eitaa logo
دفتر حضرت آيت الله سند (دام ظله)
546 دنبال‌کننده
40 عکس
13 ویدیو
134 فایل
دفتر مرجع عاليقدر آیت الله شیخ محمد سند حفظه الله
مشاهده در ایتا
دانلود
(٣) ⚫️اعتبارِ اجمالیِ مقاتلِ متأخر) وجه سوم: «اِخبار اجمالی» و «اِخبار تفصیلی» چیست و چه تفاوتی با هم در مقام صدق دارند و چه تفاوتی با هم در مقام تحمل و ادا دارند؟ مقام تحمل با مقام ادا دو مقام هستند و با هم تفاوت دارند. توضیح آن‌که: ادامه مطلب 🔸🔸🔸 ما در تحقیق و پژوهش باید همۀ قرائن و شواهد را فحص کنیم و به همۀ آن‌ها توجه و التفات داشته باشیم. نباید هیچ قرینه و شاهدی را به‌بهانۀ این‌که اعتبار کمی دارد، کنار بگذاریم. 4. با توجه به آن‌چه گذشت، می‌توان گفت [فقه و علوم دینی نقلی هستند و باید به مطالعۀ آیات و روایات از سویی و آثار علما و بزرگان از سوی دیگر ممارست جدی داشت.] با سیر و تتبع و فحص و جست‌و‌جو در آثار علما و بزرگان دینی و با فکر و تأمل در گفتار و نوشتار آن بزرگان می‌توان به معارف بسیاری دست یافت که از ضرورات دینی محسوب می‌شوند [و در‌نتیجه اگر از نقلی بودن فقه غافل شویم و مطالعۀ آثار و اقوال علما و فحص در آن را مهم ندانیم و به آن نپردازیم، ار بسیاری از معارف محروم خواهیم شد، معارفی که برخی‌شان از ضرورات دینی‌اند]. 5. امور ضروری دین بر ظاهر آیات و روایات مقدم‌اند و بر آن‌ها [بر ظاهر آیات و روایات، نه خود آیات و روایات!! دقت شود] هیمنه و سلطنت دارند. وجه چنین تقدم و هیمنه‌ای چیزی است که حضرت امام موسای کاظم (علیه‌السلام) به آن اشاره فرموده‌است: «جَمِيعُ أُمُورِ الْأَدْيَانِ أَرْبَعَةٌ أَمْرٌ لَا اخْتِلَافَ فِيهِ وَ هُوَ إِجْمَاعُ الْأُمَّةِ عَلَى الضَّرُورَةِ الَّتِي يُضْطَرُّونَ إِلَيْهَا وَ الْأَخْبَارُ الْمُجْمَعُ عَلَيْهَا وَ هِيَ الْغَايَةُ الْمَعْرُوضُ عَلَيْهَا كُلُّ شُبْهَةٍ وَ الْمُسْتَنْبَطُ مِنْهَا كُلُّ حَادِثَةٍ وَ هُوَ إِجْمَاعُ الْأُمَّةِ وَ أَمْرٌ يَحْتَمِلُ الشَّكَّ وَ الْإِنْكَارَ فَسَبِيلُهُ اسْتِيضَاحُ أَهْلِهِ‏ لِمُنْتَحِلِيهِ بِحُجَّةٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ مُجْمَعٍ عَلَى تَأْوِيلِهَا وَ سُنَّةٍ مُجْمَعٍ عَلَيْهَا لَا اخْتِلَافَ فِيهَا أَوْ قِيَاسٍ‏ تَعْرِفُ الْعُقُولُ‏ عَدْلَهُ وَ لَا يَسَعُ خَاصَّةَ الْأُمَّةِ وَ عَامَّتَهَا الشَّكُّ فِيهِ وَ الْإِنْكَارُ لَهُ‏ وَ هَذَانِ الْأَمْرَانِ مِنْ أَمْرِ التَّوْحِيدِ فَمَا دُونَهُ وَ أَرْشِ الْخَدْشِ‏ فَمَا فَوْقَهُ فَهَذَا الْمَعْرُوضُ الَّذِي يُعْرَضُ عَلَيْهِ أَمْرُ الدِّينِ فَمَا ثَبَتَ لَكَ بُرْهَانُهُ اصْطَفَيْتَهُ وَ مَا غَمَضَ عَلَيْكَ صَوَابُهُ‏ نَفَيْتَهُ فَمَنْ أَوْرَدَ وَاحِدَةً مِنْ هَذِهِ الثَّلَاثِ‏ فَهِيَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ الَّتِي بَيَّنَهَا اللَّهُ فِي قَوْلِهِ لِنَبِيِّه "قل فلله الحجة البالغة فلو شاء لهداكم أجمعين" يبلغ الحجة البالغة الجاهل فيعلمها بجهله كما يعلمه العالم بعلمه، لان الله عدل لا يجور، يحتج على خلقه بما يعلمون ويدعوهم إلى ما يعرفون لا إلى ما يجهلون وينكرون؛ ترجمه: همۀ امور اديان (و مسائل مربوط به دين) چهار گونه است: اول آن‌كه هيچ اختلافى ندارد و همۀ امت بر آن اجماع دارند و از ضرورياتى است كه بناچار پذيرفته‌اند. دوم اخبارى كه مورد‌اتفاق است و مرجعى است كه هر شبهه را بايد بر آن‌ها عرضه كرد و حكم هر حادثه را از آن‌ها استنباط نمود و [موردِ] اجماع همۀ امت است. سوم مسائلى كه قابل ترديد و انكار است و در آن‌ها بايد از اهلش توضيح خواست و هر كه در اين‌گونه مسائل اظهار نظر كند بايد دليلى از كتاب خدا كه تأويل و تفسيرش مورد‌اتفاق باشد و يا سنتى كه هيچ خلافى در آن نباشد بياورد. چهارم قياس و قانونى كه عقلها درستي‌اش را تأييد كنند، خاص و عام امت ترديد و انكارى در آن نتوانند، و اين دو امر شامل مسئلۀ توحيد و هر‌چه پایين‌تر و ديۀ خراش و هر‌چه بالا‌تر مى‌شود. پس آن‌چه از مسائل دين پيش آيد اگر برهان ثابتى داشت بپذير و آن‌چه را حقيقتش مخفى و مستور بود تصديق نكن و هر‌كه يكى از اين سه امر (مسائل اجماعى، سنت اتفاقى و قانون عادلانه عقل) را (براى اثبات مطلبى) ايراد كرد «حجت بالغه» (دليل رسا) آورده‌[است] كه خداوند در اين آيه براى پيامبرش بيان كرده: "بگو خدا را حجت بالغه است. اگر خواهد شما همه را هدايت فرمايد. (انعام: 149)". حجت بالغه دليلى است كه چون به جاهل رسد در‌يابد، چنان‌كه عالم به علمش درک كند (كه برهان‌هاى قطعى فطرت احتياج به درس و بحث ندارد، و همگان در برابرش يكسان‌اند)، زيرا خدا عادل است و ستم روا نمى‌دارد. بر بندگان بدان چه مى‌دانند احتجاج مى‌كند، و به آن‌چه مى‌فهمند دعوت مى‌نمايد، نه به چيز‌هائى كه نمى‌دانند و نمى‌فهمند (تحف‌العقول، صص 407 و 408، ترجمه بر‌گرفته از تحف‌العقول،ترجمۀ احمد جنتی، صص 652 و 653». 5. با توجه به آن‌چه گذشت، می‌توان گفت [فقه و علوم دینی نقلی هستند و باید به مطالعۀ آیات و روایات از سویی و آثار علما و بزرگان از سوی دیگر ممارست جدی داشت.
