eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
اول ا ﷽ ا یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها ادامه کار کانال؟ سوره مريم آیه 12 يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍۖ ۱۴۰۳.۱.۱۵بالاسر رضوی.روز قدر ای عشق سربلندکه بر نیزه میروی از حلقه کمند تو، راه گریز نیست 🔹🔸نکته: این فهرست کامل نیست و به تدریج در حال کامل شدن است انشاء الله از این جهت ممکن است برخی هشتک ها فعال نشوند. 🔹حضرات معصومین علیهم السلام: ۱/حضرت صلی الله علیه و آله و سلم ۲/حضرت سلام الله علیها حضرت ۳/حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام علیه السلام امام ۴/امام علیه السلام ۵/ علیه السلام امام ۶/حضرت امام علیه السلام ۷/حضرت امام   علیه السلام ۸/حضرت امام علیه السلام ۹/حضرت امام علیه السلام ۱۰/حضرت امام علیه السلام ۱۱/حضرت امام علیه السلام ۱۲/حضرت امام علیه السلام ۱۳/حضرت امام علیه السلام ۱۴/ حضرت علیه السلام امام 🔹فرزندان حضرات معصومین علیهم السلام ‌: 🔸مردان: علیه وآله و سلم جناب علیه السلام جناب حضرت   علیه السلام حضرت علیه السلام #باب_الحوائج حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام حضرت   علیه السلام 🔸بانوان: حضرت علیها السلام حضرت  علیها السلام حضرت علیها السلام حضرت سلام الله علیها سلام الله علیها حضرت علیها السلام حضرت  علیها السلام حضرت   علیها السلام حضرت علیها السلام حضرت سلام الله علیها 🔹 اصحاب و یاران: زهیر_بن_غین حضرت علیه السلام علیه السلام حسنی : اسلم یا واضح ترکی 🔹سبکها : ادامه فهرست 👇در فایل بعدی👇 صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین 🩸 اَلسَّلامُ عَلَى الْقَتيلِ الْمَظْلُومِ 🩸 🩸 عزیزم حسین🩸 ‌ 🩸فدات بشم 🩸
khalaj-3-emam.javad-Babolharam_net.mp3
3.25M
و توسل به ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسِ حاج حسن خلج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لطفِ تو را از ازل زیاد نوشتند آیینه ات را خدا نژاد نوشتند خاک سر راهِ تو بهانۀ خلقت خاک مرا هم ازاین بلاد نوشتند ایل و تبار مرا مرید نوشتند ایل و تبار تو را مُراد نوشتند هر چه خدا جود داشت داد به دستت نام تو را اینچنین جواد نوشتند *یا جوادُالائمه ! اینجوریه دیگه آقا جان، اَنتَ المَولای و اَنا العَبد وَ هَل یَرحَمُ العَبدَ اِلّا المَولای .. اَنتَ الکَریم وَ اَنا الفَقیر وَ هَل یَرحَمُ الفَقیرَ الّا الکَریم .. آقا جان! اومدم دستم رو بگیر آقا جان ..* یا کَرَم و یا جواد ، عبد تو هستم حضرت بابُ المُراد ، عبد تو هستم *می خوای باهاش حرف بزنی دنبال مجال میگردی؟ یا جوادُالائمه ادرکنی .. حرفای دلت رو بهش بزن ، هر چی میخوای ازش بخواه،بسم الله .. یا جوادُ الائمه ادرکنی .. * هفت زمین در خورِ کبوتر تو نیست غیر بلندایِ عرش، منبرِ تو نیست در بین نماز شَبت ، تجلی الله هیچ کسی غیر تو برابر تو نیست این شب جمعه بده جواب سئوالم آب مگر مهریه مادر تو نیست؟ .
. نهم گل باغ دین (برما تو امام هستی)۲ برشیعه آل الله ( تولطف مدام هستی)۲ تو گل گلشن آل عبایی تو جواد هستی و ابن الرضایی مولا جوادالائمه ادرکنی(۲) تو آینه ی بابا (تو ماه دل آرایی)۲ بر امت پیغمبر ( تو کعبه ی دلهایی )۲ در جود و کرامت تو بی نظیری چون مادرت زهرا خیر کثیری مولا جوادالائمه ادرکنی(۲) عمری بود،ای آقا (برمن توکرم کردی)۲ با یک نگهت مولا (مشتاق حرم کردی)۲ حریم با صفایت جنت ماست مهر و ولایت مولاعزت ماست مولا جوادالائمه ادرکنی(۲) ای نور دل بابا (از سوز غمت سوزم)۲ زین داغ ومصیبت‌ها (چون شعله برافروزم)۲ از غم داغ تو در شور و شینم با دل غمدیده در کاظمینم واویلا واویلا آه و واویلا(۲) از داغ تو یا مولا ( امشب شده ام غمگین)۲ درسینه اهل دل (باشد غم تو سنگین)۲ شیعه از داغ تو ماتم گرفته زند بر سینه و این دم گرفته واویلا واویلا آه و واویلا(۲) در خانه خود بودی (در رنج وغم و محنت)۲ از رنج و مشقت ها (گردیده ای تو راحت)۲ همسر بی وفا شد قاتل تو شرر زد زهر کین بر حاصل تو واویلا واویلا آه و واویلا(۲) بودی تو گل زهرا (در خانه خود مظلوم)۲ گشتی ز ستم مولا (با زهرستم مسموم)۲ بر روی خاک حجره سر نهادی با زهر کینه ها از پا فتادی واویلا واویلا آه و واویلا(۲) در حجره غم بودی (تو با دل بشکسته)۲ آن همسر ملعونه (حجره به رویت بسته)۲ کنیزکان پشت درصف می‌زدند همراه قاتل تو کف میزدند واویلا واویلا آه و واویلا(۲) آن قاتل بی رحمت (روزتو نموده شام)۲ مانده به سه روز مولا (جسم تو بروی بام)۲ جسم تو شد تشییع بر دوش یاران جسم جدت زیر سم ستوران واویلا واویلا آه و واویلا(۲) .
. نهم گل باغ دین (برما تو امام هستی)۲ برشیعه آل الله ( تولطف مدام هستی)۲ تو گل گلشن آل عبایی تو جواد هستی و ابن الرضایی مولا جوادالائمه ادرکنی(۲) تو آینه ی بابا (تو ماه دل آرایی)۲ بر امت پیغمبر ( تو کعبه ی دلهایی )۲ در جود و کرامت تو بی نظیری چون مادرت زهرا خیر کثیری مولا جوادالائمه ادرکنی(۲) عمری بود،ای آقا (برمن توکرم کردی)۲ با یک نگهت مولا (مشتاق حرم کردی)۲ حریم با صفایت جنت ماست مهر و ولایت مولاعزت ماست مولا جوادالائمه ادرکنی(۲) ای نور دل بابا (از سوز غمت سوزم)۲ زین داغ ومصیبت‌ها (چون شعله برافروزم)۲ از غم داغ تو در شور و شینم با دل غمدیده در کاظمینم واویلا واویلا آه و واویلا(۲) از داغ تو یا مولا ( امشب شده ام غمگین)۲ درسینه اهل دل (باشد غم تو سنگین)۲ شیعه از داغ تو ماتم گرفته زند بر سینه و این دم گرفته واویلا واویلا آه و واویلا(۲) در خانه خود بودی (در رنج وغم و محنت)۲ از رنج و مشقت ها (گردیده ای تو راحت)۲ همسر بی وفا شد قاتل تو شرر زد زهر کین بر حاصل تو واویلا واویلا آه و واویلا(۲) بودی تو گل زهرا (در خانه خود مظلوم)۲ گشتی ز ستم مولا (با زهرستم مسموم)۲ بر روی خاک حجره سر نهادی با زهر کینه ها از پا فتادی واویلا واویلا آه و واویلا(۲) در حجره غم بودی (تو با دل بشکسته)۲ آن همسر ملعونه (حجره به رویت بسته)۲ کنیزکان پشت درصف می‌زدند همراه قاتل تو کف میزدند واویلا واویلا آه و واویلا(۲) آن قاتل بی رحمت (روزتو نموده شام)۲ مانده به سه روز مولا (جسم تو بروی بام)۲ جسم تو شد تشییع بر دوش یاران جسم جدت زیر سم ستوران واویلا واویلا آه و واویلا(۲) .
. نهم گل باغ دین (برما تو امام هستی)۲ برشیعه آل الله ( تولطف مدام هستی)۲ تو گل گلشن آل عبایی تو جواد هستی و ابن الرضایی مولا جوادالائمه ادرکنی(۲) تو آینه ی بابا (تو ماه دل آرایی)۲ بر امت پیغمبر ( تو کعبه ی دلهایی )۲ در جود و کرامت تو بی نظیری چون مادرت زهرا خیر کثیری مولا جوادالائمه ادرکنی(۲) عمری بود،ای آقا (برمن توکرم کردی)۲ با یک نگهت مولا (مشتاق حرم کردی)۲ حریم با صفایت جنت ماست مهر و ولایت مولاعزت ماست مولا جوادالائمه ادرکنی(۲) ای نور دل بابا (از سوز غمت سوزم)۲ زین داغ ومصیبت‌ها (چون شعله برافروزم)۲ از غم داغ تو در شور و شینم با دل غمدیده در کاظمینم واویلا واویلا آه و واویلا(۲) از داغ تو یا مولا ( امشب شده ام غمگین)۲ درسینه اهل دل (باشد غم تو سنگین)۲ شیعه از داغ تو ماتم گرفته زند بر سینه و این دم گرفته واویلا واویلا آه و واویلا(۲) در خانه خود بودی (در رنج وغم و محنت)۲ از رنج و مشقت ها (گردیده ای تو راحت)۲ همسر بی وفا شد قاتل تو شرر زد زهر کین بر حاصل تو واویلا واویلا آه و واویلا(۲) بودی تو گل زهرا (در خانه خود مظلوم)۲ گشتی ز ستم مولا (با زهرستم مسموم)۲ بر روی خاک حجره سر نهادی با زهر کینه ها از پا فتادی واویلا واویلا آه و واویلا(۲) در حجره غم بودی (تو با دل بشکسته)۲ آن همسر ملعونه (حجره به رویت بسته)۲ کنیزکان پشت درصف می‌زدند همراه قاتل تو کف میزدند واویلا واویلا آه و واویلا(۲) آن قاتل بی رحمت (روزتو نموده شام)۲ مانده به سه روز مولا (جسم تو بروی بام)۲ جسم تو شد تشییع بر دوش یاران جسم جدت زیر سم ستوران واویلا واویلا آه و واویلا(۲) .
🔸روایت علیه‌السلام ابا صلت می‌گوید: حضرت به من فرمود: فردا من به این ظالم (مأمون) وارد می‌شوم، اگر خارج شدم در حالی که چیزی بر سر ندارم، با من صحبت کن و من با تو سخن خواهم گفت و اگر سرم پوشیده بود، با من صحبت نکن. اباصلت گوید: صبح که شد دیدم امام علیه‌السلام لباس پوشید و و در محرابش نشست و منتظر بود که غلام مأمون وارد شد و گفت: مأمون تو را می‌خواند. امام علیه‌السلام کفش و عبایش را پوشید و بلند شد و رفت و من به دنبال او می‌رفتم تا حضرت وارد قصر شد و در پیش مأمون ظرفی بود که و میوه‌های دیگر داشت، و مأمون در حال خوردن انگور بود. هنگامی که چشمش به افتاد به سمت حضرت آمد و با او معانقه کرد و صورتش را بوسید و او را با خود نشاند، بعد مقداری انگور برداشت و گفت: یابن رسول‌الله، از این بهتر من ندیدم، علیه‌السلام فرمود: چه بسا انگور خوبی که از امده است! به امام گفت: از ان بخور... حضرت فرمود: مرا معاف دار! مأمون گفت: باید بخوری، چرا نخوری، لابد تو ما را متهم به چیزی می‌کنی؟! انگور را برداشت و شروع به خوردن کرد و سپس انگور را برداشت و سه دانه از آن خورد و بعد بقیه را گذاشت و بلند شد. مأمون گفت: کجا می روی؟! حضرت فرمود: به جایی که من را فرستادی... پس در حالی که سرش پوشیده بود خارج شد، من با او صحبت نکردم، تا اینکه داخل خانه شد و فرمود: درب را ببند و درب بسته شد، سپس بر بستر خود خوابید و من ایستاده در صحن خانه بودم در حالی که محزون و مغموم بودم، پس در این هنگام زیبا رو که شباهت بسیاری به علیه‌السلام داشت وارد شد، به سمت او رفتم و گفتم از کجا وارد شدید در حالی که درب بسته است؟! فرمود: همان کس که من را از مدینه اورده است، می‌تواند از درب بسته وارد کند... عرض کردم شما کیستید؟! فرمود: من حجت خدا بر تو هستم ای اباصلت، من محمد بن علی () هستم. سپس علیه‌السلام به سمت پدر رفت و فرمود تا من هم وارد شوم، من هم وارد شدم. وقتی وارد شد علیه‌السلام بلند شد و او را در آغوش گرفت و به سینه چسباند و بوسید و بعد در کنار بستر خود نشاند... علیه‌السلام خود را به صورت به روی پدر انداخت و او را می‌بوسید و با چیزی او را خوشحال کرد که من نفهمیدم، بعد علیه‌السلام دستش را در لباسش کرد و چیزی شبیه به پرنده‌ای خارج کرد که علیه‌السلام آن را گرفت و حضرت رضا علیه‌السلام چشم بست و به شهادت رسید. 