هدایت شده از آستانِ مهر
🔈 #اطلاع_رسانی
شما میتوانید برنامههای کانال و صفحه «آستان مهر» را مطابق جدول زیر دنبال کنید:
شنبه: #عرض_ارادت/ #فصل_رویش (کودک)/ #اطلاع_رسانی
یکشنبه: #حدیث / #مثل_لبخند (نوجوان)/ #حکایت/ #زنان_تاثیرگذار
دوشنبه: #قرآن_صاعد/ #دین_و_زندگی (پاسخگویی)/#ختم_ثقلین
سهشنبه: #بهترین_سخن/ #هنر_زندگی (همسرداری) / #کلام_ناب
چهارشنبه : #کلام_امیر / #هفت_آسمان_حریر/ #شوق_زیارت
پنجشنبه: #حدیث / #مادرانه / #دو_خط_شعر/ #یاد_شهدا
جمعه: #دلنوشته/ #معرفی_کتاب / #زائر_کوچولو
هر روز تازه میشویم در آستان مهرِ دخترِ موسی بن جعفر علیهاالسلام ...
💎🌸💎🌸💎🌸💎
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
تلگرام:
https://t.me/astanehmehr
اینستاگرام:
https://Instagram.com/astanehmehr
هدایت شده از آستانِ مهر
🔈 #اطلاع_رسانی
شما میتوانید برنامههای کانال و صفحه «آستان مهر» را مطابق جدول زیر دنبال کنید:
شنبه: #عرض_ارادت/ #فصل_رویش (کودک)/ #اطلاع_رسانی
یکشنبه: #حدیث / #مثل_لبخند (نوجوان)/ #حکایت/ #زنان_تاثیرگذار
دوشنبه: #قرآن_صاعد/ #دین_و_زندگی (پاسخگویی)/#ختم_ثقلین
سهشنبه: #بهترین_سخن/ #هنر_زندگی (همسرداری) / #کلام_ناب
چهارشنبه : #کلام_امیر / #هفت_آسمان_حریر/ #شوق_زیارت
پنجشنبه: #حدیث / #مادرانه / #دو_خط_شعر/ #یاد_شهدا
جمعه: #دلنوشته/ #معرفی_کتاب / #زائر_کوچولو
هر روز تازه میشویم در آستان مهرِ دخترِ موسی بن جعفر علیهاالسلام ...
💎🌸💎🌸💎🌸💎
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
تلگرام:
https://t.me/astanehmehr
اینستاگرام:
https://Instagram.com/astanehmehr
هدایت شده از آستانِ مهر
🔈 #اطلاع_رسانی
شما میتوانید برنامههای کانال و صفحه «آستان مهر» را مطابق جدول زیر دنبال کنید:
شنبه: #عرض_ارادت/ #فصل_رویش (کودک)/ #اطلاع_رسانی
یکشنبه: #حدیث / #مثل_لبخند (نوجوان)/ #حکایت/ #زنان_تاثیرگذار
دوشنبه: #قرآن_صاعد/ #دین_و_زندگی (پاسخگویی)/#ختم_ثقلین
سهشنبه: #بهترین_سخن/ #هنر_زندگی (همسرداری) / #کلام_ناب
چهارشنبه : #کلام_امیر / #هفت_آسمان_حریر/ #شوق_زیارت
پنجشنبه: #حدیث / #مادرانه / #دو_خط_شعر/ #یاد_شهدا
جمعه: #دلنوشته/ #معرفی_کتاب / #زائر_کوچولو
هر روز تازه میشویم در آستان مهرِ دخترِ موسی بن جعفر علیهاالسلام ...
💎🌸💎🌸💎🌸💎
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
تلگرام:
https://t.me/astanehmehr
اینستاگرام:
https://Instagram.com/astanehmehr
هدایت شده از آستانِ مهر
🔈 #اطلاع_رسانی
شما میتوانید برنامههای کانال و صفحه «آستان مهر» را مطابق جدول زیر دنبال کنید:
شنبه: #عرض_ارادت/ #فصل_رویش (کودک)/ #اطلاع_رسانی
یکشنبه: #حدیث / #مثل_لبخند (نوجوان)/ #حکایت/ #زنان_تاثیرگذار
دوشنبه: #قرآن_صاعد/ #دین_و_زندگی (پاسخگویی)/#ختم_ثقلین
سهشنبه: #بهترین_سخن/ #هنر_زندگی (همسرداری) / #کلام_ناب
چهارشنبه : #کلام_امیر / #هفت_آسمان_حریر/ #شوق_زیارت
پنجشنبه: #حدیث / #مادرانه / #دو_خط_شعر/ #یاد_شهدا
جمعه: #دلنوشته/ #معرفی_کتاب / #زائر_کوچولو
هر روز تازه میشویم در آستان مهرِ دخترِ موسی بن جعفر علیهاالسلام ...
💎🌸💎🌸💎🌸💎
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
تلگرام:
https://t.me/astanehmehr
اینستاگرام:
https://Instagram.com/astanehmehr
#هفت_آسمان_حریر
💠 خدا خواست و دو دوست خیلی مهربون سر راه من گذاشت که یه جورایی شدن منجی من. این دوتا عزیز انقدر با من صمیمی شدن که ناخودآگاه رو من تاثیر گذاشته بودن و من متوجه نبودم؛ این تاثیرات جزئی در من و بعد یک جرقه بزرگ حجاب من رو به کلی عوض کرد.
اواخر اسفندماه سال ۹۷بود، دوستم زهرا همراه مادرش قرار بود با کاروان برن کربلا. مادر منم قرار بود ک با اونها بره و من چون شرایط مناسب نبودم نمی تونستم برم. باورتون نمیشه دلم پر میکشید برم و نمیشد.
من دختر بدی نبودم فقط از نظر عقیدتی یکم دچار مشکل بودم. تو تلویزیون تصاویر حرم امام حسین( ع )و حضرت ابوالفضل( ع ) رو زیاد دیده بودم؛ اما ضریح و بارگاه امام علی( ع ) رو به عمرم ندیده بودم حتی تو تلویزیون.
خلاصه چند روز مونده بود به حرکت مامانم، تا یک شب خواب دیدم رفتم یک جای زیارتی با همون وضع بی حجابم، پرده رو زدم کنار و جلوی ضریح خشکم زد اونجا خیلی فضا دلنشین بود.
همون طور که مات و مبهوت به اطرافم نگاه میکردم دیدم یک آقایی با شال سبز از ضریح اومدن بیرون و یک چادر مشکی رو سر من انداختن و گفتن این امانت خانمم هست ازش مراقبت کن.
خلاصه اون شب صبح شد و من اصلا به خوابم توجه نکردم گفتم حتما اتفاقی بوده. ولی تنها چند روز مونده بود به سفر مامانم که کاملا اتفاقی جور شد و من هم عازم کربلا شدم.اصلا نمیتونم بگم چ حس وحالی داشتم، انگار یک خواب بود ک دوست نداشتم پایانی داشته باشه.
خلاصه عازم سفر شدیم و رفتیم کربلا و بعدش نجف رفتیم برای زیارت امام علی (ع)از صحن ها گذر کردیم و رفتیم روبه روی ضریح، با خودم گفتم چقد پرده ای که اینجاست برام آشناس ،پرده رو زدم کنار و بعد چند ثانیه نشستم رو زمین وای خدایا چی دارم میبینم دقیقا دقیقا با تمام جزئیات همون جایی بود که تو خواب دیده بودم حتی یک ذره هم فرق نداشت. مولام علی(ع)، امانت خانم فاطمه زهرا(س) رو به من داده بودن.
انقدر دلم شکست و گریه کردم و همون جا قول دادم و عهد بستم هیچ وقت چادرم روی زمین نزارم و نمیزارم.
از اونجا به بعد این یگانه اون یگانه نبود زمین تا اسمون پوشش من فرق کرده بود. اینگونه شد ک من چادری شدم...
📝 یگانه صالحی مورکانی، ۱۷ساله از مشهد
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
#هفت_آسمان_حریر
💠 سال ۷۹ در مقطع اول راهنمایی شهر شیراز مشغول به تحصیل بودم.
دختری از یک خانواده با تفکرمذهبی، اماخب پدر و مادری داشتیم که هیچوقت مارا اجبار به هیچ کاری حتی چادری شدن نکردند؛ اماهمیشه درچشمانشان میشد خواند که بسیارعلاقه به چادری شدن ماسه خواهر داشتند.
یک روز در زنگ تفریح مدرسه، باچندنفر از دوستان دورهم نشسته بودیم که ناگهان خانم مربی پرورشی مدرسه با کاغذ و قلم دردست به جمع ماپیوست.همه ما به نشانه احترام جلوی ایشان بلندشدیم و سلام کردیم.مربی پرورشی که خانمی بسیارمهربان بودند، طرح اعزام دختران چادری مدرسه را به شاهچراغ جهت تشویقشان مطرح نمودند ودرحال یادداشت اسامی دختران چادری به مناسبت این قضیه بودند.