] با سیر و تتبع و فحص و جست‌و‌جو در آثار علما و بزرگان دینی و با فکر و تأمل در گفتار و نوشتار آن بزرگان می‌توان به معارف بسیاری دست یافت که از ضرورات دینی محسوب می‌شوند [و در‌نتیجه اگر از نقلی بودن فقه غافل شویم و مطالعۀ آثار و اقوال علما و فحص در آن را مهم ندانیم و به آن نپردازیم، ار بسیاری از معارف محروم خواهیم شد، معارفی که برخی‌شان از ضرورات دینی‌اند]. 🔹 دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله) محرم ١٤٤٦ هـ @ayatollahsanad 🔺
⚫️انکار مطلق برخی از وقایعِ ما جرای کربلا تدلیس و حیله گری و کلاه برداری و مستبعد شمردن آن ها ناشی از حماقت یا جهالت است . شرح سخن آن که: 1. افرادی پیدا شده اند که برخی حوادثِ ماجرایِ جان سوزِ کربلا را به صورت مطلق نفی می کنند . این اشخاص برای نفی خود ، به هیچ دلیلی استناد نمی کنند و نفی خود را بر کتابی خاص یا کتاب هایی مشخص استوار نمی کنند . این ها گمان می کنند فقط اثبات چیزی دلیل می طلبد ، نه نفی آن . اگر بخواهیم چیزی را اثبات کنیم باید دلیل بیاوریم ، ولی اگر بخواهیم چیزی را نفی کنیم ، به دلیل نیازی نیست . برای همین ، بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ استنادی و بدون هیچ منبعی ، به راحتی برخی حوادث کربلا را نفی می کنند [در حالی که نفی نیز ، مانند اثبات ،حکم است و هر حکمی یا بدیهی است یا نیاز مند دلیل و استدلال است] . 2. ثمره ی تلخِ چنین روشی چیزی نیست جز این که بازار حقه بازی و حیله گری و تلبیس و تدلیس گرم و حقایق انکار می شود و منکِر هیچ نیازی به دلیل آوری احساس نمیکند در حالی که هم نفی چیزی و هم اثبات چیزی [اِخبار از واقع و در محل بحث] ، اِخبار از مصادر و منابعی است که به دست ما رسیدهاست . اگر نفی و اثبات اِخبار از مصادر و منابع است ، پس هم برای نفی و هم برای اثبات ، باید مستند و مصدر و منبع ذکر شود . 3. البته در طرفِ اثباتِ واقعه ای ،معمولاً منبع و مصدر ذکر می شود و منبع و مصدر آن یک کتاب ( مقتل یا کتب تاریخی یا . . . ) یا چند کتاب است . با ارائه ی یک یا چند منبع ، می توان به وقوع واقعه ای صحه گذاشت و برای اثبات ، چیزی بیش از این لازم و ضروری نیست . 4. [برای اثبات واقعه ای ، وجود یک یا چند منبع کافی است در حالی که نفی واقعه ای به این آسانی نیست و با نقل نشدن آن در یک یا چند منبع ، نمی توان به واقع نشدن آن رسید .] برای نفی مطلق یک حادثه، محقق و پژوهش گر باید به تمام مصادر و منابع احاطه داشته باشد و بداند فلان حادثه در هیچ یک از این منابع ذکر نشده است در حالی که چنین احاطه ای به منابع و مصادر چاپ شده ممکن نیست ،چه برسد به احاطه ی به مصادر چاپ سنگی و چه برسد به منابع و مصادر خطی ! [به سخن دیگر ،منابع و مصادر چاپ شده در باره ی واقعه ی کربلا به شمار در نمیآید و برای همین ، احاطه ی به همه ی منابع و مصادر چاپ شده ناممکن یا بسیار بسیار سخت و دشوار است . اگر محقق و پژو هشگری بخواهد حادثه ای را به طور مطلق نفی کند ، باید به همه یمنابع و مصادر ، اعم از چاپ شده و چاپ سنگی و منابع خطی ،احاطه داشته باشد و چنین احاطهای عملاً غیر ممکن است .] بنا براین نفی مطلق حادثه ای امکانپذیر نیست . نفی مطلق حادثه ای به معنی تدلیس و تلبیس و حقهبازی و حیله گری است . 5. نفی مطلق نا ممکن و در صورت وقوع ، تدلیس و حیله گری است .نفی مقید [ممکن است ، ولی برای نفی مقید ،] حتماً باید مستند ذکر شود . [به سخن دیگر ، اگر محققی بخواهد حادثه ای را نفی کند ، باید بگوید با توجه به فلان کتاب یا با توجه به فلان کتاب ها ، فلان حادثه واقع نشده است یا چنین بگوید وقوع فلان حادثه در فلان کتاب یا در فلان کتاب ها ذکر نشده است .] پس در نفی مقید حتماً باید مستند ذکر شود و در غیر این صورت ،نفی مقید نیز تدلیس و تلبیس و حقهبازی و حیله گری خواهد بود . 6. نفی و اثبات ، هر دو ، به دلیل و مستند نیاز دارد ، ولی دلیل آوری برای اثبات واقعه ای راحت تر از دلیل آوری برای نفی آن است ، زیرا برای اثبات واقعه ای ، استناد به یک کتاب ، بلکه به بخش هایی خاص از یک کتاب ، بلکه به بخشی ویژه از یک کتاب کافی است . با استناد به یک یا چند بخش از یک یا چند کتاب ، وقوع واقعه ای ویژه اثبات می شود . 🔸🔸🔸ادامه دارد @ayatollahsanad 🔺
⚫️انکار مطلق برخی از وقایعِ ما جرای کربلا تدلیس و حیله گری و کلاه برداری و مستبعد شمردن آن ها ناشی از حماقت یا جهالت است . شرح سخن آن که: 🔸🔸🔸ادامه مطلب 7. برخی افراد نیز به گمان خود ، برای نفی شان دلیل و مستند دارند . این دسته می گویند لازمه ی برخی مطالبی خطبا و وعاظ بر روی منبرها می گویند و نیز لازمه ی برخی مطالبی که در منابع و مصادر و مقاتل آمده است ضعیف و ذلیل بودن لشکر حق است . برخی مطالبی که بر روی منابر گفته میشود یا برخی نقل هایی که در منابع و مقاتل آمده است ، عیب و عار بر حضرت امام حسین ( علیهالسلام ) است و روشن است چنین نقل هایی درست نیست و واقعیت ندارد . این افراد با استناد به چنین سخنانی ، برخی وقایع عاشورا را نفی می کنند . برای مثال ، از نظر آن ها ، گریه کردن ابا عبد اللهالحسین ( علیه السلام ) برای حضرت علی اکبر یا برای حضرت قاسم ( علیهما السلام ) یا برای افراد دیگر از یاران وفا داراش توهین به مقامِ بلندِ حضرت ابا عبدالله الحسین ( علیه السلام ) است و قطعاً چنین حادثه ای واقع نشدهاست ! مثال دیگر ، طلب آب از لشکر یزیدیان است . از نظر این افراد ، این که حضرت ابا عبد اللهالحسین ( علیه السلام ) از یزیدیان آب طلب کرده باشد ، با مقام بلند ایشان ساز گاری ندارد و قطعاً چنین چیزی واقعیت ندارد . مثال دیگر مسئله ی تلّ زینبیه است . از نظر این افراد ، این که حضرت زینب کبری ( سلام الله علیها ) از خیام خارج شده باشد و به تلّ زینبیه آمده باشد و شاهد صحنههای جان سوز و تأسف بارِ شهادتِ برادر بزرگوارش ، حضرت ابا عبدالله الحسین ( علیه السلام ) ،شده باشد ، واقعیت ندارد . چنین استناد هایی و چنین دلیلهایی ، در واقع ، دلیل تراشی است. چنین دلیل تراشی ای نه تنها حقیقت و واقعیت را اثبات نمی کند و حقیقت و واقعیت را نمی نمایاند ،بلکه موجب جعل و تحریف واقعیت و منجر به انکار آن می شود . 8. علاوه بر آن چه گذشت باید گفت که چنین استدلالی از روی نا دانی و جهالت است ، زیرا اصل جنگ یزیدیان با حضرت امام حسین ( علیه السلام ) از روی عناد و عداوت بود ، ولی این سخن به این معنی نیست که جنگ هیچ آداب و آیین و قانونی نداشته باشد . جنگ و نزاع و عداوت و دشمنی سخنی است و رعایت قوانین جنگی و مرتکب جنایات هولناک نشدن سخنی دیگر است . 9. عرف انسانی و عقلای عالَم ، [از قدیم تا به امروز] ، برای جنگ و منازعه ها اصول و قوانینی را جعل کرده اند که تعدی از آن ها و نادیده گرفتن آن ها توحش و ددمنشی و سبوعیت و جنایت جنگی محسوب می شود . حمله به افراد غیر نظامی ، خصوصاً زنان و کودکان ، و کشتن آن ها جنایت نابخشودنی است و مرتکب آن شخصی جنگجو و دلاور نیست ،بلکه دد منشی درنده خو است .بستن راه آب و مانع آب رسانی شدن ، خصوصاً به افراد غیرنظامی و خصوصاً به زنان و کودکان ، جنایت نا بخشودنی است و مرتکب آن شخصی جنگجو و دلاور نیست ، بلکه دد منشی درندهخو است . محاصره ی غذایی و دارویی کردن ، خصوصاً تعمیم محاصره به افراد غیر نظامی و زنان و کودکان ، جنایت نابخشودنی است و مرتکب آن شخصی جنگجو و دلاور نیست ،بلکه دد منشی درنده خو است . 10. امروزه در جنگ هایی که بین کشورها رخ می دهد ، از طرفین نزاع ،خصوصاً از شخص متجاوز ، میخواهند که قوانین جنگی را رعایت کنند و مرتکب جنایت جنگی نشوند .چنین در خواستی کاری زشت نیست و برای در خواست کننده عار و حقارت و کوچکی و مایه ی ننگ نیست . جنایت جنگی جرم بزرگ و نا بخشودنی است و مرتکب آن حقیر و کوچک و ننگین است و باید خجل و سر به زیر افکنده باشد ، نه کسی که در خواست می کند از جنایات جنگی بپرهیزد . شخص متجاوز با تجاوز خود مرتکب اشتباه بزرگ و جرم نا بخشودنی و جنایت هولناک شده است ، ولی با این همه اصل جنگ و نزاع و تجاوز چیزی است و ارتکاب جنایت جنگی چیزی دیگر است . طرفین نزاع باید از جنایات جنگی پرهیز کنند و اگر طرفی دست به جنایت جنگی زد ، باید محکوم شود. در این صورت لکه ی ننگ و حقارت و پلشتی بر پیشانیِ متجاوزِ جانی است ، نه بر پیشانی کسی که در خواست می کند از جنایت بپرهیزد ، نه بر پیشانی کسی که بر مظلوم گریه می کند و برای جنایات هولناکی که بر او رفته است ، اشک می ریزد ! گریه بر مظلوم ، گریه بر کسی که تحت هولناک ترین جنایات قرار گرفته است ، نه تنها عار و ننگ و کوچکی و ضعف و رخوت و سستی نیست ، بلکه مذمت جانی و برائت از جنایات او است؛ نمایاندن چهره ی زشت و کریه جانی و باخبر کردن دیگران از ظلم و جنایتهای هولناک او است . گریه بر مظلومی که زیر بد ترین و هولناکترین جنایات قرار گرفته است موجب می شود دیگران بیش از پیش با چهره ی زشت و کریه جانی آشنا شوند و به سبوعیت و ددمنشی و درنده خویی او بهتر آگاهی یابند تا لشکریان حق و حقیقت حجتی بر حقانیت خود داشته باشند ، هر چند حجج بالغه ی الهی از آنِ آن ها ست . 🔸🔸🔸ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين وصلواته على الطاهر الأمين محمد المصطفى وآله الأصفياء الخلفاء وبعد ... فردا دوشنبه اتمام عده ماه محرم الحرام و سه شنبه اول ماه صفر مي باشد دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند دام ظله شب دوشنبه 30 محرم الحرام 1446هـ. 🌐 https://m-sanad.com/?p=6938 @ayatollahsanad 🔺
  ⚫️انکار مطلق برخی از وقایعِ ما جرای کربلا تدلیس و حیله گری و کلاه برداری و مستبعد شمردن آن ها ناشی از حماقت یا جهالت است . شرح سخن آن که: 🔸🔸🔸ادامه مطلب 11. در جنگ صفین ، لشکر معاویه بر شریعه ی آب مسلط شدند و آب را بر لشکر حضرت امیر مؤمنان ( علیهالسلام ) بستند و آن ها را از آب منع کردند . لشکر حق آب طلب کردند و لشکر معاویه راه آب را بر روی لشکر حضرت امیر مؤمنان  ( علیه السلام ) باز نکردند . آن ها قیام کرد ند و با حمله ای ، لشکر معاویه را از شریعه دور کرد ند و کنترل شریعه را در دست گرفتند و بر آن مسلط شدند . امیر مؤمنان ،حضرت علی ( علیه السلام )  ، بعد از مسلط شدن بر شریعه ، راه آب را بر معاویه و لشکر معاویه نبست و مانع آب نشد .   12. اعتراض و احتجاج سید الشهدا ،حضرت امام حسین  ( علیه السلام) به جنایاتِ جنگیِ دشمنِ وحشیِ اموی ، اعتراض بیش تر به ظلم و جنایت خونین بنی امیه است .حضرت ابا عبد الله الحسین ( علیهالسلام ) با اعتراض و احتجاج چهره ی کریه و زشت و پلشت و ددمنش یزیدیان و ضلالت و گمراهی مطلق آن ها را بیش از پیش آشکار کرد تا حجت الهی بر همگان تمام شود . اعتراض ها و احتجاج های حضرت ( علیه السلام ) حجت بالغه ی الهی و کاری لازم و ضروری بود و نباید به بهانه های واهی موردانکار واقع شود . انکار این اعتراض ها و احتجاج ها سر پوش گذاشتن بر جنایاتِ جنگیِ هولناک و وصف ناپذیرِ یزیدیان و تلاشی برای سفید کردن آن دد منشان است . شخص با بیان این سخنان که در خواست حضرت ابا عبد اللهالحسین ( علیه السلام ) از یزیدیان عار و ننگ است یا پذیرفتن چنین جنایاتی از سوی حضرت ابا عبدالله الحسین ( علیه السلام ) عار و ننگ است ، در واقع دارد از یزیدیان و لشکریان ابلیس دفاع می کند !   13. حضرت ابا عبد الله الحسین ( علیهالسلام ) در موارد مختلف لشکر دشمن را نصیحت کرد و آن ها را به رعایت قوانین و قواعد جنگی و اصول انسانی دعوت کرد و از ارتکاب جنایات جنگی پرهیز داد و گاهی زبان به طعن و گوشه کنایه گشود و آن ها را سر زنش و ملامت کرد و جرم و جنایت بزرگ آن ها را به رخشان کشید: « فَصَاحَ اَلْحُسَيْنُ ( عَلَيْهِ السَّلاَمُ ) وَيْحَكُمْ يَا شِيعَةَ اَلشَّيْطَانِ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ لاَ تَخَافُونَ اَلْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً وَ اِرْجِعُوا إِلَى أَنْسَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ أَعْرَاباً كَمَا تَزْعُمُونَ أَنَا اَلَّذِي أُقَاتِلُكُم فَكُفُّوا سُفَهَاءَكُمْ وَ جُهَّالَكُمْ عَنِ اَلتَّعَرُّضِ لِحَرَمِي فَإِنَّ اَلنِّسَاءَ لَمْ يُقَاتِلْنَكُمْ؛ ترجمه: حضرت بر آن ها نهیب زد و آن ها را ندا داد كه: وای بر شما و بدا به حال شما ، ای گروه شيطان ! اگر شما را دين نيست واگر از روز قيامت نمی ترسيد ،احرار و آزاد و آزاده باشید و اگر عرب هستید و خون پدرانتان در رگهایتان است ، به خود و به اصل و ریشه ی خود برگردید ! شما گمان می کنید من با شما جنگ و نزاع دارم و با شما مقاتله می كنم . پس نا بخردان و احمقان خود را از تعرض به سرا پرده ی ما منع کنیدكه در آن جا زنان ما هستند و آنها به یقین با شما نجنگیدند ! ( کشف الغمة في معرفة الأئمة ، ج2 ،ص ۵۰ )  » ؛   « ويلكم ! إن‏ لم‏ يكن‏ لكم‏ دين ، و كنتم لا تخافون يوم المعاد فكونوا في أمر دنياكم أحراراً ذوي أحساب !امنعوا رحلي و أهلي من طغامكم و جهالكم؛ ترجمه: وای بر شما و بدا به حال شما ! اگر شما را دين نيست و اگراز روز قيامت نمی ترسيد ، اقلاً در دنیایتان آزاد و آزاده باشید و مانند افراد بی اصل و نسب نباشید . پس نا بخردان و احمقان خود را از تعرض به سرا پرده ی من ، از تعرض به خانواده ی من منع کنید ! » ؛   « وَيْحَكُمْ يا شيعَةَ آلِ أَبي سُفْيانَ !إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ ، وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ ، فَكُونُوا أَحْراراً في دُنْياكُمْ هذِهِ ، وَارْجِعُوا إِلى أَحْسابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَبَاً كَما تَزْعُمُونَ . أَنَا الَّذي أُقاتِلُكُمْ ، وَ تُقاتِلُوني ، وَ النِّساءُ لَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ ، فَامْنَعُوا عُتاتَكُمْ وَ طُغاتَكُمْ وَ جُهّالَكُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمي ما دُمْتُ حَيّاً؛ ترجمه: واى بر شما ، اى پيروان آل ابى سفيان ! اگر دين نداريد و از حسابرسى روز قيامت نمىترسيد ، لا اقل در دنياى خود آزاده باشيد ! و اگر خود را عرب مىدانيد به خلق و خوى عربى خويش پای بند باشيد . من با شما جنگ دارم و شما با من ، ولى زنان كه گناهى ندارند . پس تا زمانى كه زنده هستم ، سپاهيان طغيان گر و نادان و نا بخرد خود را از تعرض به حرم من باز داريد ! »  
« وَيْلَكُمْ يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ‏ لَمْ‏ يَكُنْ‏ لَكُمْ‏ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُمْ هَذِهِ وَ ارْجِعُوا إِلَى أَحْسَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَباً كَمَا تَزْعُمُونَ قَالَ: فَنَادَاهُ شِمْرٌ لَعَنَهُ اللَّهُ مَا تَقُولُ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ فَقَالَ إِنِّي أَقُولُ أُقَاتِلُكُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِي وَ النِّسَاءُ لَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتَاتَكُمْ وَ جُهَّالَكُمْ وَ طُغَاتَكُمْ مِنَ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِي مَا دُمْتُ حَيّاً- فَقَالَ شِمْرٌ لَعَنَهُ اللَّهُ لَكَ ذَلِكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ فَقَصَدُوهُ بِالْحَرْبِ فَجَعَلَ يَحْمِلُ عَلَيْهِمْ وَ يَحْمِلُونَ عَلَيْهِ وَ هُوَ فِي ذَلِكَ يَطْلُبُ شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ فَلَا يُجْدِي حَتَّى أَصَابَهُ اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ جِرَاحَة" « َفصاحَ الْحُسَيْنُ ع وَيْحَكُمْ يَا شِيعَةَ الشَّيْطَانِ إِنْ‏ لَمْ‏ يَكُنْ‏ لَكُمْ‏ دِينٌ وَ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً وَ ارْجِعُوا إِلَى أَنْسَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ أَعْرَاباً كَمَا تَزْعُمُونَ أَنَا الَّذِي أُقَاتِلُكُم فَكُفُّوا سُفَهَاءَكُمْ وَ جُهَّالَكُمْ‏ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِي فَإِنَّ النِّسَاءَ لَمْ يُقَاتِلْنَكُمْ فَقَالَ الشِّمْرُ لِأَصْحَابِهِ كُفُّوا عَنِ النِّسَاءِ وَ حَرَمِ الرَّجُلِ وَ اقْصُدُوهُ فِي نَفْسِه‏؛ ترجمه: واى بر شما ، اى پيروان آل ابى سفيان ! اگر دين نداريد و از حسابرسى روز قيامت نمىترسيد ، لا اقل در دنياى خود آزاده باشيد ! و اگر خود را عرب مىدانيد به خلق و خوى عربى خويش پای بند باشيد . شمر ( لعنه الله ) صدا زد: اى پسر فاطمه ، چه مى گويى ؟ حضرت ( علیه السلام ) فرمود: من با شما جنگ دارم و شما با من ،ولى زنان كه گناهى ندارند . پس تا زمانى كه زنده هستم ، سپاهيان طغيان گر و نادان و نا بخرد خود را از تعرض به حرم من باز داريد ! شمر ( لعنه الله ) پاسخ داد: حق با تو است ، ای فرزند فاطمه ! همین کار را انجام می دهیم . پس با حضرت ( علیه السلام ) جنگیدند و بر ایشان هجوم بردند . ایشان شروع به حمله كرد و یزیدیان نیز به او حمله كردند . حضرت در میانه ی کار زار آب خواست ، ولى فايدهای نداشت تا اينكه زخم و جراحتهای زیادی بر داشت . حضرت بر آن ها نهیب زد و آن ها را ندا داد كه: وای بر شما و بدا به حال شما ، ای گروه شيطان ! اگر شما را دين نيست و اگر از روز قيامت نمی ترسيد ، احرار و آزاد و آزاده باشید و اگر عرب هستید و خون پدرانتان در رگ هایتان است ،همان طوری که چنین ادعایی نیز دارید ، پس به خود و به اصل و ریشه ی خود برگردید ! من با شما جنگ و نزاع دارم و با شما مقاتله می كنم . پس نا بخردان و احمقان خود را از تعرض به سرا پرده ی مامنع کنید كه در آن جا زنان ما هستند و آن ها به یقین با شما نجنگیدند ! شمر ( لعنه الله ) با شنیدن سخنان حضرت ( علیه السلام )  ، به یزیدیان گفت: از حمله به زنان و اهل بیت و سرا پرده ی این مرد بازگردید و به خود او حمله کنید . »   14. از آن چه گذشت ، حکمت یا یکی از حکمت های همراه کردن زنان روشن می شود . حضرت ابا عبد اللهالحسین ( علیه السلام ) فقط با یاران وفا دار شان به کربلا نرفتند و زنان را نیز همراه خود برد و در این باره فرمود: « شاء الله أن يراهن سبايا؛ خواست و اراده ی خداوند به این تعلق گرفته است که آن ها را اسیر ببیند . » یکی از حکمت های این کار نشان دادن چهره ی واقعی بنی امیه و نمایاندن راه و روش جنایت کارانه ی آن ها بود . حضرت ابا عبد اللهالحسین ( علیه السلام ) با این کار نشان داد که یزید و یزیدیان نه به دین و آیین اسلام پای بند ند و نه به اصول و قوانین انسانی معتقد ند؛ نه از آموزه های دینی و اسلامی بویی برده اند و نه از انسانیت و اصول و قواعد انسانی خبر دارند !حضرت ( علیه السلام ) چهره یکریه و واقعی آن ها را نشان داد تا مسلمانان حق و حقیقت را در یابند و فریب آن ها را نخورند . حضرت ( علیه السلام ) چهره ی کریه و واقعی آن ها را نشان داد تا بگوید این ها خلفِ سقیفه و امتداد سقیفه هستند و مانند سلف خود بر خورد می کنند . اگر این ها در کربلا چنین فجایع بزرگی را رقم زدند ،خلف آن ها نیز در قبل ، به خانه یفاطمه ی زهرا ، دختر رسول الله ،هجوم بردند و کرد ند آن چه را که کرد ند و رقم زدند آن چه را که رقم زدند !  پس به همراه بردن زنان برای روشن گری بیش تر و بیان حق به زبان واضح تر بود تا حجت برای همه تمام شود و برای هیچ کسی در تبعیت از بنی امیه و در تبعیت از سقیفه ، عذری نمانَد .
15.امروزه برخی افراد در خواست آب از سوی حضرت امام حسین ( علیهالسلام ) و گریه ی ایشان در مصائب یاران و اهل بیتشان را موجب وهن ایشان می دانند و توهین به ایشان قلمداد می کنند !آیا این افراد روایات متواتر را ندیدهاند که حضرت رسول الله ( صلیالله علیه و آله و سلم ) از ظلم و ستم و جنایتی که بر حسین خواهد رفت، می گریستند ؟ ! آیا گریه یپیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم ) در رثای حسین ( علیه السلام) وهن شخصیت پیامبر و توهین به ایشان است ؟ ! آیا این افراد روایاتی که گویای گریه ی رسولالله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بر جناب حمزه است را ندیده اند ؟ ! بر اساس روایات ، پیامبر بر جناب حمزه چنان گریست که چند بار از هوش رفت ، با این که حضرت ( صلی الله علیه و آله وسلم ) می دانست ما جرای گریه و از هوش رفتنشان به گوش دشمن ( بنی امیه ) خواهد رسید ! آیا اینها وهن رسول الله ( صلی الله علیهو آله و سلم ) و توهین به مقام بلند ایشان است ؟ !   16. چشم بر جنایات توصیف نا پذیر بستن و گریه بر ظلم و ستم اهل بیت ( علیهم السلام ) را وهن آن ذوات قدسی و توهین به آن ها قلمداد کردن ناشی از حماقت و جهالت و نادانی است . کسی که چنین سخنی می گوید موازین و معیارهای فطری و انسانی را نا دیده میگیرد و  فطرت و انسانیت را با سبوعیت و دد منشی اشتباه میگیرد .         🔹 دفتر مرجع دینی آيت الله شیخ محمد سند ( دام ظله ) ▪️محرم الحرام ١٤٤٦ هـ @ayatollahsanad 🔺
‎⁨اعتبارِ_اجمالیِ_مقاتلِ_متأخر_فایل_تفصیلی_A5⁩.pdf
960K
⚫️جایگاه و اعتبار علم و اِخبار اجمالی ⚪️اعتبارِ اجمالیِ کتبِ مقاتلِ متأخر  ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فهرست اجمالی: ▪️وجوه قواعد و ضوابط اعتبار كتب تاريخي و مقاتل ▪️مبالغه و تشبیه و استعاره و مراد جدی ▪️روایاتی در عظمت و بزرگی واقعۀ کربلا ▪️حقیقت «صدق» و «کذب» ▪️معانی «صدق» و «کذب» ▪️[دید‌گاه محقق اصفهانی و نقد آن] ▪️اِخبار به خبر مشکوک‌الصدق ▪️به تصویر کشیدن (هنر) ▪️تأویل خطا‌هایِ لغزشیِ کتابِ لؤلؤ و مرجان مرجع عالی‌قدر آیت‌الله شیخ محمد سند(دام‌ظله) @ayatollahsanad 🔺
⚫️امامت اصلی اعتقادی یا فرعی فقهی؟! ❓سوال: اهل‌سنت، خصوصاً وهابی‌ها، به شیعه اشکال می‌کنند که دید‌گاه شیعه در‌مورد امامت با ختم نبوت نا‌ساز‌گار است. شیعه معتقد است بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، به اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) وحی می‌شود و وحی به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) مستلزم نبوت آنان است. شیعه به مصحف حضرت فاطمۀ زهرا (سلام‌الله‌علیها) معتقد است و می‌گوید جناب جبرئیل بر ایشان نازل می‌شده‌است و این سخن نیز مستلزمِ نبوتِ حضرتِ فاطمۀ زهرا (سلام‌الله‌علیها) است. شیعه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را با اوصافی مانند «سفراء الله في خلقه؛ سفرای الهی در میان بندگان خدا» معرفی می‌کند و این ویژگی مستلزم نبوت و رسالت آنان است. این‌ها در حالی است که خداوند در‌بارۀ پیامبر اکرم، محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، فرموده‌است: «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ؛ محمد پدر هیچ‌یک از مردان شما نبوده و نیست، ولی رسول خدا و ختم‌کننده و آخرین پیامبران است (سورۀ مبارکۀ احزاب، آیۀ شریفۀ چهل، ترجمۀ مکارم شیرازی)». از سوی دیگر، روایات متواتر دال بر این است که نبی‌ای بعد از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) نخواهد آمد. برخی افراد تحت تأثیر این شبهه قرار گرفته‌اند و می‌گویند آن‌چه در‌بارۀ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) وارد شده‌است این است که آن ذوات قدسی عالمان صالحی‌اند که خداوند تبارک و تعالی مودت و محبت آنان را واجب کرده‌است و این وجوبْ وجوبی فقهی و امری فرعی است، نه اصلی اعتقادی و غیبی. پاسخ این شبهه چیست؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. بر‌اساس آیات قرآن و نیز بر‌اساس سنت و روایات، روشن است که وحی اعم از نبوت است، [نه مختص به نبی]. 2. بر‌اساس آیات قرآن و نیز بر‌اساس سنت، روشن است که حضرت مسیح، عیسای نبی (علیه‌السلام)، و حضرت ادریس نبی و حضرت خضر نبی (علیهم‌السلام) [زنده‌اند و] بعد از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) زندگی می‌کنند. از این سخن به دست می‌آید که ختم نبوت و خاتم‌النبیین بودن پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) به معنی انقطاع وحی نیست؛ به این معنی نیست که هیچ پیامبری و هیچ سفیر الهی‌ای بعد از ایشان نخواهد آمد و هیچ پیامبری هیچ سفیر الهی‌ای بعد از ایشان نخواهد بود، بلکه به معنای هیمنه و سیطره و سلطنت پیامبری و دین و شریعت است. «ختم نبوت» و «خاتم‌النبیین بودن پیامبر اسلام» به این معنی است که دین و شریعت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) مهیمن و مسیطر و مسلط بر همۀ ادیان و مذاهب است و با هیچ دین و شریعتی نسخ نخواهد شد. 3. در قرآن کریم، «بعثت» به امام و پیشوای جامعه اطلاق شده‌است [و در‌نتیجه مختص به نبی و مقام نبوت نیست.] برای مثال، در شأن طالوت «بعث» به کار رفته‌است: «وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا؛ ترجمه: و پیامبر‌شان به آن‌ها گفت: خداوند (طالوت) را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرده‌است (سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ شریفۀ دویست و چهل و هفت، ترجمۀ مکارم شیرازی». خداوند در‌بارۀ نزول اوامر و فرامین به مادر حضرت موسی و مأموریت‌های ایشان می‌فرماید: « وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ؛ ترجمه: و به مادر موسى وحى كرديم كه: او را شير ده، و چون بر او بيمناک شدى او را در نيل بينداز، و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمى‌گردانيم و از [زمرۀ‌] پيمبرانش قرار مى‌دهيم (سورۀ مبارکۀ قصص، آیۀ شریفۀ هفت، ترجمۀ فولاد‌وند)». در این آیۀ شریفه «وحی» به مادر حضرت موسی نسبت داده شده‌است [و این گویای این است که وحی اختصاص به نبی ندارد و شئون نبوت نیست، بلکه به غیر‌نبی نیز ممکن است وحی شود.] فرشتۀ الهی (جبرئیل) بر حضرت مریم نازل شد و مأموریت الهی را به او ابلاغ کرد: « فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا؛ ترجمه: و جدا از آنان پوشش و پرده ای برای خود قرار داد. و ما روح خود را به سوی او فرستادیم، پس برای او [به صورت] بشری خوش اندام و معتدل نمودار شد (سورۀ مبارکۀ مریم، آیۀ شریفۀ هفده)». [از این آیه به دست می‌آید که نزول جناب جبرئیل مختص به انبیا نیست و ممکن است ایشان بر غیر‌نبی نیز نازل شود.] 4. بر‌اساس آیات قرآن و نیز بر‌اساس سنت، روشن است که امامت امری فرعی و فقهی نیست، بلکه منصبی الهی و آسمانی و اصل سوم از اصول اعتقادی دین است. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=امامت-اصلی-اعتقادی-یا-فرعی-فقهی؟-اهل&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
54.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زيارت اربعین مرجع عالیقدر حضرت آیت الله شیخ محمد سند (دام ظله) @ayatollahsanad🔺
31.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زيارت جهانی اربعین گزارش تصویری از حضور مرجع عالیقدر حضرت آیت الله شیخ محمد سند دام ظله در پیاده روی اربعین ۱۴۴۶ هجری @ayatollahsanad🔺
⚫️اعطای حقوق باز‌نشستگی به ورثه و مسئلۀ خمس ❓سؤال دولت به خانواده و ورثۀ کار‌مند فوت‌شده مستمریِ باز‌نشستگی می‌دهد. آیا مستمری باز‌نشستگی ارث محسوب می‌شود و از مستثنیات ارث است؟ 🖊پاسخ اگر خمس از حقوق و مستمریِ باز‌نشستگیِ میت باشد، به آن خمس تعلق می‌گیرد و خمس بر ذمۀ میت است [و ورثه (گیرند‌گان مستمری باید آن را از طرف میت بپردازند]، ولی اگر به‌عنوان حقوق و مستمریِ باز‌نشستگیِ میت نباشد، هدیه‌ای از طرف دولت محسوب می‌شود و به آن خمس تعلق نمی‌گیرد، مگر این‌که مبلغ اعطایی، با توجه به سطح در‌آمدی شخص، مبلغی قابل‌توجه و تأثیر‌گذار در سطح معیشتی باشد [که در این صورت، به آن خمس تعلق می‌گیرد، هر‌چند به‌عنوان حقوق و مستمریِ باز‌نشستگیِ میت نباشد و هدیه‌ای از طرف دولت محسوب شود.] 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=دولت-به-خانواده-و-ورثۀ-کارمند-فوتشد&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
