eitaa logo
آوای معرفت
365 دنبال‌کننده
940 عکس
678 ویدیو
251 فایل
مباحثی معرفتی درباره خودشناسی و خودسازی، زمینه ساز تحقق بندگی برای فرج و ظهور و قیامت شخصی و ورود به بهشت لقای الهی ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 مسافر 🔹وقتی انسان می‌شود، که بفهمد است. وقتی فهمید مسافر است، تمام زندگی‌اش زندگی مسافری می‌شود. مسافرت کردن متفاوت است با مسافرت واقعی. در اثر کردن صحیح، حال مسافرت در وجود پیدا می‌شود. و مسافر معلوم است که چگونه در سفر می‌کند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 رفع تاریکی‌های دل و حل مشکلات با تضرع بر مصائب سیدالشهداء علیه‌السلام 🔺 شما دوستان و فرزندان عزیز فکر نکنید که و و تاریکی‌ها، برطرف شدنی نیست! این‌ها با قدری داشتن و کارکردن و کردن در آن‌ها، برطرف می‌شود. کار اسلام این بوده که تاریکی‌ها را از برطرف کند؛ «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»؛ ( علیه‌السلام: ۱) کدام ؟ ظلماتِ نفهمی‌ها و جهل و تاریکی‌ها، که در اثر سؤالاتی که از ناحیه‌ی و و به انسان، وارد می‌شوند. همه‌ی این‌ها برطرف شدنی است. همه در کریم، و کتب اساتید ذکر و برطرف شده‌اند. ما مشکلی که نتوان حل‌اش کرد، نداریم. اگر شما برای خودتان - درصورتی‌که واقعاً تاریکی و مشکل حس می‌کنید - در شبانه‌روز یک مقدار وقت بگذارید که دردِ واقعی‌تان را با خداوند متعال بکنید؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای شما رفع اشکال می‌کند. این کتاب‌های حکمای ما مثل مرحوم علامه ، و این‌ها که شاگردان پیامبرند، رفع اشکال می‌کنند. اگر شما می‌گویید به این‌ها رجوع کرده‌ایم و حل نشد، بدانید که این شرط انجام نگرفته است!. مقداری برای خودتان در شبانه‌روز وقت بگذارید. مثل انسانی که به او گفته‌اند فردا می‌خواهند تو را عمل خطرناکی کنند، چه‌طور بی‌چارگی‌اش را پیش خدا می‌برد؟ آن‌گونه پیش خدا بی‌چارگی‌تان را ببرید که در آن صورت، قطعاً و زاری همراهش است؛ «فلیتضرَّع إلی الله»؛ ( ج۱ ص۱۳۹) حال، اگر این پیدا نشد، چند تا شعر از بلد باشد یا کتابش را داشته باشد و بر مصیبات (علیه‌السلام) چند دقیقه‌ای گریه کند. آن‌وقت این حال هم برایش پیدا می‌شود و پس از آن را شروع کند. تضرع را اگر در خانواده‌های‌تان دیده باشید در آن وقتی است که کودکِ شیرخوار محتاج به شیر می‌شود و جیغ و داد می‌کند و تا مادر شیر به او ندهد، آرام نمی‌گیرد. این حال باید در ما ایجاد شود. ، مشکلات دارد. تحصیل خوب، خوب، مشکلات دارد. کردن و سرگذاشتن، مشکلات دارد. و مشکل‌ترین مسئله‌ی انسانی، رفتن از این دنیاست بدین صورت‌که با عقیده‌ی سالم و از دنیا برود. این‌ها تنها به وسیله‌ی این مسأله‌ای که در حدیث "ینبغی" ( ج ۱ ص ۱۳۱) آمده، حل می‌شود. برای ما خودنمایی واقعی نکرده است. آن‌طوریوکه نقل است حضرت فرمودند: «اللهم أرنا الأشیاءَ کما هی»؛ دنیا را با آن وضع واقعی که دارد، به ما نشان بده تا ما آن را بفهمیم و بشناسیم. انسان می‌کند دنیا هم یک است، در حالی‌که این‌طور نیست. دنیا مثل یک و می‌ماند که انسان باید در آن کلاس یک حرکاتی را یاد گرفته و انجام بدهد. بدهد که یکی از امتحانش رفتن از این دنیاست. اگر ما دنیا را یک زندگی مستقل حساب می‌کنیم، در اثر همان ابهامات و تاریکی‌هایی است که در آیه آمده: «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» و در این آیه فرموده که خداوند هیچ مشکلی برای بشر باقی نگذاشته است که حل نشود، البته به شرط این‌که به حال خودش تضرع کند تا این مشکلات حل شود. ۸۹.۲.۲۸ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
هدایت شده از سیدالعلماء
⬆️ ص ۲ 2⃣ 🔺 ضرورت استفاده از تعالیم مرحوم علامه طباطبایی در اصلاح انقلاب اسلامی 🔹 مرحوم استاد شهید فرمود: تفسیر سال‌ها بعد جلوه شایسته‌اش بُروز می‌کند. در تأیید فرموده‌ی ایشان عرض می‌شود که ببینید در زمان ما که سال‌ها از مقدس اسلامی می‌گذرد، هنوز این مسأله جا نیفتاده و دوره‌ای برای محترم ترتیب داده نشده، چه رسد به و عزیز و زحمت‌کش و دل‌سوز که مانند یک جهش یا و یا با این تفسیر شریف و تفسیر اولین آیه؛ -تفسیر آیه‌ی شریفه- "بسم الله الرحمن الرحیم" آشنا شوند و در نتیجه یک شایسته‌ی این رژیم الهی به وجود آورند. انقلابی که در درون انسان‌ها، مسأله طبیعت و وجهه‌ی الاهیت را چنان پایه‌ریزی کند، که اگر استاد یا متوجه شود که کلاس را گذرانده، و کند. مرحوم علامه این بیت را فراموش نمی‌کرد: "اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین" خدا، همان ابتر و منقطع الآخر بودن است که و اسلامی باید به عنوان یک فاجعه‌ی از آن بپرهیزد. (رحمه الله) هم درباره‌ی پیروزی در با دشمنان، مسأله‌ی را تکرار می‌کرد. وظیفه همان خدای جهان و انسان است که حضرت (ارواحنافداه) برای گسترش آن در کره‌ی زمین خواهد کرد و انقلاب فرهنگی اسلامی به معنای آشنا کردن و با آن است. آشنایی این فضیلت به این است که تمام چه رسد به و ، از افرادی دوره دیده تشکیلات داده شوند. دوره‌ای که از پیش از آغاز شده باشد و به همان شیوه‌ای که با دهان و دندان و نیروهای بینایی و شنوایی آشنا می‌شود، با بندگی انسان و جهان نسبت به پروردگار مهربانش هم آشنا شود. است که و فراگیر در جهان، ریشه در همین مسأله‌ی بی‌خبری از جهان دارد. این ایده و مرام در و معاشرت این‌گونه اساتید به وضوح دیده می‌شد. 🔺 تشکیل جلسات تفسیری مرحوم علامه طباطبایی در ماه مبارک رمضان در حرم مطهر 🔹 [ مرحوم علامه] فرمودند: من یاد ندارم در شب‌های ماه خوابیده باشم. به خاطر دارم در ماه مبارک رمضان سالی، را در حدود بعد از نیمه‌شب، در صحن شریف ترتیب دادند، به طوری‌که پس از درس به مطهر مُشَرَّف شوند و برای صرف غذای سحری برگردند. بنده هم که ظرفیت لازم را نداشتم به این برنامه چند شب عمل کردم که در اثر کم‌خوابی و بی‌توفیقی بیمار شده و از هم محروم گردیدم. 🔺 ظهور قابلیت افراد در إمتحانات الهی 🔹 در همه‌گونه امور برای ارائه‌ی وجود دارد. فرمودند: روزی در حجره تدریس در خدمت مرحوم استاد [ رحمه الله] بودیم و بحث را بیان می‌کردند، ناگهان سقف حجره و مدرسه طوری تکان خورد که گویا زمین‌لرزه‌ای رخ می‌دهد. حاضران با عجله در صدد خروج از حجره به‌طور ایجاد مزاحمت با یکدیگر بر آمدند! ولی بعداً با نبودن خطر بازگشت نموده و ایشان [ آیت الله قاضی رحمه الله] بعد که از جای خود تکان هم نخورده بود، فرمود: بفرمایید ای آقایان و آشنای با !. 🔺 از اویی و به سوی اویی! 🔹 مرحوم استاد شهید دوره‌ی دروس را به همین منظور برای نسل آماده کرده و بسیار مناسب است که در برنامه‌ریزی‌های همه‌ی دوره‌های و از آن استفاده شود. در ایشان، جلد دوم صفحه ۸۳ به همین مسائل اصولی اشاره فرموده‌اند. «جهان‌بینی توحیدی یعنی درک این‌که جهان از یک مشیّت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر و جود و رحمت و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته آن‌ها استوار است. جهان‌بینی توحیدی یعنی جهانْ «یک قطبی» و «تک‌محوری» است. جهان‌بینی توحیدی یعنی جهانْ ماهیت «از اویی» (إِنَّا لِلَّهِ) و «به سوی اویی» (إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ) دارد». جهان مدرسه‌ی است و خداوند به هر انسانی بر طبق و کوشش صحیح و درستش می‌دهد. این همان مسأله مرحوم علامه در مورد منقطع‌الآخر و مورد لعنت قرار نگرفتن است، که همین پی بردن به "انا لله و انا الیه راجعون" و آن را سرلوحه‌ی اعمال قرار دادن و جهاد و علمی، درباره‌ی این‌که لحظه‌ای از آن در هیچ عملی، در هیچ تدریسی و در هیچ قدمی فراموش نشود. درست صد در صد برعکس و بر خلاف روز ما است، که حتی در کشورهای سران منفور دستور اسلام را به خاطر چند روز عیّاشی به دیده‌ی پذیرش می‌نهند و را رها می‌کنند. ص ۲ 2⃣ @seyedololama ⬇️
🔺 ذکر و یاد خدا 🔹 کریم است. اکرم ذکر است. علیهم‌السلام وسائل ذکر الله هستند. ذکر به معنی یادآوری است. یعنی ما یک چیزهایی داریم، نمی‌خواهد برویم تحصیل کنیم، فقط یادش باشیم که ما چه بودیم و چگونه ساخته شدیم. همین برای بس است که آن روز عرض کردم. آدم یکی از این کرم‌های توی باغچه را بردارد، بیاورد در یک بشقاب، روبرویش بگذارد، روی این حساب کند که من چهل سال، سی سال پیش، پانزده سال پیش این بودم حالا شدم این، چه دستی مرا این‌طور ساخته؟! چه به من داده؟ چطور دارد از من پذیرایی می‌کند؟ به من جای می‌دهد، خویش می‌دهد، می‌دهد، می‌دهد، شب و روز می‌دهد، می‌دهد؟ آن وقت می‌بیند که دیگر متحیر شد. یک طوفانی از ، از بر وجود انسان حمله‌ور می‌شود که انسان را از رو می‌برد، ناتوان می‌شود در برابر این نعمت‌ها، آن‌وقت یک سبحان‌الله، یک الله اکبر، یک درست، یک الحمدلله درستی از وجودش در می‌آید نه از زبانش. از در می‌آید، با تمام وجود یک سبحان الله می‌گوید، یک ذکر خدا می‌گوید. این ذکر در این عالم چه آثاری دارد، خدا می‌داند. چه می‌سازد برای صاحب خودش خدا می‌داند. پس بنابراین ما باید روش برای خودمان ایجاد کنیم که مانع از و باشد. سهو و نسیان را مرتباً در ما ضعیف کند تا به جایی که اهل ذکر بشویم. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @avaymarefat
🔺 اسلام سعودی، نتیجه‌ی بی‌توجهی به تربیت دینی! 🔹 الآن محصلانِ دبیرستانی و دانشگاهی ما، در دسترس‌شان نیست؛ زیرا ها هم خودشان اکثراً تربیت دینی نداشته‌اند. و اگر هم داشته باشند، چون در ها خبری از تربیت دینی نبوده است، آن‌ها به وسیله‌ی بی‌تربیتیِ منزل خنثی می‌شود!؛ زیرا و ، بر اثر مشکلات باید دوشیفته کار بکنند و در نتیجه با خستگی و رنج بیایند به منزل‌شان و با خستگی بخوابند ولذا این دختران و پسران هم که از آمده‌اند اصلاً نمی‌فهمند که تربیت یعنی چه! پنج سال، ده سال می‌گذرد و اصلاً دیگر به هیچ قیمتی نمی‌شود آن‌ها را آدم کرد! این‌ها فعلاً ماست و باید در مورد آن گفتگو شود و در هر و هر مرکز و قانونی، دل‌سوزانه تعقیب شود، روی میز بیاید و به عنوان مشکل‌ترین مسائل حساب بشود و افکار دانشمندان دل‌سوز جمع‌آوری بشود و سپس این افکار به وسیله‌ی ها به ابلاغ شود. طوری شود که اولاً خود پدر و مادر اگر خدایی نکرده از خدا شده‌اند، رو به خدا بیاورند. بعد هم تربیتِ خانواده را بر کارهای دیگر مقدم بدارند. مثلاً یک چهار، پنج ساعت بیشتر کار نکند و یکی دو ساعت برای رفتن به منزل و سخن گفتن ، با خانواده‌اش وقت بگذارد؛ تا ان‌شاءالله این دین به دست امثال ها نیفتد؛ زیرا آن‌ها و امثال آن‌ها در هر جا که بیایند تمام مسائل اخلاقی را پامال می‌کنند، لجن‌مال می‌کنند. اصلاً را یک موجود بسیار خطرناکی به تمام نشان می‌دهند. و الآن دارند این کار را می‌کنند و این هم از خودشان نیست بلکه پشت این‌گونه نقشه‌ها و طراحی‌ها قرار دارد که: بمباران کن! این هواپیما، این هم بمب، این هم خلبان؛ بر سر مردم بریز، بر سر اطفال، بر سر بیمارها، بیمارستان‌ها تا مردمِ دیگر که دیدند؛ بگویند: هان! این است اسلام!. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 خداشناسی 🔹 آن و و به درد انسان می‌خورد که در وجود انسان، یک سر مو باقی نماند، مگر این‌که این علم و بشود. ببینید ما الآن معتقدیم به این‌که باید جان‌مان را از خطرات خیلی سخت، به هر شکلی که شده بدهیم. این شده جزء خون و گوشت ما. حالا شما جوان‌ها شاید زمان موشک‌باران را یادتان نباشد که وقتی رادیو می‌گفت: توجه! توجه!، دیگر همه کاری تعطیل می‌شد؛ تاکسی‌ها و اتوبوس‌ها می‌ایستادند، مردم این‌طرف، آن‌طرف می‌رفتند. چرا؟ یک توجه توجه این‌قدر اثر دارد؟ بله. چون این خبر می‌کند به یک چیزی که جزء خون و گوشت ماست. و آن این است که: ما می‌خواهیم سالم و موجود باشیم و کشته نشویم. این خواسته‌ها و این علم‌ها در هیچ جای این سر تا پای ما جای خالی ندارد و همه را گرفته است. این‌طور باید به خدا معتقد بود. اگر در خود فقط معتقد هست، نه در و جان و روح خود، این هنوز در این مسئله کاری نکرده و به درد هم نمی‌خورد؛ نه به درد خودش، نه به درد دیگری. آن علمی که در ، در و و به ما می‌دادند، آن علوم، علوم این‌طوری نبود. و و و بود. آن‌جا در کلاس به درد ما می‌خورد که بگوییم یا نمره بگیریم و بیاییم بیرون. یادمان هم رفت، برود؛ ضرری به ما وارد نمی‌کند. این است که ما کردیم به علوم دبستانی، دبیرستانی، می‌کنیم هم یک‌چنین چیزی است که یک سطری بخوانیم و یک امتحانی بدهیم. در حالی‌که نه؛ این نه خداشناسی است، نه است، نه به درد شخص خود ما می‌خورد، نه به درد می‌خورد. آن‌که اسمش را می‌شود گذاشت واقعی -حالا تا چه برسد به علوم دینی یا یا اسلامی، و این‌طور چیزها- آن است که اصل اسلام را پذیرفته باشد و انسان خودش، پیش خودش بفهمد که مسلمان است و این در وقتی است که جان و تن و همه‌چیز خودش را مثل یک کف روی آب، در خدا ببیند. وقتی‌که باران می‌آید، حباب و کفی که روی آب می‌بینیم پیدا می‌شود، این هیچ‌چیزی از خودش ندارد غیر از آن‌چه از باران و آب دارد. فقط یک نمایشی بیشتر نیست که آن هم از بین می‌رود؛ همه‌ی ماها این‌طور هستیم. حتی این کهکشان و و ما، مثل این حباب است. یک چیزی است که زود از بین می‌رود. منتهی هر چیزی زودش یک‌طور است. مگس یک زود و دیری دارد، مورچه یک‌طور، فیل یک‌طور، انسان یک‌طور، زمین یک‌طور، کهکشان یک‌طور؛ همه حباب‌اند. حباب‌های مختلف‌اند در قدرت الهی. این‌ها نابودند از خودشان و موجودند به قدرت خدا. خدا برپادارنده‌ی تمام اشیاء است. یک‌چنین نیرو و قدرتی را اگر انسان فهمید و و کرد، خداشناس شده؛ اگر نه هنوز اول کار است. مثل کسی‌که اول وارد کلاس شده، دارند روی تخته برایش می‌نویسند: این یک، این دو، این سه. دو، دو تا می‌شود چهار. این اول کار است. خیال نکن داداش که ما چیزی یاد گرفتیم، چیزی فهمیدیم. نه!. باید جدی وارد بشویم در . یک خداشناسی‌ای که موقع رفتن به درد بخورد، موقع شدن به درد بخورد، موقع مجلس شدن به درد بخورد. حتی موقع کاسب محل شدن به درد بخورد؛ یک چقدر می‌تواند بکند؟ چقدر می‌تواند جنس بد به بفروشد؟ چقدر می‌تواند به مردم بد نگاه کند؟ چقدر دزدی می‌تواند بکند؟! پس این خداشناسی که به درد یک مسلمان بخورد، باید یک چنین چیزی باشد. پس این یک موضوعی است که وجود ما را باید بگیرد و هنوز نگرفته است. بنده خودم را عرض می‌کنم شما ان‌شاءالله گرفته باشید. تا دم در این کلاس ما باید کار بکنیم. خیال نکن که حالا یک کاری است که خواندیم و تمام شد. این‌ها حرف‌های دبستان و دبیرستان است. خداشناسی یک‌چیز مهمی است که بعضی از پیغمبر از عهده‌اش برنیامدند و رفوزه شدند! با این‌که در بهترین کلاس‌های دنیا شرکت کرده بودند که مدیر و و ناظمش، خدا بود. خطرناک است و چیز مهمی است!. یک‌وقتی یادم می‌آید که جناب معظم صحبت می‌کرد در . گویا شنیدم که می‌فرمود که «بعضی از روشن‌فکرها دارند رو به جای دیگر عقب‌گرد می‌کنند و به اسلام پشت می‌کنند»؛ واقعش این‌طوری است و مخصوص هم نیست، هم همین‌طور است، و هم همین‌طور است، و اساتید هم همین‌طورند. هر کسی در این دنیا یک‌طور دارد؛ یک‌طور امتحان، یک‌طور. یک‌طور. یک‌طور. پس این‌که کسی بخواهد از این امتحانات ان‌شاءالله به در برود، خیلی کار می‌خواهد و خیلی هم نتیجه دارد. یک شاهی و صنار نیست. حتی به قدر ارزش تمام کره‌ی زمین هم نمی‌شود گفت هست. ارزش مسلمانی و اسلام خیلی از این چیزها بالاتر است. ۷۷٫۳٫۹ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 هوای نفس! 🔹 اطهار (علیهم‌السلام) با شریف، هشدار می‌دهند، که ازحضرت (علیه‌السلام) در کتاب نقل شده که فرمودند: «إحذروا أهوائکم کما تحضرون أعدائکم»¹؛ یعنی و ، و ، حرف جدیدی برای آورده و آن این است که: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباس وجود خودت، یک زهر کشنده و یک گرگ کشنده داری، یک داری. هیچ‌وقت از آن نشو!. این حرف‌ها را و و نمی‌فهمد و نمی‌داند و اطلاعی ندارد. دانشگاه از چه اطلاع دارد؟ دانشگاه از معدن‌ها اطلاع دارد که زیر این کوه‌های کرمان و یزد طلا و آهن پیدا می‌شود. آهن چه طور پیدا می‌شود؟ تمدن راهش را درست می‌کند و کارخانه‌های آن را درست می‌کند، با خرج زیاد، با جاده‌کشی و ریل‌کشی به آن معدن ما را وصل می‌کند که بتوانیم با آن امکانات، عده‌ای را زیرِ زمین بفرستیم تا خاکی که آهن دارد یا خاکی که طلا دارد را از پنجاه متر، صد متر، دویست متر، بالا بیاورند. گاهی هم در این راه جان‌شان را از دست بدهند. آن‌وقت این مصالح تبدیل شود، دست‌کاری شود، روی آن‌ها عملیات فنی انجام شود تا از آن سنگ‌ها، آهن در بیاید، طلا در بیاید. دانشگاه برای این کارها درست شده. دانشگاه این‌ها را می‌فهمد؛ اما این‌ها وسیله‌ی زندگی‌ست. خود برای چیست؟ حالا ما این کارها را هم کردیم. آهن هم به‌دست آوردیم و ساختمان‌ها را همه آهنی کردیم، دانشگاه‌های مختلف ما در دنیا، جزء دانشگاه‌های درجه‌ی اول هم حساب شد، جایزه هم به دانشجویان دختر و پسر ما هم دادند. خیلی خوب، این زندگی راه افتاده، این زندگی برای چیست؟ اگر مرگی نبود، آن‌گاه همیشه بودیم و می‌گفتیم زندگی است. هدف این ، زندگی روی این کره خاکی‌ست. ولی آن‌موقع آن‌قدر زیاد می‌شد که روی کره‌ی خاکی دیگر یک وجب جا باقی نمی‌ماند. مرگ خیلی بزرگی است که خداوند فرموده: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»²؛ اول را فرموده، موت مقدم شده بر ، چون راهی است بسیار مفید و بانتیجه. در اگر بکند، می‌بیند که یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند است، چون اگر مرگ نبود، نبود. زندگی به‌خاطر بودن مرگ اداره می‌شود. هیچ‌وقت چنین فکری برای یک انسان نمی‌آید. یک انسان جوان اصلاً فکر می‌کند زندگی یعنی جوانی و این‌ها؛ در صورتی‌که نه، زندگی مخلوطی است از موت و حیات که هر کدام اگر نباشد، زندگی به هم می‌خورد. مگر وسعت این کره‌ی خاکی چقدر است؟ وسعت زمین‌های قابل کشاورزی آن چقدر است؟ آب‌های قابل استفاده‌ی آن چقدر است؟ این‌ها همه در عرض صد هزار سال تمام می‌شود. آن‌وقت دیگر نه برای کسی جایی می‌ماند، نه برای کسی راه و زندگی‌ای می‌ماند. همه به جان هم می‌افتند که هم‌دیگر را بکشند که بلکه جا باز شود. آخر این فکرها را ما نکرده‌ایم؛ می‌کنیم دنیایی بهتر از این می‌شود کرد. و این خودش مال این است که انسان اطلاعاتی ندارد و فکرش کودکانه است. این را بعضی از گفته‌اند و به این زندگی ایراد گرفته‌اند، ولی کودکانه است. اگر انسان فکر کند، مرگ بهترین نعمت‌های خداست، در صورتی‌که با همین مسئله‌ی تمایلات نفسانی باید حل شود و آدم برای فکر بعد از مرگ وقت بگذارد. و زندگی‌اش را یک‌پارچه در اختیار خودش و و خودش قرار ندهد. آن‌وقت می‌فهمد که آن زندگی‌ای که خداوند برای بعد از این دنیا آفریده، چقدر قیمت دارد و برای او، در راه او، از خدا سرعت می‌خواهد که زودتر به آن زندگی‌ای که تو برای من آفریده‌ای برسم. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) «(باب اتباع الهوى) ۱- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن محبوب، عن أبي محمد الوابشي قال: سمعت أباعبد الله (عليه‌السلام) يقول: احذروا أهواءكم كما تحذرون أعداءكم فليس شئ أعدى للرجال من اتباع أهوائهم وحصائد ألسنتهم»؛ [ ج۲ص۳۳۵] ۲) [ :۲] @avaymarefat
🔺 خواهش‌های ویران‌گر نفس اماره 🔹 فرمودند که از و خواهش‌های درون بپرهیزید، همان‌طوری‌که دارید از دشمنان، خودتان را حفظ می‌کنید. معمولاً انسان در ، حیواناتی که از قبیل گزندگان هستند، از این پشه‌ای که انسان را می‌گزد تا بزرگ‌تر از این و در بیابان‌ها برای مسافران هستند، و بعد از پیدا شدن ، این لاستیک‌های ماشین‌ها، دشمن بشر شده است که وقتی‌که می‌ترکد یا عیبی پیدا می‌کند، یک‌مرتبه یک جاده تصادف می‌شود و مردم روی هم می‌غلتند و آن‌وقت باید آمبولانس خبر کرد و مأمورین تشریف بیاورند و جنازه و زخمی بردارند. روز به روز دشمنان عوض می‌شوند و به خود رنگ تازه می‌گیرند. هواپیما یک‌طور، قطار یک‌طور، زلزله‌ها هست، تازگی سیلاب‌ها هم آمده. بعضی‌های‌شان را نشان دادند که چقدر خطرناک‌اند، این‌ها دشمنان‌اند؛ ولی دشمن‌تر از همه‌ی این‌ها آن است که در خود است و می‌گوید: این کار را بکن، آن کار را بکن. این پست را بگیر، آن درآمد را راه بینداز، این‌طور غذا بخور، این‌طور بکن، این مهمانی‌های عجیب و غریب را راه بینداز، این عروسی گرفتن‌ها و عقدکنان‌ها را بالاتر از این که دیگران انجام می‌دهند، شما بکن و... . مرتباً خواهش روی خواهش، خواهش روی خواهش!. حضرت (علیه‌السلام) می‌فرماید: با خودت مانند دشمن رفتار کن. و حضرت (علیه‌السلام) در سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، آن بزرگوارِ عجیب و غریب که واقعاً خدا در بین خلقش بود و شد، چطور زندگی کرد و چطور این بشر حتی برادران خواب و زده‌اش را بیدار و هشیار کرد؛ فرمود که: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی»؛ من خودم و خواهش‌های خودم را چندان باور ندارم که درست باشد مگر این‌که خداوند کمکم کند. «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي»¹ ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی __ ۱) [ :۵۳] @avaymarefat
🏴 توصیه‌هایی پیرامون ص (۱) بسم الله الرحمن الرحیم باید افرادی که ذی‌نفوذ هستند در یک جمع، و دیگران کلمات‌شان را قبول دارند، چه به عنوان یا یا یا کاروان یا هر چیز دیگر، همان‌طوری‌که در معمولاً جلسه در گرفته می‌شود و اعمال حج نشان داده و توضیح داده می‌شود، همین کار را در این زیارات انجام دهند. به این صورت‌که از زیر مجموعه‌ی خودشان سؤال کنند از هر صنفی هستند؛ یا یا و ... - در این جمعیت عجیبی که ان‌شاءالله به سلامت موفق بشود- بپرسند چیست؟ هدف را مشخص کنند. ببینند این‌ها می‌دانند هدف چیست یا فقط می‌خواهند بروند، ببرند و بیایند باز سر کار خودشان باشند؟ چند تا از کلمات امام علیه‌السلام انتخاب کنند و به این‌ها حالی کنند که حضرت امام حسین علیه‌السلام به دنیا نداشت. را یک مسیر و جاده‌ای بیشتر حساب نمی‌کرد. و را اصل این می‌دانست. هدف که خدا به داده، تقریباً از مرگ شروع می‌شود. امام حسین علیه‌السلام هم دل‌خوشی‌اش به این بود که از این پل به آسانی ردّ می‌شود و با آن‌هایی‌که به آن‌ها می‌ورزد، پیدا می‌کند، چرا که می‌فرماید: «و ما أولهنی إلی أسلافی اشتیاق یعقوب إلی یوسف». من دنیا برایم زندگی نیست. مثل این‌که حضرت علیه‌السلام هم زندگی نداشت و در نتیجه مبتلا به نابینایی شد و همه‌اش آه می‌کشید برای و دوری از او. آیا شماها می‌خواهید با رفتن و برگشتن از این‌جور درون‌تان ظهور بکند و طمع لذات دنیا از خاطرتان پاک شود، محو شود و طمع به لذات آن‌جا در شما پیدا شود و یا اگر هست تقویت شود؟. خلاصه یا شوید و برگردید، یا اگر حسینی هستید، حسینی‌تر بشوید و برگردید. مثلاً بنده در جوانی موفق شدم مادرم و یکی دو تا از زنان آشنا و اقوام را با خودم بردم و آن‌جا هم شدم، مادرم هم سرش شکست، مشکلاتی هم پیش آمد. بالأخره وقتی برگشتیم، استاد ما [مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس ] که یک قدری اهل این حرف‌ها بود، می‌گفت: من اثر این زیارت را در تو می‌بینم. یا می‌گفت نور زیارت را در تو می‌بینم. یک چنین چیزی. خلاصه سفر، سفر است. تجارت است و تبدیل است. و برای تبدیل این افکار، سخنان حضرت خوانده و معنا شود. همین کتاب [ ] تألیف آقای همراه باشد و آن‌ها هم داشته باشند، که حضرت در برابر افراد چه فرمود؟ در منازل، در ، در راه و در روز و... ، این سفرنامه‌ی حضرت است. شما هم می‌خواهید مثل بیت‌الله، - خانه‌ای که بانی‌اش حضرت خلیل الله علیه‌السلام بود- ، یک سفری نظیر سفر حج داشته باشید، منتهی زیارت‌گاهش، شهادت‌گاه بزرگ‌ترین و شریف‌ترین است. و با چنین ملاقاتی، با چنین زیارتی، با چنین عرض سلامی، باید یک چیزی در وارد شود، که هر کسی از که اهل اند، بگویند ایشان فرق کرده. از یک ماه پیش، دو ماه پیش که با هم بودیم تا حالا خیلی فرق کرده؛ شوقی‌یاتش، ذوقی‌یاتش، علاقه‌هایش فرق کرده. مثلاً اگر و عزاداری می‌کند، حالا هر دوازده ماه می‌خواهد کند، مثل کسی که ماه رمضان‌اش قبول شده، دلش می‌خواهد همه‌ی سال ماه باشد. این حرف‌ها به خاطر این است که شما سؤال فرمودید، ما هم در جواب این‌ها را عرض می‌کنیم شاید یک چیزی هم به برکات آن‌ها به ما برسد.... بیماری فرزندان و برای من بیاورد! کتاب خون دلی که لعل شد ص۱۵۹ 🌿 ╭┅────➖────┅╮ 🆔 @avaymarefat 🍃🌸 ╰┅────➖────┅╯ ادامه‌ی مطلب در پیام بعدی⬇️