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۹، صفحه ۳۰۱ حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
ا ﷽ ا علیه‌السلام 🌹 🔅 حضرت رضا صلوات‌الله علیه: 🔅 خداوند مولودی نصیب من ساخته است که همانند موسی بن عمران، شکافنده‌ٔ دریاهاست و همانند عیسی بن مریم است که مادرش مقدس است و پاک و مطهر آفریده شده است! 🔅 و حضرت رضا سلام‌الله‌ علیه تمام آن شب را با طفل در گهواره کفتگو می‌کردند. 📕 بحارالانوار، جلد ۵۰، صفحه ۱۵ حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
ا ﷽ ا 🩸 روایت علیه‌السلام 🩸 🥀 اباصلت می‌گوید: حضرت به من فرمود: فردا من به این ظالم (مأمون) وارد می‌شوم، اگر خارج شدم در حالی که چیزی بر سر ندارم، با من صحبت کن و من با تو سخن خواهم گفت و اگر سرم پوشیده بود، با من صحبت نکن. 🥀 اباصلت گوید: صبح که شد دیدم امام علیه‌السلام لباس پوشید و و در محرابش نشست و منتظر بود که غلام مأمون وارد شد و گفت: مأمون تو را می‌خواند. امام علیه‌السلام کفش و عبایش را پوشید و بلند شد و رفت و من به دنبال او می‌رفتم تا حضرت وارد قصر شد و در پیش مأمون ظرفی بود که و میوه‌های دیگر داشت، و مأمون در حال خوردن انگور بود. هنگامی که چشمش به افتاد به سمت حضرت آمد و با او معانقه کرد و صورتش را بوسید و او را با خود نشاند، بعد مقداری انگور برداشت و گفت: یابن رسول‌الله، از این بهتر من ندیدم، علیه‌السلام فرمود: چه بسا انگور خوبی که از امده است! 🥀 به امام گفت: از ان بخور... 🥀 حضرت فرمود: مرا معاف دار! 🥀 مأمون گفت: باید بخوری، چرا نخوری، لابد تو ما را متهم به چیزی می‌کنی؟! 🥀 انگور را برداشت و شروع به خوردن کرد و سپس انگور را برداشت و سه دانه از آن خورد و بعد بقیه را گذاشت و بلند شد. 🥀 مأمون گفت: کجا می روی؟! 🥀 حضرت فرمود: به جایی که من را فرستادی... 🥀 پس در حالی که سرش پوشیده بود خارج شد، من با او صحبت نکردم، تا اینکه داخل خانه شد و فرمود: درب را ببند و درب بسته شد، سپس بر بستر خود خوابید و من ایستاده در صحن خانه بودم در حالی که محزون و مغموم بودم، پس در این هنگام زیبا رو که شباهت بسیاری به علیه‌السلام داشت وارد شد، به سمت او رفتم و گفتم از کجا وارد شدید در حالی که درب بسته است؟! 🥀 فرمود: همان کس که من را از مدینه اورده است، می‌تواند از درب بسته وارد کند... 🥀 عرض کردم شما کیستید؟! 🥀 فرمود: من حجت خدا بر تو هستم ای اباصلت، من محمد بن علی () هستم. 🥀 سپس علیه‌السلام به سمت پدر رفت و فرمود تا من هم وارد شوم، من هم وارد شدم. وقتی وارد شد علیه‌السلام بلند شد و او را در آغوش گرفت و به سینه چسباند و بوسید و بعد در کنار بستر خود نشاند... 🥀 علیه‌السلام خود را به صورت به روی پدر انداخت و او را می‌بوسید و با چیزی او را خوشحال کرد که من نفهمیدم، بعد علیه‌السلام دستش را در لباسش کرد و چیزی شبیه به پرنده‌ای خارج کرد که علیه‌السلام آن را گرفت و حضرت رضا علیه‌السلام چشم بست و به شهادت رسید. 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۹، صفحه ۳۰۱ حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen