eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
170.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام من به زور و اصرار بابام تو سن کم ازدواج کردم و اصلا اولشم ندیدمش حتی چه شکلیه ،همسرم ده سال ازم بزرگتر بود .موهاش جا به جا ریخته بود و با اینکه سنی نداشت چون از بچگی زحمت کشیده بود قیافش مثل مردای چهل ساله شده بود.منم به خاطر این چیزا ازش بدم میومد و حسرت به دل بودم. کم کم از سر بچگی و حماقت با یه پسری اشنا شدم بدجوری عاشق و شیفته اش بودم کارم شده بود شبانه روز براش نامه های عاشقانه نوشتن.اونم جوابمو میداد ،ولی یه مدت که گذشت خواسته های عجیب غریبش شروع شد ،من از خدا و از شوهرم میترسیدم هر روزم شده بود گریه و التماس ولی اون بدتر اذیتم میکرد‌.یه روز بهم گفت یا فردا هر چی میگم گوش میکنی یا میام زنگ خونتو میزنم به شوهرت همه چیو میگم...منم محکم گفتم هر کار دوس داری بکن... نمیدونم تو قلبم چی احساس کردم گفتم خدایا خودمو سپردم دست خودت نجاتم بده ،اخرش یه شب اومد در خونه زنگ درو زد پاکتی که توش نامه هام بودو انداخت توی حیاط و فرار کرد شوهرم رفت بیرون و پاکت به دست اومد.بدون حرفی نشست و یکی یکی نامه ها رو خوند ،منم مثل گوسفند قربونی نشسته بودم و نگاش میکردم .بعدشم بدون هیچ حرفی رفت بیرون میتونستم تو این فاصله در برم ولی نشستم سرجام و فقط از خدا کمک خواستم ،دو سه ساعت بعد دیدم با لگد دارن میکوبن به در....👇👇 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df داستان زندگی این خانم رو بخونید،دلتونو میلرزونه❤️👆
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۲۵🌹 @azsargozashteha💚
4_452715601975052560.mp3
1.6M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۲۵🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ با سلام خدمت شما ادمین گرامی وعزیز با ارزوی قبولی طاعات وعبادات همه شما عزیزان ادمین
❤️ در مورد خانمی که همسرشون اسپرم صفر هست.همسر من وبرادر شوهرمم همینطور بودند.در مورد همسر من هیچ راهی جواب نداد.از ایشون نمونه برداری کردند برای کشت اسپرم.ولی نشد.وما هرگز بچه دار نشدیم.اما برای برادر شوهرم چون جوونتر بودن جواب داد الان ۲تا بچه سالم دارن.شماهم ناامید نباش.اگه خدا بخواد درست میشه.🙂 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام برا خانمی که بچه دار نمی شوند .تواینترنت سرچ کنید دکتر صاحب کشاف نطرش اینه هرخانمی پریود میشه بچه دار میشه بدون جراحی. انشاالله خداوند دلتون رو شاد کنه. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در مورد دوستمون که بچه دار نمیشن و خودشون کیست دارن و شوهرش اسپرم صفر . دقیقا مشکل ما . من نزدیک نه سال بچه دار نشدم تا اخر سر اتفاقی با کلینیک ناباروری ابن سینا تهران اشنا شدم اونجا با ازمایشات تخصصی متوجه شدن رحم خودم هم مشکل داره و دارو به خودم دادن هم کیستم رفت هم رحمم عمل کردن و تونستم اسپرم اهدایی بگیرم و حالا یه بچه پنج ساله دارم که خیلی عزیزه برامون . فقط هزینه اش یه کم زیاده امیدوارم شما هم جواب بگیرید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام دوست عزیز شما باید برید مرکز ناباروری.انجا شوهر شما را تحت درمان خوراکی قرار ميدند بعد که اسپرمشون تقویت شد اقدام به کارهای دیگه می‌کنند که بعدش کاشت را انجام ميدند.برادرم این شرایط را داشت حالا یه دختر سه ساله داره.انشاالله درست میشه امیدتون به خداباشه ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب خانومی اسپرم آقاشون صفر بود. من خودم مشکل باروری داشتم و گفته بودن باید lvf کنم ولی من دوست نداشتم با طب سنتی و داروهای گیاهی که خوردم ۴ ماه بعد باردارشدم. شماهم سریع سراغ اسپرم اهدایی نرید اولا که خیلی از مراجع حلال نمیدونند . اگه مشهد زندگی می کنید جهاد ۴ مجتمع ثامن دکترهاش خوب و معتبر و امتحان شده است هستند ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_پانزدهم درسته حمید هم کم بهم بدی نکرده بود اما بودنش برای من از نبودنش توی اون خونه بهتر بود.
خبر بارداریم به خانوادمم رسیده بود، امید داشتم حالا دیگه باهام آشتی کنن و حمایتم کنن..! ولی یه روز که نریمان رو توی کوچه دیدم و با دیدن شکمم که بالا اومده بود تف کرد روی زمین.... امیدم نا امید شد، هم سالهام رو میدیدم که با زایمانشون، مادرشون میاد ازشون مراقبت میکنه یا ده بیست روز میرن خونه مادرشون ولی من نه.. و بیشتر آتیش میگرفتم روی قالی نشسته بودم، عادت کرده بودم به این قالی و بچه ای که تو شکممه. اصلا کمتر سختی میکشیدم وقتی به بچم فکر میکردم، با صدای در از جا پریدم.. چون کسی در خونه ی عشرت رو معمولا نمیزد! بی اختیار دوییدم سمت در، دختر کوچیکه عشرت درو باز کرده بود و هی میگفت خاله بیا تو.. بیشتر کنجکاو شدم، همینجور پا برهنه رفتم دم در مادرم با یه بقچه ایستاده بود، هولکی سلام داد، هنوز انقد روم باز نشده بود که بپرم بغلش کنم.. رفتم نزدیکتر و اروم سلام دادم، نگاهی به سر و ریختم انداخت و ریز لب گفت دمپایی میپوشیدی، کزاز میگیری نازی.. خجالت زده سرمو انداختم پایین، راست میگفت، اصلا تمام اخلاق و خلق و خوم شبیه این خانواده شده بود! اینکه لباسامو دیر به دیر میشستم یا بدون دمپایی میرفتم توی حیاط.. گفت خب عیبی نداره، ببین این بقچه رو بگیر توش پره لباسه، نمیدونستم بچت پسره یا دختر، ایشالا پسر باشه که بهتره، منم لباس پسرونه گرفتم، لباس پسرونه رو میتونی تن دختر کنی ولی دخترونه رو نمیتونی.. بعد در گوشم گفت وسطش برات پسته و گردو و مغز کردم گذاشتم، میدونم اینجا هیچی گیرت نمیاد بخوری.. حرف مادرم از سر طعنه نبود و دلسوزانه میگفت میدونم گیرت نمیاد، عشرت عقب تر ایستاده بود و خیره خیره نگاه میکرد بعدم گفت اقاتو داداشت نمیدونن اومدم بهترم هست نفهمن شر میشه.. اشک تو چشام حلقه زده بود، از خونه زد بیرون، احساس غرور میکردم که بالاخره مادرم چهارتا تیکه لباس برام آورده و ذوق میکردم که حتما منو بخشیده.. برگشتم سمت اتاقم، عشرت گفت فکر نکنی خیلی برات اورده دختر! بهش نگاه خصمانه ای انداختم و بدون اینکه جواب بدم راهمو کشیدم و رفتم، اما ول کن نبود گفت مادرت خیلیه تشریف فرما شد به خونه ما..! قبلا کلفتشونم نمیفرستادن در این خونه، الان پیشکشی میفرستن! @azsargozashteha💚
❤️ سلام طاعات وعباداتتون قبول میخواستم در جواب خانم عزیزی که یک سال و سه ماه ازدواج کردن بگم اول اینکه اصلا غم بچه نداشتن رو نخورن حتما حکمتی توش هست چوم اگه اسپرم ضعیف باشه باعث سقط جنین میشه. دوم اینکه تقریبا الان مشکل بیشتر زوج ها از ضعیف بودن آقایان هست😢 چون شرایط کاری بعضی ها سخت هست مثلا زیاد ایستاده بودن وگرم بودن باعث ضعیف شدن اسپرم میشه😞. بعدش هم اگر میتونیدبرای سونوگرافی وآزمایش یک جای خوب و مطمئن برید چون بعضی ازمایشگاه ها وسونو گرافی اشتباه میگن من خودم این مشکل روسه ساله دارم و مثل شما عاشق بچه هستم من و همسرم از اول ازدواجمون بچه میخواستیم👨‍👩‍👧‍👦 و اقدام کردیم ورفتیم دکتر همه دکترا بهمون میگفتن هردوتاتون سالم هستین ولی معلوم نیست علت نازایی چیه ما که جواب نگرفتیم بعدا دکترمون رو عوض کردیم 🙄 دکتر برای همسرم دوباره آزمایش اسپرم نوشت که انجام بده وقتی که جوابش رو به دکتر نشون دادیم دکتر تعجب کرد که شوهرت خیلی قویه وکمتر کسی پیدا میشه که اینجوری باشه من و همسرم باور کردیم خلاصه بعد از گذشت دوسال فکر کردم🤔 وبه دکتر گفتم اکه میشه یک بار دیگه همسرم بره ازمایش شاید همسر ضیف شده باشه ولی دکتر گفت نه. ما هم بیخیال شدیم که زد بعداز چند ماه همسرم دل درد گرفت رفتیم دکتر و سونوگرافی که به همسرم گفتن اسپرمت صفر شده و واریکوسل شدید داری😢 ما همون جا از تعجب موندیم😲که چیکار کنیم . همکار اقامون گفتش یه جا یه دکتر اورولوژی خوب وماهر به نام دکتر علی حاجب هست ایشون دکتر جوانی هستن برین تحت نظر ایشون باشید خلاصه سرتون رو به درد نیارم😊❤ مارفیتیم پیش دکتر تا ازمایش ها رو دید گفتش باید هر چه سریعتر عمل بشه. عملش هم خیلی اسون بودچند روز بعدش همسر رفت عمل وخدا رو شکر عملش خیلی خوب بود و دکتر براش دارو نوشت تا مصرف کنن ماهم حین درمان از بعضی داروهای سنتی که خیلی خوب بودن استفاده کردیم مثل دمنوش اسیاب شده خَرنوب ، روزی هفت تاسیاه دونه با عسل طبیعی هم اقا و خانم (برای تنبلی و کیست تخمدان خوبه )و ... ما این هارو مصرف کردیم که خدا رو شکر الان همسرم قدرت باروریشون بالا رفته واسپرم قوی شده حالابا توکل به خدا وتوسل منتظریم تا هر وقت به صلاحمون بود بچه دار بشیم خلاصه جمع بندی کنیم امیدتون رو از دست ندین و توکل کنید🤲🏻 و به زور از خدا بچه نخواید. بگین خدایا هروقت اولاد دادی فقط سالم و صالح بده 😊. دوما یه ازمایشگاه خوب که یه جاهست ازمایشگاه دانش تو بلوار کشاورز و دکتر اورولوژی خوب مثل دکتر حاجب که خیلی کمکمون کرد برید و امیدوارم ان شاءالله خدا چندتا فرزند خوب و صالح به شما بده🥰💕 شرمنده خیلی طولانی شد😊😊😊 هم میخواستم از تجربیات خودم بگم و هم با شما دوستان درد ودل کنم دوستان هم برای ظهور آقا امام زمان(عج) دعا کنید🤲🏻💐 هم برای کسانی که چشم انتظار فرزند هستن 😊😊هم برای من که حاجتمو بگیرم🌼 التماس دعا @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ با سلام خدمت شما ادمین گرامی وعزیز با ارزوی قبولی طاعات وعبادات همه شما عزیزان ادمین
❤️ سلام در جواب اون خانومی ک کک تو خونش پیدا شده برو عطاری و بهش بگو پودر کک کش بهت بده یادت باشه بسته بندی هست اونایی ک تو بطری هستن فایده ندارع وقتی گرفتی زیر تمام فرشای خونتون و گوشه کنارای دیوار کم کم بریز از ماسک هم استفاده کنی خیلی خیلی زود تاثیر میزاره یعنی حتی از فرداشم نیستن ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب اون خانمی که تو خونشون کک پیدا شده تو خونه گوگرد بسوزونیدالبته باید بدونید که باید به محض سوزاندن از خونه خارج بشید و تا ۲۴ ساعت نرید خونتون باز هم در مورد گوگرد تحقیق کنید جاری من این کار رو کرد وجواب داد ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با خانمی که کک تو خونشون هستش : سم پاشی کردند ولی هنوز ریشه کن نشدند دو تا دلیل دارد :1 ـ سم ها قوی نبودند 2 _ باید جای جایش ( جای اصلی) سم پاشی کنید تا کاملا از بین بروند ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با اون فردی که گفته بودن کک پیدا شده یه اسپری به نام کامن هست که همه شونو ریشه کن میکنه ما هم همین مشکل رو داشتیم حل شد @azsargozashteha💚
من و دل هر دو زآغوش کسی طرد شدیم هردو از عشق در این مساله دلسرد شدیم جغد شومی به سرشاخه ی احساس نشست زیر باران بهاری من و دل زرد شدیم !!! کوچه هر شب به خودش باز مرا می خواند ما به عشق غزل از چشم تو شبگرد شدیم زندگی ؛ حسرت یک عمر نداری ها بود ... وه چه قدر زود هم آغوش غم و درد شدیم ما به یاد تو و گیسوی رهایت در باد دل سپردیم به هر کوچه و ولگرد شدیم بچه بودیم در این راه من و یک دل زار زیر باران غمش گریه کنان مرد شدیم !!! .‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎◍⃟💛◍⃟💜◍⃟💚💚💚
❤️ سلام خسته نباشید میشه مشکل من رو بذارید من نامزد دارم قرار هست چند وقته دیگه بریم سر خونه زندگیمون نامزدم بسیار ادم شریفی هست نجیب ابرومند و سربزیر از نظر مالی هم خوب وقتی اومد خاستگاری هرچی داشت بنام من زد خونه زمین و... بسیار ادم خانوادده دوست و مومن هست از طرفی مادر و برادرم خیلی بدجنس هستن طوری که تو فامیل معروفنن بشدت هم من رو اذیت میکنن طوری که من الان دو هفته هست از ترس اینکه دعوام نکنن همش داخل اتاقم بهم غذا نمیدن خودم شاغلم خودم غذا میگیرم برا خودم حالا میخوان نقشه بکشن عروسی مو بهم بزنن یا عقب بندازن هیچ دلیلی هم ندارن حتی بزرگترا اومدن دخالت کردن تا راضی شدن من نامزد کنم اما الان لجشون گرفته خواهش میکنم بهم بگید چیکار کنم زودتر عروسی کنم از دستشون راحت بشم اینم بگم به همه فامیل بی احترامی کردن شکایت هم نمیتونم بکنم پیش مشاور هم رفتم بیفایده بود دعا نویس هم برام کاری نکرد با روی خوش و محبت هم با خانوادم برخورد میکنم مثلا من برا برادرم کار دولتی پیدا کردم و شاغل شد برای مادرم خرج میکنم براشون کم نمیذارم اما اونا همش میگن تو باید بدبخت بشی خواهش میکن ذکری ختمی دعایی هرچی فکر میکنید خوبه بمن بدید خلاص بشم ممنونم ایدی ادمین👇🌹 @habibam1399 لطفا پاسخ ها کوتاه باشد🙏🌹 @azsargozashteha💚
❤️ منم قصه ام رو براتون تعریف کنم پدر من یک سوپرمارکت داشت تو یک کوچه منم هر وقت دانشگاه نبودم میرفتم کمک روبروی مغازه یک خونه دو طبقه بود که طبقه بالاش یک زن و شوهر تازه عروس زندگی میکردن من آدم چشم چرونی نیستم اونم با زن شوهردار ولی همیشه این خانم رو که میدیدم تو دلم تحسینش میکردم نجیب بود به کسی کاری نداشت ولی از اونور یک شوهر آشغالی داشت که خدا میدونه همش با همسایه ها درگیر بود خودم بیشتر از صد بار دیده بودم که خانمش نبود چکارا که نمیکرد تو دلم میگفتم بی لیاقت زن به اون خوبی داری یکی دو سالی گذشت و من تو این مدت میدیدم گاهی خانمش کتکم خورده بود یک روز من پشت مغازه مشغول بودم بابام پای صندوق بود خانمش اومد کارتن خالی میخواست بابام پرسید دخترم دارید جابه جا میشید یهو بغضش ترکید که صبح طلاقم و گرفتم بابام انقدر ناراحت شد که گفت تو برو من کارتن ها رو برات میفرستم من و یک ربع بعد با کارتونهای خالی فرستاد بالا مامانش اومد گرفت تشکر کرد منم حرفی نزدم چند روز بعدش یک اقایی اومد گفت پدر همین خانمه یکم خرده ریز مونده بود میخواست وانت بگیره از من پرسید اشنا ندارم تو اون کوچه وانتی باشه ما خودمون برای مغازه یک وانت داشتیم بابام که خیلی ناراحت بود سر این موضوع من و فرستاد کمک خونشون نزدیک بود سه چهار تا ایستگاه اونورتر جالبه که همسایه مامان بزرگم از آب دراومدن بعد اون دورادور همیشه امارش و از مامان بزرگم میگرفتم اونم زن خیلی پایه و روشن فکری بود بعد یکسال که درسم تموم شد و یک کار کوچیک پیدا کردم خواستم برم خواستگاریش که مامانم قیامت کرد که من عروس مطلقه نمیخوام بابامم راضی نبود خیلی ولی مامان بزرگم پشتم بود دوتایی باهم رفتیم خواستگاری اولش چون خانوادم نبودن قبول نکردن ولی هرجوری بود خودم و بهشون ثابت کردم دیگه تعریف نمیکنم مامانم چه جنگ جهانی راه انداخت ولی تمام مدت پشت زنم بودم نذاشتم اینبار دیگه چشمش گریون بشه سال اول تو خونه مامان بزرگم بودیم شبانه روز دوتایی کار کردیم خونه جدا گرفتیم ماشین خریدیم وضعمون خوب شد وقتی دخترم به دنیا اومد خانواده ام باهامون اشتی کردن جالبه الان خانمم محبوب ترین و عزیزترین عروس مادرمه انقدرم زن خوبیه که هیچ کینه ای به دل نگرفته از خانوادم. @azsargozashteha💚
❤️ سلام، بنده حدود 4 سالی میشه، وسواسیت گرفتم، وسواس شستشو، انقدر دستامو میشورم، خونه ام همش گردوخاکه، اصلا نمیرسم، تمیز کنم، انگار بدنم نمیکشه، از اینورم، انقدر وسواس شستشو دارم که، و مدام در حال چک کردن، وسایل خونه ام هستم، در حالی که همه جا کثیفه، لطفا اگه کسی بوده، خوب شده،چجوری خوب شده، راهنماییم کنه، خدا اجرتون بده ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام به همه کسي هست که تو شيراز ي طبيب طب سنتي بشناسد که کارش عالي باشه ممنون ميشم برام ادشو بدين. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام ادمین جان لطفا مشکل منم بزاریدمن فیبرم دارم چند تا دکتر متخصص رفتم یکیشون گفت گروه خونیت0منفی هست و سخت گیر میاد ممکنه زیر عمل خونریزی کنی بمیری اعصابم خورد شد که اینجوری گفت نمیدونم تا چه حد اگاهی داشت گفت اما پیش یک دکتر دیگه رفتم این حرف دکتر رو گفتم خندید و خلاصه چند تا دکتر که رفتم گفتن تا به کم خونی شدید نرسیدی عمل نکن اما من خیلی کم خونی پیدا کردم و اینجور نمیشه ادامه داد راستش من از عمل خیلی خیلی وحشت دارم دو بار تمام ازمایشها رو دادم و برای عمل اماده شدم اما از ترس نرفتم عمل کنم حالا میگن طب سنتی هم خوبه ممنون میشم راهنماییم کنید چیکار کنم ایا طب سنتی خوب یا دکتر خوب میشناسید معرفی کنید و بگید کدوم راه بهتره ممنونم از تون🙏 ایدی ادمین👇🌹 @habibam1399 لطفا به هر سه سوال پاسخ بدید🙏🌹
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_شانزدهم خبر بارداریم به خانوادمم رسیده بود، امید داشتم حالا دیگه باهام آشتی کنن و حمایتم کنن.
برگشتم تو چشماش نگاه کردم، این بارداری بهترین موقعیت بود که حرفامو به عشرت بزنم و نترسم، گفتم حق داشتن که نوکرشونم نفرستن، من اومدم و دیدم چه وضعیتیه... گفت باشه بتازون.. منتظرم بزایی، فقط دعا کن بچت پسر باشه.. با نفرت نگاهش کردم و رفتم توی اتاقمو درو محکم زدم بهم. همین موقع ها بود سمیه که عقدی بود بدون عروسی رفت سر خونه زندگیش، روش نمیشد که بخواد عشرت رو نشون بده، میترسید یه سوتی ای چیزی بده و آبرو براش نزاره.. برای همین عطای عروسی رو به لقاش بخشید و رفت سر زندگیش. تمام امید و پشت و پناهمو از دست داده بودم، انقد که من بخاطر رفتن سمیه گریه کردم مطمئنا هیچ مادری برای دخترش هم گریه نمیکرد.. ولی عشرت کلی ذوق داشت میگفت آخیش یه نون خور کمتر.. ماه های اخرم بود، مادرم همون یکبار بهم سر زده بود، استرس داشتم که بعد از زاییدنم کی از من مراقبت میکنه، اگه پسر باشه شاید یه امیدی داشته باشم، اما اگه دختر باشه هیچ امیدی نداشتم... برای زایمان ارزون ترین بیمارستان رو انتخاب کردم، اخیرا دیده بودم حمید سیگار میکشه و این داغون ترم میکرد.. خلاصه بالاخره روز زایمانم رسید، حمید ماشین دوستشو گرفته بود و منو برد بیمارستان، عشرت که گفت حوصله ندارم و سمیه تنها امیدمم سر زندگیش بود، مادرم اگر هم میخواست بیاد از ترس برادرم نمیتونست.. تنها کسی که گفت میرم دنبالش مادربزرگ حمید بود، اومد تو بیمارستان و قبل از زاییدن از همون گوشت های به سیخ کشیده معروفش اروم گذاشت دهنم و گفت بخور جون بگیری، من مواظبتم... حالم خیلی خوب شد، نتونستم طبیعی زایمان کنم سزارین کردم، یه بچه تپل خوشگل گذاشتن توی بغلم، یه پسر تپلی بود، خوشحال بودم فکر کردم وضعیت زندگیم با پسر شدن بچم بهتر میشه.. مادربزرگ حمید بالای سرم بود، گفتم خداروشکر پسره، با جدیت گفت چرا خداروشکر؟! چی تو زندگیت عوض میشه؟ ناراحت شدم و گفتم خیلی چیزا مثلا عشرت رفتارش باهام بهتر میشه.. گفت بهتر بشه چی میشه مثلا عشرت خیلی پولداره الان یه خونه میده بهت؟ گفتم نه ولی بهتره دیگه، اومد نزدیکتر و گفت تو قدر و قیمت خودتو نمیدونی اگه میدونستی جات الان تو این بیمارستان نبود... @azsargozashteha💚
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۲۶🌹 @azsargozashteha💚
4_452715601975052562.mp3
1.29M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۲۶🌹 @azsargozashteha💚
❤️ سلام امیدوارم داستان منم تو کانالتون بذارین. من داستانم یکمی فرق داره. منو خانمم سال 88 که من 19 ساله بودم و ایشون 18 ساله به روش سنتی باهم عقد کردیم و دو سال بعد ازدواج کردیم و رفتیم سر خونه زندگیمون. اوایل همه چیز خوب بود، اما یهو اتفاقاتی افتاد که از نظر مالی به شدت اذیت شدیم. تو این گیر و دار، ناخواسته و بخاطر تجربه کم، خدا بهمون یه دختر داد. شرایط مالی خیلی اذیتمون میکرد، موقع تولد دخترم من صبح تا ظهر یجا کار میکردم و ظهر تا اخر شب هم میرفتم آژانس. ساعت 12،1 شب میومدم خونه. همه کارها افتاده بود گردن خانمم. خرید، خونه داری، بچه داری. منم شب که میومدم هرکاری میکردم بیدار بمونم باهاش صحبت کنم تا یکم خستگیش دربیاد از تنش، نمیشد و از فرط خستگی غش میکردم و میخوابیدم. دخترمون شده بود 1 ساله و وضع مالی به شدت اذیتمون میکرد، جوریکه مثلا اگه شیر پاستوریزه میخریدم واسه دخترم و خودم ازش یه لیوان میخوردم واسه خرید بعدی شیر به مشکل میخوردیم. یا اگه مهمون می اومد ماتم میگرفتیم که میوه و اینارو چیکار کنیم. یا حسرت به دل موندیم که یبار پس انداز کنیم که هیچ، تو خرج روزمره نمونیم. اگه کسی واسه مراسمی دعوت میکرد، میموندیم که کادوش رو چیکار کنیم. اما هیچ وقت غرورمون رو نشکوندیم و صورتمون رو با سیلی سرخ نگه میداشتیم. چیزی که واسم عجیب بود، خانمم اصلا صداش درنمی اومد و اعتراضی نمیکرد. گاهی اوقات که میومدم متوجه میشدم که گریه کرده اما هرچی میپرسیدم یجورایی میپیچوند. تو این مدت خانمم خیلی بهم کمک کرد، همراهم بود، کنارم بود، با اینکه خودش کلی کار و گرفتاری داشت، خودش خیلی اذیت میشد، اما یه لحظه هم ازم غافل نشد، مثلا یبار حرف از خرید شب عید شد، منم دستم خالی بود و گفتم من که لباس دارم، لازم ندارم. بریم واسه شما خرید کنیم. سریع برگشت گفت منم که مانتوم و کیفم نوعه و شال هم چندتا دارم. بریم واسه دخترمون خرید، باز گفت البته اونم داره، میخوایم چیکار؟؟! فهمید دستم خالیه اما بازم به روم نیاورد. یا مثلا یبار واسه خرج شب عیدمون بعنوان کارگر و وردست رفتم کمک رفیقم که کنار خیابون بساط پیراهن میکرد و بهم واسه 5 روز 150 تومن پول داد گفتم بیا بریم واست خرید کنم گفت من هیچی نمیخوام بذار تو جیبت باشه یا واسه خودت یه چیزی بخر. هیچوقت نذاشتیم کسی بفهمه تو سختی هستیم، ولی واقعا به شدت اذیت شدیم. حالا 5،6 سال از اون روزا گذشته، همه چیز خوب شده، نمیگم مرفه بی درد شدیم ولی زندگیمون خوب شده و اگه خدا بخواد و کمکمون کنه بعد عیدم میخوایم خونه بخریم. اما من تموم این سالها، اگه خانومم کنارم نبود و عشقی که اون به من و دخترم داره نبود نمیتونستم از پسش بربیام. حالا واسه جبران اون روزا واسش سه تا سه تا مانتو میگیرم، چند تا چندتا شال میگیرم، تو کارای خونه کمکش میکنم، مریض شد 21 روز تو خونه استراحت کرد، شب تا صبح بالاسرش بیدار میموندم (وظیفمه و میدونم این چیزا یک درصد از محبتش رو هم جبران نمیکنه)، هر کاری میکنم تا خوشحالش کنم. کسی که خودش رو تو روزای سخت اینجوری نشون داد و کنارم بود باید از جونم واسش مایه بزارم. خواستم بگم اگه زندگی سخته، شما از اون سخت تر باشین ولی به شرطی که یه یار و رفیق و شریک خوب تو زندگیتون داشته باشین. الان دختر خوشگلم 9 سالشه و من 30 ساله و خانمم 29. خدارو صد هزار مرتبه شکر همه چیز رواله. به نظرم اشتباهه میگن فلانی مثل یه مرد پای زندگی و در مقابل سختیا وایساد، به عقیده من خیلی از خانما از صدتا مرد هم مردترن. بهتره عوضش کنیم و بگیم فلانی مثل یه زن پای زندگی و عشقش ایستاد. به ممبرای عزیزتون و اونایی که اینو میخونن بگید این روزای سخت هم میگذره و زندگیتون حتما روال میشه. اگه کنار هم باشین و همو درک کنین. خونه ای که توش عشق باشه، خدا هم بهشون نظر میکنه. به امید روزی که مشکلات همه حل بشه و هیچ پدر و مادری شرمنده بچه ها و همدیگه نشن. 🙏🙏🙏 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_هفدهم برگشتم تو چشماش نگاه کردم، این بارداری بهترین موقعیت بود که حرفامو به عشرت بزنم و نترسم
سرمو انداختم پایین، گفت ناراحت نشو ازم دختر کاریه که شده.. بخیه هام خیلی درد میکرد، وقتی به امیر برای اولین بار شیر دادم انگار هرچی درد و غم بود به سر اومد..! برگشتیم خونه، و مادربزرگ حمید گفت که دو سه روزی میمونه ولی نه بیشتر، تو اون دو سه روز طریقه قنداق و کهنه کردن بچه رو بهم یاد داد از مادرم اصلا ناراحت نبودم، اون با وجود بابام نمیتونست بیاد و کمکم کنه و خدا هم هیچوقت هیچکس رو به حال خودش ول نمیکنه و الان مادربزرگ حمید رو برای من گذاشته بود. سریع همه چیزو یاد گرفتم، اما مشکل بزرگم نداشتن شیر بود... اون دو سه روز اول مادربزرگ حمید برای بچم شیرخشک خرید که بچم سیر بشه ولی بعد از رفتن اون مشکلات و بدبختیای منم شروع شد... حمید آخرای سربازیش بود، زمان کمتری توی محل خدمتش میتونست کار کنه اما همش توی زیرزمین کنار دوستای سعید بود و اصلا به من محل نمیداد.. بچه براش مثل اسباب بازی ای بود که چند روز اول باهاش بازی کرد و ازش خسته شد و انداختش کنار! میگفتن بهداشت شیرخشک دولتی میده، اما با هزار دردسر و بدبختی بود که من پول اونم نداشتم.. به اوستای قالیم میگفتم بجای اینکه پول قالی رو یجا بهم بده خورد خورد بده، اونم خدایی مرد بود نصف پول قالی رو خورد خورد میداد و نصف دیگشو قرار شد به طور کامل بعد تموم شدن کار بهم بده. روزا قالیمو میبافتم و کهنه های امیر و میشستم و سر ظهر بهترین غذا تخم مرغ بود..! وسعمون نمیرسید نون بخریم، نون های خشک شده رو میزدیم توی آب خیس که میشد میذاشتم روی بخاری تا مثل نون تازه بشه و میخوردم.. بخیه هامم انقد بهشون نرسیدم و مراقب نبودم که بعد کشیدنشون عفونت کردن و نصف پولم میرفت برای پول چرک خشک کن.. حمید کم کم جای خوابش رو از من و امیر جدا کرد، میگفت بچه ونگ میزنه و من خوابم نمیبره.. عشرتم هر دقیقه تیکه زنای فامیل که مادرشون روزها ازشون مراقبت کرده بودن رو مینداخت، هر وقت از مادرم دلشکسته میشدم انگار که میفهمید انگار که حس میکرد، میدیدم که میاد و اون روز هم که کلی دلشکسته بودم که لااقل میومدو نوه اش رو میدید.. درو زدن و مادرم بود، گفت میاد داخل فقط بخاطر من وگرنه از نظر همه خانواده اومدن به اینجا قدغنه.. خواهرمم دنبالش اومده بود، نگاهای بدی به سر و ریختم میکرد.. هر چی من بد شوهر کرده بودم خواهر بزرگم خوب بود... @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام، بنده حدود 4 سالی میشه، وسواسیت گرفتم، وسواس شستشو، انقدر دستامو میشورم، خونه ام
❤️ سلام.خانم عزیزی که وسواس شدید دارید دکتر برید حتمن خوب میشین یکی از اقوام ما همین مشکلو داشتن دکتر بهش قرص داد خوب شدن ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خسته نباشید اون خانمی که دنبال دکتر طب سنتی بود یه دکتر خوب کوشک بیدک شیراز به نام آقای رضایی کارش خیلی عالیه ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خسته نباشیدمن میخوام به اون خانمی که یک سال وسه ماه ازدواج کردن بچه دارنمیشن بگم منم دقیقا مشکل اون خانم رو داشتم ولی من از روش اهداجنین استفاده کردم وخداروشکر موفق شدم ووقتی رفتم سونو گرافی فهمیدم چهارقلو دارم خیلی خوشحال بودم چون من خیلی خیلی عاشق بچه بودم حالا به اون خانم هم پیشنهاد میکنم ازاین روش استفاده کنن ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام اون خانمی که فیبرم دارن ودکترگفته oمنفی هستی احتمال خونریزی داری چرت گفته اولا اگه کم خون باشه قبل ارعمل خون بهش میزنن من خودم آمنفی بودم نصفه روزطول کشید تاخون برسه تازه دربیمارستان خصوصی آراد بعدش دردوروز سه واحد خون زدن بعدش رفتم اتاق عمل ورحم وفیبرم رودرآوردن اصلا عملش دردنداشت وعالی بود کارش الان یکسال ونیم میگذره کم خون شده بودم درحد چی بگم ولی الان خیای خوب شدم بشکرانه خدا ....شماهم اصلا نترسید عملش راحته.....ببخشید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام،ایه، لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین ،این آیه، آیه نجات هست،روزی صد مرتبه بخون خیلی مفیده،و آیه و افوض امری الا الله ان الله بصیر بالعباد،این هم خیلی اثر داره من روزی صد مرتبه میگم آرامش عجیبی به زندگیم اومده ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام برای اون خانم که وسواس گرفتن بگین سوره ناس رو زیاد بخونن انشالله برطرف میشه ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام دکتر طب سنتی میخواستن دکتر حسن اکبری دهکده سلامت تو گوگل بزنن میاد ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام برای خانمی که آدرس طب سنتی شیراز میخواد خیابان بنی هاشمی بعد شهرداری منطقه ۵ دکتر عزیزی ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب خانمی که فیبر دارن منم فیبرم داشتم رفتم طب سنتی درمان شدم همراه اونم شیاف پروژسترون هم داد کلا فیبرم رفت سلام باید طب اسلامی ان شاالله بزودی خوب بشین ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام حالتون خوبه در رابطه با اون شخصی که شیراز دنبال طب سنتی بودن و دوستمون که فیبرم داشتن دکتر حاتمی اصفهان تو طب بسیار قوی هستن مشاوره تلفنی هم دارن و ارسال پستی دارو میتونن از ایشون مشاوره بگیرن انشاالله حتما نتیجه میگیرن. ۰۹۱۳۱۰۸۴۴۰۱حاج آقا حاتمی. ایشون چهارباغ اصفهان عطاری دارن. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام اون بنده خدا که تو شیراز طب سنتی خوب میخواد ،بگو برو خیابان آستانه بگرد و عطاری آقای محمدی رو پیدا کن ،ایشون نمایندگی دارو وطب اسلامی استاد تبریزیان در شیراز هستن ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در مورد خانمی که فیبروم دارن.عزیزم از فکر عمل بیرون بیاین.من عمل کردم. مجبور شدن رحممو در بیارن.از اون موقع پریود نمیشم.واسه همین شکمم به شدت بزرگ شده.هر کاری میکنم کوچیک نمیشه.من اون موقع نمیدونستم با طب سنتی میشه درمان کرد.الان پشیمونم که عمل کردم.البته مال من خیلی بزرگ بود.ولی به شما توصیه میکنم باطب سنتی درمان کنید.فرقی نمیکنه.همشون راه درمانو دارن .اصلا سخت نیست.اگه من میدونستم حتما به جای جراحی طب سنتی میرفتم.برای کم خونی هم درمان طب سنتی وجود داره.ما سرطان پدرمو باطب سنتی درمان کردیم.این که دیگه چیز مهمی نیست.موفق باشید.😊 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام، بنده حدود 4 سالی میشه، وسواسیت گرفتم، وسواس شستشو، انقدر دستامو میشورم، خونه ام
❤️ سلام واقعا برای اون خانمی که خانوادش به شدت دنبال بدبختی دخترشون هست میخوام بگم اگر میتونست از اون خونه خارج بشه و از خانوادش جدا بشه از نظر مالی هم دیگهحمایت نکنه احتمالا خانوادشو جنی کردند مگر میشود که خانواده دنبال بدبختی بچش باشه من که فقط براش دعا میکنم ....دعا برای دفع جن بگیره که احتمالا جن رفته تو جلدشون خدا رو قسم میدم به اولیای الهی به این دختر کمک کنه ولی واقعااگر بخواد خدا کمکش کنه باید ایمانش رو قوی کنه و از خدا و اهل بیت کمک بخواد که همه چیز دست خود خداست و بس ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب اون خانمی که نامزد خوبی دارن و همه زمین و املاک بنامش زدن و مادر و برادرش ازارش میدن و مانع ازدواج میخوان بشن.. من دو چیز همیشه در روز هایی که حاجت سنگینی یا اضطرابی دارم استفاده میکنم .. یکی اینه که به حضرت زهرا متوسل میشم و این صلوات ۵۳۰ بار پی در پی پشت سر هم میگم واقعا خیلی کار ساز بوده در موقعیت های اضطراری و خیلی... این صلوات👇👇 اللهم صلی علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک و میتونید به سید الشهدا به امام زمان متوسل بشید ۴۰ روز زیارت عاشورا یا دعای توسل یا.. بخونید. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ درمورد خانومی که نامزد کردن. به نظرم با نامزدتون صحبت کنید به جای عروسی هرچه زودتر ماه عسل برید و اگه خواستین یه جشن کوچیک بگیرید. اگر شما شکایت کنید که که خانوادتون بدون دلیل و منطقی جلوی ازدواج شمارو بگیرن می تونین به نتیجه برسین ولی دیگه بعد ازدواج باید قید مادرتون بزنید. با اینحال اگر نامزدتون اهل درک هست براشون توضیح بدید که می خواهید زودتر عروسی کنید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام به اون خانمی که برادر ومادر بدجنسی دارن توصیه میکنم چهله ی دعای رد ظالم بگیرن ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در مورد اون خانمی که‌ گفته بودن‌ برادر و مادر بد جنسی دارن‌ باید بگم‌ که‌ واقعا‌ تعجب‌ میکنم‌ چطور یک مادری که بچشو‌ نه‌ ماه‌ توی‌ شکمش‌ نگه‌ داشته‌ بعد‌ هم‌ زحمت‌ کشیده‌ تا‌ بزرگش‌ کنه‌ الان‌ بد‌ بختی‌ فرزندشو‌ میخواد‌ باید بگم‌ که‌ با اون‌ اقا‌ مشورت‌ کن‌ و‌ زود تر عروسی‌ بگیرید‌ من‌ جای‌ شما‌ بودم‌ دیگه‌ پشت‌ سرمم‌ نگاه‌ نمیکردم‌ واقعا‌ برای‌ یک‌ مادر‌ خجالت‌ اوره @azsargozashteha💚
سلام ایام به کام ❤️ کانال 😍👇 فقط داستان و روزی چهار تا پنج قسمت😋👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2188509274C9b8b76b961 لطفا همه عضو بشید بهترین داستاامون بدون سانسور اینجاس🙈👆
❤️ سلام و وقت بخیر پدر بزرگم از شهریور ۹۹ دچار بیماری شدند و سکته مغزی خفیف کردن و همچنین مادربزرگمم از شهریور ۹۹ دچار بیماری شدند همش تو این چند ماهی که بیمار بودن خیلی حالشون وخیم بود کلا یه پاشون تو بیمارستان بود یه پاشون تو خونه... میشه گفت دقیقا بعد از فصل به قول خودمون بعد از فصل پسته ایی دیگه اوضاع همینه... البته قبل از این اتفاقات خونشون رو از یکی خریدن که اونا هم خانوادشون از هم پاشیده خانمشون بر اثر سرطان خون فوت میشه دو تا بچه کوچیک هم داشتن و کلا زندگیشون بهم میریزه تا اینکه خونه رو به پدربزرگ من میفروشن و میرن ی جا دیگه زندکی میکنن الان شکر خدا خوشبخت هم هستن از وقتی که اون خونه رو پدربزرگم خریدن اوضاع همینه... پدربزرگ من جزو خیرین شهرستانمون هم هستن... از شهریور تا الان ده جا نظرشون رو گرفتیم میگن چشم خورده خیلی سنگینِ نظرش هیچ جوره در نمیره ... و تاثیری نداره... خیلی ها هم دعا نویس رو پیشنهاد کردن خیلی ممنون میشم بهمون پیشنهاد بدید که چیکار کنیم 🌹 ایدی ادمین 👇🌹 @habibam1399 لطفا پاسخ ها کوتاه باشد🙏🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام و وقت بخیر پدر بزرگم از شهریور ۹۹ دچار بیماری شدند و سکته مغزی خفیف کردن و همچن
❤️ سلام در جواب اون خانمی ک گفت مادر بزرگم و پدر بزرگم خاستم بگم حتما اون خونه نفرین شده یا ارواح داره اون خونه رو عوض کنید و جای دیگه بروید وگرنه صاحب خانه قبلی اگه خونه مشکل نداشت ب شما نمیفروختش ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام دوست عزیزی ک چشم خوردن ونظرسنگین دارن .حرزامام جوادتهیه کنین انگشترعقیق وفیروزه دست کنین قربانی کنیدبرای دفع بلاوسلامتی وی مقدارازگوشتشوب نیازمندویتیم بدین. زیادم استغفارکنین نکه بگم خدای نکرده گناهی کردین امااستغفارمشکل گشاست.متوسل بشین ب ائمه .پیش کسی برین ک باقران مشکلتونوحل کنه نه دعانویس ورمال ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام برای اون خانمی پدربزرگشون دچار بیماری شدن اگر در توانشون هست یک گوسفند نذر آقا امام زمان بفرمایین و قربانی کنند انشالله مشکل رفع خواهد شده ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب اون خانمی که گفتن پدر بزرگشون چشم خورده و مریضه برای درمان چشم زخم گفتم درمان نه پیشگیری سوره عادیات و رعد رو بخونید وبه آبی. ها کنید فوت نکنید که فوت کردن یک عمل شیطانیست به آن آب هاااا کنید و بدید پدربزرگ و مادر بزرگتون بخورن به دفعات این کار رو بکنید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام. در جواب خانم یا آقایی که پدربزرگ و مادربزرگشان مریض شدند همزمان. بهتره خونه ای رو که خریدند بفروشند و به یه منزل دیگه برند.با توجه به اینکه تو اون خونه حوادث خوبی پیش نیومده ممکنه به قول معروف بد قدم باشه.این مورد رو من در مورد وسیله نقلیه شنیدم که سه تاصاحبی که داشته همه باهاش تصادف های وحشتناک کردند. اگر با جابجا کردن خونه مشکلشون حل نشد برای سلامتیشون شتر قربانی کنند و صدقه بدند.چون بلای بزرگ قربانی بزرگ لازم داره. @azsargozashteha💚
بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است آنچنان می فشرد فاصله راه نفسم که اگر زود ، اگر زود بیایی دیر است رفتنت نقطه ی پایان خوشی هایم بود دلم از هرچه و هر کس که بگویی سیر است سایه ای مانده زمن بی تو که در آینه هم طرح خاکستریش گنگ ترین تصویر است خواب دیدم که برایم غزلی می خواندی دوستم داری و این خوب ترین تعبیر است کاش می بودی و با چشم خودت می دیدی که چگونه نفسم با غم تو درگیر است تارهای نفسم را به زمان می بافم که تو شاید برسی حیف که بی تاثیر است ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎◍⃟💛◍⃟💜◍⃟💚💚💚
❤️ درمورد آن خانمی که گفتند بچه دوست دارن واسپرم شو هرشون صفربوده ودنبال اسپرم اهدایی وغیره بودند یه سوال دارم ازایشون مگرشما به آن مرد اهداکننده اسپرم محرم وعقد کرده اش هستید که می خواهید ازاو نطفه ببندید این بچه هایی که ازتخمک یااسپرم یکی دیگه که نامشخص هم هستند بوجود می آیند ازنظرتعیین پدر بچه وازلحاظ شرعی تکلیفشون چیه ؟؟! دوستان نظری دارند؟؟ممنون می شم ایدی ادمین 👇🌹 @habibam1399 @azsargozashteha💚