eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
170.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
996 ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به دلیل درخواست دوستان عزیز و اعضای محترم کانال ،داستانها ،درد دل ها و صحبتهای زن و شوهری و متاهلین عزیز که محدودیت سنی دارد رو در کانال جداگونه قرار دادیم 🔞👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df لطفا فقط متاهلین و بالای هجده سال عضو شوند🙏🙏 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹❤️❤️❤️ بخشی از سوالات و ارسالیهای اعضا اینجا ارسال میشه همگی لطفااااا عضو شید 🙏🙏🙏🙏 هر دو کانال رو بازدید بفرمایید مطالب جدید هست دوستان✅✅✅ 🌹
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۰۹🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام.من نزدیک به 45 سال سن دارم یه دختر 14 ساله و پسر 10 ساله دارم دخترم گیر داده که
❤️ سلام 💐 در جواب اون خانمی که دخترش یه خواهر میخواد و خودشون ۴۵ سالشونه . ببینید من شنیده ام که تا ۵۰ سالگی زن ها میتونن باردار بشوند یه چیز دیگه ای هم هست و اینکه خاله ی من هم در ۴۴ سالگی بچه دار شدند ( ۲ بچه داشتند از قبل ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در مورد اون خانمی که میخواست بچه بیاره و ..... به نظرم فاصله سنی اصلا مهم نیست همسایه مون تقریبا هم سن شماست یکی دو سال کوچیکتر یا بزرگتره دوسال پیش یه دختر آورد با اینکه نوه داشت😂😂😂 نوه ش ۳ سالش بود این دخترش رو باردار شد الان به دخترش میگیم خاله کوچولو 😂 خاله منم توی همین سن ها بود که یه پسر آورد تازه شما نه عروس داری نه داماد ولی خاله من عروس داشت به نظرم خیلی هم خوبه که یه بچه بیارید ☺️ واقعا دوتا بچه کمه و اینکه قبل از اینکه بچه بیارید با دخترتون حرف بزنید و بگید نه داداشم خوبه و ..... که اگه فردا روز بچه تون پسر شد دخترتون ناراحت نشه ! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خانم 45ساله،فقط تحت مراقبت پزشک باشه ازمایشها رو بده اگر فولیکول داشته باشه،هیچ مشکلی نداره،باردار بشه و تحت مراقبت پزشک پیش بره خانمی هم که پسر5سالش با داد و کتک به مقصود میرسه،تا دیر نشده بره مشاوره کودکان...بسیار کارامده و بهش کمک میکنه ❤️❤️🌹🌹🌹❤️❤️❤️❤️ سلام صحبتم با اون خانمی که میگن دخترشون خواهر می خواد... تو خانواده و فامیل ما زن عموم و عمم تو این سن بچه دار شدن،یکیشون دختر اون یکی پسر و خدارو شکر هیچ مشکلی ندارن ولی،خب آدم از خودش شناخت داره و اگه می دونین که حوصله ی بچه بزرگ کردن تو این سن رو دارین که من پیشنهاد می کنم بچه دار بشین.بچه برکت میاره با خودش😍🌈 زن عمو و عمه ی من هم از شما بزرگ تر بودن و بچه هاشون دانشگاه می رفتن ولی الان مشکل خاصی بین بچه هاشون پیش نیومده انشاالله که برای شما هم پیش نمی یاد🌺 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با اون خانمی که گفته بودن 45 سال سن دارم و یه دختر 14 ساله و یه پسر 10 ساله...... میخواستم بگم من یه دختر 16 ساله هستم و خواهرم 6 سالش هست و بخاطر این فاصله سنی به شدت دارم اذیت میشم تورو خدا بچه دار نشید که اشتباه محض هست چون بچه نیاز به بازی داره و فکر نکنم به خاطر این فاصله سنی اون دوتا بچهاشون بتونن باهاش بازی کنن البته این نظر منه ولی من کاملا مخالفم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام درجواب خانمی که 45 سال دارندو دخترشون خواهرمیخواد... من الان 45 ساالمه، سال 98یه دختر 19 ساله ویه دختر 13 ساله داشتم😊 وناخواسته باردارشدم،😳 اولش خیلی با خودم کلنجار رفتم، ولی چون واقعا بچه دوست دارم باهاش کنار اومدم، وقتی با آزمایشهای غربالگری متوجه شدم فرزندم سالمه واقعا خوشحال شدم😉 و به فامیل خبر دادم، الان این بچه 15 ماهشه واقعا تو کل فامیل ودوست وآشنا وهمکار خواستنیه.👶 خواهرهاش که دیگه هیچ، عاشقشن.یه داداش کوچولو دارند.👩‍👧 وجالبه که وقتی من بچه دارشدم خیلیها که دوتا بچه داشتندوهم سن من بودند، می گفتن :من هم دوست داشتم سه تا باشند ولی روم نمیشه، حرف مردم و... ولی واقعا حس خوبیه. به نظر من حتما اقدام کن. بچه ها گناه دارند، کم باشند! دخترت واقعا خواهر نیاز داره،معلومه خیلی عاقله که چنین پیشنهادی داده! (آفرین)! فکر چندسال دیگه را بکن که بچه هات با فامیلهاکه رفت وآمدشون کم میشه، دیگه خواهر وبرادر ها هم که کم باشند چی میشه؟ راستی مادرمن هم تو سن 43 و45 سالگی بعداز من(که 13 ساله بودم) دوتا داداش برامون آورد که خییییییلی خوشمزه بود!😍 والان حدود30 سال دارندومتاهل هستند، واقعا بهمون با این داداشها خوش میگذره!👨‍👦 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ اون خانم 45ساله تا وقتی که یائسه نشدن میتونن باردار بشن والا خارجیا هرچی تعداد فرزندانشون بیشتره کلاسشون بیشتره،تو ایران هی حضرت آقا توصیه به فرزندآوری میکنن،فایده ای نداره،همه رو آوردن به سگ پرستی.کلی هزینه هنگفت واسه سگ و گربه میکنن اما نمیرن یه بچه بی سرپرست نمیارن حداقل واسه اون خرج کنن ،که ذخیره قبرو قیامتشون بشه و دل یه طفل معصومی خوش بشه بابا ننه دار شده.اسرائیل و....ازدیاد نسل میکنن.اما ایران داره نسلش رو به پیری میره و خیلی هنر کنن بعضیا تک فرزندی رو .... حالا این خانم45ساله اگه همسرشون راضی هستش،زودتر اقدام کنن به بارداری ،چه اشکالی داره،خیلیم عالی ❤️❤️❤️❤️❤️🌹🌹🌹❤️❤️ سلام خانمی که گفته بودن 45 سالشونه و بچه هاشون 14 و 10 ساله خاستم بگم که من الان 18 سالمه و یه برادر 22 ساله ام دارم 4 سال پیش خداخاسته مادرم باردار شد الان 42 سالشونه تا 4 ماهگی نمیدونستیم که باردارن درسته یکم مشکل بود آزمایشای مختلفی دادن که مطمن بشیم بچه سالمه خیلیا گفتن نه خوب نیست و فلان ولی الان راضیم دلم گرمی خونمونه چند سال دیگه ام که منو برادرم میریم سر کار و زندگی خودمون داداش کوچیکم هست که کنار مامان بابام باشه و تنها نباشن🙂 یچیز دیگه ام
اینکه وقتی ماماانم برای آزمایشا میرفت خانمای زیادی بودن که توی 45 سالگی قصد باردار شدن داشتن شمام با مشاور پزشک و توکل به خدا اقدام کنید انشالله که بچه دار میشید و قدمشون براتون با برکته😇🌹 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ درمورد سوال اول یک زن از لحاظ پزشکی تا سن قبل یائسگی میتونه بچه دار بشه فاصله خیلی مهم نیست بامطالعه واستفاده از کتاب های مربوط ورعایت موازین اسلامی فرزند پروری این فاصله سنی راجبران کنین در رابطه با حامله شدن باید به پزشک زنان مراجعه کنین تا بدن شما را برای بارداری آماده کنن البته از همه مهم تر لطف وتوکل به خداست اگه خدا بخواد همه چیز ممکنه اول توکل بعد پیگیری وحتی میتونین اگه تصمیم جدی برای بچه دار شدن دارید از مراکز رویان وناباروری هم استفاده کنین ❤️❤️🌹❤️❤️🌹🌹🌹🌹🌹🌹 در مورد اون خانم که ۴۵ سالشه و می خواد بچه دار بشه هیچ ایرادی نداره زن دایی منم وقتی چرا خوبه زن داداش ناخواسته باردار شد بچه شم سالم و الان بزرگ شده، ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @azsargozashteha💚
آشنایی ❤️ سلام مادر من معلم بود یک همکار خیلی صمیمی داشت که اصرار داشت من با دخترش ازدواج کنم یبارم عکسشو نشونم داده بود ولی اصلا به ننشسته بود رفته بودن عروسی یکی از همکارا اونجا عکس دسته جمعی انداخته بودن وقتی عکسشو دیدم تو دلم گفتم آرایش کرده اش برای عروسی اینه خودش دیگه چیه خلاصه از مادر من اصرار از من انکار آخرم یک روز سر خود قرار گذاشت من با دختره برم بیرون یک دور باهاش بزنم یکم باهاش آشنا بشم شاید خوشم بیاد منم شاکی ولی انقدر قلبش و گرفت فشارش بالا پایین شد که رضایت دادم برم ولی تو دلم گفتم آبروتو میبرم یک کاری میکنم خودشون انقدر بدشون بیاد که دیگه جواب سلامم ندن چه برسه به دختر یک شلوار لی زانو انداخته و یک تیشرت رنگ و رو رفته برداشتم تو ماشین تنم کردم یک ساعتم زودتر رفتم دم خونشون میخواستم هول بشن وقتی رفتم زنگ درشونو زدم که دختره بیاد پایین یکی آیفون برداشت سراسیمه گفت آقا زودتر بیا بالا خونشون دو طبقه بود رفتم بالا دیدم صدای جیغ میاد چشمتون روز بد نبینه شوفاژ سالن کنده شده بود و آب لجنی بود که از لوله فواره میکرد تو هوا اونم آب جوش بابای خانواده خونه نبود مادر و دختر سرتا پا خیس لجنی رو لباس خونه مانتو پوشیده بودن دختر موهاش یک دسته اش شرق بود یک دسته اش غرب اول فکر کردم یک نفر دیگه اس بس که قیافش بدون آرایش فرق داشت ولی مامانش که صداش کرد فهمیدم همونه عجیبه تو اون وضعیت چه قیافه دلنشینی هم داشت همکار مامانم که دید من هاج و واج وایسادم نگاه میکنم گفت آقا جعبه ابزارت کو پس زود باش یک کاری کن زندگیم به گند کشیده شد منو با تعمیرکار اشتباه گرفته بودن اتفاقا یک سری آچار ماچار تو ماشین داشتم رفتم آوردم کلید موتورخونه رو نداشتن دست همسایه بود که خونه نبود دیگه با قابلمه سپر درست کردن که من با آب جوش کباب نشم رفتم پیچ پایین شوفاژ و بستم ولی دستام تاول زد پرده دیوار فرش دستباف مبلها همش به گند کشیده شده بود وقتی آب بند اومد همه از نفس رفتیم من که همونجا نشستم وسط آبها زیر چشمی دختره رو نگاه میکردم لعنتی من نمیدونم صورت به این خوشگلی رو چرا همچین کرده بود تو عروسی مامانش بهش گفت پاشو برو حموم الان سر و کله این پسره پیدا میشه آماده شو دخترش گفت برو بابا این یارو اگه اومد من سرمو میتراشم ماست میمالم نمیفهمی نمیخواد ننه اش خودشو انداخته جلو جان خودم با همین لفظ گفت از هوش و فهمش خیلی خوشم اومد همونجا از رو زمین گفتم نه به خدا خودمم میخوام من غلط کنم نخوام این بنده های خدا مثل فنر پریدن هوا بلند شدم معذرت خواهی کردم خودمو معرفی کردم چقدر خجالت کشیدن ولی من پرو دیگه از خونشون نیومدم بیرون وایسادم باهاشون به تمیزکاری هرچی گفتن شما نکن گفتم نمیشه نصف آبها رو جمع کرده بودیم تازه لوله کش اصلی پیداش شد دیگه باباشون هم اومد همه کمک کردیم یکم خونه رو سامان دادیم خراب کار اعظم برادر کوچیکه هم که با اسکیت رفته بود تو شوفاژ این شر و به پا کرده بود سر و کله اش پیدا شد من رفتم خونه دوش گرفتم چند تا پیتزا خریدم بردم دم در دادم بهشون بنده خداها یه تعارف زدن سریع خودمو انداختم تو خونه با نیش باز بعد اونم بزرگترها باهم حرف زدن به توافق رسیدن ولی دیگه نذاشتم خانمم بره آرایشگاه برای آرایش چون نامزدی هم شکل دیو درستش کرده بودن دختر به اون خوشگلی رو روز عروسیمون فقط موهاشو آرایشگاه درست کرد خودش خودشو آرایش کرد هنوز تو این شش هفت سال همه فامیل میگن عروس فوق العاده شده بود. بقیه ش اینجاس 😍👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df کلی داستان توی کانال دوممون گذاشتیما از دست ندید 👆❤️
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام ادمین گرامی ، لطفا پیام بنده رو در کانالتون قرار بدید دختری هستم ۱۲ ساله پدرم دو
❤️ سلام. درمورد دختر خانمی که گفتن دوتا مادر دارن هیچ وقت یک مادر فکر نمیکنه بچه اش اضافی هست و بهش می‌چسبه مادری که به دنیات آورده تو از وجودش هستی و هیچ وقت آدم قلب خودش رو از خودش جدا نمیدونه مادری هم که بزرگت کرده با دل و جان از شب و روزش و خوشی‌ها مایه گذاشته تا بزرگ بشی... پس بهتره با خودشون راحت صحبت کنی میتونی هم پیش دوتاییشون زندگی کنی ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام دختر عزیزم هیچ مادری درمورد بچه اش این حرفها رو نمیزنه باباتون فوت کردن؟ من فکر میکنم هر جفتشون دوست دارن مادر ناتنی هم مثل مادر بوده برات مطمن باش پیشش باشی خوشحال میشه خیلی برات زحمت کشیده خودت ببین دوست داری پیش کدومشون باشی جفتشون با آغوش باز نگهت میدارن اگر مادر اصلیت بازم بچه داره من فکر میکنم پیش اولی باش گناه داره بعضی وقتها هم برو به دیدن مادر اصلیت قلب اونا جایگاه شماست خیالت راحت ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خدمت همه دوستان راجع به پیام اون دختر خانم ۱۲ساله خاستم بگم خودم ی دختر همسن وسال شما دارم عزیزم هیچ مادری درمورد بچش اینجوری نمیگه زن اول باباتون بزرگتون کرده ب گردنتون حق داره زن دوم هم که مادرتونه حتما پیرم بشید شمارو میخاد مهم نیست پیش کی بمونید مهم اینه بتونید باهردو بامحبت رفتار کنید با زن اول پدرتون صحبت کنید حتما کمکتون میکنه مادرتونم با جون ودل شمارومیخاد باباتونم حتما برای خودش دلائلی داشته که اونموقع از نظر خودش فک میکرده داره کار درست رو انجام میده اونم حلال کن ضمنا گم وگور شدن برای آدمای ترسوئه شما هم خدا رو دارید دختر گلم شماسعی کنید با هردو ارتباط داشته باشین وب هردو محبت کنیدحتما نتیجه خوبی میگیرید عاقبت بخیر بشی دخترم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام دخترم که الان سر سه راهی هستی من خودم پیش عمم بزرگ شدم آخه بچه دار نمیشد تو سن 13سالگی مامانم گیر داد باید برگردی با خواهرام دست به یکی کردن منو برگردوننو من اون زمان بزرگترین اشتباه زندگیمو کردم که برگشتم اولش باهام خوب بودن اما کم کم حسادتا خواهرام شروع شد. مامانم چون تازه برگشته بودم تازه باید اونا آروم میکردم به هر نحوی. می‌دونی چرا چون عمم بزرگم کرده بود باش راحت بودم آخه تو تک تک لحظه های زندگیم حضور داشت تر و خشک کرده بود با مامانم که بهش میگفتم زندایی غریبگی میکردم از 9سالگی هم میدونستم مامانم کیه ها . تازه وقتی برگشتم مامانم نذاشت تا 5سال عممو ببینم دلم براش پر میکشید از راه مدرسه یواشکی میرفتم میدیدمش که ی بار خواهرم منو تعقیب کردو به مامانم گف مامانم منا 40روز زندانی کرد مدرسما عوض کرد .اونم مامان اصلیم بود دوسم داشتا .از رو دوست داشتن این کارها رو میکردم ولی بازه معلوم بود اجیا دیگما بیشتر دوس داره چون براشون زحمت کشیده بود.وقتی کوچیک بودم و میومدم خونه زنداییم که همون مامانم میشه تنش می‌لرزید که دارم دوباره میرمو پیشش نیستم. دختر گل بیا و دل یک دله کنو بر نگرد پیش اون که زاییدتت آخه اگه برگردی و مامانت ببینتت اونم تنها نیس بالاخره شوهری داره بچه ای داره اختیارش پا خودش تنها نیس که تازه اختیارم داشته باشه دلشون الکی هوایی نکن چون در کنار هم بودنتون به هیچ کدومتون خوش نمگذره. حرف همو نمی‌فهمید دچار مشکل میشی عزیزم من الان مامانمو از بچگی می‌دیدم بعدم که متوجه شدم مامانم کیه گفتم خدا کاش مامانم منا به یه غریبه میداد که مامانم منو هی نمیدید و بدنش بلرزه منم زندگیما میکردم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با دخترخانم ۱۲ ساله خواستم بگم که گلم به نظر من مادر واقعیت کسی هست که اینهمه سال مثل دختر خودش بزرگت کرده و مطمئنم اینقدر دوست داره که اصلا نمیگه این چرا نمیره و تازه اگه بری خیلی به محبتاش توهین کردی... از طرفی مادرت هم شاید بعد از اینهمه مدت دلش بخواد دخترش پیش خودش باشه... اگه پدرت خونه یا ارث و ... برات گزاشته که توی خونه خودت باش حالا کدوم مادرت تو اون خونه هست فرقی نداره و به اونیکی هم سر بزن ، ولی اگه ارثی نیست به نظرم با احترام افکارت رو برای هردو و اول کسی که بزرگت کرده بگو تا باهم این مشکل رو حل کنید💖 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ عزیزم دختر گلم مادر همیشه مادر اولا با تصمیم از خونه رفتن شما مخالفم چون فرار از خانه آینده وتمام زندگی شمارو خراب میکنه دوما شما با سیاست وتوکل به خدا محبتتونو به مادر اصلی ومادر ی که شمارو بزرگ کرده ابراز کنین همانطور که شما بخاطر خودتان به محبت وحمایت احتیاج داری اوناهم احتیاج دارن مادر ها همیشه مادرن نمیتونن از بچه هاشون دل بکنن ودرضمن شما رابطه خودتونو باخدا بیشتر کن تا علاوه بر خانواده خدارو هم داشته باشی عزیزدلم دنبال دلیل ومقصر هم نباش چون مشکلی را حل نمیکنه هوای هردو را داشته باش واز حمایتشون استفاده کن با سیاست موفق باشید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام ادمین گرامی ، لطفا پیام بنده رو در کانالتون قرار بدید دختری هستم ۱۲ ساله پدرم دو
❤️ اید بری پیشش چون مادرته اگه نه بمون پیش همین کسی که بزرگت کرده ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب دختری ک 12 سالشونه من یه دخترم هم سن و سال شما من با مامانم خیلی راخت تر ام تا بابام لحضه شماری میکنم اجیام و پدرم برن بیرون و با مامانم تنها باشم ط میتونی ازسون بپرسی مثلا از زن اول بپرسی ک دوست داری پیشت بمونم یا یه مدت حدود یه ساعت برو بیرون نامه بنویس که اگه گارم داستی زنگ بزن و گوشیت هم روشن باشه فکر بیرون زدن از خونه و گم و گور شدنم بزار کنار ❤️❤️❤️🌹🌹🌹🌹🌹❤️ سلام در مورد اون دختر دوازده ساله که مادرشون رو تازه پیدا کردن . عزیزم من فقط چهار سال ازت بزرگترم یه جورایی مثل دو تا دوستیم . به نظرم تو ببین کدوم مادر بهتریه برات . البته من به نظرم اگر جای شما بودم اگر مادر اصلیم مشکلی از لحاظ نگهداری من نداشت پیش اون زندگی میگردم ولی کسی که دوازده سال منو بزرگ کرده بود هم فراموش نمیکردم . راستش به نظرم اگر تصمیم درست و عاقلانه ای بگیری میتپنی دو تا مامان داشته باشی . ( البته اوایل ممکنه مامانات با هم نسازنا ولی تو با دوتاشون در ارتباط باش . پیش هر کدوم که زندگی کردی با اون یکی دیگه هم رابطتو قطع نکن . ) بعد به نظر من چند تا فاکتور رو در نظر بگیر . اول اینکه خودشون بخوان که تو پیششون باشی . دوم اینکه پیش کدوم بیشتر احساس راحتی می کنی. سوم اینکه تو باید بری و هدف زندگیتو پیدا کنی بعد ببینی که با کدوم یک از این عزیزان که باشی به تو در رسیدن به هدفت کمک می کنن. البته این فقط نظر منه و من تجربه ای چیزی ندارم بهترین کار صحبت کردن با مشاور خانوادس که تو هر شهری هستی میتوین یکی رو پیدا کنی و اگر میشه بری پیششون و اگر نمیشه تلفنی صحبت کنی . امیدوارم هدفتو پیدا کنی براش بجنگی و با امید جلو بری و بهش برسی 😄😘 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام علیکم در جواب دختر گل ۱۲ ساله میخوام بگم که عزیزم تو باید حرف دل هر دو را بشنوی و مطمئن باش که نه مادر اصلی ات و نه کسی که بزرگت کرده از تو بدشون نمیاد مادر این نیست که تو را به دنیا بیاره بلکه اونی که تو را بزرگ کرده و قطعا باهاش راحت تر از مادر اصلی خودتی پس بشین باهاش حرف بزن ببین خودش چی میگه اون برای تو زحمت کشیده و خبر هم نداشته که پدرت در واقع چه کرده قطعا هم بهت وابسته اس چون بچه دیگه ای نداره به نظر من هر دو مادر را حفظ کن پیش کسی که بزرگت کرده بمون به دیدن مادر اصلی خودت هم برو فرار کردن اونم برای یه دختر توی این جامعه داغون و وجود کلی گرگ صفت گزینه غلطی روایتی هست با این مضمون که از هر چه میترسی خود را در ان بیافکن... پس تو هم دختر خوبم راه غلط را نرو از چیزی نترس برو با کسی که با عشق بزرگت کرده عین بچه خودش، حرف بزن باهاش رفیق باش حرف دلش را بشنو پیش قضاوت نکن به دیدن مادر اصلی خودت هم برو بهش احترام بگذار و بهش اطمینان بده که گاهی بهش سر میزنی من خودم مادرم و دختر دارم. تو الان توی سن حساسی هستی. پیش کسی که راحت تری بمون. به عقل من قطعا کسی که فرزندی نداشته و از نوزادی تو را با جون و دل بزرگ کرده موندن پیشش برات راحت تره که حکم مادری برات داره اما مادر خودتم فراموش نکن برات بهترینها را ارزومندم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با دختری که بین سه راهی مونده راه گم و گور شدن اصلا درست نیست شمایه دختری نباید با آینده ات بازی کنی چند وقت دیگه ازدواج میکنی میری خونه خودت اگه زن بابات به امیدی بزرگت کرده دلشون نشکن اما با هردوشون رابطه داشته باش و باهاشون قشنگ صحبت بکن و ازشون بخواه احساسشو نو نسبت بهت بگن ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام من در جواب دختری که پدرش دوتا زن داشته میگم به نظرم بره پیش مادر واقعیش چون اون مادر مادر واقیعش هست و ارزوی بغل کردن بچه اش رو داره و نه ماه برای خودش تصور میکرده که وقتی بچه اش به دنیا امد چیکار کنه براش ولی از اون طرف باید به مادر ناتنی اش هم سر بزنه چون اون ۱۲ سال عمرشو برای این دختر خانم گذاشته . ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹🌹 در جواب اون دختر خانم 12 ساله که موندن برن پیش مامان اصلیش یا نه من از نظر خودم میگم که اول با زنی که تورو بزرگ کرده صحبت کن ببین تورو میخاد بازم نگه داره یا نه اگ گفت نه که هیچ اگ گفت بمون پس بهش بگو میخام حرفای مامان خودمم بفهمم ببینم اون چی میگ اگ مادر واقعیت تو پذیرفت از نظر من بمون پیشش و هر از گاهی به اون زن هم سر بزن اگ هم گفت نه نمیخامت برو مث قبل با اون زن زندگی کن ولی حرفای هردوشونو گوش کن مخصوصا مادره اصلیت☺️ @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_هجدهم اون زمان تازه موبایل اومده بود و هر کسی موبایل نداشت ولی محمد تونسته بود تو این یک سال
اونوقت بود که هرروز یه موضوع جدیدی پیش میومد و اوقات و زندگی رو برای ما تلخ میکردن به هر دروغی مادرش متوسل میشد که بین منو محمد رو بهم بزنه و گاهی اوقات موفق هم میشد و یه دعوای حسابی بینمون راه میفتاد ولی اکثر مواقع نقشه هاش با شکست مواجه میشد . محمد کارو بارش که خداروشکر خوب بود و درامدش زیاد بود ولی انگار ما خرجمون تا قبل از این زیاد بود که نمیتونستیم پولی پس انداز کنیم . روزگار میگذشت و هر روزمون بهتر از روز قبل میشد یجورایی مغازه محمد تبدیل شده بود به یک کارگاه کوچک چون ۱۲ نفر زیر دستش کار میکردن و خودش فقط کار و لوازم کار جور میکرد و تونسته بود با سپاه و وزارت راه هم قرار داد ببنده و یه پیمانکاری راه انداخته بود برای بازسازی ماشین های اداره نمیدونم خواست خدا بود یا اینکه از پا قدم بچه ها ولی ظرف ۳ سال زندگیمون کاملا زیرو رو شده بود و سال ۸۶ قسمت مون شد با بچه ها مشرف شدیم سفر حج و از اونجایی که محمد هم که علاقه زیادی به امام حسین داشت تونستیم چندباری هم سفر کربلا و سوریه بریم زندگی تازه داشت روزای خوشش رو نشون میداد بهمون سال ۸۸ روز زن، محمد برای من یه ۲۰۶ سفید صفر کادو خریده بود و همون ۲۰۶ شد داستان جدید.. بماند که چه بلاهای سرمون اوردن توبه کار شده بودیم که چیزی بخریم که تو چشم شون باشه آخرای سال ۸۸ یه واحد آپارتمان پیش خرید کردیم و بهمن ۸۹ بود که تحویل گرفتیم و با هزار امید و آرزو برای خونه نو اسباب و اساسیه میخریدیم‌ بعد از اینکه خریدمون کامل شد اسباب کشی کردیم و رفتیم منزل جدید، شنبه تا چهارشنبه اونجا بودیم و پنجشنبه جمعه ها میومدیم خونه قبلی چون تو محل مادرم بود و بچه ها اونجارو خیلی دوست داشتن . مادر شوهرمم که اصلا نمیتونست این چیزا رو تحمل کنه و از گوشه و کنار ناله و نفریناش به گوشمون میرسید و ما جدی نمیگرفتیم ولی دیگه وقتی دید نقشه های قبلیش کار ساز نیست دست به کارهای بزرگتری زد خواهرشوهر کوچکم که ازدواج کرده بود و اومده بود تهران به شرط نگهداشتن مادرشون کلا ۲ سال پیر زن بیچاره رو نگه داشت و بعد شوهرشو مجبور کرد از خونه بیرونش کنه و شنیده بودم چند باری مادرشوهرشو کتک هم زده بود. پیرزن بیچاره آواره شد و مجبور شده بود تو سن ۷۰ سالگی ازدواج کنه که لااقل یک سرپناه داشته باشه اونم که دیگه فارغ از دنیا بود و برای خودش خانمی میکرد و به حکمت خدا که نتونسته بود هنوز بچه دار بشه و چون مثلا تهران غریب بود پدر و مادرش شهرستان بودن خونه ما مثل خونه پدریش بود و اکثر روزها از صبح تا آخر شب خونمون بود و اونجا زندگی میکرد یک روز که خونمون بود عصر گفت چقدر دلم پیراشکی میخواد .... @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام.من نزدیک به 45 سال سن دارم یه دختر 14 ساله و پسر 10 ساله دارم دخترم گیر داده که
❤️ در مورد خانمی که پسرشون پرخاشگری میکرد عزیزم به نظرم حتما شما با یه مشاور صحبت کن اگه سن پسرت کمتر بود می‌تونستی خودت مشکل رو حل کنی ولی حالا که پنج سالشه حتما باید با یه مشاور صحبت بیشتر بچه ها توی بچگی پرخاش میکنن ولی اگه زودتر جلوشون رو نگیری روز به روز بد تر میشه خواهرزاده من بچه بود ( یک سالگی ) پرخاش میکرد مثلا یوهو اسباب بازی ش رو با حرص پرت میکرد اونور و .... یادمه یه بار سر سفره شام بودیم یوهو اومد سر سفره عروسکش رو پرت کرد وسط سفره یادمه شوهر اونیکی خواهرم گفت عیب نداره بچه س و... اما آبجیم بهش اخم کرد و .... به زبون بچه گونه قهر کرد 😂 و بهش محل نذاشت یه مدت این کارا رو که میکرد آبجیم محلش نمیذاشت و گاهی اوقات دعواش میکرد ( دعوای کوچولو در حد سن بچه) تا الان که یک سال و خورده ایش هست دیگه اون کار ها رو نمیکنه شما حتما پیش یه مشاور برو انشاالله که مشکلتون حل بشه 🌹 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خواهر من وقتی بچه ات دادمیزنه خواسته هاش رابراورده نکن بگذار دادبزنه چند بار اذیت میشی ولی عوضش یاد می گیره دیگه باداد وبیداد به جایی نمی رسه وقتی هم برا ی هدفش دادمیزنه محلش نده بعد که ساکت شد باحوصله باهاش صحبت کن بچه ها خیلی درک وفهمشون بالاست ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ درمورد پسر ۵ ساله من هروقت پسرم اذیت میکنه ناگهانی بوسش میکنم شاید علت رفتارش اینکه شما از تنبیه بدنی قبلا استفاده کردین یا جایی دیده این رفتار جواب میده برای به خواسته اش رسیدنش تکرار میکنه یا نیاز به نوازش ودیده شدن داره به فرزندتون ابراز علاقه کنین توجمع تحویلش بگیرین وبا احترام باهاش برخورد کنین بچه ها از بزرگترابیشتر حواسشون به همه چیز هست موفق باشید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ خانمی که پسر پنج ساله داره و دست بزن داره عزیزم پسرتون دچار غلبه مزاج ایه بهتره با یک متخصص طب سنتی اسلامی در میان بگذارید تا بهتون راه حل بده ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با اون دوست عزیزی که بچه ی پنج سالش پرخاشگر هست و دست بزنم داره. اول با زبون خوش حالیش کن که کارش خیلی زشته و باعث میشه که کسی دوسش نداشته باشه بعد اگه زبون خوش حالیش نشد کاری نداره که یه دمپایی بردار و بیفت به جونش.😁 موفق باشی ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در مورد خانمی که بچه 5 ساله دارند .عکس العمل نشان دادن به رفتار بچه ها باعث تکرار آن رفتار میشه شما به داد و هوار و کتک زدن بچه عکس العمل نشان دادید. توصیه میکنم وقتی چیزی را با داد و هوار میخواد هیچ عکس العملی نشان ندید نه محبت و نه دعوا هیچی انگار که هیچ اتفاقی پیش نیامده و کاری که دارید انجام میدید را ادامه بدید تا اینکه آرام بشه و آرام صحبت کنه در این لحظه به بچه توجه کنید ببوسید و بگید مرحبا که آرام خواستت را گفتی بیا آن چیزی که میخواهی را بدم و اگر هم خواستش نا معقول هست شکلاتی یا هدیه ای که دوست داره بدید و دلیل انجام ندادن خواسته را بیان کنید. خیلی خیلی باید صبوری کنید حتی اطرافیان هم همین کار را باید بکنند .اگر پدر یا یکی از اعضای خانه عکس العمل نشان بدند فایده ای نداره. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در مورد اون خانمی هم که پسر پنج سالشون پرخاشگره . اولین نکته بردن پیش مشاوره . اما نظر من اینه . پسر شما الان تو سن لجبازیه البته نه از الان از دو سال پیش ولی خب در مواجهه با لجبازی بچه ها دو تا کار پدر مادر ها و کلا بقیه اطرافیان انجام میدن که غلطه . اولی اینکه میان به بچه پرخاش می کنن و میترسوننش و به همین دلیل اون بچه هم یاد میگیره و بعدا وقتی زورش و توانایی صحبت کردنش بیشتر شد همین کارو با کسایی که ازس ضعیف ترن انجام میده . دومین برخورد اینه که میان هر چی اون میگه برای اینکه دیگه جیغ و داد نکنه و یا مثلا پرخاشگری نکنه و کتک کاری نکنه، به حرفش گوش میدن . که این باعث میشه اون بچه فکر کنه با این کار برنامه هاش پیش میره و همین راه رو ادامه میده . حالا اگه بچه ی شما فقط به اون هایی که از خودش ضعیف ترن پرخاشگری می کنه یعنی احتمالا باهاش برخورد اول رو داشتین اگر نسبت به همه اینجوریه یعنی برخورد دوم رو داشتین. حالا راه حل چیه ؟ در یک کلام خونسردی . باید با آرامش تمام نه زیر بار حرف زورش برید و نه بزنیدش یا دعواش کنید که بترسه . یعنی در واقع باید بهش اجازه ی لجبازی بدین ولی نزارین لجبازیش به نتیجه ای برسه . اما خب چون از سن لجبازی دو سه سال میگذره ممکنه به تنهایی سختتون باشه . پس یه مشاور خوب پیدا کنید و بچتون رو پیش ایشون هم ببرین و ازشون راهنمایی بخواید . ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_نوزدهم اونوقت بود که هرروز یه موضوع جدیدی پیش میومد و اوقات و زندگی رو برای ما تلخ میکردن به
منم که همچنان فاز محبت داشتم گفتم الان میرم برات میخرم میام بلند شدم و شال و کلاه کردم و راه افتادم رفتم خرید رفت و برگشتم نیم ساعت زمان برده بود و اومدم با کلی بگو بخند پیراشکی هارو خوردیم و اون روز تموم شد و بعد از شام با شوهرش رفتن خونشون ساعت حدودای ۱۱ شب بود که رفتم تو اتاق نازی دیدیم رو تختش خوابیده با عروسکش حرف میزنه و میگه یه وقت به مامانت نگی ها ؟ منم بهش گفتم چیو به مامانش نگه یهو هینی کرد و دستشو گرفت جلو دهنش گفتم نازی چیشده دخترا همه حرفاشونو به مامانشون میزنن و خلاصه با هزار ترفند از زیر زبونش حرف کشیدم نازی گفت مامان تو که رفتی پیراشکی بخری برای عمه، عمه زودی رفت یه کاسه آب اورد ازتو کیفش یه چیزی دراورد ریخت توش و بعد تو خونمون میچرخید و اون آب و میپاچید به دیوارهای خونمون، مامان حتی تو توالت و حمام هم پاشید اون شب یکم فکرم درگیر شد ولی صبح که از خواب بیدار شدم کلا فراموشم شده بود یک هفته ای گذشته بود که یک شب خواب بودیم تو عالم خواب و بیداری یه حیوان درنده از تو آشپزخونه به سمت من حمله کرد به قدری ترسیدم و جیغ کشیدم و پریدم، از ترس یقه زیرپوش رکابی محمد و گرفتم که بیچاره از خواب پرید و منو ساکت کرد ولی بعدش که حالم جا اومد دیدم بند زیر پوش گلوشو زخم کرده اون شب شد اغاز روزهای نحس زندگی ما از اون شب به بعد اون کابوس ها ادامه پیدا کرد ماه های اول فقط تو شب اذیت میشدم و چیزهای میدیدم که تا مرز سکته پیش میرفتم و گاهی که آزار جسمی بهم میدادن تن و بدنم زخم یا کبود میشد و واقعا دیگه خوابیدن برام عذاب بود از طرفی کارو بار محمد کساد شد به قدری تو مدت دو سه ماه اوضاع خراب شد که تک تک استاد کارها و شاگردها میدیدن درامد نیست تسویه حساب میکردن و میرفتن و محمد موند و یه کارگاه بدون درامد سپاه و وزارت راه پیمانکاریشون رو فسخ کردن و محمد در حد درامد بخور و نمیری کار میکرد تو مغازه ش منم که روز به روز بدتر و بدتر میشدم دیگه کار به جایی رسیده بود که چند روز چند روز با هیچ احدی حرف نمیزدم و شبها هم که با جیغ و داد و دیوانه بازی میگذشت . تو این گیر دار محمد به خاطر اعتباری که چندین سال تو منطقه مون کسب کرده بود و دیگه سرشناس بود همه رو قول وحرفش قسم میخوردن یه حاج محمد میگفتن ۱۰۰ تا از دهانشون میریخت . تو همین روزا یکی از دوستاش از فرصت استفاده میکنه و چندتا چک میاره و میگه دنبال ضامن هستم که پشت چک هارو امضا کنه تا بتونم خرجشون کنم هرجا میرم همه شون میگن ضامن معتبر و هیچکس معتبر تر از تو نیست . محمدم جوگیر میشه و پشت ۱۷ چک مبلغ بالا رو امضا میکنه و حتی از خودش هم ۳ برگ چک مینویسه و به دوستش میده .... @azsargozashteha💚
❤️ سلام من عقد کردم یک ماهه و خیلی از لحاظ روحی به شوهرم نیاز دارم.شرایط مالی همسرمم خوب نیست به خاطر کرونا و تعطیلی و ... در ضمن هر دو بچه سن هستیم و ۱۷ سالمونه من هر روز عصر ها میرفتم خونه مادر شوهرم و تا شب میموندیم ساعت ۱۲ یا یک و بعد منو میرسوند خونه تا دیشب ک پدرم زنگ زد و گفت دیگه حق ندارم برم و فقط هفته ای یک بار اونم نیم ساعت میتونم برم پیشش و گفت اگه برنگردم در و قفل میکنه و کرد ما سر اینکه بتونیم ازدواج کنیم خیلی حرف شنیدیم خیلی سختی کشیدیم همین پدرم کلی به همسرم فوحش داد و منو به حد مرگ کتک زد من سه سال تو خونه زندانی بودم و الان که عقد کردیم این انصاف نیست...حال روحیم اصلا خوب نیست و دائم گریم میگیره.شرایط مستقل شدن نداریم و اطرافیان به جای کمک فقط دارن به اذیتاشون ادامه میدن...خونه مادر شوهرم کوچیکه و دلم نمیخواد اونجا برم برای زندگی واقعا دوست پسر و دوست دختر ها و نامزد و هر چی...بیشتر از هفته ای یک بار همو میبینن من یه روز شوهرمو ندیدم حالم بده اون طفلکم با این سن افتاده دنبال کارایی که هیچ اینده ای ندارن و درامدش موقته لطفا راهنمایی کنید😭🙏🏻 ایدی ادمین 👇🌹 @habibam1399 لطفا پاسخ ها کوتاه باشد🙏🌹 @azsargozashteha💚
❤️ سلام میخواستم به اون خانوم 45 ساله که میخوان بچه دار بشن بگم که مادر من من رو 40 سالگی به دنیا اورد و الان من 15 سالمه و مادرم 55 و به نظرم چون سنش داره میره بالا دیگه حوصله ی سر و کله زدن با من رو نداره ینی دیگه اعصابش نمیکشه شماهم همین طور وقتی شما 60 سالتون میشه دختر یا پسری کع به دنیا اوردید تازه میشه اول نوجونی و سرکشی ش که که میخواد باید مد اون روزا همراه باشه و به روز باشه شما اگر تو 60 سالگی حال و حوصله بحث کردن با یه نوجوون رو دارید و میتونید خودتون رو به روز نگه دارید که مشکلی نیس ولی اگر ندارید انتخاب با خودتون چون من خودم این وضعیت رو درک میکنم مامانم از اونور حرص و جوش چهار تا بچه قبل من رو میخوره ( من بچه آخرم و تنها دهه هشتادی تو خونه✌️) به اونا هیچی نمیتونه بگه حرصش رو سر من خالی میکنه درباره ی اختلاف سنی هم خیلی خوبه که زیاد نباشه چون من اختلافم با خواهر برادرام خیلیییی هست به طوری که خواهر بزرگم میتونس مادرم باشه😅 برا همین حس میکنم هیچ کدوم نمیتونن من رو درک کنن و انقد خودشون مشقله دارن که نمیتونن با من حرف بزنن و رفیق باشن😖 خلاصه اگر میتونین برا بچه تون رفیق باشین بیارین اگرنه که هیچی🙂 ببخشید زیاد شد ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام درمورد خانمی که بچه ۵ساله داشتن. وقتی پسرت چیزی می خواد و داد میزنه، آروم و باخونسردی بهش بگو وقتی داد میزنی و بلند صحبت میکنی نمیدونم چی میگی و چی میخوای. پس آروم صحبت کن تا متوجه بشم نکته دوم اینه که هرچیزی خواست رو بهش نده،مثلاوقتی مغازه میری بهش بگو زیاد پول ندارم فقط میتونی یه چیزی انتخاب کنی. شاید تا چندروز خیلی اذیت کنه اما تحمل کن و محلش نزار، وقتی ببینه با دادوبیداد خواسته اش برآورده نمیشه کم کم آروم تر میشه. وقتی کتک هم زد، یه تنبیه روانی براش درنظر بگیر، مثلا بگو چون امروز مامان رو کتک زدی منم امروز نمیتونم باهات بازی کنم، توجه داشته باش هیچ وقت دربرابرش کتکش نزن تا یاد نگیره، از همه مهمتر اینکه با وجود همه ی این اعصاب خوردی هایی که درست میکنه، آروم باشی و عصبانیتت رو بروز نده، چون خیلی از بچه ها لجوج هستن و وقتی ببینن چیزی اعصابت رو خورد میکنه بازم انجامش میدن. @azsargozashteha❤️
❤️ تروخدا کمکم کنید من محاکمه یا دلداری نمیخوام با اقایی به صورت مجازی صحبت میکنم رابطه مون طولانی شد و وابسته گی به وجود آمد خانواده ها اطلاع نداشتن جز خاله ی من ایشون قصد داشتن بیان خاستگاری چون گفتن که گناه هست حتی چت کردن با من با اینکه حرفای اونشکلی نمیزنیم میگن نامحرمیم حق دارن گفتم هنوز زود هستش بزارین برین سر کار اون موقع تشریف بیارین برای خاستگاری چند روز پیش خانواده ی ایشون پیام های من و اون رو روی گوشیش دیدن و گوشیش رو گرفتن ایشون خیلی کوتاه به من گفتن که *خانواده ام متوجه شدن و مادرم گفته نمیرسین به هم* از طرفی اقایی خاستگار من هستن و خانواده فشار آوردن که جواب مثبت بدم چون وضع مالی به شدت عالی دارن و اخلاق هم نسبتا خوب هست ولی اخه من دلبستم به اون نمیتونم ولشون کنم میترسم جواب مثبت بدم و آینده ی خودم و اون آقا رو خراب کنم چیکار کنم؟ دل بستم به شدت با اینکه خبر ندارم چه مشکلی پیش اومده خیلی خیلی حالم بده همش گریه و نگرانی و بی قراری دارم و نمیخوام با ماجرا کنار بیام ی پایان خوب میخوام میشه لطفا راهنمایی کنید چیکار کنم برگرده؟ میگم زنگ بزنم به گوشیشون ولی دست مادرشون هست احتمال زیاد خب خودم رو کم میارم و حتی اگرم قبول کنن فکر میکنن من خیلی کم هستم و به دست آوردنم خیلی راحت به دست میام در حالی که خانواده ام خیلی روم حساسن مغزم سوت میکشه میترسم بیاد بگه باید جدا شیم دستامو تیغ زدم همش گریه میکنم موهام داره میریزه کمکم کنید تروخدا چیکار کنم خانواده شون راضی باشن و آبروریزی نشه فکر بد نکنن ایشون خیلی خیلی کم رو هستن این موضوع خیلی کارمو سخت کرده:) ایدی ادمین 👇🌹 @habibam1399 لطفا پاسخ ها کوتاه باشد 🙏🌹
❤️ سلام من ۳۰ سالمه و خانومم ۲۷ سال. ما ۲ ساله ازدواج کردیم وضع مالیمم خیلی خوبه البته خانواده همسرمم وضع مالیشون خوبه به تازگی صاحب بچه شدیم دو قلو متاسفانه توی مدتی که همسرم باردار بود یکی از رقبای کاریم منشیم رو وادار میکنه بیاد سمتم و با رفتارای بد و زننده عکسای یواشکی ازم گرفته که من دارم انگار باهاش بگو بخند و شوخی میکنم و برای همسرم فرستاده همسرمم از ماه هفتم بارداری دیگه باهام قهره جلوی خانواده ها حفظ آبرو میکنه اما تو خلوتمون نمیذاره نزدیکش بشم و یه هزارتومن خرجش کنم برای روز مادر براش سرویس طلا گرفتم که پسش داد و گفت نمیخوام خودش گفت منتظرم بچه ها یکم بزرگ بشن و طلاق بگیرم خواهش میکنم راه حل بدین من یه تار از موهای زنمو به صدتا مثل اون منشی نمیدم حتی نمیتونم به نبودش فکر کنم چیکار کنم از طلاق دست بکشه هرکاری تا الان کردم فایده نداشت تو خونه هم کلا منو آدم حساب نمیکنه قبلا خیلی بهم محبت میکرد. ایدی ادمین 👇🌹 @habibam1399 پاسخ اعضا در کانال دوممون👇👇👇 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df همگی عضو بشن لطفا این کانال داستان آشنایی و ازدواج اعضامونو میزاریم😍🙈 لطفا دوستان بزرگواری که زیر ۱۸سال هستن عضو نشن🙏 کانال ویژه ی هست❤️
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۱۰🌹 @azsargozashteha💚
s110.mp3
1.21M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۱۰🌹 @azsargozashteha💚
اینو یه جایی ذخیره کنید و هر چند روز یکبار بخونید،،،، 😨 تئوریِ سوسک 😨 این داستان منسوب به "ساندار پیچای" است. *ساندار پیچای* یک مهندس و مدیر اجرایی هندی تبار در حوزه فناوری اطلاعات است که آگوست ۲۰۱۵ به عنوان مدیر عامل اجرایی *شرکت گوگل* انتخاب شد. این داستان را *ساندار* در سخنرانی خود در گوگل بیان کرده است.... "تئوری سوسک در توسعه شخصی" در رستورانی، یک "سوسک" ناگهان از جایی پر می زند و بر روی یک خانم می نشیند.آن خانم از روی ترس شروع به فریاد می کند.وحشت زده بلند می شود و سعی ‌می کندباپریدن و تکان دادن دستهایش،"سوسک" را از خود دور کند.واکنش او مُسری بوده وافراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشت زده می شوند. بالاخره آن خانم موفق می شود، سوسک را از خود دور کند. "سوسک" پر میزند و روی خانم دیگری نزدیکی او می نشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش می شودکه همان حرکت ها را تکرار کنند ! "پیشخدمت" به سمت آنها می‌دود تاکمک کند.در اثر واکنش خانم دوم، این بار"سوسک" پر می زند و روی"پیشخدمت" می نشیند.پیشخدمت محکم می ایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه میکند. در زمانی مطمئن "سوسک"را با انگشتانش می گیرد و به خارج رستوران پرت می کند ... در حالی‌که قهوه‌ام را مزه مزه می کردم، شاهد این جریانات بودم وذهنم درگیر این موضوع شد. آیا "سوسک" باعث این رفتارِ "هیستریک" شده بود؟اگر اینطور بود، چرا "پیشخدمت" دچار این رفتار نشد؟ چرا او تقریباً به شکل ایده آلی این مسئله را حل کرد، بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند؟ این "سوسک" نبود که باعث این ناآرامی و ناراحتی خانم ها شده بود،بلکه عدم توانایی افراد در برخوردبا "سوسک" موجب ناراحتیشان شده بود. من فهمیدم این فریاد پدرم، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من می شود، بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت می کند. این ترافیک بزرگراه نیست که من را ناراحت می کند، این ناتوانی من در برخورد با این پدیده ‌است که موجب ناراحتیم می شود. من فهمیدم در زندگی نباید " *واکنش*" نشان داد،بلکه باید *"پاسخ"* داد . آن خانم‌هابه اتفاق رخ داده واکنش نشان دادند، در حالیکه *"پیشخدمت"،* *"پاسخ"* داد. *”واکنش" ها همیشه غریزی هستنددر حالی‌که "پاسخ" ها همراه با تفکرند!* *«این مفهوم مهمی در فهم زندگیست،...»* *آدمی که خوشحال است، به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است؛او به این خاطر خوشحال است که: *“دیدگاهش” و پاسخش نسبت به مسائل درست است....!!* @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ #دردو_دل تروخدا کمکم کنید من محاکمه یا دلداری نمیخوام با اقایی به صورت مجازی صحبت م
❤️ سلام به دوست عزیزی که علاقه مند شدن به اون آقایی که گوشیش رو مادرش گرفته دوست عزیز بهتره اون آقارو فراموش کنی کسی که با این سن مادرش گوشیشو بگیره حتما در آینده با شما به مشکل میخوره امروز رو نبین فردا همه چی برای شما تکراری وغیر قابل تحمل میشه اون وقت میخوای چه کار کنی الان وابستگی کمتره فراموش کردن راحتتر.موفق باشی ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در مورد اون خانمی که گفتن با اقایی تو مجازی اشنا شدن و رابطشون طولانی شده می خواستم بگم که باید پا رو دوست داشتنتون بزارید و باهاش ازدواج نکنید چون خانواده اون اقا راضی به ازدواج شما و پسرشون نیستن که گوشی پسرشون رو گرفتن به نظر من باید به حرف خانوادتون گوش بدین و با اون اقا که امدن خاستگاری جواب مثبت بدین پدر و مادر همیشه صلاح بچشون رو می خوان الان یکی از فامیل های ما مثل شما بود اون زمان گوشی نبود و با نامه باهم حرف می زدن حالا این فامیل ما یک خاستگاری داشته که پسر خوب و زحمت کش وضع مالیشون هم خیلی خوب بوده و مورد رضایت خانواده اما این فامیل ما با ایشون که امد خاستگاری ازدواج نمی کنه و با اون اقا ازدواج میکنه اویل زندگیشون خوب بود ولی دیگه بعدش دعوا و کتک کاری چون وقتی می دیدمش دستش یا صورتش کبود یکبار هم خودکشی کرده بود با چاقو دستش رو بریده بود الان هم بعد چند سال قرص اعصاب می خوره حالا خواهر من می خواستم بگم که دوستی در فضای مجازی یا اینطور اشنایی ها سرانجام خوبی نداره دارم اینو خواهرانه بهت می گم با اون اقا که امده خاستگاریت ازدواج کن که انشالله خوشبخت بشی و به فکر او اقا دربیا که فقط خودت بدبخت میشی اگه اون دوست داشت با شماره دیگه ای بهت رنگ می زد برات دعا می کنم انشالله راه درست رو انتخاب کنی امیدت به خدا باشه . ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در مورد اون خانمی که گفتن با یک نفر مجازی اشنا شدن و گوشیه اون فردو خانوادش ازشون گرفتن واقعا دارم میگم عزیزم فراموشش کن بهترین راه همینه سخته ولی باید انجامش بدی ته راهه شما راهیه که خیلیا قبلا رفتن بنظرم فراموشش کنین اخه پسری که نمیتونه با خانوادش منطقی صحبت کنه چطور میتونه مرد زندگیه شما باشه؟ بعدشم ارزششو نداره که بخاطر همچین موضوعی دستتوون رو تیغ بندازین به خودتون اسیب نزنین لطفا🌷🌸 موضوع دیگه اینکه شما نباید کاری کنید که خانوادشون راضیشن ایشون باید ی حرکتی بزنن راضیشون کنن ولی اینو به عنوان ی ادمی که داره از خارج گود میبینه میگم باید فراموشش کنید ذهنتونو ازاد کنین بهش فکر نکنید بعدازمدتی فراموش میشن. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در مورد اون خانومی ک گفتن تو مجازی یکیو دوست دارن و ی خاستگار خوب هم دارن میخواستم بگم منم عاشق کسی بودم ک حتی جواب پیامامم نمیداد . فامیل بود ولی فقط تو کوچه و خیابون همو میدیدیم ولی من دوسش داشتم . وقتی میدیدم جواب پیامامو نمیده و پسرداییم خاستگاری اومده بود . منم تصمیمو گزاشتم برا خانوادم . خانوادمم پسرداییمو قبول کردن و الان یک ماهی میشه عقد کردیم ولی من دارم دیوونه میشم . سخته دوری از عشقم . سخته همش فکر طلاق میاد تو ذهنم ولی میدونم خانوادم قبول نمیکنن . چون تو فامیلای ما میسوزن و میسازن و طلاق گرفتن زیادی نیس عشقمم میدونم پشیمونع و دلش برام تنگ شده ببین گلم اگه عشقتو واقعا از ته دلت دوست داری با ازدواج کردن با کسی دیگه زندگیتو خراب نکن . همینطور زندگی شوهرتو . چون من بعضی وقتا ناخواسته با شوهرم خیلی خیلی سرد بر خورد میکنم . و همش بفکر اینم ک یروزی من ب عشقم میرسم ببخشید دراز شد . فقط خواستم بگم من درکت میکنم عزیزم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام درجواب دخترخانمی میگن مجازی اشناشدن الان خانواده پسره فهمیدن بگم که عشق مجازی عمرش کوتاه بعدم اینکه اون اقاهست پس خانوادش نمیتونن گوشیش بگیرن ایناهمش فیلم نبایدبه این زودی اعتمادکنن دل ببازن ازمن میشنون اگه اون اقاخاطرش میخواست به هرطریقی بهش پیام میدادازحالش باخبرمیشد ازکجامعلوم ایناهمش فیلم بوده تا بتونه ازش جدابشه. نبایدزوداعتمادکنه اگه خاستگارشون ازهمه لحاظ خوب منطقی هست جواب مثبت بده ایندش خراب نکنه اون اقافراموش کنه 🌹❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹❤️❤️ سلام جواب دختر خانمی که گفتن رابطه مخفی داشتن با خواستگارشون ۱.پسری که گوشیشو مادرش میگیره و‌خبری ازش نمیشه یا خیلی وابسته به مادرشه که رو همچین مردی نمیشه به عنوان تکیه گاه حساب کرد یا اینکه میتونه خبر بده و‌گوشی داره که این یعنی اینا حرفه که مشکل پیش امده و بهونه کرده برای اتمام رابطه یا اینکه خجالتیه که اگر واقعا به این حد هست باید فاتحه زندگی باهاشو خوند همچین موقعی که پای ابروی شما وسطه سکوت کرده ۲.شما اگه بری جوری به خانواده بگی بعدا مشکلات زیادی داری نه فقط از جانب خانواده حتی خود اقاپسر هم میگن خودت خواستی مگه من اومدم دنبالت ...به همین راحتی بی ارزش میشی ۳.در مورد خواستگار دیگه فورا نباید جواب مثبت بدی
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پاسخ_اعضا ❤️ سلام به دوست عزیزی که علاقه مند شدن به اون آقایی که گوشیش رو مادرش گرفته دوست عزیز به
چون شما وابسته و دل بسته کسی هستی و این خواستگار جدید هرچی هم که خوب باشه شما با اونیکه وابستشی مقایسه میکنی و اکثر موارد اونی برنده میشه که نیست و چون این رابطه مجازی بوده شما کمتر بدی و سختی زندگی این طرفتو دیدی پس نسبت به زندگیت با اون فرد که حقیقی میشه و گاها مشکلاتی هست سرد میشی پیشنهاد 👌 شما گوشیتو‌خاموش کن بزار کنار سخته اما فراوشش کن فراموشی واقعی نه فقط ارتباط نداشتن به این خواستگارت هم بگو باید بهت زمان بدن مثلا به خانواده بگو تا اخر امسال.پنج ماه خوبه فایده اینکار👇 اول اینکه دیگه وابستگی نداری و میتونی با عقل و حساب کتاب تصمیم بگیری دوم اینکه اگر اون اقا واقعا بخوادت در هر شرایطی باشه تو این مدت پیگیر میشه و اگر بخواد میاد خواستگاری شوم اینکه هم پیش خانواده ایشون هم خودت سربلندی چهارم اینکه اگر اون خواستگار جدیده مورد خوبی باشه با فراموش کردن موردی که‌گفتی دلت اروم‌میشه و زندگی بدون نگر انی و مقایسه شروع میکنی عزیزم میدونم سخته ...اصلنم اسون نیست ولی تنها راهت همینه بیست و یک روز گوشیتو بزار کنار بعدش گوشیتو بیار . بگم به هیچ وجه حتی یه پیامک هم به اون اقا نده که همه چی میاد از اول مگر بیاد خواستگاری و‌جواب مثبت داده باشید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام ادمین عزیز ودوستان خوب کانال خانم محترمی که تو فضای مجازی ارتباط گرفتی ودلبسته شدی بسیار کار اشتباهی کردی هرگونه چت و گفتگو خارج از چهار چوب عرف وشرع حرام می‌باشد این نظر خیلی از مراجع هست وقتی میگن تو مجازی وارد ارتباط نشید همش به خاطر خودتونه من خودم به خاطر این خانومای نا محترمی که تو مجازی با شوهرم ارتباط گرفتن زندگیم تلخ شده نکنید این کارها رو آه ونفرین خانواده ای پشت سرتون میمونه @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_بیستم منم که همچنان فاز محبت داشتم گفتم الان میرم برات میخرم میام بلند شدم و شال و کلاه کردم
وقتی قضیه ۳تا چک رو شنیدم واقعا شاخ درآوردم... چون به هیچ عنوان به هیچ احدی چک امانت نمیداد! یه روز که من تو همون حال و هوای افسردگی بودم و گوشه اتاق نشسته بودم تلفن خونه زنگ خورد چون بچه ها مدرسه بودن به اجبار خودم رفتم گوشی رو برداشتم که یه اقای گفت از بانک زنگ میزنه و یه چک مبلغ سنگین از محمد رفته بانک ولی موجودیش کمتره و چون مشتری خوش حساب بانک هستن گفتیم اول تماس بگیریم ببینیم با چک چکار کنیم گفتم من بی اطلاعم و به شوهرم زنگ میزنم تا ۱۰ دقیقه دیگه بیاد بانک وقتی زنگ زدم و رفته بود متوجه میشه رفیقش سرش کلاه گذاشته و از اون روز شروع شد ۳تا چک خودش که با مبلغ های بالا برگشت خورد...! اون ۱۷ تا چک هم برده بود داده بود به شرخر و نصفه پول گرفته بود و اوناها افتاده بودن دنبال محمد که پشت چک هارو امضا کرده..! ظرف مدت چند ماه من یه روانی تمام عیار بودم و محمدم یه فراری از دست شرخر ها اعتبار و ابروش تو این مدت کوتاه رفته بود و یه زن مریض مونده بود رو دستش با دیدن این وضعیت مجبور شد چوب حراج به مال و ملاکش بزنه اول یه باغچه ۱۰۰۰ متری داشتیم اونو فروخت و دهن چندتا شون رو بست دوباره ماشین خودشو فروخت ولی تمومی نداشت مبلغ بدهی خیلی بالا بود حدود ۲۰۰ میلیون پولی که تو حساباش بود و داده بود تمام طلاهای منو نازی که حدود ۹۰ میلیون میشد و فروخت ولی تمومی نداشت حتی مجبور شد ۲۰۶ منم بفروشه و موندیم با پای پیاده تقریبا بدهی ها صاف شده بود ولی حال و روز من هرروز بدتر میشد که هر دوست اشنایی مارو میدید به محمد میگفت این دختر جنی شده ببرش پیش دعا نویسی جن گیری چیزی تا یه فکری براش بکنن اینقدر گفتن و گفتن تا قبول کردیم که بریم سراغ دعا نویس ولی تصمیم جدی نگرفته بودیم ، برای اولین بار توروز داخل رختخواب بودم که دیدم یکی داره میاد طرفم تا اومدم جیغ بکشم دستشو گرفت جلو دهنم و با اون یکی دستش زیر گلومو فشار داد اینقدر فشار داده بود و من تقلا کرده بودم که تا وسط حال رسیده بودم ولی بیهوش شدم بچه ها که میان میبینن من وسط حال افتادم زنگ میزنن به محمد که بابا بدو بیا مامان مرده نمیدونم چقدر زمان گذشته بود که با سیلی های که محمد تو صورتم میزد بهوش اومدم این اتفاق چند باری تو زمان های مختلف می افتاد شب ها که همش کابوس و اذیت بود حالا دیگه روز هم بهش اضافه شده بود یک شب نیمه های شب بلند شدم و رفتم دستشویی وقتی که خواستم برگردم و داشتم دستمو میشستم تا نگاه هم افتاد تو آینه دیدم که اون موجود وحشتناک پشت سرم واستاده تا اومدم فرار کنم یقه لباسمو از پشت گرفت که دیگه هیچی نفهمیدم.... @azsargozashteha💚
❤️ دختری خانمی با اقاپسری از اهل سنت اشنا میشن بعدا از یک سال این اقا پسر خودشونو معرفی میکنن و ابراز علاقه با توجه به اینکه اول این خانم نمیدونستن ایشون اهل سنت هستن قبول میکنن برای اشنایی بیشتر بعد از دوسال معلوم میشه این اقا اهل سنت وزن وپسر دارن واینکه ایشون از سیستان وبلوچستان هستن واین اقا تصمیم دارن با این خانم ازدواج کنن و به عنوان همسر دوم الان بعد از دوسال هم این دختر خانم علاقه مند شده به این اقا وهم اینکه این اقا به هیچ عنوان نمیخوان دست از سر این خانم بردارن این خانم تازه ۲۱ ساله واقا ۳۰ سالشون هست لطفا لطفا راهنمایی بکنیدبدون هیچ سرزنش وقضاوت کردن چون نه دختر خانم دختری بدی هستن ونه خانواده بدی دارن ممنون از نظرات خوبتون ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹❤️ سلام ممنون از کانال خوبتون ❤️🌺 راستش من17 سالمه و خودم حس میکنم میتونم و زمانش رسیده که ازدواج کنم و محبتم رو به پایه کسی خرج کنم البته از راه حلال راستش من به ازدواج زیاد فکر میکنم ولی نمیتونم به مامانم بگم که زمانش رسیده و یه جورایی حیایی که دارم جلوم رو میگره و مادر من هم فکر میکنن خودم هم نمیخوام البته تصور منه و اینکه مامان من دوست ندارن من رو زود عروس کنن چون خودشون زود ازدواج کردن برای همین نمیخوان من زود ازدواج کنم منم نمیتونم این موضوع رو به مامانم بگم وما دختر های خانوادمون اونایی که بامن صمیمی بودن و همسن سال من بودن ازدواج کردن اما مامان من میگن اینا هنوز بچن وقتی بزرگ شن میفهمن چه اشتباهی کردن و مامان بزگم یعنی مامان مامانم. هم میگن خدا تو شکر کن که خانوادت تو رو زود عروس نمیکنن من خودم دوتا دخترام رو زود عروس کردم الانم پشیمون و حس میکنم تصورشون اینکه اگر دیر تر ازدواج میکردن شاید کسه بهتری میومد و اونا هم متونستن بیشتر درس بخونن تا اون موقع ومدرک کاری رو بگیرن (مامانم و خالم هم همین تصور رو دارن) من حس میکنم واقعا نیاز دارم به یه هم دم یه کسی که بهش تکیه کنم مراقبم باشه و اینه که میگم واقعا سر افکار بچه گانه مقل لباس عروس و اینجور چیزا نیست و اینکه سر همین قضیه یه جورایی ناراحتم و میترسم خدای نکرده پام به گناه باز بشه ازتون میخوام کمکم کنید و بگید چیکار کنم و اینکه ایا کسایی که زود ازدواج کردن بنظرشون زود ازدواج کردن خوب نیست ؟و چطوری این رو به مادرم برسونم البته خودم نمیتونم و نمیدونم بکی بگم ازتون میخوام خواهرانه با حرف ها و راهنمایاتون کمکم کنید🙏 ایدی ادمین 👇🌹 @habibam1399 لطفا پاسخ ها کوتاه باشد 🙏🌹
گروه پرسش و پاسخ متاهلین👇❤️ https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df لطفا فقط متاهلین و بالای هجده سال عضو شوند🙏🙏 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹❤️❤️❤️ داستان های ارسالی اعضا 👇🌹 https://eitaa.com/joinchat/2188509274C9b8b76b961 لطفا همگی عضو شید دوستان🙏🌹✅