eitaa logo
آستانِ مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
61 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام تنها کانال بانوان اعتاب مقدس Admin: @karimeh_135 @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1579912521.mp3
7.57M
🍃🌸🍃 بعضیا از پولشون لذت می برند بعضیا از بچه هاشون بعضا از زیبایی شون اما آدمای بزرگ... 💚 در کنار آنچه که دارند؛ 😇 از دارایی های دیگران هم لذت میبرند! 🍃🌹🍃 @astanehmehr
🏴 💎 😯 یک عمل مستحب = هزار عمل واجب «روضه خوانی و گریه بر سیدالشهدا علیه‌السّلام عمل مستحبی است که هزار واجب در آن است!» شیخ عبدالکریم حائری همواره درس خود را با مرثیه و سوگواری بر سیدالشهدا علیه‌السّلام آغاز می نمود و دهه محرم مجلس سوگواری داشت و روز عاشورا خود به نشان سوگ حسین، گِل بر چهره و پیشانی می مالید و جلو دسته عزاداری علما حرکت می کرد. ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
🔳 ◻️ اگر از غصه‌ی غارت و اسارت اهل بیت علیهم السلام بمیریم، شایسته است 🔘و من خطبة له علیه‌السلام: ▫️وَ لَقَدْ بَلَغَنى اَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْاَةِ الْمُسْلِمَةِوَ الاُْخْرَى الْمُعاهَدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَها وَ قُلْبَها وَ قَلائِدَها وَ رِعاثَها، ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ اِلاّ بِاِلاْسْتِرْجاعِ وَ الاِْسْتِرْحامِ، ثُمَّ انْصَرَفُوا وافِرينَ، ما نالَ رَجُلاً مِنْهُمْ كَلْمٌ، وَلااُريقَ لَهُمْ دَمٌ. فَلَوْ اَنَّ امْرَءاً مُسْلِماً ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا اَسَفاً ما كانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ كانَ بِهِ عِنْدى جَديراً. 📓نهج‌البلاغه، بخشی از خطبه‌ی ۲۷، ترجمه‌ی استاد دشتی ◾️▪️▫️▪️◾️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔉 🥃 قابل توجه ارادتمندان خاندان اهل بیت علیهم السلام: مراسم روضه ویژه بانوان هرپنج شنبه ساعت ۸ صبح درایام سوگواری تاپایان ماه صفر درحرم مطهر- صحن صاحب الزمان ( عج)- روبروی کفشداری ۱۲ طبقه فوقانی (امورفرهنگی خواهران) برگزار میگردد 🍃•••••• ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
داستان 📝 مطهره پیوسته یک چشمی به ساعت نگاه کردم، مثل اینکه ساعت نه و نیم بود. دوباره چشمامو بستم که خواب قشنگ دیشب رو مرور کنم. خیلی صورت بچم گرد بود. خیلی هم سفید بود. چرا سنجاق سر داشت؟ خدایا! توی گهواره کوچولوی فلزی کنار تختم، بخدا همینجا گذاشته بودیمش. چشمم رو آروم باز کردم، جای خالی تخت فسقلی رو کنار تخت دیدم. توی ذهنم داشتم اندازه میکردم که واقعا توی اتاق خواب کوچولوی ما یه همچین تختی جا میشه؟ بله فکر میکنم جا میشه. توی خواب داشتم یه لیوان آب از یخچال میخوردم و لنگ به دست داشتم میومدم که پا تختی و پنجره و دور تخت رو گردگیری کنم که دیدم پاتختی ها نیستند و به جاش یه گهواره اونجاست. یه دختر ناز با سنجاق روی سرش! بغلش کردم و از شدت خوشحالی داشتم خفه میشدم. اون بچه من بود. یهو صدای زنگ اومد. دوتا چشمام باز شد. کی میتونه باشه؟ چندبار پلک زدم و دویدم پشت چشمی در. حورا بود با دخترش. ساعت نه و نیم آخه؟! هل شده بودم. نمیخواستم بفهمه خواب بودم. صورتم، وای صورتم رونشسته بودم. ای بابا ! گفتم: بله بله اومدم. رفتم صورتم رو شستم. موهامو مرتب کردم و درب اتاق خواب رو بستم تا بهم ریختگی، معلوم نکنه خواب بودم. درو باز کردم و سلام کردم. تعارف کردم تشریف بیارید تو خونه و فورا قبول کردند. حورا گفت: آبجی مزاحمت نباشم توروخدا. گفته بودی قالی یادم میدی مزاحمت شدم بخدا شرمنده. گفتم: خواهش میکنم مراحمی منم بیکارم چه کار دارم. درب واحد رو بستم و مهمونامو روی مبل دعوت کردم. فوری رفت سراغ تابلو فرش و دستی روی بافتش کشید. دختر مودب و زیباش لبخندی به من زد و چشمکش زدم. دستی روی صورتش کشیدم و گفتم شما چقدر نازی ماشالله. حورا گفت: آبجی دسه بچم پایینه. آبجی کاری نداشتی؟ مزاحم زندگیت نباشم؟ توروخدا کاری داری من برم. پاشد و گفت: ریحانه بریم مزاحم خاله شدیم آبجی میرم یه وقت دیگه میام. با تعحب گفتم: چرا؟ ای بابا! بفرما باش باور کن کاری ندارم. پشیمونی از صورتش میبارید شایدم خجالت بود نمیدونم. شایدم از قیافه من معلوم بود که از خواب بیدار شدم. گفتم: نه بفرمایید بنشینید. خیلی هم خوشحالم کردین تشریف آوردین. و این نشستن همان و همدم شدن همانا! 🤱👼🤱👼🤱👼 @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🍃 اگر این روزها چشم‌های برادر از روی نیزه، بی قرار حال خواهر است سال‌هاست، چشم‌های برادری در طوس، به سمت خواهری در قم است... خواهری که در کویر مرکزی کشور، گویا نگین درخشانی است که چشم‌های بی تاب و عاشق را نور می‌بخشد... ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 آشنایی با سیره تربیتی امام حسین (علیه السلام) 🔖مدت دوره ۱۴ روز 🎵نحوه برگزاری: آفلاین (صوت و عکس نوشته) 📮همراه با برگزاری مسابقه در پایان دوره 🎁کمک هزینه سفر اربعین و متبرکات عتبه حسینی ▶️شروع: ۲۰ محرم 📆زمان مسابقه: ۴ ماه صفر 📅زمان قرعه کشی: ۵ ماه صفر مصادف با شهادت حضرت رقیه علیها السلام. ◼️◽️◾️▫️ 🕌 واحد خانواده حرم مطهر 📣 کانال تخصصی خانواده فاطمی https://eitaa.com/joinchat/1443561510Cdccfd61dde
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 طب مقدماتی 🔹 جذب زبانی _ استفاده از آدامس های طبیعی 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
🌸 👌🏻 یه غذای فوری، سالم، مقوی و خوشمزه درست کن! «کوکوی مخلوط» ⬅️ مواد اصلی: (مقدار مواد بسته به اندازه ماهیتابه، متغیر است، مواد باید به اندازه‌ای باشد که تمام کف ماهیتابه پر از مواد شود) تخم مرغ سیب زمینی فلفل دلمه‌ای پیاز داغ در صورت تمایل قارچ یا گوشت چرخ‌کرده ⬅️ ادویه: نمک و زردچوبه فلفل سیاه پودر آویشن 🔹 سیب‌زمینی‌ها رو به صورت نگینی خورد کرده، سپس کمی در روغن بپزید به حدی که زیاد سرخ نشود. 🔸 فلفل دلمه‌ای را هم نگینی خورد کرده و سپس به همراه پیاز داغ، به سیب زمینی ها اضافه کنید. 🔹 در صورت تمایل به اضافه کردن قارچ و گوشت چرخ‌کرده، آن‌ها را نیز به مواد اضافه کنید و اجازه دهید همه‌ی مواد در روغن بپزند. (با حرارت ملایم) 🔸 ادویه جات را اضافه کنید و کمی تفت دهید. 🔹 حالا تخم مرغ ها را در ظرف دیگری شکسته، هم بزنید تا سفیده و زرده کمی مخلوط شوند. 🔸 مواد اصلی را در سطح ماهیتابه به صورت یکسان پخش کنید و تخم مرغ‌ها را به مواد در حال پختن اضافه کنید. 🔹 بعد از اضافه کردن تخم مرغ، دیگر مواد را هم نزنید تا بتوانید کوکوی مخلوط خود را بعد از پخت کامل، به صورت تکه‌ای از ماهیتابه خارج کنید. 🔸 بعد از اینکه قسمت زیرین مواد، پخته شد، به مدت پنج الی ده دقیقه در ماهیتابه را گذاشته، تا قسمت رویی کوکوی مخلوط نیز پخته شود. 😊 هم اکنون غذای شما آماده میل کردن است. ◼️◾️▫️◾️◼️ «آستانِ مهر» | @astanehmehr
🏴🕊 «خانه ما دائماً محاصره می‌شد و دائماً حاج آقا را می‌گرفتند و می‌بردند. ولی من ته دلم شاد بود، چون می‌دانستم هدف ایشان چیست. هر وقت می‌آمدند، می‌گفتم و می‌خندیدم و شاد بودم، و حاج آقا می‌گفتند: «همیشه این صدای خنده‌های تو توی گوشم هست و در زندان به من روحیه می‌دهد.» بچه‌ها را هم که می‌خواستم ببرم برای ملاقات، اسم زندان را نمی‌آوردم و می‌گفتم: « داریم می‌رویم باغ پدر جان.» 🎙 راوی: خانم زهرا گل گل، همسر شهید لاجوردی ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا رب الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجه (علیهم السلام) ➖➖➖➖➖➖➖➖ @astanehmehr
🏴 📖 ناله‌ام در خیمه‌ها خون بر دل غم می‌کند روی پا هستم ولی داغت شهیدم می‌کند پرچم سرخ توام من، دائماً در اهتزاز شانه‌ام را گرچه داغ کربلا خم می‌کند لرزه‌های باد را می‌بینم از بالای تَل تا که بندِ معجرم را صبر محکم می‌کند در دل ویرانه‌یِ ماتم، بساط گریه را روضه‌های دخترت هر شب فراهم می‌کند بس که گل انداخته لب‌های تو در تشت خون چشم من لبخندهایت را مجسَم می‌کند بوسه بر رگ‌های بی‌جانت زدم وقت وداع این مصیبت‌ها مگر صبر مرا کم می‌کند... ✍🏻 فرزانه قربانی ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
سلام بهانه‌ی اشک های غلتانم! سحرگاه عاشقی سراغت را از نسیم بی تاب گرفتم. باز هم که در آغوش صحرایی. نکند دلتان هوای عمه جانتان را کرده؟ به هوای ایشان پا برهنه بر صفحه‌‌ی داغ بیابان قدم می‌گذارید؟ هنوز هم خار های بیابان را از منزل خاکی شان جدا می‌کنید تا خاطر پای کودکی را نیازارد؟ پس آقای قلب من! دمی به دستان خود بنگرید. زخم خارها روی انگشتانتان جا خوش کرده. کاش کنارتان بودم. مرهمی می‌شدم برای زخم دلتان. ای بهار این ماتمکده خزان دیده! کی از آینه ها قصد عبور داری؟ هم چاه سر راه تو باید بکنیم هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم این نامه‌ی چندم است که می‌خوانی داریم رکورد کوفه را می‌شکنیم 📝فاطمه پاکدامن ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه @astanehmehr
📚 📋 نام: فاطمه عاشورا ✍🏻 نویسنده: محمدرضا سنگری 🔰 وجود کتابی با عنوان «فاطمه عاشورا» غنیمت است؛ چرا که در شعاع نور عظمت حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و همچنین بخاطر محتوای کمی که در تاریخ وجود دارد، کتاب با موضوع بانوان عاشورایی، تقریباً کمیاب است. ▪️کتاب «فاطمه عاشورا» در عین اطلاع‌رسانی، متنی جذاب و خواندنی دارد و شیرینی نثری شیوا و پرمحتوا را خط به خط و ورق به ورق به مخاطب منتقل می‌کند. ▫️محمدرضا سنگری از فاطمه صغری سلام‌الله‌علیها، دختر امام حسین علیه‌السلام؛ نوشته است. ▪️از روزی که به اندازه یک سال درد و رنج و غم و حرمان داشت. از بیوگی فاطمه در شهادت همسرش حسن مثنی و فرزندان به یتیمی نشسته‌اش... ☑️ کتاب «فاطمه عاشورا» با شیوه‌ای تحلیلی- تحقیقی، اما بیانی مخاطب‌پسند آغاز می‌شود. 📖 فصل ابتدایی کتاب بررسی فرزندان پسر سیدالشهدا علیه‌السّلام با ذکر نام و مشخصات آن‌هاست. 📖 فصل بعد، متعلق به دختران امام حسین علیه‌السّلام، به جز فاطمه صغری است. 📖 فصل سوم کتاب اختصاص به فاطمه صغری (ام‌عبدالله)، دختر بزرگ امام و سومین فرزند بعد از علی اکبر و علی‌بن‌الحسین علیهم‌السّلام دارد و به بررسی اسامی و القاب و انساب و خویشاوندان فاطمه صغری سلام‌الله‌علیها و ویژگی‌های او می‌پردازد. ◼️◾️▫️◾️◼️ «آستانِ مهر» | @astanehmehr
🔸شما می توانید عکس فرزند دلبندتان را حین عرض ارادت به بانوی کرامت به آیدی زیر: @karimeh_135 ارسال کنید. 🔷💠🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
🏴 درود ماه و کهکشان و خورشید و فلک بر ملیکه‌ای که وداع عاشقی را سلام گفته و به شوق روی برادر عزم کویر تشنه لب کرده . این است رسم عاشقی خواهران خواهری بی‌تاب نظر به روی ماه برادر راهی بیابان می‌شود و خواهری دیگر در این روز ها منزل به منزل در دل دشت با راس برادر همسفر می‌شود . چه داغ بزرگی است ، داغ اسارت عمه‌ی سادات ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞 💠 خانم عزیز میدونی چه وقتاچه کارایی باید انجام بدی؟ وقتی همسرت عمیق داره فکر میکنه از غارتنهایی خودش بیرون نیارش؛ دوست نداره 🤔❤️ 💌〰🍃〰🍃〰🍃〰 ✅ ادامه دارد 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
قسمت پنجم.mp3
13.29M
📖 ۱۳۶۱ این ماجرا داستان زندگی پسرجوان شوخ طبعی است بنام احمد که در زندگیش لودگی موج میزند اما در طی ماجراهایی مسیر زندگیش عوض میشود. شما را دعوت میکنیم در مسیر زندگی احمد همراه او باشین. ▫️خلاصه قسمت چهارم: مامان مجید خیلی نگرانه! احمد مستاصل مونده چیکارکنه! احمد طناز دیگه شوخ و شنگی از کله اش پریده بود و میترسید به خونه برگرده چون سرآقا با قداره منتظرشه 🎙 با خوانش هنرمندانه نویسنده ی کتاب: مطهره پیوسته 🔷💠🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
🏴 💠 🔺 قال الإمام الباقر علیه‌السّلام: ▪️مروا شیعتنا بزیارة قبر الحسین علیه‌السّلام فإن إتیانه یزید الرزق و یمد فی العمر و یدفع مدافع السوء ▫️به شیعیان ما امر کنید که به زیارت قبر امام حسین علیه‌السّلام بروند زیرا رزق را زیاد و عمر را طولانی و بدی‌ها را دفع می‌کند. 📚 من لا یحضره الفقیه، ج٢، ص۵٨٢ ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
📋 روزی در یکی از روزهای گرم بهاری به دانشگاه برای شرکت در کلاسی رفته بودم. کلاس در طبقه سوم واقع شده بود و طبق معمول دستان من پراز کتاب و البته کیف سنگین لپ تاب. ازقضا آسانسور دانشگاه خراب شده بود ومتاسفانه از آسانسور خبری نبود، از طرفی چون با اتوبوس خودم رو به دانشگاه رسونده بودم هم بسیار گرمم شده بود و هم تاخیر داشتم.چاره ای نداشتم جز اینکه بالا رفتن از پله هارو برای رسیدن به کلاس انتخاب کنم، خدا می داند که چقدر برایم سخت بود.اول به خودم گفتم چادرم رو در میارم تا حداقل زودتر و البته با سختی کمتر به کلاس برسم وبعد از رسیدن به درب کلاس سر میکنم ولی یاد داستان حضرت زهرا(س)و مرد نابینا افتادم و پشیمون شدم... نفس نفس زنان به در کلاس رسیدم و کمی خودم رو مرتب کردم و وارد کلاس شدم.اوضاع کلاس ما متاسفانه مثل خیلی از دانشگاه ها به لحاظ وضعیت پوشش خیلی چنگی به دل نمی زدو ناگفته نماند که همیشه با نگاه بدی از سمت همکلاسی هایم مواجه می شدم و همین مسئله پوشش باعث شده بود که خیلی با من صمیمی نشوند. بعد از ورود به کلاس و کسب اجازه از استاد به محض اینکه می خواستم قدم بعدی رو بردارم یکی از دوستان لطف کردن و با لحن بسیار بد و تمسخر آمیز فرمودند:حداقل چادرت رو در می آوردی که به فلاکت نیوفتی! و در پی صحبت ایشون اکثر دانشجویان به اتفاق استاد خندیدند.من که بسیار عصبانی شده بودم و البته تا حدودی گرمازده به خودم گفتم باید جواب خوبی برای طرح این مسئله داشته باشم، به قول معروف با منطق خودش اگر جواب بدم حتما به نتیجه می رسم والا که.... بدون پاسخ دادن رفتم و روی صندلی نشستم.از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان که اصلا متوجه تدریس استاد نشدم و تمام مدت به پاسخی که می خواستم بدم فکر کردم. این همکلاسی من تازه با یکی از همین همکلاسی ها نامزد کرده بودن ، دختری بسیار زیبا و خوش صدا والبته با عشوه . نیمه کلاس که شد استاد به اصطلاح آن ترک یا همون زنگ تفریح دادند همه به جز من از کلاس خارج شدند و بعداز ورود استاد و دیگر دانشجویان از استاد اجازه خواستم که اجازه بدن در مقابل توهینی که به من و اعتقادم شد دفاعی داشته باشم و استاد با بی میلی اجازه دادند. رو به همکلاسیم کردم و گفتم: می خوام ی اعترافی بکنم! کلاس در سکوتی عجیب فرو رفت و همه منتظر ادامه گفتار من بودند. در دادامه گفتم: من نامزدت رو خیلی دوست دارم و البته خودتوروهم خیلی دوست دارم. باعصبانیت گفت: غلط کردی نامزد منو دوست داری ، ولی هم من و هم نامزدم از تو و امثال توچادریابیزاریم.... من بعداز افاضات همکلاسیم، در کمال آرامش گفتم: شما اجازه ندادی من کلامم رو تموم کنم، کمی صبور باش و در انتها قضاوت کن.اگر به زندگی تو علاقه ای نداشتم با طرفندهای زنانه ام که خدا در وجود من و تمام دختران و زنان قرار داده طوری طنازی می کردم که همسر تو و امثال او به طرفم متمایل می شدند و اونوقت بود که دیگه تو ی عنصر تکراری می شدی و نفرات جدیدتر جذاب تر می شدند، ولی من چون به عشق و زندگی تو احترام می ذارم و نمی خوام خواسته یا ناخواسته وارد این حریم بشم تو گرمای تابستون و سرمای زمستون این سختی رو به خودم تحمیل میکنم که مبادا لطمه ای به زندگی شما و امثال شما وارد بشه. کلاس در سکوتی سخت فرو رفت و بعداز گذشت لحظه ای تمام همکلاسی هام البته به اتفاق استاد بلند شدند و کف زدن، الان ما یک تیم همفکر در دانشگاه شدیم و با وجود سلایق مختلف در کنار هم هم درس می خونیم وهم .... لازم به ذکر است این خاطره مربوط به دوران کارشناسی در سن ۱۹ سالگی و دانشگاه تهران بود 📝 نجمه پیروی، کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، شهرمقدس قم،۳۴ ساله @astanehmehr
Mohammad Hossein Poyanfar - Baroon Karbala.mp3
5.61M
🎵 🔘 محمد حسین پویانفر ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
📖 🔲 شفای بیماری چشم آیت الله بروجردی به‌وسیله گِل عزاداری سید الشهدا علیه السلام 🔻حضرت آیة الله بروجردی رضوان‌الله‌علیه می‏ فرمودند: ▫️در بروجرد مبتلا به درد چشم سختی بودم هر چه معالجه کردم رفع نشد. حتی اطباء آنجا از بهبودی چشم من مأیوس شدند. تا آنکه روزی در ایام عاشورا که معمولاً دستجات عزاداری به منزل ما می ‏آمدند، نشسته بودم اشک می ‏ریختم. درد چشم نیز مرا ناراحت کرده بود. در همان حال گویا به من الهام شد از آن گل هایی که به سر و صورت اهل عزا مالیده شده بود به چشم خود بکشم. مقداری گل از شانه و سر یک نفر از عزاداران به طوری که کسی متوجه نشود ،گرفتم و به چشم خود مالیدم. فوراً در چشم خود احساس تخفیف درد کردم. و به این نحو چشم من رو به بهبودی گذاشت تا آنکه بکلی کسالت آن رفع شد. بعداً نیز در چشم خود نور و جلائی دیدم که محتاج به عینک نگشتم. ▪️در چشم معظم له تا سن هشتاد سالگی ضعف دیده نمی‏ شد و اطباء حاذق چشم اظهار تعجب نموده و می‏ گفتند: به حساب عادی ممکن نیست شخصی که مادام العمر از چشم این همه استفاده خواندن و نوشتن برده باشد باز در سن هشتاد و نه سالگی محتاج به عینک نباشد. 📓مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1. ◾️▪️▫️▪️◾️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr