eitaa logo
مجله میدان آزادی
71 دنبال‌کننده
196 عکس
18 ویدیو
0 فایل
هنر میدان آزادی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
سال ۱۳۰۸ زمانی که دیگر رفته رفته هنر نقاشی ایرانی رو به خاموشی و رکود می‌رفت، حسین طاهرزاده‌ بهزاد، مدرسه‌ای به نام «مدرسه صنایع قدیمه» تأسیس نمود که بعدها «هنرستان هنرهای زیبا» نام گرفت. کلارا آبکار هم یکی از شاگردان این مدرسه بود. او گرچه متولد ۱۲۹۴ در تهران بود اما اصالتش به خاندان آبکاریان از ارامنه‌ی جلفای اصفهان برمی‌گشت.  کلارا با تشویق معلم دوران دبیرستانش، مارکار قرابگیان متخلص به  DEV، از سال ۱۳۱۴ تصمیم گرفت تا تحصیلات هنری‌اش را در هنرستان هنرهای زیبا ادامه دهد. کلارا ابتدا زیر نظر اساتید برجسته‌ای چون هادی تجویدی در رشته‌ی مینیاتور و علی درودی در رشته‌ی تذهیب یادگیری این دو هنر را آغاز کرد.  برای خواندن تک‌نگاری کلارا آبکار نقاش و نگارگر ارمنی اینجا را کلیک کنید. 2⃣1⃣ @Azadisqart
به تاریخچه‌ی ساخت آثار هنری که علاقمند شدم فهمیدم کلاه‌قرمزی اولیه یک مورچه بوده است در سال ۱۳۶۰ برای برنامهٔ «سقائک و شانه‌به‌سر دانا»! این مورچه اما کم‌کم تکامل پیدا کرد و شد کلاه‌قرمزی. در این تکامل اما سه نفر نقش بسیار مهمی داشتند؛ «مرضیه محبوب» به عنوان عروسک‌ساز، «حمید جبلی» به عنوان صداپیشه و «دنیا فنی‌زاده» به عنوان عروسک‌گردان. نقطۀ شروع شناخت من از دنیا فنی‌زاده هم تنها با همین عنوان بود، عنوان «عروسک‌گردان». عروسک‌گردان موفق! عروسک‌گردانی که عروسکش را ابتدا تبدیل به محبوب‌ترین عروسک ایران و سپس تبدیل به سوپراستار کرد! سوپراستاری که نسخۀ سینمایی فیلمش بعد از «عقاب‌ها»ی ساموئل خاچیکیان، پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران شد! عروسک‌گردانی خود نوعی تئاتر است و بازیگری. یک عروسک‌گردان هر کلمه‌‌ی صداپیشه را با حرکت متقابل دست‌ها، پاها، سر و تنه همراهی می‌کند. او گاهی چنان به بازیگران اسفنجی و چوبی و پارچه‌ای زندگی می‌بخشد که نه تنها تماشاچی، بلکه خودش هم باور می‌کند که «عروسک‌ها زنده‌اند». دنیا فنی‌زاده هم به معنای واقعی کلمه یک عروسک‌گردان بود. عروسک‌گردانی که زنده بودن کلاه‌قرمزی را طوری باور کرده‌بود که این باور برای همه‌ی اطرافیانش ملموس بود. همه او را مادر کلاه‌قرمزی صدا می‌کردند. اصلاً همه می‌دانستند دنیا سه پسر دارد؛ عرشیا، سیاوش و کلاه‌قرمزی. در سالروز فوت دنیا فنی زاده عروسک‌گردان کلاه‌قرمزی، یادداشت دنیا سه پسر داشت را از اینجا بخوانید. 2⃣2⃣ @Azadisqart
از چهار سالگی مجسمه‌سازی با گل را شروع کرد. در هفت سالگی از چوب کامیونی ساخت که حق‌نظریان، معلم سخت‌گیرش به‌خاطر آن تشویقش کرد. نشان تانیک که تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دبیرستان کوشش ارامنه‌ی تهران گذراند، از دوران نوجوانی در اوقات فراغت گوشه‌ی مدرسه می‌نشست و با استفاده از گچ انبار مدرسه، مجسمه‌های گچی می‌ساخت. آموزش دیدن در کارگاه مجسمه‌سازی استاد جواد بیک زاکاتالی، استاد نامدار پیکره‌سازی مومی، یکی از برگ‌های مهم زندگی هنری اوست. بیشتر شهرت تانیک بابت ساخت مجسمه‌های مومی است. فرآیند تولید مجسمه‌ی مومی چندان آسان نیست و مراحل زیادی دارد: قالب‌گیری تزریقی، ساخت مجسمه‌، کاشت مو، تولید کره‌ی چشم و دندان، رنگ‌آمیزی، خیاطی، تزئینات لباس و تکمیل فیگور مومی مراحل هشتگانه‌ی دقیق و زمان‌بر این هنر هستند. این مجسمه‌ها عمدتاً برای نمایش در موزه‌ها ساخته می‌شوند و اندازه‌ها هم معمولاً با اندازه‌های واقعی هم‌خوانی دارند. تک‌نگاری کامل نشان تانیک، پیکره‌ساز ارمنی کشور را در ششمین صفحه‌ی پرونده‌ی از شیشه رنگی کلیسا بخوانید. 2⃣3⃣ @Azadisqart
خیز برداشته‌اند برای پایان قرن کنونی و استقبال از قرن آینده. تدارک‌ها دیده‌اند و امیدها بسته‌اند. امید به حل گره‌های تمدنی، چالش‌های علمی، دغدغه‌های زیستی، بحران‌های فرهنگی و اقتصادی و انسانی. امیدهایی بی‌فایده و بی‌معنا. ولی در آن شب موعود آغاز سال 2000، حتی اگر همه‌ی شمع‌ها و شمعدان‌های دنیا را روشن کنند، حتی اگر همه‌ی ژنراتورها و موتورها و سد‌ها – شبانه‌روز و با تمام ظرفیت‌شان- برق بسازند و با آن همه درخت‌های کریسمس را، بلکه تمام جنگل‌های جهان را ریسه بکشند، حتی اگر تمام لامپ‌ها بدرخشند و همه نئون‌های رنگی، نمای هتل‌ها و رستوران‌ها و کافه‌ها و میخانه‌ها و ورزشگاه‌ها را روشن کنند، حتی اگر همه تیرهای روشنایی در خیابان‌ها و فرودگاه‌ها و بندرها صف بکشند و ساختمان سازمان ملل و کمیته‌های حقوق بشر و حقوق حیوان و پارلمان‌ها و مساجد و کلیساها و آمفی‌تئاترها و نمایشگاه‌ها و کوه‌ها و تپه‌های دنیا را چراغانی کنند، حتی اگر ستاره‌ها، صفحه‌ی آسمان را بپوشانند و منوّرها و ترقه‌ها، سرتاسر زمین را نورافشانی کنند، باز هم انسان، طعم شادی و آرامش را نخواهد چشید. تا زمانی  که حتی یک پنجره در ساختمان پنتاگون روشن باشد، شادی و آرامش وجود نخواهد داشت. و لو اینکه پنجره‌ی آشپزخانه یا مستراح آن باشد! نوشته‌ی بالا بخشی از متنی‌ست که محمد الماغوط در روزهای پایانی سال 1999 و در آستانه‌ی سال 2000 منتشر کرد و بعدها در کتاب «سیاف الزهور» به چاپ رساند. محمد شاعر، رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و سناریوپرداز سوری (1934-2006) که نام خود را به عنوان یکی از پیشگامان تئاتر سیاسی-انتقادی عرب ثبت کرد و همراه دوست قدیمی و باجناقش _ادونیس_ قالب«قصیدة النثر» را به جایگاه درخور توجهی در ادبیات عرب رسانید. نمایشنامه‌های طنز انتقادی الماغوط بارها دولت سوریه را گزید و سربند همان طعم زندان را نیز تجربه کرد. 2⃣4⃣ @Azadisqart
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آغاز سال نوی میلادی بهانه‌ای شد تا تقدیری کنیم از هنرمندان مسیحی کشور و میراث آنها در هنر ایران. تقدیری که در قالب پرونده‌ی از شیشه رنگی کليسا انجام شد. این سال هم مبارک! 2⃣5⃣ @Azadisqart
احتمالاً همه‌ی ما به خاطر می‌آوریم سال‌های نه‌چندان دور را که عکس‌های طبیعت ایران زینت‌بخش تقویم‌ها، دفترها، کتاب‌ها و قاب‌های عکس روی دیوار بود. حقیقت این است که گرچه عکاسی از طبیعت همیشه رونق داشته اما درباره‌ی کشور ما می‌توان این‌طور گفت که با وقوع انقلاب و جنگ و مهاجرت‌ها، صدها هزار ایرانی گرفتار غربت و دلتنگی، خواستار دست یافتن به هر آن چیزی بودند که نشانی از ایران داشت؛ از جمله تصاویر این سرزمین کهن. در این شرایط بود که ابتدا عکاسان دست به کار شدند و سپس ناشرها، چاپخانه‌ها و صحافی‌ها. آن‌ها انواع و اقسام کتاب‌ها، تقویم‌ها، کارت‌پستال‌ها و پوسترهای مزین به نقش طبیعت ایران را روانه‌ی بازار کردند و به فروش خوبی نیز دست یافتند. یکی از دلایل فروش بالای این کالاها این بود که دست‌اندرکاران آن، از عکس‌های نیکول فریدنی، عکاس نامدار طبیعت ایران در محصول خود استفاده کردند. برای خواندن ادامه‌ی تک‌نگاری نیکول فریدنی این لینک را کلیک کنید. 2⃣6⃣ @Azadisqart
بسیاری عقیده دارند نقطه‌ عطفی که تاریخ را به دو قسمتِ پیش و پس از خود تقسیم می‌کند، اختراع تلویزیون است. اما رولان بارت،‌ فیلسوف و منتقد هنری قرن بیستم، این نقطه‌ عطف را «عکس» می‌داند. یک نقاشی حتی در اوج شباهت با سوژه، به‌اندازه‌ی عکس برایمان باورپذیر نیست. نقاش می‌تواند آن تابلو را کاملاً با تخیل خود حتی در یک اتاق خالی خلق کرده باشد. او می‌تواند بدون دیدن واقعیت هم آن‌را جعل کرده باشد. اما الزام تکنیکی دوربین، این چشم مکانیکی که به‌جای ما می‌بیند، به وجود و حضور سوژه، باعث شده هرچه را در عکس می‌بینیم عین واقعیت بدانیم. دهم دی‌ماه سالروز تولد ام کلثوم بود، خواننده‌ی شهیر مصری که تشییع پیکرش یکی از بدرقه‌های پرازدحام تاریخ است. سیزدهم دی نیز سالروز ترور سردار قاسم سلیمانی توسط آمریکا که تشییع او هم چه‌بسا پرجمعیت‌ترین تشییع تاریخ معاصر بود. نبود بعضی افراد گاه چنان بر ملتی تأثیر می‌گذارد که یک روز نبودن آن‌ها به عزای عمومی میلیون‌ها نفر تبدیل می‌شود. ادامه یادداشت نگاهی به هشت تشییع جنازه میلیونی از زاویه‌دید هنر عکاسی درباره عکس و سوگ را از سایت بخوانید. 2⃣7⃣ @Azadisqart  
«روزی که تهران را بمباران کردند، ما در دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس در حال صرف ناهار بودیم، که ناگهان چیزی در هوا پرید و ما همگی پریدیم. چند دقیقه بعد که رادیو را گوش دادیم گفته شد که فرودگاه را بمباران کرده‌اند. من خودم را به فرودگاه مهرآباد رساندم و دیدم همه چیز خراب شده و ملت در حال دویدن هستند. دو روز بعد، وقتی خرمشهر سقوط کرده بود، به هر راهی بود با اتوبوس و کامیون به خرمشهر و آبادان رفتم و شروع به عکاسی کردم که شنیدم گفتند آن‌ها که در این مناطق عکاسی می‌کنند خبرنگارند و جاسوس‌اند... شانسی که من داشتم این بود که توانستم راه تماس دکتر چمران را پیدا کنم و او هم به عکاسی خیلی علاقه داشت برای همین به من امکانات بیشتری داد که بتوانم به جبهه بروم. بار اول من برای شش ماه به خانه نرفتم.»  برای خواندن ادامه تک‌نگاری آلفرد یعقوب زاده در پرونده‌ی از شیشه رنگی کلیسا این لینک را لمس کنید. 2⃣8⃣ @Azadisqart
«هایائو میازاکی»، پدرخوانده‌ی‌ انیمه و انیمیشن ژاپن در روزگاری به دنیا آمد که کشورش داشت درگیر جنگ جهانی دوم می‌شد. بدیهی است که او به‌خاطر همین تلخی‌هایی که از کودکی تجربه کرده از جنگ متنفر باشد. از جنگ و از جنگ‌افروز.  موضع‌گیری‌ها و مصاحبه‌های جنجالی او، فلسفه‌ی قابل‌اعتنای آثارش و خرق عادت او در خلاقیت، از او چهره‌ای ممتاز در سینمای امروز جهان ساخته است. «سرویس تحویل کی‌کی»، «همسایه من توتورو»، «شهر اشباح» و «شاهزاده مونونوکه» از جمله آثاری هستند که میازاکی، این برنده جایزه اسکار پویانمایی، نویسندگی و کارگردانی آنها را به عهده داشته است. به مناسبت سالروز تولد هایائو میازاکی، سرویس ترجمه مجله میدان آزادی در قالب یادداشتی به سراغ فهرست معرفی و بررسی شش کتاب خواندنی و خاص درباره میازاکی رفته‌است. یادداشت را از این لینک بخوانید. 2⃣9⃣ @Azadisqart
وقتی موقع آدرس دادن گفت «پونک» با خودم گفتم چه محله‌ی ارمنی‌نَنشینی! اما راستش خیلی هم تعجب نکردم چون در یک هفته‌ای که باهاش آشنا شده بودم چند بار دیگر هم شگفت‌زده‌ام کرده بود. اولین بار وقتی که با آن همه سابقه‌ی روزنامه‌نگاری، مستندسازی، مترجمی، سردبیری، داستان‌نویسی، نقد و... متواضعانه قبول کرده بود با ما مصاحبه کند. دومین بار وقتی خیلی راحت و خودمانی گفته بود «می‌خواهید شما بیایید خانه‌ی من؟» و بار سوم هم همین زندگی در یک محله‌ی دور از بافت ارمنی‌نشین.  متنی که خواندید بخشی از مقدمه‌ی مطلب ویژه‌ی پرونده‌ی دی‌ماه ماست! بهانه‌ی نشر این مطلب، تاریخ امروز است. امروز 6 ژانویه/ 16 دی روز کریمس و جشن میلاد مسیح به اعتقاد ارمنی‌های ایران است. به همین مناسبت ما در نهمین صفحه‌ی پرونده‌ی از شیشه رنگی کلیسا، به سراغ گفتگو با  «روبرت صافاریان» رفتیم. به چندین هنر آراسته بودن، اشراف بالای علمی و محبوبیت صافاریان ما را متقاعد کرد که او بهترین گزینه‌ است برای صحبت درباره‌ی هنرمندان مسیحی ایران. برای خواندن گفتگو این لینک را لمس کنید. 3⃣0⃣ @Azadisqart
