#فهرست اول
ا ﷽ ا
یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
ادامه کار کانال؟
سوره مريم آیه 12
يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍۖ
۱۴۰۳.۱.۱۵بالاسر رضوی.روز قدر
ای عشق سربلندکه بر نیزه میروی
از حلقه کمند تو، راه گریز نیست
🔹🔸نکته:
این فهرست کامل نیست
و به تدریج در حال کامل شدن است
انشاء الله
از این جهت ممکن است برخی هشتک ها فعال نشوند.
🔹حضرات معصومین علیهم السلام:
۱/حضرت #رسول_الله صلی الله علیه و آله و سلم #حضرت_رسول_الله
#پیامبر_اکرم
۲/حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
حضرت#فاطمه
#حضرت_زهرا
۳/حضرت #امیرالمؤمنین_علی علیه السلام
#ولایت
حضرت #امیرالمومنین علیه السلام
#امیرالمؤمنین
#امام_علی علیه السلام
امام #علی
#حیدر #حضرت_حیدر
۴/امام #حسن علیه السلام
#امام_حسن
۵/ #امام_حسین علیه السلام
امام #حسین
#اباعبدالله
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#شب_جمعه
۶/حضرت امام #سجاد علیه السلام
#امام_سجاد
۷/حضرت امام #باقر علیه السلام
#امام_باقر
۸/حضرت امام #صادق علیه السلام
#امام_صادق
۹/حضرت امام #کاظم علیه السلام
#امام_کاظم
#باب_الحوائج
۱۰/حضرت امام #رضا علیه السلام
#امام_رضا
۱۱/حضرت امام #جواد علیه السلام
چ#امام_جواد #جوادالائمه
۱۲/حضرت امام #هادی علیه السلام
#امام_هادی
۱۳/حضرت امام #حسن_عسکری علیه السلام
#امام_حسن_عسکری
۱۴/ حضرت #امام_زمان علیه السلام
#امام_زمان_عج
امام #زمان
🔹فرزندان حضرات معصومین علیهم السلام :
🔸مردان:
#ابراهیم_پسر_رسول_الله علیه وآله و سلم
جناب#ابوبکر_بن_حسن علیه السلام
جناب#ابوطالب
حضرت #حمزه علیه السلام
#جعفر_بن_ام_البنین
#جعفر_طیار
حضرت #عباس علیه السلام
#حضرت_عباس
#ابوالفضل #حضرت_ابوالفضل
#ابالفضل #حضرت_ابالفضل
#حضرت_ابالفضل #حضرتابوالفضل#باب_الحوائج
#عبدالله_بن_ام_البنین
حضرت #عبدالله_بن_حسن علیه السلام
حضرت #عبدالمطلب علیه السلام
#عقیل
حضرت #علی_اصغر علیه السلام
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
حضرت #قاسم علیه السلام
حضرت #محسن علیه السلام
حضرت #مسلم علیه السلام
🔸بانوان:
حضرت #ام_البنین علیها السلام
#ام_بنین
حضرت #ام_کثلوم علیها السلام
حضرت #رباب علیها السلام
حضرت #زینب سلام الله علیها
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#فرزندان_خانم_زینب ﷺ
حضرت #خدیجه علیها السلام
حضرت#رقیه علیها السلام
#حضرت_رقیه
حضرت #سکینه علیها السلام
حضرت #معصومه علیها السلام
#حضرت_معصومه
حضرت #نرجس
#نرجس_خاتون سلام الله علیها
#حضرت_نرجس
🔹 اصحاب و یاران:
#بلال_اذان
#سعید_بن_عبدالله
#سلمان
#سوید_بن_عمرو_خثعمی
#شهدای_کربلا
#ریان_بن_شبیب
#زهیر زهیر_بن_غین
جناب #حر
#حبیب_بن_مظاهر
#حبیب
حضرت #حمزه علیه السلام
#جابر_بن_عبدالله_انصاری
#جعفر_بن_علی #جعفر
#جعفرطیار
#جون
#جون_غلام
#عابس
#عبدالله_بن_حسن علیه السلام
#عبدالعظیم حسنی
#عبد_العظیم
#عمار
#غلام_ترک_کربلا : اسلم یا واضح ترکی
#غلام_سیاه
#قیس_مسهر
#مالک_اشتر
#مختار
#مسلم_بن_عوسجه
#مسلم
#میثم
#میثم_تمار
#هانی_بن_عروه
🔹سبکها :
#آذری
#احساسی
#ادعیه
#استودیویی
#بحرطویل
#پادکست
#ترکی
#تک
#توسل
#دعا
#دعا_خوانی
#دشتی
#دودمه
#ذکر
#ذکر_مصیبت
#رجز
#روضه
#ریمکس #ریمیکس
#زمزمه
#زمینه
#زنجیرزنی
#زیارت
#زیارتنامه
#سخنرانی
#سرود
#سنتی
#سنج_زنی
#سنگین
#سینه_زنی
#شعرخوانی
#شور
#شهادت
#صلوات
#حماسی
#جشن
#چاووش
#چاوشی
#عربی
#عزاداری
#طبل_زنی
#طشت_گذاری
#قتلگاه
#گودال
#لطمه
#لطمه_زنی
#لعن
#مقتل
#مقتل_خوانی
#مرثیه
#مناجات
#مناجات_خوانی
#منبر
#مدح
#مداحی
#مدیحه
#مدیحه_سرایی
#مشکی_پوشی
#مولودی
#نغمه
#نقاره_زنی
#نوا
#نواهنگ #نماهنگ
#نوحه
#نوحه_خوانی
#نوستالژی
#واحد
#ولادت
#همخوانی
ادامه فهرست 👇در فایل بعدی👇
ا ﷽ ا
#فهرست دوم
☘#کامل_الزیارات : بیان روایات کتاب
🔹فهرست موضوعات بنا بر حروف الفبا:
🔸۱- آ
#آب
#آداب_نوکری
#آذری (#ترکی)
#آموزش_مداحی
🔸۱-/ا
#اباعبداللّه
#احساسی
#اخلاق
#ادعیه #ادعیه_های_مناسبتی
#ادمین : کلام ادمین
#اذان
#اربعین : #شور_اربعین #سفراربعین
مجموعه #مسیر_عاشقی
#اسارت
#استقبال_از_محرم : #چاووش
#استودیویی
#استوری
#استیکر مذهبی
#اشک #فیض_اشک
#السلام #سلام : (#زیارت_عاشورا )
#انتظار
#انگلیسی مداحی
#اندیشه_برتر
#اموات
#ایوان_نجف #ایوان_نجف
🔸۲-ب
#باب_الحوائج
#برائت
#بحرطویل
#بقیع
#ائمه_بقیع
#بندگی
آیت الله #بهجت
🔸۳- پ
#پادکست
#پاکستانی
#پست_ویژه
#پنجشنبه
#پنجشنبه_های_حسینی
#پنجره_فولاد
#پیشنهاد_دانلود
🔸۴- ت
#تاسوعا
#تبری
#تربت
#ترکی(#آذری )
#تصویری
#تقوی
#تک_بیتی
#تل_زینبیه
#توسل
#توحید
#تولی
🔸۵- ث
🔸۶- ج
#جمعه : شب جمعه
#جمعه_انتظار
#جمعه_های_دلتنگی
🔸۷- چ
#چاووش
#چاووشی
🔸۸- ح
#حدیث(روایت)
#حرم
#حکایت
#حماسی
🔸۹- خ
#خیمه_گاه
