•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
|😌|ضامن که رضا ع باشد
|🦌|من آهوی در بندم
روزِ دوازهم چله زیارت عاشورا!
.
.
𓆩پنجرهِفولادِرضابراتِکربَلامیدھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_هشتادودو _عمو محمود؟؟ نه عمو وحیدم..مگه عمو محمود منو
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_هشتادوسه
:_پریا چی میگفت؟؟
جوابش را نمیدهم... نمی دانم چه باید بگویم...اصال نمیدانم اآلن چه حالی دارم...گیج و منگ
شده ام. من به این مهمانی دعوت شده ام،تا پسر میزبان،بار دیگر به جمع دوستانش بازگردد...
جز طعمه شدن مگر معنای دیگری دارد....
بلند میشوم،بدون فکر،بدون تأمل،حتی نمیدانم میخواهم چه کنم...حس میکنم مغزم یخ زده.
دانیال صدایم میزند:نیکی...
توجه نمیکنم...به میز مامان و بابا میرسم. مامان و بابا و آقای رادان و شهره نشسته اند و
مشغول بگو و بخند....
:_مـــــامـــان...
متوجه حضورم نمیشوند،بلندتر،داد میزنم:مـــامــان
هرچهار نفر به طرف من برمیگردند
:_میخوام برم خونه...همین اآلن...
لبم را گاز میگیرم تا اشک هایم جاری نشود...
بابا متوجه حال بدم میشود:باشه بابا،بریم...
مامان میگوید:کجا بریم؟چی شده نیکی؟
صدایی از پشت سرم میآید:اگه اجازه بدین من میبرمش آقای نیایش...
برمیگردم،دانیال است... دستم را مشت میکنم،به سختی جلوی خودم را میگیرم تا عصبانیتم را
نثار صورتش نکنم...
آقای رادان میگوید:آره مسعود،بذار دانیال میبردش... البته نیکی جان،ما خوشحال میشدیم که
بیشتر میموندی....
بابا میگوید:نه،بهتره مام بریم...
و لبخندی به صورتم میپاشد،نگاه مهربانش آرامم میکند.
در تمام مسیر،مامان غر میزند که چرا زود آمدیم و مهمانی تمام نشده بود..
بابا هم،در کل مسیر،با مهربانی و حوصله،سعی دارد مامان را آرام کند..
من هم تمام طول مسیر،با وجود حس بد و ناراحتی هایم،با وجود تمام زخم هایی که به قلبم
خورده بود،حس خوبی داشتم... حس قشنگی که بابا،با حمایتش به من عیدی داد...
خدایا شکر
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_هشتادوچهار
نفس عمیقی میکشم،دست هایم را تا باالی سرم میبرم و کش و قوس به بدنم میدهم.زیر
لب)بسم اللّه(میگویم و برگه ی پاسخنامه را تحویل مراقب میدهم. وسایلم را جمع میکنم. مقنعه
ام را مرتب میکنم و بلند میشوم. بچه ها،گروه گروه از کالسها بیرون میآیند. از جلسه ی کنکور
بیرون میزنم. آفتاب چشمم را میزند. نگاهی به دور و بر میاندازم. دخترها به طرف خانواده
هایشان میروند. یکی مادرش را بغل گرفته،یکی روی زمین نشسته و گریه میکند،یکی هم از ته
دل میخندد. با نگاه به دنبال مامان و بابا،میگردم. روی پنجه ی پا بلند میشوم و اطراف را میکاوم.
دستی روی شانه ام قرار میگیرد. برمیگردم،باباست. مهربان نگاهم میکند:چطور بود بابا؟
و دست هایش را باز میکند،نمیتوانم خودم را نگه دارم. به آغوش پدرانه اش احتیاج دارم،بغلش
میکنم و بابا،دست هایش را دورم حلقه میکند. ناخودآگاه گریه میکنم. بابا میگوید:چرا گریه
میکنی نیکی؟فدای سرت..هرچی بشه فدای سرت.. امسال نشد،سال دیگه،دانشگاه
آزاد...هرچی.. غصه خوردن نداره که.
خودم را از او جدا میکنم:خوب بود بابا،خیلی خوب
:_راست میگی؟
با کناره ی انگشت،اشک هایم را میگیرم و سرم را تکان میدهم.
بابا به پهنای صورت میخندد.
بیا بریم،تعریف کن ببینم گُ :_ ل کاشتی یا نه؟
پس حدسم درست بود،او نیامده...مامان،حتی اینجا هم نیامده..
بعد از مهمانی سال تحویل،من خودم را درگیر درس کردم و حتی از خیر امامزاده رفتن گذشتم،تا
مجبور نشوم به باج دادن. مامان هم از همان روز،قهر کرد. رابطه ی بینمان،سرد بود؛سردتر شد...
بغضم را قورت میدهم و به بابا لبخند میزنم. مامان نیست،وگرنه بابا،اینقدر بی واهمه مهربان
نمیشد.
با هم به طرف ماشین میرویم،حس سبکی دارم،حس رهایی،حس آزاد شدن از بندی به نام
کنکور...
بابا با خنده میگوید: خب باالخره به مردم بگیم دخترمون چی کاره میخواد بشه..
لبخند به لبم میدود،تصمیمم را سرجلسه گرفتم.
:_وکیل،خانم وکیل..
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
* چلهای هست✔️
آهِ ما ازلی است👌
* دلخوشیمان😌
وجود سیدعلیست💚
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🚩 #محرم | #امام_حسین
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1438»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
پرسـیدمش: چگونـہ و ڪِـے
صبـح مـےشود؟💖
چشمـے ز هم گشـود
بـہ نرمـے جواب را 🦋(:
#حسین_منزوی
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
اَلْحِکْمَهُ لا تَنْجَعُ فی الطّباع الفاسِدَهِ
امام هادی(ع):حکمت، اثری در دلهای فاسد نمیگذارد.💔
منبع: بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۷۰✍
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
بـه روے #آیـنه ے پُر غبار من
بنویسـ✍🏻:
بدون #عشق
جهان جاے زندگانے نیست...
#فاضل_نظرے💐
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
•𓆩🌿𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
دیگران چون بروند از نظر،از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی:)🤍
.
.
𓆩عاشقےباشڪهگویندبهدریازدورفت𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌿𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🧵𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
زندگـی گاهـے
آرے
بـہ همین باریکـےست💚
زندگانـے هنـر بافتـن پارچـہے زیباییـست🧶🧵
زندگـے دوختن شادےهاسـت
و بـہ تـن ڪردن پیراهن گلدار امـید . .🪡👚
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🧵𓆪•
•𓆩🙍♂𓆪•
.
.
•• #منو_مجردی ••
💬 دوستای مجرد من،
ضخامت ۵ سانتی کرم ضد آفتاب میزنن
ی عینک دودی به ابعاد عینک جوشکاری🕶
کلاه آفتابی به مساحت آلاچیق👒
ماسک😷 دستکش🧤 و..
عزیزم نگران نباش!
سرطان هم تو رو نمیگیره ..😆
[گریه حضار مجرد🥲]
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 980 •
#سوتے_ندید "شما و مجردیتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩مجردییعنی،مجردی𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🤦♂𓆪
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
روایت همسر شهید:
هر ماه ده درصد حقوقش را به من می داد و می گفت: خانم این غیر از مخارج خانه و متعلق به شماست. هر طور مایلید و صلاح می دانید خرج کنید.
چون می دانست من در بسیاری از امور مقیدم و بعضی از چیزهای را که می خواهم از خرجی خانه نمی خرم.
#بهروایت_همسرشهید♥➣
#برشےازیڪروایٺعاشقانھ
#شهید_بهشتی
#شهدارایادکنیمباذکرصلوات
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
دورمشو ز چشم من(:🤍
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
کلمات معجزه میکنند♥🌱
یکیشو انتخاب کن امروز ب همسرت بگو👏😍
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
روزِ سیزدهم چله زیارت عاشورا!
.
.
𓆩پنجرهِفولادِرضابراتِکربَلامیدھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_هشتادوچهار نفس عمیقی میکشم،دست هایم را تا باالی سرم می
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_هشتادوپنج
صدای موبایلم میآید،بدون اینکه چشمانم را باز کنم،با دست به دنبالش میگردم. برش میدارم و
با گوشه ی چشم اسم فاطمه را میبینم. جواب میدهم.
:_الو،جانمـ فاطمه؟
صدای پر از شادی اش در گوشم میپیچد
+:سالم علیکم خانم،بابا تو هنوز دل نکندی از اون رختخواب؟؟
:_باور کن تازه چشمام گرم شده بود،هنوز بدنم عادت داره ساعت شش نشده پاشم،چه خبره
حاال کبکت خروس میخونه؟
+:اوال که ساعت ده صبحه،از ساعت شش تا الان چهار ساعت وقت هست،تو میگی تازه
چشمات گرم شده بود؟
بعدم بیا بریم بشر یه دوری بزنیم از آزادی مون لذت ببریم.
:_باشه،کجا بیام؟
+:بیا خونه ی ما،راستی اشکالی نداره که فرشته ام باهامون باشه
:_معلومه که نه،چه بهتر،فقط من قبلش باید یه سر تا مسجد برم
+:باشه پس میبینمت زود بیا،خدافظ
:_خداحافظ
بلند میشوم،لباس مرتب میپوشم و راهی خانه ی فاطمه میشوم. مامان بازهم خانه نیست...
سر خیابان چادرم را سر میکنم و راه میافتم .
به مسجد میرسم،باز همان حال معنوی به سراغم میآید،دلم میخواهد پرواز کنم.. ولی وقت ندارم
الان داخل مسجد بشوم. جلوی در پسربچه ای پنج،شش ساله ایستاده،به طرفش میروم.
:_سالم گل پسر
به طرفم برمیگردد
+:سالم خانم،من آقاعلی ام،گل پسر نیستم که..
:_عزیزدلم
کنارش روی سکوی مسجد مینشینم و کیفم را در جست و جوی چیزی که بتواند این جوانمرد را
خوشحال کند،میگردم. در همان حال میگویم
:_علی آقا شما مشدی رو میشناسی؟
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_هشتادوشش
+:بله که میشناسم
:_زحمت میکشی بری صداش کنی؟
+:چشم
باالخره پیدا کردم،حاصل کاوش میشود یک آبنبات.
به طرفش میگیرم،
:_بفر مایید علی آقا،این مال شماست..
نگاهی به آبنبات و نگاهی به صورت من میاندازد،تردید از چشمانش میبارد.
+:نه،مامانم گفته از غریبه ها چیزی نگیرم.
صدایی از ورودی مسجد میآید:بگیر علی جان، ایشون غریبه نیستن.
علی بلند میشود:دایی،مامان بزرگ همه جا رو دنبالتون گشت.
بلند میشوم،سید جواد است. سرم را پایین میاندازم
:_ سالم
+:سالم
علی میگوید:خب دایی من میرم خونه شمام بیا..
و از کنار سیدجواد رد میشود،سید از شانه اش میگیرد:ولی فکر کنم قرار بود یه کاری کنی
و به من اشاره میکند،علی انگار تازه یادش آمده میگوید:وای اآلن مشدی رو صدا میکنم. و به
طرف مسجد میدود .
سید جواد میخندد و سر تکان میدهد
+: داییشه
ناخودآگاه لبخند میزنم
:_خدا حفظش کنه
میگوید
+:راستش به بچه ها سپرده بودم اگه شما رو دیدن، عوض من حلالیت بگیرن،شکر خدا خودتون
رو دیدم. خوبی،بدی دیدین حالل کنین
:_اختیار دارین،من جز خوبیندیدم. شما لطف بزرگی در حق من انجام دادین،یعنی من مدیون
شمام.
+:نفرمایین،انجام وظیفه بوده.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
💕⃟🛵
•• #خانومِ_حاجی ••
.
.
یه روز اومد نشست رو به روم،
دستمو گرفت تو دستاش..
+ گفت: حاج خانم یه سوال بپرسم؟!
- گفتم: جانم؟!
+ حاج آقا گفت: چه فرقی بین من و
بقیه آقایون میبینی؟!
منم ابروهامو دادم بالا یه نگا بهشکردم و خندیدم!
- گفتم: چیزی شده؟!
+ گفت: نه هویجوری!
- گفتم: حاج آقا شمام مثل بقیه مردایی!
تعجب کرد! خندیدم و ادامه دادم!
فقط پیش شما امن تره :)
اخمات قشنگتره :)
خندههات دلبره :)
وجودت پر از آرامشه :)
دل من برات ضعف میره :)
فرق بزرگت اینه که من عاشق شمام (:
○ کپے!؟
- تنهاباذڪرآیدیمنبع،موردرضایتاست☺️
‹ 💌 ›↝ #بفرستبراش
‹ 🤫 ›↝ #متاهلهابخونند
.
.
◞مرا وصلھ بزن بھ
سمتِ چـ♡ـپِ پیرهنت⇩◟
Eitaa.com/asheghaneh_halal
💕⃟🛵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
* طرح لبخند تو☺️
پایان پریشانی هاست💚
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🚩 #محرم | #امام_حسین
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1439»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
هر جا بهارِ جلوهٔ او در نظر گذشت
اشکی که سر زد از مژه، بوی گلاب داد...🌸💞
#بیدل_دهلوی
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩💌𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
هر دختری
دوست داره بعد از ازدواج
به آسایش و آرامش برسه ❤
در روایات،
#قناعت از بهترین ویژگیها
برای خانومها،
و دور بودن از #خساست
ویژگی مثبت و مهم آقایون معرفی شده
👈 اما
از کجا بدونم کسی خسیسه یا نه؟
تفاوت انسان خسیس با
صرفهجو چیه ...؟ 🌙
فرد خسیس،
به نیازها و خواستهها،
یا پاسخ نمیده یا اونها رو بطور
ناقص رفع میکنه؛
بدون هیچ برنامهریزی یا هدف خاصی
اما فرد صرفهجو،
بخاطرِ داشتن برنامه و هدفِ واقعی،
با مدیریت و فکر،
به نیازها پاسخ میده و
خودش و دیگران رو از نعمتهای خوبِ
خدایی محروم نمیکنه 🍀
برای فرد خسیس،
فقط مهم اینه که پولهاش جمع بشه؛
و برای اینکار معمولا
خانواده رو به رنج و سختی میندازه 🍃
برای همین،
قبل از بله دادن و ازدواج 💍
با پرسیدن سوال، با تحقیقات،
یا #بررسی رفتار و حرکات خواستگار،
متوجه بشید
تعریف او، از قناعت چیه؟
اهل رفت و آمد و معاشرت هست؟
برای سلامتی، تفریحات و ...
چقدر هزینه میکنه؟
#درست_انتخاب_کنیم 🌸
.
.
𓆩ازتوبهیڪاشارتازمابهسردویدن𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💌𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
اے تماشایت
کلـــ🗝ــیدِ قفلِ
فـتـــــحُالبـــــابهـا... 😍
#اشرف_مازندرانے
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
•𓆩🧕𓆪•
.
•• #منو_مامانم ••
💬 میخواستم بزرگ شدم
برای مامانم خونه بخرم...
چندوقت پیش یه شونه تخم مرغ براش
خریدم، هنوز بابتش بدهکارم🐤🥚😩
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 981 •
#سوتے_ندید "شما و مامانتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
𓆩بامامان،حالدلمخوبه𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🧕𓆪
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
و من با نخستین نگاه تو آغاز شدم(:✨
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
✅آنچه یک مرد از همسرش میخواهد👇
🤍حفظ صلح و آشتی پس از درگیریهای کوچک
💖همیشه مرتب بودنِ زن
🤍ستودن قدرت مرد
💖نیاز به آرامش
🤍یه خانومِ پرانرژی
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
روزِ چهاردهم چله زیارت عاشورا!
.
.
𓆩پنجرهِفولادِرضابراتِکربَلامیدھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