eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
169.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 نجمه هر روز صبح میرفتم دادگاه و ظهر برمیگشتم، سحر اکثرا تو خونه تنها بود.
❤️🍃 نجمه خوب نبودم ، همه دارو ندارم تو کیفم بود، پولم، مدارکم.. بالاخره به خودم اومدم ،شماره پلاک رو از یکی از آقایون گرفتمو رفتم کلانتري نزدیکمون، خیلی خودمو کنترل میکردم که اشکم در نیاد...برای سرباز دم در توضیح دادمو اونم بهم گفت که کدوم اتاق باید برم،گوشیمو تحویل دادم و رفتم تو ( همون موقع که گوشیو خطمو فروختم، با یه مقدر از پولش یه گوشی 1100 دست دوم و یه خط اعتباری خریدم) در اتاقو زدمو رفتم تو، یه آقایی پشت میز نشسته بود و داشت چیزی می‌نوشت، بدون اینکه نگام کنه گفت بفرمایید ، صدام بغض داشت، گفتم کیفمو زدن، خودکارشو گذاشت رو میزو سرشو آورد بالا، اخم داشت، گفتم من باید چیکار کنم، گفت دیدینش؟ مشخصاتشو دارین؟ شماره پلاکش رو برداشتین؟!رفتم جلوتر و کاغذ تو دستمو گذاشتم رو میزش، یه نگاه به شماره پلاک کرد و یه نگا به من، فهمید حالم خوب نیست، یه کاغذ جلوم گذاشت و گفت اسم و شماره تماس‌ تون رو بذارید، ما پیگیری میکنیم... هرچی که خواستو نوشتم و دست از پا دراز تر برگشتم خونه... دلم پر بود، خیلی از خدا گله داشتم اما نمیدونستم این روزای تلخ شروع یه زندگی آرومه... چند روز بعد از کلانتری زنگ زدن و گفتن دزدو پیدا کردن، انقدر ذوق زده بودم که نفهمیدم به جای کفش دمپایی پوشیدم، رسیدم کلانتری، بازم گوشیمو تحویل دادم و رفتم تو همون اتاق، در زدمو و سلام کردم، داشت با تلفن حرف میزد دستشو آورد بالا و به صندلی های کنار میزش اشاره کرد... روی صندلی نشستم.. تلفنش که تموم شد گفت ببخشید خیلی طول کشید، گفتم خواهش میکنم، پیداشون کردین؟ گفت بله، و بلند شد و از کمد کنار میزش کیفم رو درآورد، چشمام چراغونی شد، بلند شد و رفتن طرفشو کیفمو گرفتم، گفت همینجا بازش کنید، دوباره رو صندلی نشستم و کیفم رو باز کردم و داخلش رو چک کردم، چند بار نگاه کردم ولی نبود، متوجه حالم شد و پرسید چیزی شده، گفتم 200 هزار تومن پول توش بود که نیست، گفت مدرکی دارین؟ از تو کیفم فیش برداشت بانک رو درآوردم و دادم بهش، گفت چند لحظه صبر کنید و از اتاق رفت بیرون... وقتی برگشت یه بسته دو هزار تومنی دستش بود که گذاشت رو میز، گفتم، این پولای من نیست، گفت اونارو خرج کردن، اینارو داشتن، پولارو برداشتم، خیلی خوشحال بودم، کلی تشکر کردم، خواستم از در برم بیرون که فامیلیمو صدا کرد، برگشتم،میخواست یه چیزی بگه یکم من من کرد و گفت به سلامت، اون موقع اصلا تو حال خودم نبودم که بخوام تعجب کنم، دوباره خداحافظی کردمو رفتم خونه.. طیبه خانم تو یه خیاطی برام کار پیدا کرده بود هم محیطش زنونه بود هم حقوقش خوب بود..اون روزا من خوشحال ترین آدم بودم طرفای ظهر بود داشتیم با سحر تکرار سریال جواهری در قصر رو نگاه میکردیم، که زنگ رو زدن، چادرمو سرم کردم و رفتیم پایین، رحیم پشت در بود،خیلی تعجب کردم آخه خیلی وقت بود ندیده بودمش، تعارفش کردم بیاد تو ولی نیومد فقط گفت قسط کمیته امداد عقب افتاده، بهم زنگ زدن، رحیم ضامنم شده بود تا از کمیته امداد 500 هزار تومن وام بگیرم... خیلی خجالت کشیدم، گفتم ببخشید تازه کار پیدا کردم زود همه رو پرداخت میکنم، گفت میخوام ضمانتمو پس بگیرم، با تعجب نگاش کردم، اشکام پشت پلکام منتظر بوددید حالمودید جیزی نگفت، دلش سوخت، میدونستم حرفای خودش نیست، کار نرگس بودبدون هیچ حرفی فقط خداحافظی کرد و رفت برگشتم بالا، حالم خیلی بد، چرا نرگس انقدر از من بدش میومد، من مگه چیکارش کرده بودم سعی کردم آروم باشم، هدف اونا این بود یه کاری کنن زندگی من خراب شه و بگن دیدین نتونست، ولی نمیخواستم بذارم همچین اتفاقی بیفته یادم نمیاد برای چی اما دو سه روز تعطیلی بود،تصمیم گرفتیم بریم روستا،هم از خیاطی مرخصی گرفتم و هم از مدرسه سحر و با اتوبوس راه افتادیم صبح زود رسیدیم اونجا، به کسی خبر نداده بودم، راننده اتوبوس مارو کنار تاکسی خطی های روستامون پیاده کردنیم ساعت بعد رسیدیم سر کوچه مون، قلبم تند تند میزدطاقت حرفای تلخ خانم جونو نداشتم، ولی دلم واسه دیدنشون پر پر میزددر حیاط باز بود، درو باز کردم و بلند گفتم آقاجون، خانوم جون نسرین اومد رو ایوون، سحر دستمو ول کرد و رفت طرف خالش، عاشق همه دیگه بودن.خانوم جون اومد بیرون، سحرو بغل کرد و جواب سلام منو داد، همه رفتیم تو، آقا جون نبود. عصر همون روز نرگس و رحیم و دخترشونم اومدن، نمیدونستم قراره بیان وگرنه من نمیومدم، اصلا دلم نمیخواست باهاشون چشم تو چشم بشم اما راهی نبودبا نسرین شامو آماده کردیم، سحر یه تیشرت و شلوار صورتی پوشیده بود، تازه خریده بودم براش و خیلی دوسشون داشت، چند تا گیره صورتی هم داشت که زده بود جلوی موهاش، و کلی ذوق داشت براشون و هر چند دقیقه میرفت جلوی آینه و مرتبشون می‌کردسر سفره شام بحث رسید به احمد، نمیخواستم بشنوم اما چاره ای نبود، نرگس گفت حیف شد مرد خوبی بود، ...
از لبنان برای غزه نوشتند: ای غزه! ما به تو وفادار بودیم؟ گرانبهاترین دارایی‌مان را، پدرمان را، عزیزمان را، سیدمان را پیشکش کردیم. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#عاشقانه_با_شهدا ❤️🍃 ادامه زندگینامه شهید صادق عدالت اکبری💜🍃 همکارش وارد می شود و می گوید: «امرو
❤️🍃 زندگینامه شهید صادق عدالت اکبری ادامه✅ . یکی از بهترین اخلاق های صادق این بود که هیچگاه نه نمی گفت، مثلاً وقتی با تمام وجود خسته از سر کار به منزل می آمد، حتما هر روز من را بیرون می برد، ما برنامه هفتگی و ماهانه داشتیم و به همه جا می رفیتم. از لاله پارک و بازار گرفته تا گلزار شهدا! هر چند حضور در برخی از این مکان ها برای شان سخت بود، اما به خاطر من می پذیرفتند و اصلاً نه نمی گفتند! عشق شهدایی صادق صادق کلاً عاشق شهدا بود با اینکه آنها را ندیده بود و ارتباطی نداشت، اما توفیق این را داشت که بعد از آمدن پیکرهای تفحص شده شهدا به شهرمان در قسمت ایثارگران سپاه فعالیت کند و استخوان های پاک و مطهر این شهدا را با همکاری دوستانش در پارچه ها بپیچند و به خانواده ها تحویل دهند؛ تا اینکه به زمانی رسیدیم که پیکر شهدای مدافع حرم به وطن آمدند که در این زمان هم جنازه ها را از فرودگاه ها تحویل می گرفت و کفن و دفن آنها را خودشان انجام می دادند. در بین شهدای دفاع مقدس به شهید تجلایی و هم چنین به طیف شهدای غواص علاقه عجیبی داشتند، وقتی ماجرای شهادت آنها را می شنید بسیار تحت تأثیر قرار می گرفت. از بین شهدای مدافع حرم نیز به آقای محمودرضا بیضایی که اولین شهید تبریزی بود، علاقه داشت. در آن زمان وقتی خبر شهادت ایشان را شنید بسیار جا خورد و من گفتم: «شما که آن قدر آرزوی شهادت دارید با این حال الان شما نمی دانم که باید تبریک بگویم یا تسلیت؟» که گفتند: «من از شهادت ایشان ناراحت نیستم از ماندن خودم ناراحتم که به آن مرحله نرسیدم.» با شهید حاج عباس عبداللهی که در اواخر شهید شدند ارتباط داشتند و به ایشان علاقه بسیار زیادی داشتند و دائما از تکیه کلام های شان استفاده می کردند. در این اواخر نیز با خانواده شهید حامد جوانی ارتباط زیادی برقرار کرده بود، حتی زمانی که شهید جوانی در بیمارستان تهران بستری بود و از ناحیه هر دو چشم و هر دو دست مصدوم و مجروح بود به ملاقاتش رفته بود؛ الان در کنار مزار شهید جوانی صندلی تعبیه شده است که آن صندلی را صادق از انبار اسقاطی سپاه گرفته بود و جوشکاری و بقیه کارهایش را نیز خودش انجام داده بود؛ با این نیت که پدر مادر شهیدان مدافعان حرم در کنار مزار فرزندانشان راحت باشند و خسته نشوند. در روز پدر امسال از سوریه با پدر شهید جوانی تماس گرفته بود و روز پدر را تبریک گفته بود، وقتی آقای جوانی از اوپرسیده بود «از کجا تماس گرفته ای؟» گفته بود: «من از کنار پسرتان حامد با شما تماس می گیرم.» یعنی احساس می کرد که با حامد دوش به دوش ایستاده است؛ صادق خودش شهادتش را احساس کرده بود، آقای جوانی از او پرسیده بود که چه زمانی باز می گردید گفته بود: «دو گروه هستیم که یک گروه برگشته اند و گروهی در حال بازگشتند.» اشاره ای نکرد که خودش هم بر می گردد. آرزوی شهادت همسر برای صادق زمانی که صادق به مأموریت می رفتند من برای شان نامه ای می نوشتم و در بین لباس یا قسمتی از چمدانش می گذاشتم که ببیند. سال گذشته وقتی ایشان برای بار اول به کربلا رفتند من دو تا نامه نوشتم که یکی برای خودشان بود که گفتم در بین الحرمین روبه حرم حضرت ابولفضل(ع) ایستاده و این نامه را از طرف من بخوانید و دیگری را بعد از اربعین در حرم امام حسین(ع) بیانداز و نخوان! با اینکه مطمئن بودم نمی خواند، اما نمی دانم چرا آن دفعه نامه را خوانده بود. من در نامه شهادت صادق را از آقا خواسته و نوشته بودم: «آقا جان تو را به جان خواهرت زینب(س) قسم می دهم که تمام مسلمانان مشتاق را به نهایت سعادت، ارج و قرب واسطه شوی در نزد حق تعالی. صادق، پاره تنم در مسیر تو قدم گذاشته و به تو می سپارمش! آقا جان آرزوی شهادت در سر دارد من نیز عاشق شهادتم، اما آتشم به اندازه عشق و علاقه صادق تند نیست آرزویی همچون برادرزاده شیرین زبانت قاسم را دارد و شهادت شیرین تر از عسل است برایش.» صادق که این نامه را خوانده بود وقتی به خانه برگشت خوشحال بود و گفت: «باور نداشتم که اینگونه از ته دل برایم بخواهی تا شهید شوم. » من در اوایل نمی توانستم این دعا را بگویم و برایم سخت بود، اما می دیدم که در این دنیا عذاب می کشد، بعدها متوجه شدم که من خودخواه شده ام و صادق را فقط برای خودم می خواهم، اما از سال گذشته به این فکر افتادم که بهتر است کمی هم صادق را برای خودش بخواهم. فردی نبود که در قبال انجام کاری توقع قدردانی و سپاس داشته باشد. من هم یاد گرفته بودم به جای تشکر به صادق می گفتم الهی شهید بشی و همنشین سیدالشهدا(ع). ایشان هم می گفت: «دعات قبول. ولی آخه من خود خدا رو می خوام.» خصوصیات صادق صادق یک سپاهی همه فن حریف بود. با وجود سن کمش در هر رسته و حیطه ای تخصص داشت. روحیه صادق همچون نظامی ها نبود. علاقه زیادی به گل و گیاه داشت؛ ... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🌻🍃 سلام شوهرم خدا رو شکر خلقیات خوب خیلی زیاد داره و مذهبیه، اما خیلی دقیق و زود رنج و احترام و اطاعت خیلی می خواد، میگه زن نباید جلوی شوهرش خودش رو نشون بده و باید همیشه خودش رو پایین‌تر از مرد بدونه. از خیلی از رفتارها و حرف هام و لحنم ناراحت می شه زود، که شاید اگه مرد دیگه ای بود ناراحت نمی شد اصلاً. خیلی احترام می خواد ازم. می خواد همیشه هر چی میگه بگم باشه چشم. بحث نکنم. اگه چیزی رو با یه کم لحن بد بگم ناراحت می شه و عصبی و قهر ...، وقتی ناراحتم میگه حق نداری بی محلی کنی. اصلاً حق ندارم خودم رو براش بگیرم. وقتی ازم انتقاد می کنه و نمی‌پذیرم و باهاش بحث می‌کنم بهم میگه بچه‌ای. نمی خوای رشد کنی، وقتی جوابش رو میدم میگه چرا داری بهم می پری، حق نداری بهم بپری. در صورتی که من فقط یه کم تند جواب دادم.  ۹۵ درصد قهرها مون مقصر منم و همیشه من میرم سمتش. خیلی خسته شدم از این وضع،  ۲ ساله ازدواج کردیم ...، به نظرم خب حق با اونه. زن باید از شوهرش اطاعت کنه و همیشه بهش احترام بذاره و ...، اما من قصد بی احترامی ندارم ولی بعضی اوقات از دستم در میره. چیز بدی هم نمی گم ... بعضی اوقات از روی ترسه که چیزی نمی گم. میگم هیچی نگم که باز دعوا نشه، چه کار کنم که همیشه لحنم خوب باشه و زن مطیعی باشم و کارهام بی احترامی تلقی نشه؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ باسلام وخسته نباشید خدمت دوستان همگروه من پسری دارم که سه سالشه ومتاسفانه بیماری،اگزما(حساسیت پوستی)داره،وکف پاش ترک داره،متخصص بردم پماد ترکیبی دادن،خوب میشه ولی تا دارو رو قطع میکنم دوباره ترک پا برمیگرده اگه از دوستان کسی تجربه ای داره ممنون میشم راهنمایی کنند چنانی هستم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام تورو دکتراورلوژی براناباوری شوهرم سنش چهل و شش یک پسربیست از ازدواج اول داره ومن که سنم بالاس حالا ضعیفه وتحرک اسپرمش دو درصد تورو دکترخوبی تهران یاشهریارمعرفی کنیددامن هرکه نداره سبزبشه خداخیرتون بده منم نتیجه بگیرم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام‌وعرض‌‌ادب‌واحترام‌خسته‌نباشیدحبیبه‌خانم‌‌خواهش‌میکنم‌‌بانفس‌گرمت‌اکه‌راهکاری‌سراغ‌داری‌‌قسمت‌میدم‌بحق‌‌امام‌زمان‌دریغ‌نکن،یه‌مشکلی‌دارم‌‌طی‌‌این‌مدت‌‌طولانی‌‌که‌‌‌توی‌گروهم‌هرچی‌نگاه‌میکنم‌شایدکسی‌مشکل‌منوداشته‌باشه‌که‌‌‌‌بتونم‌ازطریق‌دوستان‌راه‌حلی‌پیداکنم‌‌‌ندیدم،سه‌تاخواهریم‌مجردسن‌سه‌تامونم‌متاسفانه‌‌بالاست‌دوتاخواهرم‌که‌ازمن‌بزرگترن‌اصلن‌ازمن‌خوششون‌نمیاد‌‌توی‌یک‌خونه‌زندگی‌میکنیم‌خیلی‌سخته‌مخصوصا‌درخصوص‌ازدواج‌‌سخت‌باازدواج‌من‌مخالفن‌بخدانمیدونم‌چکارکنم‌دیگه‌خسته‌شدم‌نمیزارن‌ازدواج‌من‌سربگیره‌خدانکنه‌‌کسی‌ازمن‌خواستگاری‌کنه‌‌دیگه‌‌شب‌وروزندارن‌کلن‌باهام‌قهرمیکنن‌هرروزخونمون‌جروبحث‌وجنگ‌‌ودعواست‌‌تاموقعی‌که‌بهم‌بخوره‌‌خیلی‌موردا‌روقبل‌ازاینکه‌بمن‌چیزی‌بگن‌ازطرف‌خودشون‌ردکردن‌بااینکه‌دختریم‌اهل‌‌نمازاول‌وقت‌قران‌ونمازشب‌‌‌دیگه‌‌درمونده‌شدم‌‌خیلی‌‌چله‌میگیرم‌دعاونذررونیازمیکنم‌دوسال‌بدون‌وقفه‌شایدم‌بیشترنمازجعفرتیاربه‌نیت‌ازدواج‌خوندم‌میسرنشدظاهروقیافه‌خوبی‌دارم‌ازنظردیگران‌احترام‌‌خاصی‌دارم‌ندیده‌‌‌‌همه‌بهم‌لطف‌دارن‌خداروشکرولی‌نمیدونم‌چراازدواجم‌جورنمیشه‌‌بعضی‌وقتافکرمیکنم‌تقدیرم‌‌گره‌خورده‌‌به‌صلاح‌واجازه‌خواهرام‌تاجایی‌که‌دستشون‌برسه‌درحقم‌ظلم‌‌میکنن‌‌درغیاب‌من‌بجام‌‌تصمیم‌میگیرن‌حتی‌‌موردی‌داشتم‌‌که‌‌چیزی‌به‌عقدمون‌نمونده‌بودباتلفن‌انقدازبدی‌من‌گفتن‌‌که‌‌‌اون‌اقاازمن‌متنفرشده‌بودجدیدن‌یه‌نفرم‌ازم‌خواستگاری‌کردگفت‌اقاسراغ‌یه‌دخترباایمان‌‌مث‌شمامنم‌باتوکل‌به‌خداراضی‌شدم‌بازم‌خواهرام‌‌درحقم‌کارشکنی‌کردن‌یه‌ماهی‌بودروزگارموسیاه‌کردن‌‌باجروبحثاشون‌‌قرارشداون‌اقامرخصی‌بگیره‌یکی‌دوروزدیگه‌بیادبازم‌مثل‌همیشه‌‌بامخالفتای‌بیجاشون‌‌جلواونم‌گرفتن‌نزاشتن‌بیادخیلی‌کارم‌گیره‌قسمتون‌میدم‌‌بحق‌خدا‌بحق‌‌پیامبران‌خدا‌بحق‌چهارده‌معصوم‌یه‌راهکارجلوپام‌بزاریدکه‌بتونم‌‌ازاین‌برهان‌‌نجات‌پیداکنم‌اگه‌شماره‌تلفن‌‌یکی‌ازعلماروداریددریغ‌نکنیدیه‌عمرتوقنوت‌نمازشب‌دعاتون‌میکنم😭😭😭😭 👇🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺🔺🔺🔴آشنایی با پیشگیری و علت دررفتگی ناف ♻️ چه رفتارهایی بدن را در برابر آسیب بیجاشدگی ناف مصون میدارد؟ ❓حرکت کش و قوس پس از بیدار شدن از خواب مفید است یا مضر ⁉️ و چه رفتارهایی باعث افزایش احتمال خطر میگردد 📌 توضیحات پزشک و متخصص طب سنتی، دکتر عزیزخانی را بشنوی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام شوهرم خدا رو شکر خلقیات خوب خیلی زیاد داره و مذهبیه، اما خیلی دقیق و زود رنج
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ سلام وقت همگی بخیر خانمی سوال پرسیده بودن در مورد وام بانک مسکن خواستم بگم اصلا ارزش نداره مبلغ وام ۸۰۰میلیون تومنه که شما باید۲۲۰تومن اوراق بخریدحداقل ۳۰ تومن هم هزینه سند رهنی هست میمونه ۵۵۰تومن با قسط ماهیانه ۱۶،۱۷ میلیون و بابت ۵۵۰ تومن شما باید یک میلیارد و هشتصد بازپرداخت کنید،پیگیر مسکن ملی باشید ان شاالله اون براتون جور بشه 🌹🌹🌹 در جواب خانمی که دندونهای جلوی پسرشون شکسته عکس بگیرید ان شاالله ریششون آسیب ندیده باشه یکی از دندونهای پسر منم همینجوری شکست بردم دندانپزشک ترمیمی زیبایی خیلی طبیعی با کامپوزیت ترمیمش کرد اصلا معلوم نیست موادش چند نوع بود من قیمت متوسطش رو گفتم استفاده کرد الان ۳ ساله مشکلی نداره فقط گفت باید مواظبش باشه باهاش چیزی گاز نزنه 🌹🌹🌹🌹 در مورد خواهری که گفتن شوهرشون میگه به خودت نمیرسی و این حرفها شما میگی عصرها بچه ها رو نگه میداره همون موقع آرایشگاه برو به خودت اهمیت بده برای رفع موهای صورتت نخ رو به شصت پات بزن و جلو آینه اصلاح کن،اگه نمیتونی چندبار تمرین کنی یاد میگیری ابروهات هم زمانی که آرایشگاه میری یه کم که درمیاد اضافه ها رو تمیز کن نزار بلند بشن که بلد نیستی بری تو خط ابروت،کمون ابروت باید حفظ بشه ،ابروهات رو گاهی یه کم رنگی بزن که از حالت یکنواختی دربیاد اگه کسی رو داری بچه ها رو نگه داره بزار پیشش و با شوهرت باشید، بیرون برید و لذت ببرید یا بزارید خانه بازی جایی یه کم از دو نفره بودنتون لذت ببرید ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام درجواب خانمی که دندان بچه اش شکسته اصلا نگران نباش با پول همه چی درست میشه ببر دندان پزشک خودشون میفهمن چی کار کنن بچه منم همین طور شد دکتر نمیرانیان شیراز براش درست کرد چندین سال اصلا هم معلوم نمیشه 🌺 ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام وقت بخیر دندان پزشک تیزی دندان شکسته رو تراش میده وروکش میکنه دندان مثل اولش میشه بفرمایید نگران نباشن ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام و عرض ادب خدمت برادری که فرزند دو سال دارن و همسرشون جدا زندگی میکنن و الان ابراز پشیمونی کردن و میخوان برگردن : به نظر من یه فرصت دیگه بده شاید واقعا متنبه شده باشه ولی دو نکته رو مدنظر داشته باش ۱- محبت بکن ولی تا وقتی خودش رو ثابت نکرده دلبستش نشو ۲_مراقب باش نقشه ای تو سرش نباشه .مثلا نخواد ظاهری محبت کنه وبا چرب زبونی یه چیزی رو از چنگت در بیاره و بعد بزاره بره خیلی حواست باشه دارایی یا حق و حقوقی رو بهش نبخشی. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 درجواب دختر خانمی که گفتن میخوان نماز بخونن مرجع تقلید میخواهد یا نه باید بگم که اره یه مرجع پیدا کن و نظر اون مرجع رو نسبت به ارکان نماز بخون و اجرا کن در مسائل دینی دیگر هم به کارت می اید مثلا می تونی حضرت ایت الله خامنه ای رو انتخاب کنی چون اسون میگیرن زیاد سخت گیر نیستن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 شاه دارویی( بنام عسل و عسلاب) برای درمان تمام بیماری های سرد - عسل ناشتا ۲- برای بخشی ازسردمزجان عسل با یک ذره دارچین البته برای خشک مزاجان زیاددارچین با عسل خوب نیست بلکه با قدرلیموترش مخلوط شود «پروفسور خیراندیش پدر طب سنتی ایران ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🍃 درمان انواع عفونت ها مثل عفونت ریه، گوش، چشم، گلو، رحم، مثانه، لگن، عفونت ادراری و ... 🍂 جوشانده سیر؛ سه عدد سیر را نصف کرده و نیم ساعت جوشانده و روزی سه بار میل کنید؛ از بین برنده قوی عفونتهاست همچنین میتوانید دو عدد سیر خام حلقه شده، به همراه جوشانده سیر میل کنید تا اثر آن بیشتر شود 🍂 جوشانده پیاز قرمز؛ یک عدد پیاز قرمز را یک ساعت بجوشانید و روزی دو بار میل کنید ⛔️در ایام بارداری ممنوع است. 🍂 یک عدد پیاز قرمز را ورق ورق کنید و داخل عسل بزنید و میل کنید؛ پیاز زرد و سفید نیز مفید است. 🍂 یک لایه نمک در قابلمه بریزید و سه عدد شلغم را روی نمک بگذارید و با شعله ملایم بپزید و هر روز میل کنید 🍂 سیاهدانه و عسل هر هشت ساعت یک قاشق 🍂 یک مشت تخم شنبلیله و یک مشت انجیر را نیم ساعت بجوشانید و آب آن را میل کنید 🍂 روزی سه قاشق مرباخوری آویشن و نمک بخورید؛ یک سوم نمک با دو سوم آویشن 🍂 جوشانده یک قاشق نعنا، پونه و کمی آویشن روزی دو بار 🍂 میتوانید کمی اویشن و نمک را به همراه پیاز یا سیر یا شلغم بپزید و میل کنید 🍂 دود دادن اسفند، کندر، آویشن و گلپر در درمان عفونتها بسیار مفید است 🍂 شربت آبلیمو عسل به همراه نمک فراوان روزی سه بار 🍂 استفاده موضعی از نمک؛ به صورت استنشاق، غرغره، ضماد نمک، کیسه نمک گرم، شسشتوی با آب نمک و ... 🍂 استفاده از پشم به صورت کلاه یا شال و ... 🍂 قرار دادن پیاز نصف شده در کنار متکا بسیار مفید است 🍂 جوشانده دو تا از این گیاهان: مریم گلی، پر سیاوش، اسطخودوس و زوفا ✅ پرهیزات از همه موارد مذکور مهمتر هستند. به دلیل اینکه بخش زیادی از عفونتها ناشی از بلغم هستند، ترک بلغم زاها مثل لبنیات و آب فراوان، بسیار ضروری هست. ✅ میتوان یک یا دو مورد از نسخه های بالا را برای درمان عفونت استفاده کرد. همچنین میتوان میزان استفاده از موارد پیشنهادی را زیادتر کرد. مثلا به جای سه تا سیر، پنج عدد سیر استفاده کرد. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ اگر سرفه خلط دارد ، یعنی عفونت، ریه یا گلو: دود عنبر نسارا، و بخور کاه جو، تخم گشنیز،در آبجوش, یا بخور یک ملاقه ماست شیرین، و یک قاشق چایخوری نمک اسید بوریک در آبجوش و بعد بخور صورت خشک شود, و سشوار بگیرید, ریه را با حوله گرم،( پشت و جلو) ، گرم نگه دارید،ولی بقیه دستورات با سرفه خشک مشترک است، سرفه خشک: چهار تخم(دو نوع قدومه, تخم مروی, بارهنگ) صمغ عربی دار، یک قاشق مرباخوری در یک لیوان آبجوش، ولرم شد, با کمی عسل گون بخورید، شکرتغار50گرم, پودر شود, و سپستان50گرم, خردخرد شود, با 100 گرم قدومه شیرازی, در یک شیشه بریزید, روزی یک قاشق مرباخوری,با یک لیوان آبجوش در قوری دم شود, کم کم بخورید, ماساژ ریه با روغن زیتون، اول زیر سینه حرکت افقی، بعد کل قفسه سینه رو به بالا، و گرم نگه دارید، حریره شیر، اردجو یک قاشق غذاخوری، به کمی آبسرد حل کنید با یک لیوان شیر, و یک قاشق چایخوری پودر شکرتغار, با شعله کم هم بزنید حریره شود, بخورد، برگه هلو خشک را مثل چای دم کنید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💫💫کسانی که کنجد میخورند کمتر دچار ریزش مو، چروک پوست و کم خونی می شوند. ✍ در صبحانه کنجد و عسل را جای دهید و برای طبخ غذاها از روغن کنجد استفاده نمایید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💊معجزه طب سنتی برای دیابتی ها💊 ❌️ باور غلط دیابت درمان نشدنیه ❌️ ✔️ باور درست دیابت به روش گیاهی درمان میشه ✅️ 💣 طی یک ماه تمام داروهای شیمیایی کنار میذاری و قندت زیر ۱۰۰ میاد.💫 👈 فقط کافیه نترسی و شروع کنی، طی ۳ دوره قطعی درمان میشی بدون بازگشت ✅️ 👈برای مشاوره رایگان همین الان پیام بده و شماره ات برام بذار🙂 👇 https://eitaa.com/joinchat/323224406C5490bfcf3a و یا فرم مشاوره را پر کنید 👇 https://survey.porsline.ir/s/6NSVGTP7
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش ساعت 7:30 😔 دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود! زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد. خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم... عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش! شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟ زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم... بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد. اما در عین ناباوری ....👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf چه صبری داری خدا😭👆
💜 سلام به روی ماهتون بنده های عزیز و مهربون خدا ایام به کام این روزا خیلی حالمون خوب نیست یعنی شاید بگم چند ماهه که حالمون خوب نیست آه از غمی که تازه شود با غمی دگر نمیدونم چیه ابتلاس امتحانه چیه ولی هرچی هست از خدا صبر میخوایم و مدد یه مفر ،یه راه نجات گرچه همیشه دست خدا بالای سرمون بوده اما اینروزا انگار آغوششو میخوایم بغلمون کنه بگه غصه نخورید بگه ان مع العصر یسرا اما داغ سخته مخصوصا اونایی که قبلا داغ عزیزشونو دیدن بیشتر اینو درک میکنن بعد از شهادت اقای رییسی ،مدام یه بغضی توی گلومه دنبال راهی ام که حالم خوب بشه اما نمیشه نه با سفر نه با کار نه با خواب میدونم ایشون حالا حالش خوبه آرومه رفت جایی که دوست داشت حال بد ما برای اینه که دیگه نداریمش جای خالیه آدمای بزرگ با هیچی پر نمیشه خبر شهادت سید حسن نصرالله هم داغ دلمونو تازه کرد دو روزه فکر میکنم کدوم یک از این داغ هایی که دیدیم سنگین تر بود نمیدونم چی باید توی کانال بزارم که حق مطلبو ادا کنم نمیدونم چی باید بنویسم که کامل باشه هرچی فکر میکنم میبینم نمیتونم فقط از خدا میخوام بهمون صبر و نصرت عطا کنه مارو ببخشه و از تقصیرات و گناهانمون بگذره و به خاطرش نعمتاشو ازمون نگیره فقط میگم خدایا همیشه یاریمون کردی بازم بکن در مقابل ظلم در مقابل کفر در مقابل کسانی که بویی از انسانیت نبردن و انسان و حیوان براشون یکیه خدایا بغلمون کن الهی امین🤲 أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَكْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَّا تَذَكَّرُونَ : یا [كیست‏] آن كس كه درمانده را- چون وى را بخواند- اجابت مى‏كند، و گرفتارى را برطرف مى‏گرداند، و شما را جانشینان این زمین قرار مى‏دهد؟ آیا معبودى با خداست؟ چه كم پند مى‏پذیرید.) ( سوره نمل : 62
Hamed Zamani - Ma Bordeim (1).mp3
11.09M
این اهنگو بیشتر وقتا گوش میدم و گریه میکنم هم سبک میشم هم یه دلگرمی میگیرم به یاد همسرم به یاد همه ی اونایی که به خاطر وطن رفتن❤️ برای شادی ارواح مطهر شهدا ❤️
چه تصویری گویاتر از این برای جنایت‌های رژیم صهیونیستی در غزه؟ ۵۹۵ شهید در یک گور جمعی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام... من یه دخترم که مدت هاست احساس میکنم راه ازدواج تو زندگی برام بسته است. از خودم بخوام بگم، بیست و چند سالمه، قد و وزنم میشه گفت متناسبه اما قدم بلند نیست. قیافم بد نیست بنظرم متوسط رو به بالاست. حداقل تا حالا هیچ کس بهم نگفته زشتی. خودمم قیافمو دوست دارم. با حجاب و مانتویی هستم، با وجودی که سعی میکنم جلب توجه نکنم اما همیشه خوش پوش و مرتب از خونه بیرون میرم. با مردا سر سنگینم ولی با دوستام شوخ و بگو بخندم. تو مهمونیام رفتارم خانومانست. خانواده خوب، با وضع مالی معمولی دارم. درسته پول دار نیستیم ولی همه خانوادمونو قبول دارن. تا الان دوست پسر نداشتم. موقعیتشو داشتم اما اول برای رضای خدا با هیچ کس دوست نشدم، دوم برای اینکه میخواستم عشق اولو اخرم همسرم باشه.  میخواستم پاک و دست نخورده بمونم تا زمانی که مردی که برای منه و واقعا دوستم داره پاشو توی زندگیم بذاره. اون وقت همه چیزمو بپای اون بریزم. عاشق کارای هنری به خصوص تو درست کردن غذا و دسرم. دست پختمم همه تعریف میکنن. خلاصه حوصله واسه اینجور کارا زیاد دارمو سعی میکنم غذاها و دسرای مختلفو جدیدو درست کنم. اخلاقمم سعی میکنم همیشه با ادب و مهربون ومنطقی باشه. نمیدونم چقد موفق بودم اما تا حالا پیش نیمده دوستام بخوان ازم دوری کنن یا دوستیمونو بهم بزنن. البته خدا رو شکر دوستای خوبیم دارم. بارزترین خصوصیتی که دیگران بهم میگن مهربون بودنمه. تو زندگی همیشه توکلم اول به خدا و بعد به ائمه بوده. خیلی دوسشون دارم. اینا رو گفتم که یه پیش زمینه کلی از من داشته باشین. اما با وجود همه اینا تا حالا حتی یه خواستگارم نداشتم. نمیدونم چرا... واقعا نمیدونم اشکال کار کجاست. هیچ کس تا حالا بهم پیشنهاد ازدواج نداده. هیچ کسم تا الان کسی رو بهمون معرفی نکرده. با وجودی که ما تقریبا خانواده اجتماعی هستیم. مثلا با فامیلا و همسایمونو حتی همکارای پدرم رفت و امد داریم. با اینکه رابطمون با هم خیلی خوبه اما اونام تاحالا کسی رو معرفی نکردن. به خصوص همسایمون که هم پسر مجرد تو فامیل زیاد دارن هم شغل مرده جوریه که با پسرا خیلی در ارتباطه. نمیگم توقع دارم برام چنین کاری کنن ولی تعجبم از اینه که دوستام همه خواستگار از در و همسایه و اینور و اونور بهشون معرفی میشه اما من نه. حتی من واقعا تعجب میکنم از اینکه میبینم دختری میگه تو مترو یا تو خیابون خانومی منو برای پسرش خواستگاری کرد. در صورتی که من تا حالا رنگ خواستگارو به چشمم ندیدم. نمیفهمم چرا... هر چی تو خودم جست و جو میکنم نمیفهمم مشکل از چیه که هیچ کس از من خوشش نمیاد. مغرور نیستم. نمیگم همه چی تمومم ولی انقدم بد نیستم که هیییییچ پیشنهادی نباشه! واقعا چه جوریه که همه دوستام این همه خواستگار دارن ولی من نه. اونام از نظر سطح مالی یا فرهنگی یا قیافه خیلی با من فرق ندارن. ولی مدام یا بهشون پیشنهاد ازدواج داده میشه یا کسی بهشون پسر معرفی میکنه. خیلی از دوستامم متعهل شدن که اونام تو دوره مجردی خواستگار زیاد داشتن. من همیشه میگم اگر مردی که میخوام پیدا کنم تا اونجا که میتونم اسون می گیرم. ولی از کجا باید چنین مردی رو پیدا کنم. بقیه حداقل چند تا خواستگار داشتن یکی رو که خوششون اومده انتخاب کردن. ولی منی که اصلا خواستگار ندارم باید چه کنم؟ منی که اهل دوستی نیستمو توکل به خدا کردم تا مردمو سر راه زندگیم بذاره الان چرا باید انقدر تنها باشم؟ خواهش میکنم برام از وضع بد جامعه و بالا رفتن سن ازدواج نگین چون نه تو اطرافیانم چنین چیزی نمود داشته زیاد چنین چیزی دیدم، اکثر دخترا از خواستگاراشون میگن. خواستگاراشون بد بوده یا خوب اما بازم داشتن. ولی من... منفی نگر نیستم. اینایی که میگم وضع زندگیمه. همه زندگی رو تو ازدواج نمیبینم. اما تا الان به اندازه کافی مجردی کردم. میخوام تا وقتی شور و نشاط دارم زودتر ازدواج کنم، تا وقتی سنم بالا نرفته بچه دار شمو همه عشقمو به پای همسرمو بچم بریزم. اما نمیدونم چرا راه برای ازدواج من بسته است. تو رو خدا کمکم کنین. راهی بهم نشون بدین. دعا هم زیاد کردم اما به هیچ نتیجه ای نرسید. با همه وجودم ازتون میخوام اگه راهی به ذهنتون میرسه بهم بگین. منتظر نظراتتون هستم. تو رو خدا شمام تنهام نذارین.... 👇🌸 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام شوهرم خدا رو شکر خلقیات خوب خیلی زیاد داره و مذهبیه، اما خیلی دقیق و زود رنج
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ با سلام وخدا قوت خدمت همه عزیزان الهی به حق اسم جلاله ات تمام عزیزان حاجت روا شن دوستان یه خاطره ومعجزه از امام رضا بگم خیلی قشنگ وجالب اومدم به نظرم چند سال پیش تاسوعا وعاشورا رفته بودیم مشهد وداشتیم با خواهرم وشوهرش وشوهرم وبچه ها میرفتیم سمت حرم خیابون ها خیلی شلوغ بود وچند جا شربت نذری میدادن منم خیلی شله زرد دوست داشتم از هتل که بیرون زدم گفتم امام رضا قربونت برم با وجود این همه زعفرون چرا هیچ کی شله زرد نمیده وخیلی دلم میخواست وقتی رسیدیم نزدیک میدون آب نزدیک حرم دیدم خیلی پایین تر از اون خیابون دارن شله زرد میدن وهر کاری کردم همسرم نرفت بگیره وما هم سمت حرم داشتیم میرفتیم واقعا اون اطراف حرم من ندیدم که دست کسی شله زرد باشه گفتم یا امام رضا من شله زرد میخوام انشاالله که یکی نذری به من شله زرد بده دوستان شوهر خواهر من قدش حداقل ۲ متر هست ودختر سه ساله من روی شونه هاش بود جوری نبود که کسی بخواد به دخترم شله زرد بده وقتی که رسیدیم توی حرم دامادمون دخترم رو از رو شونش آورد پایین دیدیم یه ظرف شله زرد دست دخترم هست همون جا اشکم دراومد از این همه بزرگی امام رضا ومعجزاتشون پس هیچ وقت ناامید نشید ودر خونه ائمه رو بزنید مطمئن باشید هیچ وقت دست خالی برنمیگردین همه چی سر وقت وبه موقع هیچ وقت ناامید نشوید دوستان عزیز برای سلامتی وظهور آقا امام زمان وگره گشایی از تمام مشکلات عزیزان صلوات🤲🤲🌹 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام وخدا قوت برای دوست عزیزی که خواستگار دخترشون نظامی هست طبق تجربه خودم وخیلی از دوستان واقعا خیلی ازنظامی ها سخت گیر هستن واقعا از دستشون آرامش نداریم وچون نظامی بودن تو خونه هم فکر می‌کنند باید مثل پایگاه رفتار کنند وشاید سال های اول رفتارشون نشون داده نشه ولی کم کم به همه چی گیر میدن پس به دخترتون بفرمایید حواسشون رو بیشتر جمع کنند برای سلامتی امام زمان وگره گشایی مشکلات تمام عزیزان صلوات🤲🤲🌹 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام به همه هم گروهی های عزیز وبا تشکر از ادمین گرامی در جواب خانمی که پسر ۸ سالتون دندون های جلوش شکسته خانم عزیز این که دیگه انقدر ناراحتی نداره چون دندان بچه ها تا ۱۳ سالگی دوباره جایگزین میشه شما دندان های شکسته رو بکشید دوباره در میاد دختر من هم در ۱۰ سالگی دندانش خراب شد دندانپزشک گفت باید ترمیم کنید چون دیگه در نمیاد وهزینشم زیاد می شد ولی ما دندان رو کشیدیم دوباره دندان جدید در آورد امیدوارم توانسته باشم کمک کرده باشم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 دوستان در مورد عشق به همسر سوره مزمل بخونید،رام شدن و ساکت شدن سوره تحریم و جن بخونید ،باطل شدن طلسم و دعا و عزت و آبروی دنیوی سوره تکویر بخونید ،برای اصلاح امور زندگی تون به دست خداوند ،سوره های حشر ،قاف و ذاریات بخونید ،برای رزق های غیبی هفت روز ،روزی ۱۱۰بتر سوره عادیات به ظرف آبی بخونید و بخورید و به در و دیوار و آسمون و در کوچه بپاشید و معجزه ببینید و یه دفتر بی خط با خودکار سبز بردارین و هر صبح و اگر تونستید شب از خدا تشکر کنید ،مثلا خونه نداری ،بنویسید خدایا از بابت خانه ی زیبایی با فلان مشخصات تورا سپاس و از قانون تحریر و طبق آیه ی ن و القلم ،یعنی قسم به قلم و هر آنچه مینویسد استفاده کنید ،من خودم به تمام خاسته هام از طریق شکر گزاری و نوشتن و شادیودن از داشتن نعمت هایی که دیگران دارن رسیدم ،حالتون ناخوش هست عود و شمع دود کنید ،مخلوط آب و سرکه و نمک در چهارگوشه منزل و قانون فنگ شویی استفاده کنید، از خداوند شاکی نباشید و همیشه از او تشکر کنید و فراوانی نعمت و استجابت دعا رو ببینید ،مجرب هست،نگویید خدایا مثلا آبرویم را نریز ،بگید خدایا بابت آبرویی که لطف کردی توراسپاس ،یه مراجعه کننده داشتم می‌گفت ،دائم میگفتم خدایا آبروی برادرم را نریز و بعد از چند ماه برادرش در نظام و فرار یه متهم از دست اون ،راهی زندان شد و به جرم همکاری محکوم شد و تا توانست ثابت کنه ،خلاصه آبرویی واسش نموند،پس در دعا کردن جوری باشه که انکار اون نعمت رو داریم ،و یادتون باشه که دریافت از طریق کائنات شعور ندارن و عکس جواب میدن،پس همیشه حتی برا درخواست نداشته هامون از قانون حال که خدایا به پسرم مثلا شغل خوب و عالی دادی شکرت استفاده کنید ،بعد بببینید چجوری به ارزوهاتون میرسید،و یادتون باشه خداوند در قرآن از بنده های شاکر ،بعنوان بهترین ها نام برده من به آرزوهایم قول رسیدن دادم💚 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شیعه واقعی وقتی با ۷۲ نفر مقابل لشکر ۳۰ هزار نفری قرار می‌گیره، جوری می‌جنگه که دشمن برای از پا درآوردنش هزاران تیر و نیزه و سنگ و... پرتاب کنه شیعه به‌درد بخور برای امام زمان یعنی کسی که نمیگه من چند نفر، چند سلاح، چقدر پول و... دارم و دشمن چقدر؛ به جاش جوری می‌جنگه که برای حذفش باید ۸۵ بمب پرتاب کنند حکایت شیعه و گودال قتلگاه، جاری در همه زمان‌ها و مکان‌هاست. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 نجمه خوب نبودم ، همه دارو ندارم تو کیفم بود، پولم، مدارکم.. بالاخره به خود
❤️🍃 ، نرگس گفت حیف شد مرد خوبی بود، با خانم جون حرف میزد اما مخاطبش من بودم، قدرشو ندونستیم انقدر گفت تا صبرم تموم شدگفتم روزی که منو به زور نشوندین پای سفره عقد به این روزا باید فکر میکردین نرگس برگشت طرف من، سحر بین ما نشسته بود گفت اصلا خوب کاری کرد طلاقت داد تو لیاقتشو نداشتی، تو اگه خوب بودی، اگه زن زندگی بودی که بچت اینشکلی خودشو درست نمی‌کرد و از الان پی قِرُ و فِر نبود... همه حواسم رفت پِیِ سحر که لبشو به دندون گرفته بود تا گریه نکنه، نمیدونستم چی بگم، هر حرفی میزدم نرگسم ادامه می‌داد و همه چی بدتر میشد، دست دخترمو گرفتمو رفتیم تو حیاط، بغلش کردم، گفت مامان مگه من چیکار کردم، گفتم غصه نخور مامان خاله نرگستو میشناسی که، همینجوری یه چیزی میگه، فردا صبح میریم یه جای خوب، یه جایی که دوسمون داشته باشنو واقعا هم همین شد، امام رضا صدای شکستن دل دخترمو شنید و طلبیدمون...آقاجون اومد، تا دیدمش همونجا تو حیاط بغلش کردم و زدم زیر گریه خیلی وقت دلم میخواست رو شونه های یه نفر گریه کنم، بی کسی خیلی بهم فشار آورده بود، اشکام بند نمیومد.. خیلی پیر شده بود، اما هنوز همونقدر مهربون بود.. گفت بابا جون نمیگی من یه بابای پیر دارم که چشم انتظارمه، نمیگی دلم واسه سحر تنگ میشه... اشکامو پاک کردم، نمیدونستم چی بگم، دنبال بهونه میگشتم، گفتم ببخشید آقاجون سرکار میرم بهم مرخصی نمیدن قانع نشد، از چشماش معلوم بود ولی هیچی نگفت، رفتیم تو، تا موقع خواب کلی باهم حرف زدیم و من سعی کردم خوب نگاش کنم تا وقتی دلم تنگ شد، دقیق و واضح به خاطر بیارمش. افتاب نزده ساکمونو جمع کردیمو بی سرو صدا رفتیم..نزدیک شهر بودیم، نمیدونستم باید کجا بریم،میدونستم اگه برگردیم تهران سحر خیلی ناراحت میشه، از شیشه ماشین چشمم به تابلو مشهد خورد، همه دلم پر از امید شد، رفتیم ترمینال و سوار اتوبوس های مشهد شدیم، برادر بزرگم اونجا زندگی می‌کرد، هرچند خیلی وقت بود سراغی ازم نگرفته بود. 3 ساعت طول کشید تا برسیم مشهد... سحر سرشو گذاشته بود رو پامو خوابیده بود... تو راه چند بار شماره هادی(داداش بزرگم) رو گرفتم اما جواب نداد.. دلشوره گرفته بودم، اگه جوابمو نمی‌داد، اگه میگفت نیا خونم، چیکار میکردم... کنار اتوبوس، راننده های تاکسی هایی که مستقیم میرفتن حرم داشتن داد میزدن... سوار یکیشون شدیم.. وارد خیابونی شدیم که آخرش گنبد های طلایی حرم معلوم، بغض کرده بودم ، انگار یه بچه بودم که همه اذیتم کرده بودن و میخواستم برم پیش بزرگترم شکایت کنم... نتونستم جلوی اشکامو بگیرم، سحر با غصه نگام می‌کرد... رسیدیم دم در حرم. از قسمت ورودی بانوان خواستیم بریم تو که اجازه ندادن، گفتن سحر هم باید چادر سرش کنه، خودشون هم چادر نداشتن...یکی از خانما یه آدرس همون نزدیکی ها داد بهم و گفت اونجا ارزونه چادراش... با پرس و جو مغازه رو پیدا کردیم یه چادر سفید برای سحر خریدم... بالاخره وارد حیاط حرم شدیم، دلم خیلی پر بود، فقط میخواستم برم کنار ضریح بشینمو حرف بزنم... دو سه ساعت تو حرم نشستیم. انقدر حرف زدمو گریه کردم که سبک شدم، بیشتر از صد دفعه به گوشی برادرم زنگ زدم و جواب نداد، موقع ناهار بود، یه دفعه یادم اومد نرگس دیشب نذاشت ما شام بخوریم و از صبحم هیجی نخورده بودیم، رفتیم یه ساندویچی نزدیک حرم ودوتا ساندویچ خوردیم.وقتی اومدیم بیرون واقعا نمیدونستم باید کجا برم، پول هتل و مسافر خونه نداشتم... گوشیم زنگ خورد، باورم نمیشد هادی بود، احوال پرسی کردیم وگفتم مشهدم و اونم آدرسو گرفت که بیاد دنبالمون، هادی یه تاکسی پیکان زرد داشت و شغلش مسافر کشی بود.. .رسیدیم خونشون، سعی میکردن گرم و مهربون باشن اما خیلی مصنوعی بود، مشکل هادی با من از اونجایی شروع شد که فهمید مهریه م رو گرفتم و بهم گفت پولتو بده من ماشینمو عوض کنم، کار میکنم یه درصدی بهت میدم، وقتی فهمید نمیخوام بهش بدم کلا قطع رابطه کرد باهام... دو روز موندیم خونشون و بعدم برگشتیم تهران...پشت چرخ تو خیاطی بودم که گوشی زنگ خورد، سرپرستمون خیلی بدش میومد موقع کار با گوشی حرف بزنیم، منم گذاشتمش رو بی صدا، کارم که تموم شد رفتم خونه،سحر خواب بود، از وقتی رفته بودم خیاطی سحر خودش میومد خونه... گوشیمو درآوردم و دیدم چندتا تماس از یه شماره ناشناس دارم، خواستم بهش زنگ بزنم ولی دیدم شارژ ندارم و بیخیال شدم...عصر بود که دوباره زنگ خورد گوشیم، جواب دادم، صدای یه آقایی بود، فامیلیمو گفت که مطمئن بشه درست گرفته، از کلانتری زنگ زده بود و گفت فردا صبح برم کلانتری برای همون ماجرای دزدی کیفم، گفت پرونده هنوز بازه.. ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
✍ با آب سرد بشویید برای جلوگیری از سرما خوردگی بعد از حمام کافیست قبل از خروج از حمام ، پاهایتان را با آب سرد شست و شو دهید تا سرما نخورید . این کار از واریس هم جلوگیری می کند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 📚خواص پرکاربردترین روغن های طبی و اثر آن‌ها بر پوست و مو 📚روغن بادام شیرین مرطوب کننده و نرم کننده پوست و مو بهبود دهنده حلقه سیاه و تیرگی دور چشم نفوذپذیری قوی و جذب سریع در پوست 📚روغن فندق کمک به تقویت و رویش ابرو، مژه کمک به بهبود آفتاب سوختگی 📚روغن زیتون مغذی و التیام دهنده رفع سوختگی های پوستی 📚روغن کتان ترمیم کننده مفید برای اگزما و خارش 📚روغن بنفشه (به ویژه بنفشه بر پایه بادام) مفید در التهاب و خارش پوست رفع چروک های ریز پوست  آبرسان و نرم کننده قوی پوست بهبود دهنده مشکلات بی خوابی 📚روغن نارگیل دارای خاصیت مرطوب کنندگی کمک به بهبود و ترمیم پوست های خشک و آسیب دیده کاهش واکنش های آلرژیک تقویت کننده ساقه موهای خشک رنگ شده و آسیب دیده مفید برای پوست های خشک و حساس آرایش پاک کن کاملاً طبیعی 📚روغن گلسرخ پیشگیری از چروک صورت جلوگیری از ترک بارداری یا کمک به بهبود و کاهش آن (اواخر بارداری و زمانی که شکم بزرگ شده است، در سه ماهه اول روغن نزنید). 📚روغن کرچک تقویت مژه و ابرو از بین برنده خشکی و ترک دست و پا کمک به بهبود پوست کبود شده 📚روغن رازیانه کمک به کم شدن موی زائد، (بعد از کند موها، به محل موردنظر مالیده شود روغن های مناسب برای مو روغن‌های گیاهی زیادی وجود دارند که با مصرف مرتب آن‌ها می‌توانید به موهایتان طراوت و شادابی بخشیده و ساقه و حتی ریشه مو را تقویت کنید. فقط کافیست با توجه جنس موهایتان، روغن‌ها را تست کنید تا به تأثیرگذارترین آن‌ها برای موهای خود برسید، گاهی اوقات، میشه از مخلوطی از چند روغن هم استفاده کرد. بیایید با هم خواص تعدادی از روغن های مناسب برای مو آشنا شویم: 📚روغن رزماری این روغن که از گیاه رزماری استخراج می‌شود، ترمیم کننده موهای نازک است، همچنین به بهبود رنگ، درخشندگی و ضخامت موها کمک می‌کند. همچنین در درمان ریزش موها و خارش و التهاب پوست سر نیز موثر است. 📚روغن بادام شیرین ترمیم کننده موثر به ویژه برای موی فر، این روغن ترک‌های مو را التیام می‌بخشد، گردش خون در پوست سر را برای تولید موهای قوی تر بهبود می‌دهد و می‌تواند به موهای خسته و فرسوده، از نو و جلا درخشندگی ببخشد. ضد شوره خشک است. 📚روغن نارگیل ترمیم کننده موهای زبر و خشک، این روغن به پر شدن شکاف‌‌ها در کوتیکول‌های مو کمک می‌کند و از موهایی که قوی‌تر و سالم‌تر هستند در برابر شکستگی در آینده محافظت می‌نماید. 📚روغن زیتون ترمیم کننده موی عالی، این روغن از بهترین درمان‌های طبیعی برای کاهش خشکی مو به شمار می‌رود، خاصیت مرطوب کنندگی بسیار بالایی دارد و موجب بهبود خاصیت ارتجاعی مو و بازگرداندن قدرت و درخشندگی آن می‌شود. روغن آرگان مرطوب کننده قوی انواع مو، لینولییک و اولریک اسید موجود در روغن آرگان به مرطوب ماندن مو کمک می‌کند و درخشش مو را افزایش می‌دهد، همچنین روغن آرگان موهای وز وزی و غیرقابل مدیریت را صاف می‌کند و می‌تواند برای ترمیم موهای آسیب دیده ناشی از وسایل گرمایی مانند اتوی مو و سشوار استفاده شود. روغن سیاهدانه این روغن به کم شدن سفیدی مو کمک می‌کند، و بهتر است یکساعت قبا از حمام کف سرتان را با این روغن ماساژ دهید؛ البته این روغن طبع بسیار گرمی دارد و در گرم مزاجان زیاد توصیه نمی‌شود  چون ممکن است باعث سردرد در این افراد شود که در این حالت بهار است با چیزهای دیگر مانند خیلی کم سرکه، اضافه شود. ترکیب مناسب برای تقویت مو جهت تقویت مو، ماساژ مو قبل از حمام با یکی از روغن‌های طبیعی (روغن مورد، سیاه دانه، بادام تلخ، تخم کتان، گلسرخ، کندش، زیتون و نارگیل) شستشو با دم کرده چای و اسپری عرق مورد، پیشنهاد می‌شود. حرف پایانی در صورت بروز مشکل و بیماری جدی در پوست و مو ابتدا بهتر است علت آن را بیابید و براساس علت درمان کنید، و در کنار تدابیر درمانی، این روغن‌ها نیز اثرات مثبت زیادی دارند. روغن‌های مختص مو را هفته‌ای دوبار و نیم ساعت الی یکساعت قبل از حمام استفاده نمایید و به کف سر و نوک و ساقه موها بمالید. اجازه ندهید هیچ روغنی بیش از دوساعت بر روی مو بماند روغن‌ها در معرض هوا اکسید شده و امکان تیرگی پوست را دارند پس اگر از روغن‌ها به پوست خود می‌مالید، شب هنگام باشد و بعد از یکساعت و بعد از جذب کامل آن صورت را بشویید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام دوستان دختری هستم در دوران عقد که همسرم منو دوست داره، منم بهش علاقه مندم و رابطه خوبی با هم داریم، فقط یه چیزی که وجود داره من یه کم زیادی مظلوم و آرومم و خودش هم میگفت آدم های آروم رو دوست داره، ولی دلش می خواد جلو هیچ موقعیت و هیچ کسی کم نیارم و یه کم با جربزه تر باشم. همسرم خیلی دوست داره همه ش سر به سرم بذاره و یه جورایی با هم بحث و شوخی داشته باشیم، من تا حد امکانم سعی می کنم ولی خب یه کم مظلومم واقعا و به من میگه چه زود تسلیم میشی و انگار که این رفتار من زده اش می کنه. خودم هم دوست دارم اون جوری باشم و به نظرم این طوری بیشتر بهمون خوش می گذره و زندگی از حالت یک نواختی خارج میشه، ولی خیلی بلد نیستم از این کارها می خواستم بدونم چه جوری می تونم یه کم شیطون و تند و تیز تر باشم و کم نیارم، البته تو روابط خاص و این جور چیزها منظورم نیست، همون رفتار دوستانه است، همسرم خیلی دوست داره با هم رفیق باشیم.  من می ترسم راه و رسم شوخی و و بحث رو بلد نباشم، بی احترامی کنم یا سوء تفاهم پیش بیاد، می خواستم هم خانوم ها بگن که چه جوری با همسرشون حرف میزنن و شوخی می کنن و شوخی هاشون در چه حده؟  آقایون چه چیزهایی مد نظرشونه دوست دارن خانوم شون در چه حد مطیع باشه و کجاها سرکش تر باشه و یه جورایی شما رو به هیجان بیاره، تو چه مواقعی عذر خواهی کنم؟، تو چه مواقعی پر رو بازی در بیارم خوبه؟ اگه دوستان با مثال ذکر کنن خیلی ممنون میشم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به همه ی دوستان من دختری 24 ساله هستم که به لطف خدا 6 ماهه که ازدواج کردم. منو همسرم واقعاااا عاشقانه همدیگرو دوس داریم. چند سال بی صبرانه منتظر هم بودیم و آخرش خدا کمکمون کرد و همه چی حل شد. منو شوهرم خدا رو شکر از نظر عاطفی واقعا رابطه قوی ای داریم. من خودم طبع خیلی گرمی دارمو شوهرم توی این مورد هم به نیاز های من خیلی توجه میکنه. اما مشکل من اینه با وجود تمام توضیحاتی که دادم, همسرم نسبت به من احساس نزدیکی نمیکنه. من کاملا راضی میشم اما ایشون اصلا واسه ....خودشون اقدام نمیکنن. توی این 6 ماه شاید فقط یکبار ایشون ... وقتی دلیلشو ازشون میپرسم فقط بهم میگن اگه تو راضی بشی منم راضیم و اصلا نمیخوان بیشتر راجبش صحبت کنن. پیش مشاور رفتیم گفتن ایشون از اعتماد به نفس پایین رنج میبرن و واسه همین از نظر روحی روانی خودشونو از رابطه منع میکنن. مشاور فقط بهمون گفت سعی کنین خودتون بهش روحیه بدین در صورتی که ما از نظر عاطفی واقعا بینمون فاصله ای نیس. من واقعا از این موضوع رنج میبرم. ازتون خواهش میکنم کمکمون کنین:( ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان لطفا راهنماییم کنید واقعا نمیدونم چی کار کنم آیا مشکل از منه یا همسرم؟ 28 سالمه و پنج ساله ازدواج کردم همسرم هم 33 سالشونه تا قبل ازدواج سرم تو درس و کتاب بود و به ازدواج اصلا فکر نمیکردم همه خواستگارام و به بهانه درس رد میکردم . راستش یکمی هم از ازدواج می ترسیدم چون رابطه پدر و مادرم خیلی خوب نبود کلا از زندگی کردن هراس داشتم تا اینکه همسرم به خواستگاریم اومد و باهاشون دو ماه ارتباط داشتم و حرف زدم و جواب بله دادم همسرم واقعا خوشحال بود. اوایل ازدواج واقعا بی تجربه بودم با دنیایی از خامی و بی تجربگی با همسرم ازدواج کردم ولی تو یکسال دوران عقد هیچ وقت نتونستم روحیات همسرم و بشناسم خیلی دعوامون میشد همش هم سر چیزای بیخود بود اینقدر این دعوا کردنا ادامه پیدا کرد که نسبت بهش سرد شدم . علاقه ای که اول ازدواج داشتم الان خیلی کمرنگ شده بعضی مواقع اصلا دوست ندارم ببینمشون. اعصابم سر چیزای الکی بهم میریزه و دعوا راه میفته مشکل بزرگی اصلا نداریم فقط سر یک سری مسایل ساده و جزئی. الان نسبت به همسرم سرد شدم نمیدونم اونم نسبت به من همینطره یا هنوز دوستم داره از کجا بفهمم که زندگیش و دوست داره یا نه؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام همسرم خیلی کار میکنه. معمولا صبح تا شب گاهی حتی تا 8 شب میره شرکت و بقیه شب رو هم که حدودا 4 ساعت شاید بشه، به کارای شرکت خودش میپردازه. همش ذهنش توی کاره. حرف که میزنه راجع به شرکتش و چالش های اون میگه. منم علاقه مندم به اون موضوعات و با هم گاهی بحث میکنیم ولی دیگه زیاده رویش اذیتم میکنه. ازش سوال میپرسم (حرف میزنم باهاش) یا سرسری جواب میده یا اصلا جواب نمیده. میدونم که خیلی دوستم داره واقعا و نمیخواد بی محلی کنه ولی ناخواسته اینطور میشه. وسط کارش مثلا 5 دقیقه پا میشه قربون صدقه م میره یه کم کار میکنه ولی این کافی نیست برای من! بیشتر این حس رو بهم منتقل میکنه که تایم پرتش رو برای من اختصاص میده.
گاهی وقتا هم کل روز رو خونه میمونه البته.(اصلا به همین خاطر تا دیر وقت کار میکنه تا چند روز در هفته رو به کارای شرکت خودش برسه البته از نظر اون خونه میمونه تا با من باشه) اما این تقسیم نامتعادلیه. البته آدم زرنگ و باهوشیه و میدونم آخر سر کارشو میرسونه ولی با استرس! آخ گفتم استرس. اوقاتی که استرس میگیره باز میاد طرف من. مثلا قربون صدقه م میره  اما از حالاتش متوجه میشم که نا آرومه. واقعا درکش میکنم خیلی کار داره و زمان بسیار محدودی. اما نمیدونم چطور میتونم کمکش کنم. خب منم انتظاراتی دارم.  خیلی سریع و سخت برخورد میکنه بابت همین کارای زیادش. وقتی شب میاد خونه من تمام روز رو منتظرش بودم. کلی خونه رو تمیز کردم به خودم رسیدم و ... ولی میاد و بدون اینکه کمی با من باشه میره سرکارش. انصافا یکم با من میشینه و تعریف میکنه ولی کافی نیست به نظرم. واقعا من همسرم رو به خاطر شعورش احساس مسئولیتش، پشتکارش، احساسی بودنش و ... تحسین میکنم ولی از اول ازدواج هر بار بحثی با هم داشتیم ناشی از همین موضوع بوده با کمی اغماض. میگه من زندگی کارمندی رو انتخاب نکردم به همین خاطر هنگامی که تو خونه هم هستم باید کار کنم. اینجا هم حق رو بهش میدم ولی خوب منم عصبی میشم وقتی کم دارمش. امیدوارم راهکار شما ( چه برای من باشه و چه همسرم ) مفید فایده باشه 👇🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
گاهی وقتا هم کل روز رو خونه میمونه البته.(اصلا به همین خاطر تا دیر وقت کار میکنه تا چند روز در هفته
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ سلام به همراهان همیشگی خانمی که خواهرت بیمار هست و خواستید به بهزیستی معرفی بشید خیلی ناراحت شدم وبرای سلامتی وبهبودی خواهرتون دعاء کردم چون خانواده خودم هم ۴ سال هست همین مشکل دارند خیلی سخته هست متاسفانه من آشنایی ندارم ولی خواهر جان ناامید نشید به مسجد محل وافراد خیر بسپارید که اگه بتونید ان شاء الله با کمک خیرین هزینه های درمانروپرستاری خواهرتون تهیه کنید بازهم من سعی میکنم پرس وجو کنم اگه آشنایی پیدا شدکه توبهزیستی یا کمیته امداد بتونه کمک کنه حتما بهتون اطلاع میدم از سایر دوستان هم خواهش میکنم اگه آشنایی دارند کمک کنن واقعا نگهداری از این نوع بیماران خیلی خیلی سخت هست 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام به همه بندگان خوب خدا آقای ۲۸ ساله که خانمت دوسال رها کرده رفته انسان جایز الخطاست ولی برای هر خطایی باید انسان تاوان بده که دیگه هوس خطا کردن نکنه خانم شما خطای بدی کرده که بچه را رها کرده رفته چون پدر ومادر درهر صورت نسبت به فرزند خود مسوولیت دارند در رابطه با مشکلش با خانواده شما هم شاید ببخشید شما هم بیش از حد وابسته به خانواده ت باشید ونتونستید آنچنان که لازم هست استقلال داشته باشید ورابطه خانواده وهمسرتون مدیریت کنیدکه منجر به قطع رابطه همسرتون با خانواده شما شده مشکلی که همسر من هم داشت ومن محبور شدم با خانواده وی قطع رابطه کنم ولی همسر شما میتونه جبران کنه بابت خطاش هم باید تاوان بده بستگی به شرایط شما داره مثلا قسمتی از مهریه ش ببخشه یا هر تعهد دیگه زندگی ودل دیگران که کاروان سرا نیست هروقت خواست بره هر وقت خواست بیاد بهرحال بهتره زندگیتون حفظ کنید ولی شما باید اقتدار داشته باشید که دیگه خانم این مساله را تکرار نکنه شما هم احتمال میدم زیاد وابسته به خانواده ت باشید آقای محترم وقتی تشکیل خانواده دادید یعنی مستقل شدید فرقی هم نمیکنه برای خانم هم همینطور باید تو همه امورات باهم مشورت کنبد واولویت زندگی خودتون وفرزندتون باشه وقتی اولویت خانواده خودت باشه خواه ناخواه خیلی مشکلات حل میشه یاحق 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خانمی که درمورد سیسمونی وکمبود جاپرسیدی لباس گرم ومناسب فصل سن الان نوازد هم برای بیرون وهم برای داخل خونه بگیر برای سن های بالاتر بچه اصلا لباس نگیر چند تا زیر انداز یا تشکچه ضد آب بگیر بهتره خودتون سفارش بدید با پارچه عروسکی تهیه بشه تشک بچه با پنبه باشه بهتره آماده ها به درد نمیخوره ساک وسایل جمع وجور وجادار وجنس خوب که برای لازم مختلف بچه جا داشته باشه تهیه کنیداگه تهران هستید سمت راسته سیسمونی فروشی عبدل آباد همه را میتونید با قبمت مناسب تهیه کنید روروک و کالسکه بعد که نیاز شد بگیر کیسه خواب حتما بگیر یه پتو نازک بگیر پشه بند تاو شو حالت چادر مسافرتی بگیر خیلی کارایی داره کمد جمع وجور وشیک بگیر چون من خودم نگرفتم ولی آرزو به دل موندم گهواره تا شو بگیر حتما تا شو بگیر کریر به درد نمیخوره نگیر به جای سایر وسایل به خانواده ت بگو یک قطعه طلا خوب یا سکه بگیرن که هم بعدا بتونی وسایل مورد نیاز بگیری هم کمبود جا را مدیریت کنی هم دهن خانواده شوهر بسته بشه 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام و ادب خوبید اون خانمی که گفتن یکی ازشون ۱۵۰ میلیون گرفته و پس نمی ده و ایشون ۵۰۰ میلیون چک و سفته از طرف داره می خواهد شکایت کند اطرافیان میگویند شکایت نکن رسیدگی نمی شه. ولی من میگم شکایت کنید به یکی از دفاتر قوه قضاییه در شهرتون برید و شکایت کنید فورا برای طرف اس ام اس اظهاریه دادگاه میرود و طرف فورا در جریان شکایت شما قرار میگیرد و حتما به شما زنگ میزنه .اینجا شما باید بگویید وکیل هم گرفتید به همه اینگونه بگویید وکیل گرفتید و وکیل دنبال کارها هست و اگر کار به دادگاه بکشه باید هزینه های وکیل رو هم بدهند .وموضوع وکیل فرضی را جایی فاش نکنید که به ایشون خبر بدهند . ان شاالله به پولتون برسید موفق باشید 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام و ادب خوبید همه عالی داستان زندگی نجمه خانم رو دنبال می کنم با استرس هاش استرس و‌وحشت میگیرم چقدر قلم زیبایی داری ناراحت نشوید حیف اسم خانم جون که روی مادرتون میزارید افسوس و صد افسوس .... بعد اون عقد که شما بله نگفتید باطل بوده که .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
علل ایجاد  💦💦💦💦💦 💧 خوردن یا مایعات بسیار سرد و تگری!!، 💧خوردن آبی که با یخ سرد شده باشد، 💧خوردن آب سرد در حالت عطش زیاد، 💧خوردن آب همراه یا بلافاصله بعد از غذا و به خصوص بعد از غذاهای چرب، 💧خوردن آب در بین خواب یا بلافاصله بعد از بیدار شدن، 💧خوردن آب در حال ورزش یا بعد از استحمام یا نزدیکی، 💧زیاد خوردن آب ازجمله خوردن 8 لیوان آب روزانه و ...  همه می توانند دستگاه گوارش را سرد و را کنند. همچنین است موارد زیر: طبیعتا استفاده از نوشیدنی های مصنوعی و شیرین مانند انواع به جای آب، فاجعه را تکمیل خواهد کرد. 😱❌وجود بوفه ای پر از نوشیدنی های خنک در باشگاه های ورزشی یا استخرها و سوناها و .... 😱❌ وجود نوشابه ها و دوغ های خنک در سر میز رستوران ها و فروشگاه های فست فود. 😱❌ سر کشیدن لاجرعه آب در یک روز گرم تابستانی یا بعد از یک روز روزه سخت. 😱❌ گذاشتن ظرف آب در کنار رختخواب یا سرک کشیدن به یخچال در بیدار شدن های نیمه شب. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 حکم شرعی تغییر جنسیّت 🌸🍃 پرسش :تغییر جنسیّت از نظر شرع چگونه است؟ پاسخ :  تغییر جنسیّت و ظاهر ساختن جنسیّت واقعى (در افراد دو جنسى که یک جنس آنها غلبه دارد) خلاف شرع نیست؛ بلکه واجب است. البته باید از مقدمات مشروع استفاده شود یعنى نظر و لمس حرام در آن نباشد، مگر اینکه به حد ضرورت برسد، ولى تغییر جنسیّت صورى و کاذب جایز نیست. تغییر جنسیت صوری🌸🍃 پرسش :مردى در اثر عدم تربیت صحیح، و مراعات نکردن مسائل شرعى در خانواده، در کودکى لباس زنانه پوشیده، و اکنون که بزرگ شده خود را زن مىداند، و با استفاده از داروهاى شیمیایى حالات زنانه را در خود تقویت کرده، و درخواست تغییر جنسیّت دارد، آیا مىتواند تغییر جنسیّت بدهد؟ پاسخ : تغییر جنسیّت صورى جایز نیست، ولى اگر جنسیّت واقعى او خلاف آن است که در او ظاهر مىباشد، تغییر آن جایز، بلکه گاه واجب است. وظیفه دو جنسه نسبت به اعمال گذشته🌸🍃 پرسش :شخصی پس از ازدواج تا دو سال مشخّص نشد که زن است; ولى این مطلب بعداً باعث طلاق شد. این شخص روستاى کوچکی که همه با هم خویشاوند هستند زندگی می کند، و ایشان با همه مردها روابط حسنه و دوستانهاى دارد. اکنون که با این مشکل مواجه شده، نمىتواند در روستا زندگى کند. با این مشکل چه کند؟ نماز و روزه این شخص چگونه است؟ کدام حالت را رعایت کند؟ مرد باشد همان گونه که در این مدّت بوده، یا زن شود؟ پاسخ : چنانچه واقعاً جنسیّت او زن است، و مرد بودن اشتباه بوده، باید فعلاً به وظایف زن عمل کند، و نسبت به گذشته که اطّلاعى نداشته، گناهى مرتکب نشده است. البتّه ماندن او در آن محیط کوچک با این حال مشکل است، و مصلحت این است که از آنجا مهاجرت کند. شکّى نیست که او گرفتار وضع دشوارى است، امّا به لطف خدا مشکل او حلّ مىشود. وظیفه پزشک نسبت به تقاضای تغییر جنسیت🌸🍃 پرسش :دخترى از کودکى لباس مردانه مىپوشیده، و اکنون که بزرگ شده خود را مرد مىداند، و با استفاده از داروهاى شیمیایى حالت مردانه در خود ایجاد کرده، و با مراجعه به پزشک، در خواست تغییر جنسیّت نموده است، آیا پزشک مجاز به تغییر جنسیّت مىباشد؟ پاسخ : تغییر جنسیّت اگر صورى باشد، جایز نیست، و اگر واقعى باشد (این امر در افراد دو جنسى واقع مىشود) به عنوان درمان و ظاهر شدن جنسیّت واقعى جایز، و گاه واجب است. حکم ازدواج در صورت تغییر جنسیت همزمان زن و شوهر🌸🍃 پرسش : اگر زن و شوهر با هم در یک زمان تغییر جنسیّت دهند، حکم ازدواج قبلى آنها چیست؟ پاسخ : اگر تغییر حقیقى باشد زوجیّت بلا فاصله فسخ مىشود، و مىتوانند مجدّدا عقد ازدواج در شکل جدید بخوانند; ولى احتیاط آن است که زمان عدّه بگذرد. حکم ازدواج و مهریه بعد از تغییر جنسیت🌸🍃 پرسش : اگر یکى از زوجین تغییر جنسیّت دهد لطفاً بفرمایید: ۱. حکم ازدواج آنها چیست؟ ۲. مهریّه زوجه چه حکمى دارد؟ پاسخ : اگر تغییر جنس واقعى باشد نه صورى، ازدواج آنها باطل مىشود، ولى مهریّه مربوط به زمان قبل به قوّت خود باقى است. وظیفه والدین نسبت به نوزاد دوجنسه🌸🍃 پرسش :اگر فرزند متولد شده دوجنسه بدنیا آمده باشد، آیا بر پدر و مادر لازم است که در جهت تعیین و اظهار جنسیت او اقدام کنند؟ پاسخ : بر پدر و مادر واجب است تا در جهت اظهار جنسیت غالب او اقدام کنند. لرزه و رعشه دست هنگام وضو🌸🍃 پرسش :فردى که دستهایش دچار لرزه و رعشه مداوم است، و بىاختیار تکان مىخورد، چگونه وضو بگیرد؟ پاسخ : در صورتى که بتواند دستش را حرکت دهد، وضو گرفتن اشکال ندارد، ولى نیّتش این باشد که حرکاتى که از بالا به پایین است جزء وضو باشد، و عکس آن جزء وضو نباشد. ناتوانی از وضو گرفتن به خاطر بی حسی دستها🌸🍃 پرسش :شخصى که هر دو دست او فاقد حسّ و حرکت است، به طورى که نمىتواند هنگام وضو دستها و صورت را آب بکشد، و قادر بر مسح سر و پاها نیز نمىباشد، براى وضو چگونه باید عمل کند؟ پاسخ : از کسى کمک مىگیرد که او را وضو دهد، و اگر وضو گرفتن براى او شاقّ است، با کمک کسى تیمّم مىکند. و اگر دسترسى به کسى نبود ،با همان حال نماز مىخواند. پرسش : وظیفه شخصى که زخم یا دمل یا شکستگى، در محل مسح سر یا پاهایش دارد و روى آن باز است، و آب ریختن روى آن ضرر دارد، چیست؟🌸🍃 پاسخ : هرگاه زخم یا دمل و شکستگی در محل مسح باشد چنانچه قسمتی از پشت پا، یا پیش سر براى مسح کردن ـ ولو به اندازه یک انگشت ـ سالم باشد، بر آن مسح مىکند اما اگر نتواند  به آن مقدار نیز مسح کند باید پارچه پاکی روی آن بگذارد و روی پارچه را با رطوبت آب وضو مسح کند و بنابر احتیاط واجب، تیمم هم بنماید و اگر گذاشتن پارچه ممکن نباشد باید وضوی بدون مسح بگیرد و بنابر احتیاط واجب تیمم هم بکند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#عاشقانه_با_شهدا ❤️🍃 زندگینامه شهید صادق عدالت اکبری ادامه✅ . یکی از بهترین اخلاق های صادق این
❤️🍃 زندگینامه شهید صادق عدالت اکبری ادامه✅ . بسیار شوخ طبع و مهربان بود، حتی برخی اوقات مادرش به او تذکر می داد که در بحث های جدی شوخی نکند، اما او همیشه با شوخ طبعی پاسخ می داد. با کودکان کودک بود و با بزرگان بزرگ! شاید این گونه به نظر بیاید که ریاضت محض داشت و فقط نماز و قرآن می خواند، از دنیا بریده بود، اما صادق این گونه نبود به هر کاری در جای خود می رسید از عبادت گرفته تا تفریحات! چون فردی اجتماعی بود به همین خاطر اکثراً دیر به خانه می آمد و جر و بحث های مادر و فرزندی سر دیر آمدنش بین شان پیش می آمد. خیلی وقت ها شده بود که از پدرش هم پنهان می کردم و برخی اوقات پدرش می خوابید و من هم چنان منتظر او می شدم، با وجود اینکه از خودش مطمئن بودم اما نگران هم می شدم. صادق خشک مقدس نبود، اما به واجباتش هم عمل می کرد مثلاً وقتی روزه مستحبی می گرفت به همه اعلام نمی کرد، چندین بار خانواده دیده بودند که با زبان روزه به استخر رفته حتی برای آنها هم سئوال شده بود که «چرا روزه به استخر می روی؟» گفته بود: «تا اذان کنار استخر بودم و بعد اذان سرم را زیر آب بردم.» همه چیز در زندگی صادق جای خودش را داشت! مانند تمام افراد عادی بود حتی می توانم بگویم برخی زمان ها شده بود که نماز صبح اش قضا شود یا به سختی بیدارش می کردند، اما در مقابل شبهایی هم با خواندن نماز شب با خدا مأنوس می شد. مردم داری را می توانم مهم ترین ویژگی صادق بود. هوش سرشاری داشت و کافی بود تصمیم بگیرد در یک حوزه ورود کند، در کمترین مدت زمان به تبحر کافی دست می یافت و در خیلی از موارد از بقیه اطرافیانش جلو می زد. صادق عاشق خدا بود. ارادت خاصی به اهل بیت(ع) داشت. صادق ذره ای به مادیات ارزش قائل نبود فقط در حدی به دنبال مادیات بود که معاش عادی زندگی اش را تأمین کند و تا لحظه مرگ مادیات نتوانست صادق را به سمت خود بکشاند. مدافع حرم شدن صادق وقتی اتفاقات سوریه شروع شد، بی تابی اش شروع شد. در تمامی این مدت تلاش می کرد رضایتم را برای این سفر کسب کند. از سال گذشته رفتنشان حتمی شده بود و روزش معلوم نبود. من پا به پای او در جریان کارهایش قرار می گرفتم و به نحوی قضیه رفتن به سوریه برایم عادی شده بود، اما این اواخر هر لحظه بودن با صادق برایم ارزشمند بود. چون مطمئن بودم که همسرم به خواسته قلبی اش خواهد رسید. صادق داوطلبانه پیگیر کارهایش بود، اما اوج احساسات و وابستگی های دیوانه وار ما به یکدیگر، برای هر دوی مان عذاب آور بود. وقتی فهمیدم برای رفتن در تلاش است حالم دگرگون شد. گریه کردم، او از علت ناراحتی و اشک هایم سؤال کرد و این پلی شد برای صادق تا برایم از رفتن و وصیت هایش بگوید. از آن به بعد برایمان عادی شده بود، صادق از نبودن هایش حرف می زد و من از دلتنگی های بعد رفتنش. گریه می کردم و خودش آرامم می کرد. پیش از عزیمتش در مدت سه سالی که با هم زیر یک سقف بودیم، کلی برایش مراسم عزا گرفته بودم. مراسمی که جز خدا، من و صادق هیچ شرکت کننده ای نداشت. سال آخر زندگی مان هم دائم دلهره رفتنش را داشتم. در طی این یکی دو سال در پادگان ها افراد اعزامی به سوریه را آموزش می داند و خودشان هم برای رفتن آماده می شدند. یک روز مادر صادق و برادرش با هم بیرون رفته بودند، بحث سر این بود که 50-60 تومان از حقوق شان را کسر کرده اند. مادرشان هم به شوخی می گوید: «جوانان مردم جانشان را بر کف می گیرند و به سوریه می روند، شاید حقوق شما را کسر کردند تا به مدافعان حرم کمک کنند.» گویی هر دو منتظر این حرف مادر بودند که سریعا می گویند: «پس شما هم راضی هستید و اجازه می دهید که ما هم برویم؟!» مادرشان می گوید: «من رضایت داشته باشم یا نداشته باشم شما کار خود را خواهید کرد.» اعزام آسمانی صادق اولین و آخرین اعزام صادق 9 اسفندماه 1394 بود که هفتم اسفند برای تهیه وسایل و تجهیزات مورد نیاز به تهران رفت. روز آخر که هم زمان با انتخابات مجلس بود، صادق به تهران رفت. اصرار می کردم که یک ساعت دیرتر برو. قرار بود یا یکی از دوستانش با ماشین برود که با هم باشند. دوست داشتم ساعت های آخر جدایی تنها باشیم، ولی شدنی نبود. مهمان زیادی در خانه مان بود. لحظات آخر من سینی آب و قرآن را به دست مادرشوهرم دادم و بدو بدو از پله ها بالا رفتم. تحمل دیدن حرکت ماشینش را نداشتم. رسیدم بالا بعد از یک ساعت رفتم اتاق خواب و دیدم بخشی از وسایلش جا مانده، ساعت نزدیک یک بود. زنگ زدم گفت: «تا یک ربع دیگر می آید»، خیلی خوشحال شدم. گفت: «بگذار در آسانسور بردارم. » قبول نکردم گفتم: «حالا بیا بالا» یادم رفته بود برایش میوه بگذارم همین که گفت دارم می آیم، هر چه خیار داشتیم، گذاشتم برای توی راهشان. با کیک های دوقلوی شکلاتی که فقط با صادق می توانستم بخورم ...
🕊 کمک فوری برای کودک معلول 🏮این کودک سه ساله با معلولیت نادر تولد بدون مری به دنیا آمده ،فقط از طریق شلنگ تغذیه میشه و ۱۵ مهر نوبت جراحی‌ سنگین معده داره() 🍃تسلای دل امام زمان عج و به نیت فرج در حفظ امید به زندگی این کودک معصوم، سهیم باشید؛شماره کارت‌ به‌ نام مجموعه جهادی
5892107046668854
6063731105809819
5041721112091989
6063737005258387
کد دستوری👈‎
*6655*1*33#
🪩 ارتباط مستقیم با گروه 👇 ┏━━━━━━━━━━━━━━━🇮🇷┓ https://eitaa.com/S7QfvmVIh2MaXNEm ┗🕊━━━━━━━━━━━━━━━┛ مبالغ اضافه صرف سایر امور خیر می شود.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
🕊 کمک فوری برای #جراحی_معده کودک معلول 🏮این کودک سه ساله با معلولیت نادر تولد بدون مری به دنیا آمده
این طفل معصوم ممکنه بعد از جراحی تا دو ماه در آی سی تحت مراقبت بمونه! و کلی هم هزینه جانبی خواهد داشت. مجموعه جهادی کاملا مورد تایید کانال ماست✅️ چند روز آینده نتیجه نیت خیرتون رو در کانال شون ببینید.👇 https://eitaa.com/S7QfvmVIh2MaXNEm
📢 هر روز بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه صد و چهل و شش قرآن کریم سوره مبارکه الأنعام ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.