eitaa logo
آوای معرفت
388 دنبال‌کننده
983 عکس
774 ویدیو
264 فایل
مباحثی معرفتی درباره خودشناسی و خودسازی، زمینه ساز تحقق بندگی برای فرج و ظهور و قیامت شخصی و ورود به بهشت لقای الهی ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
📆 سال‌روز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ الحرام ۱۳۲۷ ق) 🔹 آقا شیخ محمدحسین در بازار زندگی می‌کرد، و این‌ها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزه‌ای بود، به دردخور بود. به او می‌گفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفت‌فروش بود و بعد آمده بود درس. تا و آنجاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاری‌ها می‌گرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای این‌ها می‌گفت، می‌گفت، این آقای که امروز این را دارد، شاگرد او بود. این‌ها را جمع و جور می‌کرد. برای این‌ها می‌گفت. مثلاً شاید آقای هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل ، چیزی پیش ایشان خوانده باشد. یک آدمی بود که به گفته‌ی استاد ما [ مرحوم آشیخ ] درباره‌شان می‌گفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی را فریفته. ۸۱/۴/۱۸ 🔹دردِ ، دردِ ،دردِ بايد اين جامعه‌ای راكه سی سال است می‌گوید به خود بياورد. بنشينند ، ، ، ، جمع بشوند، بگويند بشری که در بی‌بصيرتی، اين‌جور می‌غلتد، اين‌جور افتضاح به بار می‌آورد، اين‌جور آبروی خودش را می‌برد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟ آقايان ! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خون بهای امام می‌شود؟! سينه زدن شما را نجات می‌دهد؟! افكار را به جا می‌آوره؟ را خشنود می‌كند؟ داغ‌های كبری را تخفيف می‌دهد؟ خدا به شما بيشتر بدهد. دست شما درد نكند، اما همه‌ی اين‌ها غير از آن مسئله‌ای است كه شيخ محمد حسین تو شما می‌نشست و را می‌داد، ماهی پنج ريال والدین هر بچه‌ها به او می‌دادند، چون نمی‌خواست سهم و بخورد. اسلام پروری می‌كرد. چرا الآن ما نداريم؟ تو شماها، تو شماها، كه بچه‌هاتون رو صبح‌ها قبل از ، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اين‌ها رو كن. اين‌ها دارند می‌خوانند، می‌خوانند، می‌خوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، خدا بودن كسي نيست به اين‌ها ياد بدهد، به این‌صورت‌که به تو گفته شود: يک ساعت با اين‌ها کار بکن، اين‌ها را مسلمان کن، تا وقتی به می‌رسند، و علاقه دنيايی تو اين‌ها نباشد! ظاهر مسلمان و باطن نباشند. وقتی در خارج برنامه‌های خارج به گوش‌شان می‌رسد كه: خوب شد به اختلاف افتاد، اين‌ها بی‌تفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يك صفيم. ما همه حسينی هستيم. زنان، خانم‌ها تو خيابان‌ها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. ديگری نداريم. اين فريادِ !. ۸۸/۱۰/۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
هدایت شده از سیدالعلماء
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل کتابی به نام ترجمه کردند که از گفتارهای درجه‌ی یک است. در یکی از مقالات آن آمده است: در پی از ماشین و استفاده از آن است و به سازنده‌ی آن کاری ندارد. یعنی علوم روز بر اساس پی‌ریزی‌ شده است. این است یک معنای فراگیریِ جور و ستم در که معنای هم درست مبارزه با آن خواهد بود. [ مرحوم علامه ] از این‌طور توجیهات نسبت به نسل کوتاهی نمی‌کردند، حتی بعضی از کسانی که در - در عصر - تأسیس کرده بودند، می‌آمدند در و دروس نسبتاً خودشان را از ایشان استفاده می‌کردند که بعداً هم به صورت کتابی منتشر شد. بنابراین ایشان همه‌ی توجهش به ؛ چه ، چه ، چه و چه ، بر اساس و و اطاعت از دستورات الهی است، همان سخنی‌که هم داشتند به عنوان این‌که ما باید را تعقیب کنیم و در پی پیروزی نباشیم و از شکست هم دل‌آزرده نشویم، چون ما انجام وظیفه و است. این را باید انقلاب فرهنگی ما، چه در ، چه ، چه در اجتماعات، و همچنین برای و دیگر و کاملاً جدی روشن کنند که ما وقتی می‌توانیم ادعا کنیم که از بهره برده‌ایم و از اهداف مقدس بانیان آن و خون مقدس قدردانی کرده‌ایم که همه‌ی مسایل با اساس "انا لله و انا الیه راجعون" شروع شود، ادامه یابد و ختم شود. و این مسایل در صفحات اول کتاب مطرح شده است. خداوند را به حق قسم می‌دهیم که این توفیق را به اجتماع ما و افراد ما مرحمت بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🔺 خاطراتی از مرحوم علامه طباطبایی ❔ حاج آقا خاطره‌ای از علامه دارید؟ 🔹 این‌که درباره‌ی این‌که ایشان به منازل ما چند تا تشریف بیاورند و بعضی روزها مانند ناهار هم در خدمت‌شان بودیم و از بیانات‌شان استفاده کنیم، این مسأله بسیار جالب بود. چون آن موقع حتی اتوبوس هم در ظاهراً برقرار نشده بود و ایشان با همان کفش معمولی یعنی نعلین اهل علم، راه نسبتاً طولانی منازل ما را پیاده طی می‌کردند و می‌آمدند و با خودشان هم یک نوشته‌ای یا دفترچه‌ای همراه داشتند. این موضوع نشان می‌داد که ایشان معتقدند به این‌که باید سخنش را قبلاً در نظر بگیرد به طور حضوری، نه این‌که از و استفاده کند تا نکند شاید در بین سخن اشتباهی حاصل شود، ولی اگر انسان خلاصه‌ی مطلب را در حضور داشته باشد، از خطا و اشتباه محافظت می‌شود. و آن‌وقت یک روایتی را و یا یک مطلبی را توضیح می‌دادند. مثلاً در مورد همین بیتی را که ایشان می‌خواندند که: "اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین" این را مثلاً وقتی تفسیر می‌دادند، به این مطلب می‌رسیدند که شهرسازی و و مهندسیِ اسلامی با این طرز ساختمان‌های فعلی مناسبت ندارد، چون وقتی انسان به یک ساختمان مرتب و منظمِ عالی نگاه می‌کند، توجه‌اش از آن ممکن است برگردد یا ضعیف شود و مثلاً یا تظاهر خانواده‌ها در مجالس، که خانواده‌ی یک شخص اعیان‌منش یا نسبتاً مستغنی اگر زیاد به خود جواهرات و طلا داشته باشد، خویشان او که این دسترسی‌ها را ندارند یا حاضران مجلس وقتی به منزل بر می‌گردند، نسبت به شوهران‌شان و پدر و مادران‌شان گله‌مند می‌شوند که خانواده‌ی فلانی این‌طور و آن‌طور بودند!. همین مسأله در ساختمان‌ها باید مراعات شود. معماری و مهندسی و شهرسازی نباید بر اساس جلب زیاد افراد به جنبه‌ی شود و از خدا شوند و در نتیجه به کارهای خلاف یا شبه خلاف بپردازند تا درآمدشان را زیاد کنند و از باقی بمانند و جدا شوند. این هم از خاطره. ص ۳ 3⃣ @seyedololama ⬇️
🏴 توصیه‌هایی پیرامون ص (۱) بسم الله الرحمن الرحیم باید افرادی که ذی‌نفوذ هستند در یک جمع، و دیگران کلمات‌شان را قبول دارند، چه به عنوان یا یا یا کاروان یا هر چیز دیگر، همان‌طوری‌که در معمولاً جلسه در گرفته می‌شود و اعمال حج نشان داده و توضیح داده می‌شود، همین کار را در این زیارات انجام دهند. به این صورت‌که از زیر مجموعه‌ی خودشان سؤال کنند از هر صنفی هستند؛ یا یا و ... - در این جمعیت عجیبی که ان‌شاءالله به سلامت موفق بشود- بپرسند چیست؟ هدف را مشخص کنند. ببینند این‌ها می‌دانند هدف چیست یا فقط می‌خواهند بروند، ببرند و بیایند باز سر کار خودشان باشند؟ چند تا از کلمات امام علیه‌السلام انتخاب کنند و به این‌ها حالی کنند که حضرت امام حسین علیه‌السلام به دنیا نداشت. را یک مسیر و جاده‌ای بیشتر حساب نمی‌کرد. و را اصل این می‌دانست. هدف که خدا به داده، تقریباً از مرگ شروع می‌شود. امام حسین علیه‌السلام هم دل‌خوشی‌اش به این بود که از این پل به آسانی ردّ می‌شود و با آن‌هایی‌که به آن‌ها می‌ورزد، پیدا می‌کند، چرا که می‌فرماید: «و ما أولهنی إلی أسلافی اشتیاق یعقوب إلی یوسف». من دنیا برایم زندگی نیست. مثل این‌که حضرت علیه‌السلام هم زندگی نداشت و در نتیجه مبتلا به نابینایی شد و همه‌اش آه می‌کشید برای و دوری از او. آیا شماها می‌خواهید با رفتن و برگشتن از این‌جور درون‌تان ظهور بکند و طمع لذات دنیا از خاطرتان پاک شود، محو شود و طمع به لذات آن‌جا در شما پیدا شود و یا اگر هست تقویت شود؟. خلاصه یا شوید و برگردید، یا اگر حسینی هستید، حسینی‌تر بشوید و برگردید. مثلاً بنده در جوانی موفق شدم مادرم و یکی دو تا از زنان آشنا و اقوام را با خودم بردم و آن‌جا هم شدم، مادرم هم سرش شکست، مشکلاتی هم پیش آمد. بالأخره وقتی برگشتیم، استاد ما [مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس ] که یک قدری اهل این حرف‌ها بود، می‌گفت: من اثر این زیارت را در تو می‌بینم. یا می‌گفت نور زیارت را در تو می‌بینم. یک چنین چیزی. خلاصه سفر، سفر است. تجارت است و تبدیل است. و برای تبدیل این افکار، سخنان حضرت خوانده و معنا شود. همین کتاب [ ] تألیف آقای همراه باشد و آن‌ها هم داشته باشند، که حضرت در برابر افراد چه فرمود؟ در منازل، در ، در راه و در روز و... ، این سفرنامه‌ی حضرت است. شما هم می‌خواهید مثل بیت‌الله، - خانه‌ای که بانی‌اش حضرت خلیل الله علیه‌السلام بود- ، یک سفری نظیر سفر حج داشته باشید، منتهی زیارت‌گاهش، شهادت‌گاه بزرگ‌ترین و شریف‌ترین است. و با چنین ملاقاتی، با چنین زیارتی، با چنین عرض سلامی، باید یک چیزی در وارد شود، که هر کسی از که اهل اند، بگویند ایشان فرق کرده. از یک ماه پیش، دو ماه پیش که با هم بودیم تا حالا خیلی فرق کرده؛ شوقی‌یاتش، ذوقی‌یاتش، علاقه‌هایش فرق کرده. مثلاً اگر و عزاداری می‌کند، حالا هر دوازده ماه می‌خواهد کند، مثل کسی که ماه رمضان‌اش قبول شده، دلش می‌خواهد همه‌ی سال ماه باشد. این حرف‌ها به خاطر این است که شما سؤال فرمودید، ما هم در جواب این‌ها را عرض می‌کنیم شاید یک چیزی هم به برکات آن‌ها به ما برسد.... بیماری فرزندان و برای من بیاورد! کتاب خون دلی که لعل شد ص۱۵۹ 🌿 ╭┅────➖────┅╮ 🆔 @avaymarefat 🍃🌸 ╰┅────➖────┅╯ ادامه‌ی مطلب در پیام بعدی⬇️
🚨خاطره رهبر انقلاب از نابینا شدن پدرشان و یک نیمه شعبان متفاوت 💠 مرحوم والد ما در ســال ۱۳۴۲ دچار شدند، که منجر به ایشان شد. چشم ایشان به مدت سه، چهار سال اصلا جایی را نمی‌دید. تا این‌که در ســال ۱۳۴۵ چندین بار ایشان را برای معالجه از به بردیم. در یکی از مراجعات، چشم پزشکی گفت:« من چشم ایشان را  می‌کنم و امید بهبودی هست.» در آن زمان هفتاد، هفتاد و پنج سال سنشان بود. به هرحال نگذاشتند در بیمارستان بمانیم. گفتند:«عمل می‌کنیم، شما فردا بیایید». از بیمارستان بیرون آمدیم. من خیلی و ناراحت بودم... آن روزها، منزلی نزدیکی یحیی داشتیم. نزدیک منزل که رسیدم... دیدم آنجا را کرده اند. یادم آمد است. چند روزی از بس مشغول بودم، نیمه‌ی شعبان به کلی فراموشم شده بود. تا یاد نیمه‌ی شعبان افتادم، . از کوچه‌ی و باریکی باید می‌گذشتم تا به منزلم برسم. ناگهان به من دست داد و بنا کردم به و  جستن. در آن کوچه، حال توسل پیدا کردم. کمی که آرام گرفتم، دیدم اضطرابی که داشتم به کلی از بین رفت. فهمیدم که حال خوب می‌شود. یعنی حس کردم که آن توسل، کرد... صبح روز بعد که به رفتیم، فهمیدیم که چشم های ایشان خوب شده است؛ آن هم بعد از چند سال که عارضه داشت و هیچ امیدی به وجود نداشت! بعد از آن سال - سال ۴۵ - ایشان مدت بیست سال دیگر زنده بودند و تا آخر عمر هم می‌کردند. 📰 نشریه خط حزب الله ، شماره ۲۳۱ 🆔 @sireh_agha
حاج عبدالله رنجبر کرمانی ، شهر : 🔹لوطیان بازار زنده‌اند... 🔻 حاج عبدالله رنجبر کرمانی ، پیرمرد 89 ساله خوش سیرت و کاسب پاک دست و با ایمان بازار امین السلطان مولوی است که به زهد و تقوا و خوبی معروف است... 🔻حاج اقای کرمانی چند صد برگ چک برگشتی مشتریانش را دارد که دنبال آن‎ها نرفته و حلالشان کرده. سرمایه او بزرگی و انسانیت است؛با دستان لاغر کشوی میزش را جلو می کشد و رمز موفقیتش را اینطور می گوید: "شاید یک میلیارد تومان چک برگشتی مردم اینجا باشد. اما طی سالها، میزان فروشم از همه بازاریان بازار امین سلطان بیشتر بوده است."معتقد است برکت جای دیگری است. عزت دادنی است. ایشان نزدیک 70 سال است که در بازار است و در این مدت برای پول کاسبی نکرده است. حجره برنج فروشی حاج عبدالله در آخرین پیچ نرسیده به هشتی بازار امین السلطان قرارگرفته و در تمام طول این سال‌ها قرار دل نا آرام مردمان دست‌تنگی بوده که نمی‌خواستند شرمنده کس و کارشان باشند و دستشان مقابل نا اهل و نامحرم دراز شود. اینجا راز مگویی وجود ندارد. 🔻ایشان سال ها از محضر علمای اخلاق از جمله ، آیت الله حق شناس ره و آیت الله مجتهدی ره و عبد صالح خدا مرحوم حاج محسن قلهکی و ... ، بهره برده اند. حاج اقای کرمانی مکاسب خوانده و 15 سال به اهل بازار اقتصاد اسلامی درس داده است. حاج عبدالله می‌گوید درس مکاسب را در محضر آیت‌الله خوش وقت آموخته .حاج رنجبر کرمانی از سطوح تحصیلی بالایی برخوردار است و چند مقاله درزمینهٔ مکاسب اسلامی منتشر کرده اما در رفتار و گفتار و منش او هیچ تکبری دیده نمی‌شود. ایشان نمونه عینی زهد و تقوا و بی‌توجهی به مال دنیا هستند و این نشانگر توکل بی‌چون‌ و چرای ایشان به خداوند است. حاج عبدالله می گوید : اساتید این را آویزه گوش ما کردند که اگر به مشتری آسان بگیریم خدا هم به ما آسان می‌گیرد و به ما و کسب‌ و کارمان آبرو و برکت می‌دهد. این‌ها افسانه نیست. من یک‌عمر در همین حجره ۲۰متری باخدا معامله‌ها کرده‌ام.شما به من بگویید مگر می‌شود طرف حساب شما خدا باشد و سود نکنی و به ضرر بیفتی؟» 🔻حاج عبدالله می گوید : در کسبم "دروغ" نگفتم... نصیحتی از حاج عبدالله : "یادتون باشه. از انجام دادن کارهای کوچک، بزرگ شوید." 🔻 همه حرف حاج آقا کرمانی یک جمله است. میگوید "هرآنچه بلدی عمل کن. همین." می گوید: حیوان هم فرق کار خوب و بد را می داند. دقت کردین؟ اگر به گربه گوشت دهید همانجا کنار شما شروع می کند خوردن ولی اگر از کنار سفره گوشت بردارد به سرعت فرار می کند. او هم فرق گوشت صدقه و گوشت دزدی را می داند. حاج عبدالله مرام کاسب‌های کهنه‌کار بازار تهران قدیم را پیشه خودش کرده و هنوز که هنوز است گونی‌های برنج و حبوبات را قسطی بدون ضمانت به مشتری‌هایش تحویل می‌دهد. گواه این مرام دیرین، دفترهای رنگ‌پریده ورق خورده‌ای است که حالا پرشده از نام مشتری‌های خوش‌حساب و بدحسابی که روی خوش‌رویی این حبیب خدا حساب بازکرده‌اند. مغازه حاج عبدالله درست مثل خودش ریز و مریز است اما اینجا که باشی هرچقدر هم که گرفته حال باشی دلت از هم‌نشینی بادل دریایی کاسب سالخورده و خوش‌روی بازارچه امین السلطان باز می‌شود. ⭕️صفای باطنی‌اش حکم کیمیا دارد حجت الاسلام زارعی به دل‌نشینی رفتار و گفتار این کاسب خوش آوازه اشاره کرده و می گوید : «ایشان معلم اخلاق به شیوه عملی هستند. وقت اذان بود که ما به حجره ایشان رسیدیم. ایشان بی‌حرف بدون این‌که درب مغازه‌اش را قفل کند راه افتاد و گفت من وقت اذان باید بروم باخدایم حرف بزنم بعد می‌آیم باهم گپ می‌زنیم. این مصداق بارز امربه‌معروف بود بی‌آنکه بخواهد به ما خرده‌ای بگیرد. اتفاقاً ما هم‌پشت سر ایشان راهی مسجد بازار شدیم و نماز اول وقت را از دست ندادیم. جامعه ما تشنه این اخلاق و رویه است. امیدوارم بتوانیم مثل ایشان به درجات عالی از توکل و تقوا و اخلاق دست پیدا کنیم.» منابع : tasnimnews.com farsnews.ir @avaymarefat
🇮🇷اسامی و محل شهادت شهدای امنیت و ترور مهر و آبان ماه ۱۴۰۱🇮🇷 : ۱. طلبه ۲. ۳. حسنوند ۴. ۵. ۶. ۷. : ۸. -------- : ۹. (گرمسار) ۱۰. : ۱۱. - ۱۲. - ۱۳. - نیروی امنیتی : ۱۴. (سراوان) ۱۵. ایرانشهر ۱۶. (خاش) ۱۷. (زاهدان) ۱۸. (زاهدان) ۱۹. (زاهدان) ۲۰. (زاهدان) ۲۱. (زاهدان) ۲۲. (زاهدان) ۲۳. (زاهدان) ۲۴. (زاهدان) ۲۵. (سراوان) ۲۶. (سراوان) ۲۷. ۲۸. ( ) : ۲۹. ۳۰. ۳۱. ۳۲. ۳۳. ۳۴.۳۵. دو نفر مجهول الهویه : ۳۶. ۳۷. : ۳۸. دانشجو ۳۹. دانشجو ۴۰. ( ) ۴۱. ۴۲. ( ) : ۴۳. (ملایر) : ۴۴. ( ) : ۴۵. (شهدای ) ۴۶. (شهدای شاهچراغ) ۴۷. (شهدای شاهچراغ) ۴۸. (شهدای شاهچراغ) ۴۹. (شهدای شاهچراغ) ۵۰. (شهدای شاهچراغ) ۵۱. (شهدای شاهچراغ) ۵۲. ۸_ساله (شهدای شاهچراغ) ۵۳. (شهدای شاهچراغ) ۵۴. (شهدای شاهچراغ) ۵۵. (شهدای شاهچراغ) ۵۶. (شهدای شاهچراغ) ۵۷. (شهدای شاهچراغ) ۵۸. ( ) ۵۹. (شیراز) ۶۰. (شیراز) ۶۱. (لارستان) ۶۲. (لارستان) : ۶۳. (آمل) ۶۴. (آمل) ۶۵. (آمل) : ۶۶. (بوکان) ۶۷. (بوکان) ۶۸. (بوکان) ۶۹. (ارومیه) : ۷۰. (سنندج) ۷۱. (سنندج) ۷۲. (کامیاران) ۷۳. (مریوان) : ۷۴. : ۷۵. : ۷۶. ( کیاشهر ) ۷۷. (لاهیجان) ۷۸. (رشت) مرز شمال غرب: ۷۹. ۸۰. : ۸۱. به امید برگشت آرامش و امنیت به کشور ۸۱ 🖥️📱 @avaymarefat