شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا ! همین که دیدمش اشکام ریختن ! اونایی که عاشق شدن میتونن درک کنن که چقدر سخ
#داستان_زندگی 🌸🍃
مهسا
درسته که احساساتم و نسبت به حمید فراموش کرده بودم و تنها عشق واقعی زندگیم رو منصور دونستم
ولی باز دیدنش با مرجان منو ناراحت کرد چون خیلی تنها بودم !
مرجان اومد سمتم و گفت خیلی ناراحت شدم خدا بهتون صبر بده مهسا خانوم !
تا اینو شنیدم دلم هُری ریخت زود پرسیدم چرا ؟....چی شده که خدا بهم صبر بده ؟...منصور...منصور رفت؟
حمید چشم غره ای به مرجان رفت و گفت سلام مهسا خانم ... نه نگران نباش منصور چیزیش نشده !
یه نفس عمیق کشیدم و فوری توبیدم به مرجان گفتم خوشت میاد دلمو بریزی ؟...درست حرف بزن ...اصلا کی به تو گفته پاشی بیای عیادت من !...برو بیرون ببینم ...نمیخوام ریختتو ببینم !
مرجان شو.که و ناراحت شد و با من من گفت من ...من فقط میخواستم حمید حرفشو قطع کرد و گفت مرجان پاشو برو بیرون مهسا وضعیت خوبی نداره !
مرجانم دلخور رفت بیرون !
حمید اومد روی صندلی کنار تختم نشست و سرش رو انداخت پایین !
بعدم هوفی کشید و گفت خیلی ناراحت شدم مهسا ... خیلی غمم واسه منصور وصف نشدنیه ولی کاری از دستم بر نمیاد !
تا اسم منصور اومد بغض کردم
گفتم خب آره...منصور تنها کسی بود که بین این همه آدم بد حامی من بود !
محسن اونجوری ازاااارم داد
ولی کار تو بدتر بود حمید!...تو ماجرای بارداریمو به محسن گفتی و گرنه هیچکدوم از این اتفاقا نمیفتاد!
تا حمید اینو شنید کُفری شد
از سر جاش بلند شد و گفت مهسا چرا باور نمیکنی کار من نبوده ؟...خدا شاهده که نبوده !...بابات زنگ زده به محسن آدرس داده !... تقصیر من چیه!
وای خدایا !...باورم نمیشد !...این دیگه چه بابایی بود ...بابام چرا باید همچین کاری با دخترش میکرد !...اونم وقتی سودی براش نداشت
باور نکردم آخه با بودن من با محسن که چیزی گیرش نمیومد !
به حمید رو کردم و گفتم فکر میکنی میتونی گولم بزنی ؟...بابام اصلا از این قضیه خبر نداشت چرا باید همچین کاری کنه؟
حمید گفت بخاطر پول !...محسن بهش گفته یه تیکه از زمینمون رو بهت میدم در ازاش یه کاری کن مهسا برگرده خونم و برام بچه بیاره!
پوزخندی زدم و گفتم با چیز جدیدی روبرو نشدم
بابام همیشه بخاطر پول همه کاری میکرد ...اینم یکی دیگه اش !
حمید سرش رو انداخت پایین و گفت میخوای چیکار کنی مهسا ؟...برنامه ای داری؟...بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شی میخوای کجا بری؟
اخمی کردم و گفتم مشخصه با منصور میرم !
حمید لباش رو گزید و گفت مهسا ... من نمیخوام ناراحتت کنم ولی باید واقع بین باشیم !
دلم لررزید ولی قیافه حق به جانب گرفتم و گفتم ببخشید چرا باید واقع بین باشیم ؟
حمید گفت ببین مهسا !...مشخص نیست چی پیش بیاد !
لبام رو بهم میفشردم تا اشکام نریزه و حمیدم همچنان ادامه میداد :
مهسا...دکترا گفتن ممکنه منصور بر نگرده !...یعنی احتمالش کم نیست و تا حدودی زیاده !
تا اینو شنیدم یهو زدم زیر گریه
دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و به هق هق افتاده بودم
با حالت ملتمسانه به حمید گفتم تورو خدا ...اگه منصور بر نگرده من چکار کنم...شاید این بیمارستان خوب نیست !...بیا ببریمش یه بیمارستان دیگه !
حمید اومد پیشم نشست وگفت مهسا اینارو نگفتم گریه کنی !...باید منطقی باشیم !...ببین دکترا گفتن احتمالش کمه منصور برگرده...
گفتن ممکنه سال ها تو کما باشه و این انتخاب شماست بزارید نفس بکشه یا تمومش کنید !...منصور رو ول کن ...فکر کن منصوری وجود نداشته ....
باید الان به تنها چیزی که فکر کنی خووت باشی !
با صدای بلند گفتم آخه لعنتتی چجوری فکر کنم منصوری وجود نداشته !...حمید من عاشق منصورم ...من اونو از مامانم بیشتر دوس دارم !...شاید الان بگی مهسا عاشق همه است ولی حسی کا به تو داشتم عشق نبود من عشق واقعی رو با منصور تجربه کردم !
حس کردم حمید با شنیدن این جمله ام غمی توی نگاهش نشست
با خودم گفتم نکنه حمید دوسم داره...
ولی گفتم نه بابا...اگه عاشقت بود دست تو دست با مرجان نمیومد توی اتاق حتما واسه منصور ناراحته !
اينقدر فکرم درگیر بود که اونم یادم رفت و به تنها چیزی که فکر میکردم منصور بود
حمید گفت مهسا باید تصمیم بگیری تا چند روز دیگه مرخص میشی ....اینجا هم بیمارستان شماله...احتمالا منصور رو انتقال میدن تهران !...توهم مرخص میشی اصلا جایی رو داری بری ؟...میخوای بری خونه ی بابات ؟
#ادامه_دارد...
عزیز شدن نزد مادر شوهر ⛔️
هر کسی بخواهد نزد همه از شوهر
گرفته تا مادر شوهر و خواهر شوهر
و حتی خواستگار و.. عزیزو محبوب شود
تا سه روز،صبح ها قبل از این با کسی حرف بزند
این ذکر را بخواند و به خودش فوت کند..👇
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
خیلیا با همین ذکر ساده عزیز خانواده ی شوهر شدن😍👆
#دعا_درمانی 🌱
هر کس روز چهارشنبه ۳۶۰ مرتبه «ش»
نویسد و به حمام رود ونوشته را در آب
نهد و بشوید و آب را بر سر ریزد، نعمت
به او فراغ گردد.
امام صادق ع فرمود باید پاک باشد
وگرنه به درویشی مبدل شود.
وقت نوشتن ذکر
« یا حمد یا عزیز» بخواند.
اگر کسی مطلبی دارد، وقت خواب
۲۰۰ مرتبه بگوید در خواب پاسخ را به
او بگویند و اگر به چیزی بخواند و به
زن حامله دهد زود خلاص شود.
« اسئلکَ بِحقّ الشینُ علیکَ
یا شکورُ انتَ الذی اَنعمت َ علی
العِبادِ نِعمةً ظاهرة و باطنةً یا شکور»
هرکه از معیشت در تنگی باشد، هر
صباح وضو سازد و ۶۰ نوبت بخواند و
اب برگیرد و روی بشوید، از دست تنگی
معیشت خلاص شود.
و هر که هر شب چندان بگوید که به
خواب رود، به درجه اولیای کبار برسد.
منابع:عرفان ابجدی
هر که ۱۸۱ « ق» نویسد و با خود
همراه دارد. از زندان برهد و رزق بر او
گشاده گردد و هنگام نوشتن بخواند
« یا عزیز یا حکیم»
اگر کسی روزی ۴۰۰ مرتبه بخواند هر
نیت که خواهد حاجتش برآید واگر
خواهد که خواب دشمن دین را ببندد
۲۰۰ مرتبه بر کاغذ نویسد و به زیر
سنگ گران نهد، خوابش بسته گردد.
« اسئلکَ بِحقّ القافِ علیکَ
یا قدیمُ فلا تُحیطُ
اَحدٌ بعدُ نِعماؤُهُ یا قدیمُ»
هر که این اسم را ۳۷ نوبت بخواند
از هر کس کرامت یابد و هر که حرف
قاف را بکشد و خرز سازد، در نظر
سلاطین بزرگوار باشد و همه دشمنان
مقهور گردند. واگر کسی تب و سردرد
باشد بر وی بندند شفا یابد.
منابع:عرفان ابجدی
📅 #تقویم_روز
🗓 #جمعه ۲۹ دی | جدی ۱۴۰۲
🗓 ۷ رجب ۱۴۴۵
🗓 19 ژانویه 2024
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹ارسال نامه مامون به امام رضا علیه السلام برای ولایت عهدی، 200ه-ق
📆 روزشمار:
▪️3 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام
▪️6 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
▪️8 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها
▪️18 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️19 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
🤲 #ذکر روز #جمعه ۱۰۰ مرتبه: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ؛ خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و در فرج ایشان تعجیل فرما.
🤲 #ذکر روز #جمعه به اسم #امام_زمان است و در کنار این ذکر میتوانید در روز #جمعه #زیارت_امام_زمان را نیز بخوانید. خواندن ذکر روز #جمعه #باعث_عزیزتر شدن میشود.
🤲 #ذکر (یا #نور) ۲۵۶ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #عزیز_شدن در #چشم_خلایق میشود.
⛔️ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی نیست.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی است.
✅ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی است.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی است.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی است.
✅ امشب برای #مباشرت خوب است.
✅ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی است.
🔰 زمان #استخاره :از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
🔸امروز روز نیکویی است.
🔸شروع کارها بسیار نیکوست است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد.ان شاءالله
🔹کسی که امروز گم شود، پس از چند روز پیدا میشود. ان شاء الله.
🔹قرض دادن و قرض گرفتن خوب است.
🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹خرید و فروش و تجارت خوب است.
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز متولد شود سعادتمندخواهدشد. اگر خدا بخواهد.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن خوب است.
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « زبـان » است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
🔹 خواب در این شب درست است.
🔹مسیر رجال الغیب در سمـت جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.
چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیک یا رِجالُ الغیب. السلام علیک ایتها الارواح المُقَدّسه. اَغیثونی بِغَوله و اُنظروا اِلَیَّ بِنَظره یا رُقبا یا نُقبا یا نُجبا یا ابدال یا اوتاد یا غوث یا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
🔹 #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔹 اذان صبح ۵:۴۴:۲۸ طلوع آفتاب ۷:۱۲:۱۹
🔹 اذان ظهر ۱۲:۱۴:۴۸ غروب آفتاب ۱۷:۱۷:۳۷
🔹 اذان مغرب ۱۷:۳۷:۱۷ نیمه شب شرعی ۲۳:۳۱:۰۳
🌹 #دعایی_برای_افزایش_مهر_و_محبت
🌹 دعای شریف ذیل راچهارصدوچهل و چهار مرتبه بر تکه ای نبات بخواند و به همسرش بخوراند (میتواند در چای یا شربت بخوراند) عشق و علاقه و اطاعت همسرش مثال زدنی خواهد گردید؛ یا مُقَلِّبَ القلوب قَلِّب قَلبَها و روحَها و جَسدَها علیٰ مَحبَّتی و عشقی و اُنْسی و اُلفَتی و مَوَدَّتی و قبولِ قَوْلی بِحَقِّ یا بَدوح و یا وَدود اَجِب دَعوتی یا وَصْلائیل.
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #جمعه است.
⏰ ذات الکرسی عمود ۸:۱۶ #صبح
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
#چله_سوره_حشر ❤️
#روز_سوم🌱
قرائت سوره ی حشر و صد بار ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه 🍃
به نیت سلامتی و تعجیل در فرج 🤲
و بخت گشایی جوانان 🤲
Soreh-hashr-abdulbasit.mp3
33.36M
قرائت سوره #حشر 🌱
لطفا در صورت امکان صدای صوت را در خانه هم پخش کنید 🌸
از حضرت محمد(ص) روایت شده است:هر کس سوره حشر را قرائت کند بهشت و جهنم و عرش و کرسی و حجاب های آن و آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه و هوا و بادها و پرندگان و درختان و کوهها و خورشید و ماه و فرشتگان، همگی بر او درود و صلوات می فرستند و برای او طلب مغفرت و امرزش می کنند و اگر همان روز یا شب قرائت سوره حشر، از دنیا برود شهید محسوب می شود. ( ثواب الاعمال، ص117)
علت نامگذاری سوره حشر
نام «سوره حشر» و «سوره بنی نضیر»؛ این نام ها از آیۀ دوم این سوره برگرفته شده که در آن از «حشر» یعنی گردآمدن مسلمانان برای تبعید یهودیان «بنی نضیر» سخن گفته شده است. (تفسیر قرآن مهر، ج 20، ص 279)
خداوند تبارک و تعالی در آیه ی دوم این سوره ی مبارکه بیان می فرماید که برای اوّلین بار کسانی را از اهل کتاب (یهود بنی النضیر) که کفر ورزیدند (از قلعه هایشان) بیرون راند، یهودی ها می پنداشتند با داشتن حصارها و قلعه ها هرگز مغلوب نخواهند شد امّا با اجتماع انبوه و با شکوه مسلمانان و یورش دسته جمعی به سوی آنان به فرمان رسول خدا(ص)، آن ها به دست پیامبر(ص) شکست خورده و از پایگاه هایشان بیرون رانده شدند.
این اقدام مسلمانان خاطره ای بسیار شیرین و تاریخی نخستین اجتماع در نوع خود بود و لذا سوره ی مبارکه به نام «حشر» (حرکت دسته جمعی و مقدّس) نامیده گردیده است.
ختم مجرب سوره حشر
از جمله روشهای خواندن آن به طریق زیر است:
روز اول چهل مرتبه، روز دوم سی و نه مرتبه، ... تا روز چهلم که یک مرتبه است.
در یک اربعین، هر روز یک مرتبه افزوده می شود یعنی روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه ، ... تا روز چهلم که می شود چهل مرتبه.
برای حل مشکلات عظیم و برآورده شدن حوائج، چهل و یک روز ، و هر روز یک بار بخواند، حاجت او برآورده و مشکلش حل شود.
هر روز یک بار این سوره خوانده شود و چهار آیه اخر این سوره ( لوانزلنا هذا القران علی جبل ....وهو العزیز الحکیم ) به عدد خاص تکرار شود برای تقویت اراده و قضاءحوائج و معنویت نیک است. چون چهار آیه اخر سوره حشر دارای اسم اعظم است.
#نکته ❌ عزیزان ما هم قراره چهل و یک روز بخونیم این سوره رو ✅❌❌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا درسته که احساساتم و نسبت به حمید فراموش کرده بودم و تنها عشق واقعی زندگیم
#داستان_زندگی ❤️🍃
مهسا
گفتم نه خیر ...من با منصور هر جا بره میرم ...آخرش یا خوب میشه دست تو دست باهم از این بیمارستان میریم بیرون یا اگه اتفاقی براش افتاد میریم سر مزارش اینقدر گریه میکنیم تا منم از دست این زندگی که به جز زج.ر چیزی برام نداشته راحت شم !
با وجود این همه حرفای غیر منطقیم...حمید گفت مهسا درکت میکنم سخته...ولی اصلا تو بیمارستان میتونی بمونی ؟...قبولت میکنن؟...بعدم اون داداشه منصور که اسمش فرشیده...فکر کردی راحت ولت میکنه ؟....
هر چقدر که منصور نجیب و متین بود اون در.یده و بده!
ببین الان اگه منصورم بود همینو میگفت نباید اینجا بمونی !...باید از الان یه تصمیم برای ایندت بگیری!
نیم نگاهی به حمید انداختم و گفتم باشه بابا...حالا چرا تو آنقدر شور منو میزنی ؟
حمید بلا فاصله گفت چون انسانم
بعد دید جوابش کامل نیست ادامه داد چون انسانم و توهم امانتی دست من !
یکم فکر کردم دیدم حرفای حمید بی ربط نیست !...از تنهایی میترسیدم !... به حمید گفتم خب من چکار کنم ...کجا برم...فکر نکنم بابام منو راه بده
حمید لبخندی زد و گفت دقیقا من برای همین اینجام ...درسته منصور حامیت بود و الان نیست ولی من به جاش هستم ...بجاش ازت مراقبت میکنم
با شنیدن این حرفای حمید دلم گرم شد ولی من از این دنیا منصورم رو میخواستم !
حمید گفت مهسا کارای ترخیصتو میکنم فردا مرخص میشی بعدم باهم میریم از اینجا !...مرجان رو اوردم اینجا همراه پیشت بمونه ...لطفا باهاش خوب باش ...میدونم ناراحتی ولی اون تقصیری نداره ؟
سرم رو به معنی باشه تکون دادم و چیزی نگفتم
حمید رفت مرجان اومد
یکم استرس داشت
لبخند ملیحی زدم که بیاد جلو
اومد و گفت بهتر شدی ؟
منم از روی تنهایی باهاش خوب شدم و از طرفی گفتم چرا بلاااهایی که سرم اومده رو سر این دختر خالی کنم
گفتم آره...
وبعد یکم پیشم نشست و گفت حمید خیلی تو فکرته مهسا ...گاهی وقتا بهت حسادت میکنم
جا خوردم و فوری گفتم چرا حمید باید توی فکر من باشه ؟
مرجان لبخند غم آلودی زد و گفت خب تو فکرته نمیدونی خودت چرا ؟
یه حالی شدم...باخودم گفتن یعنی منظور مرجان اینه که حمید عاشق منه؟
با خجالت سرم رو انداختم پایین و گفتم آره...میدونم
که مرجانم گفت آره دیگه هووی خواهرشی...باید ازت مراقبت کنه که یهو نری باز روی زندگی بیتا آوار شی!.. همیشه میگه از هیچکس به اندازه ی اونایی که وسط عشق دونفره قرار میگیرن بدم نمیاد !...که البته منم با حمید هم نظرم!
حرفای مرجان عادی نبود !...پر از نیش و کناایه بود
بازم دلم به حال خودم سوخت ...از بی پناهی باید نیش و کنایه یه زن دیگه رو تحمل میکردم!
میخواستم به حمید بگم که دست زنت رو بگیر و از اینجا برین ،من محتاج لطف هیچکس نیستم ولی جلوی خودم رو گرفتم ...آخه اگه حمید و مرجان میرفتن من باید چکار میکردم
نگاه های مرجان به نسبت چند دقیقه پیش که همراه با ترر.س و استرر.س بود عوض شده بود و تنفر جاش رو گرفته بود
آروم گفتم مرجان من میخوام بخوابم ...یکم تنها باشم میشه لطفا بری بیرون!...اونم ابرو بالا انداخت و رفت
شک نداشتم مرجان یه چیزایی راجب حس من به حمید میدونست ...با اینکه میترسید رااا.بطه اش رو لا حمید خرااب کنم!
پتو رو انداختم روی سرم و آروم آروم اشک میریختم !...خیلی تنها بودم...احتمال برگشتن منصور از صد درصد ده درصد بود !
تا اینکه تشنه ام شد و خواستم اب بخورم پتو رو انداختم تون طرف که صداب پچ پچ حمید و مرجان به گوشم خورد !
مرجان با حرر.ص میگفت چرا میخوای برای من دردسر درست کنی ؟...مگه خودش صاحب نداره ؟....عمویی خاله ای چیزی ؟...به ما چه آخه...از تهران منو برداشتی آوردی شمال به خاطر این !...به منچه میخواست خودش رو کنترل کنه حامله نشه که منصورم با این وضع نیفته ؟...اتفاقا منم با بقیه هم نظرم مقصر حال فعلی منصور مهساست!...
حمیدم که سعی میکرد مرجان رو آروم کنه میگفت هیس ...آروم تر...میشنوه!...بیا بریم اونطرف
مرجانم با صدای بلند گفت به درک میخوام بشنوه اینقدر آویزون زندگی این و اون نباشه !
توهم بخوای مثل منصور حمایتش کنی اون بلا رو سرت میاره!