🔸۱۰- د
#داستانک
#درمحضرارباب : روایاتی از امام حسین ﷺ
#درمحضرولایت :گزارش سفرهای مشهد
#دروازه_کوفه
#دروغگویی
#دشتی
#دعا
#دعا_خوانی
#دفن_ابدان_مطهر
#دمامه_زنی : #طبل_سنج
#دودمه
#دیر_راهب
🔸۱۱- ذ
#ذکر
#ذکر_مصیبت
🔸۱۲- ر
#رجز
#رسم_نوکری
#روایت (حدیث)
#روضه #فیش_روضه
#ماه_رمضان
#ریمکس #ریمیکس
🔸۱۳- ز
#زمزمه
#زمینه
#زنجیرزنی
#زنگ_خور
#زیارت
#زیارت_آل_یاسین
#زیارتنامه
#زیارت_اربعین
#زیارت_عاشورا ( و #کربلای_مُعلّی )
#زیارت_عاشوراء
#زیارت_ناحیه_مقدسه
#زیبایی ببینیم
🔸۱۴- ژ
🔸۱۵- س
#سامراء
#سبک_زندگی
#سر_مبارک
#سرود
#السلام #سلام (#زیارت_عاشورا )
#سلوک_عاشورایی
#سفراربعین : تجربیات سفر اربعین
#سفرعشق : گزارش سفرهای کربلا
#سنج_زنی( #سنج #دمام_زنی #طبل_سنج )
#سنتی
#سینه_زنی
#بوی_سیب
🔸۱۶- ش
#شام
#شام_غریبان :#عاشورا
#شب_جمعه
#شب_جمعه_یادت_نکنم_میمیرم
#شب_زیارتی_امام_حسین
#شب_زیارتی_ارباب_بی_کفن
#شب_عاشورا
#مکن_ای_صبح_طلوع
مراجعه به #دهم_محرم( #عاشورا #شب_عاشورا #شام_غریبان )
#شعر
#شعرخوانی
حضرت #فاطمه_الزهرا
#شور_اربعین
#شورمحتشم
#شور_محتشم
#شورمحشر
#شهدای_کربلا
#شهادت #مقام_شهید
#شهدا
#شهید
🔸۱۷- ص
#صباحا_و_مساء : داستان اسارت
#صدا_سازی
#صدقه
#صفات_الحسین
#صفر #ماه_صفر #ورود_اسرا_به_شام
#صلوات
#صوتی
🔸۱۸- ض
🔸۱۹- ط
#طبل_زنی #طبل
#طبل_سنج : دمام زنی
#طرح
#طشت_گذاری
#طفلان
🔸۲۰- ظ
#ظهور
🔸۲۱- ع
#عاشورا
#شب_عاشورا
#مکن_ای_صبح_طلوع
#ظهر_عاشورا
#عصر_عاشورا
#دهم_محرم( #عاشورا #شب_عاشورا
#شام_غریبان )
#عربی
#عرفه
#عزاداری
#عشق
#عطش #العطش
#عید_غدیر
🔸۲۲- غ
#غدیر
#عید_غدیر
🔸۲۳- ف
#فارسی
#فاطمیه
#فاطمی_نیا
#فرات
#فراق_کربلا
#فرزندان_خانم_زینب ﷺ
#فضائل
#فیض_اشک
🔸۲۴- ق
#قتلگاه : #مقتل #گودال
#قدیمی
🔸۲۵- ک
#کامل_الزیارات ( #کامل_الزیارت بیان روایات کتاب
#کاروان_اسرا
#کاروان_حسینی #ورود_به_کربلا
#کربلا
#کربلای_مُعلّی : (سلام #زیارت_عاشورا )
#کلیپ
🔸۲۶- گ
#گودال #مقتل #قتلگاه
🔸۲۷- ل
#لطمه
#لطمه_زنی
#لعن برائت
🔸۲۸- م
#ماه_رمضان
#ماه_صفر
#ماه_محرم
#مبعث
#متن
#متن_زیبا
#متن_دعا
#محتشم(#شورمحتشم)
#مقتل : #گودال #قتلگاه
#محرم 💔
#شب_اول
#شب_دوم
#شب_سوم
#شب_چهارم
#شب_پنجم
#شب_ششم
#شب_هفتم
#شب_هشتم
#شب_نهم #تاسوعا
#شب_دهم #عاشورا
#اول_محرم
#دوم_محرم
#سوم_محرم
#چهارم_محرم
#پنجم_محرم
#ششم_محرم
#هفتم_محرم
#هشتم_محرم
#نهم_محرم ( #تاسوعا )
#دهم_محرم( #عاشورا #شب_عاشورا
#شام_غریبان )
#مکن_ای_صبح_طلوع
#شب_عاشورا
#ظهر_عاشورا
#عصر_عاشورا
#یازدهم_محرم
#دوازدهم_محرم
#سیزدهم_محرم
#وداع_محرم
#محسنیه
#محتشم #شورمحتشم
#مدح
#مداحی
#مداحی_جدید
#مداحی_فارسی
#مداحی_ترکی
#مداحی_عربی
#مداحی_هندی
#مداحی_انگلیسی
#مدیحه
#مدیحه_سرایی
#مراقبه
#مراقبه_عاشورایی
#مرثیه
#مسیر_ولایت
#مجموعه
مجموعه #مسیر_عاشقی اربعين
#مشکی_پوشی
#مصیبت
#معارف
#معارف_حسینی
#معارف_عباسی
#معارف_علوی
#معارف_فاطمی
#معارف_مهدوی
#معرفت
#معرفتی
#مکن_ای_صبح_طلوع
#مقام_شهید
#مقتل
#مقتل_خوانی
#مناجات
#مناجات_با_امام_زمان
#مناجات_با_خدا
#مناجات_خوانی
#منتخب : پستهای مورد پسند
#موکب
🔸۲۹- ن
#ناحیه مقدسه
#ناحیه_مقدسه
#زیارت_ناحیه_مقدسه
#نقاره_خونه
#نقاره_زنی
#نماز
#نماهنگ(#استودیویی)
#نجف_العشق : #نجف
#نغمه
#نوا
#نواهای_ماندگار
#نواهنگ
#نوستالژی
#نوحه
#نوحه_خوانی
#نوکری : #رسم_نوکری
#نینوا
🔸۳۰- و
#واحد
#وداع_محرم
#ورود_به_کربلا
#ورود_اسرا_به_شام
#ولادت
#ولایت
#الولایه پیرامون ولایت معصومین
#مسیر_ولایت
#می_آیم : زیارتنامه اربعین
🔸۳۱- ه
#همخوانی
🔸۳۲- ی
#یاران_عاشورایی اصحاب حسینی
#یابن_شبیب_گریه_فقط_در_غم_حسین
#حضرت_رباب
#حضرت_علی_اصغر
#بحرطویل
گرم روز است و تمام خورشید
آفتاب است که میبارد تیغ
نیست آبی که لبی تَر گردد
نیست اشکی که زند حلقه به چشمی بی جان
گوشهیِ خیمهای از بی تابی
مادری میخواند
نغمهیِ لالایی
شاید اینگونه بخوابد طفلش
ولی اینبار چه آرام و ضعیف
تشنگی جوهرهیِ لالایی او را بُرده
تا که هُرمِ نفسش
میخورَد بر رُخِ کودک آرام
چهرهی سوختهاش میسوزد
مادری چشم به راه
گونههایش زخم است
رَدِ سرخی است که از ناخنِ طفلش مانده
هردو باهم تشنه
هردو باهم بی تاب
هردو دل داده به آوازِ پدر
تا کلامی گوید
ساقی از راه رسید
باز هم مَشکِ پُر آب
چقدر طولانی است
انتظارِ رُخِ تاول زدهای
نَفَسِ سوختهای
کمی آنسوتر از او
زیرِ یک خیمهی تفدیده و خشک
کودکانی جَمعند
همگی دلواپس
چشم دارند به دلگرمیِ یاسی کوچک
دختری پوشیده
زیرِ یک چادرِ سبز
نازدانه که چنین میگوید
دلتان قرص
خیالِ همگی راحت باد
به خودم گفته که برمیگردم
قول داده به حرم میآید
دلتان قرص که دریا با اوست
ولی انگار در این لحظه شنیدند کسی میآید
کسی از دور به سمت خیمه
او عمو نه خود باباست ولی وای چرا اینگونه
قامتش خَم شده است
دست دارد به کمر
دست دیگر به عمودی که پناهِ حرم است
میکِشد خیمهیِ عباس زمین میاُفتد
بُهت در جمعِ حرم میپیچد
بغضها میشکند
نالهای میآید
گوشها را دگر از قبل سبکتر بکنید
عمه در حلقهی ماتم زدهی دخترکان
گرهای بر گرهی معجر آنان میزد
گوئیا سوخت و خاکستر شد خیمهی مادر طفل
تازه میخواست زبان باز کند
تازه میخواست که بابا گوید
غرق در حال پریشانیِ خود بود که دید
پدرش میگوید
کودکم را آرید (اصغرم را بدهید)
تا که سیرابِ دو کف آبِ گوارا گردد
طفل را بابا بُرد
بازهم در دلِ او نورِ اُمیدی پر زد
خواست تشویش بیاید به سراغش اما غم به خود راه نداد
گفت اینبار علی سیراب است
بازهم چشم به راه به درِ خیمهی خود
کُند تَر میگذرد ثانیهها که سیاهیِ کسی پیدا شد
چشمهایی که زِ فرطِ عطش تار شده خیره نمود
زیرِ لب با خود گفت :
پس علی کو؟
چه شده؟
بچهام با او نیست
دید باباست ولی چهرهی او خونین است
گوشههایی زِ عبایش خونرَنگ
میرود پشتِ خیام
سر به زیر است چرا
خواست حرفی بزند بُهت وجودش را برد
نفسش بند آمد
بعد بغضی سوزان رفت دنبال حسین
چشمهای تارش
دید در پشت حرم
گودی قبری را کوچک اما کم عمق
دستِ بابا خاکی دید در سینهی آن
کودکش خوابیده
خندهای بر لب اوست
چشمهایش باز است
زلفهایش خونین
بِینِ قنداقهی سرخ
مثلِ یک کابوس است
سرش انگار به مویی بند است
از گلویش خبری نیست ولی
خبری نیست از آن حلق سفید
گوئیا حنجرهاش
تارهای صوتی
همگی سوختهاند
خبری نیست از آن حَلق سفید
جایِ آن
تیغهیِ یک تیرِ مهیب از سه طرف بیرون است
طولِ آن بیشتر از قدِ علی
حجم آن بیشتر از حجمِ سرش
گوش تا گوش نمانده چیزی
حرمله میخندد
زانوانش خم شد
چشمهای پدر از شرم زمین مینگرد
دستِ خود بُرد به سمتِ لحد و چید بر آن
پنجه بر خاک زد و رویِ مزارش پاشید
مُشت خاکی به سرش
بعد آهی جانکاه
اثر از قبر نبود
حال زینب ماند و مادری خاک آلود
پیرمردی تشنه
چهکند با این مرد
به کدامین برسد
ساعتی تلخ گذشت
در غروبِ سرخی
که حرم شعلهور از دستِ غارت شده است
خیمه آتش شده است
دختران میسوزند
همهی هستیشان
مثلِ گهواره به غارت رفته
چشمِ مجروح رباب
دید در پشتِ خیام
از همانجا که نشانش کرده
در همان نقطه که خاکش کرده
گودیِ قبری هست
گودیِ کوچکی اما
خبر از کودک معصومش نیست
سر خود را چرخاند
طرفِ طبل زنان
طرف هلهله ها
نیزه دارانی دید
به سرِ نیزهی افراشتهی خونین قطور
اصغر خود را دید که به او می نگرد
حرمله میخندد......
حسن لطفی
@rozeh_1
💠ولادت حضرت علىاکبر (ع)💠
🔻استاد سازگار
#بحرطويل
١)
همه در حیرتم امشب، که شب هیفده ماه ربیع است
و یا یازده ماه شعبان معظم
شب میلاد محمد شده یا
آینة طلعت نورانی احمد به سر دست حسین است
و یا آمده از غار حرا باز محمد؟
عجبا این گل نورسته علی اکبر لیلاست،
بگو یوسف زهرا است، بگو آینة طلعت طاهاست،
بگو دسته گل فاطمة ام ابیهاست،
بگو روح بتول است،
بگو جان رسول است،
سلام و صلوات همه بر خُلق و خصالش
به جلالش به جمالش،
همه مبهوت کمالش
همه مشتاق وصالش،
که سراپاست همه آینه احمد و آلش،
چه به خلقت چه به طینت چه به صورت
چه به سیرت چه به قامت چه به هیبت،
همه بینید در این خال و خط و چهره
گل روی رسول دو سرا را
*
٢)
خانة یوسف زهراست زیارتگه پیغمبر اکرم
نگه آل محمد به جمالی است
که خود شاهد رخسار دل آرای محمد شده اینک،
همگی چشم گشودند به سویش،
به گمانم که گره خورده دل نور دل فاطمه بر طرّة مویش،
شده جا در بغل عمه و آغوش عمویش،
نگه ماه بنی هاشمیان بر گل رویش،
نفسش نفخهٔ صور و نگهش آیت نور است
و قدش نخلة طور و به دمش معجز عیسا،
به لبش منطق موسی،
همه ماتش همه مستش
همه دادند به هم دست به دستش،
همه گل بوسه گرفتند
ز پیشانی و لعل لب و خورشید جمالش
همه دادند سلامش
همه دیدند به مهر رخ او، وجه خدا را
*
۳)
نگه از دامن مادر به گل روی پدر دوخته گویی،
که ز شیری به تجلای الهی شده چون شعلهٔ افروخته،
سر تا به قدم سوخته، از روز ولادت
بسی آموخته این درس که باید به جراحات تنش
آیهٔ ایثار و شهادت همه تفسیر شود،
سینة پاکش هدف تیر شود، طعمة شمشیر شود،
با نگه خود به پدر کرده ز گهواره اشاره که منم کشتهٔ راهت،
تو رسول اللهی و من چو علی شیر سپاهت،
بنواز ای پدر عالم هستی، علی اکبر پسرت را به نگاهت،
منم آن کودک شیری که ز شیری دل خود را به تو بستم،
به فدایت همه هستم، تن و جان و سر و دستم،
من و آن عهد که درعالم زر بستم و هرگز نشکستم،
پسر فاطمه! از جام تولای تو مستم،
تو دعا کن تو دعا کن!
که سرافراز کنم تا صف محشر شهدا را
*
٤)
چه برازنده بود نام علی بهر من آن هم ز لب تو،
که وجودم همه گردیده پر از تاب و تب تو،
به خداییِ خدا پیشتر از آمدنم بوده دلم در طلب تو،
به جز این نیست که باشد حَسَب من حَسَب
تو نَسَب من نَسَب تو،
به خدا مثل علی در صف پیکار
برآرم ز جگر نعره و یکباره زنم چون شرر نار
به قلب صف اشرار،
که گوید به من احسن به صف کرب و بلا حیدر کرار و
زند خنده به شمشیر و به آن صولت و آن نیرو
و آن غیرت و آن شوکت و عِزّ و شرفم احمد مختار،
سزد/ از دل گهواره به عالم کنم اعلام
که ای خلق جهان من به نبی نور دو عینم،
به همه خلق ندا می دهم امروز که فردا
به صف کرب و بلا یار حسینم،
عجبا می نگرم در بغل مادر خود معرکهٔ کرب و بلا را
*
۵)
ای نبی روی و علی صولت و زهرا صفت و فاطمه رفتار و حسن خو،
تو که هستی که ربودی دل لیلا و حسین و حسن و زینب و عباس و علی را،
تو نبی یا که علی یا که حسن یا که حسینی،
تو همان خون خدا یا پسر خون خدایی،
تو همه صدق و صفایی، تو همه مهر و وفایی،
تو به هر زخم شفایی، تو به هر درد دوایی،
تو عزیز دل آقای تمام شهدایی،
تو همان یوسف خونین بدن آل عبایی،
گل پر پر شدة گلبن ایثار و ولایی،
نه تو قرآن ز هم ریخته از نیزه و شمشیر جفایی،
تو همه صبر و ثباتی، تو همان باب نجاتی،
تو به لعل لب خشکیدة خود خضر حیاتی،
تو در امواج عطش آبروی آب فراتی
که ز داغ لبت آتش زده دریا دل ما را
***
۶)
نظری تا که چو جان تربت پاک تو در آغوش بگیرم،
به ضریحت بزنم بوسه و از شوق،
همان لحظه بمیرم،
عجبا قبر تو با قبر حسین از چه یکی شد؟
تو مگر جان حسینی نه!، تو قرآن حسینی،
پدر و مادر و جان و همه هستم به فدایت،
منم و مهر و ولایت، منم و مدح و ثنایت،
منم و لطف و عطایت، منم و حال و هوایت،
سگ این کویم و جایی نروم از سر کویت،
گفتم و گویم به دو عالم نفروشم کفی از خاک درت را،
به خدا سلطنت این است که خاک قدم خیل گدایان تو باشم،
ندهم این سِمت از دست،
به دستم بگذارند اگر مهر و مه و ارض و سما را
#استاد_سازگار
#حضرت_علىاکبر علیه السلام
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#ولادت_حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#ماه_شعبان
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شب_چهارم_محرم
#بحرطویل
اگر آتش به دلت هست اگر حالِ مُشَوَش داری و اگر تب داری
یا شکایت زِ خود و از همه بر لب داری
یا اگر از غم و اندوه و بلا سینه لبالب داری
و اگر زندگیِ سرد و پُر از درد و دل آشوب مرتب داری،
یا پریشانیِ روز و دل آتش زده هرشب داری
روز و شب تب داری
چارهاش نور علی نور ، دعای نور است
بسم رَبِ نور است
گرچه او مستور است
چارهاش زمزمهی نور دعای زهراست
چارهاش یک مدد از چادر بانوی خداست
نور خورشید نه ، مهتاب نه ، اینها همه هیچ
نور میخواهی از آن چادر مشکی دریاب ، نور آن عصمت ناب
نور از ریشهی آن چادر قدسی است که قدیسهی صدیقه به سر داشت
که بر افلاک گذر داشت
که از او نور ، سحر داشت
همه شب یا همه روز
نور میتابد از آن چادر مشکی تا ماه
نور میگیرد از آن نور سرِ صبح ، پگاه
نور میجوشد از این چادرِ پُر وصلهی خاتون علی ، سِرِ مکنون علی
چادری که نه به هر ریشه فقط معجزه پنهان کرده
عرش از حسرت آن پاره گریبان کرده
چادری که در آن
جمع اسماء خدا است و خدا
در دلش فاطمه پنهان کرده
چادری که همه افلاک پریشان کرده
زخم کتمان کرده
درد درمان کرده
جمعِ هفتاد یهودی همه یک روز مسلمان کرده
در دل این گرداب
سیرهاش را دریاب
ریشهاش را دریاب
چادر ارث زهراست
این سلاحِ تقواست
رنگی از نورِ خداست
هرکه دارد ، به سرش سایهی رحمت دارد
حسِ آرامشی از باغِ نجابت دارد
عفّت و عاطفه و لطف و محبت دارد
عطرِ عصمت دارد
چادرِ مشکیِ او ریشهی غیرت دارد
آی عزت دارد
چادرت را دریاب
چیست آن پوشش بیت الله است
مشکی اما به به دلش جوشش بیت الله است
چیست چادر صدف گوهرهاست
حرم دخترهاست
حافظ باورهاست
چادر مشکی تو شهپر توست
خواهرم سنگر توست
دست زهراست که روی سر توست
وارث نور حجاب
چادرت را دریاب
حاضری در همه جا
ولی از پلکِ هوسهایی دور
مثل قرآن کریم
فی کتابٍ مکنون
فی حجابٍ مَستور
چادر آرامشِ یاس از اثر طوفانهاست
سِتر ناموس خداست
چادر آسودگی لاله از اندیشهی باد
چادر آسایش گلبرگ از احساس نظر بازیهاست
خیمهی عاشوراست
صاحبش با زهراست
چادرِ مادرمان دست مرا میگیرد
با همان انوارش
با همان اسرارش
با همان حِسِ صمیمیتِ خود
با همان غیرتِ خود
بِینِ راه و بیراه
بِینِ گاه و بیگاه ...
تا که لب باز نکرده است دعا میگیرد
با همان مادریش فکر من است
روز وشب روضهی او ذکر من است
نه فقط دست من و تو به پرش هست دخیل
همه از نوح و خلیل
فطرس و جبرائیل
دودمان آدم
سالها هست که حاجات از آن میگیرند
از همان مقنعه جان میگیرند
ناتوانند و توان میگیرند
قرنها هست زبان میگیرند:
چادرت را بتکان لطف خدا را بفرست
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست
و خدا نیز از آن نور مباهات کند
فخر بر مادر سادات کند
محورِ اهلِ کسا معنی آل عبا
پنج دفعه به علی جلوه به میقات کند
چادری که به پَرَش
بوسهی ، احمد دارد
روی هر ریشهی آن بوی محمد دارد
چقدر چشم کشیده است علی بر رویش
چادرِ بانویش
نورِ سرمد دارد
ولی افسوس که یک روضهی پر غُصهی بی حد دارد
روضهای بد دارد
ای مدینه ای داد
دادها از بیداد
از نگاهی سنگین
آه این چادر پُر نور زمین خورد زمین
چه شده ، طعمهی بی باکی شد
یک نفرکاش بگوید که چرا خاکی شد
پشت در بود که آتش سر زد
یک نفر شعلهای آورد و به جانِ در زد
در آتش زده را وای که بر مادر زد
زینب اُفتاد حسن بر سر زد
دید در کَنده نشد
ضربهی دیگر خورد وای که محکمتر زد
...
(قنفذ از راه از آن لحظه که آمد میزد
تازه می کرد نفس را مجدد میزد
وای از دست مغیره چقدر بد میزد
جای هرکس که در آن روز نمیزد میزد)
....
کربلا چادرِ زهرا به سرِ زینب بود
سپرِ زینب بود
لشکری دور و بر زینب بود
در میان گودال
جگر زینب بود
آنطرفتر حرمِ شعلهورِ زینب بود
اینطرف بر سرِ نِی همسفرِ زینب بود
گرچه زینب از غم غیر خوناب نخورد
گرچه مانند دلش
جگری چاک نشد
زیر لب گفت ولی
«مادر آب ببین که پسرت آب نخورد
پدرِ خاک بیا که پسرت خاک نشد»
چادرش را دو گره بست ، قدم را برداشت
کوهِ غم را برداشت
بی حسین و عباس
دو عَلَم را برداشت
یک تنه بارِ حرم را برداشت
نعرهاش کاخ ستم را برداشت..
#حسن_لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم