eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.2هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤اقرار «ابوبکر ابن ابی قحافه» به حمله بردن به خانه ! ✍«شمس الدين ذهبی» و «محمد بن جرير طبری» و «ابن قتيبه دينوری» و همچنین «ابن عساكر» چنين می نويسند : عبدالرحمن بن عوف در بيماري ابوبكر بر او وارد شد و بر وي سلام كرد، پس از گفتگويي، ابوبكر به او چنين گفت : 📋《..أَمَا إِنِّي لا آسَى عَلَى شَيْءٍ إِلّا عَلَى ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ :..وَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَكُنْ كَشَفْتُ بَيْتَ فَاطِمَةَ(س) وَتَرَكْتُهُ، وَأَنْ أُغْلِقَ عَلَيَّ الْحَرْبَ》 ♦️من به چيزی تأسف نمي خورم، مگر بر سه چيز كه انجام دادم. دوست داشتم خانه ی فاطمه(س) را هتك حرمت نمی كردم، هر چند برای جنگ بسته شده بود! 📚منابع: ۱)تاريخ الإسلام ذهبی، ج۳، ص۱۱۸ ۲)تاريخ طبری، ج۲، ص۶۱۹ ۳)الامامة والسياسة دينوری، ج۱، ص۲۴ ۴)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۳۰، ص۴۲۲ ۵)شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد، ج۲، ص۴۶ ۶)المعجم الكبير طبرانی، ج۱، ص۶۲ ۷)مروج الذهب مسعودی، ج۱، ص۲۹۰ ۸)ميزان الاعتدال ذهبی، ج۳، ص۱۰۹ ۹)لسان الميزان عسقلانی، ج۴، ص۱۸۹ ۱۰)كنز العمال متقی هندی، ج۵، ص۶۳۱ ۱۱)مجمع الزوائد هيثمی، ج۵، ص۲۰۲ حضرت سلام الله علیها @azizamhosen @yaraliagham
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ۱ پیراهـــن گل ، به رنگ خــــــــونه شکسته یارب ، گلبرگ جسمش ، وای از زمونه شعله ی احساس ، غسل گل یاس اشکای چشم باغبون شُسته تنِش رو تاریکی شب ، گـــــــریه ی زینب چکار کنه سرخی این پیراهنش رو یه باغبـــــون با دل خـــسته یه شاخه گل به خون نشسته توُ شب تارمی خوره دستش بــه روی پهلوی شکـــســــته (۲) یا فاطمه هستی حیدر (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۲ بارون اشـک و ، زمـــــزمه ی آه یه تن مجروح ، سری به دیوار ، گریه ی جانکاه چرا قـرارم ، ای خســــــته یارم درد دلت رو با منِ محرم نگفتی به خون نشــستی ، لباتو بستی چرا برام از این همه ماتم نگفتی صورت تو هنـــوز کــبوده بازوت مگه زخمی نبــوده من بمیرم این دوسه ماهه پهلوی تو شکــستــه بوده (۲) یا فاطمه هستی حیدر (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱ می زنه سوسو ، تُ خونه یه شمع به دور این شمع ، یه شاخه ی گل ، پروانه ها جمع آشفته حالند ، شکـــسته بالند امید شون لحظه به لحظه میره از هوش پر از نوایند ، غــــرق دعایند تا که مبادا شمع خونه بشِه خاموش همه دلا به غــــم اســـــیره بهــــونه دم به دم می گیره یه شاپرک با گریه می گفت خـــدایا مـــــادرم نمیره (۲) مادر مرو ای مادر من (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۲ هنوز نرفتی ، دلم می گیره مادر نگاه کن ، که دختر تو ، از دنیا سیره با هــر نگاهـــــت ، با ســــوز آهت کلشکی می شد پربگیره این خسته دختر سخته برامون ، پیـــش چشامون دیدن تو جون کندن ما شده مادر دنــــیا بـدون نام مــــــادر صـــــفا نداره برا دختـــــر گاهی که چشماتومی بندی من می زنـم آروم روی سر (۲) مادر مرو ای مادر من (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱ بی تو دل من ، داره بهونه بعد تو مادر ، نور دل من ، تاریکه خونه خــــــونه به خـــــونه ، دل پُـرِ خونه دیگه همه جز گریه هیچ کاری ندارن گاهی به دیــوار ، گاهی به مســـمار گاهی به خاک چادرت سرمی گذارن چی بگم از خونِ روی در یا منظـــره ی سرخ بستر اما بدون هـــمه رو کُشته گوشواره ی شکسته مادر (۲) وای مادرم وای مادر من (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۲ ببین غریبه ، غم دیده یارت شبا که میشه ، آروم میاد تا ، سرِ مزارت یه دریا گـــــریه ، می کنه هدیه تا قبرخاکیتو با اشگ چشم بِشوره از همه بیشــــتر ، بابا غریب تر برای غصه های ما سنگ صبوره مـــزار مخفــی تو مــــادر یه پرچــم عشـــقه تا آخر یعنی که ای مردم بدونیـد نبوده از زهرا غریب تر (۲) وای مادرم وای مادر من (۴) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
ا ﷽ ا جریان هجوم به نقل از ✅حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، خود با وضعیت وخیم جسمی، درد بازو، صورت کبود شده، پهلو شکسته، چشمان کم سو، بدنی که دچار سوختگی شده و قلبی شکسته و پُر از غم، ماجرای هجوم و لطمات و صدمات وارده را، این گونه بیان می فرماید : 📋《..فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحْرِقُوهُ وَ یُحْرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا》 ♦️بر درب خانه ی ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند. من در پشت درب ایستاده بودم و آن‌ ها را به خدا و پدرم قسم می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. 📋《فَأخَذَ عُمَرُ السَّوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِی بَکرٍـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی! فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـوَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 ♦️ناگهان عُمَر تازیانه را از دست قنفذ ـ غلام ابوبکر ـ گرفت و با آن به بازوی من زد. در این هنگام تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. 📋《فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ فَأسقَطتُ مُحْسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ!》 ♦️سپس عُمَر چنان به .... 📋《فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ؟!! وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم، وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم》 ♦️آیا این‌ ها مردمانی هستند که می خواستند بر جنازه ی من نماز بخوانند؟!! در حالی كه خداوند و فرستاده ی او از آنان بيزاری جسته‏ اند، من نيز از آنان برائت می ‏جويم.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹ حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام @azizamhosen @yaraliagham
ا ﷽ ا السلام 🔹🔷《السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(ع)، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابَاالْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَيْنِ(ع)، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَابْنَ ابِی طَالِبِِ(ع)》🔷🔹 ✅در روایتی از ابان بن ابی عیاش نقل شده است که می گوید : 📋《انْتَهَيْتُ إِلَى حَلْقَةٍ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) لَيْسَ فِيهَا إِلَّا هَاشِمِيٌّ غَيْرَ سَلْمَانَ وَ أَبِي ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ وَ قَيْسِ بْنِ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ!》 ♦️در مسجد رسول خدا(ص) به جمعی رسيدم که هاشمي بودند، جز سلمان، ابوذر و محمد بن ابوبکر و عمر بن ابوسلمه و قيس بن سعد بن عباده! در این هنگام؛ عباس از امام علی(ع) پرسید : 📋《مَا تَرَى عُمَرَ مَنَعَهُ مِنْ أَنْ يُغَرِّمَ قُنْفُذاً كَمَا غَرَّمَ‏ جَمِيعَ عُمَّالِهِ؟》 ♦️به نظر شما، چرا عمر با اين که از تمام عمال خود، ماليات گرفت، از قنفذ چيزی مطالبه نکرد؟ 📋《فَنَظَرَ عَلِيٌّ(ع) إِلَى مَنْ حَوْلَهُ، ثُمَّ اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ، ثُمَّ قَالَ : شَكَرَ لَهُ ضَرْبَةً ضَرَبَهَا فَاطِمَةَ(س) بِالسَّوْطِ فَمَاتَتْ وَ فِي عَضُدِهَا أَثَرُهُ كَأَنَّهُ الدُّمْلُجُ》 ♦️حضرت(ع) به اطرافش نگاهی کرد و چشمانش پر از اشک شد و فرمود : به سبب تشکر از ضربه ای که او با تازيانه به فاطمه(س) زده بود. فاطمه(س) در حالی از دنيا رفت که بر بازويش اثر آن مثل بازوبندی مانده بود.(۱) میثم تمّار نیز از یاران نزدیک امام علی(ع) بود که گاهى مناجات‌هاى آن‌ حضرت(ع) را در نخلستان‌هاى مدینه و کوفه از نزدیک مشاهده کرده بود. میثم در این باره می‌گوید: شبی از شب‌ها دیدم مولایم، امیرالمؤمنین علی(ع) بعد از نماز در مسجد کوفه، به بیرون از کوفه رفت. 📋《وَ اتَّبَعْتُهُ حَتَّى خَرَجَ إِلَى الصَّحْرَاءِ وَ خَطَّ لِي خَطَّةً وَ قَالَ : إِيَّاكَ أَنْ تُجَاوِزَ هَذِهِ الْخَطَّةَ!》 ♦️و من به دنبال ایشان به صحرا رفتم. حضرت(ع) از وجودم باخبر شد و مانع از رفتنم شد. و در روی زمین شیاری کشید و فرمود : از اینجا به بعد را دیگر با من نیا! و آن‌ گاه خودش به تنهایی رفت! 📋《وَ مَضَى عَنِّي، وَ كَانَتْ لَيْلَةً دُلهَةً! فَقُلْتُ : يَا نَفْسِي! أَسْلَمْتِ مَوْلَاكِ وَ لَهُ أَعْدَاءٌ كَثِيرَةٌ ايُّ عُذْرٍ يَكُونُ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لأقفنَ أَثَرَهُ وَ لَأَعْلَمَنَّ خَبَرَهُ وَ إِنْ كُنْتُ قَدْ خَالَفْتُ أَمْرَهُ》 ♦️مدتی گذشت و شب تاریکی بود با خودم گفتم: تو مولای خود را رها کردی؟!! با آن‌ که او دشمنان بسیار دارد، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر(ص) او چه عذری خواهی داشت؟ به خدا که دنبالش خواهم رفت و مراقب او خواهم بود، گرچه از فرمان او سرپیچی کنم. 📋《جَعَلْتُ أَتَّبِعُ أَثَرَهُ، فَوَجَدْتُهُ مُطَّلِعاً فِي الْبِئْرِ إِلَى نِصْفِهِ يُخَاطِبُ الْبِئْرَ وَ الْبِئْرُ تُخَاطِبُهُ!》 ♦️به همین جهت، دنبال حضرت(ع) حرکت کردم، مقداری که آمدم، دیدم حضرت(ع) سر را تا نصف بدن درون چاهی فرو برده و با چاه سخن می‌گوید، و چاه نیز با حضرت(ع) سخن می‌گوید! 📋《فَحَسَّ بِي وَ الْتَفَتَ وَ قَالَ : مَنْ؟! قُلْتُ : مِيثَمٌ! فَقَالَ : يَا مِيثَمُ! أَ لَمْ آمُرْكَ أَنْ‏ لَا تَتَجَاوَزَ الْخَطَّةَ؟!! قُلْتُ : يَا مَوْلَايَ! خَشِيتُ عَلَيْكَ مِنَ الْأَعْدَاءِ فَلَنْ يَصْبِرَ لِذَلِكَ قَلْبِي! فَقَالَ : أَ سَمِعْتَ مِمَّا قُلْتُ شَيْئاً؟ قُلْتُ : لَا يَا مَوْلَايَ!》 ♦️که ناگاه حضرت(ع) متوجّه من شد و فرمود : کیستی؟ گفتم : میثم! فرمود : آیا نگفتم دنبالم نیا؟ عرض کردم : ای مولای من! از دشمنان بر شما ترسیدم، دلم آرام نگرفت. فرمود : آیا از حرف‌های من چیزی شنیدی؟ عرض کردم : نه! حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا مِيثَمُ! وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ‏، إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي‏، نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِ‏، وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي‏، فَمَهْمَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ‏، فَذَاكَ النَّبْتُ مِنْ بَذْرِي‏》 ♦️ای میثم! در سینه عقده ‌هایست، که وقتی سینه‌ام از آن تنگ می‌شود، با دست زمین را گود می‌کنم و اسرار خود را برای آن بازگو می‌کنم.(۲)(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود   دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود   یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید  اشک شبش به غربت روزش گواه بود   هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب  حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود   حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام ۱)کتاب سلیم ، ج۲، ص۶۷۴ ۲)المزار الكبير ابن مشهدی، ص۱۵۳ ۳)الوافی فیض کاشانی، ج۵، ص۷۰۵ @azizamhosen @yaraliagham
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ بخوان بلال! که «یاس کبود» دل تنگ است اذان بگـو! که اذان تو، آســـــمان رنگ است اذان بگــــو! که پس از رحــــلت رسول خدا مصـاحــب دل من، ناله ی شـــــباهنگ است اذان بگـــــو! به صــــدای بلند و جـــــار بزن که پشت پرده ی ایمان فریب و نیرنگ است اذان بگـــــو! که بـدانند بعـــــــد پیغمـــــــبر نصـــیب آینـــه ها ی خــــــدانما سنـگ است نه من، غـــــــبار یتیمــی نشــــسته بر رویـم جمال آیـــــنه هایم، مکـــــــدّر از زنـگ است بگو کــــه «اشــــــهد ان علــــــی- ولـی الله» بگو که لحن مناجـــات من، غــماهــنگ است تو از ســـــیاه دلــی های خـلق شــــکوه مکن «به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است» مرا ز گـــــریه چـــــرا منـــع می کنند، بپرس که این چه رسم مسلمانی؟این چه فرهنگ است؟ بگوکه فاطمه ایـن یک دو روزه مهمان است ســفر به خــیر بگویـند وقــت مـا تنگ اسـت بگـو که فـاطـمه در حشـــر اگــر کــه ناز کند «کمیت جمله شــفاعـت کنندگان لنگ است» نماز شـام غــریبان شـد و غـــروب و شــفق بخـوان بلال! که ماه مــدیـنه دل تنگ است شاعر :محمد جواد غفورزاده (شفق
ا ﷽ ا ♦️نگرانی در اواخر عمر شریفشان :👇 ✅در روایتی از اسماء نقل شده است که در همین روزها حضرت فاطمه(س) خطاب به اسماء فرمود : 📋《أَلَا تَرَیْنَ إِلَى مَا بَلَغْتُ؟ فَلَا تَحْمِلِینِی عَلَى سَرِیرٍ ظَاهِرٍ!》 ♦️آیا نمی‌بینی من در چه حالی هستم؟ مبادا مرا روی تخته‌ای بگذارید که جنازه‌ام ظاهر باشد. (گویا تابوت آن‌زمان همانند نردبانى بدون دیوار بوده، وجنازه را روى آن مى‌گذاشتند، و جنازه مشخّص مى‌شد و پارچه‌اى روى جنازه‌ى آنها مى‌انداختند و حجم جسم آنها از زیر پارچه پیدا بود، و هرکس آن ها را می دید تشخیص مى‌داد که مرد است یا زن!) اسماء گفت : 📋《لَا لَعَمْرِی وَ لَکِنْ أَصْنَعُ نَعْشاً کَمَا رَأَیْتُ یُصْنَعُ بِالْحَبَشَةِ!》 ♦️نه! به جان خودم قسم! بلکه نظیر آن تابوتی را برای تو درست می‌کنم که در حبشه دیده بودم. فاطمه(س) فرمود : 📋《فَأَرِینِیهِ!》 ♦️پس نمونه‌ی آن را به من نشان بده! 📋《فَأَرْسَلَتْ إِلَى جَرَائِدَ رَطْبَةٍ فَقُطِّعَتْ مِنَ الْأَسْوَاقِ ثُمَّ جَعَلَتْ عَلَى السَّرِیرِ نَعْشاً وَ هُوَ أَوَّلُ مَا کَانَ النَّعْشُ فَتَبَسَّمَتْ وَ مَا رُئِیَتْ مُتَبَسِّمَةً إِلَّا یَوْمَئِذِِ》 ♦️اسماء فرستاد تا از بازار شاخه‌های تازه‌ی خرما آوردند. آنگاه آن تابوتی را که در حبشه دیده بود ساخت و آن اوّلین تابوتی بود که ساخته شد. حضرت فاطمه(س) پس از دیدن آن تابوت خندان شد و هیچ وقت غیر از آن موقع خندان نشده بود.(۱) در روایتی دیگر آمده که حضرت(س) وقتی تابوت را مشاهده نمود، فرمود : 📋《اُسْتُرِينِي! سَتَرَكِ اَللَّهُ مِنَ اَلنَّارِ》 ♦️حجم بدنم را بپوشان که خداوند متعال بدن شما را از آتش دوزخ مستور گرداند.(۲) 📚منابع : ۱)کشف الغمّه اربلی، ج۱، ص۵۰۳ ۲)تهذیب الاحکام طوسی، ج۱، ص۴۶۹ حضرت سلام الله علیها @azizamhosen @yaraliagham
ا ﷽ ا «عمر» و «ابوبکر» به عیادت می آیند! ✅حال حضرت فاطمه(س) روز به روز رو به وخامت بود. زنان نیز سخنان حضرت زهرا(س) را در بین مدینه بازگو کردند و همگان به نارضایتی فاطمه(س) از ابوبکر و عمر پی بردند و در صدد نکوهش عمر و ابوبکر بر آمدند. خلیفه وقت، ابوبکر، به همراه عمر بن خطاب وضعیت را به ضرر خود دیدند و به این ترتیب قصد عیادت از ایشان را کردند که با این کار حداقل حضرت(س) را راضی نگه دارند و خود را بی تقصیر جلوه دهند و اینکه دلجویی ظاهری انجام داده باشند و مسئله غصب خلافت و هجوم را معمولی جلوه دهند و تنفّر مردم را نسبت به خودشان کم کنند و هم به حکومت خود رنگ مشرعیت بدهند. اما در اولین درخواست با بی توجّهی حضرت زهرا(س) رو به رو شدند. وقتی کار به اینجا کشید و فهمیدند که حضرت(س) آنان را به حضور نمی طلبد، از امام علی(ع) خواستند تا وساطت کند. پس، از أمیرالمومنین(ع) درخواست ملاقات و عیادت ایشان را کردند، حضرت علی(ع) تقاضای آن دو را به فاطمه(س) ارائه کردند و ایشان در جواب فرمودند : 📋《البَیتُ بَیتُکَ وَ الحُرَّةُ اَمَتُکَ، اِفعَل ما تَشَاءُ!》 ♦️خانه متعلق به شماست و من هم به منزله كنيز و خدمتگزار در خانه شما هستم و هر طور که صلاح می دانید عمل کنید.(۱) پس بدین ترتیب حضرت(س) پذیرفت. سپس ابوبکر و عمر داخل شدند. حضرت زهرا(س) تا آنان را دید، روی به دیوار و پشت به آنان کرد. گفتند : آمده ایم که رضای شما را حاصل کنیم! حضرت(س) فرمود : من با شما حرف نمی زنم، مگر که قول بدهید که آنچه را که می گویم، اگر راست است، به راستی آن شهادت بدهید. آنان نیز قبول کردند. 📋حضرت(س) خطاب به آن دو فرمود: 《أَرَأَیتُكُما إِنْ حَدَّثْتُكُما عَنْ رَسُولِ اللهِ(ص)! تَعْرِفانِهِ وَ تَفْعَلانِ بِهِ؟ قالا : نَعَمْ. فَقالَتْ : نَشَدْتُكُمَا اللّهُ أَلَمْ تَسْمَعا رَسُولَ الله(ص) یقُولُ : (رِضَی فاطِمَةَ مِنْ رِضاىَ، وَ سَخَطُ فاطِمَةَ مِنْ سَخَطى، فَمَنْ أَحَبَّ فاطِمَةَ إِبْنَتى فَقَدْ أَحَبَّنى، وَ مَنْ أَرْضى فاطِمَةَ فَقَدْ أَرْضانى، وَ مَنْ أَسْخَطَ فاطِمَةَ فَقَدْ أَسْخَطَنى)؟ قالا : نَعَمْ! سَمِعْناهُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ(ص)! فَقالَتْ : فَإِنّى أُشْهِدُ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ أَنَّكُما أَسْخَطْتُمانى وَ ما أَرْضَیتُمانى وَ لَئِنْ لَقیتُ النَّبِىَّ لاََشْكُوَنَّكُما إِلَیهِ!》 ♦️آیا اگر حدیثى را از پیامبر خدا(ص) نقل كنم به آن عمل خواهید كرد؟ گفتند : آرى. فرمودند: شما را به خدا آیا نشنیده اید كه پیامبر(ص) فرموده اند : «خشنودى فاطمه(س) خشنودى من، و خشم فاطمه(س) خشم من است، هر كه دخترم فاطمه(س) را دوست بدارد، مرا دوست داشته، و هر كه فاطمه(س) را خشنود سازد، مرا خشنود ساخته، و هر كه فاطمه(س) را خشمگین نماید، مرا خشمگین نموده است»؟ گفتند : آرى، چنین حدیثى را از پیامبر خدا(ص) شنیده ایم. حضرت(س) فرمود : من هم خدا و فرشتگان را گواه مى گیرم كه شما دو نفر مرا خشمگین نمودید و خشنودم نساختید، و چون پیامبر(ص) را ملاقات نمایم، حتماً از شما به او شكایت خواهم نمود. در این هنگام، ابوبکر پیش آمد و گفت : ای فاطمه(س)! پناه می برم به خدا از اینکه مورد خشم پیامبر اکرم(ص) و تو باشم و بعد شروع کرد به گریستن! در این هنگام حضرت فاطمه(ع) مرتب خطاب به ابوبکر می فرمود : 📋《وَاللهِ لَاَدعُوَنَّ اللهَ عَلَیكَ عِندَ كُلِّ صَلَوةِِ اُصَلَّیَهَا》 ♦️به خدا قسم! من در هر نمازى كه مى خوانم، تو را نفرین مى كنم.(۲) آنان پس از شنیدن این سخنِ حضرت(س)، منزل را ترک کردند. 📚منابع: ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۸ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷/ ﺍﻻﻣﺎﻣﻪ ﻭ ﺍﻟﺴﻴﺎﺳﻪ دینوری، ﺝ۱، ﺹ۲۰ حضرت سلام الله علیها @azizamhosen @yaraliagham
ا ﷽ ا فاطمیه برای مردم مهاجر و انصار خطبه می خواند! ✅بعد از غصب فدک توسط غاصبان، و ماجرای دردناک هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)، حضرت(س) با تمام جراحات و صدمات وارده، وارد مسجد پیامبر(ص) شد و برای مهاجر و انصار خطبه خواند. ایشان در قالب سه حجاب وارد مسجد شدند و در انظار عموم قرار گرفتند. 🔹۱)حجاب ظاهری ايشان با استفاده از خمار و جلباب! که در منابع آمده است : 📋《لاثَتْ خِمَارَها عَلَی رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا》 ♦️حضرت زهرا(س) خمار را به سر کردند و آن پوشش سراسری را هم طوری بر سر افكندند كه محيط بر تمام بدن ايشان بود. (خمار : روسری ای كه روی گردن و سينه را کاملا می پوشاند.) (جلباب : نوعی پوشش سراسری بوده كه روی لباس ها می پوشيده اند. شايد چيزی شبيه عبای امروز يا پيراهن بلند عربی باشد.) 🔹۲)حجاب پيكره ی ظاهری حضرت(س) به وسیله جماعت زنان! 📋《وَ أَقْبَلَتْ فِي لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءٍ مِنْ قَوْمِهَا [تَطَأُ ذُيُولَهَا]》 ♦️حضرت زهرا(س) در میان گروهی كه به اصطلاح هم سن يا هماهنگ يا از ياران و اعوان و خويشاوندان ايشان بودند حركت می كردند، [در حاليكه چادرش به زمين كشيده می‌شد.] 🔹۳)حجاب به واسطه پرده ای که میان زنان و مردان نصب شد. 📋《فَنِيطَتْ دُونَهَا مُلاَءَةٌ》 ♦️سپس ميان حضرت(س) و مردم پرده ای نصب شد.(۱) در روایت دیگر این چنین نقل شده است که؛ 📋《مَا تَخْرِمُ مِشْيَتُهَا مِشْيَةَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) حَتَّى دَخَلَتْ عَلَى أَبِي بَكْرٍ وَ هُوَ فِي حَشْدٍ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ غَيْرِهِمْ فَنِيطَتْ دُونَهَا مُلاَءَةٌ فَجَلَسَتْ》 ♦️حضرت فاطمه(س) در حالی که راه رفتن او همانند راه رفتن رسول اکرم(ص) بود، بر ابوبكر كه در ميان عده‏اى از مهاجرين و انصار و غير آنان نشسته بود وارد شد، در اين هنگام بين حضرت(س) و ديگران پرده‏ اى آويختند، و حضرت(س) نشست. سپس؛ 📋《أَنَّتْ أَنَّةً أَجْهَشَ اَلْقَوْمُ لَهَا بِالْبُكَاءِ فَارْتَجَّ اَلْمَجْلِسُ ثُمَّ أَمْهَلَتْ هُنَيْئَةً حَتَّى سَكَنَتْ فَوْرَتُهُمْ》 ♦️آنگاه ناله‏‌ هاى جانسوز از دل برآورد كه همه مردم به گريه افتادند و مجلس و مسجد به سختى به جنبش درآمد، سپس لحظه ای سکوت کرد تا همهمه مردم خاموش شد.(۲) در نقل دیگر آمده است : 📋《فَارْتَجَّ الْمَجْلِسُ، ثُمَّ أَمْهَلَتْ هُنَیئَةً حَتَّى إِذَا سَکنَ نَشِیجُ الْقَوْمِ وَ هَدَأَتْ فَوْرَتُهُمْ، افْتَتَحَتِ الْکلَامَ بِحَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَیهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَعَادَ الْقَوْمُ فِی بُکائِهِمْ فَلَمَّا أَمْسَکوا عَادَتْ فِی کلَامِهَا》 ♦️گویی مجلس از شدت فریاد و گریه حضار می لرزید و حاضران به گریه افتادند. سپس حضرت(س) لحظه ای سکوت کرد تا مجلس از جنب و جوش خود باز ایستاد.  در این هنگام، حضرت(س) کلام خود را با سپاس و ستایش از خداوند و درود بر رسول اکرم(ص) آغاز نمود. بار دیگر ناله‌ها از سوی مردم به اوج خود رسید و وقتی آنان از ناله دست کشیدند، حضرت(س) دوباره شروع به سخن کردند و فرمودند : 📋《أَیهَا النَّاسُ! اعْلَمُوا أَنِّی فَاطِمَةُ(س) وَ أَبِی مُحَمَّد(ص) أَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، وَ لَا أَقُولُ مَا أَقُولُ غَلَطاً، وَ لَا أَفْعَلُ مَا أَفْعَلُ شَطَطاً، لَقَدْ جاءَکمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکمْ عَزِیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیکمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ》 ♦️اى مردم! بدانید من فاطمه‌ ام، و پدرم محمّد(ص) است که صلوات و درود خداوند بر او و خاندانش باد. آنچه که در آغاز گفته‌ام، در پایان هم از آن سخن خواهم راند و در گفتارم ناصحیح نگویم و در کردارم راه خطا پی نگیرم. «همانا پیامبرى از میان شما به سوى شما آمد که رنج و محنت شما او را گران آمد، سخت به شما دل بسته است و براى مؤمنین مهربان و غمخوار است». 📋《فَإِنْ تَعْزُوهُ وَ تَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ أَبِی دُونَ آبَائِکمْ، وَ أَخَا ابْنِ عَمِّی دُونَ رِجَالِکمْ، وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِی إِلَیهِ فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ، صَادِعاً بِالنِّذَارَةِ، مَائِلًا عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکینَ، ضَارِباً ثَبَجَهُمْ، آخِذاً بِأَکظَامِهِمْ، دَاعِیاً إِلَى سَبِیلِ رَبِّهِ بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یکسِرُ الْأَصْنَامَ، وَ ینْکثُ الْهَامَ، حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ، حَتَّى تَفَرَّى اللَّیلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ أَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، وَ نَطَقَ زَعِیمُ الدِّینِ، وَ خَرِسَتْ شَقَاشِقُ الشَّیاطِینِ، وَ طَاحَ وَشِیظُ النِّفَاقِ، وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْکفْرِ وَ الشِّقَاقِ، وَ فُهْتُمْ بِکلِمَةِ الْإِخْلَاصِ فِی نَفَرٍ مِنَ الْبِیضِ الْخِمَاصِ》 ادامه :👇 حضرت سلام الله علیها @azizamhosen @yaraliagham
ا ﷽ ا زنان مهاجر و انصار به عیادت می آیند!👇 ✅بعد از جریان هجوم به خانه امام علی(ع) حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) به دلیل صدمات و لطمات وارده، در بستر بیماری ای که منجر به شهادتشان شد، قرار گرفت و در این مدت زنان مهاجر و انصار به عیادت ایشان می رفتند. حضرت زهرا(س) در جمع آنان شروع به سخن کرده و دلائل عدم حمایت مردان آنها را اعلام نمود و آنان را از وضعیت آینده ی خویش با خبر ساخت. 👤اولین کسی که به عیادت آن حضرت(س) آمد، اُمّ سَلَمه بود. ایشان از حضرت(س) پرسید : 📋《کَیفَ اصبَحْتِ عَن لَیلَتِکِ یَا بِنتَ رَسُولِ اللهِ(ص)؟》 ♦️ای دختر رسول خدا(ص)، شب را چگونه صبح کردی؟ حضرت(س) فرمود : 📋《اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَ کَرْبٍ، فُقِدَ النَّبِیُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِیُّ، هُتِکَ وَاللهِ حِجَابُهُ! مَنْ اصبَحَتْ اِمامَتُهُ مَغصْوَبَه عَلی غَیرِ ما شَرَعَ اللّهُ فِی التَّنزیلِ و سَنَّهَا النَّبِیُ فِی التَّأْوِیلِ وَلَکِنَّهَا اَحْقَادٌ بَدْرِیَةٌ وَ تِرَاتٌ اَحُدِیَّةٌ کَانَتْ عَلَیْهَا قُلُوبُ النِّفَاقِ مُکْتَمِنَةً لِاِمْکَانِ الْوُشَاةِ》 ♦️صبح کردم در حالی که حزن و اندوه قلبم را فرا گرفته، به سبب از دنیا رفتن پیامبر(ص) و ستمگری به وصی پیامبر(ص)، حجاب علی(ع) را هتک کردند [کنایه است از جسارت به حضرت زهرا(س)]؛ همان که امامتش را غصب کردند، بر خلاف آنچه که خدا در قرآن نازل کرده و پیامبر(ص) در سنّت خود بیان فرموده بود. سبب این کار کینه هایی بود که از بدر از علی(ع) به دل داشتند و انتقام و طلب خون هایی که در اُحد ریخته بود. این منافقان دشمنی علی(ع) را در دل هایشان پنهان داشتند. 📋《فَلَّمَا اسْتُهْدِفَ الْاَمْرُ اَرْسَلَتْ عَلَیْنَا شآبیبَ آثَارِ مِنْ مَخِیلَةِ الشِقَاقِ فَیَقْطَعُ وَتَرَ الْاِیمَانِ مِنْ قَسِیِّ صُدُورِهَا وَ لَبِئْسَ عَلَی مَا وَعَدَ اللَّهُ مِنْ حِفْظِ الرِّسَالَةِ وَ کَفَالَةِ الْمُؤْمِنِینَ اَحْرَزُوا عَائِدَتَهُمْ غُرُورَ الدُّنْیَا بَعْدَ اسْتِنْصَارٍ مِمَّنْ فَتَکَ بِآبَائِهِمْ فِی مَوَاطِنِ الْکَرْبِ وَ مَنَازِلِ الشَّهَادَاتِ》 ♦️و آن گاه که خلافت را گرفتند و به هدف رسیدند، یکباره، ابر اهلِ شقاق بر ما باریدن گرفت و بلا بر ما فرو ریخت. بند کمان ایمان از سینه های آنان بُرید و آنچه دل هایشان می خواست، به سبب غرور دنیا به ما آزار کردند. اینها همه به جهت آن بود که علی(ع) پدران آنان را در نبردهای سخت و در منازل شهادت کشته بود.(۱) بار دیگر جمعی از زنان مهاجر و انصار برای عیادت ایشان آمدند و حضرت(س) در بخشی از سخنان خویش خطاب به آنها فرمود: 📋《اَصْبَحْتُ وَاللهِ عائِفَةً لِدُنْیاکُنَّ، قالِیَةً لِرِجالِکُنَّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ!》 ♦️به خدا در حالى صبح کردم که از دنیاى شما متنفرم، مردان شما را دشمن مى شمرم، و از آنها بیزارم. آنها را آزمودم و دور افکندم، و امتحان کردم و مبغوض داشتم. و در ادامه فرمود : 📋《..ﻭَﻣَﺎ ﺍﻟّﺬﻯ ﻧَﻘَﻤُﻮﺍ ﻣِﻦْ ﺍَﺑِﻰ ﺍﻟْﺤَﺴَﻦِ(ع)؟ ﻧَﻘَﻤُﻮﺍ ﻭَﺍﻟﻠّﻪ‏ِ ﻣِﻨْﻪُ ﻧَﻜﻴﺮَ ﺳَﻴْﻔِﻪِ ﻭَﻗِﻠّﺔَ ﻣُﺒﺎﻻﺗِﻪِ ﻟِﺤَﺘْﻔِﻪِ ﻭَﺷِﺪّﺓَ ﻭَﻃْﺄَﺗِﻪِ ﻭَﻧَﻜﺎﻝَ ﻭَﻗْﻌَﺘِﻪِ ﻭَﺗَﻨَﻤّﺮُﻩُ ﻓﻰ ﺫﺍﺕِ اللهِ》 ♦️ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻰ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﭼﻪ ﻋﻴﺒﻰ در ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ(ع) دیدند؟ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﻴﺐ ﻋﻠﻰ(ع) ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﺮّﺍﻥ ﺍﻭ ﻭ ﺑﻰ‏ﺍﻋﺘﻨﺎﻳﻰ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺿﺮﺑﻪ‏ﻫﺎﻯ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﻭ ﺧﺸﻢ ﺳﺮﻛﺶ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍﺳﺖ.(۲) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۶ ۲)نهج الحياة دشتی، صص۱۰۰ـ۱۸۰، ح۵۷ حضرت سلام الله علیها @azizamhosen @yaraliagham
ا ﷽ ا وصیت ✅《(بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم) هذا ما اَوْصَتْ بِهِ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسولِ الله(ص)ِ، اَوْصَتْ وَ هِی تَشْهَدُ اَنْ لا الهَ اِلاّ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِیةٌ لارَیبَ فیها وَ اَنَّ اللهَ یبْعَثُ مَنْ فُی الْقبورِ، یا عَلِی اَنَا فاطِمَةُ بَنتُ مُحَمَّدٍ(ص) زَوَّجْنَی اللهُ مَنْکَ لأکونَ لَکَ فِی الدُّنیا وَ الاخِرةِ، اَنْتَ اَوْلی بِی مِنْ غَیرِی و حنِّطْنی و غَسِّلْنِی و کَفِّنِّی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَی وَ ادْفِنِّی بِاللَّیلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً وَ اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ و اقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ اِلی یومِ الْقِیامَةِ..》 ♦️به نام خداوند بخشنده و مهربان. این وصیّت نامه فاطمه(س) دختر رسول(ص) خداست و در حالی وصیّت می کند که شهادت می دهد خدایی جز خدای یگانه نیست و محمّد(ص) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و همانا روز قیامت فراخواهد رسید و شکّی در آن نیست و خداوند مردگان را از قبر زنده کرده، وارد محشر می فرماید. ای علی(ع)! من فاطمه دختر محمّد(ص) هستم. خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری. حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و به هیچ کس اطّلاع نده. تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت، سلام و درود می فرستم.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۱ حضرت سلام الله علیها @azizamhosen @yaraliagham
ا ﷽ ا فقط سه شخص👇👇👇 حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در بین معصومین فقط سه شخص را تعبیر به «بَضْعة» (پاره تن) کرده است! 1⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《أَلاَ وَ إِنَّ عَلِيّاً(ع) بَضْعَةٌ مِنِّي، فَمَنْ حَارَبَهُ فَقَدْ حَارَبَنِي وَ أَسْخَطَ‌ رَبِّي》 ♦️بدانید که همانا علی(ع) پاره تن من است. پس هر کس با او به محاربه برخیزد، با من محاربه کرده و خشم پروردگارم را نیز برانگیخته است.(۱) 2⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《إِنَّ فَاطِمَةَ(س) بَضْعَةٌ مِنِّی‏، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی》 ♦️همانا فاطمه(س) پاره تن من است، هر کس او را آزار نماید مرا آزار نموده، و هر کس او را شاد کند، مرا شاد کرده است.(۲) 3⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَايَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَي النَّارِ》 ♦️به زودی پاره‏ ی تن من در سرزمين خراسان دفن مي‏ شود، که هيچ مؤمني او را زيارت نمي‏ کند، مگر اين که خداوند متعال بهشت را بر او واجب ساخته و پيکر او را بر آتش دوزخ حرام می سازد.(۳) 📚منابع : ۱)تفسیر فرات کوفی، ص۴۷۷ ۲)اعتقادات الإمامیة شیخ صدوق، ص۱۰۵ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۶۳ حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
ا ﷽ ا /۲۷ حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها لحظات پایانی عمر :👇 ✅حضرت فاطمه(س) در لحظه های آخر عمر شریفشان، هنگام وضو برای نماز، به اسماء بنت عمیس فرمود : 📋《هَاتِی طِیبِیَ الَّذِی أَتَطَیَّبُ بِهِ، وَ هَاتِی ثِیَابِیَ الَّتِی أُصَلِّی فِیهَا، فَتَوَضَّأَتْ ثُمَّ وَضَعَتْ رَأْسَهَا، فَقَالَتْ لَهَا : اجْلِسِی عِنْدَ رَأْسِی فَإِذَا جَاءَ وَقْتُ الصَّلَاهِ فَأَقِیمِینِی، فَإِنْ قُمْتُ وَ إِلَّا فَأَرْسِلِی إِلَى عَلِیٍّ(ع)》 ♦️عطرم را که با آن، معطر می‌شوم و لباس‌های نمازم را بیاور حضرت(ص) وضو ساخته، سپس سرش را بر زمین گذاشت و به اسماء‌ فرمود : کنار سرم بنشین، وقتی زمان نماز شد مرا بیدار کن اگر بیدار نشدم کسی را دنبال علی(ع) بفرست. چون امام علی(ع) برای نماز ظهر به مسجد رفته بود. اسماء می گوید : وقتی وقت نماز رسید، اسماء گفت : ای دختر پیامبر اکرم(ص)! وقت نماز است، امّا متوجّه شد که فاطمه(س) از دنیا رفته است. در ادامه آمده است که حضرت فاطمه(س) قبل از شهادتشان به اسماء فرمودند : 📋《اَنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَى النَّبِیَّ(ص) لَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاهُ بِکَافُورٍ مِنَ الْجَنَّهِ، فَقَسَمَهُ أَثْلَاثاً ثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَ ثُلُثٌ لِعَلِیٍّ، وَ ثُلُثٌ لِی فَقَالَتْ : یَا أَسْمَاءُ! ائْتِنِی بِبَقِیَّهِ حَنُوطِ وَالِدِی مِنْ مَوْضِعِ کَذَا وَ کَذَا، فَضَعِیهِ عِنْدَ رَأْسِی فَوَضَعَتْهُ، ثُمَّ تَسَجَّتْ بِثَوْبِهَا》 ♦️جبرئیل در زمان رحلت پیامبر اکرم(ص) کافوری از بهشت آورد و پیامبر اکرم(ص) آن را سه بخش کرد، یک سوم آن را برای خودش برداشت، یک سوم را برای علی(ع) گذاشت و یک سوم بقیه را نیز به من داد! سپس فرمود : ای اسماء! باقی مانده حنوط پدرم را بیاور و کنار سرم بگذار. اسماء می گوید : آن را آوردم و کنارش گذاشتم. سپس جامه بر سر کشید و خود را پوشاند و فرمود : 📋《انْتَظِرِینِی هُنَیْهَهً ثُمَّ ادْعِینِی فَإِنْ أَجَبْتُکِ وَ إِلَّا فَاعْلَمِی أَنِّی قَدْ قَدِمْتُ عَلَى أَبِی، فَانْتَظَرَتْهَا هُنَیْهَهً ثُمَّ نَادَتْهَا فَلَمْ تُجِبْهَا》 ♦️کمی منتظرم باش و بعد مرا صدا کن، اگر پاسخت را ندادم، بدان که نزد پدرم رفته‌ام. اسماء مدّتی به انتظار نشست، سپس او را صدا زد، ولی پاسخی نشنید. اسماء صدا زد : ای دختر محمّد مصطفی(ص)! ای دختر گرامی‌ترین فرزندی که از زنان متولّد شده است! امّا فاطمه(ع) پاسخی نداد. اسماء پارچه را از صورت فاطمه(س) کنار زد و دید، فاطمه(س) از دنیا رفته است. سپس اسماء خود را بر روی فاطمه زهرا(س) انداخت، در حالی که او را می‌بوسید و می‌گفت : فاطمه(س) جان! هرگاه نزد پدرت پیامبر اکرم(ص) رفتی سلام اسماء را به او برسان!(۱) 📚منبع : ۱)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۵۰۰ منبع : تاملی در تاریخ اسلام حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا / ۳۰ حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها به بالین حاضر شد! ✅آمده است که؛ 📋《فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) مُسْرِعاً حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهَا وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَى فِرَاشِهَا وَ هُوَ مِنْ قَبَاطِيِّ مِصْرَ وَ هِيَ تَقْبِضُ يَمِيناً وَ تَمُدُّ شِمَالًا فَأَلْقَى الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ وَ حَلَّ أَزْرَارَهُ وَ أَقْبَلَ حَتَّى أَخَذَ رَأْسَهَا وَ تَرَكَهُ فِي حَجْرِهِ》 ♦️حضرت على(ع) به سرعت به سوى اطاق فاطمه(س) رفت و بر آن بانو وارد شد، ناگاه ديد فاطمه در ميان بستر خويش افتاده و به طرف راست و چپ می ‏غلطد. على(ع) ردا را از دوش خود و عمّامه را از سر مبارك خويش افكند و لباس خود را درآورد، آنگاه آمد و سر مبارك حضرت زهرا(س) را به دامن گرفت و او را ندا داد که؛ 📋《يَا زَهْرَاءُ(س)! فَلَمْ تُكَلِّمْهُ! فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى(ص)! فَلَمْ تُكَلِّمْهُ! فَنَادَاهَا يَا فَاطِمَةُ(س)! كَلِّمِينِي فَأَنَا ابْنُ عَمِّكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)》 ♦️یا زهرا(س)! ولى حضرت فاطمه(س) سخنى نگفت. علی(ع) براى دومين بار فرمود : اى دختر محمّد مصطفى(ص)! فاطمه زهرا(س) باز جوابى نداد! على(ع) صدا زد : اى فاطمه(س)، با من سخن بگو! من پسر عموى تو على بن ابى طالب(ع) هستم. 📋《فَفَتَحَتْ عَيْنَيْهَا فِي وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَيْهِ وَ بَكَتْ وَ بَكَى》 ♦️در این هنگام، فاطمه(س) چشمان خود را به روى او باز كرد، آنگاه آن بانو گريست و على(ع) هم گريان شد و به زهراى اطهر فرمود : مگر تو را چه شده؟ فاطمه فرمود : 📋《يَا ابْنَ الْعَمِّ! إِنِّي أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذِي لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِيصَ عَنْهُ》 ♦️اى پسر عمو! من اكنون آن مرگى را مشاهده می ‏كنم كه نمی ‏توان از دست آن گريخت! سپس راجع به فرزندانش خصوصا امام حسن(ع) و امام حسین(ع) سفارشاتی کرد و فرمود : 📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! وَ لَا تَصِحْ فِي وُجُوهِهِمَا فَيُصْبِحَانِ يَتِيمَيْنِ غَرِيبَيْنِ مُنْكَسِرَيْنِ فَإِنَّهُمَا بِالْأَمْسِ فَقَدَا جَدَّهُمَا وَ الْيَوْمَ يَفْقِدَانِ أُمَّهُمَا فَالْوَيْلُ لِأُمَّةٍ تَقْتُلُهُمَا وَ تُبْغِضُهُمَا》 ♦️ای ابالحسن(ع)! ايشان يتيم و دل شكسته‏ اند! ديروز بود كه آنان جدّ بزرگوار خود را از دست دادند، امروز هم مادر خود را از دست مى‏ دهند. واى بر آن امّتى كه آنان را مى‏ كشند و با ايشان بغض و دشمنى مى‏ ورزند!! آنگاه اشعارى را بدين ترتيب خواند : 📋《ابْکِنِی إِنْ بَکَیْتَ یَا خَیْرَ هَادٍ وَ اسْبِلِ الدَّمْعَ فَهُوَ یَوْمُ الْفِرَاقِ‌ یَا قَرِینَ الْبَتُولِ أُوصِیکَ بِالنَّسْلِ‌ فَقَدْ أَصْبَحَا حَلِیفَ اشْتِیَاقٍ‌ ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِ‌ فَارَقُوا فَأَصْبَحُوا یَتَامَی حَیَارَی‌ یَحْلِفُ اللَّهَ فَهُوَ یَوْمُ الْفِرَاقِ‌》 ♦️اگر گریه می کنی بر من گریه کن ای بهترین هدایت کنندگان، و اشک بریز که روز فراق رسید. ای همسر بتول! من درباره نسل خود به تو سفارش می کنم، زیرا که ایشان ملازم اسلام می ‌باشند. برای من و یتیم‌های من گریه کن، مخصوصا کشته و قتیل کربلا را فراموش نکنی. ایشان مفارقت می ‌کنند و یتیمانی حیران و سرگردان می ‌شوند، خداوند مقرّر کرده که روز فراق است. سپس حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمود : ای ابوالحسن(ع)! من امروز خواب دیدم که پدر بزرگوارم به من فرمود : 📋《هَلُمِّی إِلَیَّ یَا بُنَیَّةِ! فَإِنِّی إِلَیْکِ مُشْتَاقٌ فَقُلْتُ : وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَشَدُّ شَوْقاً مِنْکَ إِلَی لِقَائِکَ! فَقَالَ : أَنْتِ اللَّیْلَةَ عِنْدِی وَ هُوَ الصَّادِقُ لِمَا وَعَدَ وَ الْمُوفِی لِمَا عَاهَدَ》 ♦️دخترم! نزد من بیا، زیرا من مشتاق تو هستم. گفتم : پدر جان! به خداوند سوگند که من بیشتر شوق ملاقات تو را دارم. پدرم فرمود : تو امشب نزد من خواهی بود و گفتار پدرم همیشه راست است و به وعده خود وفا خواهد کرد.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۸۷ منبع : تاملی در تاریخ اسلام حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۳۱ حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها خبر شهادت در مدینه پیچید! 👇 ✅ابن فتال نیشابوری درباره وضعیت اهل مدینه بعد از شهادت حضرت فاطمه(س) می نویسد : 📋《فَصَاحَتْ أَهْلُ الْمَدِینَهِ صَیْحَهً وَاحِدَهً وَ اجْتَمَعَتْ نِسَاءُ بَنِی هَاشِمٍ فِی دَارِهَا فَصَرَخْنَ صَرْخَهً وَاحِدَهً کَادَتِ الْمَدِینَهُ أَنْ تَزَعْزَعَ مِنْ صُرَاخِهِنَّ وَ هُنَّ یَقُلْنَ : یَا سَیِّدَتَاهْ! یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)!》 ♦️همه مردم مدینه بانگ شیون برداشتند و زنان مدینه در خانه فاطمه(س) جمع شدند و چنان بانگ شیون برداشتند که نزدیک بود مدینه به لرزه درآید، و مى‏ گفتند : اى بانوى ما، اى دختر رسول خدا(ص)! 📋《وَ أَقْبَلَ النَّاسُ إِلَى عَلِیٍّ(ع) وَ هُوَ جَالِسٌ وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) بَیْنَ یَدَیْهِ یَبْکِیَانِ‏ فَبَکَى النَّاسُ لِبُکَائِهِمَا》 ♦️و مردان هم به حضور على(ع) رسیدند که نشسته بود و حسن(ع) و حسین(ع) هم جلو پدر نشسته بودند و مى‏ گریستند و مردم از گریه آن دو مى‏ گریستند. 📋《وَ اجْتَمَعَ النَّاسُ فَجَلَسُوا وَ هُمْ یَرْجُونَ وَ یَنْظُرُونَ أَنْ تُخْرَجَ الْجِنَازَهُ فَیُصَلُّونَ عَلَیْهَا وَ خَرَجَ أَبُو ذَرٍّ فَقَالَ : انْصَرِفُوا فَإِنَّ ابْنَهَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) قَدْ أُخِّرَ إِخْرَاجُهَا فِی هَذِهِ الْعَشِیَّهِ! فَقَامَ النَّاسُ وَ انْصَرَفُوا》 ♦️مردم جمع شدند و نشستند و منتظر بودند که جنازه را بیرون آورند و بر آن نماز بگزارند. ابوذر از درون خانه بیرون آمد و گفت : بروید که بیرون آوردن جنازه دختر رسول خدا(ص) به تأخیر افتاد. مردم برخاستند و رفتند. 📚منبع : ۱)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، صص۱۵۱-۱۵۰ منبع : تاملی در تاریخ اسلام حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۳۲ حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها غسل داده می شود!👇 ✅امام باقر(علیه السلام) روایت می کند که؛ امام علی(علیه السلام) فرمود : 📋《أَوْصَتْ إِلَیَّ فَاطِمَهُ(س) أَنْ لَا یُغَسِّلَهَا غَیْرِی، وَ سَکَبَتْ عَلَیَّ الْمَاءَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ》 ♦️فاطمه(س) به من سفارش کرد؛ غیر از من، کسی او را غسل ندهد و اسماء بنت عمیس، آب بریزد.(۱) حضرت فاطمه(س) قبل از شهادتشان فرموده بودند که : 📋《فَلَا يَكْشِفْنَ أَحَدٌ لِي كَتِفاً》 ♦️پس پس از مرگم، مبادا کسی پوشش روی کتفم را کنار بزند.(۲) مولا علی(ع) خود در این باره مى‏ فرمايد : 📋《لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا》 ♦️من متصدى امر غسل فاطمه(س) شدم و بدن وى را از زير پيراهن غسل دادم.(۳) در نقلی از ورقه بن عبدالله آمده است که؛ هنگام غسل حضرت فاطمه(س) توسط امام(ع)، من به همراه تنی چند از یاران، مقابل درب خانه مولا(ع) ایستاده بودیم و منتظر تشییع بودیم. 📋《فَإذَا سَمِعتُه یَبکِی بُکَاءً عَالِیَاً لَم أَعهُد نَظِیرَهُ مِنهُ! فَتَعَجَّبتُ مِنهُ وَ قُلتُ : سُبحانَ اللهَ! أ هَکَذا یَصنَعُ عَلیِِ(ع) مَعَ شِدِّةِ صَبرِهِ وَ حِلمِهِ وَ سُکُونِهِ؟!》 ♦️پس در این هنگام بود که شنیدم، علی(ع) بلند می گرید، در حالی که نظیر آن را از ایشان نشنیده بودم. پس تعجب کردم و با خود گفتم : سبحان الله! آیا این گریه ی علی(ع) است، در حالی که ایشان، خیلی صبور و حلیم بودند! پس وقتی که امیرالمؤمنین(ع) از غسل حضرت زهرا(ع) فارغ شد و گریان بیرون آمدند، از ایشان پرسیدم : 📋《مَا یَبکِیکَ یَاأباالحَسَن(ع)؟ أَ مِن فَقدِ الزَهرَاء(س)؟!》 ♦️اى اباالحسن(ع)! چرا گریه مى کنى؟ آیا از فراق زهراست؟ ایشان فرمود : 📋《لَا یَا وَرَقَة! مَا یُبکِینِی إِلَّا أَثَرُ السِّیَاطِ بِجِسمِهَا؛ اَسوَدُّ کَأنَّهُ النَیلِ!》 ♦️نه ای ورقه! آنچه مرا به گریه درآورده، اثر تازیانه ها بر جسم زهرای اطهر(س) است که همچون نیل کبود شده است.(۴) 📚منابع : ۱)اسد الغابه ابن اثیر، ج۷، ص۲۲۶ ۲)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۸، ص۲۷ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۹ ۴)الموسوعة الكبرى انصاری، ج۱۱، ص۹۶ منبع : تاملی در تاریخ اسلام حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۳۴ حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها اقامه نماز بر جنازه مطهره حضرت ! ✅ابن فتال نیشابوری می نویسد : 📋《فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ مَضَى مِنَ اللَّیْلِ أَخْرَجَهَا عَلِیٌّ(ع) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَقِیلٌ وَ الزُّبَیْرُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَیْدَهُ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ خَوَاصِّهِ صَلُّوا عَلَیْهَا وَ دَفَنُوهَا فِی جَوْفِ اللَّیْلِ وَ سَوَّى عَلِیٌّ حَوَالَیْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَهً مِقْدَارَ سَبْعَهٍ حَتَّى لَا یُعْرَفَ قَبْرُهَا》 ♦️وقتی شهر آرام گرفت و پاسى از شب گذشت، امام على(ع) به همراه حسن(ع) و حسین(ع) و عمار و مقداد و عقیل و زبیر و ابو ذر و سلمان و بریده و تنى چند از بنى هاشم و خواص دوستان على(ع) جنازه را بیرون آوردند و بر آن نماز گزاردند و در دل شب به خاک سپردند و امام على (ع) اطراف آرامگاه فاطمه(س) صورت هفت گور دیگر هم پدید آورد تا آرامگاه آن حضرت شناخته نشود.(۱) به نقل از ابن شهرآشوب، آمده است که؛ طبری نقل می کند؛ 📋《إِنَّ فَاطِمَةَ(س) دُفِنَتْ لَیْلًا وَ لَمْ یَحْضُرْهَا إِلَّا الْعَبَّاسُ وَ عَلِیٌّ وَ الْمِقْدَادُ وَ الزُّبَیْرُ》 ♦️حضرت فاطمه زهرا(س) شبانه دفن شد، و غیر از عبّاس و على(ع) و مقداد و زبیر كسى در تشیع جنازه آن بانو حاضر نشد.(۲) و در روایات ما نیز وارد شده است که؛ 📋《صَلَّى عَلَیْهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) وَ عَقِیلٌ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ بُرَیْدَةُ》 ♦️حضرت على(ع)، حسن(ع)، حسین(ع)، عقیل، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و بریده بر حضرت فاطمه(س) نماز خواندند.(۳) و در روایتی دیگر علاوه بر اینان؛ نام عبّاس و پسرش فضل و حذیفه و ابن مسعود دیده می شود.(۴) در روایتی آمده است که اصبغ بن نباته؛ 📋《سَأَلَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(ع) عَنْ دَفْنِهَا لَیْلًا فَقَالَ إِنَّهَا كَانَتْ سَاخِطَةً عَلَى قَوْمٍ كَرِهَتْ حُضُورَهُمْ جِنَازَتَهَا》 ♦️از امام على(ع) درباره اینكه فاطمه(س) شبانه دفن گردید جویا شد، که ایشان فرمود : به علّت اینكه فاطمه(س) بر گروهى خشمناك بود و راضى نبود كه آنان براى تشییع جنازه‏ اش حاضر شوند.(۵) 📚منابع : ۱)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، صص۱۵۱-۱۵۰ ۲-۳-۴)مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۳۶۳ ۵)امالی شیخ صدوق، ص۶۵۸ منبع : تاملی در تاریخ اسلام حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۳۵ حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها خاکسپاری توسط :👇 ✅در روایتی دیگر آمده است که؛ هنگامی که تابوت حضرت فاطمه(س) را برای خاکسپاری مهیا کردند؛ 📋《فَإِذَا هِيَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِيرَ إِلَيْهَا فَدَفَنُوهَا》 ♦️ناگهان در آنجا با قبرى حفر شده و آماده مواجه شدند و تابوت را به سوى آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. 📋《فَجَلَسَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى شَفِيرِ الْقَبْرِ فَقَالَ : يَا أَرْضُ! اسْتَوْدَعْتُكِ وَدِيعَتِي! هَذِهِ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️سپس حضرت(ع) بر فراز قبر نشست و فرمود : اى قبر! من امانت خود را به تو مى‏ سپارم، اين جنازه دختر رسول خدا(ص) است. 📋《فَنُودِيَ مِنْهَا يَا عَلِيُّ(ع)! أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْكَ فَارْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ》 ♦️ناگاه ندايى شنيدند كه مى‏ گفت : يا على(ع)! من از تو به او مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش! 📋《فَرَجَعَ وَ انْسَدَّ الْقَبْرُ وَ اسْتَوَى بِالْأَرْضِ》 ♦️امام على(ع) بازگشت و روی قبر را پوشانید و با زمين هم سطح نمود.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۴ منبع : تاملی در تاریخ اسلام حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۳۷ حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 📋شعر جانسوز برای : ✅بعد از شهادت حضرت فاطمه(س)، امام على(ع) در فراق محبوبه اش پيوسته مى سرود : 📋《كُنَّا كَزَوجٍ حَامَّةٍ فِى اَيكَةٍ، مُتَمتِّعينِ بِصِحَّةٍ و شَبابٍ، دَخَلَ الزّمانُ وفَرَّقَ بَينَنَا، إنَّ الزَمانَ مُفرِّقُ الأَحبَابِ!》 ♦️ما همانند یک جفت کبوتر در یک آشیانه بودیم که از نشاط، سلامت و جوانی برخوردار بودیم. روزگار آمد و ميان ما جدايى انداخت. و این عادتِ روزگار است که بین دوستان جدایی می افکند. گاهى امام على(ع) از تاريكی شب بهره می برد و به زیارت قبر مطهر زهرایش(س) می رفت و از دور مى ايستاد و با فاطمه(س) سخن مى گفت، و سلام مى كرد، بعد خودش گله مى كرد و بعد گله خودش را از زبان زهرای مرضیه(س) جواب مى داد : 📋《مَا لِى وَقَفتُ عَلى القُبوُرِ مُسلِّماً، قبرَ الحَبِيْبِ فَلَمْ يَرُدَّ جَوَابِي!》 ♦️چرا من ايستاده ام به قبر حبيبم سلام مى كنم، درحالی که او به من جواب نمى دهد؟ 📋《حَبِيبُ مَالكِ لا تَردُّ جَوابَنا، انسَيتَ بَعدِى خُلَّةَ الاَحبابِ؟》 ♦️اى دوست! چرا جواب ما را نمى دهى؟  آيا وقتی از پيش ما رفتى دوستى را فراموش كردى؟ ديگر ما در دل تو جايى نداريم؟ بعد خود امام(ع) از زبان حضرت زهرا(س) جواب مى دهد : 📋《قَالَ الحَبِيبُ وَ كَيفَ لِى بِجَوَابِكُم؟ وَ انَا رَهِينُ جَنادِلٍ و تُرابٍ》 ♦️دوست به من پاسخ گفت : اين چه انتظارى است كه كه از من دارى؟ مگر نمى دانى كه من در زير صخره ها و خاك محبوس هستم؟ 📋《أكلُ التُرَابُ مَحَاسِني فَنَسِيتُكُم، وَ حَجَبتُ عَن أهلِي وَ عَن أَبرَابِي》 ♦️خاك همه خوبيها و زيبايي هايم را پوشانيد تا جايي كه شما را فراموش كردم و از خانواده و همسالان خود پنهان گشتم.(۱) وقتی امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) از دفن دختر پیامبر(ص) فراغت یافت، بر سر قبر ایشان ایستاد و این دو بیت را خواند : 📜《لِكُلِّ اجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِيْلَينِ فُرْقَةً، وَكُلُِّ الذِيْ دُوْنَ المَمَاتِ قَلِيْلُ، وَإنَّ افْتِقَادِي فَاطِمَاً بَعْدَ أحْمَدِ، دَلِيْلٌ عَلَى أنْ لا يَدُومُ خَـــلِيْلُ》 ♦️برای هر دوستی جدایی و فراقی است و این دوریها و فراق است که پایان ناپذیر است. فقدان فاطمه(س) بعد از رحلت پیامبر(ص) تنها دلیل برای کوتاه بودن دوستی ها است.(۲) حضرت(ع) در جایی دیگر سروده است : 📋《حبِیبٌ لَیسَ یَعدِلُهُ حَبِیبٌ، وَ مَا لِسَواهُ فِی قَلبِی نَصِیبٌ، حَبِیبٌ غَابَ عَن عَینی وَ جِسمِی، وَ عَن قـَــــلبِی حَبِـــیبِی لَا یَغیِبُ》 ♦️معشوق من كسیست كه همانندش پيدا نمی شود. و جز او هيچ كس سهمی از قلبم ندارد. اگرچه كسی كه دوستش داشتم از كنارم رفت! اما هرگز از قلبم بيرون نخواهد رفت!(۳) 📚منابع : ۱)دیوان امام علی(ع)، ص۱۵ ۲)الاخبار الموفقیات ابن بکار، ص۱۹۴ ۳)دیوان امام علی(ع)، ص۸۹ منبع : تاملی در تاریخ اسلام حضرت علیها السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا ⚜خوشحالی «عایشه بنت ابوبکر» در دو جا طبق منابع اهل سنت!👇 ✅طبق منابع اهل سنت «عایشه» دو جا ابراز خوشحالی کرده است! 1⃣هنگام شهادت :👇 ✍عالم اهل سنت ابى يعقوب يوسف بن إسماعيل لمعانى معتزلی حنفی(متوفی سال ۶۰۶ ه.قمری) که یکی از اساتید حنفیِ ابن ابی الحدید است، می‌ نویسد : 📋«ثُمَّ مَاتَتْ فَاطِمَةُ(س) فَجَاءَ نِسَاءُ رَسُولِ الله(ص) کُلُهُنَّ إلَىٰ بَنِی‌ هَاشِمٍ فِی الْعَزَاءِ إلَّا عَائِشَةُ فَإنَّهَا لَمْ تَأتَ وَ أظْهَرَتْ مَرَضَاً وَ نُقِلَ إلَىٰ عَلِیٍّ(ع) عَنْهَا کَلَامٌ یَدُلُّ عَلَى السُّرُورٍ» ♦️پس از شهادت حضرت فاطمه(س) تمام همسران رسول خدا(ص) برای تسلیت گفتن، نزد بنی هاشم آمدند، اما عایشه نیامد و خود را به مریضی زد. به امیرالمومنین(ع) نیز اخباری رسید که عایشه از شهادت حضرت فاطمه(س) ابراز خوشحالی کرده است.(۱) 2⃣هنگام شهادت :👇 ✍ابوالفرج إصفهانی(متوفی سال ۳۵۶ه.قمری) دانشمند پرآوازه و مقبول نزد اهل سنت، در كتاب مقاتل الطالبيين با سند صحيح از ابوالبختری نقل می کند و می نویسد : 📋«لَمَّا اَن جَاءَ عَائِشَةَ قَتْلَ عَلِیٍّ(علیه السلام) سَجَدَتْ» ♦️وقتی خبر شهادت امام علی(ع) به عائشه رسيد، سجده شکر به جا آورد‌.(۲) 📚منابع : ۱)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۹، ص۱۹۸ ۲)مقاتل الطالبيين أبوالفرج اصفهانی، ج۱، ص۱۱ منبع :تاملی در تاریخ اسلام حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @qalalsadegh135
📆بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت، مصادف با با سعادت و سراسر نور دخت نبیّ اکرم محمد مصطفی(ص)، صدیقه کبری، زهرای مرضیه تبریک و تهنیت باد. «اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ اُمِّ اَحِبّآئِکَ وَ اَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَ فَضَّلْتَها وَ اخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ. اللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ» حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
🔸ارادت خاص حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) به :👇
: ✓ «إِنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِمَا أَمَرْنَاكَ، وَ تَنْتَهِي عَمَّا زَجَرْنَاكَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شِيعَتِنَا، وَ إِلا فَلَا». ◃«اگر به آنچه شما را امر نمودیم عمل می‌کنی و از آنچه شما را بر حذر داشته‌ایم دوری می‌کنی از شیعیان ما هستی وگرنه هرگز.». ◌ بحار الأنوار، ج۶۵، ص۱۵۶ حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
ا ﷽ ا 📆بیست و یکم رجب بنابر نقلی، روز شهادت 👤مرحوم شیخ طوسی(متوفی۴۶۰ ق) در «مصباح المتهجد» می نویسد : 📋《وَ فِي اَلْيَوْمِ اَلْحَادِي وَ اَلْعِشْرِينَ [مِنْ شَهرِ رَجَبٍ] كَانَتْ وَفَاةُ اَلطَّاهِرَةِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ فِي قَوْلِ اِبْنِ عَيَّاشٍ》 ♦️در قول ابن عیاش، روز بیست و یکم ماه رجب، شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) می باشد.(۱) منظور از ابن عیاش، احمد بن‌ محمد بن‌ عُبیدالله‌ جوهری‌(متوفی ۴۰۱ ق) است. او از محدثان شیعهٔ امامی بوده است که نجاشی و ابن شاذان قمی از شاگردان او بودند. مهمترین اثر او «مقتضب الاثر فی النص علی الائمة اثنی عشر» می باشد که دلیل شیعه اثنی عشری بودن او را می رساند. اما این نقل ابن عیاش، در مورد شهادت حضرت فاطمه(س) نقلی است ضعیف و غیر قابل استناد! 📚منبع : ۱)مصباح المتهجد شيخ طوسی، ص۸۱۲ حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
.ا ﷽ ا 💠هشتم شوال، سالروز تخریب قبور ائمه اطهار علیهم السلام در 🔹در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری وهابیون کوردل پس از اشغال مکه با هدایت عبدالعزیزبن سعود مسیر مدینه را در پیش گرفتند و پس از مقابله با مدافعان شهر آن را به تصرف خود درآورده و در اقدامی شوم قبور ائمه بقیع را تخریب کردند. وهابیون همچنین ضریحی که بر روی قبور حضرات معصومین امام حسن(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) قرار داشت را خراب کرده و آن را با خود بردند. آنها همچنین در این حرکت کوردلانه، قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم(ص)، قبر ام‌البنین مادر حضرت ابوالفضل(ع) و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق(علیه السلام) و ... را تخریب کردند. 🔸بقیع یکی از پر خاطره‌ترین مکانهای مدینه است که نخست آن را بقیع الغرقد مینامیدند. بقیع در زمان (ص) به عنوان زیارتگاه بوده و آن حضرت برخی شبها خانه را ترک کرده و تنها به بقیع میرفته و در آنجا به راز و نیاز با خدا میپرداخته است. ▫️ قبر عباس عموی گرامی رسول خدا(ص) نیز در این قبرستان است و در کنار آن نیز قبر دیگری است متعلق به فاطمه بنت اسد و به احتمال ضعیف متعلق به ،که قبل از ویرانی ساختمان این حرم مطهر، همه این قبور ششگانه در زیر یک گنبد و دارای ضریح و صندوق زیبا بودند. ▫️ برخی دختران پیامبر اکرم(ص) و نیز برخی از یاران نزدیک ایشان در بقیع مدفونند؛ •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
ا ﷽ ا ✅حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) در بین معصومین فقط سه شخص را تعبیر به «بَضْعة»(پاره تن) کرده است. 1⃣ :👇 ✅حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋«أَلاَ وَ إِنَّ عَلِيّاً(عَلَیْهِ السَّلَامُ) بَضْعَةٌ مِنِّي، فَمَنْ حَارَبَهُ فَقَدْ حَارَبَنِي وَ أَسْخَطَ‌ رَبِّي» ♦️بدانید که همانا علی(علیه السلام) پاره تن من است. پس هر کس با او به محاربه برخیزد، با من محاربه کرده و خشم پروردگارم را نیز برانگیخته است.(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 2⃣ :👇 ✅حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋«إِنَّ فَاطِمَةَ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) بَضْعَةٌ مِنِّی‏، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی» ♦️همانا فاطمه(سلام الله علیها) پاره ی تن من است، هر کس او را آزار نماید مرا آزار نموده، و هر کس او را شاد کند، مرا شاد کرده است.(۲) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 3⃣ :👇 ✅حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋«سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَايَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَي النَّارِ» ♦️به زودی پاره‏ ی تن من در سرزمين خراسان دفن می شود، که هيچ مؤمنی او را زيارت نمی کند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و جسدش را بر آتش دوزخ حرام می سازد.(۳) 📚منابع : ۱)تفسیر فرات کوفی، ص۴۷۷ ۲)اعتقادات الإمامیة شیخ صدوق، ص۱۰۵ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۶۳ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @qalalsadegh135