eitaa logo
مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه
3.8هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
153 ویدیو
75 فایل
❖ مدرسه علوم انسانی اسلامی [ آیه ] مجموعه ای‌ است که سعی دارد در عرصه ترویج گفتمان تحول علوم انسانی قدم بردارد. ❃ آدرس سایت: http://www.nsayeh.com ❃ مدیر مسئول: @hamedshams ❃ معاونت علمی و آموزشی: @saeed_karimdadashi ❃ ادمین: @Mahdiniksefat
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 عبارت اول رساله (پاسخ به پرسش روشنگری) چنین است: 💢 روشنگری همانا به در آمدن و خارج شدن انسان است از حالت کودکی ، صغارت و محجوریتی که گناهش به گردن خود اوست. کودکی ، صغارت و محجوریت یعنی ناتوانی از به کار گرفتن فهم و عقل خود ، بدون راهنمایی دیگران و اگر علت این کودکی و محجوریت ، نه فقدان فهم ، که نبود شجاعت در به کارگیری فهم خود بدون راهنمایی دیگران باشد، گناه آن گردن انسان است. آری شعار روشنگری این است : (جرئت اندیشیدن داشته باش!) لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
پاسخ به پرسش روشنگری،‌ امانوئل کانت.pdf
317.9K
📌 پاسخ به پرسش روشنگری 💢 نویسنده : ⭕️ برای فهم بهتر جریان و معنای دانش پژوهان عزیز می توانند فایل pdf رساله را مطالعه فرمایند. لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
21.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 💢 طبیعت یکی از معضلات و مسئله های های_اجتماعی می باشد که از دیر هنگام مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است و در این نوشته سعی می کنیم که به روابط جهان های اجتماعی و طبیعت بپردازیم. ⚠️ ارائه دیدگاه ها و راهکار های کلی برای عبور از بحران لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه
📌 #الهیات_زیست_محیطی 💢 طبیعت یکی از معضلات و مسئله های #جهان های_اجتماعی می باشد که از دیر هنگام مو
📌 💢 اگر بخواهیم را دقیق وارسی نمایم باید ناگزیر با پیش فرض های ارزشی ، عقیدتی و جهان بینی خود ، مسئله را تبیین و تفسیر و وضعیت موجود را نقد نمایم!! ⭕️ مسئله طبیعت در جوامع ، و مورد طرح است ولی با جواب های مختلف مبتنی بر ها ، چرا که نوع نگاه به طبیعت متفاوت می باشد به طور مثال در ، طبیعت ماده خام نیست بلکه علاوه بر ظاهر دنیوی و این جهانی از ابعاد و نیروهای ماورایی نیز برخوردار است. ⭕️ ولی در جهان اجتماعی توحیدی طبیعت و هر چه در آن است آیات و نشانه های حکمت و رحمت خداوند است و همه موجودات طبیعی با ادراک و معرفتی که دارند به خداوند مشغول بوده و به سوی او باز می گردند و تنها خداوند حق تصرف دارد و می تواند این حق را به کسی واگذار کند و این تصرف نیز محدود و با مصلحت و ابعاد سنجی می باشد. نکته: یکی از علل عدم رشد کاریکاتوری فناوری در جوامع اسلامی همین نگاه به طبیعت بوده است. ⭕️ اما در طبیعت را ماده خام و بیجانی می دانند که در معرض تصرفات انسان قرار می گیرد . در این فرهنگ انسان بر این گمان است که با تسخیر طبیعت و تصرف در آن تمامی مسائل و مشکلات تاریخی خود را حل می کند و این نگاه به طبیعت در ادبیات علمی عصر روشنگری (دکارت ، کانت وووو) متجلی می باشد!! با این مقدمات مشخص می شود که کدام جهان اجتماعی باعث بروز مشکلات شده است!! ⭕️ شاید بگوید که و جز لاینفک زندگی این جهانی می باشد !! بله جهان اجتماعی توحیدی تا حدودی فناوری مدیریت شده یعنی با ملاکات توحیدی را قبول دارد و از تصرف سلطه جویانه بدون وارسی معنا و ابعاد مادی‌ و معنوی هر تصرفی را ممنوع می کند.این نه تنها عالم را ماده خام نمی داند بلکه آنرا مبتنی بر می داند که در حال حرکت به سوی می باشد و با رجوع به متون دینی نیز این امر را صادق می دانید که هویت توحیدی سعی دارد طبیعت و انسان را به تعادل و ترابط برساند به عنوان نمونه می توان به موزون بودن عالم هستی و خلق عالم بر اساس توازن در آیات قرآن اشاره کرد، به این معنا که انسان نباید عملی مرتکب شود که سبب بر هم خوردن این توازن و تعادل گردد . ⭕️ لذا بر کسی پوشیده نیست که جوانان حزب اللهی علی الخصوص و های عزیز باید در ابتدا را به راه بیندازند و سپس وارد عرصه و مدیریت شوند . لینک کانال ↙️↙️ 🆔 @olum_ensani_eslami
مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه
📌 عبارت اول رساله (پاسخ به پرسش روشنگری) چنین است: 💢 روشنگری همانا به در آمدن و خارج شدن انسان است
📌منظور از روشنگری چیست؟ 💢 نخستین ویژگی دوران مدرن، روشنگری است به این معنا که جهان مدرن را جهان روشنگری می نامند، البته خود معنای روشنگری هم تطورات خاص خود رادارد. روشنگری درخود یک زبان نفی نسبت به قرون وسطی و جهان پیش ازخود را دارد. ⭕️ در روشنگری باید برای عقل همه چیز روشن باشد. نقل در این دوران مرجعیتی ندارد. در اولین گام روشنگری با راسیونالیسم مستقر شد. در مرحله دوم گزاره های معرفتی وارزشی از دایره علم خارج شد و گفته شد که دانش از ارزش جداست. این رویکردها نیز به دو رویکرد تجربه گرایی انگیسی ورویکردهای عقلی قاره ای تقسیم می شوند. در رویکرد قاره ایست که عقل خودبنیاد و سوبژکتیو می شود و همین ورود به عقل خود بنیاد بود که معنای روشنگری را تغییر داد. لینک کانال ↙️↙️ 🆔 @olum_ensani_eslami
💢 رویکرد هایی که در حوزه تولید علوم انسانی مواجهه با تراث اسلامی و علوم غربی دارند را می توان در چهار دسته بندی ارائه داد: ⭕️ رویکرد اول: رویکرد حضرت امام ، علامه و شاگردان و رویکرد متفکرین انقلاب اسلامی است که در نسل اول،حضرت امام و حضرت علامه و شهید مطهری وحضرت امام خامنه ای و آقای مصباح و آقای جوادی و شهید صدر و علامه جعفری و شهید بهشتی را داریم و در نسل بعدی اندیشمندانی مثل استاد پارسانیا و استاد اعرافی استاد خسروپناه و آیت الله رشاد و آیت الله فرحانی... لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه
💢 رویکرد هایی که در حوزه تولید علوم انسانی مواجهه با تراث اسلامی و علوم غربی دارند را می توان در چها
⭕️ که قائلین به این نگاه معتقد اند برای تولید علوم انسانی اسلامی باید چند گام را برداریم: 🔻گام اول) میراث اسلامی ما اعم از فقه و اصول و فلسفه و عرفان و علوم دیگر را باید به صورت دقیق و عمیق بشناسیم تا به خوبی انها را به کار بگیریم. این علوم چارچوب و بنیان های اصلی حرکت ما را شکل می دهند و دستگاه معرفتی ما را سامان میدهند و زمینه را برای اینکه با علوم غربی یک مواجهه فعالانه و با رویکرد تبادل فرهنگی داشته باشیم و در نتیجه آن علوم را در تمدن اسلامی هضم کنیم فراهم میکند.همه این علوم اسلامی هم لازم اند و بی نیاز از هیچکدام نیستیم اما هر کدام نقشی دارد ، فلسفه ، زیرساخت را فراهم میکند، کلام چارچوب معرفت دینی را صورت بندی دقیق می کند، دانش اصول ،نقش روش شناسی اجتهادی برای تولید علم را ایفا میکند ، فقه و اخلاق و عرفان هم هرکدام به لایه ای از حیات انسانی توجه دارند و ناظر به کنش انسانی هستند. اگر بین همه این علوم یک جمع سالم اتفاق افتاد ما به یک سامانه و چارچوب جامع و بنیادین معرفتی دست پیدا میکنیم تا به چپ و راست منحرف نشویم به غرب و شرق و به تحجر نیفتیم ،دچار اخباری گری نشویم و مقهور تجدد نشویم و بعد از این مرحله به گام بعدی وارد شویم. در مثال بنای یک ساختمان ابتدا به یک نقشه کلی وجامع نیاز داریم و بعد طبق این نقشه، پی ریزی ستون های اصلی و چارچوب ها اتفاق می افتد. این بازخوانی میراث اسلامی ، در واقع همان نقشه راه و چارچوب های بنای علوم انسانی ماست. 