هدایت شده از نامهها.
📪 پیام جدید
من حقیقتا ایده هایی زیادی دارم ،یخورده انگشتام یاری نمیکنن😂😭ینی حاللللل نوشتن ندارم
#دایگو
هدایت شده از نامهها.
📪 پیام جدید
یکم چنلو مرتب کن
ایده ها و چالش هایی که گذاشتی رو همه رو جمع کن توی یه پیام و کسایی که فرستادنش پشت سرش،حرفای اضافی و تقدیمی ها و حرف های اضافه و اینا رو پاک کن،که وقتی آدم میاد توی چنل حس مرتب بودن بهش بده،محتوا خیلی قشنگهههه،فقط نظم نداره
#دایگو
کتابخونهیزیرشیروونی.
📪 پیام جدید یکم چنلو مرتب کن ایده ها و چالش هایی که گذاشتی رو همه رو جمع کن توی یه پیام و کسایی که
اتفاقا خودمم میخواستم یه دستی به سر و روی اینجا بکشم.
ممنونم که گفتی=]
ولی خب خیلی نمیخوام خشک و رسمی باشه اینجا. زیرشیروونیه دیگه. اومدیم راحت باشیم.
خب،
این لیست رو هم میذاریم اینجا که بتونید چالشها رو راحتتر پیدا کنید:
-داستانگروهی
-کلماترندوم
-الهامازآهنگ
-داستاندوطرفه
-الهامازاشیاء
-داستانکوتاهترسناک
-سکانسملاقاتکرکتراصلیدوتاکتاب
-الهامازپینترست
-سناریویمدرسهیجادویی
-پروندهیجنایی!>>>>
-همهشفقطیهبازیه.
-انتخاباتقاتلربعِارشد
-سناریویقتلاززبانقربانی
-pov
-امروز.
-نوشتههایدورانجهالت
-الهامازگالری
[نوشتن ایدهها محدودیت زمانی نداره.]
ممنونم از اون دوستمون که پارت ۱۱ رو نوشته و بالاخره به مشکل اصلی یعنی نبودن چشمهای زنه اشاره کرده.
اگه رمانتیکنویسهامون اجازه میدن البته.😔😂
کتابخونهیزیرشیروونی.
خب دوسِتان.
اینی که میبینید یکی از داستانهای منه که واسه چندقرن پیشه.
الان که دوباره خوندمش به طرز مضحکی پر از اشکال بود، ولی نخواستم ادیتش کنم که یادگاری بمونه از حماقتهام.✨
خلاصه، میتونید یه نگاه بهش بندازید.