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا 💜🍃
سلام و عرض ادب
وقت همگی بخیر
در جواب خانمی که گفتن کف پاهای مامانشون داغ هست و راهکار خواستن....برای تمام سیستم بدن مخصوصا کبد، سرکه انگبین خیلی عالیه من خودم استفاده کردم برا پاکسازی کبدم...مدتی که میخوردم خیلی تاثیرات خوبی داشت...خواب راحت...پوست و انرژی زا واقعا عالی بود...به نظرم مامان ایشون مصرف کنند نتیجه میگیرن...من از عطاری نمیگیرم خودم درست میکنم...اگر دوست داشتین به این روش درست کنید
ی لیتر عرق کاسنی خونگی...نیم لیتر سرکه سیب خونگی...نیم کیلو عسل خوب....عرق کاسنی و سرکه رو بریزین تو ی قابلمه بزارین روی حرارت...همین که ی کم داغ شد شعله رو خاموش کنید و عسل و قاطی کنید بزارید خنک که شد بریزن تو بطری داخل یخچال...مقدار استفاده دو سوم لیوان آب و یک سوم از سرکه انگبینی که درست کردین باشه و دوساعت بعداز نهار و شام میل کنید
واقعا عالیه...مصرف کنید متوجه میشین....و پیامبر فرمودن امتم سرکه را فراموش نکنند در آن شفا هست...برای افرادی کبد چرب دارن بستگی به درجه چربی داره از ۳ تا ۶ ماه استفاده کنند کاملا خوب میشن و کبد کامل پاکسازی میشه...در ضمن کسانی طبع شون سرده به جای کاسنی عرق نعنا خونگی بریزن
تاکید میکنم از سالم بودن عرقیجات و سرکه و عسل مطمعن عمل کنید
ایشالا که برای مادر دوستمون و دیگر اعضا مفید باشه و اگر نتیجه گرفتین برای بنده حقیر هم دعا کنید
برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
سلام وقت بخیر
در جواب خانمی که دختر 17 سال دارن و کلاس تفسیر قرآن میرن. و از خدا بیزارن😒
عزیزم به دختر تون بگید که خداوند بهترین حامی زن هستش. اگه دیه یه زن نصف مرد هست، به خاطر این هست. که اولا اگه زن دیه بگیره دیه شوهرش مثلا دو برابر بهش میرسه اما اگه خانم فوت کنه نصف اون به مرد، میرسه، الان خانم سود کرده با دو برابر پول یا آقا با نصف اون پول.
اگه دیه یا ارث دو برابر هست؟ چون وظیفه مرد هست زندگی رو بچرخونه.
وظیفه مرد هست کار کنه. اگه مرد نباشه زندگی بر زن و خانواده سخت میشه، دو برابر دیه میگیرن میدن خانم تا بتونه با خیال راحتتر زندگی کنه،
مردی که فوت کرد، مگه پول دیه اش رو با خودش میبره؟ میرسه به خانمش، و خانمه سود میکنه 😊
اما اگه خانم فوت کنه، کمتر میدن که آقا زیاد خوش نباشه.
برای دوندگی، حق طلاق، به خاطر این هست که راحت دونفر از هم جدا نشن، شاید فرجی شد و به زندگی برگشنن، منفورترین حلال خدا طلاق هست.
متاسفانه این سوالاتی هست که شبکه های معاند تو ذهن بچه ها کردن و کسی هم نیست بتونه برا همه توجیه کنه.
هر کار خدا بی حکمت نیست
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
سلام دوست عزیزم سرنوشتت روکه خوندم خیلی ناراحت شدم اما اینکه شوهرت فوت شده یا به کسی که بچه دارنمیشه ازدواج کردی چه ربطی به تحصیلات داره ایناتقدیره شایدآدم خودش بچه دارنشه یا بختش بسته باشه ازدواج نتونه بکنه یابیماری ومعلولیتی داشته باشه هیچکس نیاد خواستگاریش بایددست روی دست بزاره وتلاشی برای آیندش نکنه بعدنمیشه ازدواج کرد وتحصیلات هم ادامه داد؟؟؟،حرفات ربطی به سواد وعلم نداشت من هم نگفتم همه درس بخونن گفتم کسی که شوق درس خوندن داره وگرنه دوستای شما شایدرفتن رشته هایی که بازارکارنداشته بعد وقتی من اونقدرسنم پایین بودکه هنوز به شوهرفکرهم نکرده بودم برام ارزشی نداشت باورکن میگفت دوست دارم یافوشم میداد برام فرقی نمیکرد برام کادو میخرید ارزشی برام نداشت زودم بچه دارشدم اصلا ذوق نداشتم میرفتیم بامامانم سیسمونی بخریم میگفتم یه چیزی بخردیگه الان ناراحتم اگه به موقع ازدواج میکردم شاید عاشقانه ترشوهرداری وبچه داری میکردم واز اون گذشته چون پدرم به نام دین میگفت دختروبایدزود شوهرداد اما این قسمت دین رونمیفهمیدکه بایدخودشم راضی باشه نه به زورو ارعاب من رواز دین بیزارکرد ای کاش میگفت میترسم بمونی رودستم اینجوری حداقل تقصیرخداوپیغمبرنمینداخت به هرحال دیگه کش دادن این موضوع فایده نداره نه شماقانع میشی نه من چون من باتمام وجودم حس کردم وقتی شوهرت پول نمیده وبچتم یک چیز معقول میخواد ودستت توجیب خودت نیست بخری چقدرنج آوره بچمو نمیبردم بیرون که چیزی دلش نخواد😭😭اینقدر آدم توسالمندانه که بچه هم دارن ایناهمش تقدیره وربطی نداره
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍏
♦️ پیشگیری و درمان چاقی مفرط
چاقی مفرط در اسلام بسیار نهی شده است.
🔸 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
«مانند خوکها برای کشتن و ذبح شدن چاق نشوید.»
"اصول کافی، کلینی، ج۶، ص۲۷۰"
عامل بسیاری از بیماریها چاقی بیش از حد است. سکته، دیابت، چربی خون، چربی کبد و ... و بسیاری از بیماریهای کشنده از چاقی مفرط است.
👈🏻 درمانهای چاقی در طب اسلامی عبارتند از:
▫️ کم کردن غذا: به طور کلی انسان تا وقتی که گرسنه نشده غذا نخورد و تا وقتی که هنوز اشتها دارد دست از غذا بکشد. این مساله هم برای افراد چاق مفید است و هم برای افراد بسیار لاغر تا وزن آنها تنظیم شود.
▫️ پرهیز از غذاهای رنگارنگ و متنوع: باید انسان در هر وعده غذایی خود یک نوع غذا بخورد.
▫️ هر روز ناشتا حمام رفتن.
▫️ مصرف ماهی تازه: در روایات ماهی لاغر کننده و چربی سوز معرفی شده. البته نباید در مصرف آن زیاده روی کرد و همراه آن حتما ۷ عدد خرما میل شود و از خوردن ماهی همراه با تخم مرغ یا لبنیات یا غذاهای سرد باید پرهیز شود.
▫️ پرهیز از غذاهای چاق کننده مانند گوشت، شیر، لبنیات، سویق، برگ چغندر، سنجد و انجیر و ... .
▫️ ترک ناهار: قبلا هم گفته شد که این وعده غذایی در طب اسلامی وجود ندارد و خوردن ناهار برای بدن انسان مضر است.
▫️ مصرف سنای مکی: هر سه روز یکبار سنای مکی و گل سرخ بصورت دم کرده مصرف شود.
▫️ مصرف سبزی خرفه و تخم خرفه قبل از غذا موجب کاهش اشتها میشود.
♦️ پیشگیری و درمان سردی معده
یکی از تئوریهای موجود پیرامون ترش کردن و سوزش سر معده، سردی و بلغم معده است. علت اصلی آن در روایات خوردن غذا در حال سیری و همچنین زیاد خوردن و پر کردن معده است.
🔸 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
«مایه هر دردی سردی است. با اشتها بخور و با اشتها دست بکش.»
"طب النبی صلی الله علیه و آله، المستغفری، ص۱۹"
▫️بهترین درمان برای سردی معده که بسیار تجربه شده و فوری جواب داده است داروی جامع امام رضا علیه السلام با آب زیره پخته است. این ترکیب دارو اثر معجزه آسایی در درمان بسیاری از بیماریهای داخلی من جمله بیماریهای معده دارد.
▫️ داروی مرکب ۱ طب اسلامی که مشهور است به داروی ابن بسطام.
مصرف یک قاشق عسل و هفت عدد سیاهدانه در روز برای تمام بیماریها توصیه میشود.
▫️ترکیب سه گانه آویشن، زنیان و سیاهدانه قبل و بعد از غذا به اندازه یک قاشق چایخوری. (سیاهدانه نباید آسیاب شود.) (این دارو برای جمیع بیماریهای معده مفید است.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#چالش_مهربانی 😍❤️
سلام
خدمت حبیبه خانم عزیز
وهمه ی دوستان همگروهی
من سال 82بخاطر پام ک دور ازجونتون سرطان استخوان داشتم باید پیوند استخوان میزدم من آماده اتاق عمل بودم ک دستیار دکتر امدوبهم گفت باید از ریشه ران قطع بشه
منم گریه کردم وگفتم دکتر اینو بهم نگفته قرار هس پیوند بزنن
خلاصه من امضانزدم برا تایید عمل
داخل بلندگو گفتند عمل حسینی کنسل شد
(برادر شوهرم ک از اول بیماری منو همراهی میکرد از بیمارستان آمد داخل ک شنید عملم کنسل شده
سریع امدپیشم گفت چی شده براش توضیح دادم فورا گوسفندی نذر امام حسین کرد
) بلاخره منو بردن اتاق عمل از ساعت 11ظهر تا 9شب
برادر شوهرم هم آنجا بود
تا چندروزی بستری بودم پیشم ماند
با دوتا خواهر شوهرم
وپدر ومادرم وخواهرم
وشوهر خواهرم
شب ها خییلی درد داشتم پدر بی خبراز پرستارها میومد آمپول مسکن میزدم ک آروم بشم(خدا بیامرز همه ی اموات شما رو و پدرم رو)
بعداز چندروز ک ترخیص شدم
امدم خونه خواهرم دوماه آنجا بودم
باز هم برادر شوهرم شبها پیشم مینشست ک از درد خوابم نمیبرد
باهام حرف میزد برام تعریف میکرد ک درد یادم بره
یشب در میون هم میرفت از داروخانه آمپول مسکن میگرفت ومیزدم
خدا خیر دو دنیا رو بهشون بده
من آدمهای مهربونی دوروبرم دیدم
ودارم
دوماه خونه خواهرم بودم
خدا نکنه خودش یا شوهرش
اخم به ابرو بیارن
ببخشید خییلی طولانی شد
خداوند همیشه حال دلتون خوش وسلامت باشید
این هم از چالش مهربانی من
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌻
🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام وقت همه بخیر حبیبه خانم خواهر عزیزم انشاالاه عاقبت بخیر بشی🌷🌷🌷 منم میخوام توی چالش مهربونی شرکت کنم سال اول خانه داریم به پایان رسیده بود که پسرم به دنیا اومد. چون با خانواده پدرو مادرم یک ساعت فاصله داشتیم خیلی کم همدیگرو میدیدیم وتجربه ای از بچه داری نداشتم توی حیاطی که در مشهد مستاجر بودم دوتا خواهر گل ونمونه هم مثل من در همون ساختمان مستاجر بودن الهی هر جا هستن خداوند غم به دلشون راه نده وعاقبتشون خیرونیکی باشه واقعا کمک حالم بودن میترسیدم بچه رو حمام ببرم هفته ای یکبار بچه مو حمام میبردن هر کاری داشتم کمک حالم بودن با اینکه مادر شوهرم دوتا میلان از ما بالاتر بود ولی خدا شاهده اگر بچه رو واکسن زدن اگر مریض میشد یکبار کمکم نکرد توی شهر غریب خواهرم جاری بزرگم هست اونم نیم ساعت راه بود تا خونه من از مادر شوهرم جرات نمیکرد بیاد خونمون که کمکم باشه هنوز که هنوزه. 17 ساله خانه دارم با دوتا همسایه که نمیشه گفت حتی از خواهر بهم نزدیکتر بودن در ارتباطیم. انشاالاه همیشه سلامت باشن وبه ارزوی قلبیشون برسن پسرم به هردوتاشون میگه عمه سوسن وعمه معصومه خیلی دوستشون داریم وتا اخر عمرم دعاشون میکنم خدارو شکر 13 سال هست اومدیم شهر خودمون نزدیک پدر ومادرم اینجام یک خواهر گل دارم طاهره جون کربلا رفتم دخترم 12 روز پیشش بود چون نه خونه داداشم رفته بود نه ابجیم گفته بود فقط پیش خاله طاهره وایمیستم انشاالاه این خواهرم رو هم خدا پشت وپناهش باشه اون خواهری که گفته مادر شوهرم کمکم هست خوشابحالت ما که از مادر شوهر بجز تهمت وحرفهای قلمبه سلمبه چیزی ندیدیم 😭😭😭😭 خدا همه مونو عاقبت بخیر کنه صلوات
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
مبطلات تیمم بدل از غسل و بدل از وضو
پرسش :چه چیزی تیمم را باطل می کند؟
پاسخ :تمام کارهایى که وضو را باطل مىکند تیمّم بدل از وضو را هم باطل مىکند و تمام کارهایى که غسل را باطل مىکند تیمّم بدل از غسل را هم باطل مىنماید.
ابطال تیمم با رفع عذر
پرسش : آیا بعد از برطرف شدن عذر، تیمم باطل می شود؟
پاسخ :کسى که به واسطه نداشتن آب یا عذر دیگرى تیمّم کند بعد از پیدا شدن آب یا برطرف شدن عذر، تیمّم او خود به خود باطل مىشود.
روی دادن مبطلات وضو بعد از تیمم
پرسش :اگر بعد از تیمم کاری که وضو را باطل می کند رخ دهد برای نماز چه باید کرد؟
پاسخ :هرگاه به جاى غسل تیمّم کند و بعد کارى که وضو را باطل مىکند انجام دهد براى نمازهاى بعد فقط باید وضو بگیرد و اگر نمى تواند وضو بگیرد به جاى آن تیمّم کند.
رفع عذر تیمم قبل از خواندن نماز
پرسش :شخصی که به خاطر عذری، تیمم کرده است اگر قبل از شروع به نماز، بتواند وضو بگیرد یا غسل کند چه وظیفه ای دارد؟
پاسخ : لازم است وضو یا غسل بجا آورد.
دسترسی به آب مناسب جهت وضو بعد از تیمم
پرسش :شخصى که به علّت بیمارى، براى انجام وضو و غسل، نمى تواند از آب سرد استفاده کند و آب گرم نیز در دسترس ندارد، چنانچه تیمّم نماید و نماز بخواند تکلیف او بعد از یافتن آب گرم، قبل از وقت نماز و بعد از آن چیست؟
پاسخ :اگر داخل وقت باشد احتیاطاً اعاده کند و اگر وقت گذشته است قضا لازم نیست.
اگر بعد از نماز بفهمد آب برایش ضرر نداشته
پرسش :اگر کسی بداند که آب برای او ضرر دارد و تیمم نماید و بعدا بفهمد که اشتباه کرده است تکلیفش چیست؟
پاسخ :کسى که مىداند آب براى او ضرر دارد هرگاه تیمّم کند و بعداً بفهمد آب براى او ضرر نداشته تیمّم او باطل است و اگر نماز با آن خوانده، بنابر احتیاط واجب اعاده کند
لزوم غسل مستحاضه بعد از رفع عذر تیمم
پرسش :طبق مسأله ی ۴۱۱؛ زن مستحاضه بعد از آنکه خونش قطع شد، فقط براى اولین نماز باید کارهاى استحاضه را انجام دهد حال اگر زن مستحاضه بعد از پاک شدن طبق وظیفه بدل از غسل تیمم کند برای نماز بعدی باید غسل کند؟
پاسخ :
بعد از رفع عذر باید غسل کند.
اعاده نماز در صورت برطرف شدن عذر تیمم قبل از پایان وقت
پرسش :اگر شخصی با تیمم نماز بخواند و سپس بعد از نماز عذرش برطرف شد مثلا آب پیدا کرد حکم نماز خوانده شده چیست؟
پاسخ :
اگر وقت باقی است احتیاط ( احتیاط واجب )اعاده نماز است.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت تشکیل دهنده گروه تورا بخدا پیام منو هم بزارید تو گروه ا _ پسرم ۲۱ ساله
#پاسخ_اعضا 💜🍃
سلام
خواهش میکنم این صحبت من آقایون توگروه حتما بخونن.
برادرای گرامی که توی گروه هستین متأهل هستید وحتما متعهد.
خواهشا دور رو بر خیانت به زندگی تون نچرخید اگه یک روزی هم همسرتون نخواستین اول مردونه طلاق بدین بعد برین دنبال یک نفر دیگه.
من آرزومه که شوهرم بیاد یا منو طلاق بده یا بره شرعا زن دوم بگیره یکدفعه راحت بشم بقول معروف مرگ یکبارو شیون یک بار.
آنقدر هوسبازه که اگه باهمه ی زنهای شهر ارتباط بگیره سیر نمیشه.
اگرم خیانت کردین توبه کنید وجبران تا همسرتون دلگرم زندگی باشه.
منی که بارها خیانت دیدم وهمسال من به خاطر بچه هامون هروز خون میخوریم واز درون نابود میشیم کسی خبر نداره.
واین آقای به اصطلاح همسر فکر میکنه
عجبا چه زرنگی هستم من هم از توبره میخورم وهم از آخور هیشکی هم نمیفهمه.
بخدا زنها بوی خیانت رو هم متوجه میشن
نابود میشن.
نکنید اینکارو نه خدارو خوش میادو نه بنده خدارو.
اگه میتونید مردو مردونه زندگی کنید
اگه نه رها کنید اون زن و تا بتونه نفس بکشه.
من یکی نفسم حبس و استخوانم خورد شده با خیانتهای شریک زندگیم
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
.خواهری که به دنبال حرز امام جواد ع برای فرزندانت هستی از موسسه اعظم سفارش بگیر خیلی معتبر گوگل اسمش رو بزنی میاد خودشون راهنماییت میکنند من خودم از همونجا خانوادگی سفارش دادیم بچه ها هم اگه نمیتونن به بازو ببندد زنجیر نقره بگیرحرزی هم که میخوای سفارش بدی قاب یه حلقه باشه که راحت بندازی گردنشون
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام خانمی که گفتن عفونت دارن خواهشا بهش بگید عسل درمان عفونت با مقدارکمی اب گرم مخلوط کن بیشترش عسل باشه باسرنگ بریز داخل واژن
من خودم با این کار ازعفونت وخارش رها شدم ...هرشب بزن تا یکماه
خانمی که گفتن موهاش وز وزی همسرم دوست داره موهام قشنگ باشه عزیزم پروتینه انجام بده اصلا ریزش نداره مدت ۱ سال کاملآ لَخت بعدیکسال ۷۰ درصد لَختی می مونه
مادرعزیزی که گفتن نوه ام کرونا گرفته سعی کنید ۹۰ درصد گوشت قرمز بهش بدید بخصوص کباب شده اب رو اتیش یا خروس محلی
دوست عزیزی که میگن دخترم تهوع داره احتمالا ادم استرسی یا مضطرب
ویتامین ب ۶ و ب ۱۲ بدنش کم سرچ کنید ببینید چی خوبه مثلا سیرابی
بعد عسل و سیاه دانه سالم قاطی کن بهش بده
زنجبیل عالی واسه تهوع با عسل بهش بده
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام به همه ی اعضای گروه وحبییه خانم عزیز خواهری که گفته بودند موهاشون وزهست وباشامپوی شبنم وصابون گلنار میشورندتجربه ای که خودم دارم هیچ وقت موهاتنوباصابون نشوریدفقط باشامپوواینک موهاتون خشک ووزهست بریدارایشگاه موهاتونوکراتینه کنیدخیلی نرموخوشحالتوصاف میشه بوتیجه گرفتی براجوونای منم دعاکنیدسلامتی آقا امام زمان صلوات
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام خانمی ک گفتن بچه ۶ ساله دارن و خروپف میکنه خانم چ اشکالی داره بچه عمل کنه هیچ خطرناک نیس اصلا نگران نباش اگ دگترش گفته باید عمل بشه حتما اقدام کنین چون ممکنه ناشنوایی بیاره یافکش تغییر کنه برادر زاده من ۴ سالش بود عمل کرد ۲۰ دقیقه عملش طول کشید فقط تا ۱ هفته بچه اذیت میشه میخاد غذا بخوره اینم طبیعی هستش حتما به ۲یا۳ تا دگتر حلق و بینی نشون بده اگ گفتن عمل شه عمل کن دختر من ۳ سالشه از نوزادی خیلی خروپف میکرد مااذیت میشدیم یه دکتر ازش عکس گرفت گفت لوزه بزرگ شده بعد صداشم مخ بوده همش گفت عمل کن بردم یه دکتر دیگ گغت نه فعلا راه داره ببینیم اگ بادارو رفع شد فعلا عمل نکنه کوچیکه گناه داره یه قرصی داد هرشب اب میکردم بهش میدادم خداروشکر خروپفش خوب شدگفت فعلا عمل نکن هنوز به اون درجه نرسیده شماهم یکی دوتا دکتر ببر ان شالله چاره داره نداشت عمل کن ۱ هفته سختی و راحت میشه ببخشید طولانی شد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام ، خدمت ادمین عزیز ، واقعا خدا قوت و انشاءالله حاجت از خانم فاطمه زهرا س بگیرید که با این کانال خوب هم مطالب زیبا ارائه میدید و هم خیلی ها از طریق این کانال جواب سوالات خودشون رو میگیرن 🙏
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خدمت خانمی که مشکل دفع دارن به طوری که به علت نشستن زیاد تو دستشویی زانو و کمردرد گرفتن ، ممکنه مشکل این خانم نفخ شکمی باشه که مانع دفع درست میشه، برای رفع این مشکل ، هر شب موقع خواب ۷ تا زیتون و یک انجیر خشک میل کنن و همینطور بعد از هر وعده غذایی اندازه دو سه قاشق عرق رازیانه مصرف کنن ، تا چند مدت از خوردن غذاهای طبع سرد خود داری کنن یا با چیزی که طبعش گرمه مصرف کنن ، من خودم این مشکل رو داشتم و با این روش خیلی خوب شدم ، مثلا داخل سالاد یا ماست حتما مرزه و نعنا خشک زیاد میریزم ، تو شیر حتما پودر دارچین و عسل میریزم و چای رو حتما با هل و گلاب و دارچین مصرف میکنم، تو برنج زیره میریزم و کمی زعفران، تو آب ماکارونی زردچوبه فراوون میریزم که وقتی میجوشه به خورد ماکارونی میره و سردیش رو میگیره
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام یه دخترشش ساله دارم هرماه مریص میشه اول تب می کنه بدابریزش ببینی بدام دوسه روزم سرفه های شدید هر دکتری بگیدبردم ازمایشاشم همش سالمه داروی گیاهی م بهش میدم خوب نمیشه توراخدابگیدچیکارکنم یکم مونده خودکشی کنم هیچ دکتری ازدربچه من سردرنمیاره 😭😭😭
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشید.خواهش میکنم سوالم را اورژانسی بزارید تا کسی میتونه کمک کنه.بردارم۲۴ سالشه اپاندیس عمل کرده متاسفانه دکتر گفته عفونت داره مرخص نشده چه کنیم؟دکتر خوب یا تجربه ای دارید بگید کرمان هستم❌❌❌❌❌
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان عزیز و حبیبه خانم بزرگوار.ممنون میشم دوستانی که در تهران زندگی میکنند یه دکتر پوست عالی برام معرفی کنند.اجرتون با صاحب الزمان(عج)
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام برادمین عزیزودوستای مجازیم میخواستم ببینم توکانال کسی ازایذه خوزستان هست یکی ازآشناهامون خواستگاربراش اومده ازایذه است میخوام بدونم چه جورمردمانی هستن آداب ورسومشون چه جوری ازلحاظ دین واخلاق ممنون میشم پاسخ بدیدعزیزان درپناه حق
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
خواهش میکنم ازاعضای گرو هرکس میتونه راهنماییم کنه نوه ام یک سال ودوماهی دارم پسره زیاد لاغره وهمیشه کف پاهاش ودستاش سرده سرش زیادعرق میکنه خواب درستی نداره الان یک ماهی میشه غذا ب غیرازشیرمادرش نمیخوره وتب میکند واسهال استفراغ داره وزیادعصبی میشه وبیقراری میکند دکترهم میبریم فایده نداره توراخدا زودتربزارید شایدکسی بتونه کمکی کنه زودترخوب بشه ممنونم ازهمتون پیشاپیش
ببخشید شکمش چندروزی میشه بادداره
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
❌❌❌ارژانسی ارژانسی سلام دوستان پسرم ۶ سالشه همین ویروس سرماخوردگی جدید رو گرفته دکتر گفت باید بستری بشه اما انقد گریه کرد و نذاشت عکس گرفتن ریه اش یکم عفونت داره دارو استفاده میکنه اگه کسی درمان خانگی هم میدونه بهم بگه ممنون میشم❌❌❌❌
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
با سلام
با تبریک ایام ماه رجب
سلام به سرگروه و هم گروهیان عزیز
ببخشید ایا تجربه ای در مورد بیماری کاهش حجم پارانشیم مغزکسی اطلاع دارد ؟
و بهترین دکتر مغز و اعصاب در شهر اصفهان که در این زمینه بیماری نتیجه گرفته باشید را معرفی کنید
اجرتون با سید الشهدا
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام
این سوالو دیگه نمیتونبن نذارین😊
میخواستم بپرسم از دوستان کسی برای دوقلو زایی از شکوفه سنجد استفاده کرده؟
به چه صورت؟
مامان پرهام هستم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
با سلام. خدمت دوستان عزیزم یک سوال. داشتم دختر من سیزده ساله هست انگشت شصت پا انحراف داره ضمنا. پاهای پهنی داره و موقع که کتانی پاش هست استخوان بغل شصت پاش درد میگیره از این پد ها هم که لای انگشت میزارن هم خریدم ولی فایده نداشته دوستان اگر راه درمانی داره لطف کتید راهنمایی کنید سپاسگزارم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام و خسته نباشد من شوهرم خیلی جدیدا بداخلاق بی حوصله شده واصلا دیه بهم اهمیت نمیده توجه نمیکنه شما میتونید راهنماییم کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام لطفاً سوال من را اورژانسی جواب دهید
دخترم ۹ سالشه خیلی بدن پر مویی داره ،فقط کف دست و کف پاهایش مو نداره چه کار کنم ویا چه دارویی مصرف کنه که تا به بلوغ نرسیده موهای بدنش بریزه اسم منم باشه رها جون
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#مسافر_بهشت ❤️🍃
تحفه حضرت عباس ( از خاطرات شهید عباس کریمی )
«قهرود» يك روستاست از توابع كاشان. در اين روستا كشاورزي بود به نام «احمد» كه او هم يك زن و يك دختر شيرخواره توي خانهاش داشت. زن احمد بدزا بود، يعني هر چه بچه دنيا ميآورد سقط ميشدند، اين دختر كوچولو هم خدايي سالم مانده بود.«احمد» از
خدا پسر ميخواست از طرفي هم نميخواست عيالش اين همه اذيت شود. نيت كرد و رفت « كربلا». سال 1336 كربلا رفتن مثل امروز نبود، واقعا خون ميخواست؛ البته خون دل. دست پربرگشت. بچه بعدي سالم بود، پسر هم بود، تازه بعد از آن، چهار تا بچه
سالم ديگر هم به خانواده كربلايي احمد اضافه شد. اما پسر اول چيز ديگري است؛ آن هم اگر چنين حكايتي داشته باشد:
كربلايي احمد ميگفت به حرم حضرت ابوالفضل دخيل بستم و زار زده بودم كه يا قمر بني هاشم من سلامت بچههايم را از تو مي خواهم. خلاصه اينكه كربلايي احمد اين پسر اول را تحفه حضرت عباس ميدانست، براي همين هم اسمش را گذاشت«عباس
كودكي عباس مثل همه بچههاي روستايي در خانه و مدرسه و سر زمين كشاورزي گذشت. عباس يك پسر بچه ساده و سبكبار و پا برهنه بود كه در كوچههاي خاكي قهرود، پشتك و وارو ميزد و شلنگ تخته ميانداخت. البته زياد شيطان نبود، ظاهرا از همان اول
هم مظلوميتش بر شلوغبازيهايش ميچربيد. اما زبل بود. مدرسه هم كه رفت درسش بد نبود، حداقلش آن قدري درسخوان بود كه پاي آقاجان وعزيزش را به مدرسه يا پاي معلم را به خانه باز نكند. براي دوران دبيرستان هم راهي تهران شد. بيخبرم كه يك بچه ساده
شهرستاني چطور آن روزها را در تهران سر كرد اما به هر حال تا ششم يا هفتم را در مدرسه «دارالفنون» خواند، بعدش هم به كاشان برگشت و در هنرستان نساجي مشغول تحصيل شد و آخر به خوبي و خوشي ديپلمش را گرفت.
ایستادن روی زانو ( از خاطرات شهید عباس کریمی )
تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می شدم، بلند میشد و به قامت میایستاد.
یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد. ترسیدم، گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟
خندید و گفت: «نه شما بد عادت شده اید؟ من همیشه جلوی تو بلند میشوم. امروز خسته ام. به زانو ایستادم».
میدانستم اگر سالم بود بلند میشد و می ایستاد. اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد من گفت:
چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم. انگشتان پاهایم پوسیده است. نمیتوانم روی پاهایم بایستم.
عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت.
این اتفاق به من نشان داد که حاج عباس کریمی از بندگان خاص خداوند است.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
🔴دعای جلب خواستگاران فراوان🔴
اگر دختری خواستگار ندارد و یا اینکه خواستگار می آید ولی ناگهان میرود و برنمیگردد تنها چاره ی بازگشت آن خواستگار این است که این دعا را با حضور قلب به ظرف آب پاک بخواند و در روز جمعه قبل از اذان
مغرب با آن آب غسل کند ،مهرش به قلب خواستگار میفتد و او را بازمیگرداند✅
#متن_دعا👇
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
این دعا رد خور نداره ها😍👆
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام یه دخترشش ساله دارم هرماه مریص میشه اول تب می کنه بدابریزش ببینی بدام دوسه روز
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام .در جواب خانمی ک تو جمع نمیدونن چی بگن ،اولا خیلی هم خوبه ،سخن ک اندک باشه گناه زبان هم کمتر میشه .و یک راهکار من اینه ک سطح مطالعات و کتاب خوانی تون رو افزایش بدید،دنیای واژگانتون رو گسترده تر میشه ،و قبل از ارتباط با هرشخصی در حد سطح خودش و نوع شخصیتش صحبت کنید .ب چشمهای طرف مقابل نگاه کنید احساس نزدیکی بینتون ایجاد بشه.سعی کنید حرف مشترک پیدا کنید .خلاقیت در صحبت کردن ،کمی شوخ طبعی ،میزان اطلاعات ،افزایش بداهه گویتون ،و کمی تعریف از خصوصیات مثبت طرف مقابل ،و اینکه اون شخص متوجه نشه اعتماد ب نفستون ضعیفه ،احساس ارزشمندی ب خودتون بدید .و کتاب شاهنامه رو روبروی آینه برای خودتون بخونید محکم اعتماد ب نفستون خیلی زیاد میشه .مطمعن باشید قدرت جاذبه رو ایجاد میکنید اگه روی نقطه ضعفتون کار کنید.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام در جواب خانمی که برادرش باید به دزفول منتقل بشه می خواستم بگم خوش به حالش چون من آرزوم هست اونجا بودم دزفول یه شهر بی نظیر هست سرسبز و تمیز و بسیار سرزنده مردمی نجیب و مومن با لهجه ی بسیار زیبا رودخونه ی دز از وسط این شهر رد میشه که همیشه آب زلال و تمیزی در اون جریان داره اطراف شهر پر از باغ میوه و مزرعه هست هر چی از قشنگیاش بگم کم گفتم دزفول عروس خوزستان❤️
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام حبیه خانوم ...گروه بفرماید ختم صلوات بگیرند گروه برای پیروزی سپاه پاسداران همه صلوات بفرستند هر چه زودتر بزارید گروه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خدمت شما و ممنون از کانال خوبتون
خواهر عزیزی که گفتن 40 دقیقه دستشویی مینشینن وبی فایدس . عزیزجان حتما بمدت 2هفته از برگ سنا مکی استفاده کن جواب میگیری .تو اینترنت سرج کن لطفا بیشتر از 2هفته نخور . بادهای گرم وکهنه رودها دفع میشه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام برا خانمی که سینه دخترت کوچکه و مو داره خب مسلمه که هورمون مردانه بدنش زیاده، هرروز رازیانه دم کن بده بخوره و پنج انگشت هم عالیه یکی صبح بخوره یکی شب نیاز به آزمایش و فلانم نداره تواین گرونی فقط موقع پریودش رازیانه نخوره، اینارو حداقل 6ماه بخوره ببین چطور هم سینه اش بزرگ و خوش فرمبشه و هم موهاش بره برا منم دعاکن دامنم سبز بشه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام این همه میگین برای آرامش و زندگی و فلان دکتر دباغ یا دباخ بریم گروهش پس چرا لینک گروهش رو نمیزارین 😡لطفا هرچی میگین منبع رو هم بگین هرچی رو باذکر اصلش بگین، نمیدونم منظورم تونستم برسونم یانه؟ وقتایی ناراحتم نمیدونم چطور بگم مطلبو😢🤷♀
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مینویسم برا خانمی که فرمودن بچه داشتن فدای درس خواندن کردن و با پسری که مجردی که میدونستن بچه دار نمیشه ازدواج کردن،، عزیز دلم چرا بچه دار نشی؟عذرمیخوام اما من میگم حلال مشکلات و خدای دوم ما انسانها پوله، استغفرالله، خدایا منو ببخش برای مثال میگم، شمااگر خداروشکر پول دارین چرا نمیرین آی وی اف؟ این روزا هم اسپرم اهدایی هست هم تخمک اهدایی عزیزم نیازم نیست جار بزنی همه رو خبر کنی فقط خودت وهمسرت بدونین کافیه اگرم شرایط روحی مناسبی نداری رحم اجاره بگیر لطفا اگرم نه؟! از بهزیستی؟! بازم نه؟این همه خانواده هایی هستن بچه هاشون در ازا مبلغی میفروشن به دلیل بی بضاعتی کافیه به چندنفر بسپارین، یکی از دوستان بارضایت خانواده بچه، اونو گرفت، اگر میبینی ما و امثال ما برای بچه دار شدن سوز جگر داریم از بی پولیه!! شما چرا عزیزم؟! شما کافیه اراده کنی و از خدا بخواهی، لطفا برا دل منم دعاکن، برای بچه دارشدن این خانم صلوات لطفا، حالا به هرشکلی که خدا بخواد 😍🤲
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خانمی فرمودین برا درمان پیسی کرمی استفاده کردین کلآ بدنتون سفید شده لطفا اسم کرم بگین خواهرزادم پیسی گرفته کلا افسرده شده حتی برا دانشگاه رفتن هم هیچ تلاشی نکرد خونه نشین شده میگه بااین پوست بدنم کی حاصزه باهام ازدواج کنی من آینده ایی ندارم خواهرم هم بسکه غصه خورده موهاش سفید شده، خواهرزادم از نظر صورت خیلی خوشکله اما لکه هاش دارن بیشتر میشن، یااینکه خانمی فرمودین که آمپول دکتر زده بهتون برا پوست گندمی یاسفید که شما سفید رو انتخاب کردین لطفا جواب بدین اجرتون با صاحب الزمان
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام برا یبوست خانم باردار با سابقه چند سقط چی خوبه، لطفا از تجربه هاتون بگین، جوابتون هم بامادرم فاطمه زهرا،، خانمی فرمودین پسر ورزشکار دارین همیشه کمرش جوش چرکی داره خب عزیزم وقتی شکلات کاکائوی 50 درصد میخوره، معلومه دیگه طبع شکلات گرمه. درضمن برای جوش هم شیرینی هم چربی نباید خورده بشه صورت و بدنم فرقی نداره، با گرمی جات هم تشدید میشه، انشاالله بختش بلند و شیرین
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا 💜🍃
با سلام به مدیر گروه و اعضائ محترم این کانال خواستم برای همه عزیزانی که مشکل اعصاب ویا افسردگی دارن بگم که حدود بیست سال مشکل اعصاب داشتم اول از جایی شروع که دختر یک سالم فقط تب داشت ومن بخاطر تب اون که نکنه تشنج بگیره نگران بودم که بعد یک الی دو ساعت سر وشونهای خودم شروع به سوزش کرد وبی تاب شدم دیگه اینقدر خودم حالم خراب شدکه از بچه فراموش کردند مدتی طول کشید دکتر وداروی گیاهی اثری نداشت دوره زیادی طول کشید تا کمکم با دارو گیاهی خوب شدم ولی این ادامه داشت با کمی ناراحتی واعصاب خوردی شروع میشد تا اینکه سال 98 حدود یک سال طول کشید ومدام گریه میکردم وتنها جایی که دوست داشتم برم وکمی آرامش داشتم منزل برادرکوچکم بود وگاهی تو بغل او اونقدر گریه میکردم وقرار میگرفتم الان که یاد آور میشم اشکم میاد بلاخره خیلی سخت بود و دکترها فقط داروی اعصاب میدادند ومنم بدتر میشدم تا اینکه یه روز دکتر داخلی رفتم وهمچنان کل مسیر دکتر رو گریه میکردم حتی تو اتاق انتظار بقیه مریضها تعجب میکردن میگفتم دست خودم نیست تا اینکه پیش دکترم همینجور گریه میکردم اونم وقتی متوجه شد هیچی نگفت و گفت هر وقت تونستی صحبت کن بعدکه من آرومتر شدم کل ماجراه رو براش توضیح دادم واونم گفت این آزمایش رو بگیر وبرام بیار دو روز بعد جواب آزمایش رو براش بردم وگفت بله شما مشکل تیروئید دارید ویکی از عوارض آن افسردگی هست وقرص لووتیروکسین سدیم100 داد که روزی نصف قرص میخورم خدا خیرش که اون فهمید وبعد دو روز دیگه کلا خوب شدم خدارو شکر
یه وقت دیگه هم که تقریبا حالم خوب نبود وقرص هم نتیجه نداشت طب سنتی رفتم مدام میگفت که باید طبع تو عوض کنی وپیشنهاد میداد که کتابم را بخر ومطالعه کن من که حالم بد بود گفتم کتاب شمارو دارم اما الان بگو چکار کنم که طبعم عوض بشه وبهتر بشم گفت برو داخل یک قوری یک قاشق دارچین ویک قاشق زنجبیل وکم هل رو دم کن یا مثل چای بخور یا با عسل یا نبات شیرین کن و مانند شربت بخور خدا شاهده هماروز اول که درست کردم وخوردم حالم بهتر شد حالا هم شما عزیزان انشالله که مشکلی نداشته باشید ولی اگه مشکل عصبی به سراغتان آمد اول با گرمیجات مداوا کنید تا مغز سرتان گرم بشه و امید به خدا که بهبود پیدا کنید ببخشید که طولانی شد
مادر محمد هستم
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عاشقانه ❤️
فقط سکوت
یه بار که برای خرید لباس با محمد علی به خیابون رفته بودیم، خریدمون خیلی طول کشید و از صبح تا ظهر از این مغازه به اون مغازه می رفتیم. دوست داشتم لباس دلخواهم رو پیدا کنم.
با اینکه مشغله ی کاریش خیلی زیاد بود ولی چیزی نگفت، فقط سکوت کرد. بدون اینکه کوچک ترین اخمی بکنه یا حرفی بزنه بهم فهموند که داره رفتارم رو تحمل می کنه.
همین سکوتش بود که من رو به فکر انداخت که چرا باید طوری رفتار کنم که بخواد تحملم کنه. در صورتی که اگه کار به حرف و بحث کردن می کشید من هیچ وقت به این مسأله فکر نمی کردم.
شهید محمد علی رجایی
نرم افزار دولت عشق، شهید محمد علی رجایی، بخش خاطرات
مقام معظم رهبری
سازش کاری در محیط خانواده جز واجبات است. نبایستی زن و شوهر تصمیم بگیرند که خودشان هرچه گفتند همان شود. آنچه خودشان می پسندند و آنچه راحتی آنها را تأمین می کند همان بشود. نه اینطور نباید باشد. باید بنا داشته باشند که با هم سازگاری کنند. این سازگاری لازم است. اگر دیدید مقصود شما تأمین نمی شود مگر با کوتاه آمدن، کوتاه بیایید.
مطلع عشق، صفحه 90
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#مسافر_بهشت ❤️🍃
وقت اختصاصی برای خدا ( خاطره ای از شهید حجت السلام مصطفی ردانی پور )🌸🍃
گفتم:" با فرمانده تان کار دارم."
گفت:"الان ساعت یازده است،ملاقاتی قبول نمی کند."
رفتم پشت در اتاقش در زدم،گفت:"کیه؟"
گفتم :"مصطفی من هستم.""
گفت :"بیا تو."
سرش را از سجده بلند کرد ،چشمهای سرخ، خیس اشک و رنگش پریده بود.
نگران شدم :"گفتم چه شده مصطفی؟ خبری شده؟کسی طوری اش شده؟"
دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین.زُل زد به مهرش .دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشتهایش رد می کرد.
گفت :"ساعت یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم.بر می گردم کارهایم را نگاه می کنم.
از خودم می پرسم کارهایی که کردم ،برای خدا بود یا برای دل خودم؟"
حضرت ابوالفضل ( ازخاطرات شهید ردانی پور )🌸🍃
مریض شده بود؛ می خندید. می گفتند اگر گریه كند خوب می شود. نمازم را خواندم . مهر را گذاشتم كنارم. نگاهش می كردم.
حال نداشت.صدایش در نمی آمد. یك نگاه به مهر انداخت. گفت :« مرتضی ، چرا عكس دست روی مهره؟»گفتم
: «این یادگار دست حضرت ابوالفضله كه تو راه خدا داده.»گفت: « جدی میگی؟» گفتم :« آره .
میخوای از حضرت ابوالفضل برات بگم؟» حالش عوض شد، اشكش در آمد.
من می گفتم، او گریه می كرد. صدایش بلند شد. زار زار گریه می كرد.
جان گرفت انگار. بلند شد لباس هایش را پوشید . گفت: «می رم جمكران .» گفتم: « بذار باهات بیام. »
گفت: « نمی خواد . خودم می رم.» به راننده گفته بود : « پول ندارم. اگر پول های مسافرها رو جمع كنم ، تا جمكران من رو می رسونی؟»
بی حجابی ( از خاطرات شهید ردانی پور )🌸🍃
معلم جدید بی حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین.
خانم معلم آمد سراغش.دستش را انداخت زیر چانه اش كه «سرت را بالا بگیر ببینم.» چشم هایش را بست سرش را بالا آورد.
از كلاس زد بیرون . تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نكرده بود.
خونه که رسید گفت: دیگه نمی خوام برم هنرستان. – آخه برای چی ؟
معلم ها بی حجابن . انگار هیچی براشون مهم نیست.
میخوام برم قم؛ حوزه.
مجلس عروسی که حضرت زهرا(س)در آن حضور یافت ( از خاطرات شهید ردانی پور )
سردار شهید مصطفی ردانی پور – فرمانده قرارگاه فتح که در عملیات والفجر ۲ جاویدالاثر شد،
می خواست برای عروسیش کارت دعوت بنویسه اول رفته بود سراغ اهل بیت
یک کارت نوشته بود برای امام رضا (ع) مشهد. یک کارت برای امام زمان (ارواحنا فراه ) مسجد جمکران
یک کارت هم به نیّت حضرت زهرا (س) انداخته بود توی ضریح حضرت معصومه
قبل از عروسی بی بی اومده بود به خوابش! فرموده بود:
چرا دعوت شما را رد کنیم ؟ چرا به عروسی شما نیایم ؟ کی بهتر از شما ؟ ببین همه آمدیم ، شما عزیز ما هستی”
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
با سلام و تشکر از شماااا ب خاطر گروه بی نظیر و عالیتون خداا خیرتون بده🙏🙏
اما مشکلی که من حدود ۱۳ ساله درگیرش اینه که من رو خونواده ی همسرم براش انتخاب کردن و اینکه بعد عقد بهم گفتم که کسه دیگه ای رو می خواستن چون اون خانم ساکن شهر بزرگ بودن از سر اینکه صاحب زندگی بشن دارن با من زندگی می کنن وناگفته نمونه که من هم گفتم کسی دیگه ای رو در نظر داشتم اماا الان پیمان زندگیم رو با شما بستم
اینا رو تا اینجای مطلب داشته باشید
اینکه همسرم زود از کوره در میره عصبی زود جوشی و اینکه هیچ مناسبتی ویا جای اصلا همراهی نمیکنه و تمام مناسبتها رو از بعد اختلاف های عقدمون تماماا گفت که کنسل نه جایی میریم نه کسی حق رفت و آمد داره
اوایل زندگی من با این گفته اش مشکلی نداشتم با درس و کار خانه مشغول بودم
اما ب مرور افسرده شدم و خودم اصرار که بچه داشته باشیم اما اشتباه میکردم مادرم خیلی وقته که فوت کرده بود و چون با کسی در ارتباط نبودم کارو بدتر کرد افسردگی گرفتم کسی نبود زایمان کردم هیچ کس نبود پیشم چون تمام رفت و آمدها رو قط کرده بود حتی خونوادش هم نمی یومدن پیش من چون رفتیم شهر زندگی کنیم
بعد زایمان دایمااا تنها بودم آخر سر زدم ب سیم آخر گذاشتم رفتم قهر که نرفتم باعث شد که اساس ها رو جم کنه بیاره خونه مادرش دوباره اوضاع بدتر شد بهتر نشد 😔
پسر من ۱ سالش هم نشده بود هر روز و جنگ و دعوا دوباره بعد چند ماه گذاشتم رفتم قهر مشکل من حل نمیشد کسی نبود که پامیش بزاره برای حل بدبختی من
و من کم تجربه تو سن ۲۱ سالگی عاجز و ناتوان و وابسته ب پسرم که درخ است طلاق دادم اما با گرفتن بچه کل خونواده مخالف بودن مجبور شدم دوباره برگردم بدون اینکه مشکلم حل بشه
وبعد از ۱سال ونیم پسر دومم بدون برنامه ریزی ب جمعمون اضافه شد
اما خوب بهتر نشد بدتر و بدتر هم شد نه سر کار نی رفت نه در آمد درست حسابی و اینکه من با دوتا بجه دائما تو یجای که سرایدار بودیم و مذهبی و مقدس بود میزاشت میرفت 😭😭😭
دوباره کل خونوادم خواستن طلاق بگیرم که پشتم بودن با طعنه و زخم و زبون می زدند چرا باید با سن ۲۳ سال بار زندگی و مسولیت ی زندگی رو ب دوش بکشم
اما تو کتم نمی رفت قبول کنم که کسی بچه هام رو ب فرزندی قبول کنه مخصوصا کوچیکه که شیر خوار ۲ ماهم نشده بود هنوز می خواستن اما ندادم پای همه جی وایسادم الان پسر کوچیکم کلاس سوم و پسربزرگم پنجم هستش اما با همه ی سختی های که ۸سال تموم جون کندم و درس خوندم و زندگی کردم باهاش خونه ای درست کرده که هیچ جوره آرامش و قرار ندارم
اخلاق نداره دعوا مرافه
دایماا میگه من تو رو ققطط و فقط بخاطر داشته های پدری گرفتم آخه خودشون سطح مالیشان خیلی پایین تر هستش و پدرم خیلی ب عرضه داشتن مرد اعتقاد داشت نه مهریه نه شیر بها سنگین نگرفتش برای کل اعضای خونواده اینطوری بودش
اما برای من واقعااا بر عکس شد
دیگه نمی تونم این حجم از بی توجهی و بی حیای و آبروریزی تو در و همسایه و دعوا مرافه رو تحمل کنم از محدوه دشهر ب شهرستان برگشتم با داشتن دوتا مدرک که خیلی سرترم اما باز خرد و تحقیرم میکنه دست ب زن داره فحاشی و توهین و جسارت میکنه
واینکه بچه هام دیگه مخصوصا دیگه ازمن حساب نمیبرند سر خود شدن و خیلی آزرده خاطر شدم و دائما پیش بچه ها تحقیرم میکنه میگه اگر تا الان با من ساختی بخاطر بدبختی خودم بوده کسی پشتم نبوده درصورتی که من بخاطر خودمو بچه هام و زندگیم پابند بودم خودش هیچ قیدوبندی حالیشون نیست کل خونواده ش طلاقی اونم چند بار چند بار هیچی براشون مهم نیستش😔😔
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی ❤️🍃 مهسا گفتم نه خیر ...من با منصور هر جا بره میرم ...آخرش یا خوب میشه دست تو دست
#داستان_زندگی ❤️🍃
مهسا
حمید آروم گفت مرجان خواهش میکنم آروم باش !...دختره گناه داره تنهاس ...کسیو نداره...تو که اینقدر بد نبودی !...بزار کمکش کنیم...اون امانت رفیقم!نمیتونم ولش کنم به امون خدا !
مرجان گفت خب آره ...روز اول امانت رفیقت روز دوم عشقت !...باشه حمید ...باشه...به خاطر تو این نکبتی تحمل میکنم !
مرجان ایتو گفت و یهو اومد تو اتاق با دیدن من که بغض کرده بودم و همه ی حرفاشون رو شنیده بودم جا خورد !
حمید هوفی کشید و دستش رو توی موهاش فرو برد و آروم گفت مرجان لعنت بهت !
مرجان چشم غره ای به حمید رفت و اومد گفت مهسا میخوایم کارای ترخیصت رو بکنیم بریم تهران دیگه!...کار داریم...یکم زودتر باید ترخیص شی
بغضم رو قورت دادم و نگاهمو ازش گرفتم و گفتم منو با حمید تنها بزار حرف داریم ؟
مرجان پوزخندی زد و آروم زیر لب و آروم طوری که بشنوم گفت آره....مخ اینم بزن و رفت
تا مرجان رفت فوری به حمید توبیدم و گفتم احتیاجی به کمکت ندارم ...مگه تو کی هستی که بخوای به من کمک کنی؟...من خودم از عهده خودم بر میام !
حمید گفت مهسا درکت میکنم...به خاطر حرفای مرجان ناراحت شدی ولی لطفا تحمل کن ...بزار وضعیت رو یکم بد ار کنم!
گفتم نیازی ندارم ....نمیخوام خودم از پس خودم برمیام.ولم کن ...تنهام بزار ... برو !
حمید خواست مخالفت کنه که با اون دستم که گرته نبود محکم زدم توی سر خودم و گفتم بابا ول کن ...برو....من احتیاجی بهت ندارم...برو دیگه خستم کردین...نمیخوام منت شمام سرم باشه !
و بعد یهو زدم زیر گریه و هق هق میگردم
حمید یکم پول گذاشت و آروم گفت باشه مهسا هر جور راحتی !...ولی لطفا اینو رد نکن ...
یخ نبم نگاه به حمید انداختم حس کردم داره گریه میکنه
شاید دلش به حال من میسوخت !
حمید پول رو گذاشت و از اتاق رفت بیرون
همینجوری گریه میکردم
زیر لب گفتم لعنت به بختت مهسا که با گریه بهم گره خورده!
با رفتن حمید بیشتر استرس افتاد به جونم که از این به بعد چی میشه و چی سرم میاد !...نگاهی به پولا انداختم ...نه کم بود نه زیاد...کفاف بود پول بیمارستان رو با برگشتم به تهران و چند روزی توی تهران موندن رو میداد!
با خودم میگفتم یعنی نمیشه معجزه شه ...نمیشه منصورم خوب شه بعدم خودم رو ملامت کردم و گفتم اتفاقی که برای منصور افتاده حتما تقصیر منه...من نباید وقتی صیغه ی یه نفر دیگه بودم با منصور میرفتم مسافرت و دل میدادم و قلوه میگرفتم !...منصور نباید منو میبوسید!
با خودم میگفتم حتما خدا بخاطر این چیزا داره مجازاااااتمون میکنه!
با گریه از خدا خواستم منصور رو بهم ببخشه ...میگفتم توبه میکنم ...دیگه مبادا این گناه ها رو کنم !
توی حال خودم بودم که یهو در اتاق باز شد !
وای محسن بود!
حالم داشت بهم میخورد !
محسن تاسف بار نگاهم کرد و گفت خاک تو سرت ...به خاطر تو این مردم به این روز افتادن!
از استرس دستام و صدام روی لر.زش افتاده بودن و التماس وار به محسن گفتم توروخدا ولم کن ...برو ...ببین هر کاری بگی میکنم فقط منو ولم کن !...
برو نمیخوام ببینمت
محسن پوزخندی زد و گفت مث اینکه یادت رفته یه زمانی کلفت خونه ی من و بیتا بودی نه؟...منصور هارت کرده بود؟...ولی الان که دیگه منصوری نیست !...باباتم که از دشمنت بدتر !
فکر میکنی کی دیگه میتونه جلوی منو بگیره مهسا؟...ها؟
نفس عمیقی کشیدم تا یکم حالم بهتر شه و بعد آروم گفتم محسن چز از جونم میخوای ؟
محسن گفت خودت نمیدونی ؟
سرم رو به معنی نه تکون دادم
که محسن بلند شد بهم نزدیک شد و گفت بچه میخوام مهسا!...بچه!
گفتم خب ....خب به بیتا بگو برات بیاره !...منو ول کن محسن تورو خدا ...
بزار راحت باشم!
محسن با هیی.زی بهم نگاه کرد و گفت ولی من میخوام بچه ام مثل تو خوشگل باشه!...میخوام زن علی مامان بچه ام باشه !...برای توهم بد نمیشه!...ببین شوهر به خوشتیپی من گیرت نمیاد !
دیگه کی تورو میگیره آخه!...بهتر از من گیرت نمیاد احق !
چیزی نمیگفتم و سرم پایین بود تا محسن گفت میای بریم !...اصلا اگه بخوای خونت رو از بیتا جدا میکنم !...منصورم که دیگه به هوش نمیاد ...هوشیاریش همینجوری داره میاد پایین !...بیا بریم مهسا
هوفی کشیدم و این بار با تن صدای بلند تر گفتم نمیام
محسن...نمیام...دست از سرم بردار !...نمیام....من شده میرم کلفتی میکنم ولی به خونه ی تو برنمیگردم!
محسن پوزخندی زد و گفت منصور رو انداختی رو تخت بیمارستان شایدم با زودی قبرستون !
بعد انتظار داری بری کلفتی کنی و راحتت بزارن ؟
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#درد_دل_اعضا ❤️🍃 با سلام و تشکر از شماااا ب خاطر گروه بی نظیر و عالیتون خداا خیرتون بده🙏🙏 اما مش
ادامه_درد_دل🌸🍃
اما من دیگه صبرم لبریز شده نزدیکه ۴۰ روزه اومدم خونه ی پدری درخواست طلاق توافقی دادم و مشاورههای طلاق هم ۳ جلسه گذشته و جلسه ۴مشاوره طلاق توافقی یک بهمن هستش که دایماا پیام نیده پشیمونم اما دیگه برای بار پنجم هیچ اعتمادی ندارم
و اینکه پسر بزرگم مشکل خون دارن
و کوچیکه کم خونی
اما رغبتی ب برگشت ب اون خونه ندارم خونوادش از هر توهینی و ناسزای دریغ نکردن بخاطر خواهراش کتک خوردم ویا خواهرش اومده کتکم زده حتی بعد برگشت و توهین ب مرده و زنده و بی حرمتی کردن
اما دایماا صحبت میکنه میگه میخادم
اما دروغه بخاطر بچه هاست که الان پیششون مونده، شدیدا افسرده شدن و افت شدید درسی کردن و تو مدرسه روز خوش از بقیه دانش آموزها ندارن
موندم عاجز از دست بی مسولیتی و بی تعهدی و بی کاری و اذیت کردناش ب کجا پناه ببرم
تو این ۱۳ سال هیج جای مسافرت نرفتم اما ایشون کاملا آزاد و راحت و آلاف بودن مسافرتهای زیارتی کربلا ۳ بار جاهای دیگه کاملا انفرادی
و رفت و آمدهای شخصی کاملا تکروی کردن
واقعااا موندم چیکار کنم از ی طرف بچه هام از ی طرف دیگه دلبسته ی ایشون و حرفاشون اعتمادی ندارم نمی تونم هیچ رقمه کنار بیام
هرکی که تجربه ای داشته از بابت مشکل من بگه موندم
گاهی وقت ها ب خودکشی فکر میکنم حل مسله ای ندارم براش
خونوادم شدیدا با حضانت گرفتن بجه ها مخالف شدیددارن ونمی زارن بگیرم اما رفتنم دیگه اون زندگی جای نداره
خواهشا راهنماییم کنید 😭😭😭😭
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
دعاي مادر اجابت شد
آية اللّه حسيني تهراني در كتاب معادشناسي از قول يكي از اقوام كه از اهل علم سامرّاء بوده و مدّتي نيز در كاظمين ساكن بوده و اكنون در تهران مقيم است نقل مي كند :
هنگامي كه در سامرّا بودم مبتلا به مرض حصبه شدم . بيماريم شديد شد و هر چه اطبّاء آنجا مداوا نمودند مفيد واقع نشد .
مادرم و برادرانم مرا از سامرّاء به كاظمين براي معالجه آوردند و در آن شهر نزديك صحن مطهّر يك اطاق در مسافرخانه اي تهيّه كرديم . آنجا نير معالجات مؤ ثر واقع نشد و من بي حال در بستر افتاده بودم . طبيبي از بغداد به كاظمين آوردند ولي معالجه وي نيز سودي نبخشيد .
تا آنجا كه ديدم حضرت عزرائيل وارد شد با لباس سفيد و چهره اي بسيار زيبا و خوشرو و بعد از آن پنج تن آل عبا : حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام و حضرت فاطمه زهرا عليها السلام و حضرت امام حسن عليه السلام و حضرت امام حسين عليه السلام به ترتيب وارد شدند و همه نشستند و به من تسكين دادند و من مشغول صحبت كردن با انها شدم و آنها نيز با هم مشغول گفتگو بودند .
در اين حال كه من بصورت ظاهر بيهوش افتاده بودم ، ديدم مادرم پريشان است و از پلّه هاي مسافرخانه بالا رفت و روي بام قرار گرفت و به گنبدهاي مطهّر موسي بن جعفر عليه السلام و حضرت جوادالائمه عليه السلام نگاهي نمود و عرض كرد :
يا موسي بن جعفر عليه السلام ! يا جوادالائمه عليه السلام ! من بخاطر شما فرزندم را اينجا آوردم شما راضي هستيد بچّه ام را اينجا دفن كنند و من تنها برگردم ؟ حاشا و كلاّ
( البته اين مناظر را اين آقاي مريض با چشم ملكوتي خود مي ديده است نه با چشم سر . زيرا چشم سر بسته و بدن افتاده و عازم ارتحال بود )
همينكه مادرم با آن بزرگواران كه هر دو باب الحوائجند مشغول تكلّم بود ديدم آن حضرات به اطاق ما تشريف آوردند و به حضرت رسول اللّه صلي الله عليه و آله عرض كردند :
خواهش مي كنيم تقاضاي مادر اين سيّد را بپذيريد !
حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله رو كردند به ملك الموت وفرمودند :
برو تا زماني كه پروردگار مقرّر فرمايد پروردگار به واسطه توسّل مادرش عمر او را تمديد كرده است ! ما هم مي رويم . انشاءاللّه براي موقع ديگر .
ها پايين آمد و من نشستم و آنقدر از دست مادر عصباني بودم كه حد نداشت و به مادر مي گفتم : چرا اين كار را كردي ، من داشتم با اميرالمؤ منين عليه السلام مي رفتم . با پيغمبر صلي الله عليه و آله مي رفتم ! با حضرت فاطمه عليها السلام و آقا اباعبداللّه عليه السلام و آقا امام مجتبي عليه السلام مي رفتم . تو آمدي جلوي ما را گرفتي و نگذاشتي كه ما حركت كنيم !
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍏
تدابیر بارداری
🔹موارد توصیه شده بعد از بارداری
1- اولین مورد برای بعد از زایمان خوردن هفت عدد رطب (خرما) است که سبب بردباری فرزند میشود.
2- اولین چیزی که انجام میدهند، آغشته کردن دهان بچه با شیره خرماست که به آن تحنیک گویند.
نکته: این کار باید قبل از ورود هرگونه غذا یا دارو به دهان بچه صورت گیرد.
نکته 2: موارد توصیه شده جهت تحنیک:
الف: خرما
نکته: سنت پیامبر در مورد حسنین علیهم السلام
ب: آب فرات
نکته: سبب دوستی اهلبیت توسط بچه میشود.
ج: تربت امام حسین
نکته: ایمنی از بیماری و دشمن و ...
د: آب باران
نکته: جایگزین آب فرات و تربت امام حسین (ع) اگر در دسترس نبودند.
3- استفاده از جاوشیر (جاشیر)
نکته: نوعی صمغ است - باندازه یک عدس در آب حل کرده و دوقطره در بینی راست و دو قطره در بینی چپ ریخته شود که سبب ایمنی از بیماری و پیشگیری از پریدن در خواب نیز هست؛ نوعی واکسینه کردن (واکسیناسیون اسلامی) است.
4- خواندن اذان و اقامه در گوش راست و چپ نوزاد.
نکته: سبب ایمنی از شیطان است - بهترین زمان برای استفاده از جاوشیر و گفتن اذان و اقامه، قبل از بریدن ناف است.
▫️توضیحات
پیامبر (ص) میفرمایند: «اولین چیزی که خانم زائو باید بخورد رطب است، چون خداوند به حضرت مریم (ع) فرمود: و تنه درخت خرما را به طرف خود (بگير و) بتكان، بر تو خرماى تازه مىريزد، از پیامبر (ص) پرسیدند ای رسول خدا اگر زمان رطب نبود چه کنیم؟ پیامبر (ص) فرمودند هفت خرما از خرماهای مدینه و اگر نبود هفت خرما از خرماهای شهر خودتان، خداوند میفرماید: قسم به عزت و جلال و عظمت و ارتفاع مکانم که خانم زائو روزی که زایمان میکند رطب نمیخورد مگر اینکه اگر فرزند پسر باشد بردبار خواهد بود و اگر دختر باشد هم بردبار خواهد بود.»
(استاد تبریزیان)
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
❌#داستان_واقعی ❌
پدربزرگم می گفت یه روز بعد از آبیاری مزارع داشتم برای ناهار برمی گشتم طرف خونه، که زمین بغلی، تپه مانند بود دیدم یه چوپان قد بلند بالای تپه خوابیده و کلاهشو هم کشیده رو صورتش و دستاشو هم گذاشته زیره سرش پدربزرگم می گفت من فکر کردم حتما این چوپان از ده بغلی اومده و اینجا خوابیده پدربزرگم می گفت هرچی چوپان رو صدا زدم که چرا اینجا خوابیدی و اهله کدوم دهی؟هیچ جوابی نداد و کوچکترین اعتنایی به من نکرد بنابراین یه سنگ برداشته و به طرف چوپانه پرتاب کرده بود می گفت سنگ به چوپانه نخورد ولی یکدفعه چوپانه مثل دیونه ها از زمین بلند شد وبه طرف من دوید پدربزرگم می گفت تا چوپانه از زمین بلند شد دیدم از دستاش ...👇⛔️
https://eitaa.com/joinchat/2311979298C8b0197e42c
پرام ریخت😰