صبحگاه ۱۸ دی ماه سال ۱۳۹۸ روزی بود که با اندوه جاودانه شد، وقتی پرواز ۷۵۲ متعلق به شرکت هواپیمای اوکراینی پس از برخاستن از فرودگاه مورد اصابت قرارگرفت و سیمرغ‌وار در آتش پرواز خود سوخت. هرکسی به نوعی به این فاجعه تلخ واکنش نشان داد. اما واکنش‌های ماندگار واکنش‌هایی بودند که در قالب اثر هنری ابراز شدند.  در این لینک ده پوستر برتری که هنرمندان گرافیک در واکنش به این اندوه خلق کردند را برای شما به نمایش گذاشته‌ایم. 3⃣1⃣ @Azadisqart
پوستری از مهدی عسکری به مناسبت ۱۸ دی‌ماه برای دیدن ده پوستر برتر در رابطه با پرواز ۷۵۲ اینجا را کلیک کنید. 3⃣2⃣ @Azadisqart
می‌شود فارسی بدانی و بخوانی که «هوایِ کویِ تو از سر نمی‌رود آری / غریب را دلِ سرگشته با وطن باشد» و دلت نخواهد آنچه را خوانده‌ای به گوش دیگر هم‌زبان‌هایت هم برسانی؟ که آی ارامنه، فقط من و شما غم خانه نداریم، ببینید حافظ هم دلتنگ است. نکند این دلتنگی ربطی به زبان و ملیت و جغرافیا ندارد و بخشی از تجربه‌ی آدم بودن ماست؟ برای خواندن تک‌نگاری آزاد ماتیان، شاعر ارمنی و مترجم دیوان حافظ به زبان ارمنی اینجا را کلیک کنید. 3⃣3⃣ @Azadisqart
اگر شما را می‌گذارم و با پرنده‌ی مهاجری سخن می‌گویم که نامش را نمی‌دانم به او چیزی را می‌گویم که دوست داشتم تنها به شما بگویم. اگر نگاهم را از شما برمی‌گردانم و به افق که خاکستر می‌شود می‌نگرم روز محتضر شما را ضجه می‌زنم. اگر سر خود را گرفته زیر آواز می‌زنم و در گفت‌وگوهای شما شرکت نمی‌کنم می‌خواهم با انگشتان آوازهایم گلوی هیاهویی را بفشارم که خفه‌تان می‌کند. باور کنید برای این‌که کمی بیش‌تر مال شما باشم از شما می‌گریزم. قطعه‌ی اگر را خواندید از دفتر شعر «نشان جهان» سروده‌ی «آزاد ماتیان». برای خواندن تک‌نگاری کامل این ادیب ارمنی لینک را لمس کنید. 3⃣4⃣ @Azadisqart
سال‌ها تدریس در دانشگاه هنر، معماری بسیاری از ساختمان‌های مهم و شاخص کشور و پیشرو بودن بسیاری از آثارش از لحاظ طراحی امکانات فنی، هیچکدام از اینها باعث نشده اطلاعاتی از زندگی شخصی او در دست باشد. برای نگارش تک‌نگاری اش منابع زیادی را جستجو کردم و حتی به سراغ اساتید دانشگاه هنر رفتم. هیچکس اما از زندگی شخصی او خبری نداشت. انگار این پرده‌پوشی به اصرار خودش باشد و انگار که خواسته باشد به جای صحبت درباره‌ی زندگی شخصی‌اش، از هنرش صحبت به میان بیاید. هنری که اوژن آفتاندلیانس بی هیچ حاشیه‌ای تمام وجودش را وقف آن کرد. اوژن آفتاندلیانس؛ معمار بناهایی چون تالار رودکی، کلیسای سرکیس مقدس و موزه‌ی کلیسای وانک. برای خواندن ادامه‌ی تک‌نگاری اوژن آفتاندلیانس این لینک را کلیک کنید. 3⃣5⃣ @Azadisqart
یک مسیوی اغذیه‌فروش یا یک مادام مزون‌دار با لهجه‌ی اغراق‌شده و ماهر در فال قهوه؛ این تصویر عمومی ارامنه است در آثار کارگردانان و نویسندگان ایرانی. اما این تصویر تا چه حد به واقعیت نزدیکی دارد؟ سوانا مهرابیان به‌عنوان یک داستان‌نویس و به‌عنوان عضوی از جامعه‌ی ارمنی، طی یادداشتی تصویر جامعه‌ی‌ ارمنی در یکی از مهم‌ترین رمان‌های ایرانی را بررسی کرده است؛ رمان «سمفونی مردگان» نوشته‌ی عباس معروفی.  برای خواندن این یادداشت در نهمین صفحه‌ی پرونده‌ی از شیشه رنگی کلیسا لینک را لمس کنید. 3⃣6⃣ @Azadisqart
اینکه تعداد قطعه‌ها یا آلبوم‌های موسیقی‌ای که یک خواننده‌ اجرا کرده یا آن را در این بحر دیجیتال به یادگار گذاشته، کمتر از انگشتان یک دست باشد، اما در کارنامه‌ی هنری خود، اثری داشته‌ باشد که محبوبیت و شهرتش زبانزد چند نسل از مردم سرزمینی بشود، پدیده‌ای عجیب است؛ عجیب در حد عبور شیءای ناشناس از قلب آسمان. مخصوصاً اگر پنجاه‌سالی هم باشد که هر از چندی از این اثر، بازخوانی‌هایی هم عرضه ‌شود و یاد آن را در ذهن‌ها زنده کند. کدام هنرمند است که بتواند این اقبال خوشایند را نایده بگیرد؟ آرتوش، صاحب این اقبال موسیقایی بود؛ خواننده‌ای ارمنی‌تبار و ایرانی که نام اصلی‌اش آرداشس آودیان است. آرتوش خواننده‌ی مصرع‌های به‌یادماندنی: «ای دلت خورشید خندان/ سینه‌ی تاریک من/ سنگ قبر آرزو بود/ سنگ قبر آرزو بود»  برای خواندن تک‌نگاری آرتوش این لینک را کلیک کنید. 3⃣7⃣ @Azadisqart
اسمش هاکوپ بود. یعقوب در زبان ارمنی؛ و نام خانوادگی‌اش هوناتانیان. پسوند «یان» در این زبان، معنی «فرزند» و «پور» و «زاده» می‌‌دهد و هاکوب از نسل هوناتان بود: «ناقاش هوناتان». ناقاش هوناتان جد چهارم هاکوپ بود. هنرمندی که ذوق سلیم و طبع لطیف را در تیره و طایفه‌اش تا چندین نسل به ارث گذاشت. آن‌ها که کلیسای تادئوس و بارتوقیمئوس مقدس را در بازارچه‌ی حضرتی خیابان مولوی تهران دیده‌اند، یقیناً چشم‌شان به دیوارنگاره‌های قدیمی داخل این کلیسا افتاده است. نقوشی که یادگار قلم‌موی ناقاش هوناتان است و قدمتش به عصر زندیه می‌رسد.  هاکوپ در مدت اقامتش در تهران به کلیسای تادئوس و بارتوقیمئوس مقدس رفت. جایی که سال‌ها پیش جدش دیوارهای داخلی‌اش نقاشی کرده بود. هاکوپ با مرمت و تکمیل نقاشی‌های ناقاش هوناتان، میراث جد هنرمندش را احیا کرد. خودش اما در کلیسای دیگری مدفون شد. در کلیسای گئورگ مقدس، در کوچه‌ی تنگ و طویلی در بازارچه‌ی قوام الدوله‌ی خیابان شاهپور تهران. برای خواندن تک‌نگاری هاکوپ هوناتانیان نقاش شهیر ارمنی دوره‌ی قاجار این لینک را لمس کنید. 3⃣8⃣ @Azadisqart
شبی حضرت علی (ع) را به خواب دید و صبح فردا، شروع به کشیدن شمایل ایشان کرد. حاصل کار، تصویری بود از مردی با ردای شکلاتی، عمامه‌ای سبز، دوزانو نشسته بر کفپوشی از بوریا بر روی تخت، با دستی بر غلاف و دستی بر تسبیح (بعدها شمایل فاطیما نیز در هنر کلیسایی با تسبیحی در دست ترسیم شد) و چشم‌هایی دوخته به آسمان و هاله‌ای پیرامون سر که دو فرشته با حلقه‌ای از گل بالای آن در پروازند. از عناصر قابل‌اعتنا در این نقاشی، وجود چشمی نورانی در طلیعه‌ی‌ تصویر است که مفهوم عین الله (از القاب علی علیه السلام) را تداعی می‌کند. تلفیق ویژگی‌های هنر کلیسایی و مختصات نقاشی ایرانی به‌وضوح در این تابلو دیده می‌شود. نقاشی ایرانی میل به سطوح دو بعدی دارد، به درخشش و نور اهمیت می‌دهد، ذهن‌گراست و به عالم مادی محسوس توجه چندانی ندارد، رنگ‌های روحانی و روشن را ارج می‌نهد و از آنجا که میل به درون‌گرایی دارد اندازه‌های کوچک را برای قاب خود انتخاب می‌کند. تک‌نگاری کامل هوناتانیان را از این لینک بخوانید. 3⃣9⃣ @Azadisqart
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در همه‌ی زبان‌ها بعضی از حروف هستند که با نزدیک شدن یا تماس دو لب با یکدیگر شکل می‌گیرند. به این حروف، هم‌خوان‌های دو لبی می‌گویند. «میم» و «ب» دو تا از آن‌ها هستند. در سال 2017 سیف فاضل، ترانه‌سرا و آهنگساز کویتی، تصنیفی ساخت و آن را با همکاری خواننده‌ی هموطنش، حمّود الخضر به یک اثر موسیقایی بدیع بدل کرد. تصنیفی که بی‌ارتباط به موضوع بالا نیست. این ترانه که «لغات العالم» نام دارد، به مفهوم مادر و واژه‌های گوناگون آن در زبان‌های جهان اشاره می‌کند. برای خواندن متن کامل یادداشت این لینک را لمس کنید. 4⃣0⃣ @Azadisqart
روز مادر چه فیلمی ببینیم؟ به بهانه‌ی روز مادر این بار، فیلم‌هایی درباره مادری و مادرهای به یاد ماندنی سینمای ایران و جهان را برای شما معرفی کردیم.  یادداشت فهرست فیلم‌های با موضوع مادر را اینجا بخوانید. 4⃣1⃣ @Azadisqart
نویسنده در کتاب "آغاز راه تو بودم" از روزهای بارداری سروده است. اما این روزها و تجربیات مختص خود اوست. او احساسات خاص و متفاوتش را در روزهای بارداری در این کتاب به نظم درآورده است. از جمله گفتگو با جنین کودکی همراه اوست:  پهن بوده در دلم نه ماه جای تو تنگ دارد می‌شود جایم برای تو آن اتاقی که جهان بی‌کرانت بود می‌رسد دیگر به سقفش دست‌های تو... چنین رویکردی و تجربه‌ای شاید در داستان و روایت سابقه داشته ولی در شعر این اولین‌بار است که یک شاعر زن به چنین خلاقیتی دست می‌زند. در مطلب قبلی تعدادی از بهترین فیلم‌ها با موضوع مادر را برایتان نوشتیم. دومین فهرست ویژه‌ی روز مادر مجله میدان آزادی فهرست کتاب است. اینجا می‌توانید فهرست بهترین کتاب‌ها با موضوع مادر را ببینید. 4⃣2⃣ @Azadisqart
«آن شب برای دوقلوها قصه‌ی دختری را تعریف کردم که چون کار بدی کرده خواب می‌بیند قورباغه شده و خیلی می‌ترسد و صبح که بیدار می‌شود و می‌بیند قورباغه نیست خوشحال می‌شود و تصمیم می‌گیرد دیگر کار بد نکند. آرمینه خمیازه کشید. «قصه‌ی عجیبی بود.» آرسینه گفت «ولی یک کمی لوس بود. نه آرمینه؟» آرمینه خوابش برده بود. با آرسینه از آسمان سه تا سیب افتاد خواندیم، چراغ اتاق را خاموش کردم، بیرون آمدم و توی راهرو با خودم گفتم «حق با آرسینه است. قصه‌ی لوسی بود.» و رفتم اتاق نشیمن. حالم خوب بود و خوابم نمی‌آمد. چرا؟ چون که همه‌ی ظرف‌ها را شسته بودم و اتاق نشیمن را گردگیری کرده بودم و خانه به قول مادر عین دسته‌ی گل بود؟ … چراغ اتاق نشیمن را خاموش کردم و با خودم گفتم شاید هم چون امروز صبح بیدار شدم و دیدم قورباغه نیستم.» برای خواندن ادامه‌ی تک‌نگاری زویا پیرزاد این لینک را لمس کنید. 4⃣3⃣ @Azadisqart
هرسال آذر و یا دی‌ماه، در حوالی تولد جلال آل‌احمد، اختتاميه جایزه ادبی جلال، مهم‌ترین و گران‌ترین جایزه‌ی ادبی کشور برگزار می‌شود. این جایزه که در اواخر دههٔ ۸۰ تأسیس شد سه بخش اصلی دارد؛ داستان بلند و رمان، داستان کوتاه و نقد ادبی. آثار ارسالی به دبیرخانه‌ی این جشنواره در قالب کتاب ارائه می‌شود. کتاب‌هایی که یکسال از تاریخ انتشارشان می‌گذرد. شنبه ۲۴ دی‌ماه اختتامیه پانزدهمین دوره‌ی جایزه ادبی جلال برگزار شد و میدان آزادی به بهانه‌ی این اختتامیه، فهرستی از برگزیدگان سه بخش اصلی جشنواره در همه‌ی ادوار برای شما تهیه دیده است. لینک های زیر را برای دیدن فهرست برگزیدگان رمان و داستان بلند، فهرست برگزیدگان مجموعه داستان کوتاه و فهرست برگزیدگان نقد ادبی لمس کنید. 4⃣4⃣ @Azadisqart
خاچیکیان یک بار در مصاحبه‌ای گفته است «پدر و مادرم از ارمنستانِ ترکیه آمده بودند. پدرم، آرسن، تنها بازمانده‌ی یک خانواده‌ی بزرگ سی‌ و چند نفری بود که در قتل‌عام ارامنه از بین رفتند. داستان‌های مختلفی از سرگذشت خودش برای ما نقل می‌کرد که یکی از آن‌ها این است که شاهد بوده دوازده نفر را توی تنور می‌اندازند و می‌سوزانند. سه فرزند اول خانواده‌ی پدری من در این قتل‌عام از بین رفتند و خانواده‌ی مادرم هم به همین ترتیب. آن‌ها به ارمنستان شوروی مهاجرت کردند و پس از استقرار حکومت سوسیالیستی به ایران آمدند و این‌جا را به‌عنوان وطن دوم برگزیدند... پدرم در دانشگاه ارمنستانِ ترکیه تحصیل کرده بود و چند زبان می‌دانست. می‌توانم ادعا کنم که بزرگ‌ترین کتابخانه‌ی ارامنه در تبریز به او تعلق داشت. من وقتی چشم باز کردم کتاب دیدم و با گوش‌هایم موسیقی شنیدم... به رنگ هم علاقه داشتم و خیلی زود از غروب و شب تأثیر می‌گرفتم.» برای خواندن ادامه‌ی تک‌نگاری ساموئل خاچیکیان کارگردان فیلم عقاب‌ها، پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران این لینک را بزنید. 4⃣5⃣ @Azadisqart