ازدواج داشته باشیم
🔔 قبلا چهارتا باور نادرست رو گفتیم
امروز هم دوتای دیگه رو یاداوری میکنیم
⛅ چهارمیش:
سخت نگیر #هرچی_قسمتت_باشه_همونه 😊
به تقدیر الهی معتقدیم،
اما این تصور رایج هم که
💚 انتخاب همسر و ازدواج رو
شانسی میدونه، نادرسته...
این باور غلط
باعث میشه که
افراد از پذیرش مسئولیتِ
شکست در روابط و همچنین
در کمک به رشد رابطه، شونه خالی کنند
ضمناً این باور باعث امتناع افراد از حضور
در جلسات مشاوره ازدواج میشه
⛅ #ازدواج_کنه_خوب_میشه 😇
منشأ شکلگیری این باور اشتباه،
تصور نادرستیه که «مشکلات جنسی» رو
علت بروز بسیاری از بیماریها و
مسائل میدونند؛
بنابراین گمان میکنند
با ازدواج، مشکل حل خواهد شد!
یادمون باشه
🌙 اگه مساله اخلاقی یا
روحی در خودمون یا طرف مقابل
وجود داره، قبل از ازدواج،
و درگیر کردن دیگری
حتما باید
مساله رو توسط روانشناس حل کنیم..🌸
.
.
𓆩ازتوبهیڪاشارتازمابهسردویدن𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💌𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
من چـ☕️ــاے را
با دارچین دوستدارم
قهوه را با شکـ🍬ـر
و #تُ را با تـمـــــام
تلخے و شیرینےات ☺️
#دوستت_دارم💚
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
•سیـب زمینے تنورۍ با سـس قارچ🍄
سیب زمینے تنورۍ :
۶-۷ عدد سیب زمینـی کوچک 🥔
روغن زیـتون ۳ ق غ
نمک، فلفـل سیاه و قرمز🌶
پاپریکا،پودر سیر🧄
پولبیبر،ادویه کچاپ در صورت تمایل🍅
~سس قارچ:
۷-۸ عدد قارچ متوسط🍄
۲-۳ عدد سـیر🧄
کره یک ق غ🧈
یک ق غ آب لـیمو🍋
۲/۳ لیوان شیر
۲ ق غ خامہ صبحانہ
نصف فنجان پنـیر پارمسان
نمـک
فلفل
پودر آویـشن
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍳𓆪•
•𓆩🙍♂𓆪•
.
.
•• #منو_مجردی ••
💬 سلام...
به عنوان یه مجرد و خیال پردازی هاش
۳/۲/۱ که نشد عقدی بگیرم..😜
میریم برای ۳/۳/۳ ان شاءالله تعالی😂🎊
.
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 898 •
#سوتے_ندید "شما و مجردیتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩مجردییعنی،مجردی𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🤦♂𓆪
عشای الحسین محب الحسین 1.mp3
4.05M
•𓆩📼𓆪•
.
.
•• #ثمینه ••
یار همیشگیم یا سیدالکریم...
#ویژه_رحلت_حضرت_عبدالعظیم_و_شهادت_حضرت_حمزه🏴
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
.
.
𓆩چهعاشقانهناممراآوازمیڪنے𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📼𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یکسالونیمباتو #قسمت_سیصدوشصتوچهارم خم شدم کف پای احمد را بوسیدم
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_سیصدوشصتوپنجم
اولین لقمه را می خواستم در دهانم بگذارم که صدای گریه علیرضا بلند شد.
از جا برخاستم و گفتم:
ای بابا هر وقت من میخوام غذا بخورم این کوچولو هم گرسنه اش میشه انگار
کنار علیرضا نشستم که احمد گفت:
پسرم دوست داره هم زمان با مامان باباش غذا بخوره
خواستم علیرضا را بغل بگیرم که از درد دستم صورتم در هم جمع شد.
احمد با نگرانی پرسید:
چی شدی؟ خوبی؟
به هر سختی بود با دست چپم علیرضا را بغل کردم و گفتم:
خوبم چیزی نیست؟
احمد با نگرانی دستم را گرفت و پرسید:
نمیگی دستت چی شده؟
به رویش لبخند زدم و گفتم:
چیز مهمی نیست نگران نباش
یکم درد می کنه
انسی خانم گفت اینو تا فردا باز نکنم خوب میشه
_خوب چرا باید دستت درد بگیره؟
چه اتفاقی برات افتاده؟
بسم الله گویان مشغول شیر دادن علیرضا شدم و بدون این که به صورت احمد نگاه کنم گفتم:
اتفاق خاصی نیفتاده
تو آشپزخونه این جا داشتم کاری می کردم که دستم درد گرفت
فکر کنم یکم رگ به رگ شده
نگاه احمد به روی خودم را حس می کردم ولی سرم را بالا نیاوردم.
دلم نمی خواست او را وارد خاله زنک بازی های این خانه کنم.
احمد لقمه ای را به سمتم گرفت و گفت:
بیا اینو بخور
لقمه را به سختی از دستش گرفتم و گفتم:
دستت درد نکنه شما بخور من بعد می خورم
احمد کمی سفره را جلو کشید و نزدیک تر به من نشست و گفت:
این طوری تنهایی به دلم نمیشینه
_آخه من دستم بند بچه است سختمه الان چیزی بخورم
احمد لقمه ای را جلوی دهانم گرفت و گفت:
خودم دهانت میذارم که سختت نباشه
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید حسن سلیمانی صلوات🇮🇷
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_سیصدوشصتوششم
احمد یک لقمه دهان من گذاشت و یک لقمه دهان خودش.
شام مان که تمام شد سفره را جمع کرد و من هنوز دستم بند علیرضا بود.
به احمد گفتم:
بی زحمت بشقابو بذار تو سینی بعد با استکانا می برم پای حوض می شورم
احمد کتش را پوشید و گفت:
خودم می برم می شورم تو با این دستت نشوری بهتره
_نمیخواد ببری بیا بشین خسته ای صبح می برم می شورم
احمد به رویم لبخند زد و گفت:
شستن دو تا دونه استکان و یک بشقاب منو از پا نمیندازه
تنها کمکیه که از دستم بر میاد
_دستت درد نکنه ولی نبر
همسایه ها ببینن تو ظرف می شوری صورت خوشی نداره
_این که همسایه ها ببینن و حرف و حدیث در بیارن ذره ای اهمیت نداره
تو هم خودت رو درگیر این فکرا و حرفا نکن
احمد از اتاق بیرون رفت و در را بست.
نفسم را با صدا بیرون دادم.
هیچ وقت برای احمد حرف و حدیث مردم اهمیتی نداشت.
علیرضا خواب رفته بود.
لباسم را مرتب کردم.
چون دستم درد می کرد نمی توانستم آروغش را بگیرم و همان طور روی پایم گذاشتم بخوابد.
احمد با دست و صورت خیس به اتاق برگشت.
سینی را روی طاقچه گذاشت کنار علاء الدین ایستاد و گفت:
هوای بیرون خیلی سرده
دست در جیب کتش کرد و کمی پول کنارم گذاشت و گفت:
فردا که رفتی حرم یکم کلاف بخر برای خودت لباس گرم ببافی
کتش را در آورد و کنارم نشست. از او تشکر کردم و گفتم:
دستت درد نکنه ولی با این وضع دستم فردا حرم نمیرم
یه دستی نمی تونم علیرضا رو بغل بگیرم.
همین الان نتونستم آروغش رو بگیرم بذارمش زمین
احمد دستم را در دست گرفت در حالی که نوازشش می کرد گفت:
ان شاء الله همون طور که خودت میگی تا صبح خوب بشه
اگه نشد باید یه فکر اساسی براش برداریم
راستی یک خبر خوب ...
با ذوق نگاه به او دوختم و پرسبدم:
چه خبری؟
احمد علیرضا را از روی پایم برداشت و گفت:
امروز شنیدم می گفتن تبعید آقای خامنه ای تموم شده و قراره برگردن مشهد
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید ولی الله اکبری (جانباز نابینا) صلوات🇮🇷
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
بر چادرم، کبوتر صحن حرم نشست🕊
اینجا چه ساده حال دلم خوب خوب شد
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
﮼𖡼 هر کسی را👤
میل دل باشد بسوی این و آن💞
﮼𖡼 میل جان ما😌
به عالم نیست الّا سوی تو🥰
لاهیجی /✍🏼
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🇮🇷 #جهش_تولید_با_مشارکت_مردم
•🚀 #تنبیه_متجاوز | #وعده_صادق
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1346»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
اۍ دوســت🌱
هـر لحظه تو را غـرق صفا مےخواهم❣
هـر روز تو را کــامروا مےخواهم👌🏻
از بـهر تو و هر کہ تو را دارد، دوست🫂
آرامـش خاطـر از خدا مےخواهم🏖
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
امام علے (؏) :
موفقیت با دوراندیـ🤔ـشی
به دست مےآیـ✌️🏻ـد و
دوراندیشی، با کسب تجـ📊ـارب
#غررالحکمص311
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩🌿𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
در دلــ♡ـم هستے و
از حالِ دلم بیخبرۍ...؟!🤨
#معصومهصابر
#مگهمیشهمگهداریم؟
.
.
𓆩عاشقےباشڪهگویندبهدریازدورفت𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌿𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
🍃🌼/ اے که هواے منے
🍃🌼/ بے #تُ نفــس ادعاس
🍃🌼/ ذکر کمالات #تو
🍃🌼/ تذکرﺓ الاولیاســـت😌👌🏻
#غلامرضا_طریقے
#تقدیم_به_فرماندهے👈🏻🫀
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
53.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🍳𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
بـا همـین چهـار قلـم ، یہ مــرغ بریـونے تـوپ آمـاده کنید😍🍗
مـرغ درسته🐔
نمــک و فلفل سیاه🧂
پاپریکا
فلــفل قرمز🌶
روغــن💛
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍳𓆪•
•𓆩🙍♂𓆪•
.
.
•• #منو_مجردی ••
💬 همسایمون نذری آورده بود
اومدم تشکر کنم قاطی کردم گفتم:
خدا رو شکر :|
بیچاره فکر کرد
داشتیم از گرسنگی میمیردیم😢
دو تا بهمون داد ..😄
.
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 899 •
#سوتے_ندید "شما و مجردیتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩مجردییعنی،مجردی𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🤦♂𓆪
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
ی #ایده واسه امروزتون آوردم خــفــن😎🤌
امروز ک لباسای جناب همسر رو اتو کردید این یادداشت رو بنویس بذار تو جیبش حساابی #دلبری کنید😜👇
یه خانومی خوب و باسلیقه😌=یه آقایی خوشتیپ و اتوکشیده😁
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
enc_17101152191684580984189.mp3
3.42M
•𓆩📼𓆪•
.
.
•• #ثمینه ••
به خودم میگفتم عاشق نمیشم
بی خیال عقل و منطق نمیشم...
ای حسین جانم ♥️🥺
#شب_زیارتی_ارباب
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
.
.
𓆩چهعاشقانهناممراآوازمیڪنے𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📼𓆪•
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
خودت رو باور داشته باش😌👒
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•