اعتبارِ_اجمالیِ_مقاتلِ_متأخر_جلسۀ_اول.docx
270.7K
در دو قالب pdf و word ▪️اعتبار اجمالی کتب مقاتل متأخره ▪️جلسه ١ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فهرست مطالب: • طرح بحث: حجیتِ کتبِ مقتلِ شش قرنِ اخیر • اختلافی بودن مسئلۀ مقاتل و لزومِ مشیِ عالمانه در مباحث اجتهادی و اختلافی • اعتبار اجمالی و تفصیلی • بالا‌تر بودن ضرورت‌های دینی از ظواهر قرآن • طبقۀ اولِ علمِ اجمالی • رفتارِ عقلائیِ فیفا برایِ قضاوتِ درست • طبقۀ دومِ علمِ اجمالی: علمِ اجمالیِ متوسط • طبقۀ دومِ علمِ اجمالی: علمِ اجمالیِ متوسطِ دوم • طبقۀ سومِ علمِ اجمالی : علم اجمالی صغیر @ayatollahsanad 🔺
اعتبارِ_اجمالیِ_مقاتلِ_متأخر_جلسۀ_دوم.docx
180.2K
در دو قالب pdf و word ▪️اعتبار اجمالی کتب مقاتل متأخره ▪️جلسه ٢ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فهرست مطالب: • تفاوت متد سنجش متقدمین و متأخرین • مبنای قدما در گزاره‌های قطعی • جایگاه سند در علم تاریخ و لغت • تأثیر کیفیت و کمیت در شهادت • «لسان حال» و «لسان قال» • صدق اجمالی و صدق تفصیلی در گزاره‌ها • ضابطه در صدق اجمالی • رابطۀ امور غیبی و امور مادی @ayatollahsanad 🔺
⚫️گفت‌وگوي مجله نقد اندیشه با مرجع عاليقدر حضرت آیت‌الله محمد سند در نجف اشرف ▪️غرب و مسلمانان به جای اینکه دستاوردهای قویِ غرب را وارد کنیم، از دستاوردهای ضعیف آن الگوبرداری کردیم و فقط نما و دکور غرب را دیدیم. نمی‌توان منکر دستاوردهای غرب شد، اما غرب با چالش‌های خطرناکی روبه‌رو است. هر چیز را باید در جای خود دید و تحلیل کرد و نباید همه‌چیز را با یک چوب راند. ▪️همت و اراده براي توليد علم امروزه تنها قسمت کمی از تولید علم دست خودباوران، دین‌داران و آخرت‌پرستان است و نه دنیاپرستان؛ مراد من از دنیاپرست، یعنی کسی که حاضر نیست به هیچ آرمانی پایبند باشد و تنها به مادیات فکر می‌کند. منفعت‌طلب است و کاری به میهن و مرزوبوم و ملتش ندارد. دریغا که ۸۰٪ مملکت دست چنین افرادی است، برای همین پیشرفت رخ نمی‌دهد. ▪️إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ما معتقد به خدای تماشاگر نیستیم؛ خدای ما فریزری نیست. ما معتقدیم خدا لحظه به لحظه بر بشر احاطه دارد. حاکم اول در دیدگاه حکمرانیِ اسلام خداست؛ زیرا نه از جهت دانش کمبود دارد و نه از جهت تجربه. این خدا، خدای فراگیر است و یک سیستمی درست کرده که می‌تواند همه تغییرات را پوشش دهد، البته بشر هم باید آموزش ببیند و درس بگیرد و از زمانه خود عقب نباشد تا بتواند برای رفع چالش‌ها اقدام کند. ▪️مسئوليت پذيري عمومي ما چندین درد داریم؛ چه از سوی حوزویان، چه آکادمیک‌ها و چه قشرهای دیگر. درد این است که مسئولیت‌پذیری عمومی نداریم. هیتلر جنایات زیادی کرد، همان‌طور که چرچیل و دیگران هم کردند؛ اما نکته جالب و عبرت‌انگیز ملت آلمان این بود که در برهه‌ای، اراده آهنین برای رشد و صنعتی‌شدن پیدا کردند. من با اشتباهات وحشتناک اینجا و آنجا کار ندارم. مسئولیت‌پذیری و اراده آهنین داشتنِ یک ملت بسیار مهم است. باید «غیرت ملی» داشته باشیم که نخبگان ما این غیرت را ندارند و دچار خودباختگی شدند. دولت و حکومت نیز متشکل از همین نخبگان و نیروهای اجتماعی است که در یک کشور وجود دارد. برخی مردم می‌گویند چهل سال تبلیغات ایدئولوژیک و فقهی برای اسلام شده است. چهل سال جنگ تمام‌عیار بوده است. این نبوده که امکانات را به راحتی در اختیار مسلمانان قرار دهند. حتی اگر متدینین هم دولت‌ها را به دست بگیرند و قدرت داشته باشند، نمی‌توانند اعمال قدرت کنند؛ نهایتاً ۲۰٪ بتوانند و گویی ۸۰٪ باقی مانده تحت کنترلشان نیست. در این چهل سال، ۸۰٪ مملکت دست بیگانگان بود و انگار همه‌چیز توسط یک ربات کنترل از راه دور اداره می‌شد. ▪️ضعف نظام بين الملل و تاثير ان به حساب نظام فقهي گذاشته نشود در زمانه ما، آخوند و مُفتی بزرگ دنیا، سازمان ملل متحد است. اصلاً ما آخوندها و فقه‌مان کنار هستیم. نظام بین‌الملل با قدرت و سلطه‌ای که دارد، حاکم کل دنیا شده و دیکتاتوری‌اش فزاینده خواهد بود. با وجود سازمان ‌ملل، فقه و فقاهت اسلامی کنار رفته است. آنکه حاکم است، چیز دیگری است. به همین جهت نمی‌توان ضعف‌ها را به گردن نظامات فقهی انداخت. 🔹 گزيده هايي از مصاحبه مرجع عاليقدر حضرت آيت الله سند (دام ظله) با مجله نقد انديشه 📎لينک کانال https://t.me/NaghdeAndisheh @ayatollahsanad 🔺