🔻 گام دوم: پرداختن به رشته ها و مسائل علوم انسانی مرحله دوم است که طبق مثال بنای ساختمان میشود مرحله ساخت طبقات و اتاق ها. در این مرحله ما باید علوم انسانی که در تمدن اسلامی و تمدن غربی شکل گرفته است را بررسی و مشاهده کنیم و فهم عمیق کنیم. و بر اساس چارچوب های خودمان بررسی و نقد و استفاده کنیم و نظریات عام و کلانی را در حوزه های مختلف علوم انسانی بنابر نظر اسلام تولید کنیم و به تعبیر متفکرین به نظام سازی و مکتب سازی علمی روی آوریم مثلا نظام اقتصادی اسلام، نظام خانواده در اسلام و...که ویژگی این سطح از علم اینست که وضعیت مطلوب و قواعد و چارچوب های کلی را مشخص میکنیم. پس گام دوم تولید نظریه های کلان علمی و یافتن نظام کلان آن علم در نظر اسلام و تاسیس مکتب اسلامی در ان رشته می باشد. 🔻 گام سوم:در این مرحله با توجه به بنیاد های نظری و نظارت بر مکتب کلان علمی در یکی از رشته های علوم انسانی ،مسئله ها و بحران های جامعه را مطالعه و رصد و صورتبندی علمی می کنیم و تلاش میکنیم با رجوع به چارچوب ها و آیات و روایات و عقل و تجربه بشری ، اجتهاد کنیم و راهکار و پاسخ آن مسئله یا بحران را بیابیم. و در واقع علم در این مرحله سوم تولید میشود که به عبارتی میشود توصیف و تبیین واقعیت های جاری در جامعه و ارائه راهکارها و تجویزات و سیاست هایی برای حل مسئله جامعه. 🔻 گام چهارم: فرهنگ سازی و گفتمان سازی ، اگر بهترین و راقی ترین علوم و کتابها و مقالات را تولید کنیم اما نتوانیم آنها را به جامعه منتقل کنیم، به حوزه و دانشگاه و نسل جوان منتقل نکنیم ،کارمان ابتر خواهد بود و انگار در واقع رسالت خود را انجام نداده ایم. باید این ها را به متن آموزشی تبدیل کنیم و به دانشگاه ها و حوزه ها سرایت دهیم ،باید به کرسی های آزاد اندیشی تبدیل شود، به مقالات علمی و پژوهشی داخلی و خارجی تبدیل شود، در رسانه ها به آنها پرداخته شود تا نقد شود و حاشیه بخورد و توسعه پیدا کند و گفتمان سازی اتفاق بیفتد و طبق آنها ذائقه سازی و فرهنگ سازی شود وبه تعبیر آقا یک جهاد تبیین اتفاق بیفتد. تا مراحل قبلی نیز به ثمر برسد مثلا فرق شیخ اعظم انصاری با حاج آقا رضا همدانی در همین است که همان کار اجتهادی و فقهی که شیخ در مکاسب انجام داده اند را ایشان در کتاب صلاه انجام داده است ولی خبری از آن در مجامع حوزوی نیست و کسی به آن احساس نیاز نمیکند چون به متن آموزشی تبدیل نشده و رواج نیافته است. راه حل های زیادی از متفکرین انقلاب در هر کدام از این مراحل پیشنهاد شده است و هرچند در بعضی پیشنهادات و بعضی گزاره ها و ریزه کاری ها تفاوت دارند لکن همه این بزرگواران در ذیل این رویکرد قرار می گیرند. همگی معتقد به جامعیت علوم اسلامی اند. همه علوم اسلامی باید به میدان بیاید و کار عمیق روی علوم اسلامی صورت بگیرد تا به یک دستگاه جامع اندیشه اسلامی برسیم و بعد در مرحله دوم وارد علوم انسانی شویم و آنها را دقیق و اجتهادی بخوانیم و به تولید علم و حل مسئله برسیم و سپس ثمره این مراحل را با گفتمان سازی و فرهنگ سازی و جامعه پردازی به دست بیاوریم و این را نه در ایران یا منطقه اسلام بلکه در تمام جهان به اشتراک بگذاریم و جبهه متفکران حقیقت جو را شکل دهیم. ستیز مطلقی با غرب در این نگاه نیست بلکه باید نظام سلطه را از دانش مولود در آن تمدن تمییز دهیم.
مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه
⭕️ که قائلین به این نگاه معتقد اند برای تولید علوم انسانی اسلامی باید چند گام را برداریم: 🔻گام اول
⭕️ رویکرد دوم: متفکرین صاحب این رویکرد و منظر شروع کار را از علوم انسانی می دانند به صورتی که باید در یکی از علوم انسانی غربی تخصص یافت باید به نظریات دنیای غرب مسلط شویم و چارچوب نظری آن را بپذیریم و با توجه به آن نظریه به منابع اسلامی اعم از قرآن و روایات مراجعه کنیم تا ببینیم چه فهمی از این روایات و آیات به دست می آوریم؟ ببینیم آیات و روایات چه کمکی می توانند به حل مسئله و ارائه راهکار کنند؟ اینجا از آیات و روایات دنبال یک مکتب فکری و نظام اسلامی مستقل نیستیم بلکه ما چارچوب و مکتب را به صورت پیشینی انتخاب کرده ایم و نگاه پسینی به منابع اسلامی داریم و راهکارهایی که برداشت میکنیم را به عنوان یک فرضیه علمی در دستگاه مطالعات تجربی خودمان قرار میدهیم که اگر با ادله تجربی یا تاریخی اثبات شدند ، طرح خود را با توجه به آنها تکمیل میکنیم و اگر جواب مثبت نگرفتیم باید به سایر آیات و روایات رجوع کنیم تا طرح فکری خود را تکمیل کنیم.نوعا هم فقط به رو روایات و آیات مراجعه می کنند و سراغ حکمت و فلسفه اسلامی را نمیگیرند. افرادی مثل دکتر خسرو باقری در حوزه تعلیم وتربیت یا اشخاص دیگری که هستند ،هرکدام از این بزرگواران مکتب فلسفی و علمی غربی و چارچوب ها و اصول آن را پذیرفته اند و از ایات و روایات بهره می برند تا طرح فکریشان را تایید و به حل مسئله بپردازند. این رویکرد، رویکرد غالب دانشگاه ها می باشد که البته میشود گفت یک رویکرد التقاطی هست و در واقع یک رویکرد گزینشی از اسلام است که سعی دارد با قرآن و روایات نظریات غربی را تایید و تکمیل کند و در این نگاه ،آیات و روایات اصالت ندارند بلکه فقط آنها را با آن نظریات تطبیق داده میشود و نظریات بر منابع دینی تحمیل میشود. ⭕️رویکرد سوم: این رویکرد رویکردی است که دنبال علوم انسانی بومی است نه اسلامی ! بنای این ایده آن است که علوم انسانی تولید شده در یک زیست بوم، تابع شرایط تاریخی، جغرافیایی ،فرهنگی ،سیاسی و بحران ها و نیاز های آن جامعه است و در نتیجه علوم غربی که در غرب شکل گرفته است و به نیاز های ما توجه نداشته است نمی تواند نیاز ما را پاسخ دهد بنابراین ما باید در جستجوی علوم انسانی متناسب با زیست بوم خودمان باشیم. پس ما باید با محور قرار دادن نیاز های جامعه خودمان با استفاده از علوم انسانی غربی یک شناخت عمیق از فرهنگ و تاریخ و تمدن ایرانی خودمان به دست بیاوریم و بعد شروع به اندیشه و حل مسئله در باب علوم انسانی بپردازیم و در این بین بعضی اسلام را جزء زیست بوم انسانی تلقی می کنند و آنرا هم مطالعه میکنند و بعضی هم نه! بالاخره محصول این رویکرد می شود یک علوم انسانی ایرانی ،اگر یک لبنانی این پروسه را طی کند محصولش میشود علوم انسانی لبنانی مبنای این رویکرد این است که ما علم مطلق نداریم،علوم انسانی مطلق نداریم و همه علوم برساخته فرهنگ و تاریخ و جغرافیا هستند ،علوم انضمامی و تاریخی اند و هر جامعه به اقتضای نیاز های خودش معرفت خاص خود را اعتبار وایجاد می کند. بعضی از اساتیدی که از علوم انسانی بومی یا ایرانی یا شرقی تعبیر می کنند از این دسته بندی هستند، اشخاصی مثل دکتر سعید زیبا کلام، حسین العطاس، اباذری،سید محمد امین قارئی راد...حتی غیر مسلمین هم می توانند از این ایده دفاع کنند چون بستر و بنیاد این ایده بوده است.
مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه
⭕️ رویکرد دوم: متفکرین صاحب این رویکرد و منظر شروع کار را از علوم انسانی می دانند به صورتی که باید
⭕️ رویکرد چهارم: رویکرد چهارم نظریه ایست که خلاف این سه رویکرد ذکر شده یک ستیز و تضاد با تمدن غرب و کل دستگاه علوم انسانی غربی دارد و هم یک رویکرد انتقادی جدی به علوم اسلامی دارد . مدعیان این ایده معتقدند که علم خاصیت کشفی و واقع نمایی ندارد . در این نظریه که بنیاد آن یک نگاه برساختی و اراده گرایانه از علم است، علم تابع و برساخته حب و بغض هاست و حیثیت کاشفیت و نفس الامری ندارد. هر کس در هر دستگاه حبی و بغضی که قرار داشته باشد علم متناسب با آن را ایجاد خواهد کرد. بنابراین این جریان فکری می‌گوید که علوم تابع اراده ها هستند و ما دو دستگاه اراده در این جهان داریم یک دستگاه ارادی ولایی و الهی و یک دستگاه ارادی طاغوتی. علم نیز از این دستگاه تبعیت می کند و علم دو دسته می شود : علم اهل بیتی و علم شیطانی. در نتیجه هر علمی که در غرب یا در میان غیر شیعه اثنا عشری باشد شیطانی و باطل بوده و صفر تا صدش برای توسعه ولایت شیطان است و هیچ امکان گزینش و تفکیک صحیح از ناصحیح در آن وجود ندارد .حتی علومی که در دوره ایجاد شده هم چون ولایت و حکومت، طاغوتی بوده، علوم تولید شده در این دوران غیر از آن مواردی که از روایات اهل بیت استفاده شده ،باطل و شیطانی است.فلسفه و اخلاق و اصول و عرفان همه شیطانی است ، فلسفه شیطانی است چون عباسی ها ترجمه کرده اند و ساخته ی دست یونانی ها بوده است،اصول را هم اهل سنت ایجاد کرده بودند به عقیده این جریان تنها علم صحیح فقط است آنهم آنجایی که روایات است و اصول به آن نیامیخته است. 🔻البته این حرفها را اخیرا در مجامع عمومی صریح بیان نمی کنند و در لفافه کلماتی مثل تغییر منطق حجیت علم اصول ،تولید اصول فقه حکومتی، فلسفه شدن استفاده میکنند . 🔻می گویند فلسفه کنونی کارآمد نیست. اصول فقه فعلی توانمند نیست. کلام کارآمد نیست. منطق همه این علوم باید از نو تاسیس شود. این نگاه می خواهد علوم را از صفر تاسیس کند تا زمینه علوم انسانی اسلامی را ایجاد کنند. این نگاه دست ما را از استفاده تراث اسلامی و علوم انسانی غربی کوتاه می کند ولی با این وجود شاید بتوان گفت که بیشترین استفاده از غرب و متفکرین غربی در نظریات و ایده ها را همین جریان کرده اند. 🔻مدعیان و قائلین به این ایده فرهنگستان علوم و آقای میرباقری می باشند که یک چنین نگاهی را ترویج می کنند و صد البته که نقد ما به حسن فعلی این جریان است و گرنه در حسن فاعلی قضاوتی نمی توانیم بکنیم. 🔻نکته آخر: همه این جریانات، استدلال ها و بررسی های خاص خود را می طلبد که به تفصیل بیشتری نیاز دارند. لینک کانال ↙️↙️ 🆔 @olum_ensani_eslami
📌 نقدی بر ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» دکتر سیدجواد طباطبایی در تحلیل وقایع اخیر ایران 💢 ضمن احترام به شخصیت علمی و تلاش‌های نظری دکتر سید جواد طباطبایی، می‌کوشم در خصوص اظهارات ایشان پیرامون وقایع و ناآرامی‌های اخیر و طرح ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» نکاتی را طرح‌کنم: لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه
📌 نقدی بر ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» دکتر سیدجواد طباطبایی در تحلیل وقایع اخیر ایران 💢 ضمن
⭕️ به نظر می‌رسد که مواجهه دکتر طباطبایی با سنت تاریخی ما بیش از آنکه مواجهه‌ای فلسفی باشد، مواجهه‌ای ایدئولوژیک است. ایشان در واقع تجدد و عقل مدرن را مطلق می‌کنند و از چشم‌انداز خرد یونانی، تجدد و مدرنیته به جامعه و تاریخ ما می‌نگرند و هر آنچه که ما را به تجدد نزدیک‌کند از عوامل رشد و بالندگی تاریخ ما و هرآنچه که ما را از تجدد دور کند، عامل انحطاط ما می‌دانند. در واقع دکتر طباطبایی، به منطق شرق‌شناسان تن داده‌اند، و نگاهشان اروپامحور است و به همین دلیل، علیرغم احترامی که برای تلاش‌های سترگ‌ ایشان قائلم، لیکن باید اظهار کنم که ایشان نمی‌توانند تاریخ ما را به درستی مفهوم‌سازی کرده و به درستی به سرشت خرد ایرانی نزدیک شوند. در این راستا، ایشان تمام مؤلفه‌هایی که قوام‌بخش هویت و خرد ایرانی است، اعم از تفسیر معنوی از جهان، عرفان و خرد دینی ایرانی، را عامل انحطاط تلقی می‌‌کنند. دکتر طباطبایی اصلاً نتوانسته‌اند‌ به این حقیقت نزدیک‌شوند که ایران یکی از کانو‌ن‌های معنوی جهان است. درواقع، اگر این خرد معنوی را از ایران حذف‌کنیم، چیزی از ایرانیت باقی نمی‌ماند. به دلیلِ همین نادیده‌گرفتن خرد و هویت خاص و معنوی ایرانی است که ایشان سرمایه‌های بزرگ فرهنگی و اجتماعی‌‌ایی چون یا یا فهم اندیشمندانی چون هانری کربن از ایران به منزلۀ یک سنت عظیم تاریخی و نوعی انتولوژی را، به تبع پوپولیسم حاکم بر جامعه، مورد سخت‌ترین و تلخ‌ترین حملات قرار می‌دهند. به نظر من، بی‌تردید، کربن، شریعتی و فردید، علی‌رغم انتقادات بسیاری که احیاناً می‌توان به آنها داشت، ایران را به عنوان یکی از بزرگترین کانون‌های معنوی جهان درک‌کرده، به خرد و امر ایرانی نزدیک‌ترند. ⭕️ متاسفانه نگاه تجددمآبانه، شر‌ق‌شناسانه، و منطق اروپاسالارانۀ دکتر طباطبایی عزیز خود را در تحلیل مسائل اخیر نیز نشان داد. من می‌‌توانم با آقای دکتر طباطبایی همسو و همدل باشم که جامعه جدیدی در ایران در حال شکلگیری است و ایران جدیدی متولد شده‌است. اما به گمانم ما با دومین شکاف تمدنی خودمان مواجه شده‌ایم بدین معنا که اگر با رویارویی با مدرنیته در صدر تاریخ مشروطه و قبل از آن وجدان اجتماعی‌ـ‌‌تاریخی ما شکاف برداشت و برج و باروهای قلعه ایمان سنتی برسر سوبژه مدرن نوظهور ایرانی ویران شد، امروز با ظهور جهان پسامدرن، ما با دومین شکاف تمدنی‌مان مواجه هستیم و همگام با نسل‌های جدید دومین شکاف‌ و گسست تاریخی و تمدنی‌‌مان از میراث، سنت، زیست‌جهان سنتی و هویت ملی و تاریخی‌مان تجربه‌می‌شود. البته ما امروز فقط شاهد نوعی شکاف و گسست تاریخی نیستیم، بلکه نوعی خشم، کینه، نفرت و طغیان نسبت به هویت اجتماعی‌‌ـ‌تاریخی و میراث و مآثر ما ظهور یافته است. با انقلاب سال ۱۳۵۷، که قرار بود نوعی بازگشت به خویش صورت گیرد، متأسفانه به دلیل بسیاری عوامل داخلی همچون حاکمیت فرهنگ جهل و ظاهرپرستی مذهبی، انحصارگرایی دینی و تفسیر ایدئولوژیک از دین در قرائت‌های رسمی از امر دینی، تجسم مادی بخشیدن به ارزش‌های بزرگ باطنی و معنوی و عدم درک حقیقت خرد ایرانی و همسویی‌های این عوامل بومی با عوامل جهانی‌ای چون ظهور جهان پسامدرن، بسط سوبژکتیویسم متافیزیکی و دومین انقلاب صنعتی، یعنی تحولات در فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی و شکل‌گیری شبکه‌های جهانی شاهد بروز نوعی خودزنی و خشم و نفرت نسبت به هر آن چیزی هستیم که متعلق به خودمان است، خشم و نفرتی که به لحاظ اجتماعی و روان‌شناختی کاملاً قابل فهم است لیکن به لحاظ متافیزیکی و تاریخی به‌هیچ‌وجه قابل تأیید نیست. ⭕️ در همینجا، باید متذکر شوم که هیچ یک از جریانات فکری و اجتماعی ما، اعم از حوزه‌های علمیه، گفتمان انقلاب، حاکمیت سیاسی و نیز دانشگاه‌‌ها، روشنفکران و اپوزیسیون ما از جمله خود دکتر طباطبایی و اندیشه‌های ایشان به هیچ وجه آمادگی مواجهه با بحران‌های ایران جدید را نداشته و نداریم. متأسفانه، اپوزیسیون ما و اکثر قریب به اتفاق روشنفکران از جمله آقای دکتر سیدجواد طباطباییِ بزرگ نیز، که همواره کوشیده‌اند بر خلاف روشنفکران، مواجهه‌ای فلسفی با مسائل داشته، از رویکردهای سطحی و ایدئولوژیک فاصله گیرند، اسیر مواجهه‌ای احساسی و ایدئولوژیک با جامعه ایران شده، به تمامی به فراواقعیت (hyper-reality) در معنای بودریاری کلمه تن داده، تسلیم برساخت‌های رسانه‌ای دستگاه‌ امپراطوری‌های دروغ وابسته به نظام سلطۀ جهانی شدند. ⭕️ دکتر طباطبایی عزیز، دراین چند دهه فعالیت‌های علمی و نظری‌شان، همچون بسیاری از روشنفکران و نیروهای اپوزیسیون ما، هیچ ‌گاه چشمانشان به واقعیت نیهیلیسم دوران جدید گشوده‌نشد و بالطبع در حوادث اخیر نیز نتوانستند بسط نهیلیسم را در سطح جهانی و ملی ببینند. ⭕️ آیا من خواهان دفاع و توجیه وضعیت موجود کشور هستم؟ به‌هیچ‌وجه! به‌هیچ‌وجه! به‌هیچ‌وجه!
مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه
⭕️ به نظر می‌رسد که مواجهه دکتر طباطبایی با سنت تاریخی ما بیش از آنکه مواجهه‌ای فلسفی باشد، مواجهه‌ا
⭕️ به اعتقاد من، ما اسیر دو گونه نیهیلیسم هستیم: نیهیلیسم تئولوژیک که زمینه‌ساز بسط و طغیان نیهیلیسم مدرن شده‌است و شریعتی چه زیبا دریافت که همواره «استحمار کهنه زمینه‌ساز رشد و گسترش استحمار نو شده‌است». لذا جامعه امروز ما اسیر یک دوقطبی و درگیر نزاع میان دو گونه نیهیلیسم سنتی و مدرن است و هیچ‌یک از این دو قطب نمی‌تواند رهگشای بن‌بست‌های کنونی جامعه ما و پاسخگوی بحران‌هایی باشد که ایرانِ‌جدید با آنها مواجه‌خواهدبود. ⭕️ دکتر سیدجواد طباطبایی تحت تأثیر فضاهای رسانه‌ای، شرایط ایران را شرایط انقلابی دیدند، غافل از اینکه اولاً، پدیدار انقلاب، پدیداری قرن هجدهمی، نوزدهمی و تا سه ربع اول قرن بیستمی بود و در روزگار ما و در قرن بیست‌ویکم، پدیدار انقلاب از قاموس فرهنگ بشری پاک شد‌ه‌است. انقلاب پدیده‌ای متعلق به دوران مدرنیته متقدم است و ما امروز در دوران مدرنیته متأخر (جهان پساصنعتی و پسامدرن) بسر می‌بریم و متأسفانه اکثر روشنفکران، اپوزیسیون و کنشگران سیاسی و اجتماعی ما، هنوز در فضای دوران مدرنیتۀ متقدم نفس می‌کشند، بی‌خبر از آنکه احکام و قواعد بازی تغییراتی اساسی یافته است. در روزگار ما، به خصوص با قدرت فوق‌العاده یافتن ارتش‌های جهان به واسطۀ تکنولوژی‌های جدید و نیز به دلیل بسط فردگرایی و اتمیزه شدن انسان‌ها و فروپاشی نظام‌های ارزشی و ایدئولوژیک، پدیدار انقلاب اساساً و علی الاصول امکانپذیر نیست. ⭕️ حتی اگر با این مقدمه نیز موافق نباشیم و پدیدار انقلاب را امکانپذیر بدانیم شرایط کنونی ایران، شرایط انقلابی نیست و آنچه که در فضای مجازی و شبکه‌هایی همچون ایران اینترنشنال، بی بی سی، من و تو و امثالهم به نمایش گذاشته‌شد و متأسفانه، دکتر طباطبایی بزرگ نیز اسیر این فضا شدند، صرفاً برساختی رسانه‌ای بود. نمی‌خواهم بگویم که اعتراضات ریشه‌های داخلی نداشت یا ما مسائل و بحران‌های داخلی و لذا اعتراضات و مطالبات داخلی نداریم یا نمی‌خواهم اعتراضات را همچون حاکمیت سیاسی به منزلۀ اغتشاشات جلوه دهم، اما اینکه شرایط کنونی کشور را شرایطی انقلاب بدانیم، اشتباه بزرگی است. ⭕️ نکتۀ انتقادی دیگرم، به استادم، دکتر طباطبایی گرانمایه، در مقام اندیشمندی که همواره به امر ملی و اندیشه ایرانشهری ‌اندیشیده و می‌اندیشند، این است: آیا ایشان هرگز به بحران و مصیبت‌‌های حاصل از خلأ قدرت اندیشیده‌اند؟ آیا ایشان برای حاکمیت سیاسی کنونی آلترناتیوی قابل اعتماد و واقعی می-شناسند که کشور را از بحران خلأ قدرت به سلامت برهاند؟ آیا ایشان نیز همچون برخی از عوام به مجاهدین خلق امید بسته‌اند یا خواهان دادن وکالت به شاهزاده رضاپهلوی هستند؟! آیا در حال حاضر جز گفتمان انقلاب و نیروهای وابسته به آن قدرت دیگری در کشور وجود دارد که بتواند از امر ملی دفاع‌کند؟ هر چند این سخن به معنای تائید تمام مواضع گفتمان انقلاب در همه عرصه‌‌ها به خصوص در عرصه داخلی نیست. من بارها فریاد زده‌ام که گفتمان انقلاب در سطح بین‌المللی یک شاهکار خلق‌کرد اما در سطح داخلی به دلیل عدم درک سوبژه مدرن و مواجهۀ درست با آن فاجعه آفرید. ⭕️ در همینجا، به همۀ دوستداران و حامیان گفتمان انقلاب صراحتاً و بی‌پیرایه می‌گویم ما با خطرات بسیار زیادی مواجه هستیم و امنیت ملی ما در خطر است و چنانچه آنان نخواهند به انتقادات دردمندانه و مشفقانۀ نیروهای ملی گوش فرا دهند، بی‌تردید ما با یک فاجعه بزرگ ملی، یعنی شکست در برابر غرب و تن دادن به همه نتایج و پیامدهای ظالمانۀ آن مواجه خواهیم‌بود. اما از این سو نیز، درخواست من از همه نیروهای اپوزیسیون، روشنفکران و حتی بزرگمردی چون دکتر طباطبایی این است که به پیچیدگی شرایط تاریخی توجه داشته‌باشند و مسائل کشور را تقلیل‌گرایانه ساده نکنند و تصور نکنند که اگر کشور ما به سوی قدرت‌‌های بزرگ جهانی دست دوستی دراز‌کند آنها نیز به گرمی دستان ما را خواهند فشرد و آزادی و توسعه و رفاه را برای ملت ما به ارمغان خواهند آورد. آقای دکتر طباطبایی بیش از بسیاری از دیگر روشنفکران، با تاریخ سه قرن اخیر ایران آشنا هستند و به خوبی می‌دانند که قدرت‌های بزرگ جهانی با مردم ما چه کرده‌اند و چگونه همواره سرنوشت مردم و منافع ملی ما را قربانی مطامع نامشروع خود کرده، با همین امپراطوری رسانه‌هایشان همواره و همچون تجربیات گذشته، در جهت منافع خودشان و به هزینۀ قربانی کردن منافع ملی ما، به حرکت اجتماعی و تاریخی مردم ما جهت بخشیده‌اند؛ و مردم ما نیز چه سهل و ساده همواره به دلیل سیطره فضای احساسی و عاطفی، چه در گذشته و چه در زمان حال، اسیر فضاسازی‌های رسانه‌ای شده‌اند. لذا،‌از ایشان و همۀ روشنفکران اصیل ایران انتظار دارم که در زمین سلطه‌گران جهانی و نابودکنندگان زندگی نسل‌های متعدد مردم‌مان بازی‌نکنند.