درجمع مادونفراز دوستان مان چادری بودند که مربی اسامی آنها را یادداشت نمود و رفت.آن دو دوستم از صمیم قلب خوشحال بودند و سر از پا نمیشناختند. اما؛ من انقدرناراحت شدم که کلا حواسم ازهمه آنها پرت شد و واقعا متاسف شدم.
آن شب از شدت ناراحتی خوابم نبرد و در حسرت رفتن به شاهچراغ مانده بودم. فرداصبح رسید و من با اکراه به مدرسه رفتم. ساعت۹صبح شد و اتوبوس درب مدرسه منتظرسوارنمودن دختران چادری بود. من ازپشت پنجره کلاس باحسرت به دخترانی که باعشق و علاقه در حال سوارشدن به اتوبوس بودند، نگاه میکردم و چشمان پراشکم همه آنها را دنبال میکرد. ساعت ۱۲شد و بچه ها برگشتند. دوتا از همکلاسی های خودم که رفته بودند باهیجان به سمت کلاس دویدند و نزدیکم شدند.
هردو باهم گفتند مریم تو مگه شاهچراغ نبودی؟ باتعجب گفتم نه. گفتند چرا!!
ماخودمان تو را دیدیم که دورضریح شاهچراغ زیارت میکردی و من باهیجان و تعجب انکار میکردم.
شب همه ماجرا را برای مادرم تعریف کردم و از مادرم درخواست چادر نمودم.
و مادرم که اشتیاق مرا دیده بود ،اولین چادر مرا که همان چادر مشکی قدیمی خودش بود را اصلاح و کوتاه نمود و من فردای آن روز با افتخار آن را به سر کردم و به مدرسه رفتم.
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
#هفت_آسمان_حریر
وارد شدم. سرم را بلند نکرده، دیدم یک شی پشمالو جلوم را گرفت؛ سرم را بلند کردم یک خانم محجبه ایستاده بود.
تعجب کردم، آخه چرا جلوم را گرفته!
با لبخندی دلنشین نگاهم کرد، و یک پارچه ای بزرگ روی سرم انداخت.
نگاهی به پارچه کردم چادر سفید با گل های سرخ.
نگاهی به آن خانم کردم، بهم گفت دخترم وقتی نزد شخصی میروی که بااحترام هست باید پاک و پاکیزه باشی، جوری که آن شخص بپذیرد؛ و جوری رفتار کنی که آن خوشش بیاید.
اینجا؛ مکان مطهری است و تو باحجاب و چادرت احترام وحرمت این مکان مقدس را نگه میداری.
دستم را فشرد و باخودش به سمتی کشاند، درمورد تک تک این سنگ قبرها گفت: تا حالا سرقبر شهدامیرفتم؛ اماهیچ وقت مانند یک رفیق خدایی به آنها نگاه نمیکردم. حتی نمیدانستم چرا ماهمیشه پیش شهدا میایم ومراسم میگیریم.
آن بانوهمه چیز را، برایم توضیح داد، و با شهدا، خدا و حجاب بیشتر آشنا کرد.
مرابین آن همه هیاهوی درون وهزاران سوال رها کرد، و رفت.
کمی که گذشت دربین پرسه هایم، بین قبورشهدا چادرم روی قبرکشیده شد؛ پاهایم لرزید، تمام بنیانم سر خورد و روی قبر افتاد. سرم رابلندکردم ونگاهی به قبرشهید و اسم اوکردم، علی محمد کهکشانی.
اسم علی محمد را اولین بار بود میشنیدم؛ اما محمدعلی را خیلی شنیده بودم.
برایم تازگی داشت دلم گیر کرد درجستجوی زندگی نامه آن شهید رفتم وبا آن شهیدان روز رفاقت خدایی خود را، آغازکردم ودنیای من رنگ تازه ای گرفت وهمه ان رامدیون خدا و شهداهستم.
📝 کوثر بیشه ای 17 ساله از کاشان
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
#هفت_آسمان_حریر
اهل ميانمار هستم، کشوری در جنوب شرقی آسیا؛
بیش از هشتاد درصد از مردم کشورم بودایی هستند.
کشوری که نقض حقوق بشر در آن به راحتی قابل درک و مشاهده است . به صورت عام کودکان کار، قاچاق انسان و به صورت خاص آزار و اذیت مسلمانان و درگیریهای گسترده با آنان ....
17 ساله بودم با افرادی آشنا شدم بسیاری خوش اخلاق و مهربان، با پوشش کامل، محبت آنان، مرا شیفته این سبک زندگی کرد.
تا اینکه شنیدم که از طرف حکومت اسلامی ایران، یک مدرسه با نام انسیه افتتاح شده، و معارف اسلامی را در آنجا تدریس می کند.
با عزمی راسخ وارد مدرسه انسیه شدم، عاشق نگاه اسلام به زنان شدم،مباحثی چون گرانبها بودن زن و ... . بعد از پایان تحصیلاتم تصمیم بر حجاب گرفتم
حجاب در میان بوداییها خیلی سخت است. نگاه های تعجب برانگیز، سوالات، گاهی بی احترامی ها، مغازه ها و همسایه های بودایی، رعایت کردن بسیار سخت است، اما شیرین ......
برای سفری با حجابم وارد فرودگاه شدم، در فرودگاه کشورم اجازه حجاب داده نمیشود، لذا متوسل به حضرت اباالفضل العباس شدیم، و با ایشان نجوا کردیم که آقاجان در مسله حجاب یاری مان کن...
در همین توسل بود که مسئولی دستور داد بگذارید تا بروند.... و ما با حفظ حجاب به مقصد و مقصود رسیدیم.
پس از مدتی رزق معنوی و علمی از جانب رازق به دست ما رسید و برای تحصیل علم و کمال به ایران و شهر کریمه اهل بیت علیها السلام آمدیم.
اکنون تا پای جان از این ارزش دفاع کرده و به آن افتخار می کنم که ره گشا وسعادت آفرین است.
ای کاش همه جوامع انسانی از طعم شیرین حجاب و لذت آرامش در پناه آن متلذذ شوند.
به امید آن روز خوب و دلنشین 🌸🌸🌸
خین مای او ، میانمار
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
🕊#هفت_آسمان_حریر
12-13 ساله بودم که روز تاسوعای حسینی با خانواده ام به شهرستان خانهی مادر بزرگم رفتیم.
همسایهی مادر بزرگم همه ساله ۱۰ روز اول محرم را عزاداری و زیارت عاشورا دارن و اونسال، روز عاشورا همه حاضر شدند تا به این مراسم بروند. من که اون موقع چادر سرم نمیکردم، برای رفتن به مراسم یه چادر از خالهام گرفتم و رفتیم مراسم.
بعد از دعای عاشورا وسینه زنی، با چای و خرما وح لوا از مهمانها پذیرایی شد بعد هم کم کم همه میرفتند. در حیاط صاحبخانه که خیلی مهربان بود، به هر کدام از مهمانها یه ظرف کوچک شله زرد می داد و التماس دعا میگفت. وقتی به من رسید دو ظرف شله زرد داد دستم و گفت: یکی برای خودت و یکی هم جایزهی این چادر زیبایی که سرت کردی. من خیلی خوشحال شدم ؛ مادرم از صاحب خونه تشکر کرد و رفتیم.تا به خونه ی مادر بزرگم رسیدم قاشق برداشتم و هر دو شله زرد را خوردم ، بسیار خوشمزه بود 😋😋 هنوز هنوز که هیچ شله زردی به خوشمزگی اون نخوردم .
و از اون روز این چادر زیبا برای من پر از خیر و برکت شد ...
📝زهرا شفاعتی از تهران
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
🕊 #هفت_آسمان_حریر
در یکی از شهرستانها مسافر بودیم، یک روز که خانوادگی و باحجاب کامل در یکی از مناطق دیدنی شهر بودیم، کمی آن طرفتر چند دختر بد حجاب با دیدن ما موهایشان را زیر شال پوشاندند، بدون اینکه ماحتی به آنها نگاه کنیم.
پیرمردی از آن طرفتر نزدیک شد و و از همسرانمان و خود ما بسیار تشکر کرد، در دلم خوشحال شدم که همین راه رفتن ساده و باوقار، چه تاثیر بزرگی میتواند داشته باشد.
فکر میکنم، اگر همه ما هنگام دیدن افراد با حجاب و پوشیده آن رابه زبان بیاوریم و همراهشان باشیم، تاثیر زیادی در گسترش خیر و نیکی حجاب دارد.
📝زهرا علی عسگری
🔷🔸💠🔸🔷
کانال «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr