#بازگشت_کاروان_به_مدینه
همه جا عطر ياس مي آمد
عطرِ ياس پيمبر رحمت
خيمه مي زد به پشت دروازه
عابد اهل بيت با زحمت
داشت خواب مدينه را مي ديد
دختري كه به شام تهمت خورد
ناگهان ديده بر سحر وا كرد
چشم خيسش به شهر عصمت خورد
ديد فرياد «طَرّقوا» آيد
كوچه وا شد به محمل زينب
گفت: اُم البنين بيا اما
دست بردار از دلِ زينب
گفت اُم البنين ببين زينب
با چه اوضاعي از سفر برگشت
از حسين تكه های پيراهن
از ابالفضل يك سپر برگشت
بر بلندي همين كه خيمه زدند
ياد گودال كربلا افتاد
سايه ي خيمه بر سرش كه رسيد
ياد آتش گرفته ها افتاد
گفت يادم نمي رود هرگز
دلبرم رفت و روز ما شب شد
آن قدر نيزه رفت و آمد كرد
بدن شاه نامرتب شد
خطبه ها خطبه هاي غرّا شد
ليك با طعم روضه ی «الشام»
صحبت از نذر نان و خرما بود
صحبت از سنگ های كوچه و بام
همه جا رنگ كربلا بگرفت
كربلا كربلای ديگر بود
بر لب زينب و زنان و رباب
روضه ی تشنگی اصغر بود
رأس ها بر بدن شده ملحق
دست ها جای زخم های طناب
گوش ها جای گوشواره ولی
همه ی گوشواره ها ناياب
دختری با قيام نيمه شبش
جان تازه به دين و قرآن داد
در خرابه كنار رأس پدر
طفل ويران نشين ما جان داد
علی اكبر لطيفيان
@deabel
#امام_حسن_مجتبی_ع
امام ممتحن
شاهی که قدر و جاش فزون از ستاره بود
آزرده دل غمین و زمردم کناره بود
عمری اسیر محنت و از ظلم همسرش
جز صبح و رنج و سوز زمردم کناره بود
کردند غصب حق خلافت از آن جناب
از آه دل به رونق باطل اشاره بود
قربان صبر و حلم تو ای زاده رسول
بس طعنه ها ز دشمن دیرین هماره بود
نوشید زهر و از ستم دوست شد کباب
لخت جگر زسوز درونش شراره بود
خونابه ریخت از جگر امدر پیاله ای
از سوده ستم جگرش پاره پاره بود
بس ناروا شنیدی و بنموده ای تو صبر
لعنت به دشمنت که دلش سنگ و خاره بود
بربند دفترت که ایا «خوشنوا»بدید
زینب درون طشت برادر نظاره بود
محمدحسین محمدی(خوشنوا)
@deabel
#امام_حسن_مجتبی_ع
مصیبت امام حسن مجتبی(ع)
امام مجتبی نوباوهٔ دین
گل بستانی از طاها و یاسین
فلک زهرجفا در کام او ریخت
غم و دردو محن را با هم آمیخت
بنوشید نیمه شب تا جرعهٔ آب
زآب آتشین دل گشته بیتاب
فغان از لعل گوهربار میسفت
به ناله با دل افکار میگفت
ببین خواهر چه آمد برسرمن
زدست نامرادی همسرمن
زدست دشمن خانه چه دیدم
در این ایام از او چه کشیدم
ززهرکین مرا خونین جگر کرد
عزیزان مرا بی بال و پر کرد
دلم از جور او لبریز خون است
غم و درد دلم از حدفزون است
برو خواهر خبر کن نور عینم
بیاید در برم ایندم حسینم
حسین آمد که ای جان برادر
چه آمد مر تورا این گونه بر سر
بنوشیدم من ازاین کوزهٔ آب
دلم گردیده است از زهر بیتاب
روم من نزد باب و مادر من
مکن افغان عزیزم در بر من
حسینم قاسمم را یار می باش
تو او را از کرم دلدار می باش
به روز ظهر عاشورا حسینم
کندجان را فدایت نور عینم
بجای من حمایت کن تو از آن
شود قربانی خلاق جانان
بگوید «خوشنوا»این شعر آخر
شهیدان زنده اند الله اکبر
محمدحسین محمدی(خوشنوا)
@deabel
|⇦•دری که حرمت از آن ..
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژۀ روزهای پایانی ماه صفر و شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حنیف طاهری•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
*میدونید کجا دادِ علی بلند شد ؟!.. اینجا چشم گفت ، صبر کرد .. شبی که فاطمه رو خاک کرد ، کنارِ قبر گفت فاطمه :
تا قيامت نه، پس از واقعه محشر هم
ناله يا اَبَتايش نرود از يادم! ..*
الا رسول خدا خون به سینه ام جوشید
که گفته هات همه جامه ی عمل پوشید
دری که بود به دارُالزیاره ات مشهور
دری که گرد از آن می زدود گیسوی حور
دری که بود پر از بوسه های جبرائیل
دری که حرمت از آن می گرفت عزرائیل
دری که نور فشاند به چشم عرش علا
ببین چگونه از آن دود می رود بالا
به باغ وحی، خزان دست باغبان را بست
که چیده گشت از آن میوه و درخت شکست
چه ننگ ها که خریدند یا رسول الله
زِ عترت تو بریدند یا رسول الله
چو امتت طلبیدند حبّ دنیا را
برای غصب خلافت زدند زهرا را
قسم به عزّت قرآن! قسم به ذات خدا!
سر حسین تو روز سقیفه گشت جدا
چه تیرها همه از چلّه ی سقیفه شتافت
گلویِ اصغر و قلب حسین هر دو شکافت
سقیفه در حرم کربلا شراره کشید
زگوش دخترکان تو گوشواره کشید
سقیفه کرد تن عترت تو را نیلی
سقیفه فاطمه ها را دوباره زد سیلی
همین که حق وصی تو غصب شد به ملا
سر حسین، جدا شد به دشت کربُبَلا
شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار
روزها و ساعاتِ پایانی ماهِ صفرِ .. این دو سه روزِ آخر هر کاری کردی سفره داره جمع میشه .. گرچه این چشمه ی جوشان اشک و ناله مون آرام نمیشه تازه شروع گریه برا مادرِ ساداتِ .. آماده ای روضه بخوانم ؟! یه جمله عرض توسل و التماسِ دعا .. درِ حجره باز شد ، نفسایِ آخرِ پیغمبر دیدن حسین اومد رو سینه ی پیغمبر قرار گرفت .. هی صورتشُ به سینه ی مبارک میکشه .. بی بی ما هنوز دستش سالمه ، اومد حسینُ از رو از زو بدن برداره .. پیغمبر چشم های مبارکشُ باز کرد ، فاطمه جان بزار حسین رو سینه م باشه .. حسین رو سینه مِ آرام جان میدم .. بریم کربلا.. حاجتمند و گرفتار زیاد ، مریضا رو فراموش نکنید .. یه وقتی هم زینب کنار گودال صدا زد یوم علی صدر المصطفی .. یه روز رو سینه ی پیغمبر دیدمت .. يَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَاءِ هَذَا حُسَيْنٌ بِالْعَرَاءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ يَا مُحَمَّدَاهْ وَ بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ قَتْلَى تَسْفِي عَلَيْهِمُ اَلصَّبَا . فَأَبْكَتْ كُلَّ صَدِيقٍ وَ عَدُوٍّ .
حسین .....
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدون ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ویژه_ایام_صفر
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#سعید_تاج_محمدی
▶️
تویی امیر جمل، وارث رشادت حیدر
لوای صبر و جهادی به روی دوش پیمبر
حسین هست و ابوالفضل هست و قاسم و زینب
تو را امیر مدینه! چه حاجت است به لشکر؟
@hosenih
به هیچ جا نرسیده است آنکه در همه ی عمر
بدون عشق تو خوانده نماز و رفته به منبر
بپای عشق تو آنکس که سر نداده عجب نیست
که با معاویه در پای چند سکه نهد سر
ستون دینی و قرآن ناطقی چه نیازی
به مدرک است؟ بگو مدرک از مباهله بهتر؟
صدای غرش شمشیر در غلاف، گواه است
که صلح سرخ تو با فتح و عزت است برابر
@hosenih
نه جام زهر، که جان تو را گرفت دمی که
شکست پیش نگاه تو گوشواره ی مادر
امام بی حرم! این دل همیشه بوده حریمت
دلی که بوده به نام حسن همیشه معطّر
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#میلاد_عرفان_پور
▶️
ای باطن غم تو غم کربلا حسن
میراث دار غربت شیر خدا حسن
@hosenih
ای شاهد مصیبت فرق شکافته
ای شاهد غم در و دیوار، یا حسن
ای زخم خورده، زخم زبان خورده از همه
سردار دست بسته ی قحط وفا حسن
عمری اگرچه زیستی ای زاده ی علی
هر روز را شهید شدی، مرحبا حسن
بخشیده اند مال، کریمان به مردمان
بخشیده ای تو آبروی خویش را حسن
هرگز نبود با تو ولی با حسین بود
هفتاد یار صادق و بی ادعا حسن
@hosenih
افتاد جسم قاسم و عبداللهت به خاک
شد نذر آخر تو چه زیبا ادا حسن
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#قبرستان_بقیع
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
صبا تو که سحر از کوی ما گذر داری..
خبر ز گریه عشاق در سحر داری
به گردن تو فتاده همیشه زحمت من
ببر سلام مرا تا بقیع پیش حسن
@hosenih
بگو که ای شه بی کس گدای دربه دری...
پیام داده به این آستان به خون جگری
که قبر خاکی تو گرچه آتش دلهاست
غریب ماندن تو باطنا به گردن ماست..
مگر نه اینکه تو در قلب ها حرم داری
به قلب سینه زنان گنبد و علم داری
مگر قرار نشد کمتر اشتباه کنیم
برای خاطر عشق تو کم گناه کنیم
بکاء ما همه تبدیل بر تباکی شد
مزار تو به دل شیعه نیز خاکی شد
به جای تو سوی آتش شتاب کردم من
به سهم خود حرمت را خراب کردم من
کریم هستی و عالم به تو بدهکارند
تو بی حرم شدی اما همه حرم دارند
حرم نداری نه!تو حرم نخواسته ای
ز روزگار خودت غیر غم نخواسته ای
بقیع سینه زن روضه های افلاکی ست
بقیع روضه مکشوف چادر خاکیست
گلاب یعنی تو اضطراب یعنی تو
و بعد فاطمه خانه خراب یعنی تو
ز حلقه ی تو همان کودکی نگین افتاد
همینکه مادرتان پشت در زمین افتاد
@hosenih
به باغ عاطفه ها بی امان شرر میرفت
بروی شاخه گلی پای چهل نفر میرفت
به کینه دلشان هیچ دست رد نزدند
دگر به هیچ زنی اینچنین لگد نزدند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#نفیسه_سادات_موسوی
▶️
فقیر آمد سراغش سیر برگشت
سفیه ساده ،با تدبیر برگشت
@hosenih
کرامت خواست سر بالا بگیرد
حسن را دید و شد تحقیر ،برگشت
هزاران حیله ی آل امیه
برای جنگ ،بی تاثیر برگشت
خدا تنها خبر دارد که دستش
کجاها رفت تا شمشیر، برگشت
چه آمد بر سرش در کوچه آن روز
که کودک رفت اما پیر برگشت
مسیر خانه تا مسجد ،کم، اما
حسن با مادر خود دیر برگشت
نوشتند او میان کوچه دق کرد
فقط با معجزه ،تقدیر برگشت
@hosenih
برای زینب عاشورا شد آغاز
چو تابوت حسن با تیر برگشت
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
مرام و معرفتش مادرانه بود حسن
به فکر صحن و سرا و حرم نبود حسن
نجف برای علی، کربلا برای حسین
مدینه خادمی مادرش نمود حسن
@hosenih
تمام راه نجف تا به کربلا دیدم
نوشته اند ملائک به هر عمود...حسن
گمان کنم که به گوشم بجای لالایی
به گریه مادرم آهسته می سرود حسن
کسی که داده همیشه زقعر چاه گناه
مرا به عرش خدا یه شبه صعود حسن
به روی باز شده همدم ِ جزامی ها
کریم شهر مدینه خدای جود حسن
همه زمین و زمان ذکرشان درود، حسین
ولی رسول خدا داد زد درود ...حسن
شتر سوارِ جمل پیش پاش زانو زد
نشانده آتش فتنه دراین فرود حسن
زمان دفن چه خالی نمود عقده ی خویش
خدای نگذرد از آن زن حسود حسن
@hosenih
به تیر و زهر چه حاجت به کودکی کشتند
میان کوچه به آن سیلی ِ یهود ؛حسن
ز کوچه مادر خود جمع کرده و برده
به گوش پاره شده ، صورتی کبود ، حسن
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
بی حُبِّ حسن مشکلِ دل، حل شدنی نیست
جز عشقِ حسن، عشق مُسجّل شدنی نیست
گر چه نمکِ سفرۀ هر فیض حسین است
بی نام حسن، فیض که اَکمل شدنی نیست
@hosenih
بی مِهرِ حسن هر که حسینی است، حرامش
هیهات، حسین از حسن اَفضل شدنی نیست
روزیکه همه فکر حسابند و کتابند
مهمان حسن، هیچ معطل شدنی نیست
هر سَیّئه را او حسنه کرد، واِلّا
بی نورِ حسن، نار مبدل شدنی نیست
یک پرچمِ سبز است جنان، سر درِ قصرش
گم کردنِ این کاخِ مجلّل، شدنی نیست
یارَش ز جوانی بخدا پیر غلام است
عمرِ حسنی، هیچ مُطوّل شدنی نیست
با درد بسازید که آیاتِ غریبی است
هر آیه، به هر سینه که مُنزَل شدنی نیست
غمهای دلِ فاطمه اَسرارِ حسن بود
شرحِ غمِ اَسرار مفصل، شدنی نیست
یک کوچه و یک سیلی و یک مادر و یک طفل
تفسیر بر این روضۀ مُجمل شدنی نیست
@hosenih
از سودۀ الماس جگر لکّه بگیرد
زِنهار که بهبودیِ تاوَل شدنی نیست
محشر هم از این داغ برای تو بگِرییم
این غصه برای دلِ ما حل شدنی نيست
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا
یگانه بانوی قم ! کوکب امام رضا
فدای گریه ات ای زینب امام رضا
چگونه عرض کنم تسلیت به محضر تو
شهید شد وسط حجره ای برادر تو
آهای فاطمه قم ! سرت سلامت باد
برادرت وسط کوچه ها زمین افتاد
میان حجره نشسته تو را صدا بزند
هزار شکر ندیدی که دست و پا بزند
نشد که سایه به آن سایه سرت بدهی
نبودی آب به دست برادرت بدهی
نبودی آه که پایین پاش گریه کنی
میان حجره بیایی براش گریه کنی
چقدر عرض ادب خیل مرد و زن کردند
قسم به تو که عزیز تو را کفن کردند
**
امان ز خواهر سلطان کربلا ؛ زینب
رسید پیش سلیمان کربلا ؛ زینب
رسید و دید که انگشتر برادر نیست
به غیر شمر کسی بر سر برادر نیست
نشد که سایه بر آن سایه سرش بدهد
نشد که آب به دست برادرش بدهد
برادری که شده عالمی پریشانش
کنار دیده خواهر شکست دندانش
چقدر عرض جسارت بر آن بدن کردند
عزیز فاطمه را نعلها کفن کردند
علی اکبر لطیفیان
@deabel
#امام_رضا
بس که پر کرده فضای صحن را فرياد ها
نيست پيدا در حريمت های و هوی باد ها
کوربيناشد، فلج پا شد،گداروزی گرفت
پشت هم رخ می دهد اينجا از اين رخداد ها
جمله ای تکرار شد ، هرصحن را پرکرده است:
(کار من با گوشه ی چشم تو راه افتاد) ها
هر کسی در اوج ناآرامی آمد تا حرم
غبطه ها می خورد بر آرامش نوزاد ها
می شود حس کرد از فيروزه کاری های صحن
حسرت ديوار ها را بر دل شمشاد ها
از شفای درد پشت پنجره فهميده أم
نرم شد از اشک زائرها دل فولاد ها
فرق دارد درحرم هرفصل حال زائران
تيرها و مهرها ، اسفندها ، مردادها
دختری آمدبه گوهرشاد ، گوهرشاد شد
ياعلی موسی الرضا گفتند گوهرشاد ها
ضامن آهوشدی ، صياد آهو را رهاند
شک نمی کردند در خوش قولی أت صيّاد ها
شاعری پرسيد:من هم سهم دارم در حرم؟
پاسخش را داد آقا با حسن خوشزاد ها
هرکسی دعبل نخواهد شد ولی اين شعر هم
می تواند حک کند نام مرا در ياد ها
پايتخت کشور دلهاست شهر مشهد و
مانده حسرت در دل تهران و عشق آباد ها
مجتبی خرسندی
@deabel