شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام من ازتون راهنمایی میخواستم خب من با یه آقایی در حد پیام در ارتباط هستیم ما هم
#پاسخ_اعضا 💜🍃
یه خواهری که گفت خلط پشت حلق داره و شب خواب نمیبره این خواهر بلغمی و صفراوی هست سردیجات اصلا نخوره
دمنوش بابونه شبها بخوره گرمیجات خیلی استفاده کنه دمنوش پونه کوهی حتما بخوره یه مدتی هیچ میوه ای نخوره چون اسید میوه خلط وبیشتر میکنه
بخور پونه کوهی هم خوبه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام درجواب خواهری که گفته بودن جوان ۲۸ساله معتاد دارن اصلا نگران نباش چون خودم هم ۳۰ سال گرفتار بودم و الان شکر خدا پاکم اگر توی شهر شما نمایندگی کنگره ۶۰ هست حتما ببرش که معجزه میکنه وخود شما هم میتوانید به عنوان همسفرا کلاسهاش استفاده کنی ضمنا هزینه هم نداره فقط پول دارو را میگیرن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام به شما مادر عزیز که پسر تون اعتیاد دارن وبا کمپ رفتن جواب نگرفتن تو شهرتون آدرس کنگره 60 رو پیدا کنید وبرید اونجا و حتما کمکتون میکنند من شوهرم مصرف میکنن ومن چند ماهی است که اونجا میرم و مطمعن باشین که اونجا درمان میشن به امید خدا.. نه کمپ جواب میده نه داروها چون همه اثرات زود گذری دارن وفقط ترک میکنن ولی کنگره 60 درمان میشن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
با سلام و ارادت خدمت ادمین عزیز در جواب مادری که گفتن دختر گلشون13 ه هسن غذا که میخورن بر میگردونه حتما این بچه معدش سرده فقط گرمی بخوره و به شدت از خوردن چیزهای سرد بپرهیزد حتما خوب میشه دختر خواهر منم همین طور بود نباید سردی بخوره. انشاالله که در پناه امام زمان دختر گلتون بهتر بشن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
اورژانسی🔴🔴🔴
سلام دوست عزیزی که قرص سیاه طوسه رو معرفی کردن👆👆👆
بنده تحقیق کردم تو نی نی سایت چندنفر استفادهکردن حالشون خیلی بد شده
گفتن خطرناکه
بذارید کانال احتیاط کنن زیر نظر پزشک طب سنتی عمل کنن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام
من قبلااعتیادداشتم.چندسال پاک شدم.هیچ کدام ازروشهای ترک موادجواب نمیده.پول خودتون دورنریزید.فقط خودش باید بخواد ترک کنه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خانمایی که سقط های مکرر و بدون دلیل خاص دارند شاید عوامل ماورایی در کار باشه ،غروب شنبه یاغروب سه شنبه براشون هفت مرتبه سوره یاسین بخونند .مقداری گلاب جلو روشون بذارند.کسی که این مشکل رو داره هم کنارشون بنشینه،یاسین هفت تا مبین داره به هر مبین که میرسند هم به طرف اون شخص وهم به ظرف گلاب فوت کنند.بعد از تموم شدن از گلاب به صورت شخص مورد نظر بپاشند.تا سه دفعه این کار را تکرار کنند.یعنی سه تا هفت تایی یاسین تو سه تا غروب شنبه یا سه شنبه، انشاالله هر مانع ومشکلی که هست بر طرف میشه،من خودم واسه دختر خواهرم این کار را انجام دادم هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی خیلی واسش خوب بود.خدا رو شکر خدا یه دختر ناز بهش داده.انشاالله به حق بی بی فاطمه ی زهرا هرکی آرزوی اولاد داره خدا یه چند تا صحیح و سالمش رو بهش بده.🙏
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام در مورد زخم بستر خانوما روغن شتر مرغ هر چی بگم کم گفتم بهترین ترمیم کننده زخم و هر نوع سوختگی و آفتاب سوختگی و استفاده مداوم و طولانی درمان لک و لاغری صورت عالیه👌
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خدا خیرتون بده بابت این کانالتون در مورد پاسخ به سوال مادر۵۰ ساله ای که در بابت ترک اعتیاد با طب سنتی پرسیده بودن خواستم بگم بله واقعا واقعیت داره به دکتر طب سنتی مراجعه کنن بدون درد و دردسر ترک میکنن بادارو ها و حجامت های به موقع داماد ما بهد از ۳۰ سال اعتیاد به راحتی ترک کرد الان شکر خدا کاملا خوبه خدا همه گ رفتارهای دام اعتیاد رو نجات بده ان شالله
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام ، من همون خانومی هستم که کیست و ندول تیرویید داشتم و دکتر گفته جراحی کنم.... ،دوست عزیزی که فرمودید کیست تیرویید داشتید و دکتر تو مطب با آمپول تخلیه کرده آیا ندول هم داشتید یا فقط کیست رو با آمپول تخلیه کردید؟؟؟اخه من علاوه بر کیست ندول هم دارم،اکه ندول داشتید بفرمایید واسه ندول چه کردید؟؟؟!!!!!
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام وقت بخیر در جواب اون خانمی که گفتن ۳۰سالشون هست و سه تا بچه دارن و شوهرش بهش اهمیت نمیده وجاش رو۶ساله جدامیندازه میخواستم بگم اشاره کرده بودین که قرص میخوره همه همه از اون قرص هستش هرچه سریعتر قانعش کنید که ترک کنن حتی شده برن کمپ ترک اعتیاد من از تجربه خودم گفتم انشاالله که باعث خیر بشه
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
✅هشدار جدی برای تمام آقایان ایران✅
🚧مشکلات آقایان زمینه ساز 80% طلاق ها در ایران🚧
✅آقایون برای درمان بیماریهای جنسی حتما لینک پایین را مشاهده نمایید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1837367937Cbe90aa6a5f
✅️معتبر ترین کانال ایتا در زمینه طب سنتی
#همسرداری🌿
♦️آیا به همسرمان اجازه بدهیم گوشی ما را چک کند؟
محدودهها و حریمهای خصوصی بین زن و شوهر، موضوع بسیار پیچیده و حساس است. از یک طرف، آزادی فردی مطرح است و از طرف دیگر موضوع صمیمیت و عشق و از آن سو، اعتماد و تعهد و وفاداری.
برای مشخص کردن مرزها و حریم خصوصی باید برخی موضوعات برای هر دو نفر واضح و روشن باشند و حتما به یک تفاهم و اتفاق نظر کلی رسیده باشند.
یکی از اجزای اصلی عشق واقعی و ازدواج خوب، صمیمیت است و هرچه صمیمیت بین زوجین بیشتر باشد، درجه عشق آنها نیز بیشتر خواهد بود.
از این رو، زوجین باید صداقت داشته باشند و احساسات و افکار خود را با یکدیگر در میان بگذارند. هر چه میزان رازها بین زوجین کمتر باشد، صمیمیت آنها نیز افزایش خواهد یافت.
از طرف دیگر از آنجا که همیشه بحث آزادی و حریم خصوصی مطرح است باید توجه به این مساله سه شرط را با خود به همراه داشته باشد:
1- مخالف تعهد و وفاداری نباشد.
2- به حریم و حق و حقوق دیگری تجاوز نشود.
3- اعتماد به همراه بیاورد.
زمانی که زوجین به این مرحله برسند، دیگر طرف مقابل نه لازم میبیند و نه به خود اجازه میدهد که به حریم خصوصی همسرش وارد شود.
همچنین همسر فرد هم در صورتی که بر اساس حس صمیمیت کنجکاوی، همسرش به حریم خصوصیاش وارد شود، از بروز چنین مسئلهای به هم ریخته، آشفته و عصبانی نخواهد شد و آن را حمل بر تجاوز به حریم خصوصی خود تلقی نخواهد کرد و این حق را برای همسرش قائل خواهد شد.
بهترین کار این است که اگر سر و راز فردی، در کار نیست، تمهیدی به خرج دهیم که اگر حس کنجکاوی در ذهن همسرمان است، اغناء شود. برای مثال زمانی که مشغول کار هستیم و تلفن همراه ما به صدا در میآید، از او بخواهیم که پاسخ دهد و از طرف دیگر میتوانیم نام کاربری و رمز عبور پست الکترونیکی، اینستاگرام و تلگرام ،ایتا و... خود را به همسرمان بدهیم و از او بخواهید که کنترل کند آیا پیام مهمی از دوستان دارید یا نه؟ و بدین ترتیب اعتمادسازی کنید.
نقل از: دکتر زینب صائمی، روانپزشک و رواندرمانگر
🔴 ﻫﯿﭻ ﺯن یا مردی ذاتا خیانتکار نیست 🔴
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ اتهام زدن به طرف مقابل ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ جمله ﺧﻮﺏ ﻓﮑﺮ کنید:
♦️ﺍﮔر ﺑﻪ همسرت ﻣﺤﺒﺖ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ
♦️ﺍﮔر ﺑا همسرت ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺣﺮﻑ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺯﺩ
♦️ﺍﮔر ﺑا همسرت ﺗﻔﺮﯾﺢ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ
♦️ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺟﻨﺴﯽ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﮑﻨﯽ، ﺩﯾﮕﺮﯼ راضیاش ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ (ﺍﮔﺮ ﻫﻢ ﺧﯿﺎﻧﺖ نمیکند ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺁﺑﺮﻭست ﻧﻪ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻮ)
♦️ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺍﯼ همسرت ﻫﺪﯾﻪ ﻧﺨﺮﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺧﺮﯾﺪ
♦️ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭﮐﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ
♦️ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﻭﻝ ﮐﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﭼﺴﺒﯿﺪ
♦️ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ
⛔️هیچ گاه خود را استثناء ندانید؛ ﺍﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻝ تمام افراد ﻣﯽﺷﻮﺩ.
👈ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ ﻧﻪ ﻣــــﺮﺩ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺯﻥ.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
خانم و آقای محترم!
اگر متوجه اسرار خانوادگی همسرت شدی اونو مثل پُتک نکوبون تو سر همسرت...!
❌ وقتی دعوات میشه برای اینکه پیروز میدون باشی از عیبها و کاستیهای همسرت حرفی به میون نیار....
❌ خانمی میگفت: متاسفانه بیماری صرع دارم و شوهرم با علم اینکه من همچین مشکلی دارم باهام ازدواج کرد، میگفت بعد از ازدواج هر وقت بحثمون میشد بهم میگفت مریض و خیلی عذابم میداد...
❌ این رفتارها اصلا درست نیست، کسی که این کارو میکنه فقط داره خودشو از چشم همسرش میندازه و نشون دهنده شخصیت ضعیف و در موندش داره. علاوه بر این؛ این کار اثر بدی بر روح و جان همسرت میزاره
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
⚠️اعتیاد جرم نیست بیماریست⚠️
👨👩👧👦‼️ ترک کنیم تا ترکمان نکنند ‼️
✅️ترک و درمان قطعی و تضمینی بدون بازگشت انواع مواد مخدر با داروهای گیاهی و تحت نظر متخصص طب سنتی با نسخه های دکتر خیراندیش
🔻✴️بدون نیاز به بستری
🔻✴️بدون درد و خماری
🔻✴️از بین بردن وسوسه ذهنی
🔻✴️تقویت سیستم ایمنی بدن
🔻✴️پاکسازی بدن و سم زدایی خون
🔻✴️رفع مشکلات و اختلالات آقایان و...
دارای تاییدیه وزارت بهداشت، سازمان غذا و دارو و GMP
🟣مشاهده و عضویت در کانال👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1207501372C10109ff716
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
⚠️اعتیاد جرم نیست بیماریست⚠️ 👨👩👧👦‼️ ترک کنیم تا ترکمان نکنند ‼️ ✅️ترک و درمان قطعی و تضمینی بدو
اگه مشکل اعتیاد توی خونه تون دارید این کانال بی نظیره کارشون😳👆
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 طبق عادت همیشگی باظاهری خیلی شیک رفتیم مجلس عروسی آخه مادرم خیلی روی ظاهر حساس ب
#داستان_زندگی 🍃🌸
ستاره
مامان گفت چایی نخور مامان جان.
بعد از ظهر که اومدی بدون اینکه غذا بخوری رفتی خوابیدی، اول غذاتو بخور بعد از اون چایی بخور وگرنه با شکم خالی که چایی نمیچسبه.
گفتم باشه ، غذا کتلت بود که چون یکم مونده بود سرد شده بود. ساندویچش کردم برگشتم توی اتاق و شروع کردم به خوندنه همون پیام.
تا میتونستم تو دلم به مرد مو جوگندمی فحش و لعنت میفرستادم.
دوباره پیام داد :
سلام امیدوارم از دست من ناراحت نشده باشی
بهش پیام دادم:
خدا لعنتت کنه ، بهم پیام نده. مگه من واست ناز کرده بودم که نوشتید دیگه ناز نکن ؟
گفت من آدم کثیفب نیستم .
بهش گفتم اگه کثیف نبودی به یه نفر که انقدر ازت کوچیکتره چشم بد نداشتی
روزها گذشت و هر روز صبح برای من یک بیت شعر میفرستاد
اما من جوابشو نمیدادم.
نمیدونم چرا بلاکش نکردم؟!
نمیدونم انگار علم غیب داشت که من عاشق شعرم.
یه روز داشتم با همون دوست قدیمیم صحبت میکردم که دوباره همدیگرو ببینیم که اون گفت من سره کارم کاش بیای اینجا پیشم تا مثل اون سری اینجا همدیگرو ببینیم.
وارد همون محل کارش شدم ، همون مرکز پوشاک .
دوباره همدیگرو بغل کردیم و یه گوشه نشستیم تا حرف بزنیم.
گفتم زهراجون بیا بریم بیرون ، اینجا حال نمیده
گفت خب باید از عموم که رئیسمه اجازه بگیرم ، گفت توام بیا که بدونن دروغ نمیگم که میخوام با دوستم برم .
رفتیم توی دفتر عموش که دیدم همون آقای مزاحم مو جوگندمی پشت میز نشسته
خشکم زد ، اونم خشکش زد . از سره جاش بلند شد اما سعی کرد رفتاری نکنه که زهرا شک کنه.
زهرا گفت عمو اجازه میدی با دوستم دوساعت برم بیرون و میتونید از حقوقم کم کنید.
عموش گفت آره حتما و ما به سرعت نور از اونجا دور شدیم.
اونجا فهمیدم که مرد مزاحم نزدیک محل کار زهرا دوستم چکار میکرد ...
با زهرا قدم میزدیم که زهرا گفت از این عموم متنفرم
به زهرا گفتم چرا از این عموت بدت میاد؟
گفت باهام تحقیر آمیز رفتار میکنه.
انگار نه انگار من برادر زاده ش هستم.
بهم حقوق کم میده .
گفتم زندگیش چه جوریه؟
گفت زندگیش آشفته است.
طلاق گرفته ، یه دختر بیست و دوساله و یه پسر بیست ساله داره
گفتم چرا طلاق گرفته؟
گفت نمیدونم، مادره من با خانواده بابام قهره و ما هیچی از زندگی اینا نمیدونیم. فقط میدونم دختره همین عموم عاشق یه پسری شده و عموم اجازه نمیده باهاش ازدواج کنه و دخترش خودکشی کرده.
هر چیزی که میشنیدم بیشتر ترس برم میداشت چون عموش یعنی همون مرد مو جوگندمی بدجور بهم پیله کرده بود
با زهرا بعد از دوساعت خدافظی کردم و دوباره سوار اتوبوس شدم برگشتم خونه.
آخر شب همون مرد بهم پیام داد که زهرا در مورد من چیزی بهت گفت؟
جواب ندادم.
پیام داد اگه جواب ندی به جون بچه هام از کار میندازمش بیرون.
گفتم نه ، چیزی نپرسیدم که بخواد در مورد شما چیزی بگه.
گفت بیا همدیگرو ببینم
گفتم من از کسی دیگه خوشم میاد دوست پسر دارم و تمایلی ندارم شما رو ببینم
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
حکم وضو گرفتن با آب گرم
پرسش :وضو گرفتن با آب گرم چه حکمی دارد؟
پاسخ :جایز است و کراهتی ندارد.
حکم داستحباب دائم الوضو بودن
پرسش :دائم الوضو بودن چه حکمی دارد؟
پاسخ :مستحب است انسان براى اینکه با طهارت باشد وضو بگیرد، خواه نزدیک وقت نماز باشد یا نه و با آن وضو، مىتواند نماز بخواند.
مسواک دندان عاریه ای
پرسش :استحباب مسواک زدن قبل از وضو شامل شخصی که دندانهای عاریه ای دارد نیز می شود.
پاسخ :بلی استحباب دارد و دندان های عاریه بیش از دندان طبیعی نیاز به رسیدگی دارد.
موارد استحباب وضو گرفتن
پرسش :وضو گرفتن برای چه اموری استحباب دارد؟
پاسخ :وضو گرفتن در چند جا مستحب است: براى خواندن قرآن، براى نماز میّت و براى دعا و مانند آن و نیز مستحب است کسى که وضو دارد براى خواندن نماز، تجدید وضو کند و هرگاه به قصد یکى از این کارها وضو بگیرد تمام کارهایى را که مشروط به وضو است مىتواند انجام دهد.
استفاده از آبی که با نور آفتاب گرم شده
پرسش :آیا استفاده از آبى که با نور آفتاب گرم شده، مطلقاً کراهت دارد؟ یعنى اگر سرد شود، یا با آب سردى مخلوط گردد، و خنک شود، آیا استفاده از آن براى وضو یا غسل یا آشامیدن، کراهت دارد؟
پاسخ :ظاهر روایات این است که کراهت تا زمانى است که حرارت آب وجود دارد.
وضو در دستشویی
پرسش :وضو گرفتن در دستشویی کراهت دارد؟
پاسخ :
وضو در محل استنجاء (داخل مستراح) کراهت دارد ولی با توجه به شرایط فعلی که غالبا به فاضلاب می ریزد، کراهتی ندارد.
استحباب وضو با آب سرد
پرسش : آیا وضو با آب سرد مستحب است؟
پاسخ :
آب سرد در زمستان ترجیح دارد مشروط بر اینکه مایه ضرر نباشد.
مسواک محسوب شدن آب نمک
پرسش :آب نمک مسواک محسوب میشود؟
پاسخ :
مسواک محسوب نمی شود مگر اینکه با دست به دندانها کشیده شود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
شخصی كه پیلهوری میكرده است اجناس را از این طرف و آن طرف میخریده و میفروخته و امرار معاش میكرده است از اهالی شاهسون آذربایجان بوده است در اثناء دوره گردیش به قبیلهای میرسد كه شخص كوری محترم بر آنها بزرگتری داشته است، گله و رمه فراوانی داشته و از دست داده بود اولادهای زیادی هم داشت بچههای آن كور به پیلهور گفتند:
با پدر ما بنشین با او سخن بگو و غصه را از دلش بیرون ببر.
با او صحبت كرد از او پرسید چه غصهای داری؟ گفت: چه بگویم اشكش جاری شد و گفت:
همین قدر بدان روزگارم رسید باینجا كه تمام این صحرا پر از گوسفندان یا شتران یا گاوهایم بود آن سمت كوه نیز گله و رمه من تا چند فرسخ احشام و خیمههای فرزندان وبستگان من بر پا بود.
روزی بچهزادهام را كه از همه فرزندانم بیشتر دوست میداشتم همراه خودم سوار كردم و سیاحت میكردم رد میشدم همهاش گلهام بود به فرزند زادهام گفتم كه:
جدت این قدر دارایی دارد كه اگر بنا بشود خدا هم او را فقیر كند سالها طول میكشد.
اجمالاً نزدیك دامنه كوه كه رسیدم ابر سیاهی از سمت قبله آمد و محوطه را پر كرد تگرگ زیادی آمد به اندازه یك گردو به قدری شدید بود كه دیدم جای ایستادن نیست در كوه غاری پیدا كردم و خودم و بچه زادهام در آن قرار گرفتیم.
پس از ساعتی سر از غار بیرون كردم ببینم چه شده است دیدم از آن همه دستگاه از آن همه گله و رمه چیزی باقی نمانده تمام زندگیم را سیل برده است دیگر چیزی نمانده است، به فاصله ساعتی فقیر شدم.
ناله كردم گفتم: اقلا اسبم را پیدا كنم. ببینم چیزی مانده یا نه؟
بچهزادهام را كنار سنگی نشاندم تا اسبم را پیدا كنم، صدائی شنیدم، نگاه عقب سرم كردم گرگی را دیدم میخواهد بچه را بدرد با تفنگم نشانه گرفتم تا گرگ را بزنم امّا به بچه زادهام كه او را سخت دوست میداشتم اصابت كرد و در خاك و خون در غلطید از دل تنگی و ناراحتی چنان تفنگ را به سرم كوبیدم كه چشمم را از دست دادم.به فاصله ساعتی به خاك مذلت نشستم.
این ثروتمندی بود كه دعوی استقلال كرد نفهمید كه خودش و همه چیزش از خداست.
داستانهاي پراكنده / آيه الله دستغيب
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی روزی به گوشت جزور یعنی شتر جوان كه وارد ماه ششم شده باشد میل پیدا كرد. آشپز هر روز غذایی از گوشت آن شتر تهیه كرد و كنار غذاهای چندین رقم سفره خلیفه می گذاشت . روزی هارون لقمه ای از غذای گوشت جزور را برداشت و بر دهان گذاشت ، جعفر برمكی وزیر هارون خندید. هارون گفت : چرا می خندی ؟ اصرار كرد تا علت خنده را بگوید، جعفر گفت : آیا می دانی این لقمه چقدر تمام شد؟ هارون گفت : نه ، چقدر تمام شده ؟ جعفر گفت : صد هزار درهم . هارون گفت : یعنی چه ؟ چطور ممكن است . جعفر برمكی گفت : فلان روز كه میل به گوشت شتر جزور كردی ، چنین گوشت در دسترس نبود، از آن روز تا به حال دستور دادم هر روز یك شتر جوان ذبح كنند و گوشتش را بپزند، تا هر وقت شما میل به آن كردی آماده باشد. امروز شما میل پیدا كردید، تا كنون 400 هزار درهم صرف خریداری شتر جزور كردم ، از این رو می گویم : این لقمه اینقدر تمام شده است.
يکصد موضوع 500 داستان / سيد علي اکبر صداقت
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا ❤️🍃
سلام خدمت حبیبه خانم و همه ی دوستان خوبم
اون دوست عزیزی که گفتن پسر 21
سالشون دیگه نماز نمیخونه و اعتقادی به هیچی نداره
دوست خوبم جوونا تو این سن خیلی حساس و مورد رفتار و افکار دیگران قرار میگیرن و تقلید هم میکنن
به نظر من شما اصلا با پسرتون جرو بحث نکنید و فقط گاهی وقتا بامحبت باهاش صحبت کنید چون اگر به قول خود پسرا که میگن گیر نده بهش گیر بدی بدترمیشه که بهتر نمیشه
حتی شما یه مدت بیخیال شو انگار نه انگار چون اون شاید حساسیت شما رو که میبینه بدترهم میکنه
من خودم چنین تجربه ای و داشتم
و رفتم پیش امام جماعت مسجدمون و راهنمایی خواستم و ایشون گفت وقتی پسر شما هرسال اربعین کربلا میره خیالت راحت که دوباره برمیگرده وگفتن کلا بعضی جوونا یه مدت اینجوری میشن زیاد بهش کاری نداشته باشید
و واقعا بعد از چندسال که نماز نمیخوند خدا را هزار مرتبه شکر دوباره خودش شروع کرده به نماز خوندن
امیدوارم پسر و شما و همه جوونا به راه راست هدایت بشن
نگران نباش دست به دامن خدا و اهل بیت بشو انشاالله خودشون کمکتون میکنن🔸🔸🔸🔸
درمورد خشک شدن شیر مادر
یه مقدار از شیرتون و بدوش بریز یه جایی که افتاب زیاد هست مثل پست بام والا مادر خدابیامورر من اینکار و میکرد و شیرشم خشک میشد و تقریبا همه فامیل هم به همین روش انجام میدادن
موفق باشید
سلامتی اقاامام زمان صلوات
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عاشقانه ❤️
خرید
مدت ها بود دنبال یه فرصت بودم که بریم بازار واسه خرید. داشت رادیو تعمیر می کرد، رفتم کنارش و گفتم: «کارت تموم شد؟ کی بریم؟» گفت: «کجا؟»
- بازار دیگه!
- بازار واسه چی؟
- یادت رفته؟ قرار بود پرده بخریم دیگه.
- حالا نمیشه خودت بخری؟
دوست داشتم بیاد و نظر بده. می دونستم خیلی کار داره. پرده خریدن هم کار سختی نبود اما دوست داشتم بیاد. وقتی اصرار منو دید با اینکه کارهاش عقب می افتاد قبول کرد باهام بیاد.
شهید علی حاجبی
ماه نشان، صفحه82
مقام معظم رهبری
این طور هم نیست که بگوییم همه جا خانم باید از آقا تبعیت کند. نخیر. نه چنین چیزی در اسلام داریم و نه در شرع. «الرجال قوامون علی النساء» معنایش این نیست که زن بایستی در همه امور تابع مرد باشد.... بالاخره دو شریک و دو تا رفیق هستند. یک جا مرد کوتاه بیاید یک جا زن کوتاه بیاید.یکی اینجا از سلیقه و خواست خود بگذرد دیگری در جای دیگر تا بتوانید با هم زندگی کنند.
مطلع عشق، صفحه 51
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌻🍃
سلام ببخشید مزاحم شدم من ی دفعه دیابت گرفتم این هم از نوع دو خیلی بالاست دارو مصرف میکنم کسی بوده این مشکل برای پیش آمده الان بهتر شده باشه
درضمن پرهیز غذایی دارم ولی اصلا دیابتم
پایین نمیاد لطفاً راهنماییم کنید
اگر امکانش هست پیامک بذارید داخل گروه شاید کسی بتونه راهنماییم کنه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
خواهرم۲۰سالشه ۴سال پیش۴ماه پریودنشدبردیم دکترسنوگرافی نوشت مشکلی نداشت آمپول زدن بعد۲هفته پریودشد.مرتب بودالان مجددهمینجوری شده ببریم دکتریاازهمون آمپول بگیریم نزریق کنن؟خیلی ریزش موداره اگه کسی تجربه ای داره لطفاراهنمایی کنه.ممنون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام آدمین جان حبیبه خانم گل این سوال منوبزاریدگروه ولی خواهشن جواب بدیدهرکی بلده این مشکل من داشته راهنمایی کنیدلطفاممنون میشم من هرماه که پریودمیشم بعضی وقتا۱هفته بعضی وقتا۴روزگاه گاهی هم۵یا۶روززودترپریودمیشم یاقبل اینکه پریودبشم۱۰روزقبلش دوتاسینه هام خیلی دردداره همچون درددارم که میرم حموم نمیشه بشورم یاشبامیخوابم خیلی در دارم کسی میدونه علت چیست ممنونم ازراهنماییتون 👏👏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام
خواهشا این سوال منم در گروه بزارید یه بار نوشتم ولی توی گروه ندیدم
خانم عزیزی که گفتنددوسال باردار نشدن چون تخمدان ولوله سمت چپ عمل کردن ودکترها گفتن مشکلی ندارن،شما گفتین برای بارداری دوم اقدام کردین ایا بارداری اول شما قبل از عمل برداشتن تخمدان ولوله بوده یا قبل از عمل؟؟؟؟ چون یه مورد مشابه شما هم ما داریم که یه تخمدان به دلیل کیست عمل کردن وبرداشتن ودکتر ها میگن هیچ مشکلی برای بارداری نیست ولی حالا ۳سال باردار نشدن؟خواهشا جواب بدین وبگین که تا حالا چه اقداماتی برای بارداری انجام دادید؟پیش کدام دکتر رفتین؟؟ ممنون از جواب شما🌺🌺🤲🤲
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همه اعضای گروه ....موهای سفت زبر روی صورتم هست روی چانه ام زیاد خسته شدم 😔😔به غیر از لیزر کسی راهی بلد هست که سست بشن دیگه در نیاد 🌹ممنون از کانال خوبتون واز همه ی خانمهای گل
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
باسلام خدمت شما دوستان عزیز یه پسر 3 ساله دارم که پارسال هم انگل گرفت والان نزدیک 1 ماه میشه باز علائم شروع شده ویک کرم های سفید رنگ نازکی دور مقعدش دیدم بردمش دکتر دارو داد که همه خانواده بخورن اما خیلی شب ها داره اذیت میشه درمان برای کرم آسکاریس اگه دارید بهم بگید خدا خیرتون بده
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
باعرض سلام وخسته نباشین وقتتون بخیر من ویتامین D به شدت پایینه و کبدم نزدیک گرید ۲ چکار کنم که هم ویتامینم جبران بشه هم کبدم درمان بشه ودیگه این که کف پام و مچ پاهام به شدت درد میکنه علتش میتونه کمبود ویتامین D باشه یا نه ممنون میشم تجربه خودتون رو بگین ودیگه این که ارتروز و دیسک کمر هم دارم زیاد راه میرم یا میاستیم به شدت درد میکنه ممنون از کانال خوبتون و خسته نباشین حبیبه خانم اجرتون با آقا امام زمان. از مشهد
یک سوال دیگه داشتم دخترم ۲۰ سالش یکسره مریضه هر روز ی دکتر هم افسردگی داره هم معده درد و حالت تهوع هم خونریزی ماهیانه یک دکتر میبرمش باز یک کاری دیگش میشه حرز جواد و حرز حضرت زهرا هم واسش گرفتم ولی هیچ فایده نداره کلی قرص و دارو میخوره نمیدونم دیگه چکار کنم اگه کسی می تونه راهنمایی کنه ممنون میشم 🙏🙏🙏🙏 از مشهد
#ایدی_ادمین_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عباس و #مریم ❤️
هیچ وقت به گوشی عباس دست نمیزدم ولی اون روز بلافاصله بعد از رفتنش موبایلش رو که هنوز توی بازی بود رو برداشتم و رفتم توی پیامهاش ..
اسم نرگس رو مامان پسرم سیو کرده بود .. دستهام میلرزید .. پیامهای اخیرشون رو خوندم .. نرگس تو همه ی پیامهاش عباس رو عباس جونم خطاب کرده بود و دلم میخواست الان نزدیکم بود و تکه تکه اش میکردم ..
آخرین گفتگوشون همین یک ساعت پیش بوده که نرگس گفته بود نگرانم بچه به دنیا بیاد و یک دونه لباس نداره تنش کنیم ..
عباس جواب داده بود نگران نباش نرگس گلی فردا میریم هر چی لازمه میخریم ..
دیگه چیزی نمیدیدم .. عباس .. عباس من .. به کسی غیر از من هم گفته بود گلی ... مگه من فقط گل عباس نبودم ..
دیگه حتی یک ثانیه نمیتونستم و نمیخواستم عباس رو ببینم .. سریع ساک کوچکی برداشتم و وسایل شخصیم رو جمع کردم ..
در تمام این مدت اشکهام بی اختیار میریخت و باعث کند شدن کارم شده بود .. وسط سالن مانتو میپوشیدم که عباس برگشت ..
با تعجب نگاهم کرد و پرسید مریم .. چی شده .. چرا گریه میکنی ..
قدمی به سمتم برداشت که بلند داد زدم سمت من نیا ..
عباس هم با صدای بلند پرسید چی شده؟ کی بهت حرفی زده؟
با دست اشاره ای به موبایلش کردم و گفتم اون ... حرفهای خصوصیت با نرگسسس گلییی جونت رو بهم گفت ..
ساکم رو برداشتم و دیگه منتظر یک کلمه حرف از جانب عباس نشدم و از خونه زدم بیرون .. 👇👇👇
ادامه 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5
داستان #زندگی عباس و مریمه ها😍🙈👆🏻
ترکونده کل #ایتا رو💪🏻
از دستش نده این داستان #جذذذذذابو😍🔞👆🏻👆🏻
کاملش سنجاق شده✅✅
🔴دعای ترک اعتیاد ،موثر و قوی🔴
اگر همسر یا پدر و برادرتان علاقه ی شدید به قلیان ،سیگار ،شراب ، مواد مخدر و حتی گوشی موبایل دارد و هرکاری کرده اید موفق به ترک آن نشده اید
تنها یک راهکار موثر است... 👇
در یک ظرف گلاب ریخته و نام شخص معتاد را بگویید و سپس این دعا را ۱۴بار بر گلاب بخوانید و با صبحانه به شخص معتاد بخورانید ..👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
خیلیا با این دعا،مشکلشونو حل کردنا😍
#دعا_درمانی 🌱
روز جمعه قبل از نماز مغرب
دعا برای جذب خواستگاران فراوان
برای جلب خواستگار زیاد و تسهیل
امر ازدواج ، با حضور و توجه قلبی
سوره های مبارکه ذیل را بر آبی پاک
قرائت کند و در روز جمعه قبل از اذان
مغرب با آن آب غسل کند و بعد از آن
سوره مبارکه طه را سه مرتبه قرائت
کند ، به اذن خداوند متعال خواستگاران
زیادی پیدا خواهند شد.
1- سورة الفلق ( ۷ مرتبه )
2- سورة الناس ( ۷ مرتبه )
3- سورة الإخلاص ( ۷۱ مرتبه )
4- سورة طه ( ۲ مرتبه)
5- سورة الكافرون ( یک مرتبه )
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
📅 #تقویم_روز
🗓 #جمعه ۲۴ آذر | قوس ۱۴۰۲
🗓 ۱ جمادی الثانی ۱۴۴۵
🗓 15 دسامبر 2023
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️12 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️19 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️28 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️29 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
🤲 #ذکر روز #جمعه ۱۰۰ مرتبه: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ؛ خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و در فرج ایشان تعجیل فرما.
🤲 #ذکر روز #جمعه به اسم #امام_زمان است و در کنار این ذکر میتوانید در روز #جمعه #زیارت_امام_زمان را نیز بخوانید. خواندن ذکر روز #جمعه #باعث_عزیزتر شدن میشود.
🤲 #ذکر (یا #نور) ۲۵۶ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #عزیز_شدن در #چشم_خلایق میشود.
⛔️ برای #حجامت و #خون دادن روز خوبی نیست.
⛔️ برای #اصلاح #سر و #صورت روز خوبی نیست.
✅ برای گرفتن #ناخن روز خوبی است.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز خوبی است.
✅ برای #زایمان روز خوبی است.
✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز خوبی است.
✅ امشب برای #مباشرت خوب است.
✅ برای #مسافرت رفتن روز خوبی است.
🔰 زمان #استخاره : از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
🔹امروز روز مبارکی است.
🔹امروز برای شروع کارها خوب است.
🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔹کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد.
🔸کسی که امروز گم شود، زود پیدا میشود.
🔸قرض دادن و قرض گرفتن با احتیاط باشد.
🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔸خرید و فروش و تجارت،خوب است.
🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و حویشاوندان خوب است.
🔹رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔹صدقه دادن خوب است.
🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 پشت پا 》 است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
🔸 تعبیر خواب این شب در هر حالی درست است.
🔸مسیر رجال الغیب از سمت شمال میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید. چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
🔸 #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔹 اذان صبح ۵:۳۶:۱۹ طلوع آفتاب ۷:۰۶:۱۴
🔹 اذان ظهر ۱۱:۵۹:۱۲ غروب آفتاب ۱۶:۵۲:۰۵
🔹 اذان مغرب ۱۷:۱۲:۲۱ نیمه شب شرعی ۲۳:۱۴:۱۲
🌹 #دعا_برای_آزاد_شدن_زندانی
🌹 دعا اين است: اللَّهُمَّ بِحَقِّ الْعَرْشِ وَ مَنْ عَلَاهُ وَ بِحَقِّ الْوَحْيِ وَ مَنْ أَوْحَاهُ وَ بِحَقِّ النَّبِيِّ وَ مَنْ نَبَّأَهُ وَ بِحَقِّ الْبَيْتِ وَ مَنْ بَنَاهُ يَا سَامِعَ كُلِّ صَوْتٍ يَا جَامِعَ كُلِّ فَوْتٍ يَا بَارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ آتِنَا وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا فَرَجاً مِنْ عِنْدِكَ عَاجِلًا بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى ذُرِّيَّتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً
⏰ ذات الکرسی عمود ۱۰:۳۴
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #جمعه است.
#چله_شهدا ❤️🍃
#شهید_نوزدهم 🍃🌻
شهید علی اصغر خنکدار☀️🍃
ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا
هدیه به روح بلند و جاودانه ی این شهید عزیز🌱
کسانی که در چله شرکت کردند لطفا تا شب انجام بدن 🙏
به امید حاجت روایی ان شالله🤲💜
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
زیارت-عاشورا-صوتی-–-کربلایی.mp3
2.68M
قرائت زیارت عاشورا❤️
صوتی 🌱
با نوای کربلایی 🌸🍃
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#چله_شهدا ❤️🍃 #شهید_نوزدهم 🍃🌻 شهید علی اصغر خنکدار☀️🍃 ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا هد
#زندگینامه 🌸🍃
زندگینامه شهید علی اصغر خنکدار
در سال 1341 در روستای "کلاکر محله" شهرستان "قائمشهر" به دنیا آمد. او فرزند دوم خانواده بود. علی اصغر پیش از آغاز دوران تحصیل رسمی درمدرسه به مکتب خانه رفت و به فراگیری قرآن پرداخت. در سال 1348 در مدرسه «همام» روستای کلاگر محله تحصیلات دوران ابتدایی را آغاز کرد.
. او برای همسر خود احترام فراوان قایل بود اما حضور در جبهه را ترک نمی کرد. در مدت کوتاه بازگشت از جبهه نیز به جمع آوری نیرو می پرداخت. به هنگام تولد نخستین فرزندش برای مدت کوتاهی در یکی از بیمارستانهای شهرستان بابل حاضر شد و او را به یاد دوست و همرزم شهیدش" حمید رضا "نامید و سپس به جبهه بازگشت. علی اصغر به امام خمینی (ره) عشق می رزید، با ذکر مصیبت امام حسین (ع) و با شندیدن مصائب ائمه اطهار به گریه می افتاد. جبهه برای او از همه چیز مهم تر بود. در حالی که منزل شخصی نداشت و حقوق بسیار کمی از سپاه دریافت می کرد جبهه را رها نمی کرد. در کنار روحیه خشن نظامی از روحی لطیف و وجدانی بیدار برخوردار بود. توجه به اصلاح اخلاقی دوستان و همرزمان، اهتمام به رعایت آداب شرعی و اخلاقی تحصیل و به بطالت نگذراندن عمر در جوانی از یکی از دست نوشته هایش به خوبی مشهود است. او پس از مدت فرماندهی گردان امام محمد باقر (ع) برای گذاراندن دورة آموزش فرماندهی به پادگان امام حسین (ع) تهران اعزام شد. از 18 اردیبهشت 1363 تا 15 مرداد 1363 دوره مزبور را گذراند و پس از آن برای مدت کوتاهی به قائمشهر برگشت. در تاریخ 21 مرداد 1363 به عنوان جانشین واحد عملیات منصوب شد. اما دو ماه بیشتر طاقت نیاورد و بار دیگر در 1 آبان 1363 به جبهه اعزام و به عنوان جانشین گردان امام محمد باقر (ع) مشغول به فعالیت شد. در تاریخ 15 آبان 1363 بار دیگر از ناحیه پهلو بر اثر اصبت ترکش مجروح شد. لکن مداوای طولانی را نپذیرفت. در 1 اردیبهشت 1364 به فرماندهی گردان حمزة سید الشهدا (ع) منصوب شد و تا شهریور در آن گردان باقی ماند. سپس به عنوان جانشین محور دوم لشکر که فرماندهی آن بر عهده سردار عمرانی بود منصوب شد. در حالی که رزمندگان گردان امام محمد باقر (ع) اصرار داشتند او را به گردان امام محمد باقر (ع) برگردانند. در همین حال و هوا دومین فرزندش "زینب" به دنیا آمد. از نفوذ کلام بالایی برخوردار بود واین بنا به فرمایش حضرت علی (ع) به خاطر یکی بودن گفتار وعمل او بود. دربارة نفوذ کلام شیری ـ یکی از همرزمان ـ می گوید : در سال 1364 خنکدار به من اعلام کرد که روستای شما باید یک دسته نیرو به منطقه جنگی اعزام کند. من نیز به او گفتم چون تعدادی از بسیجیان روستا در جبهه هستند شاید استقبالی که انتظار می رود صورت نگیرد. وی با چهره مصمم گفت : «شما جلسه ای بر قرار کنید که من برای صحبت با مردم به آنجا بیایم.» چند ورز بعد مراسمی بر پا شد و از ایشان برای سخنرانی دعوت کردیم. وی با کلامی شیوا، چنان صحبتی کرد که فردای آن روز به تعداد بیش از یک دسته بسیجی با بدرقه مردم روستا به جبهه ها رفتند. علی اصغر در جریان عملیات والفجر 8 در تیپ 1 لشکر 25 کربلا در فاو حضور داشت و معاون محور 2 بود اما به خاطر علاقه خاصی که رزمندگان گردان امام محمد باقر (ع) به او داشتند و با به صلاحدید فرمانده لشکر به این گردان بازگشت. در 20 بهمن 1364 در دقایق اولیه عملیات والفجر 8 وقتی نیروها به آن طرف ساحل اروند رسیدند، او در حالی که نیروهای رزمنده را از درون قایقی به جلو هدایت می کرد، چندین بار فریاد کشید کربلا جلوی من است، من کربلا را می بینم. در همین حال تیری به شقیقه اش اصابت کرد و در دم به شهادت رسید. پیکر علی اصغر خنکدار در گلزار شهدای روستای" کلاگر محله"در شهرستان "قائمشهر" به خاک سپرده شد. یک سال بعد در جریان عملیات کربلای 5 برادرش "جعفر خنکدار" هفده ساله به شهادت رسید. سه سال بعد در تاریخ 4 مرداد 1367 در روزهای آخر جنگ "محمد باقر خنکدار" در منطقه عملیاتی جزیرة مجنون به اسارت دشمن در آمد و در سال 1369 به آغوش خانواده بازگشت. از شهید "علی اصغر خنکدار" یک فرزند پسر به نام "حمیدرضا" که در زمان شهادت پدر دو ساله و دختری به نام زینب که شش ماهه بود. به یادگار مانده است
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام من ازتون راهنمایی میخواستم خب من با یه آقایی در حد پیام در ارتباط هستیم ما هم
#پاسخ_اعضا 💜🍃
سلام خدمت همه ی دوستان انشاءالله خداوندمشکل همگی راحل کندخانمی فرمودن براشستن بچه کوچکش آب اول شیررایخ است چکارش کنداسراف نشه اگردستشویی میشوربش یه آفتابه بذارتودستشویی این آب یخ رابریزداخلش واسه مصارف خودتان ازآفتابه استفاده کنیداگردرحمام میشوییش درتشت آب رانگه دارواسه حمام خودت یابچه باآب گرم قاطی کن ولرم شداستفادش کن که اسراف نش
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خواهری که بچشون اسهال گرفته میگه به خاطر دندونش هست. عزیزم بچه مه میخواد دندون در بیاره چون لثش میخاره همه چیو تو دهنش میبرهذممنکنه عفونت ومیکروبی وارد دهنش شده باشه. اگه اسهالش حالت خلطی داره باید دارو بخوره
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خواهری که میگن برادر57 سالشون کم خونی داره. چون مرد هستن و خونریزی ماهیانه ندارن شاید خونریزی داخلی دارن وباید پیگیری کنن
🍃🍃🔹🔹🔹🔹🔹🔹🍃🔹
سلام خواهری که پشت سرشون درد میکنه احتمالا فشار خون یا چربی خون دارید. ان شاء الله درمان کنید. برای فراموش کاری زیاد آیت الکرسب بخونید وصبح ها 21 عدد مویز بخورید
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام برای خانمی که میگفت برای دخترش که قدشون کوچیک مونده براشون حجامت کمر وساق پا برای دخترم که همچین مشکلی داره میخوام ببرم خواهرم برده برای پسرش قد وزنش بهتر شده پیش دکتر بلاغت قم خیابان سمیه
ودکتربیتا علی مردانی فوق تخصص غدد بیمارستان حضرت معصومه. .من خودم دخترم رو 3سال هست پیش ایشون میبرم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
برای سرفه نوزادشون من خودم به دخترم از چند ماهگی هرموقع سرفه میکنه دونه به روزی چند مرتبه میدم خیلی تاثیر گذار هستش روزی چند تادونه به رو خیس کنید با آب داغ تا خنک بشه صاف کنید در حد یک قاشق به نوزادشون بدن خیلی خوبه
و خانمی که دست وپاشون خواب میره از گردن وکمرشون هست دیسک گردن وکمرشون درگیر هست مادرم همین مشکل رو داره ودکتر برای عمل نوشتن
البته طبق سوزنی خیلی خوب هست من خودم اونجا مراجعه کردم خیلی خوب هست برای دیسک کمر خیلی بهتر شدم قم صفایه ساختمان سپهران
ممنون از کانال خوبتون یا علی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام برای خانمی ک کابوس میبینن خودشون و همسرشون آیه 18و 19 آل عمران رو بخونن.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام برای خانمی ک راهکار خواستن ک تو شستشوی بچشون آب اصراف نکنن.ی لطفی کنید ب اندازه ای ک آب لازم دارید داخل ی ظرف،روی اجاق، آب رو گرم در حد ولرم کنید ک زیاد زمان نبره و بعد از اون پوشک بچه رو باز کنید و بشورید اگر هم منظورتون برای حمام کردنه و سختتونه آب گرم کنید چند تا دبه تمیز پر کنید ک برای مواقع قطعی آب داخل دستشویی استفاده کنید یا وقتی حمام و دستشویی نیاز ب شستن داشت استفاده کنید.من خودم برای تراس شستن یا قطعی آب استفاده میکنم.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام
برای خانمی که گفتن یک ساله عقدن ونامزدشون شون نماز نمیخونه وپول از حسابشون برداشت کرده.
عزیزم تا تو بخوای دعا کنی این آقا هدایت بشه خودت از بین میری.
چاره کار دعا کردن نیست تو شرایط شما
یک فکر اساسی به حال خودت بکن.قبل اینکه برید زیر یک سقف
🍃🍃🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🍃
سلام خدمت شما دوست عزیز و ممنون از زحمات شما خدا خیرتون بده ا دوستان تورا بخدا کمک کنید من ۲۳ ساله ازدواج کردم دراین مدت خیانت زیاد دیدم شوهرم با زن داداش خودش ومن رابطه داره و همیشه انکار میکنه جدیدا ۳ماه نگاه هم نمیکنه؟ فقط دلمو میسوزنه میگه تو فقط تو خونه نوکر هستی من فقط به خاطر بچه هام تحمل میکنم احساس میکنم ۳تا بچه هام ومن طلسم شدیم همش تو خونه و ساکت هستیم این بگم شوهر اجازه هیچ کاری بهم نمیده حتی دیدن خانواده انگار من دشمن خونی او هستم او پسر عمه من هستش پسر بزرگم ۲۲ دختر کوچکم ۱۴ ساله هستن یه جوری برادر کوچکم به برادر بزرگم هشدار داد که زنش با شوهرم سر وسری داره ولی اون نه می بینه نه میشنوه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام به همه دوستان مجازی خوبم خسته نباشید.به خانمی که دیابت حاملگی دارن هشت ماهه باردارن منم واسه دوتا حاملگیم همین مشکل را داشتم واسه دومی انسولین واسم تجویز کردن ی روز با دوز دو استفاده کردم قندخونم بیشترشد دیگه نزدم اما روزی سه قرص متفورمین ۵۰۰خوردم.انشاالله مشکلی واستون پیش نیاد ولی من بچه دومم ۳ کیلو و ۱۰۰گرم بدنیااومد و ریزتر بود
من دستگاه هم داخل خونه داشتم خودم قندمو کنترل میکردم کافی بود ی لقمه نان بخورم قندم میرفت بالا ولی همه میوه و غذا بدون نان خوردم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلامبرایخانمیکهپسریازدهسالهالتشکوچکوداخلپسرمنهموقتیبدنیااومدهمینطوریبودخیلیکوچکبودمنخیلیهمییتندادمولیالانبزرگشدهمنرومنمیشهازشبپرسمولیشماخواهربرایاینکهخاطرتجمعبشهببرشدکترانشاللههیچمشکلینداشتهباشه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🍃🌸 ستاره مامان گفت چایی نخور مامان جان. بعد از ظهر که اومدی بدون اینکه غذا بخور
#داستان_زندگی 🌸🍃
گفت داری دروغ میگی، تو دوست پسر نداری
گفتم دارم، عاشقشم
گفت اونروز که از کلانتری اومدیم بیرون ، من نرفتم و یه گوشه پنهون شدم
دیدم که سوار اتوبوس شدی
گفت با تاکسی دنبال اتوبوس اومدو و دیدم کجا پیاده شدی و خونتونو یاد گرفتم .
از یه طرف ناراحت بودم که دیده سوار اتوبوس شدم چون به غرورم برخورد.
از یه طرف ناراحت بودم که آدرس خونمون وپیدا کرده و میترسیدم داستان درست کنه برام.
بهم گفت مدت هاست آدم گذاشتم جلو در خونتون و ندیده از خونه خارج بشی، تو چطور دوست پسر داری که نمیری بیرون
وقتی این حرفارو شنیدم احساس کردم خلع صلاح شدم ، مثل آدمیکه تو دام افتاده.
پیش خودم گفتم ستاره خدا به دادت برسه که گیر یه گرگ افتادی.
گفتم من نمیخوام با کسی رابطه داشته باشم اونم مرد به این سن بالایی
گفت من شوق زندگی دارم
یه پیرمرد از کار افتاده نیستم.
بهم گفت میخوام باهم بریم بیرون حرف بزنیم
اولش قبول نکردم
اما ترسیدم تلافیش رو سره زهرا دربیاره و بیکارش کنه.
میدونستم زهرا چقدر نیاز مالی داره.
پس قبول کردم
هرشب گریه میکردم
میگفتم خدایا نجاتم بده
نقطه ضعفم دوستم بود، زهرا.
وضع مالی خیلی بدی داشتن ، از همون دوران دبیرستان خبر داشتم.
دوتا برادر کوچولو داشت.
تا روز قرار رسید
جلوی آینه نشستم تا آماده بشم
آینه لک داشتم و حتی دل و دماغشو نداشتم که پاکش کنم.
شروع کردم به آرایش کردن و آخرشم یه رژ خیلی قرمز زدم تا مرد موجوگندمی بدش بیاد و دلشو بزنم . از اتاق اومدم بیرون ، مامانم با دیدن رژ قرمز شوکه شد، گفت اینجوری میخوای بری بیرون؟
گفتم آره.
گفت تو که فقط اینو تو خونه استفاده میکردی. یه لبخند زدم و خدافظی کردم
جایی که قرار گذاشته بودیم یه کافی شاپ توی بالای شهر بود و تا خونه ی ما بیشتر از یک ساعت فاصله داشت.
مرد مو جوگندمی بهم گفت بود بیام دنبالت ، منم گفته بودم نه.
چند روز پول جمع کرده بودم تا بتونم پول تاکسی اونروز رو بدم و خودمو بدون اتوبوس به اونجا برسونم
جلو دره کافی شاپ منتظر ایستاده بود ، بهش سلام کردم.
از دیدن رژ لبم و شوکه شده بود. بهم گفت قبل از اینکه بریم تو کافی شاپ بیا تو ماشین کارت دارم. سوار ماشین شدم سریع یه دستمال کاغذی بهم داد گفت رژتو پاک کن.
گفتم من پاک نمیکنم ، من همیشه رژ میزنم و به تو ربطی نداره.
گفت پس خودم پاک میکنم.
دستشو با دستمال اورد جلود که پاک کنه
دستشو گرفتم و تا تونستم گازش گرفتم ، اونقدری که متوجه شدم دندونم رفت تو پوستش
شوکه شده بود، عصبی بود از حرص میخواست ماشینو روشن کنه که سریع پیاده شدم.
خودم از ترس داشتم میمردم ، شروع کردم به دوییدن ، میخواستم ماشین بگیرم برگشتم ماشینشو نگاه کردم که دیدم سرشو گذاشته روی فرمون.
پیش خودم جیگرم خنک شد که اونقدری ناراحت شده که سرشو گذاشته رو فرمون ...
رفتم به ماشینش نزدیک شدم از بیرون داخلو نگاه کردم دیدم از دستش خون میاد.
با ترس سوار ماشینش شدم صداش زدم ، جواب نداد. دستمو زدم به سرش دیدم از درد دستش ضعف کرده.
وقتی دستشو دیدم انگار گرگ بهش حمل کرده بود
سریع رفتم تو همون کافی شاپ و گفتم آب سرد بدید.
دیده بودم تو فیلما آب سرد میریزن رو اینایی که از حال میرن.
سرشو چسبوندم به صندلی ، آبو گرفتم ریختم تو صورتش
هوشیار شد ، بهم گفت عقل نداری راحتی ...
گفتم تقصییر من بود که دلم سوخت اومدم ببینم مرده ای یا زنده ای.
گفت میبینی که زنده ام ولی زخمی
آب سردم ریختی روم و سگ لرز شدم
با همون حالش منو رسوند خونه . البته نه نزدیک . سره خیابون به اصرار خودم که آشنا نبینه.
از اون روز قرار های ما بیشتر شد
گاهی تو کافی شاپ ، گاهی رستوران.
هنوز در مورد بچه هاش چیزی بهم نگفته بود
نمیدونستم چطور در مورد دخترش حرف بزنم.
چطور بهش بگم چرا انقدر با دخترت بیرحمانه رفتار میکنی!
همزمان یکی از همون دخترخاله هام که تو زندگیم همیشه اذیتم کرده بود من و عموی دوستمو تو خیابون دید و تو فامیل پر شد که ستاره با یه پیرمرد رابطه داره
خاله هام یکی یکی زنگ میزدن به مادرم که شنیدیم ستاره با یه پیرمرد دوسته.
نوبت داییام شد.
خاطرات تلخ بچگیم و رفتاراشون برام زنده شد.
دوست داشتم بمیرم اما این حرفارو نشنوم.
مادرم سعی میکرد به گوش بابام نرسه اما به گوش عمه هام رسیده بود و اونا به پدرم گفتن.
خودمو تو اتاق حبس کرده بودم.
زورکی دو قاشق غذا میخوردم
جواب تلفن های کیامرث رو نمیدادم...
نگران شده بود
چند کیلو وزن کم کرده بودم
به زهرا ماجرای خودم و عموش رو گفتم
بهش در مورد خاله ها و دایی هام و عمه هام و حرفاشون گفتم.
اونم همه شو به عموش گفت
یه روز زنگ خونمون زده شد.
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍏
✂️ عمل های جراحی ✂️
⭕️ عمل جراحی نکنید زیرا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله راضی نیستند و البته هر عمل جراحی ، جایگزینی در طب اسلامی برای درمان بیمار دارد .
🎁 نمونه هایی از درمانهای طب اسلامی که جایگزین عمل جراحی هستند :
♻️ جایگزین عمل آپاندیس ، مصرف عسل خوب با سیاه دانه به صورت مداوم تا کامل درمان شود .
♻️ جایگزین عمل سنگ کیسه صفرا ، داروی جامع امام رضا علیه السلام با آب سنا .
♻️ جایگزین عمل های جراحی سرطان خون ، قرص خون .
♻️ جایگزین عمل جراحی گرفتگی عروق قلب ، داروی باز کننده عروق .
♻️ جایگزین عمل جراحی سنگ کلیه داروی جامع امام رضا علیه السلام با آب ترب یا آب سداب .
♻️ جایگزین عمل انواع تومور ، داروی ثفا و داروی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله .
♻️ حجامت نقره جایگزین درمان های آب آوردن مغز کودکان .
♻️ جایگزین عمل کمر درد و سیاتیک ، گذاشتن ناخنها روی رگ سیاتیک یا محل درد .
♻️ جایگزین عمل تنگی نخاع ، حجامت مخصوص .
♻️ جایگزین برداشتن رحم ، جوشانده سماق و گشنیز و مصرف سویق عدس.
♻️ جایگزین عمل کیست تخمدان تباشیر با آب شاهی .
♻️ جایگزین عمل کیست کلیه تباشیر با اب ترب .
♻️ جایگزین کشیدگی و پارگی تاندوم یا رباط ، داروی جمع کننده .
♻️ جایگزین تنگی کانال عصب دست جا انداختن رگها .
♻️ جایگزین کوتاهی عصب پا ، فشار دادن مرتب پاها است .
♻️ جایگزین عمل زانو شیطرج و مرکب مفاصل .
♻️ جایگزین عمل کیست مویی ، داروی پوستی مالیدنی و جامع و عسل .
♻️ جایگزین عمل بواسیر ، بلادر است و سعد .
♻️ جایگزین عمل پروستات مرکب 4 .
♻️ جایگزین عمل آب مروارید ، سرمه نشادر .
♻️ جایگزین لیزر چشم و میل زدن مجرای اشک ، سرمه کافوری .
♻️ جایگزین عمل پولیپ بینی ، قطره مرزنجوش جامع .
♻️ جایگزین عمل پولیپ روده ، تزریق اب قسط و نمک .
♻️ جایگزین عمل تنگی مجرای ادرار ، تزریق آب قسط و نمک در مجرای ادرار.
♻️ جایگزین سیاه شدن استخوان لگن ، مصرف استخون ساز و سویق سنجد.
♻️ جایگزین عمل پیوند کبد مرکب یک.
♻️ جایگزین عمل بزرگ شدن طحال ، اگیر ترکی یا همان داروی طحال .
♻️ جایگزین عمل چسبندگی روده داروی سدد و روغن بنفشه .
♻️ جایگزین عمل پیوند کلیه ، مغز گردو و زنیان و مرکب 4 .
♻️ جایگزین عمل عمل پیوند ریه ، ادرار شتر .
♻️ جایگزین عمل شقاق ، جامع و عسل.
♻️ جایگزین عمل فیستول ، نمک و جامع و عسل .
♻️ جایگزین قطع پای دیابتی ، جامع و عسل و نمک .
♻️ جایگزین عمل سوراخ قلب ، قرص خون .
♻️ جایگزین عمل دریچه قلب ، قرص خون وتقویت قلب .
♻️ جایگزین عمل سینوزیت ، روغن بنفشه وقطره مرزنجوش جامع .
♻️ جایگزین لیزر کردن پوست ، داروی پوستی مالیدنی یا آب قسط و عسل .
♻️ جایگزین برداشتن خال پوستی ، داروی پوستی مالیدنی .
♻️ جایگزین لیزر زگیل ، چوب زگیل یا نمک .
♻️ جایگزین عمل چسبندگی رحم ، نشستن در آب مرزنجوش .
♻️ جایگزین عمل واریکوسل ، داروی ورم بیضه .
♻️ جایگزین عمل بیضه ، پودر تین فیل .
♻️ جایگزین عمل برگشت ادرار مرکب 3
♻️ جایگزین بخیه دهانه رحم ، فرفیون.
♻️ جایگزین عمل دیسک گردن ، سویق جو و گذاشتن ناخن .
♻️ جایگزین عمل آب سیاه ، قوز قرنیه وانواع کوری شافیه 16 ماهه با اب باران.
♻️ جایگزین کاشت حلزون ، شافیه 20 ماهه و آب کندر .
♻️ جایگزین عمل نازایی و کاشت ، پودر تین فیل و باه زنان .
♻️ جایگزین عمل لوزه ، داروی امام کاظم ، جامع و عسل .
♻️ جایگزین عمل خونریزی مغز یا لخته شدن، شافیه با آب مرزنجوش.
♻️️ جایگزین عمل تیروئید وگواتر جامع با آب مرزنجوش.
♻️ جایگزین سزارین داروی زایمان آسان و یا علی گفتن است .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عاشقانه ❤️
هنوز با یادآوری آن روزها لبخند بر روی لبهای من و علی مینشیند و باز علی با همان نگاه آشنایش مرا مینگرد و باز همان لبخندهایش را میزند.
- نسرین تو اصلا عوض نشدی.
- تو از شیطنتهای من خسته نشدی؟
- نه... شیطنتهات شده تنها دلخوشی من. همیشه میترسیدم بعد از ازدواج با من، دیگه مثل اول دلشاد و سرزنده نباشی ولی حتی شرایط سخت زندگی هم تو رو عوض نکرد.
یک شیطنت بامزه و البته به قول بابام شوخی بیمورد باعث شد من و علی با هم ازدواج کنیم. من دختر بازیگوش و باهوشی بودم و البته هستم. توی مدرسه همه من رو میشناختن چون با همه سر شوخی داشتم. همه دبیرها ازم راضی بودن چون درسام خیلی خوب بود.
ما باید سر کلاس ورزش از شلوار ورزشی استفاده میکردیم و مهناز همکلاسی من که روی یه نیمکت مینشستیم، از پوشیدن شلوار ورزشی متنفر بود و من مثل همیشه یه شیطنت قلقلکم میداد. شلوار ورزشی اونو از زیر نیمکت برداشتم و تویش رو پر از برف کردم و از پنکه سقفی کلاس آویزون کردم تا ازش آب بچکه... همه زدن زیر خنده، حتی خود مهناز هم میخندید. تا اینکه در کلاس باز شد و دبیر ورزشمون اومد. تا این صحنه رو دید، به من نگاه انداخت که روی نیمکت ایستاده بودم و رفت سراغ معاون مدرسه. خانوم اقتداری، (معاون) که من رو خیلی دوست داشت، تا این صحنه رو دید با دبیر ورزشمون شروع کرد به خندیدن اما بعد از چند لحظه رو کرد به من و گفت:
- تو که میدونی قراره لیست بیانضباطها رو بزنم به شیشه دفتر. تو در صدر لیست قرار میگیری.
روز بعد اسم من اول لیست بیانضباطها نوشته شده بود، اونم با نمره هفت. برام مهم نبود چون میدونستم میتونم تا آخر ترم بهشون اصرار کنم چون درسام واقعا خوب بود. همین شوخی باعث شد که آوازه و شهرت من بیشتر از قبل تو مدرسه بپیچه. سمیرا خواهر علی این جریان رو توی خونه برای علی تعریف میکنه و علی ناخواسته کارهای من براش جالب به نظر میاد و تصمیم میگیره که من رو ببینه. چند روز بعد از جلوی مدرسه با سمیرا من رو تعقیب میکنن. من با چند نفر از دوستام به سمت خونه راه افتادیم. من همیشه توی راه مدرسه صدای آژیر ماشینهای پارک شده در پیادهرو رو درمیآوردم تا با این کار بهشون بگم عابرای پیاده هم حقی دارن.
علی و سمیرا حسابی به من میخندیدن. بارون هم تندتند شروع کرده بود به باریدن و از ناودونها آب میاومد. من، بچهها رو به سمت ناودونها هل میدادم تا حسابی خیس بشن و البته خودم هم از زیر ناودونها میرفتم چون عاشق بارونم.
این شیرینکاریهام به دل علی میشینه و به قول خودش عاشقم شد در حالی که خودش آدم ساکت و آرومی بود و حالا این دختری که از دیوار راست بالا میرفت، بیقرارش کرده بود. پس تصمیم گرفت به هر قیمتی شده با من ازدواج کنه.
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️🍃
سلام ممنون از شما که بهمان کمک میکنید طور جان امام حسین ع پیام من اورژانسی بزارین من سرم ریزش سکه ای گرفته برام دعا کنید و راه حل بدین چکار کنم 😭😭😭😭😭😭😭😭سر ماه هم عروسی خواهرمه دارم دق میکنم الان ساعت ۵ صبح دارم سکته میکنم دستهام میلرزه از ترس طاس نشم من خیلی موهای پرپشت و بلندی داشتم دیشب متوجه شدم ادمین اورژانسی برار
#ایدی_ادمین_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#عاشقانه ❤️ هنوز با یادآوری آن روزها لبخند بر روی لبهای من و علی مینشیند و باز علی با همان نگ
.
شب خواستگاری قرار شد با هم حرف بزنیم بنابراین به اتاق دیگهای رفتیم.خواهر کوچکم عاطفه که تنها سه سالش بود، همراه ما آمد. وسط صحبتهای ما عاطفه ازم خواست بسته آدامسی که توی دستش بود را برایش باز کنم.
- این رو از کجا آوردی؟
با همان زبان شیرین کودکانهاش خندید و گفت:
- مامان بهم داد، از توی کیف تو برداشت.
خواستم ازش پس بگیرم که بهم نداد. آخه قضیه داشت.
توی همین افکار بودم که دیدم عاطفه آدامس رو داد به علی تا براش باز کنه. تا خواستم بگم این کارو نکنه، دیدم در جعبه آدامس رو باز کرد. توی بسته آدامس یه سوسک پلاستیکی با فنر قرار داده بودم تا هرکس که بسته آدامس رو باز کرد، سوسک بپره رو دستش و این بار روی دست علی پرید. سریع آدامس رو انداخت روی زمین. بعد که متوجه قضیه شد، به من نگاه کرد و لبخند زد
من و علی در یکی از روزهای سرد زمستان به عقد یکدیگر درآمدیم. جشن کوچکی گرفتیم. اقوام نزدیکمان در جشن حضور داشتند. پسرعمه علی طلبه بود و قرار شد خطبه عقد را برایمان بخواند. برای کارهای محضری احتیاج به خودکار داشت، آخه خودکارش نمینوشت و باز این بار برادرم از کیف من خودکار برداشت. تا چشمم به خودکارم افتاد که توی دست پسرعمه علی بود، رو به علی کردم:
- علی آقا خواهش میکنم اون خودکار رو از دست پسرعمهتون بگیرید.
- آخه چرا؟
تا خواستم جواب بدم، پسرعمه علی در خودکار رو باز کرد و ترقهای که توش کار گذاشته بودم، ترکید و صداش توی اتاق پیچید. یه آن همه جیغ کشیدن و بعد از چند لحظه همه زدن زیر خنده. تا چشمم به برادرم افتاد، چنان چشمغرهای به من رفت که فهمیدم بعدا به حسابم خواهد رسید. نگاهی به علی انداختم. دوباره همان لبخند زیبا را به من هدیه کرد...
این قضیه هم به خیر گذشت تا اینکه وقت رد و بدل کردن حلقهها رسید. علی تا در جعبه انگشتر رو باز کرد، یه قورباغه افتاد روی لباسش و همه جیغ زدن...
- نسرین تو حالت خوبه؟ این کارا چیه انجام میدی؟
این صدای برادرم بود، ولی این یکی کار من نبود...
- این کار من بود، خواستم تلافی کنم. علیآقا آخه نسرین همین بلارو موقع جشن ما سر من درآورده بود. منم بهش قول داده بودم تلافی کنم.
این صدای پسرعمهام بود. اون درست میگفت. من درست همین کار رو سال قبلش سرش درآورده بودم... و این بار هم علی فقط لبخند زد.الان درست شش سال از آن زمان میگذره و علی هنوز هم در برابر شیطنتهای من، همان لبخند زیبا در صورتش نقش میبندد. ما با آنکه از خانوادههایمان دور هستیم اما هیچوقت احساس دلتنگی و غربت نمیکنیم چون همدیگه رو دوست داریم. فکر نمیکنم که هیچوقت آنقدر اتفاقهای جالب برای کسی افتاده باشد. این حرف رو همیشه علی با یادآوری آن روزها به من میگوید... و من هنوز همان دختر چند سال پیش هستم یا شاید شیطونتر از همیشه. حالا با دور بودن ما از خانواده و فامیل، همه خلاء نبودنمان را حس میکنند چون همه به شیطنتهای من عادت کرده بودن و مرا با شیطنتهام دوست داشتن.حالا همه زندگی من در علی خلاصه میشود چون تنها بهانه زندگیم شده و مطمئنم که او هم همین احساس رو نسبت به من داره چون در این مدت با همه کارهای من کنار اومده مثل ادامه تحصیل یا شیطنتهایی که مطمئنم تمامی ندارد.
پایان
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌻🍃
سلام دوستان
یه سوال داشتم از خدمتتون من ناخن شست دخترم فقط یه دستش خیلی ناجور گود شده دکترم بردم قرص آهن داده خوب نشده کسی میتونه راهنماییم کنه یا ازین مورد داشتین دور و برتون که درمان شده باشه لطفا کمک کنین مشکل دخترم حل بشه سنش ۱۸ ساله خیلی ناراحته ازین موضوع اعتماد به نفسش رو داره از دست میده
اگه تو کانال کسی هست که تخصص داره لطفا بمن بگه چکار کنم 😢
من مامان فاطمه
#ایدی_ادمین_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400