eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
168.1هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۴۹۶🌼 @azsargozashteha💜
2770038.mp3
3.32M
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۴۹۶🌼 @azsargozashteha💜
🌱 هر کس ۵۰۰ « ث» وقت زوال سه شنبه، بنویسد و در دیوار خانه ای که رو به قبله باشد آویزان نماید در امور ثابت، و از حرام و گناه حفظ شود و اگر در کوزه ی آب افکند ومرد و زن بد خلق بخورند با هم مهربان گردند و در وقت نوشتن ذکر « یا دائم یا صمد» . وگفتن آن ۶۰ مرتبه، موجب محبت می شود. جهت رفع ترس طفل و کودک ۶۰ مرتبه بنویسد و در زیر سر او بگذارد، نترسد. « اسئلکَ بِحقّ الثاءِ علیکَ ثابتَ المُثبتَ القویُّ المُقتَدِرُ فلا شیء یُقاوِمِه یا ثابتُ» هرکه به دعوی یا خصمی بیرون آید و خواهد که ظفر یابد و اگر چندان بخواند که حال پیدا کند، دل او از هیچ نترسد . و اگر ۱۶۳۴ «ث» بنویسد و بر هر یکی یک بار این اسم اعظم را بخواند، هر که را شب خواب نیاید، اگر با خود دارد، به خواب رود و اگر ترسیده باشد نترسد. منابع:عرفان ابجدی هر که شب دوشنبه مهتاب ۳۰۰ مرتبه بنویسد و به چرم گیرد و با خود همراه کند به مراد می رسد . و نزد اکابر با عزت و حرمت باشد. وهنگام نوشتن بخواند « یا رحمن یا دائم» « اسئلکَ بِحقّ الرّاء علیکَ یا رفیع الدّرجاتِ ذالعَرش یُلقِی الروحَ مِن اَمره یا رفیع» این اسم بغایت رفیع است و هر که هرروز ۳۰ بار بخواند ، در نظر مردم با شکوه و عزت باشد. و هر چندان که بگوید حال بر روی بگردد و جمله خلایق مطیع اوشوند از انس وجن و وحوش و طیور و افلاک و انجم . واگر مداومت نماید شاهدهای عجیب و غریب کند. منابع:عرفان ابجدی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
📅 🗓 ۳۰ دی | جدی ۱۴۰۲ 🗓 ۸ رجب  ۱۴۴۵ 🗓 20 ژانویه 2024 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام ▪️5 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ▪️7 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها ▪️17 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ▪️18 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ❇️ روز شنبه ۱۰۰ مرتبه : یا رَبِّ الْعالَمِین "ای پروردگار جهانیان" ❇️ این که مربوط به روز است به نام رسول خدا صل الله و علیه و آله و سلم می‌باشد، روایت شده است که هر کس این ذکر را بخواند می شود و در این روز حضرت رسول الله (صل الله و علیه و آله و سلم) خوانده شود. ❇️  (یا ) ۱۰۶۰ مرتبه بعد از نماز صبح موجب و شدن می‌شود. ⛔️ برای و دادن روز مناسبی نیست. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌‌‌. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌‌‌‌. ⛔️ برای روز مناسبی نیست‌. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌. ✅ امشب برای خوب است. ⛔️ برای رفتن روز مناسبی نیست‌‌‌‌‌‌. 🔰 زمان :از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 🔸امروز روز نیکویی  است. 🔸شروع کارها بسیار نیکوست است. 🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد.ان شاءالله 🔹کسی که امروز گم شود، پس از چند روز پیدا میشود. ان شاء الله. 🔹قرض دادن و قرض گرفتن خوب است. 🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔹خرید و فروش و تجارت خوب است. 🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔸صدقه دادن خوب است. 🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « زبـان » است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔹 خواب در این شب درست است. 🔹مسیر رجال الغیب در سمـت جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید. چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیک یا رِجالُ الغیب. السلام علیک ایتها الارواح المُقَدّسه. اَغیثونی بِغَوله و اُنظروا اِلَیَّ بِنَظره یا رُقبا یا نُقبا یا نُجبا یا ابدال یا اوتاد یا غوث یا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🔹 🔹 اذان صبح ۵:۴۴:۱۳ طلوع آفتاب ۷:۱۱:۵۶ 🔹 اذان ظهر ۱۲:۱۵:۰۶ غروب آفتاب ۱۷:۱۸:۳۸ 🔹 اذان مغرب ۱۷:۳۸:۱۵ نیمه شب شرعی ۲۳:۳۱:۲۵ 🌸 🌸 اگر می خواهی به ثروتی دست یابی که قابل جمع کردن نباشد از روز جمعه تا 41 روز و هر روز 41 مرتبه ،این ذکر را تکرار کن  یا مُفَّتِحُ فَتِّحْ یا مُفَرِّجُ فَرِّجْ یا مُسَبِّبُ سَبِّبْ یا مُیَسِّرُ یَسِّرْ یا مُسِّهِلُ سِّهل یا مُتِّمِمُ تَمِّمْ وَ حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ : کل 41 روز را پشت سرهم سریک ساعت بدون تاخیر و بدون عوض کردن مکانی که ذکر را بجا میاوری انجام ده . بسیار مجرب است وهیچ شکی درآن نیست . این ذکر را باید با حضور قلب و دوری از گناهان به جای آورد و نباید فاصله ای در بین ایام ختم صورت گیرد. 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۸:۱۲ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود.
❤️ 🌱 قرائت سوره ی حشر و صد بار ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه 🍃 به نیت سلامتی و تعجیل در فرج 🤲 و بخت گشایی جوانان 🤲
Soreh-hashr-abdulbasit.mp3
33.36M
قرائت سوره 🌱 لطفا در صورت امکان صدای صوت را در خانه هم پخش کنید 🌸
شناختن جهت و راه دعا رسیدن به هر هدفی، راهی دارد، برای استجابت دعا نیز باید راه هایی را پیمود. امام صادق علیه السلام می فرمایند: باید پیش از دعا حمد و ستایش خدا کنی، نعمتهایی را که به تو بخشیده به یاد آوری، سپس شکر و سپاس گویی، آن گاه درود بر پیغمبر و آل او فرستی، سپس از گناهانت یاد کرده اقرار نمایی و از آسیب آن به خدا پناه بری، این است جهت و راه دعا. وفا کردن به عهد نسبت به خداوند شاید انسان خود را مانند ماشینی فرض کند که سازنده یا مالک آن باید همواره نیازهای آن را برآورد، مثل آب، روغن،سوخت و.... و تصور کند چون آفریده خداوند است، خداوند باید همواره او را کمک کند، بدون این که عهدی بر گردن او باشد. ولی چنین نیست، بلکه خداوند عهدهایی بر گردن بنده اش دارد که باید عملی شوند تا خداوند نیز پیمانش را وفا کند. امام صادق علیه السلام در پاسخ عده ای که از علت عدم استجابت دعا پرسیده بودند، فرمود: به دلیل این که شما به عهدهای خود در پیشگاه خداوند وفا نمی کنید،در حالی که خدای تعالی می فرماید: به عهد من وفا کنید تا من به عهد شما وفا کنم.به خدا قسم اگر به عهد خدا وفا کنید، خدای متعال نیز به عهد شما وفا می کند. از جمله عهدهایی که انسان برگردن دارد، عمل صالح است که مصادیق فراوانی دارد، مانند: انجام واجبات، ترک محرمات، قرائت قرآن، صله رحم، کمک به نیازمندان و.... منابع:رهپویان قرآن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ شوخی احمد با احمد درعملیات بیت‌المقدس، دو « احمد» داشتیم که فرمانده بودند و صدای آنها از شبکه‌‌های بی‌سیم مرتب شنیده می‌شد.«احمد متوسلیان» فرمانده لشگر محمد رسول‌الله و«احمد کاظمی» فرمانده لشکر نجف اشرف. در تماس‌های بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شکستن خطوط دشمن، فرمانده‌هان و رزمندگان از لهجه‌های آنها متوجه می شدند که این «احمد» کدام «احمد» است. اما جالب‌تر زمانی بود که دو «احمد» با هم کار داشتند. در مرحله‌ی دوم عملیات که بچه‌های لشگرمحمد رسول الله در دژ شمالی خرمشهر با لشگر۱۰ زرهی عراق درگیری سختی داشتند وکارشان به اسیر دادن واسیر گرفتن هم کشیده شده و احمد متوسلیان با بدنی مجروح عملیات را هدایت می‌کرد، احمد کاظمی با احمد متوسلیان این‌گونه تماس می‌گرفت: احمَد احمَد ،احمَد احمِد، احمَد احمِد. او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجه‌ی تهرانی می‌گفت اما اسم خودش را با لهجه‌ی نجف آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظ‌‌‌تر بیان می‌کرد، به این ترتیب احمد خوب و دوست داشتنی پایه‌ی خنده را برای فرماندهان زیادی که صدای او را از بی‌سیم می‌شنیدند فراهم می‌کرد. یادشان بخیر: احمَد احمَد، احمَد احمِد، احمَد احمِد اخراج حاج احمد ( از خاطرات حاج احمد متوسلیان )🌸🍃 طوری که حاج احمد با نماینده بنی صدر دست به یقه شد وماشین آن ها را سر و ته کرد. او هم تهدید کرد که "من ضمن گزارش کردن این عمل تو، الآن می رم و با هلی کوپتر برای بازدید برمی گردم." که باز هم حاج احمد به او گفت:"توصیه می کنم که سوار هلی کوپتر نشین که از این مناطق عبور کنین، که هوایی هم بهتون اجازه نمی دم!" بالاخره او برگشت و گزارشی برای بنی صدر برد. بنی صدر هم خواستار عزل حاج احمد به عنوان عنصر نا مطلوب از تمامی تشکّل های نظامی شد. حاج احمد درارتباط با این قضیه می گوید:"وقتی آیت الله خامنه ای به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع برای بازدید آمده بودندمریوان، به من گفتند: { بنی صدر داستان شما و برخوردتون رو به امام کشونده بود و از امام درخواست اخراج شما را از کل جریان نیروهای مسلّح و سپاه کرده بود، امّا بنده به امام عرض کردم که من احمد متوسّلین را می شناسم، ایشون آدم مخلص و مقتدریه. اگه می خواین اونو عزل کنین، روی من هم در شورای عالی دفاع حساب نکنین.}" احمد متوسّلیان شخصیتی داشت که شخصی همچون مقام معظّم رهبری تا این حد پای ایشان ایستاده بودند و از حاج احمد به این نحو دفاع می کردند.   لباس سپاه ( از خاطرات حاج احمد متوسلیان )🌸🍃 حاج احمد در یکی از روزهای که منافقین دستور داده بودند که هر که با لباس سپاه یا با ریش باشد با چاقو یا سلاح دیگر به چنین افرادی حمله کنند حاج احمد با ماشین سپاه با چند نفر از همرزمانش روی پل حافظ در حال عبور بودند که یکی از همرزمانش به حاج احمد میگه حاجی تو زن وبچه نداری شیشه ماشین ببر بالا مگه نمی دونی منافقین نارجک تو ماشین پاسدارها می اندازند حاج احمد به راننده میگه بزن ترمز هرکی می ترسه بیایید پایین حاجی میگه (من با خدای خود عهد بسته ام که به دست شقی ترین افراد یعنی اسراییل ها کشته  شوم) این حرف حاج احمد در پاییز سال 1360که هنوز حاج احمد در نبرد با دشمنان بعثی هستیم می زند چون که او با خدا عهد بسته بود وخدا هم خلف وعده نکرد وبه آرزویش رساند واین اتفاق در تاریخ 14/4/1361 می افتد وبرای همیشه حاج احمد از بین ما رفت ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پاسخ_اعضا ❤️🍃 سلام .در جواب خانمی ک تو جمع نمیدونن چی بگن ،اولا خیلی هم خوبه ،سخن ک اندک باشه گنا
❤️🍃 با سلام و احترام به محضر امام زمان عصر و شما خواهرام و برادران گرامی انشالله که حال دل همتون خوب و خوش باشد و ی خسته نباشید به حبیبه خانم گل انشالله اجرت با خانم فاطمه الزهرا (س)🤲 پاسخم به اون خانوم که گفتن اسپرم شوهرشون سفر هستش و به تموم خواهرانی که مشکل تنبلی تخمدان دارن خانومها تنبلی تخمدان اصلا مشکل بزرگی نیست من خودمم مثل شما فکر میکردم یعنی 7 سال پیش مشکل تنبلی تخمدان داشتم چندین دکتر فوق متخصص زنان و نازایی رفتم هیچ تاثری نداشتن داروهاش بطوری که تخمدانهام صفر بود و قصد بارداری داشتم یکی از خواهرا خدا خیرش بده ی دکتر بهم معرفی کردن تو قم ی دکتر معمولیم هست دارو گیاهی میده بخدا خواهرا در عرض سه ماه داروهاشو دقیق استفاده کردم یعنی تمام وقتم گذاشتم سر داروهام چندتا قرص گیاهی و عسل کوهی و چنتا معجون که به شوهرمم داه بودن خلاصه بعد سه ماه بنده به لطف پرودگارو دست خوب خانم دکتر حامله شدم و ی دختر خوشکل و با نمک خدا بهم داد دکتر خیلی خوبی هستن ایشون خدا خیرشون بده حتی تو بارداری هم چندین بار منو با ارتباط تلفنی مداوا کردن حالا از این خانم دکتر من ی شماره تلفن دارم میزارم براتون شما میتونید زنگ بزنید و ادرس وقت بگیرین برای مشکلات منم دعا کنید اگر مشکل از آقاتون باشه و اسپرمش صفر هم باشه این خانم دکتر داروهاش معجره میکنه التماس دعا خانم دکتر معصومه قرا سویی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام برای خواهر عزیزی که گفتند همسرشان نسبت بهش سرده و فرزند معلول داشتند که از دنیا رفته،میخواستم بگم عزیزم شما روزهای سختی را پشت سر گذاشتی ،تو روزهای سخت آدم ممکنه نسبت به بعضی چیزها غفلت کنه،البته انتظار می‌ره همسرتون این مسأله را درک کنه حالت بعد فوت بچه میگه بیا عین همخونه با هم زندگی کنیم و راضی به جدایی هم نیست،بنظرم آنقدر به روحیه خودت برس که خودبخود خودش سمت شما کشیده بشه رابطه تون را با خانواده ها محکم کنید که در صورت لزوم از شما پشتیبانی کنن هدفمند زندگی کن اما محبت را گدایی نکن با زبون خوش همسرت رو به خودت جذب کن نه با منت کشی مثلا لباس خوشگلی بپوش براش یک خوراکی که دوست داره ببر بهش بگو اینو درست کردم برای همسر دوست داشتنی بد اخلاق خودم😃 و دیگه صحبت را ادامه نده محبت های جدید و کوچک باعث جذابیت زندگی میشه بهش هرزگاهی بگو تو شرایط گذشته تو پناه خوبی برام بودی،الهی که خدا سایه تو روی سر من نگه داره انشاءالله ایشان هم قلبش به زندگی گرم میشه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام حبیبه خانم عزیز درود بر شما با کانال خوبتون درجواب اون خانم روانشناسی که طرف صحبتش با خانم های که وارد زندگی متاهل ها میشون وزندگی هارو خراب میکنن واقعن حرف دل خیلی هارو زد خدا لعنت کنه زنا های ک اشیونه زن دیگه خراب می‌کنه الهی که یه جای چوب این کارشونو بد بخورن که باعث خراب شدن زندگی می‌شون خانمی اعتراض کردبود وچراتوروانشناس اینجوری حرف زد حرف هاش بنظرم درست ب جا بود حرف بدی نزد بودبانوی باشخصیت خودفروشی نمیکنه زن بااصالت پا تو حریم وزندگی زن دیگه نمیزار زن باشخصیت با مرد زن دار با مرد نامحرم ارتباط نمیگیره بله اسم زن خییییلی با ارزش و بزرگ اما به هرزنی زن نمیگن زنی که هرزگی و کارش ویرانه کردن آشیانه زن دیگس زن نیست ایناعذرخواهی میکنم ازهمه زنان وخانهای محترم پاک ایران وگروه اینا یکسری دزد هستن تو خیابونا دنبال مردا تو خیابون تور کنن و بتیغن و ی مدت هرزگی کنن به اینا زن نمیگن که حمایت میکنید حرف دل خیلی از خانمهاهست چرا بدتون اومد والا بااین اوضاع جامعه بعضی خانمها فقط خودشونو ابزار کردن همین واقعن اسم زن رو زیر سوال بردن ما زنانی داشتیم و داریم که افتخار هستن ما بانوی مثل خانم حضرت زهرا س داریم والگومون خانم حضرت زهرا ومادرای شهدا هستن بااسم زن معامله نکنین وارد زندگیا نشین اگه شوهر نداری یا اگه شوهر داری وارد رابطه نامشروع میشی برای چی آخه چرا زندگی خودتو خراب میکنی ی زندگی دیگه هم خراب میکنی الان خانمهای هستن برای منبع درآمد سرکار میرن ونون حلال زندگیشون میارن ازصدتا مردهم مرد تر هست یکم ب کارتون ب ویرانی هاتون دقت کنین که پشت این کارت آه وناله ونفرین هست از آه و ناله ونفرین بترس که بدجور دامنتو میگیره یکم عاقلانه زندگی کنیم ببخشید طولانی شدومن از خانم روشناسی که نوشته بود خیلی خوشم اومد حرف دل خیلی خانمها زد ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی ❤️🍃 مهسا حمید آروم گفت مرجان خواهش میکنم آروم باش !...دختره گناه داره تنهاس ...کس
🌸🍃 مهسا اصلا من به کنار فکر کردی اون داداش منصور ولت میکنه ؟...مامانش چی؟...اونا مقصر حال فعلی منصور رو تو میدونی !...تا نبودنت نکنن دست از سرت بر نمیدارن !...فعلا دوتا راه نجات داری اولیش اینه منصور خوب شه که احتمالش یک از هزاره و راه دوم اینه با من بیای بریم ! روم رو برگردوندم و گفتم محسن گو.رتو گم کن !...هر کاریم کنی من نمیام !...نمیخوامت نمیام !...فهمیدی محسن دستاش رو بالا برد و گفت خود دانی و از اتاقم رفت ! واقعا سر در گم بودم ...نمیدونستم با این دست و پای گچ گرفته کجا برم! که دیدم یهو مامانم اومد تو اتاق! وای خدایا باورم نمیشد !...برام مثل معجزه بود ! با دیدن مامانم بغضم ترکید و گفتم اومدی مامان !...اومد پیشم و گفت آره دخترم ...آره قربون شکل ماهت برم...مگه تو بی صاحبی که اینجا ولت کنم ؟ چیزی از خوشحالیم نگذشته بود که دیدم بابامم وارد اتاق شد! با چشمای ترسیده نگاهش کردم که بابام سرش رو تکون دادو نچ نچ کرد! بعد گفت:ببین چیکار کردی ؟...بع. میگفتی چرا منو میفروشی ؟...وقتی نمیفروشمت اوضات اینه مهسا!...زدی پسر مردم رو انداختی رو تخت بیمارستان داره می.میره ...خودتم این حال و وضعیت! جرئت گفتم چیزیو نداشتم آخه اونموقع منصور رو نداشتم که پشتم در بیاد ! ساکت بودیم که نتونستم تحمل کنم و گفتم خب ...خب حالا تکلیف چیه؟ بابام اومد و نگاهی به پولای روی میز کرد و برشون داشت ! و گفت خداروشکر هنوز بابات غیرت داره و به قول تو بی غیرت نیس که توی بیمارستان ولت کنه !...میریم خونه! شاید عجیب بود ولی اونموقع انگار دنیارو بهم دادن دنیارو به من دادن که به خونه ای میرفتم که توش کلی کتک خوردم و زج..ر کشیدم! بابام پولای حمید رو برداشت و با خودش برد و منن اعتراااضی نکردم که مبادااا از تصمیمش بر گرده! از اینکه آواره نمیشدم خوشحال بودم و نمیدونستم بابام باز چه خوابی برام دیده ! با اینکه دکترا گفتن بهتر چند روز دیگه اونجا بستری باشم بابام گفت حوصله ندارم شمال بمونم و کارای ترخیصم رو کرد تموم که شد اومد و گفت پاشو بریم مامانم اومد سمتم و گفت بلند شو دختر یکی یدونم!...بلند شو طفل معصومم! ولی مگه دل من رضا میداد؟...اصلا نمیتونستم منصور رو اونم تو ی این حالی که توی بیمارستان بستریه و مشخص نیس امروز بره از این دنیا یا فردا تنها ول کنم برم! به بابا گفتم میشه منو مامان دو تنها بزاری میخوام کمکم کنه لباسم رو عوض کنم ! که بابام ابرو بالا انداخت و گفت زود باش و رفت بیرون! دستاری مامانم رو فوری گرفتم و گفتم مامان...مامان تورو خدا منو ببر پیش منصور ببینمش بعد بریم ...دارم میمی.رم مامانم چشماش پر غصه شو و گفت باشه دخترم ...باشه ...پاشو بریم گفتم مامان...بابا...باباچیزی نگه...بدبخت نشم! مامانم درحالی که کم‌کمکم میکرد روی تخت بلند شم گفت نگران نباش چیزی نمیگه! از روی تخت بلند شدم و به سمت اتاق منصور راهی شدم بابام اصلا نپرسید کجا ...انگار خودش میدونست و پشت سرمون آومد تا دیدم فرشید و مامانش شو.که زده دارن به اتاق منصور نگاه میکنن مامانش همینجوری با دست میزد روی قفسه سی.ه اش و گریه میکرد آروم گفتم مامان ...مامان منصورم...مامان رفت ! مامانم گفت چیزی نیس قربونت برن بیا بریم توی اتاقت...درست نیست اینجا الان داداش و مامانش هستن دعوا میشه ! ولی من میدونستم مامانم میخواد منو از اونجا ببره ! گفتم نمیام...منصورم داره میره من بیام کجا ...منصورم داره میره مامان...بدبخت شدم...مامان دعا کن منم برم من نمیتونم ببینم اینو !... مامان من اونو از توهم بیشتر دوس داشتم! مامانم همش قربون صدقه ام میرفت و میخواست منو ببره بلند گفتم منصورم ...منصورم چی شده ؟ ولی مامان منصور اینقد حالش بد بود که اصلا متوجه حضور من نشد ! داداششم یا نیم نگاه انداخت و بعد با چشمای اشکی به اتاق ای سیو خیره شد دیگه نتونستم تحمل کنم دیگه نتونستم اونجا وایسم و منتظر جواب باشم به مامانم گفتم کمکم کن زود برم مامانم که دیگه چاره ای از دستش بر نمیومد زیر بغلم رو گرفت و آروم آروم به اتاق منصور نزدیک شدیم ! به اتاق منصور رسیدم و با چیزی که دیدم قلبم میخواست از جاش بزنه بیرون منصورم...عشقم...زندگیم....روی تخت افتاده بود و دکترا و پرستارا تاری میکردن وا با شو .ک دادن بهش به زندگی بر گردونن! حس کردم جلوی چشمام داره سیاهی میره ولی به خودم مسلط شدم و گفتم مهسا...مهسا نباید بیهوش شی ...باید با چشمای خودت ببینی منصور رو چجوری داری از دست میدی ! ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🔹مشکلات زایمان ▫️نکات 1- زایمان بایستی طبیعی باشد؛  متأسفانه امروزه در کشور ما حدود ۷۵ درصد زایمان‌ها به‌صورت سزارین است و این به علت مشکلات و سختی زایمان است( درحالی‌که در اروپا ۱۴ درصد و در آمریکا ۳۵ درصد زایمان‌ها به‌صورت سزارین است). 2- دو عوذه (دعایی که با اعوذ شروع میشود) برای زنی که وارد ماه آخر بارداری شده است: 2.1- این آیات در یک کاغذ نوشته شود برای زن باردار، زمانی که وارد ماه خودش شود (ماه نهم بارداری) که زایمان در آن ماه انجام می‌شود، خیلی مبتلا به درد زایمان و سختی نمی‌شود، روی این کاغذ پارچه‌ای را آرام ببندند و محکم گره نزنند و بنویسند ﴿أو لم ير الذين كفروا ان السموات والارض كانتا رتقا ففتقناهما وجعلنا من الماء كل شئ حى افلا يؤمنون﴾ ﴿وآية لهم الليل نسلخ منه النهار فإذا هم مظلمون والشمس تجري لمستقر لها ذلك تقدير العزيز العليم والقمر قدرناه منازل عاد كالعرجون القديم لا الشمس ينبغي لها ان تدرك القمر ولا الليل سابق النهار وكل في فلك يسبحون وآية لهم انا حملنا ذريتهم في الفلك المشحون وخلقنا من مثله ما يركبون وان نشأ نغرقهم فلا صريخ ولا هم ينقذون إلا رحمة منا ومتاعا الى حين﴾ ﴿ونفخ في الصور فاذاهم من الاجداث الى ربهم ينسلون﴾، و پشت کاغذ این را بنویسید ﴿كأنهم يوم يرون ما يوعدون لم يلبثوا إلا ساعة من نهار بلاغ فهل يهلك إلا القوم الفاسقون﴾ ﴿كأنهم يوم يرونها يلبثوا إلا عشيه أو ضحيها﴾، و این کاغذ را وسط بدن زن قرار دهید و وقتی فرزند متولد شد سریعاً این کار را قطع کنید و حتی یک ساعت هم آن را باقی نگذارید. 2.2- سوره قدر را برای او بنویس و با این عوذه او و آنچه در شکم او است را تعویذ کن، با مشک و زعفران بنویس و بشوی و آب آن را به او بنوشان و روی فرج او بپاش، عوذه این است ﴿اعيذ مولودي بسم الله بسم الله وانا لمسنا السماء فوجدناها ملئت حرسا شديدا وشهبا وانا كنا نقعد منها مقعد للسمع فمن يستمع الان نجد له شهابا رصدا﴾، سپس بخوان بسم الله بسم الله اعوذ بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم انا وأنت والبيت ومن فيه والدار ومن فيها نحن كلنا في حرز الله وعصمة الله وجيران الله وجوار الله آمنين محفوظين، سپس معوذتین بخوان و با سوره حمد شروع کن و قبل از آن دو، با سوره توحید، سپس بخوان ﴿افحسبتم انما خلقناكم عبثا وانكم الينا لا ترجعون فتعالى الله الملك الحق لا إله إلا هو رب العرش الكريم ومن يدع مع الله الها آخر لا برهان له به فانما حسابه عند ربه انه يفلح الكافرون وقل رب اغفر وارحم وأنت خير الراحمين﴾ ﴿ لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾ ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾ ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾ ﴿هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾، سپس بگو مدحورا يشاق الله ورسوله اقسمت عليك يا بيت ومن فيك بالاسماء السبعة والاملاك السبعة الذين يختلفون بين السماء والارض محجوبا عن هذه المرأة وما في بطنها كل عرض واختلاس أو لمس أو لمعة طيف مس من أنس أو جان، وقتی این را خواندی این را بخوان اعني بهذا القول وهذه العوذة فلانا واهله وولده وداره ومنزله واهله وولده فليسم نفسه وداره ومنزله واهله وولده وليلفظ به، و بگو أهل فلان بن فلان، وولد فلان بن فلان. او و فرزند او دچار آفت، خبل و جنون نمیشود باذن الله. 🔹درمان زایمان سخت و تسریع در زایمان (زایمان راحت) - در صورت رد شدن از زمان زایمان و رد شدن ایام بارداری بمیزان نه ماه و نه روز و نه ساعت، بچه درون شکم مادر میمیرد و در صورتی که درد زایمان ندارد حتما موارد زیر را انجام دهد (ممکن است اشتباه محاسباتی نیز باشد) - توصیه های زیر جهت راحت زایمان کردن نیز میباشد. ▫️علت سخت زاییدن 1- خوردن گشنیز (سبب ناباروری نیز میشود) نکته: گشنیز و سبزی شاهی جزو سبزیجات مضر میباشند. ریحان، حوک، کاسنی و خرفه جزو بهترین سبزیجات هستند. 2- کم تحرکی 3- تغذیه نامناسب ▫️درمان 1- شربت زعفران. 2- انجدان. 3- خواندن سوره مریم مخصوصا آیات 23، 24 و 25 (بسیار کاربردی). 4- راه رفتن در ماه پایانی. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام جواب خانمی که میگه دخترم با اینکه کلاس تفسیر قرآن میره اما با خداوند انس نگرفته و فکر می کنه که خداوند بین بنده هاش فرق می گذاره 🌷🌺🌹🌺🌺🌹🌹🌹🌹🌷 عزیزم دخترت را کنار رود خانه و یا جنگلی که مشرف به کوهی باشه ببر و بهش بگو خوب به این مناظر دقت کن خداوند همه مخلوقات و موجودات را بر اساس حکمت و علم و رحمت خودش آفریده اولا چون زنان، نان آور خانواده نیستن پس مسئولیتی در قبال زندگی ندارند بنابراین نصف ارث هم کفایتشان می کنه دوماً مرد مهریه نداره ولی زن مهریه داره پس زنان با نصف از ارث پدر و بعضاً مهریه های سنگین خیلی از مردان بیشتر سود می برند . به دختر خانمت بگو اگر باران نبارد جن و انس هم جمع شوند و با مجهز ترین دستگاه‌ها نمی توان قطره ای باران تولید کرد از لطف و محبت خداوند نسبت به بنده هاش بگو که خداوند اینقدر بنده ها شو دوست داره که هیچ گاه ترکشان نمی کنه و در تنها ترین لحظات کنار بنده هاش می مونه خداوند همیشه بیداره و برای بندگانش رحمت و نعمت و برکت می فرستد خداوند تمام عیوب بندگانش را می پوشاند و آبرویشان را حفظ می کند برای تمام امورات بندگانش وسیله فرستاده و نمی گذارد بندگان سختی بکشند اگر بنده ای ، در این دنیا دچار ضرر و زیان می شود بخاطر کم توجهی که به لطف خدا داشته ، خود بنده راهش را گم کرده است و در سختی ها و بلا ها افتاده است 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 لطفاً پیامم رو براش بزارین مادر عزیز با ی سرچ ساده راحت میتونی جواب دخترت رو بدی . نگو تورو خدا این حرفو که از خدا بدش میاد .😔😔 اتفاقا خدا حواسش به زنها دو برابر مردها بوده گلم می‌دونی چرا دیه مرد دو برابر دیه زنه ؟ چون وقتی مردی فوت میشه دیه اش به زنش میرسه و وقتی زن فوت میشه دیه اش به شوهرش حالا اینجا سهم زن بیشتره یا مرد ؟ با اینکه ظاهراً ارث مرد دو برابر زن است امّا با دقّت بیشتر روشن مى شود که از یک نظر ارث زنان دو برابر مردان مى باشد! و این بخاطر حمایتى است که اسلام از حقوق زن کرده است. توضیح اینکه اسلام وظائفى بر عهده مردان گذارده که با توجّه به آن نیمى از درآمد مردان عملاً خرج زنان مى شود، در حالى که بر عهده زنان چیزى گذارده نشده است، مرد باید هزینه زندگى همسر خود را طبق نیازمندى او، از مسکن و پوشاک و خوراک و سایر لوازم بپردازد، و هزینه زندگى فرزندان خردسال نیز بر عهده اوست، در حالى که زنان از هرگونه پرداخت هزینه اى حتى براى خودشان معاف هستند، بنابراین یک زن مى تواند تمام سهم ارث خود را پس انداز کند، در حالى که مرد ناچار است آن را براى خود و همسر و فرزندان خرج کند، و نتیجه آن عملاً چنین مى شود که نیمى از درآمد مرد براى زن خرج مى شود، و نیمى براى خودش، در حالى که سهم زن همچنان بحال خود باقى مى ماند. حالا قضاوت با شما گلم . به دختر نازنینتم بگو ❤️ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 باسلام خ مت شما حبیبه خانم مهربان ودوستان دانای مجازی گروه لطفا خواهش میکنم سوال بنده حقیر هم لطفا بزارین سوال من این است آیا شما درباره بیماری ژنیتکی گوشه چیزی میدونید آیا این بیماری قابل درمانه من پسر خواهرم درگیر این بیماری است خوب بود ولی الا ن تمام بدنش لمس شده وحرکت نداره کم اشتها شده وبدنش میلرزد لطفا براز تموم مریضها دعا کنید وبرای این عزیز ما با تشکر از همه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 سلام دوستان به راهنمایی وکمکتون نیازدارم دختری دارم 25ساله وکارمند با آقایی 30ساله برا ازدواج اشنا شدن الان مدت 5ماه ازآشنایی میگذره درهفته دوبار باهم به گردش وتفریح میرن دخترم خیلی به این اقا وابسته شده البته اون اقا هم دخترم روخیلی دوست داره برا دخترم طلا لباس وخیلی خرج های دیگه انجام میده من چون خودم خیلی مقیدم ازاین کارها رنج می برم وچند سری با دخترم سرهمین بیرون رفتنا دعوا کردم حتی شوهرم ازاین رابطه خبر نداره چون اصلا اجازه نمیده درضمن دخترم میگه من باید با این اقا تا یکسال در ارتبا ط باشم تا خوب بشناسمش منم از آبروم میترسم در ضمن این آقا هم دیگه حرف خواستگاری نمی زنه میگه باید تا یکسال بگذره تا باهم شناخت پیدا کنیم دوستان به راهنمایتون احتیاج دارم با تشکر🙏🙏🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ حبیبه خانوم یک خواهش هم دارم تو رو خدا هر عزیزی توی تهران یا تبریز دکتر خوب کلیه سراغ دارن ادرسشو بدن پسر دایی دارم دکتر گفته دوتا کلیش خراب شده تو رو خدا هرکس این مشکل داشت خوب شده لطفا بگن هم آدرس دکتر بدن خدا خیرتون بده اخه بنده خدا یک دونه بچه داره جوون 😔😔 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به دوستان عزیزم من یه دختر دارم که بیست ساله هست با قد 150 آیا راهکاری هست که قد دخترم یه مقداری بلندتر بشه البته تو همین گروه خوندم که باید حجامت کنند ولی دخترم به هیچ عنوان قبول نداره اگه راه حلی دیگه ای هست لطفاً منو راهنمایی کنید ممنون از همگی خواهران ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقتتون بخیر ممنونم از کانال خیلی خوبتون برای رفع تیرگی زیر بغل و کشاله ران راهکاری دارید خیلی زیاد از تیرگیش رنج میبرم و باعث شده جلو همسرم اصلا اعتماد به نفس نداشته باشم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ممنون از کانال خوبتون از دوستان در باره خلط پشت گلو سوال دارم خیلی اذیت میشم ممنون از راهنمایتون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان عزیزم یه سوالی داشتم اگر کسی تجربه ای داره ممنون می شم راهنمایی کنه، بچه خواهر من ۵۳ روزشه . تو خونه ی خودشون بی نهایت بچه ی بی قراریه خوب نمیخوابه همش در حال گریه و بی قراریه مخصوصا از ساعت ۸ شب به بعد که دیگه غیر قابل کنترله اما وقتی خونه ی ما میاد بی نهایت آروم میشه خواب راحتی داره وقتی بیداره کاملا آرومه حتی شب . به نظرتون دلیلش چی میتونه باشه ؟ ؟؟ نیاز به دعایی چیزی داره که تو خونشون ارامش داشته باشه؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ یه سوال دیگه ای هم داشتم. مادرم یک سال پیش بیماری زونا گرفت تو قسمت پهلو و شکمش و پوستش به شدت آسیب دید . الان بعد از گذشت یک سال تو همون قسمت ها هنوز خیلی درد داره. اگه کسی تجربه ای تو این زمینه دارد لطف کند و راهنمایی کند. متشکرم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت هم گروهی های عزیز و ادمین جان خانما ها برای اینکه پوست جنین سفید بشه خانم باردار چی بخورد که خوب باشه تشکر از همه عزیزان مامان یاسین ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام اون خانمی که رابطه داشته با برادر شوهر درسته توبه کنه خدا میبخشه اما اگر همسرش بفهمه چطور میتونه ببخشه همسر من توبه کرده وازم خواست ببخشم اما من نمیتونم لطفا راهنماییم کنید همسرم حرف نمیزنه ولی من از گذشته میترسم میگم شاید یکبار نبوده ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام یک دختر ۱۱ ساله دارم. خیلی لاغره و غذا زیاد نمیخوره موهاش کم پشته بشدت. وبیشتر وقتها ریزش هم داره. قدش هم نسبت به هم سالاش کوتاهه . ممنون میشم راهنماییم کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان دوتا پسر دارم ۶و ۳ساله.مشکل من اینه که خیلی بهم وابستن طوریکه تا سوپرمارکت سر کوچه میرم باید باهام باشن دیگه کلافه شدم کار بانکی کار اداری یا تشییع حتی آرایشگاه هرجا برم باید باهام باشن البته پسر بزرگم قبلا اینجور نبود پیش مامانم میموند ولی از وقتی کوچیکه بدنیا اومده بد قلق شده اگه بزرگه بمونه کوچیکه هم میمونه مشگل بزرگست.شغل شوهرمم جوریه که فقط سر ظهر همه جا تعطیله اون خونست .کسی بوده اینجوری بوده باشه؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به همه دوستان وممنون ازگروه خوبیون ببخشیدمامان من چندماه که کف پاهاش ودست هاش خیلی شدیدمیسوزه دکترم رفته ازمایشم داده قندچربیش خوبه البته فشارخون همیشه داره وقرص فشارمصرف میکنه اماتاثیری روپاهاش نداره وخیلی میسوزه لطفاهرکس میدونه راهنمایی کنه بنده خدابخداخواب نداره تاصبح تورخت خواب میشینه ممنون ازهمه اجرهمه شماباخانم فاطمه زهرا(س) 👇❤️ @adminam1400
😍❤️ سلام.درمورد چالش مهربونی میخواستم بگم که مهربونترین آدم زندگیم بعداز ازدواج مادرشوهرمه.ماطبقه ی دوم خونه ی مادرشوهر پدرشوهرم نزدیک به۱۵ سال زندگی میکنیم.ایشون درمدت این سالها خیلی خیلی به من لطف داشتن.مثل یک مادر بامن مهربون بودن اگربخوام از خوبیهاشون بگم یه کتاب میشه.انشاالله خدا سایشون رو ازسرماکم نکنه.برای سلامتی وفرج آقامون صلوات.🙏ازطرف ح.آ 💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜 سلام وعرض ادب خدمت شما دوستان عزیز در مورد چالش مهربانی خواستم بگم اول خدا توزندگی من در حق من خیلی مهربان بوده جایی که به صفر رسیدم امیدی نداشتم کسی را نداشتم از ته دل صداش زدم گفتم ایاک نعبد وایاک نستعین به همون خدا اون جور درو برام باز کرد وکمکم کرد بلندم کرد نزاشت منت کسی رو سرم باشه نزاشت کسی از ناراحتی های زندگیم خبر دار بشه همیشه میگم خدایا شکرت ممنونم که بنده حقیر را فراموش نکرده ویه مادرم داشتم فرشته بگم کم گفتم خدا رحمتش کنه من حامله بودم بچم دختر بود پیش مادر شوهرم زندگی می کردم بهم نمی رسیدن بیشتر موقع ها گرسنه بودم مادرم با برادرم زندگی می کرد سهم غذا ومیوه خودش برام می آورد خدا مادرم رحمت کنه حقشان حلال کنه این یه نمونه از کاراش بود مادر م گل بود حیف که دیگر نیست آخه من پدرم موقعی که در شکم مادرم بودم از دست دادم مادرم هم پدر بود برای شش تا فرزند هم مادر خدا همه ماران آسمانی رحمت کنه لطفا اگر مقدور هست برای مادر من وهمه مادر های آسمونی فاتحه بخونن بخونید اسم مادرم ترنج هست ممنون 💜💜💜💜💜💜💜💜💜 سلام برای چاله ش مهربانی نوشتم ما پنج تا خواهر برادریم که خیلی باهم مهربونم از بچه گی پدرمون از دست دادیم برادر کوچکم شش ماهش بود الان همه باهم خیلی مهربونم هممون دستمون تنگ چوزو خانواده های کم درامدیم ولی باز هم هوای هم داریم برادر کوچکمان وز مالی بهتری داره وبه همه ما کمک می کنه به مادرم به برادرم خیلی مهربون از همون بچه گی نصبت به ما مهربوتر بود ما همیش دعاش می کنیم؟؟؟ ولی زنش که ما چند وقت پیش رفتیم خونش خیلی با ما بد حرف زد و گفت شوهر من مرکز بهزیستی که به شما ها کمک می کنه خیلی دل ما شکست چون ما از بچه گی همه حامی هم بودیم ما دخترا قالی می بافتیم تا زندگیمون بگزره مثلا مادرم با کار کردن توی خونه مردم ما را بزرگ کرده حالا یک از راه رسیده این توری میگه ما همیش داداشمون دعا می کنیم ولی از خدا می خوام که جواب حرف زنش بده ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ روزى اشعث بن قيس (سردسته منافقان ) وارد مسجد كوفه شد، ديد اميرمؤ منان على (ع ) بالاى منبر است و عجم ها، اطراف منبر را گرفته اند، از روى توهين به عجم گفت : ((اين عجم ها كيستند كه تو آنها را در اطراف خود جمع كرده اى ؟)) حضرت على (ع ) شديدا پاسخ او را داد و حتى سخنى فرمود كه از آن استفاده مى شود كه ((اشعث )) شكم گنده بود، آنگاه فرمود: ((همين عجم ها هستند كه روزى شما را به انگيزه برگرداندن شما به اسلام خواهند زد، همان گونه كه شما (عرب ها) در آغاز اسلام آنها را براى دعوت به اسلام زديد)). به راستى امروز مصداق سخن على (ع ) در ايران آشكار شده ، كه عجم ها (ايرانيان ) به عنوان دفاع از اسلام ، با حكومت هاى مزدور عرب و مزدوران آنها در جنگند و رو در روى آنها تا سر حد شهادت ، ايستاده اند كه از اسلام عزيز حمايت نمايند، آيا اين پيشگويى يك معجزه نيست ؟! بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از ((خرائج و جرائح )) نقل شده كه اشعث بن قيس اذن خواست كه در منزل على (ع ) وارد شود، قنبر او را اذن نداد، و لذا او بر بينى قنبر كوفت و از بينى او خون آمد. حضرت از منزل بيرون آمد و گفت : (مالى و لك يا اشعث )؟ اى اشعث ، من با تو چه كرده ام كه چنين مى كنى اى اشعث ؟ به خداى كه اگر از پهلوى غلام ثقيف عبور كنى ، موهاى اسافل اعضاى بدن تو به لرزه درمى آيد. گفت : غلام ثقيف كيست ؟ فرمود: غلامى است كه حكومت آنها را به دست مى گيرد، و هيچ خانه اى در عرب باقى نمى ماند مگر آن كه ذلت و خوارى و پستى را در آن وارد مى سازد. راوى در اين خبر مى گويد: مراد از غلام ثقيف ، حجاج بن يوسف ثقفى است كه در سنه هفتاد و پنج به ولايت كوفه رسيد و بيست سال حكومت كرد و در سنه نود و پنج از دنيا رفت . بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ هنگامى كه دختر يزدگرد بر عمر وارد شد، دوشيزگان مدينه (براى ديدنش ) از بامها سر برآوردند، و چون داخل مسجد شد، مسجد به نور جمالش ‍ روشن شد، تا آن جا كه فرمود: پس اميرالمؤ منين (ع ) به عمر فرمود: او را مخير كن تا مردى از مسلمانان را اختيار كند و به جاى غنيمت آن مرد حسابش كن (يعن بابت سهم او از غنايم جنگ حساب كن ) پس (عمر وى را مخير كرد و) او خدمت امام حسين (ع ) آمد و دست بر سر او گذاشت ، اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: نامت چيست ؟ عرض كرد: جهان شاه ، فرمود: بلكه شهربانو است و سپس به حسين (ع ) فرمود: اى اباعبدالله فرزندى كه بهترين اهل زمين است از اين زن نصيب تو خواهد شد، و على بن الحسين (ع ) از او متولد شد، و به آن جناب مى گفتند پسر دو انتخاب شده ، چون كه از ميان عرب بنى هاشم انتخاب شده و از ميان غير عرب فارس . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
و ❤️ هیچ وقت به گوشی عباس دست نمیزدم ولی اون روز بلافاصله بعد از رفتنش موبایلش رو که هنوز توی بازی بود رو برداشتم و رفتم توی پیامهاش .. اسم نرگس رو مامان پسرم سیو کرده بود .. دستهام میلرزید .. پیامهای اخیرشون رو خوندم .. نرگس تو همه ی پیامهاش عباس رو عباس جونم خطاب کرده بود و دلم میخواست الان نزدیکم بود و تکه تکه اش میکردم .. آخرین گفتگوشون همین یک ساعت پیش بوده که نرگس گفته بود نگرانم بچه به دنیا بیاد و یک دونه لباس نداره تنش کنیم .. عباس جواب داده بود نگران نباش نرگس گلی فردا میریم هر چی لازمه میخریم .. دیگه چیزی نمیدیدم .. عباس .. عباس من .. به کسی غیر از من هم گفته بود گلی ... مگه من فقط گل عباس نبودم .. دیگه حتی یک ثانیه نمیتونستم و نمیخواستم عباس رو ببینم .. سریع ساک کوچکی برداشتم و وسایل شخصیم رو جمع کردم .. در تمام این مدت اشکهام بی اختیار میریخت و باعث کند شدن کارم شده بود .. وسط سالن مانتو میپوشیدم که عباس برگشت .. با تعجب نگاهم کرد و پرسید مریم .. چی شده .. چرا گریه میکنی .. قدمی به سمتم برداشت که بلند داد زدم سمت من نیا .. عباس هم با صدای بلند پرسید چی شده؟ کی بهت حرفی زده؟ با دست اشاره ای به موبایلش کردم و گفتم اون ... حرفهای خصوصیت با نرگسسس گلییی جونت رو بهم گفت .. ساکم رو برداشتم و دیگه منتظر یک کلمه حرف از جانب عباس نشدم و از خونه زدم بیرون .. 👇👇👇 ادامه 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5 داستان عباس و مریمه ها😍🙈👆🏻 ترکونده کل رو💪🏻 از دستش نده این داستان 😍🔞👆🏻👆🏻 کاملش سنجاق شده✅✅
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/2311979298C8b0197e42c کانال مخصوص میباشد❌❌❌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 باسلام خ مت شما حبیبه خانم مهربان ودوستان دانای مجازی گروه لطفا خواهش میکنم سوا
💜🍃 سلام حبیبه خانم خداقوت.. تشکربابت تمام زحماتتون.. خواهری که گفتن یبوست دارن وهمه راهها رورفتن درمورد بواسیر که توکانال راههای زیادی هست توهمین کانال جستجوکنند.. ولی حرف من اینه که عزیز شماکه میگین چهل دقیقه باید توی دستشویی بشینی برای دفع وزانوهات هم خراب شده خب از توالد فرنگی استفاده کن. اگه توالد فرنگی ثابت هم نداری از اون پلاسیکی ها بگیر هم از کمر درد وهم از زانودرد نجاتت میده لااقل بیشتر از این آسیب نمیبینه خداخیرت بده. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام خدمت دوستان خانمی که گفتن مامانجون دندون مصنوعی عوض کردن مادر من هم همین مشگل را داشتن فقط باید با شربت دیمن هیدرانات غر غر کنند ودهنشون را بشورند دیگه خوب میشه 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام دوست عزیز برای روفرشی دور کش بگم یکی از دوستام از روفرشی های ضخیم یزدی خرید داد دور شو پارچه برزنت که برای پرده ویا چادر ماشین میدوزن برد اونچا براش دوختن وکش رد کرداز دورش خیلی هم قشنگ شد و اصلا تکون نمی خوره وقشنگه دقیقا دورش مثل همون رو فرشی ها شده 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 حبیبه خانم عزیز ممنون از کانالتون خیلی خوبه فقط یه مسئله برای بعضی از سوالات تا چند روز مرتب پاسخ میاد برای بعضی سوالات هم اصلا پاسخ نمیاد 🥴 بنظرم اگه افراد میبینن به تعداد کافی پاسخ یه سوال اومده دیگه جواب تکراری نزارن 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام وقت بخیر درباره خانمی که گفتن دختر ۱۳ ساله دارند که کمر درد داره ، عزیزم دختر یکی از اطرافیان همین مشکل رو داشت ارتوپد تصویربرداری از ستون فقرات نوشت براشون ، تو همین تصویربرداری معلوم شد دخترشون انحراف ستون فقرات داشتن من عکس دخترشون رو دیدم انحراف به سمت راست و چپ ،دخترتون رو ببرید متخصص ارتوپد 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 و به اون خواهری که گفتم مادرشون خیلی معده درد دارن و حالشون خیلی بده عزیزم متخصص طب سنتی میگه اگه معده شما هر مشکلی داشته باشه اگه ۲۱ روز تخم بارهنگ یک قاشق مرباخوری عرق نعنا یک لیوان به اندازه ده دقیقه بزارید بجوشه و بعد ی قاشق عسل و ی کم گلاب بهش اضافه کن بخوره هرمشکلی داشته باشه برطرف میشه انشاالله البته اگه شب ساعت قبل خواب بخوره بهتره فرج آقا صاحب الزمان صلوات 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام خدمت دوستان و مدیر عزیز گروه خاستم به اون خواهری که گفتن خلط پشت حلق دارن سر درد دارن عزیزم امکان داره شما بلغم بدنتون زیاد شده باشه به احتمال زیاد سردی زیاد مصرف میکنید به دکتر طب سنتی مراجعه کن 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام وعرض ادب وخسته نباشید خدمت شما چه چله یا ختم برداشتین برا رزق وروزی خوب جواب گرفتین ممنون بابت پاسخگویتون اجرتون با اقا امام حسین 🙏🙏 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام در مورد اون خانم که بعداز زایمان طبیعی بچه هاشون مشکل ادرای و واژن پیدا کردن باید بگم من هم بعد از تولد بچه دومم دقیقا اینطور شدم که همش بخاطر بی تجربگی بود دکتری که بچم رو بدنیا آورد انگار دکتر نبود و دانشجو بود آنقدر بخیه زد که دادم در اومده بود اون خندید گفت از خدات باشه زیبایی انجام دادم برات ولی متاسفانه در اثر بخیه بیش از حد تقریبا بسته بودتم وهر بار ، معذرت می‌خوام دستشویی میرفتم مکافات داشتم آنقدر فشار میومد و بخیه ها پاره میشد کل دستشویی پر خون میشد خلاصه در آخر آنقدر بخیه ام پاره شد مثل شما گشادی واژن پیدا کردم که اون هم مشکلات خاص و ناجور خودش رو دارشت آخر مجبور شدم برم دوباره عمل کنم البته من بیمارستان دولتی رفتم و خدا خیرش بده اون دکتر رو ، مجانی برام عمل زیبای اوصولی ودرست انجام داد خدا رو شکر مشکلم حل شد 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام پاسخ من به خانمی هست که دخترشان گوشش جرم ساز است پسر من هم گوشش جرم ساز بود ودایم عفونت میکرد اول قطره عفونت ریختیم تا عفونت خوب شد و بعد قطره نرم کننده جرم گلیسرین بعد از ساکشن این کارها رو انجام دادیم بعد از هر حمام بعد از خشک کردن گوش با پارچه نخی (به هیچ وجه از مکنده یا گوش پاک‌کن استفاده نکنید )باد گرم سشوار را روبه روی مجرای گوش بگیرید به طوری که نسوزه (چند ثانیه ) تا زمانی که خودش احساس کرد ته گوشش گرم شده و خشک شده اگر گوش درد هم همراه جرم سازی هست عنبر نسا دود کنید و زیر گوش بگیرید یا یک حبه سیر متناسب با مجرای گوش (کمی بزرگ باشد که داخل نرود ) با با چاقو یک یا دو سوراخ بزنید و سیر را طوری بگذارید در گوش که سوراخ ایجاد شده در مقابل مجرا قرار بگیرد (مک زدن عفونت و جرم توسط سیر احساس میشود) 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام خسته نباشین به اون خانمی که مادرشون دندون مصنوعی دارن عرض میکنم که باید مراجعه مکرر داشته باشن به دندونسازشون تا دردشون برطرف بشه .
🍎 🔴 مجرب ترین تدابیر   و 🔹سرماخوردگی را نباید درمان کرد زیرا امان از بیماری های ژنتیکی ، خود ایمنی و ... است. در وهله اول و شروع  بیماری شخص باید تا سه روز استراحت کند ر غیر اینصورت بیماری طولانی می شود ممکن است افراد دارای ایمنی قوی با نیم روز استراحت نیز درمان شوند. مصرف مرتب و  روز یک بار داروی امام کاظم برای تقویت ایمنی بسیار مفید و مجرب است 🔹  هنگام بیماری در سفر و ... بهتر است سه روز داروی امام کاظم مصرف شود 🔹 خلط ها را مرتب تخلیه کنید 🔹 مصرف آب سیب کم کم برای سرماخوردگی، ویروس و تب بسیار مفید است 🔹 مصرف شلغم با عسل 🔹 در صورت بدن درد و تشدید بیماری پس از سه روز جامع رضوی با آب جوش عسل میل شود  همچنین ترکیب دو واحد نمک طبیعی و پنج واحد عسل یک ضد عفونت  قوی است 🔹 گلو درد : قرقره:( آب ولرم + عسل + نمک + سرکه + پودر آویشن)،سه بار قرقره شود و بیرون ریخته شود.بار چهارم قورت داده شود 🔹 مصرف خوراکی و بخور دادن ترکیبی از آویشن + گل ختمی + بابونه +  نفشه + پنیرک + عناب + پونه  یا برخی از اینها و بعد از بخور استفاده از عطسه آور ( پس از سه روز اول) نکته: برای افراد دارای بیماری مرتبط با سیستم ایمنی و بیماری های قلبی درمان از روز اول شروع شود 🌺توصیه به ترک شام خیانتی بزرگ! ✔️وقت آن رسیده که از خواب غفلت بیدار شوییم و فکری به حال خودمان بکنیم!! ✔️توصیه به ترک شام قطعا از خائنانه ترین و بدترین توصیه ها در طب جدید است. طبی که در توصیه های پیش گیرانه بسیار ضعیف است و حتی قدرت ندارد سرطان را مهار کند چه رسد به دیگر بیماری ها، چه خوبی و چه هدیه ای برای بشر دارد؟! بله قطعا زحمات زیادی کشیده شده اما سر خط سلامتی از جای دیگری باید شروع شود نه از آنجایی که امروزه پیگیری می شود. ✔️توصیه ها به خوردن شام و خصوصا ترک نکردن آن در طب اسلامی به قدری زیاد است که می توان شام را مهمترین وعده غذایی و حتی یکی از ارکان سلامتی در طب اسلامی دانست. ✔️⏪روایات این مسئله خود گویای اهمیت مطلب است: ✅امام صادق علیه السلام : هر کس یک شب شام نخورد ، رگى در بدنش مى میرد و دیگر هرگز زنده نمى شود. [مکارم الأخلاق : ج 1 ص 424] ✅پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس شب شنبه و یکشنبه ، پشت سر هم ، شام نخورد ، از وجود او چیزى مى رود که تا چهل روز باز نمى گردد (جبران نمى شود) .[مکارم الأخلاق : ج 1 ص 424] ✅امام صادق علیه السلام : هر که خوردن شام را ترک کند ، مقدارى از نیرویش کم مى شود و دیگر به او باز نمى گردد .[محاسن : ج 2 ص 198] ✅کافى ـ به نقل از سلیمان بن جعفر جعفرى ـ : ابوالحسن علیه السلام خوردن شام را فرو نمى گذاشت ، و اگر شده ، یک عدد کلوچه تناول مى کرد ، و مى فرمود : «شام ، نیروى بدن است» و به گمانم فرمود : «و مایه توانایى بر آمیزش است». ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ 💜 ویتامین همسرانه”م” 💕 قطعاً در طول روز هم شما و هم همسرتان خسته خواهید شد. چرا از ویتامین”م” استفاده نمی‌کنید⁉️ 💕 ویتامین “م” یکی از مهم‌ترین و ضروری‌ترین ویتامین‌های مورد نیاز همسران است. برای رساندن ویتامین “م” به همدیگر دنبال زمان خاصی نباشید. 💕 هروقت کنار هم نشسته‌اید یا مشغول تماشای تلویزیون هستید از این ویتامین امیدبخش و شادکننده استفاده کنید. 💕 ویتامین “م” یا ماساژ دادن یکی از مهم‌ترین راه‌های ارتباطی همسران است که تا حد بسیار زیادی به اصلاح روابط زوجین کمک می‌کند. 💕 همدیگر را ماساژ بدهید تا خستگی‌هایتان از بین برود و نشاط جایگزین آن شود. 💕 استفاده از ویتامین “م” می‌تواند هم آن‌قدر کوتاه باشد که ظرف ۳۰ ثانیه تمام شود و هم می‌تواند به‌اندازه ۱۵ دقیقه طولانی باشد تا تمام عضلات را شامل شود و حسابی خستگی را از تن به درآورد. 💕 مصرف این ویتامین را در طول روز برای خود اجباری کنید؛ حتی اگر فقط به‌اندازه ۳۰ ثانیه و در حد ماساژ شانه‌ها باشد. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 در هنگام غر زدن خانوم‌ها چه کنیم؟! مردی که زیرکه، عاقلانه رفتار میکنه و وقتی میبینه خانومش شروع به غُرغُر کردن کرده، قبل از هر چیزی گارد نگیره و جلوی حس‌های منفی که در وجودش داره شکل میگیره رو بگیره. اولین قدم اینه که، مرد با کلام خودش حس‌های منفی خانوم را کم کنه. یعنی اینکه با خانومش هم حسی کنه جملاتی ساده مثل ؛ 👈🏻«منم متاسفم» 👈🏻«حق با توئه» 👈🏻«من حرفت را میفهمم عزیزم» 👈🏻«از من چه کاری برمیاد تا انجام بدم» این جملات از سمت آقا میتونه اوضاع را تغییر بده، چون در کاهش احساسات منفی خانم خیلی موثره. دومین قدم این که میتونید در طولانی مدت علت‌های احساسات منفی خانم را متوجه بشید و اونو رفع کنید. مثلا در مورد اینکه خانوم خونه از کارهای خونه خسته شده بود، آقای خونه میتونه با تقدیر و تشکرهای که از خانم داره و یا بر عهده گرفتن کارهای کوچیک خونه در ایجاد نشدن این حس در همسرش جلوگیری کنه 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 ❣ گاهی اشتباهی که ما در رابطه با ... همسرمون میکنیم اینه که با حرف هامون یه جوری بی لیاقتی و کوچیک بودن و بهش میدیم... ⚀مثلا وقتی یه کاری میکنه یا یه چیزی میگه میگیم: ✖یکم منطقی فک کن! ✖آخه چرا انقد بی فکر و ساده ای؟ ✖چرا میذاری انقدر راحت گولت بزنن؟؟؟ ✖چقدر بچه گانه فکر میکنی! و..... 🔷 وقتی اینجوری میگیم دو تا عکس العمل ممکنه ببینیم: 🔶 یا شوهرمون برای اثبات خودش لجبازی رو در پیش میگیره و تازه اول ماجراست! ✔یا اینکه شوهرمون از ما دور میشه و برای اینکه نبینه و نشنوه ترجیح میده یکم مخفیانه تر اقدام کنه و شرح کارها و حرف هاش رو دیگه به ما نمیگه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 من خانم ۲۴سالمه وهمسرم ۳۱سالش.۶ساله ازدواج کردیم ویک دختر۴ساله داریم.ازدواج ماازاول سنتی بودوبیشترتحت تاثیر خانواده ها بود.چون شوهرم میگه من قصد نداشتم و فقط بخاطر حرف مادرش بوده ومن انتخاب مادرش بودم.مااول تحقیق کردیم ولی توتحقیقات همه ازخوبی وپاکی خودش وخانوادش میگفتن.ظاهراهم همینطور بود.ازاولم اختلاف زیادداشتیم وبیشتردعواهامون سر خانواده همسرم بوده و هست بخاطردخالتهاشون.همیشه هم توهمه دعواهای منوشوهرم من مقصربودم حتی اگه تقصیرخودش وخانوادش بوده من کوتاه اومدم.ولی مشکل الان من اینه که شوهرم بهم خیانت کرده و در خفای من صیغه کرده وسه سال باهم بودن.اماجوری عادی برخوردمیکردوروال زندگیش عادی ومثل همیشه بودکه من حتی یدفه هم شک نکردم.ناگفته نماندکه شوهرم بعنوان شغل دوم عصرامیرفت آژانس کارمیکرد.وهمه میگفتن چجورجرعتی داری که میذاری تواین زمونه که گرگ زیاده شوهرت بره توآژانس.منم بخاطراعتمادی که به پاکی شوهرم داشتم میگفتم نه.تاخودش نخوادهیچکی نمیتونه سرشو از راه بدرببره.بخاطرهمین حرفا شک میکردم بهش وگیرمیدادم بهش.تااینکه یه خانم مطلقه سرراهش قرار میگیره وبین خودشون صیغه میخونن که مثلاکارشون شرعی باشه.ناگفته نماند که خانم براخادمی میخونه وخیلی اهل نمازوشرع واسلامه مثلاً!!!تااینکه سه سال ادامه میدن ومن امسال تو محرم وقتی ظهرازسرکاربرگشت پیاماشودیدم.قربون امام حسین برم که اینجوری راحت رسواش کرد..چون یجوری مرموزهمه چیومخفی میکردولی اونروزانگاریادش رفته بودوپیاماشو پاک نکرده بود ومن دیدم.خدامیدونه چی بهم گذشت.دنیاروسرم آوارشد.اونهمه اعتمادوعلاقه بشوهرم تو یک روز دودشدرفت هوا.شوهرم اول می‌گفت دوسه ماه بیشترنشده وخداروشکرکه توفهمیدی وخدانذاشت بیشترازین پیش برم.تااینکه خودم رفتم تو همراه من وپیاماوتماساشو دیدم که مال یکی دوماه نیست ومال چندماه.بعدکه بهش گفتم گفت آره چندماه ولی بخدافقط پیام وزنگ بوده.دستشوروقران گذاشت و گفت بجان دخترم بهمین قرآن قسم دیگه قیدشومیزنم.منم باورکردم که چون میدونستم شوهرم جون بچمونو الکی قسم نمیخوره.تااینکه بازم همراه من رفتم و دیدم نه هنوز دارن زنگ میزنن وپیام میدن که حالم داغون شد.همونموقع زنگ زدم شوهرم گفتم حالم بده بیاخونه.اومد وبهش گفتم تومگه قسم نخوردی مگه قول ندادی؟گفت بخداپام گیربود وتااخرهمین ماه صیغش تموم میشد.گفتم بخاطراینکه ازسرم بازش کنم وآبروریزی نکنه فقط تا تاریخ موعدصیغش فقط پیام وزنگ میزنم بعدش دیگه بهونه ای نداره که بخوادبگه نه..اونروزم تقریبا روزای آخربود.بشوعرم گفتم خطاطوخاموش کن وخطتوعوض کن تااگه راس میگی که اون هی پیگیرته دست برداره..اونم همون موقع خطشودراورد وشکوند.بعدش رفتیم باهم خط جدیدگرفتیم.تااینکه اون خانم میبینه که چندروزه خطش خاموشه وخبری ازش نیست و یه نامه می‌بره میده به حراست ادارش که بدست شوهرم برسونن.بعدازظهرکه اومدخیلی ناراحت بودوگفت آمده نامه داده و فامیل منواشتباه روزنامه نوشته ونامه اشتباهی بدست یه همکاردیگش که همون فامیل بوده رسیده واونم نامه روخونده.نامه روآوردخوندم خیلی حرفانوشته بود که من تواین سه سال بدتو نخواستم من دوستت داشتم چراخطتوخاموش کردی مجبور شدم نامه بیارم اداره..وقتی چشمم خورد به سه سال حالم دست خودم نبود.همش میگفتم چجوری شوهرم سه سال منوبازی داده ومن نفهمیدم.تواین سه سال مارابطه جنسیمون زندگیمون همه چیمون روال عادی داشت ومن اصلاگمان نمی‌کردم که داره خیانت میکنه‌.وقتی بهش میگم چرابعم دروغ گفتی میگه چون میدونستم اگه حقیقتو بدونی حالت میشه حال الان.میگفت من پشیمونم وجبران میکنم برات.میگفت بخداچندماهی بود ب دلم افتاده بود که خودم تموم کنم همه چیو ولی اون همش تهدید می‌کرد که آبروتو میبرم.منم هی راه اومدم تاالانکه توفهمیدی وبهش گفتم من قسم خوردم وبخانمم قول دادم که دیگه سمت اینکارانرم.دوسه دفعه نامه فرستادودید جوابی نمی‌بینه دیگه خبری نشد.تااینکع الان بعدچندماه همش از شماره های مختلف بگوشی شوهرم تک میزنه وقطع می‌کنه.تهدیدش کردم گفتم اگه دوباره بفهمم داری توزندگیم موش میدوونی آبروبرات نمی‌ذارم توهمون اداره ای که خادمیشومیکنی ولی حس میکنم دست بردارنیست.عین بختک چسبیده به زندگیم وول کن نیست.ازشوهرم تاحدودی مطمعنم که بیخیال شده ولی اون دست بردارنیست.از یطرفم میگم شماره هاروببرم ازش شاکی شم.شوعرم میگه بذارزنگ بزنه بذارهرکارمیخوادبکنه وقتی میبینه من جواب نمیدم دست برمیداره.میگه اگه تو بری شاکی شی وابروشو ببری اونم آبروی منو به باد میده..ازیطرفم می‌دونم دست بردارنیست.بخدانمیدونم چیکار کنم.موندم بااین زندگی که توش بلاتکلیفم.شوهرم میگه بیابرابچه اقدام کنیم تا ازین حال و هوا دربیای ولی من نمیتونم اعتماد کنم چجوری باشوهری که بهم خیانت کرده حالابازبچه بیارم...توروخدا بگین من چیکار کنم.همش میگم طلاق بگیرم ولی بخاطر دخترم موندم.
☀️🍃 حکم تیمم در صورت عجز از گرفتن نائب پرسش :اگر کسى که معذور و ناتوان باشد و از گرفتن نائب نیز عاجز گردد، یا چنین کارى براى او شاقّ و همراه با عسر و حرج باشد چه وظیفه ای دارد؟ پاسخ :در فرض سوال، تیمم از او ساقط است و بدون طهارت نماز بخواند؛ چون مصداق فاقد الطهورین است. باید توجه داشت که فاقد الطهورین اگر فوت کرد نیاز به قضاء نمازهاى او نیست. البته اگر در زمان حیاتش عذر برطرف شد، بنابر احتیاط واجب قضاى این نمازها را بجا آورد. عدم دسترسی بر چیزی که تیمم بر آن صحیح است پرسش :اگر چیزی که تیمم بر آن صحیح است پیدا نشود تکلیف چیست؟ پاسخ :هرگاه چیزهایى که تیمم بر آن صحیح است پیدا نشود، باید برگرد و غبارى که روى لباس و مانند آن است تیمّم کند و چنانچه غبار پیدا نشود باید بر گِل تیمّم کند و اگر گل هم پیدا نشود احتیاط واجب آن است که نماز را بدون تیمّم بخواند و بعداً قضاى آن را نیز به جا آورد و چنین کسى را «فاقد الطّهورین» نامند. انجام عبادات با تیمم در اول وقت توسط معذور پرسش :آیا کسی که عذر شرعی دارد می تواند عبادات خود را اول وقت و با تیمم بجا بیاورد؟ پاسخ :مبادرت صاحبان عذر به انجام عبادات در اول وقت در یک صورت جایز نیست و آن در جایی است که می دانند در آخر وقت عذر برطرف می شود و در سایر صور مجاز است. تیمم پیش از وقت نماز پرسش :آیا تیمم پیش از وقت نماز صحیح است؟ پاسخ :کسى که وظیفه‏اش تیمّم است نباید پیش از وقت نماز تیمّم کند، ولى اگر براى کار واجب دیگر یا کار مستحبى تیمّم کند و تا وقت نماز عذرش باقى باشد مى‏تواند با همان تیمّم نماز بخواند. کفایت یک تیمم از جنابت گذشته تا برطرف شدن عذر پرسش :شخص جنب وقتی چند نوبت آب برای غسل نداشته باشد و تیمم بدل از غسل کند آیا بعد از نوبت اول باید دوباره تیمم کند یا فقط باید وضو بگیرد؟ پاسخ :بعد از نوبت اول یک وضو کافی است. انجام عباداتی که در آن وضو و غسل شرط است با تیمم پرسش :اگر مکلف تیمم کند می تواند عباداتی که در آن وضو و غسل شرط است را بجا آورد؟ پاسخ :کسى که وظیفه‏اش تیمّم است اگر براى کارى تیمّم کند تا تیمّم و عذر او باقى است مى‏تواند تمام کارهایى را که وضو و غسل در آن شرط است به جا آورد، حتّى اگر تیمّم را به خاطر تنگى وقت نماز گرفته باشد دست گذاردن روى خط قرآن و مانند آن براى او جایز است. خواندن نمازهای مستحب با تیمم توسط فرد معذور از وضو پرسش :آیا خواندن نمازهای مستحبی با تیمم جایز است؟ پاسخ :کسى که نمى‏تواند وضو بگیرد یا غسل کند جایز است نمازهاى مستحبى را با تیمّم بخواند، حتّى اگر مثلًا براى انجام نماز شب وقت تنگ است مى‏تواند تیمّم کند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا اصلا من به کنار فکر کردی اون داداش منصور ولت میکنه ؟...مامانش چی؟...اونا م
🌸🍃 مهسا حس کردم جلوی چشمام داره سیاهی میره ولی به خودم مسلط شدم و گفتم مهسا...مهسا نباید بیهوش شی ...باید با چشمای خودت ببینی منصور رو چجوری داری از دست میدی ! دکترا شو.‌ک میدادن ولی منصور برنمیگشت ! با خودم گفتم تموم شد ... امیدم...عشقم...زندگیم...پناهم رفت! فقط یه لحظه سرم رو گرفتم بالا و گفتم خدایا ...تورا به بزرگیت قسم یه بار دیگه ...فقط یه بار دیگه !...منصور رو به من ببخش بابت بوسیدن من !...خدایا لطفا! که یهو زیر لب مامان منصور گفت :برگشت و بعد با صدای بلند تر رفت تو بغل فرشید و بلند گریه کرد و گفت پسرم برگشت! فرشیدم سرش رو بوسید و گفت مامان آروم باش ...تموم شد ... یه نگاه به اتاق منصور انداختم یه نفس راحت کشیدم منصور به زندگی برگشته بود ! آروم گفتم خدایاشکرت ! کا یهو فرشید بهم توبید و گفت بایدم بگی خدایا شکرت !...اگه کوچیک ترین اتفاقی برای برادرم بیفته نمیزارم رنگ آرامشش ببینی!...کاری میکنم که روزی هزار بار آرزوی مر..گتو کنی! بغض کردم مامانم دستم رو گرفت و گفت بیا بریم مهسا ! یه نگاه به منصور انداختم و توی دلم گفتم فکر نکن تنهات گذاشتم !...به یادتم ...از خدا میخوام زود تر خوب بشی ! اینارو گفتم و با مامانم راه افتادیم بابام ولی طول کشید که بیاد رفتم تو اتاق وسایل رو جمع کردم تا بعد بابام اومد که مشخص نبود کجا بود ! سوار ماشینش شدیم ...البته ماشین اون نه ؟ماشینی که منصور براش خریده بود و تکلیفش روشن نبود ! به سمت تهران راه افتادیم برگشتن منصور رو به معجزه میدونستم آخه همون لحظه از خدا خواستم به زندگی برگشت به خاطر این یکم دلم آروم تر شد و گفتم اتفاقی برای منصور نیفته و تا تهران خوابم برد و یکم استراحت کردم به خونه که رسیدیم مامانم پیاده شد سریع اومد سمتم کمکم کنه که پیاده شم مامانم زیر بغلم رو گرفت و پیاده شدم که یهو دیدم یه ماشین آشنا پشت ماشین ما وایساده و مادر شوهرم(مادر محسن)ازش پیاده شد و گفت خاک تو سرت دختره ی احمق ...نوه ام به خاطر تو به دنیا نیومد اصلا دوست نداشتم با مادر محسن دهن به دهن شم بخاطر همین به مامانم گفتم مامان توروخدا ببا بریم زودتر داخل! مامانم گفت باشه دخترم و خواستیم بریم داخل خونه که صدای بابام مانع شد! وایسین ...کجا؟ نگاهی با ترس همراه بود به بابام انداختیم که بابام گفت حرمت مادرشوهرتم‌ نداری ؟... مادرشوهر مثل مادر آدم حساب میشه!..این زن داغ دیده اس!...هنوز غم علی و فراموش نکرده غم نوه اشو‌ گذاشتی به دلش! سریع برو دستش رو ببوس عذر خواهی کن! نگاهم رو از بابام گرفتم و به مامانم نگاهی انداختم که مامانم آروم گفت حرف باباتو گوش کن مهسا !...جایی برای رفتن نداری نزار لج کنه! راست میگفت‌ !..واقعا جاییو‌ نداشتم اونم با دست و پای شکسته! با خودم گفتم اگه منصور بود مجبور به این کار نبودم و اشک توی چشمام جمع شد!..چشمام رو بستم تا مادر محسن گریه ام رو نبینه ولی یه قطره اشک از چشمام به سمت پایین جاری شد! با اونم دستم که سالم بود فوری پاکش کردم و یه نفس عمیق کشیدم و گفتم مامان کمکم‌ کن! مامانم کمکم کرد و به سمت مادرشوهرم راه افتادیم! مامانش با غرور وایساده بود که یهو دیدم محسن توی ماشینه! از شدت اعصبانی.. یت نمیدونم چیکار کنم با خودم گفتم بابا باز چه خوابی برام دیدی! ولی میدونستم مخالفتم مسایه با آواره شدنم.. با خودم گفتم یکم تحمل میکنم تا دست و پام خوب شه و به مامانش گفتم ببخشید..ببخشید که به خاطر من چشمتون با دیدن نوه اتون پرنور نشد! مامان محسن باز بهم توپید و گفت حق الناسه!...تو منو چشم به راه گذاشتی...من بچه از زن علی میخواستم توی گوو.. رر آروم بگیره!..ولی با مرد غریبه تصادف کرده!خاک تو سرت..اگه امانت علی نبودی و علی برام عزیر نبود چشم پوشی نمیکردم! زیر لب گفتم مثلا میخواستی چع غلطی کنی! آروم گفتم و فکر نمیکردم بشنوه که یهو با سیلی که خوردم فهمیدم شنیده! با چشمای قرمز بهم زل زد و گفت همینو که دیدی...اینکارو میکنم ! مامانمم بخاطر اینکه از بابام میترسید لا اینکه اشکاش ریختن گفت بسه دیگه مهسا بریم داخل ! ولی من همون لحظه توی دلم قسم خوردم کا تااااوان کارایی که با من کردن رو ازشون میگیرم! با مامانم رفتیم داخل و رفتم توی اتاقم نمیخواستم با بابام دهن به دهن شم ...میخواستم از این به بعد یه بارم شده حداقل انداره توانم عاقلانه رفتار کنم ! به مامانم گفتم مامان توروخدا یه کاری کن زودتر دست و پای من توب شه! مامانم با دلسوزی نگام کرد و گفت دختر بد شانسم!...میرم قلم میخرم سوپ قلم درست میکنم ! مامانم رفت و چیزایی که تقویتی بود رو برام خرید منم تند تند میخورم تا زودتر خوب شم
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا حس کردم جلوی چشمام داره سیاهی میره ولی به خودم مسلط شدم و گفتم مهسا...مهسا
بکی دو هفته گذشت !...از همه جا بیخبر بودم ! حتی از منصور! توی اتاقم فقط میخوابیدم و بیرون نمیرفتم‌ و فقط شاید یه دستشویی میرفتم که چشمم به چشم بابام نمیخورد! نه از محسن نه حمید نه منصور نه بیتا و مرجان خبری نبود! حال جسمانیم خیلی بهتر شده بود ! ودر.د کمتری میکشیدم و دکتر گفته بود یکی دو هفته دیگه میتونم گچارو باز کنم ! دلم شور منصور رو میزد !....نمیدونستم از کی سراغش رو بگیرم ! و تنها کسی که به ذهنم رسید حمید ! اصلا دوست نداشتم باهاش صحبت کنم اونم مخصوصا بعد از قضیه مرجان ! ولی مگه میشد ؟ آنقدر دلم نگران منصور بود که برام غرور معنایی نداشت و سریع شماره ی حمید رو گرفتم هنوز دوتا بوق نخورده بود که فوری گوشیو برداشت ! با صدایی که انگار خوشحال بود گفت مهسا ...خوبی؟....سلام دلم شاد شد و گفتم شاید خوشحالش واسه منصوره ! گفتم سلام ممنون ...انگار خیلی خوشحالی !...حال منصور خوب شده ! تا اینو گفتم صداش تغییر کرد و گفت خدارو شکر چیزی از حال منصور نگفت و باز دل نگران شدم تا باز پرسیدم منصور چیزیش شده حمید ؟ حمیدم با سردز گفت نه ...فکر کردم براری چیز دیگه ای زنگ زدی ! توی ذهنم علامت سوال شکل گرفت !...چیز دیگه؟...آخه چی؟ سکوت کردم که گفت مهسا منصور توی همون وضعه ولی از شمال آوردنش تهران توی بیمارستان خوب بستری کردن و بهترین پزشکان بالا سرشن!...ولی وضعیت قلبش بهتر شده و این خبر خوبیه چون دیگا واینمیسه! پرسیدم:نگفتن خوب میشه یا نه ؟ حمید گفت مهسا میخوام باهات صادق باشم ...پزشکا گفتن منصور ممکنه قلبش از کار واینسه ولی این احتمال هست که هیچ وقت به هوش نیاد و برای همیشه توی کما ! بمونه ! ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پاسخ_اعضا 💜🍃 سلام حبیبه خانم خداقوت.. تشکربابت تمام زحماتتون.. خواهری که گفتن یبوست دارن وهمه را
💜🍃 در جواب خانومی که تخمک اهدایی میخان تا اونجایی که من شنبدم اون خانومی که قراره به شما تخمک اهدا کنه باید بیوه باشه شوهرتون موقتا اونو صیغه کنه درسته که هیچ تماسی صورت نمیگیره ولی اون تخمک قراره با اسپرم شوهر شما یه بچه به وجود بیاد پس از زنی که نامحرمه اون بچه هلال نمیشه بازم از مرجع تقلید خودتون بپرسین 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام در جواب خانومی که اسمی میخاستن که به هیراد بیاد حامد خوبه میاد.... احمد رضا هم به عماد رضا میاد 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 و بعد هم خواهش میکنم به همه اونایی که میخوان تو چله شرکت کنن بگین که هر روز به نیت حاجت روایی بقیه 14 تا صلوات بفرستن من خودم به این 14 تا صلوات خیلی اعتقاد دارم آخه دعای دیگران بیشتر درحق بقیه مستجاب میشه ان شاءالله👌 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام وقت تون بخیر ممنون از گروه خوبتون درجواب اون خانمی که توده کنار واژن شون هست اسفرزه خیس بده بزار روپارچه بزار روش درمورد خارپاشنه نمک تفت بده تا رنگش تغییر کنه (بعد توحمام برو باسنگ پا یاگوشت کوب آروم بکوب وقتی اومدی بیرون اون قسمت پات تونمک ولرم که تفت دادی مالش بده ) روصندلی بشین نمک زیر پات باشه چند بار این کارو انجام بده ازبین میره 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام درجواب اون خانمی که عفونت رحم دارند مقداری اسفند جوش بده بخور بده رحمش بادامن بدون لباس زیر عنبر نسارا هم خوبه دود کنه بادامن بدون لباس زیر انشاالله خوب میشه 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام خدمت اعضای گروه وادمین عزیز درجواب اون خانم ۶۲ساله که معده درد دارن دِنَک وکندر تلخ پودر کنید یه قاشق چای خوری قبل نهار یه قاشق چای خوری بعد نهار بخورید کاملا خوب میشید 'برای بی اشتهایی وحالت تهوع یه قاشق مربا خوری خاک شیر یه قاشق مربا خوری بارهنگ یه لیوان عرق نعنا جوش بده ولرم که شد عسل بریز توش حل کن بخور 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام عزیزم شما می تونی پوست انار گل ارمنی وزنیون آسیاب شده ازعطاری بگیری وروزی ۲وعد پودرشو دردهانت بریزی تاخوب بشی انشاالله 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام، وقت تون بخیر. ممنون از کانال بسیار مفید تون. خانمی که برا درمان تیروئید دخترشون به حکیم خیر اندیش مراجعه کردن، در صورت امکان شماره تماس و آدرس مطب شو داخل کانال بزارید. سپاس فراوان. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خوبین برای اون خانومی که گفته بودن افتادگی پلک دارن عزیزم اول باید بری پیش متخصص چشم پزشکی من خودم افتادگی پلک داشتم عمل کردم نمیخوام بترسونمتون اما اگه جلوگیری نکنی کم کم روی چشمتون رو می گیره حتما عمل کنین من خودم بی حسی عمل کردم ترسم نداره امید تون به خدا باشه عزیزم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ امير مؤ منان على (ع ) با سپاه خود، از مدينه براى پيكار با سپاه معاويه ، خارج شده و با خبر شدند كه عده اى از بيعت شكنان به سركردگى طلحه و زبير، به بصره رفته و آن جا را اشغال كرده اند، و اعلام جنگ نموده اند، آن حضرت فرمان داد كه نخست متوجه بصره شوند، و جلو آشوب فتنه انگيزان داخلى را بگيرند. از سوى ديگر براى مردم كوفه پيام فرستاد كه براى كمك به سپاه على (ع ) بپيوندند. امام على (ع ) و سپاهيانش به ((ذى قار)) (محلى نزديك بصره ) رسيدند، و در آن جا توقف كردند و منتظر پيوستن مردم كوفه به سپاه شدند. ابن عباس مى گويد: ((امام على (ع ) در ((ذى قار)) براى گرفتن بيعت (و پيمان از مردم ) توقف كرده بود، و فرمود: ((هم اكنون از كوفه ، هزار نفر نه يك نفر كمتر و نه يك نفر زيادتر به سوى ما حركت كرده اند، و به اين جا مى آيند و با من تا سر حد شهادت بيعت مى نمايند)). ابن عباس مى گويد: پس از اين پيش بينى ، من نگران شدم كه مبادا از اين تعداد (هزار نفر) يك عدد كم و زياد شود، و همين موضوع دستاويز دشمنان گردد، و به على (ع ) و ما كه پيروانش هستيم ، خرده بگيرند، همچنان در اضطراب و دلهره به سر مى بردم كه جمعيت كوفه ، فرا رسيدند، آنها را شمرديم ،999 نفر بودند، و ديگر كسى نيامد. پريشان شدم و غرق در فكر گشتم ، و گفتم : انا لله و انا اليه راجعون پس چرا هزار نفر نشدند، امام على (ع ) كه فرمود: ((هزار نفر)) مى آيند؟! در اين بحران فكرى ، ناگهان ديدم شخصى از راه با پاى پياده مى آيد، و لباس ‍ زبر بر تن دارد، و شمشير در سپرى نيز به همراه خود آورده است ، به حضور على (ع ) آمد و عرض كرد:((دستت را به سوى من دراز كن تا با تو بيعت كنم )). على (ع ) فرمود: ((بيعت بر چه ؟)) او عرض كرد:((پيمان فرمانبرى و اطاعت از تو، و پيكار در ركاب تو تا سر حد مرگ يا پيروزى )). على (ع ) فرمود: نام تو چيست ؟ او عرض كرد: من ((اويس )) هستم . حضرت فرمود: ((تو اويس قرنى هستى ؟)). او عرض كرد: آرى . امام على (ع ) فرمود: ((الله اكبر، حبيب من رسول خدا(ص ) به من خبر داد كه من مردى از اهالى قرن (يمن ) را كه از امت اوست ، و به او ((اويس ‍ قرنى ))، مى گويند، ملاقات مى كنم ، كه او از حزب خدا و از حزب رسول خدا(ص ) است ، او به شهادت مى رسد، و در روز قيامت به اندازه تعداد دو طايفه (پر جمعيت ) ربيعه و مضر، زير پوشش شفاعت او قرار مى گيرند)). به اين ترتيب ، با آمدن ((اويس قرنى ))، 999 نفر، به هزار نفر كه على (ع ) فرموده بود، تكميل شدند اويس از ((زهاد ثمانيه )) (پارسايان هشتگانه ) است ، و در جنگ صفين در ركاب على (ع ) به شهادت رسيد. خبر دادن امام على (ع ) از واقعه كربلا بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ شريح ، قاضى با سابقه بود، به سال 18 هجرى از جانب خليفه دوم قاضى كوفه گرديد، و همچنان در اين مقام بود تا سال 79 عصر حكومت حجاج بن يوسف كه از قضاوت استعفا داد، بنابراين 61 سال قضاوت كرد و سرانجام در سال 87 يا 97 و 99 در در حالى كه سن او بيش از صد سال شده بود، از دنيا رفت . در عصر خلافت امام على (ع ) در يكى از قضاوت ها، قضاوت خلاف شرع كرد، امام على (ع ) او را مورد انتقاد قرار داد و به او فرمود: ((سوگند به خدا تو را به ((بانقيا)) (روستايى در نواحى فرات كوفه ) دو ماه تبعيد مى كنم تا در آن جا بين يهود قضاوت كنى )). ولى در همان ايام ، امام على (ع ) به شهادت رسيد. وقتى كه مختار در سال 67 هجرى روى كار آمد، شريح را طلبيد و به او گفت : امام على (ع ) در فلان روز به تو چه گفت ؟ شريح جريان تبعيد را بازگو كرد. مختار گفت : سوگند به خدا نبايد در كوفه بمانى به روستاى ((بانقيا)) برو و در آن جا بين يهوديان قضاوت كن ، او به آن جا تبعيد شد و دو ماه بين يهود قضاوت كرد و سپس بازگشت .
❤دخترا به هیچ عنوان این کانال رو از دست ندین!!!❤ از داروی شپش اصل گرفته پتو و اسباب بازی و لوازم تحریر و کلی محصول دیگه که وقتی قیمتاشونو توو شاپای دیگه میبینی شاخ در میاری 😧🌸 ما اینجا به خوووب و میفروشیم😎🌹🌿 منبع محصولات کادوهای فانتزی 🎁🎉👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1321140887C08a2863870