eitaa logo
آوای معرفت
369 دنبال‌کننده
923 عکس
664 ویدیو
249 فایل
مباحثی معرفتی درباره خودشناسی و خودسازی، زمینه ساز تحقق بندگی برای فرج و ظهور و قیامت شخصی و ورود به بهشت لقای الهی ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 مسافر 🔹وقتی انسان می‌شود، که بفهمد است. وقتی فهمید مسافر است، تمام زندگی‌اش زندگی مسافری می‌شود. مسافرت کردن متفاوت است با مسافرت واقعی. در اثر کردن صحیح، حال مسافرت در وجود پیدا می‌شود. و مسافر معلوم است که چگونه در سفر می‌کند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 مراقبه در ماه‌های حرام (۲) ✍ «فاجتهدی یا نفس فی حفظ قلبک و بدنک فی هذه الأشهر»؛ در ماه‌هایی که خداوند اجازه با هم نداده، بنابراین ملتفت باش، محافظت کن که با خدا رفتار ناجور و ناشایستی نداشته باشد. با با خداوند مخالفت نکنی. بلکه در الاهی هم در خاطرت نارضایتی وارد نشود. یکی از راه‌های مخالفت با پروردگار همین ناراحت بودن در است ولو در سخنی نگویی!. چه وقت در دل مخالفت می‌کند؟ وقتی‌که یک ناروایی در بدنش، در مالش، در مسائل مربوط به او پیدا می‌شود، که اسمش را می‌گذاریم ، بی‌رضایتی در پیش‌آمدها. زبانت هم بر فرض چیزی نگوید، دلت حرف می‌زند. نارضایتی احساس می‌کند. در دلت، پیش خودت هم نارضایتی نباشد. اگر انسانی موفق شد به چنین مواظبت و و خودداری از دل، خداوند هم ربّ شکوری است. پاسخ بسیار بهتری می‌دهد به . برای این رضایت‌ها، رضایت می‌دهد از انسان. مثلاً درباره‌ی حضرت علیه‌السلام نوشته‌اند که فرزند عزیز و بزرگواری داشت به نام که مردم می‌کردند او بعد از حضرت، خواهد بود. جناب اسماعیل شد؛ حضرت در مرض او گرفته و ناراحت بود. به‌طوری‌که مردم فکر می‌کردند اگر چیزی بشود، نکند که بر مزاج شریف حضرت و بر حالات روانی‌اش تأثیر بگذارد. اتفاقاً از دنیا رحلت کرد. همان‌روز فرمود سفره‌ای بسیار پر ، طعام‌های گوناگون فراهم کردند و مثل وقتی‌که جشن و مهمانی هست؛ فرمودند: از حاضران پذیرایی کنید!. این‌ها خیلی تعجب کردند. عرض کردند که ما فکر نمی‌کردیم شما در این ناراحتی پیدا نکنید. فرمودند: وقتی جدّ من که أصدق الصادقین است، گفته که من می‌میرم و شما هم می‌میرید، پس این یک چیزی است که حتمی است و خدا خواسته، وقتی آمد، ما چرا باید در برابرش چهره بگیریم، رو ترش کنیم، ناراحتی ابراز کنیم؟! این است رضایت به قضای الاهی. ۸۵.۹.۱۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 رفع تاریکی‌های دل و حل مشکلات با تضرع بر مصائب سیدالشهداء علیه‌السلام 🔺 شما دوستان و فرزندان عزیز فکر نکنید که و و تاریکی‌ها، برطرف شدنی نیست! این‌ها با قدری داشتن و کارکردن و کردن در آن‌ها، برطرف می‌شود. کار اسلام این بوده که تاریکی‌ها را از برطرف کند؛ «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»؛ ( علیه‌السلام: ۱) کدام ؟ ظلماتِ نفهمی‌ها و جهل و تاریکی‌ها، که در اثر سؤالاتی که از ناحیه‌ی و و به انسان، وارد می‌شوند. همه‌ی این‌ها برطرف شدنی است. همه در کریم، و کتب اساتید ذکر و برطرف شده‌اند. ما مشکلی که نتوان حل‌اش کرد، نداریم. اگر شما برای خودتان - درصورتی‌که واقعاً تاریکی و مشکل حس می‌کنید - در شبانه‌روز یک مقدار وقت بگذارید که دردِ واقعی‌تان را با خداوند متعال بکنید؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای شما رفع اشکال می‌کند. این کتاب‌های حکمای ما مثل مرحوم علامه ، و این‌ها که شاگردان پیامبرند، رفع اشکال می‌کنند. اگر شما می‌گویید به این‌ها رجوع کرده‌ایم و حل نشد، بدانید که این شرط انجام نگرفته است!. مقداری برای خودتان در شبانه‌روز وقت بگذارید. مثل انسانی که به او گفته‌اند فردا می‌خواهند تو را عمل خطرناکی کنند، چه‌طور بی‌چارگی‌اش را پیش خدا می‌برد؟ آن‌گونه پیش خدا بی‌چارگی‌تان را ببرید که در آن صورت، قطعاً و زاری همراهش است؛ «فلیتضرَّع إلی الله»؛ ( ج۱ ص۱۳۹) حال، اگر این پیدا نشد، چند تا شعر از بلد باشد یا کتابش را داشته باشد و بر مصیبات (علیه‌السلام) چند دقیقه‌ای گریه کند. آن‌وقت این حال هم برایش پیدا می‌شود و پس از آن را شروع کند. تضرع را اگر در خانواده‌های‌تان دیده باشید در آن وقتی است که کودکِ شیرخوار محتاج به شیر می‌شود و جیغ و داد می‌کند و تا مادر شیر به او ندهد، آرام نمی‌گیرد. این حال باید در ما ایجاد شود. ، مشکلات دارد. تحصیل خوب، خوب، مشکلات دارد. کردن و سرگذاشتن، مشکلات دارد. و مشکل‌ترین مسئله‌ی انسانی، رفتن از این دنیاست بدین صورت‌که با عقیده‌ی سالم و از دنیا برود. این‌ها تنها به وسیله‌ی این مسأله‌ای که در حدیث "ینبغی" ( ج ۱ ص ۱۳۱) آمده، حل می‌شود. برای ما خودنمایی واقعی نکرده است. آن‌طوریوکه نقل است حضرت فرمودند: «اللهم أرنا الأشیاءَ کما هی»؛ دنیا را با آن وضع واقعی که دارد، به ما نشان بده تا ما آن را بفهمیم و بشناسیم. انسان می‌کند دنیا هم یک است، در حالی‌که این‌طور نیست. دنیا مثل یک و می‌ماند که انسان باید در آن کلاس یک حرکاتی را یاد گرفته و انجام بدهد. بدهد که یکی از امتحانش رفتن از این دنیاست. اگر ما دنیا را یک زندگی مستقل حساب می‌کنیم، در اثر همان ابهامات و تاریکی‌هایی است که در آیه آمده: «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» و در این آیه فرموده که خداوند هیچ مشکلی برای بشر باقی نگذاشته است که حل نشود، البته به شرط این‌که به حال خودش تضرع کند تا این مشکلات حل شود. ۸۹.۲.۲۸ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 بیانات و توصیه‌هایی پیرامون زیارت 🔹 من یادم هست که در یک وقتی یکی از بزرگ ـ خدا رحمتش کند ـ می‌گفت: من شنیده بودم که هر کسی به حضرت علیه‌السلام می‌رود یک رنجی به او می‌رسد؛ فلذا رفتم خدمت خواهرشان و عرض کردم که من می‌خواهم بروم زیارت برادرتان، ولی نمی‌خواهم رنجی به من برسد، از این جهت وقتی آمدم، مشرَّف شدم و برگشتم هیچ مشکلی برایم پیش نیامد. گاهی آدم می‌شود، گاهی خدای نخواسته در رفتن یا در برگشتن تصادفی می‌کند. این‌ها آثار این پیوستگی است که خدا به صورت ناخشنودی‌ها به می‌رسد که انسان کم‌کم با خشنودی به خدا علاقه پیدا کند. نکند این‌که ما خدا را می‌پرستیم و یا وقتی یک زیارت رفتیم یا یا کردیم برای خاطر این است ‌که فوراً وسائل رفاه ما خوب بشود، نه! ما برای این چهار روزه این کار‌ها را نمی‌کنیم. 🔺 راهی برای کم کردن مشکلات زیارت 🔹 پیش‌آمدها هم هرچه شده یا خدای نکرده می‌شود باید ازشان خواست که خودشان جلوگیری کنند. از این جهت اساتیدمان به ما دستور دادند که هر وقت خواستید جایی بروید، اول بروید پیش آن امام یا امامزاده مثل حضرت علیه‌السلام یا حضرت علیهاالسلام، سلامی عرض کنید و از ایشان بخواهید که ما می‌خواهیم فرستاده‌ی شما به خدمت پسر عموی‌تان باشیم، به خدمت برادرتان باشیم و سلام شما را ببریم و به ایشان بدهیم. این باعث می‌شود که علی‌حِده‌‌ای نصیب بشود و انسان یک قدری پیش‌آمدش رفع بشود. وقتی هم می‌خواهد برگردد باز خدمت حضرت می‌رود و و می‌کند و می‌گوید: می‌خواهم خدمت پسر عموی شما یا خواهر شما در یا در قم برسم و سلام شما را برسانم. آن‌وقت او که حامل پیام حضرت شد ان‌شاءالله از ناراحتی‌ها محفوظ می‌ماند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
هدایت شده از سیدالعلماء
⬆️ ص ۲ 2⃣ 🔺 ضرورت استفاده از تعالیم مرحوم علامه طباطبایی در اصلاح انقلاب اسلامی 🔹 مرحوم استاد شهید فرمود: تفسیر سال‌ها بعد جلوه شایسته‌اش بُروز می‌کند. در تأیید فرموده‌ی ایشان عرض می‌شود که ببینید در زمان ما که سال‌ها از مقدس اسلامی می‌گذرد، هنوز این مسأله جا نیفتاده و دوره‌ای برای محترم ترتیب داده نشده، چه رسد به و عزیز و زحمت‌کش و دل‌سوز که مانند یک جهش یا و یا با این تفسیر شریف و تفسیر اولین آیه؛ -تفسیر آیه‌ی شریفه- "بسم الله الرحمن الرحیم" آشنا شوند و در نتیجه یک شایسته‌ی این رژیم الهی به وجود آورند. انقلابی که در درون انسان‌ها، مسأله طبیعت و وجهه‌ی الاهیت را چنان پایه‌ریزی کند، که اگر استاد یا متوجه شود که کلاس را گذرانده، و کند. مرحوم علامه این بیت را فراموش نمی‌کرد: "اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین" خدا، همان ابتر و منقطع الآخر بودن است که و اسلامی باید به عنوان یک فاجعه‌ی از آن بپرهیزد. (رحمه الله) هم درباره‌ی پیروزی در با دشمنان، مسأله‌ی را تکرار می‌کرد. وظیفه همان خدای جهان و انسان است که حضرت (ارواحنافداه) برای گسترش آن در کره‌ی زمین خواهد کرد و انقلاب فرهنگی اسلامی به معنای آشنا کردن و با آن است. آشنایی این فضیلت به این است که تمام چه رسد به و ، از افرادی دوره دیده تشکیلات داده شوند. دوره‌ای که از پیش از آغاز شده باشد و به همان شیوه‌ای که با دهان و دندان و نیروهای بینایی و شنوایی آشنا می‌شود، با بندگی انسان و جهان نسبت به پروردگار مهربانش هم آشنا شود. است که و فراگیر در جهان، ریشه در همین مسأله‌ی بی‌خبری از جهان دارد. این ایده و مرام در و معاشرت این‌گونه اساتید به وضوح دیده می‌شد. 🔺 تشکیل جلسات تفسیری مرحوم علامه طباطبایی در ماه مبارک رمضان در حرم مطهر 🔹 [ مرحوم علامه] فرمودند: من یاد ندارم در شب‌های ماه خوابیده باشم. به خاطر دارم در ماه مبارک رمضان سالی، را در حدود بعد از نیمه‌شب، در صحن شریف ترتیب دادند، به طوری‌که پس از درس به مطهر مُشَرَّف شوند و برای صرف غذای سحری برگردند. بنده هم که ظرفیت لازم را نداشتم به این برنامه چند شب عمل کردم که در اثر کم‌خوابی و بی‌توفیقی بیمار شده و از هم محروم گردیدم. 🔺 ظهور قابلیت افراد در إمتحانات الهی 🔹 در همه‌گونه امور برای ارائه‌ی وجود دارد. فرمودند: روزی در حجره تدریس در خدمت مرحوم استاد [ رحمه الله] بودیم و بحث را بیان می‌کردند، ناگهان سقف حجره و مدرسه طوری تکان خورد که گویا زمین‌لرزه‌ای رخ می‌دهد. حاضران با عجله در صدد خروج از حجره به‌طور ایجاد مزاحمت با یکدیگر بر آمدند! ولی بعداً با نبودن خطر بازگشت نموده و ایشان [ آیت الله قاضی رحمه الله] بعد که از جای خود تکان هم نخورده بود، فرمود: بفرمایید ای آقایان و آشنای با !. 🔺 از اویی و به سوی اویی! 🔹 مرحوم استاد شهید دوره‌ی دروس را به همین منظور برای نسل آماده کرده و بسیار مناسب است که در برنامه‌ریزی‌های همه‌ی دوره‌های و از آن استفاده شود. در ایشان، جلد دوم صفحه ۸۳ به همین مسائل اصولی اشاره فرموده‌اند. «جهان‌بینی توحیدی یعنی درک این‌که جهان از یک مشیّت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر و جود و رحمت و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته آن‌ها استوار است. جهان‌بینی توحیدی یعنی جهانْ «یک قطبی» و «تک‌محوری» است. جهان‌بینی توحیدی یعنی جهانْ ماهیت «از اویی» (إِنَّا لِلَّهِ) و «به سوی اویی» (إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ) دارد». جهان مدرسه‌ی است و خداوند به هر انسانی بر طبق و کوشش صحیح و درستش می‌دهد. این همان مسأله مرحوم علامه در مورد منقطع‌الآخر و مورد لعنت قرار نگرفتن است، که همین پی بردن به "انا لله و انا الیه راجعون" و آن را سرلوحه‌ی اعمال قرار دادن و جهاد و علمی، درباره‌ی این‌که لحظه‌ای از آن در هیچ عملی، در هیچ تدریسی و در هیچ قدمی فراموش نشود. درست صد در صد برعکس و بر خلاف روز ما است، که حتی در کشورهای سران منفور دستور اسلام را به خاطر چند روز عیّاشی به دیده‌ی پذیرش می‌نهند و را رها می‌کنند. ص ۲ 2⃣ @seyedololama ⬇️
هدایت شده از سیدالعلماء
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل کتابی به نام ترجمه کردند که از گفتارهای درجه‌ی یک است. در یکی از مقالات آن آمده است: در پی از ماشین و استفاده از آن است و به سازنده‌ی آن کاری ندارد. یعنی علوم روز بر اساس پی‌ریزی‌ شده است. این است یک معنای فراگیریِ جور و ستم در که معنای هم درست مبارزه با آن خواهد بود. [ مرحوم علامه ] از این‌طور توجیهات نسبت به نسل کوتاهی نمی‌کردند، حتی بعضی از کسانی که در - در عصر - تأسیس کرده بودند، می‌آمدند در و دروس نسبتاً خودشان را از ایشان استفاده می‌کردند که بعداً هم به صورت کتابی منتشر شد. بنابراین ایشان همه‌ی توجهش به ؛ چه ، چه ، چه و چه ، بر اساس و و اطاعت از دستورات الهی است، همان سخنی‌که هم داشتند به عنوان این‌که ما باید را تعقیب کنیم و در پی پیروزی نباشیم و از شکست هم دل‌آزرده نشویم، چون ما انجام وظیفه و است. این را باید انقلاب فرهنگی ما، چه در ، چه ، چه در اجتماعات، و همچنین برای و دیگر و کاملاً جدی روشن کنند که ما وقتی می‌توانیم ادعا کنیم که از بهره برده‌ایم و از اهداف مقدس بانیان آن و خون مقدس قدردانی کرده‌ایم که همه‌ی مسایل با اساس "انا لله و انا الیه راجعون" شروع شود، ادامه یابد و ختم شود. و این مسایل در صفحات اول کتاب مطرح شده است. خداوند را به حق قسم می‌دهیم که این توفیق را به اجتماع ما و افراد ما مرحمت بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🔺 خاطراتی از مرحوم علامه طباطبایی ❔ حاج آقا خاطره‌ای از علامه دارید؟ 🔹 این‌که درباره‌ی این‌که ایشان به منازل ما چند تا تشریف بیاورند و بعضی روزها مانند ناهار هم در خدمت‌شان بودیم و از بیانات‌شان استفاده کنیم، این مسأله بسیار جالب بود. چون آن موقع حتی اتوبوس هم در ظاهراً برقرار نشده بود و ایشان با همان کفش معمولی یعنی نعلین اهل علم، راه نسبتاً طولانی منازل ما را پیاده طی می‌کردند و می‌آمدند و با خودشان هم یک نوشته‌ای یا دفترچه‌ای همراه داشتند. این موضوع نشان می‌داد که ایشان معتقدند به این‌که باید سخنش را قبلاً در نظر بگیرد به طور حضوری، نه این‌که از و استفاده کند تا نکند شاید در بین سخن اشتباهی حاصل شود، ولی اگر انسان خلاصه‌ی مطلب را در حضور داشته باشد، از خطا و اشتباه محافظت می‌شود. و آن‌وقت یک روایتی را و یا یک مطلبی را توضیح می‌دادند. مثلاً در مورد همین بیتی را که ایشان می‌خواندند که: "اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین" این را مثلاً وقتی تفسیر می‌دادند، به این مطلب می‌رسیدند که شهرسازی و و مهندسیِ اسلامی با این طرز ساختمان‌های فعلی مناسبت ندارد، چون وقتی انسان به یک ساختمان مرتب و منظمِ عالی نگاه می‌کند، توجه‌اش از آن ممکن است برگردد یا ضعیف شود و مثلاً یا تظاهر خانواده‌ها در مجالس، که خانواده‌ی یک شخص اعیان‌منش یا نسبتاً مستغنی اگر زیاد به خود جواهرات و طلا داشته باشد، خویشان او که این دسترسی‌ها را ندارند یا حاضران مجلس وقتی به منزل بر می‌گردند، نسبت به شوهران‌شان و پدر و مادران‌شان گله‌مند می‌شوند که خانواده‌ی فلانی این‌طور و آن‌طور بودند!. همین مسأله در ساختمان‌ها باید مراعات شود. معماری و مهندسی و شهرسازی نباید بر اساس جلب زیاد افراد به جنبه‌ی شود و از خدا شوند و در نتیجه به کارهای خلاف یا شبه خلاف بپردازند تا درآمدشان را زیاد کنند و از باقی بمانند و جدا شوند. این هم از خاطره. ص ۳ 3⃣ @seyedololama ⬇️
هدایت شده از سیدالعلماء
⬆️ ص ۴ 4⃣ 🔺 اولین برخورد با مرحوم علامه طباطبایی ❔ اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید؟ 🔹 اولین بار ما در صحن بودیم و طلبه‌ای بودیم. می‌دیدیم که یک آقایی می‌آیند، ردّ می‌شوند و و دینی کتاب جلو می‌برند و از ایشان مسأله‌ای‌ می‌پرسند. فقط این را ‌دیدیم. ولی بعد که کم‌کم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای هستند و از به قم آمدند و بعداً هم فهمیدیم که در مسایل و واردند، با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کم‌کم رابطه زیادتر شد و به منازل کشید و برخی شب‌های یا تعطیلی ایشان تشریف می‌آوردند منازل ما، گاهی روزها، گاهی هم به صرف ناهار در خدمت‌شان بودیم. این اواخر دیگر قسمت بنده نبود، چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند. 🔺 ضرورت ایجاد اشتیاق در جوانان و والدین و اساتید به منظور استفاده از تعالیم بزرگانی همچون مرحوم علامه طباطبایی ❔ یکی از درس‌هایی که می‌توانیم از ایشان برای جوان‌ها بگیریم چیست؟ 🔹 عرض کنم که پرسش در مورد مسأله‌ی آمادگیِ گرفتن و در پی آن بودن، مشکل‌تر است؛ به این‌که چگونه مشتاق بشود که از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن به این است که دوره‌ای برای و عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی و برای‌شان تا آن‌ها فرصتی داشته باشند- که در هر سال در و یک‌وقتی، در دوره‌ای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات این‌ها کرد. آن‌وقت وقتی این امر محقق شد، همین صفحات اول تفسیر برای تمام کافی‌ست و برای همه‌ی دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان محترم شورا و و کافیست که دیگر مسأله این است که "هر چه برای خدا باشد، آن به سود است و هر ‌چه با از خدا باشد، سودی به انسان نمی‌رساند". و این خاصیت و سنت الهی در جهان است. حال اگر این تفهیم شود به یک ، او می‌کند الآن الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است که یک‌مرتبه ۵ سال کار ورزشی‌اش عقب بیفتد و امور و جلو بیاید. همچنین وقتی‌که فهمید این دانشی که می‌خواهد بیاموزد، باید برای خدا باشد، باید در خدمت خدا باشد، و وقتی نگاه می‌کند به و و و تنظیمات و قوانین مدرسه، گاهی می‌شود که باید وضعیتش را عوض کند و باید به و بگوید من این‌جا نمی‌توانم استفاده کنم و جای دیگری می‌روم. و همچنین راجع به پدر و مادر، برنامه‌هایی که پدران و مادران را ملتفت تکالیف‌شان کند الآن کم است، یعنی نسبت به برنامه‌های ، برنامه‌های رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در همه‌ی این‌ها، در گوشه‌ای هم از این مسایل [بیدار کننده] یافت می‌شود! و حال این‌که باید بشر را ریشه‌یابی کرد و سعادت را اگر دانشمندان ریشه‌یابی کنند به این می‌رسند که جهانْ، جهان خداوند است. و انسان بنده‌ی خداوند است، و این‌که تا چقدر این دارد در این جهان به وظیفه‌اش عمل می‌کند. این باعث می‌شود که خانواده‌ها و ادارات و وزارت‌خانه‌ها را عوض می‌کند، تا بلکه یک وزارت‌خانه‌ای برای خصوص این امور تأسیس شود، تشخیص وظیفه بدهند، برای تشخیص وظایفی که و مرحوم علامه در پی آن بودند که معصومین (علیهم‌السلام) و کریم دستور داده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📅 به مناسبت شهادت شهید صفوی و فدائیان اسلام رحمهم الله تعالی ؛ ( ۲۷ ماه ۱۳۳۴ ش) 🔹 واقعی وقتی صدای روح بخش "الله اکبر" را می‌شنود تمام دل‌خوشی‌های جهان در دلش جا می‌گیرد! چون می‌فهمد یک بی‌صاحب و وِل، مثل خرگوش‌های بیابان نیست؛ بلکه یک موجود مسلط بر و به نام خدا همه‌جا با او هست، حتی اگر همان وقت بخواهند اعدامش هم کنند باز دل‌خوشی‌اش از بین نمی‌رود. مرحوم در آن سخنرانی آخر، وقتی که یک برقی جهید و معلوم شد خطر رفع شدنی نیست، صدای خود را به "الله اکبر" بلند کرد. وقتی که پای چوبه‌ی دار آمدند، چندتا سرباز خون آشام یا به زانو نشستند و هدف‌گیری کردند، وقتی فرمان آتش داده شد صدای این جوانان از پای دار به "الله اکبر" بلند شد. این‌ها معنی این است که پیام که "الله اکبر" است به درون این‌ها وارد شده. ۸۹.۷.۶ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی (نقل از کانال سید العلما) 🔻@avaymarefat
🔺 ذکر و یاد خدا 🔹 کریم است. اکرم ذکر است. علیهم‌السلام وسائل ذکر الله هستند. ذکر به معنی یادآوری است. یعنی ما یک چیزهایی داریم، نمی‌خواهد برویم تحصیل کنیم، فقط یادش باشیم که ما چه بودیم و چگونه ساخته شدیم. همین برای بس است که آن روز عرض کردم. آدم یکی از این کرم‌های توی باغچه را بردارد، بیاورد در یک بشقاب، روبرویش بگذارد، روی این حساب کند که من چهل سال، سی سال پیش، پانزده سال پیش این بودم حالا شدم این، چه دستی مرا این‌طور ساخته؟! چه به من داده؟ چطور دارد از من پذیرایی می‌کند؟ به من جای می‌دهد، خویش می‌دهد، می‌دهد، می‌دهد، شب و روز می‌دهد، می‌دهد؟ آن وقت می‌بیند که دیگر متحیر شد. یک طوفانی از ، از بر وجود انسان حمله‌ور می‌شود که انسان را از رو می‌برد، ناتوان می‌شود در برابر این نعمت‌ها، آن‌وقت یک سبحان‌الله، یک الله اکبر، یک درست، یک الحمدلله درستی از وجودش در می‌آید نه از زبانش. از در می‌آید، با تمام وجود یک سبحان الله می‌گوید، یک ذکر خدا می‌گوید. این ذکر در این عالم چه آثاری دارد، خدا می‌داند. چه می‌سازد برای صاحب خودش خدا می‌داند. پس بنابراین ما باید روش برای خودمان ایجاد کنیم که مانع از و باشد. سهو و نسیان را مرتباً در ما ضعیف کند تا به جایی که اهل ذکر بشویم. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @avaymarefat
📆 روز جهانی 🔺 آن کسی‌که از کودکی و قبل از اهل و بوده، آیینه دلش زنگ نگرفته. وقتی زنگ نگرفت؛ خدا و خدا و خدا و خدا را به یک قرب و نزدیکی ولو به صورت کم‌رنگی می‌فهمد. می‌فهمد که در خداست. می‌فهمد که این نماز معنایش این است که من در حضور خدایی که شب و روزم را دارم در آن مجلس حضور می‌گذرانم، باید بلند شوم و از او تشکر کنم... ⏪ وظیفه‌ی این است که به یا و که این جور تمرینات را به ما در و داده‌اند خود را مدیون دانسته و بدانیم که تا آخر عمر هم تشکر از آن‌ها انجام نمی‌گیرد و همیشه ما مدیون آن‌ها هستیم و باید برای آن‌ها کنیم. ۸۵٫۷٫۳۰ ‌🔺 تعلیم و تعلم خوب وقتی مفید است که زیانی به باورهای نخورده باشد؛ باورهای . و باورهای بدیهی هم مثل خود یک طفل نگهداری می‌خواهد، حفظ می‌خواهد، باید در زیر پرچم محافظت اولیاء و مرزداران فرهنگی قرار بگیرد تا این‌ها سالم برسند به این جایی‌که قدرت و درون‌شان پیدا بشود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @avaymarefat
🔺 استفاده از نعمت قرآن کریم 🔹 قدر قرائت #قرآن را به این شکل که #ایمان انسان را زنده کند و تجدید کند باید دانست فلذا باید ملتفت بود که #شیاطین جن و انس مجالس #قرائت را تصرف نکنند؛ تصرف آن‌ها به این شکل است که به #فهم آیات و استفاده از معانی و معارفش کاری نداشته باشند. مثلاً #استاد هست که ده سال است تمام قرآن را هم #حفظ کرده، ولی هنوز اگر از او بپرسی که خلاصه‌ی سوره‌ی روم در چند مطلب است، شاید نداند، چون تشویق نشده به این‌که وقتی حفظ می‌کنی، مقیّد باش که #معارف او را هم در کتابخانه‌ی دیگری در #ذهن خودت جای بدهی. ذهن #انسان را خدا خیلی پر جا آفریده، تنگی ندارد. می‌تواند هم قرآن را حفظ کند، هم معانی‌اش را بفهمد، هم معارفش را زحمت بکشد، این‌وقت این #جهاد می‌شود، جهاد دینی و نسل #جوان در عین این‌که تحصیلات می‌کند، دانشگاهش را می‌گذراند، دیپلمش را می‌گیرد، صنعتش را انجام می‌دهد، #مجاهد فی سبیل الله هم هست. حافظ قرآن هم هست، #دین خدا را نگهداری می‌کند و کار #انبیا یا کار شاگردان انبیا را انجام می‌دهد. ۸۵٫۸٫۲۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 الطاف الهی به نسل نوجوان و جوان 🔹 و که عادت کرده به ترک و انجام ، از یک چیزی می‌فهمد که دیگران نمی‌فهمد. از یک چیزی می‌شنود که دیگران نمی‌شنوند، از و و لذتی می‌برد که دیگران نمی‌برند؛ این خاصیت و انسانیت است. و خوشا به حال شما جوان‌ها و نوجوان‌ها که قسمت‌تان شده در این دوره رشد کرده‌اید و مورد قرار گرفته‌اید. ما که سنّی از ما گذشته وقتی یاد می‌کنیم و به خاطر می‌آوریم که چه دوره‌های کثیفی بود که اگر یک جوانی در یک جایی مشغول نماز می‌شد، او را می‌کردند!، اما حالا تشویق‌اش می‌کنند. این خیلی نعمت است. شما الآن در دریایی از قرار دارید که حقّش را نمی‌دانید، چون ندیده‌اید و گرسنگی‌اش را نچشیده‌اید و تشنگی‌اش را نکشیده‌اید. ولی ماها دیده‌ایم چه مصیبت‌هایی برای اهل و در زمان در همین پیدا می‌شد. چه گرفتاری‌هایی بود و چه ذلت‌هایی بود. «هیهات مِنا الذِلّة» که حالا جمعیت‌ها می‌گویند، ما ذلتش را دیده بودیم. مثلاً در یک شهری آدم ردّ می‌شد و صدای ساز و نواز بلند بود و می‌دید یک پاسبانی هم این‌جا ایستاده. کسی اگر می‌پرسید و می‌گفت: این‌جا چه خبر است؟! می‌گفتند: این‌ها گروهبان‌ها و افسرهای اند و این‌جا منزل و آسایشگاه‌یشان است و مثلاً به رقص و آواز و مشروب و این‌جور چیزها مشغول‌اند. آن‌وقت این پاسبان این‌جا چه کار می‌کند؟! این پاسبان محافظ است که یک‌وقت کسی نیاید و توهینی به آن‌ها بکند!. ببینید این است و ما این ذلّت را دیدیم به چشم‌مان که این‌جور چیزها بود. پول از و مأمور از ایران برای حفظ مجلس رقص و دانس آمریکایی‌هایی که چند هزار کیلومتر آن‌طرف‌تر از ما مثلاً منزل دارند. این وضع را ما دیدیم. بنابراین خدا به شما لطف کرده و راه را برای شما آسان کرده است. ۸۵٫۷٫۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 خداشناسی 🔹 آن و و به درد انسان می‌خورد که در وجود انسان، یک سر مو باقی نماند، مگر این‌که این علم و بشود. ببینید ما الآن معتقدیم به این‌که باید جان‌مان را از خطرات خیلی سخت، به هر شکلی که شده بدهیم. این شده جزء خون و گوشت ما. حالا شما جوان‌ها شاید زمان موشک‌باران را یادتان نباشد که وقتی رادیو می‌گفت: توجه! توجه!، دیگر همه کاری تعطیل می‌شد؛ تاکسی‌ها و اتوبوس‌ها می‌ایستادند، مردم این‌طرف، آن‌طرف می‌رفتند. چرا؟ یک توجه توجه این‌قدر اثر دارد؟ بله. چون این خبر می‌کند به یک چیزی که جزء خون و گوشت ماست. و آن این است که: ما می‌خواهیم سالم و موجود باشیم و کشته نشویم. این خواسته‌ها و این علم‌ها در هیچ جای این سر تا پای ما جای خالی ندارد و همه را گرفته است. این‌طور باید به خدا معتقد بود. اگر در خود فقط معتقد هست، نه در و جان و روح خود، این هنوز در این مسئله کاری نکرده و به درد هم نمی‌خورد؛ نه به درد خودش، نه به درد دیگری. آن علمی که در ، در و و به ما می‌دادند، آن علوم، علوم این‌طوری نبود. و و و بود. آن‌جا در کلاس به درد ما می‌خورد که بگوییم یا نمره بگیریم و بیاییم بیرون. یادمان هم رفت، برود؛ ضرری به ما وارد نمی‌کند. این است که ما کردیم به علوم دبستانی، دبیرستانی، می‌کنیم هم یک‌چنین چیزی است که یک سطری بخوانیم و یک امتحانی بدهیم. در حالی‌که نه؛ این نه خداشناسی است، نه است، نه به درد شخص خود ما می‌خورد، نه به درد می‌خورد. آن‌که اسمش را می‌شود گذاشت واقعی -حالا تا چه برسد به علوم دینی یا یا اسلامی، و این‌طور چیزها- آن است که اصل اسلام را پذیرفته باشد و انسان خودش، پیش خودش بفهمد که مسلمان است و این در وقتی است که جان و تن و همه‌چیز خودش را مثل یک کف روی آب، در خدا ببیند. وقتی‌که باران می‌آید، حباب و کفی که روی آب می‌بینیم پیدا می‌شود، این هیچ‌چیزی از خودش ندارد غیر از آن‌چه از باران و آب دارد. فقط یک نمایشی بیشتر نیست که آن هم از بین می‌رود؛ همه‌ی ماها این‌طور هستیم. حتی این کهکشان و و ما، مثل این حباب است. یک چیزی است که زود از بین می‌رود. منتهی هر چیزی زودش یک‌طور است. مگس یک زود و دیری دارد، مورچه یک‌طور، فیل یک‌طور، انسان یک‌طور، زمین یک‌طور، کهکشان یک‌طور؛ همه حباب‌اند. حباب‌های مختلف‌اند در قدرت الهی. این‌ها نابودند از خودشان و موجودند به قدرت خدا. خدا برپادارنده‌ی تمام اشیاء است. یک‌چنین نیرو و قدرتی را اگر انسان فهمید و و کرد، خداشناس شده؛ اگر نه هنوز اول کار است. مثل کسی‌که اول وارد کلاس شده، دارند روی تخته برایش می‌نویسند: این یک، این دو، این سه. دو، دو تا می‌شود چهار. این اول کار است. خیال نکن داداش که ما چیزی یاد گرفتیم، چیزی فهمیدیم. نه!. باید جدی وارد بشویم در . یک خداشناسی‌ای که موقع رفتن به درد بخورد، موقع شدن به درد بخورد، موقع مجلس شدن به درد بخورد. حتی موقع کاسب محل شدن به درد بخورد؛ یک چقدر می‌تواند بکند؟ چقدر می‌تواند جنس بد به بفروشد؟ چقدر می‌تواند به مردم بد نگاه کند؟ چقدر دزدی می‌تواند بکند؟! پس این خداشناسی که به درد یک مسلمان بخورد، باید یک چنین چیزی باشد. پس این یک موضوعی است که وجود ما را باید بگیرد و هنوز نگرفته است. بنده خودم را عرض می‌کنم شما ان‌شاءالله گرفته باشید. تا دم در این کلاس ما باید کار بکنیم. خیال نکن که حالا یک کاری است که خواندیم و تمام شد. این‌ها حرف‌های دبستان و دبیرستان است. خداشناسی یک‌چیز مهمی است که بعضی از پیغمبر از عهده‌اش برنیامدند و رفوزه شدند! با این‌که در بهترین کلاس‌های دنیا شرکت کرده بودند که مدیر و و ناظمش، خدا بود. خطرناک است و چیز مهمی است!. یک‌وقتی یادم می‌آید که جناب معظم صحبت می‌کرد در . گویا شنیدم که می‌فرمود که «بعضی از روشن‌فکرها دارند رو به جای دیگر عقب‌گرد می‌کنند و به اسلام پشت می‌کنند»؛ واقعش این‌طوری است و مخصوص هم نیست، هم همین‌طور است، و هم همین‌طور است، و اساتید هم همین‌طورند. هر کسی در این دنیا یک‌طور دارد؛ یک‌طور امتحان، یک‌طور. یک‌طور. یک‌طور. پس این‌که کسی بخواهد از این امتحانات ان‌شاءالله به در برود، خیلی کار می‌خواهد و خیلی هم نتیجه دارد. یک شاهی و صنار نیست. حتی به قدر ارزش تمام کره‌ی زمین هم نمی‌شود گفت هست. ارزش مسلمانی و اسلام خیلی از این چیزها بالاتر است. ۷۷٫۳٫۹ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 هوای نفس! 🔹 اطهار (علیهم‌السلام) با شریف، هشدار می‌دهند، که ازحضرت (علیه‌السلام) در کتاب نقل شده که فرمودند: «إحذروا أهوائکم کما تحضرون أعدائکم»¹؛ یعنی و ، و ، حرف جدیدی برای آورده و آن این است که: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباس وجود خودت، یک زهر کشنده و یک گرگ کشنده داری، یک داری. هیچ‌وقت از آن نشو!. این حرف‌ها را و و نمی‌فهمد و نمی‌داند و اطلاعی ندارد. دانشگاه از چه اطلاع دارد؟ دانشگاه از معدن‌ها اطلاع دارد که زیر این کوه‌های کرمان و یزد طلا و آهن پیدا می‌شود. آهن چه طور پیدا می‌شود؟ تمدن راهش را درست می‌کند و کارخانه‌های آن را درست می‌کند، با خرج زیاد، با جاده‌کشی و ریل‌کشی به آن معدن ما را وصل می‌کند که بتوانیم با آن امکانات، عده‌ای را زیرِ زمین بفرستیم تا خاکی که آهن دارد یا خاکی که طلا دارد را از پنجاه متر، صد متر، دویست متر، بالا بیاورند. گاهی هم در این راه جان‌شان را از دست بدهند. آن‌وقت این مصالح تبدیل شود، دست‌کاری شود، روی آن‌ها عملیات فنی انجام شود تا از آن سنگ‌ها، آهن در بیاید، طلا در بیاید. دانشگاه برای این کارها درست شده. دانشگاه این‌ها را می‌فهمد؛ اما این‌ها وسیله‌ی زندگی‌ست. خود برای چیست؟ حالا ما این کارها را هم کردیم. آهن هم به‌دست آوردیم و ساختمان‌ها را همه آهنی کردیم، دانشگاه‌های مختلف ما در دنیا، جزء دانشگاه‌های درجه‌ی اول هم حساب شد، جایزه هم به دانشجویان دختر و پسر ما هم دادند. خیلی خوب، این زندگی راه افتاده، این زندگی برای چیست؟ اگر مرگی نبود، آن‌گاه همیشه بودیم و می‌گفتیم زندگی است. هدف این ، زندگی روی این کره خاکی‌ست. ولی آن‌موقع آن‌قدر زیاد می‌شد که روی کره‌ی خاکی دیگر یک وجب جا باقی نمی‌ماند. مرگ خیلی بزرگی است که خداوند فرموده: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»²؛ اول را فرموده، موت مقدم شده بر ، چون راهی است بسیار مفید و بانتیجه. در اگر بکند، می‌بیند که یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند است، چون اگر مرگ نبود، نبود. زندگی به‌خاطر بودن مرگ اداره می‌شود. هیچ‌وقت چنین فکری برای یک انسان نمی‌آید. یک انسان جوان اصلاً فکر می‌کند زندگی یعنی جوانی و این‌ها؛ در صورتی‌که نه، زندگی مخلوطی است از موت و حیات که هر کدام اگر نباشد، زندگی به هم می‌خورد. مگر وسعت این کره‌ی خاکی چقدر است؟ وسعت زمین‌های قابل کشاورزی آن چقدر است؟ آب‌های قابل استفاده‌ی آن چقدر است؟ این‌ها همه در عرض صد هزار سال تمام می‌شود. آن‌وقت دیگر نه برای کسی جایی می‌ماند، نه برای کسی راه و زندگی‌ای می‌ماند. همه به جان هم می‌افتند که هم‌دیگر را بکشند که بلکه جا باز شود. آخر این فکرها را ما نکرده‌ایم؛ می‌کنیم دنیایی بهتر از این می‌شود کرد. و این خودش مال این است که انسان اطلاعاتی ندارد و فکرش کودکانه است. این را بعضی از گفته‌اند و به این زندگی ایراد گرفته‌اند، ولی کودکانه است. اگر انسان فکر کند، مرگ بهترین نعمت‌های خداست، در صورتی‌که با همین مسئله‌ی تمایلات نفسانی باید حل شود و آدم برای فکر بعد از مرگ وقت بگذارد. و زندگی‌اش را یک‌پارچه در اختیار خودش و و خودش قرار ندهد. آن‌وقت می‌فهمد که آن زندگی‌ای که خداوند برای بعد از این دنیا آفریده، چقدر قیمت دارد و برای او، در راه او، از خدا سرعت می‌خواهد که زودتر به آن زندگی‌ای که تو برای من آفریده‌ای برسم. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) «(باب اتباع الهوى) ۱- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن محبوب، عن أبي محمد الوابشي قال: سمعت أباعبد الله (عليه‌السلام) يقول: احذروا أهواءكم كما تحذرون أعداءكم فليس شئ أعدى للرجال من اتباع أهوائهم وحصائد ألسنتهم»؛ [ ج۲ص۳۳۵] ۲) [ :۲] @avaymarefat
🔺 خواهش‌های ویران‌گر نفس اماره 🔹 فرمودند که از و خواهش‌های درون بپرهیزید، همان‌طوری‌که دارید از دشمنان، خودتان را حفظ می‌کنید. معمولاً انسان در ، حیواناتی که از قبیل گزندگان هستند، از این پشه‌ای که انسان را می‌گزد تا بزرگ‌تر از این و در بیابان‌ها برای مسافران هستند، و بعد از پیدا شدن ، این لاستیک‌های ماشین‌ها، دشمن بشر شده است که وقتی‌که می‌ترکد یا عیبی پیدا می‌کند، یک‌مرتبه یک جاده تصادف می‌شود و مردم روی هم می‌غلتند و آن‌وقت باید آمبولانس خبر کرد و مأمورین تشریف بیاورند و جنازه و زخمی بردارند. روز به روز دشمنان عوض می‌شوند و به خود رنگ تازه می‌گیرند. هواپیما یک‌طور، قطار یک‌طور، زلزله‌ها هست، تازگی سیلاب‌ها هم آمده. بعضی‌های‌شان را نشان دادند که چقدر خطرناک‌اند، این‌ها دشمنان‌اند؛ ولی دشمن‌تر از همه‌ی این‌ها آن است که در خود است و می‌گوید: این کار را بکن، آن کار را بکن. این پست را بگیر، آن درآمد را راه بینداز، این‌طور غذا بخور، این‌طور بکن، این مهمانی‌های عجیب و غریب را راه بینداز، این عروسی گرفتن‌ها و عقدکنان‌ها را بالاتر از این که دیگران انجام می‌دهند، شما بکن و... . مرتباً خواهش روی خواهش، خواهش روی خواهش!. حضرت (علیه‌السلام) می‌فرماید: با خودت مانند دشمن رفتار کن. و حضرت (علیه‌السلام) در سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، آن بزرگوارِ عجیب و غریب که واقعاً خدا در بین خلقش بود و شد، چطور زندگی کرد و چطور این بشر حتی برادران خواب و زده‌اش را بیدار و هشیار کرد؛ فرمود که: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی»؛ من خودم و خواهش‌های خودم را چندان باور ندارم که درست باشد مگر این‌که خداوند کمکم کند. «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي»¹ ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی __ ۱) [ :۵۳] @avaymarefat
🏴 توصیه‌هایی پیرامون ص (۱) بسم الله الرحمن الرحیم باید افرادی که ذی‌نفوذ هستند در یک جمع، و دیگران کلمات‌شان را قبول دارند، چه به عنوان یا یا یا کاروان یا هر چیز دیگر، همان‌طوری‌که در معمولاً جلسه در گرفته می‌شود و اعمال حج نشان داده و توضیح داده می‌شود، همین کار را در این زیارات انجام دهند. به این صورت‌که از زیر مجموعه‌ی خودشان سؤال کنند از هر صنفی هستند؛ یا یا و ... - در این جمعیت عجیبی که ان‌شاءالله به سلامت موفق بشود- بپرسند چیست؟ هدف را مشخص کنند. ببینند این‌ها می‌دانند هدف چیست یا فقط می‌خواهند بروند، ببرند و بیایند باز سر کار خودشان باشند؟ چند تا از کلمات امام علیه‌السلام انتخاب کنند و به این‌ها حالی کنند که حضرت امام حسین علیه‌السلام به دنیا نداشت. را یک مسیر و جاده‌ای بیشتر حساب نمی‌کرد. و را اصل این می‌دانست. هدف که خدا به داده، تقریباً از مرگ شروع می‌شود. امام حسین علیه‌السلام هم دل‌خوشی‌اش به این بود که از این پل به آسانی ردّ می‌شود و با آن‌هایی‌که به آن‌ها می‌ورزد، پیدا می‌کند، چرا که می‌فرماید: «و ما أولهنی إلی أسلافی اشتیاق یعقوب إلی یوسف». من دنیا برایم زندگی نیست. مثل این‌که حضرت علیه‌السلام هم زندگی نداشت و در نتیجه مبتلا به نابینایی شد و همه‌اش آه می‌کشید برای و دوری از او. آیا شماها می‌خواهید با رفتن و برگشتن از این‌جور درون‌تان ظهور بکند و طمع لذات دنیا از خاطرتان پاک شود، محو شود و طمع به لذات آن‌جا در شما پیدا شود و یا اگر هست تقویت شود؟. خلاصه یا شوید و برگردید، یا اگر حسینی هستید، حسینی‌تر بشوید و برگردید. مثلاً بنده در جوانی موفق شدم مادرم و یکی دو تا از زنان آشنا و اقوام را با خودم بردم و آن‌جا هم شدم، مادرم هم سرش شکست، مشکلاتی هم پیش آمد. بالأخره وقتی برگشتیم، استاد ما [مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس ] که یک قدری اهل این حرف‌ها بود، می‌گفت: من اثر این زیارت را در تو می‌بینم. یا می‌گفت نور زیارت را در تو می‌بینم. یک چنین چیزی. خلاصه سفر، سفر است. تجارت است و تبدیل است. و برای تبدیل این افکار، سخنان حضرت خوانده و معنا شود. همین کتاب [ ] تألیف آقای همراه باشد و آن‌ها هم داشته باشند، که حضرت در برابر افراد چه فرمود؟ در منازل، در ، در راه و در روز و... ، این سفرنامه‌ی حضرت است. شما هم می‌خواهید مثل بیت‌الله، - خانه‌ای که بانی‌اش حضرت خلیل الله علیه‌السلام بود- ، یک سفری نظیر سفر حج داشته باشید، منتهی زیارت‌گاهش، شهادت‌گاه بزرگ‌ترین و شریف‌ترین است. و با چنین ملاقاتی، با چنین زیارتی، با چنین عرض سلامی، باید یک چیزی در وارد شود، که هر کسی از که اهل اند، بگویند ایشان فرق کرده. از یک ماه پیش، دو ماه پیش که با هم بودیم تا حالا خیلی فرق کرده؛ شوقی‌یاتش، ذوقی‌یاتش، علاقه‌هایش فرق کرده. مثلاً اگر و عزاداری می‌کند، حالا هر دوازده ماه می‌خواهد کند، مثل کسی که ماه رمضان‌اش قبول شده، دلش می‌خواهد همه‌ی سال ماه باشد. این حرف‌ها به خاطر این است که شما سؤال فرمودید، ما هم در جواب این‌ها را عرض می‌کنیم شاید یک چیزی هم به برکات آن‌ها به ما برسد.... بیماری فرزندان و برای من بیاورد! کتاب خون دلی که لعل شد ص۱۵۹ 🌿 ╭┅────➖────┅╮ 🆔 @avaymarefat 🍃🌸 ╰┅────➖────┅╯ ادامه‌ی مطلب در پیام بعدی⬇️
⚠️ نکته: دقت کنیم تنبیه منحصر در تنبیه بدنی نیست، بلکه تنبیه یک محرک آزاردهنده است تا شخص وادار به ترک اشتباه شود. ⛔️ اهداف تربیتی مثل نمازخوان بارآوردن کودکان،نهادینه کردن انجام خوبی ها و ترک بدی ها در دیگران با برخی محدودیت ها و محرومیت های جزئی حاصل می شود لذا از تنبیه بدنی به‌شدت پرهیز شود که 🔅 حضرت علی علیه السلام می فرماید: 🌸 انسان چون موجودی متفکر و دارای درک و فهم است، باید با گفت‌وگو مسائلش را حل کرد و زدن برای حیوانات است که درک و فهم ندارند. 🌐 @avaymarefat
🔻این ساختار شخصیتی بشر [است]. خودشناسی باید از اینجا شروع شود و مدیریت بر آن تعریف شود. خود مدیریتی که الآن در دانشگاه تعریف می‌کنند - که آن هم تازه بخشی از مدیریت است - یکی از شاخه‌های علوم است و واقعاً هم روی آن کار می‌کنند ولی مرکز تمام انواع مدیریت‌ها در سرگذشت انبیاء (علیهم السلام) است. 🔸 انبیاء (علیهم السلام) این نوع مدیریت را داشتند. منتها چگونه مدیریت می‌کردند؟ با انتخاب اولویت‌ها [مدیریت می‌کردند]. حضرت نوح (علیه السلام) نجّار بود، با کسب یمین و عرق جبین کار می‌کرد و گاهی حاصل روزانه‌ی [ایشان] دو درهم بود و نیمی از این دو درهم را به فقرای همسایه و اطرافیان پرداخت می‌کرد و یکی برای خودش می‌ماند و زندگی‌اش را اداره می‌کرد. 🔹 منتها ارتباطش با جبرئیل را از دست نمی‌داد، ارتباطش با خدا را از دست نمی‌دهد. وظیفه‌ی فرهنگی هدایتش را صدها سال دنبال می‌کرد، رضایت حق تعالی را از دست نمی‌داد. مرکز علوم دنیا و آخرت بودن را از دست نمی‌داد. این‌ها مدیریت دارند. ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری