#حرف_اعضا 🌻🍃
سلام .
از اینکه به سوالات پاسخ می دید ممنونم
من یه مشکل فکری رو که برام پیش اومده براتون مطرح می کنم و ازتون درخواست راهنمایی دارم
من یه دختر چادری هستم که سعی کرده و میکنم ، زیاد به نامحرم نگاه نکنم ولی متاسفانه 4 سال پیش متوجه نگاه های یک آقا ( در محل کارشون ) در یک مکان عمومی نسبت به خودم شدم که اصلا توجهی نمی کردم و هر روز این آقا بیشتر نگاه می کردن و غیر مستقیم به نظر خودم ابراز علاقه و کارهایی می کردن که توجه من رو جلب کنند .
ولی من اصلا اصلا در 3 سال قبل توجهی نکردم و سعی میکردم حتی به طور ناخودآگاه هم چشم در چشم نشویم چون هر جا من بودم ایشون هم بودن و حتی من رو به دوستانشون هم نشون می دادن و تمامشون من رو میشناختن و ....
ولی اصلا ابراز علاقه خودشون رو ( به نظر خودم ) کلامی بیان نکردن که شاید به دلیل بی محلی های من بوده . تا اینکه بعد از سه سال متاسفانه دوباره ایشون رو در جای دیگه ای دیدم و دوباره با لبخند و نشون دادن من به دوستانشون باعث ناراحتی من شدند و باز هم متاسفانه من هم کم کم به ایشون علاقه مند شدم و فکرم رو مشغول کرده و کمی اذیت می شوم .
می دونم بچگی می کنم ولی به نظر شما باید چه کار کنم چون مجبورم هر روز از محل کار ایشون عبور کنم و آیا ایشون ( اقایون ) در این گونه موارد علاقه مند شده اند یا نه فکر کرده اند که من از ابتدا از ایشون خوشم امده بوده که به شدت از این فکر می ترسم؟
از راهنماییتون سپاس گذارم
🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓
سلام دوستان
داستان از این قراره که چند وقت پیش یه فرد ناشناس چند بار به من پیام دادن و درخواست دوستی داشتن، منم با توجه به اعتقاداتم اون فرد ناشناس رو بلاک کردم . بعد یه ماه که از این قضیه گذشت به طور کاملا اتفاقی رفتم روی بخش کاربران بلاک شده و دیدم که فردی که چند وقت پیش به طور ناشناس بهم پیام داده بود عکس پروفایلش عکس پسر عمه ام بود . بعدا که پرسیدم متوجه شدم جدیدا از این خط استفاده میکنه. در حالی که وقتی پیام داده بودن خودش رو معرفی نکرده بود و اکانتش با اسم دیگه ای بود . جالبش اینه پسر عمه مذکور اصلا بچه نیست و ۲۸ یا ۲۹ سالش میشه و ظاهرا فرد وجیهی نشون میداد . بنده خودم ۲۳ ساله هستم و دانشجو .
اصل سوالم اینه اصلا چرا باید با یه اکانت دیگه پیام بده ؟
خواهشا جواب بدید آیا از ظاهر امر میشه فهمید این فرد قصد داشته منو سرکار بذاره یا باهام دوست بشه که سوء استفاده کنه ؟
باهاش چشم تو چشمم به خاطر روابط خانوادگی ولی اگه همچین قصدی رو داشته واقعا با خودش و عمه م قطع رابطه میکنم .خیلی وقیحانه ست که بخواد دختر دایی خودش رو سر کار بذاره ...
به نظر شما چرا همچین کاری کرده؟ کسی از شما همچین تجربه ای رو داشته؟ چه برخوردی داشتید؟ لطفا ایجاد جو نکنید دوستان و اگه چیزی به ذهنتون نرسید لطفا مسخره نکنید ، ممنون میشم برای دغدغه من وقت بذارید .
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
و نيز نقل فرمود كه جد من مرحوم آخوند ملا عبداللّه بهبهانى شاگرد شيخ اعظم يعنى شيخ مرتضى انصارى - اعلى اللّه مقامه - بود و در اثر حوادث روزگار به قرض زيادى مبتلا مى شود تا اينكه مبلغ پانصد تومان (البته در يكصد سال قبل خيلى زياد بود) مقروض مى گردد و عادتا اداى اين مبلغ محال مى نمود، پس خدمت شيخ استاد حال خود را خبر مى دهد،شيخ پس از لحظه اى فكر، مى فرمايد سفرى به تبريز برو ان شاء اللّه فرج مى شود
ايشان حركت مى كند و وارد تبريزمى شود و در منزل مرحوم امام جمعه - كه در آن زمان اشهر علماى تبريز بود - مى رود. مرحوم امام چندان اعتنايى به ايشان نمى كند و شب را در قسمت بيرونى منزل امام مى ماند.
پس از اذان صبح درب خانه را مى كوبند، خادم در را باز كرده مى بيند رئيس التجار تبريز است و مى گويد به آقاى امام كارى دارم ، خادم امام را خبر مى دهد،ايشان مى آيند و مى گويند سبب آمدن شما در اين هنگام چيست ؟ مى گويد آيا شب گذشته كسى از اهل علم بر شما وارد شده ؟ امام مى گويد بلى يك نفر اهل علم از نجف اشرف آمده و هنوز با او صحبت نكرده ام بدانم كيست و براى چه آمده است .
رئيس التجار مى گويد از شما خواهش مى كنم ميهمان خود را به من واگذار كنيد. امام مى گويد مانعى ندارد، آن شيخ در اين حجره است پس رئيس التجار مى آيد و با كمال احترام جناب شيخ را به منزل مى برد و در آن روز قريب پنجاه نفر از تجار را براى صرف نهار دعوت مى كند و پس از صرف نهار مى گويد آقايان ! شب گذشته كه در خانه خوابيده بودم در خواب ديدم بيرون شهر هستم ، ناگاه جمال مبارك حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام را ديدم كه سوار هستند و رو به شهر مى آيند، دويدم و ركاب مبارك را بوسيدم و عرض كردم يا مولاى ! چه شده كه تبريز ما را به قدوم مبارك مزين فرموده ايد؟ حضرت فرمودند قرض زيادى داشتم آمدم تا در شهر شما قرضم ادا شود.
از خواب بيدار شدم در فكر فرو رفتم پس خوابم را چنين تعبير كردم كه لابد يك نفر كه مقرب درگاه آن حضرت است قرض زيادى دارد و به شهر ما آمده بعد فكر كردم و دانستم كه مقرب آن درگاه در درجه اول سادات و علما هستند،بعد فكر كردم كجا بروم و او را پيدا كنم ، گفتم اگراهل علم است ناچار نزد آقايان علما وارد مى شود پس از اداى فريضه صبح ، از خانه بيرون آمدم به قصد اينكه خانه هاى علما را تحقيق كنم و بعد مسافر خانه ها و كاروانسراها را و از حسن اتفاق ، اول به منزل آقاى امام جمعه رفتم و اين جناب شيخ را آنجا يافتم و معلوم شد كه ايشان از علماى نجف هستند و از جوار آن حضرت به شهر ما آمده اند تا قرض ايشان ادا شود و بيش از پانصدتومان بدهكارند و من خودم يكصد تومان مى دهم ، پس ساير تجار هم هريك مبلغى پرداختند و تمام دين ايشان ادا گرديد و با بقيه وجه ، خانه اى در نجف اشرف مى خرد.
مرحوم صدر مى فرمود: آن منزل فعلا موجود و به ارث به من منتقل شده است .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡قوی ترین چراغ قوه دنیا NewLight
💳 339 هزار تومان
🏠 پرداخت درب منزل
خرید سریع:
http://zinomod.ir/lightsms/2816?utm_source=rubika&sid=9874
•
محصولات بیشتر در کانال ما👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2129723665Ceb8af65634
#داستان_یک_اشتباه ❌
شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم
همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم
همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی
بهترین مادر دنیا هم میشی
بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی
اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم
بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
کانال مخصوص #متاهلین میباشد❌❌❌
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم
🔹 امروز؛ صفحه دویست و بیست و یک قرآن کریم
سوره مبارکه يونس
سوره مبارکه هود
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
Quran-page-221.mp3
2.29M
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 صفحه دویست و بیست و یک قرآن کریم، سوره مبارکه يونس
سوره مبارکه هود
با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید.
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
#دعا_درمانی 🌱
•┈┈••✾🍀🎗🌹🎗🍀✾••┈┈•
#پیدا_کردن_گمشده
✳️به تجربه ثابت شده و به زودی تاثیر می کند و شی گمشده پیدا می شود.
👈《سوره توحید 》را سه مرتبه بخوان و در هر مرتبه به دست چپ بند جامه خود را یک گره بزن .
📚 تسهیل الدواء صفحه ۳۰
•┈┈••✾🍀🎗🌹🎗🍀✾••┈┈•
#دفع_کابوس
💫اگر آنها که شب ها دچار کابوس میشوند دعای زیر را نوشته همراه داشته باشند، در امان خواهند بود.
" بسم اللّه الرحمن الرحیم یرسل علیکما شواظ من نار ونحاس فلا تنصران فبای آلاء ربکما تکذبان یا حنان یا منان یا سلطان یا برهان یا قدیم احسان ادعوک باللّه بهذه الاسماء العظام وبآیة شریفة من الفرقان تحفظ یا اللّه فلان ابن فلان عن ریح الاحر و ظلّ السوء وعین فاسد برحمتک یا ارحم الراحمین ولا حول ولا قوة الا باللّه العلی العظیم ."
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ #تقویم_روز ✺≽ ⊱━━━⊱
🗓 #شنبه ۲۴ آذر | قوس ۱۴۰۳
🗓 ۱۲ جمادی الثانی ۱۴۴۶
🗓 14 دسامبر 2024
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹حرکت سپاه مسلمانان به سمت خیبر، 7ه-ق
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️8 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️17 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️18 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️20 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
❇️ #ذکر روز #شنبه ۱۰۰ مرتبه : یا رَبِّ الْعالَمِین "ای پروردگار جهانیان"
❇️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد .
❇️ این #ذکر که مربوط به روز #شنبه است به نام رسول خدا صل الله و علیه و آله و سلم میباشد، روایت شده است که هر کس این ذکر را بخواند #بی_نیاز می شود و در این روز #زیارت حضرت رسول الله (صل الله و علیه و آله و سلم) خوانده شود.
📚 #تعبیر_خواب شب #یکشنبه : طبق آیه ی ۱۳ سوره #رعد میباشد.
✅ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی است.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی است.
⛔️ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی نیست.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی است.
⛔️ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی نیست.
✅ امشب برای #مباشرت خوب است.
✅ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی است.
🔰زمان #استخاره: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
🔸امروز روز خوبی است.
🔸امروز برای شروع کارها روز مناسبی است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز بیمار شود خیلی زود بهبود یابد.
🔹کسی که امروز گم شود،به زودی پیدا میشود.
🔹قرض دادن و قرض گرفتن انجام شود.
🔹 امروز جهت جاری ساختن صیغه ی عقد، میمون و مبارک است.
🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹خرید و فروش و تجارت،موجب سود است
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز متولد شود، اهل معرفت و کمال و ادب خواهدشد. اگر خدا بخواهد.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن خوب است.
🔹امروز ناخن گرفتن ، خوب است.
🔹 حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث ضعف بـدن میشود.
🔹 امروز،سر تراشیدن، خوب است میان مردم باشکوه گردد.
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « خصیـه » است.👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
🔹مسیر رجال الغیب از سمت مغرب میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
🌸 #استجابت_بدون_شک_و_تردید_حاجات
🌸مرحوم نایینی می گوید : مجرب است مجرب است مجرب است و هیچ شکی در استجابت آن نیست . 1000 مرتبه این ذکر را بدون فاصله در یک مجلس بگوید تا به حاجت خویش برسد: حَسْبِيَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ منبع : گوهر شب چراغ ج 1 ص 153 معراج الذاکرین ص 80 – در حاشیه خلاصة الاذکار آمده که هیچ شکی در استجابت آن نیست
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ #اذان صبح05:36 طلوع آفتاب07:06
☜ #اذان ظهر11:59 اذان عصر14:34
☜ #غروب آفتاب16:52 اذان مغرب17:12
☜ #اذان عشاء18:03 نیمهشب شرعی23:14
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #شنبه است.
⏰ ذات الکرسی #عمود ۵:۳۶ صبح
🤲 #دعا خواندن در زمان #ذات_الکرسی #مستجاب میشود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗯ای روزهای خوب که در راهید
آیا زمان آمدنت هستم؟
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
سلام و وقت بخیر
این جواب رو نه برای آقای ۳۰ساله ای که به بیماری نادر روده ای مبتلا هستن بلکه برای همه کسانی که طی این مدت از عشقها ورابطه هاشون نوشتن وگفتن به وصال نرسیدیم ودرغم عشق و پایان رابطه مون می سوزیم و از زندگی سیرشدیم،
به عنوان یک خواهری که خودش تا ته عاشقی رفته می نویسم
نمی دونم شمارو قسم بدم یانه،اما به هرکی میپرستید اینقدر سنگ عشق روبه سینه تون نزنید
نمیگم عشق بده یاعاشقی کردن برای آدمهایه چیزمسخره ست،،اما اگربخوام ازتجربه م بگم میفهمید که بعضی وقتها عشق درنرسبدنه،وحتی تکامل ماآدمها به ازدواج بامعشوقمون نیست،چه بسا خدا جای بهتری تواین دنیا برامون نگه داشته یا قراره آدم بهتری سرراه زندگیمون قرارداده باشه
درست بیست سال پیش منم مثل همه شماها بودم درتب و تاب عاشقی می سوختم دخترهفده ساله عاقلی بودم که بشدت مذهبی،چادری وپاک بودم وهییچ نگاه بدی به نامحرم نداشتم، باتعدادکمی دوست...که دوستام هم مثل خودم ازخانواده های متعصب ومذهبی بودند..
وقتی عاشق پسریکی ازاقوام شدم، هرشب باخودم دعواداشتم،شایدباورتون نشه اما بیشترشبها گریه می کردم وازخداطلب بخشش می کردم
اینقدرهم شجاع نبودم که به گوشش برسونم که عاشق پاکی وغیرتت شدم..اوهم مثل خودم بود یاشایدفکرمیکردم مثل خودمه
مثل شما رویابافی میکردم که درکتارش تمام دنیا مال منه،و اگراونو داشته باشم دیگه هیچی ازخدانمیخوام
اینکه چقدر نذرونیازکردم که خدایا اونم عاشقم بشه بماند
نمیدونم شایدحکمت خدابودکه مهرمن بدون اینکه پامو تواین راه کج بذارم یا چراغ سبزنشون بدم ،به دلش افتاده وعاشقم شده بوودواومدخواستگاری
حالا من هجده ساله ی سرتاپاعشق وشوروهیجان واو بیست ویک ساله پخته و مغرور...
اینکه باچه سختی اطرافیانو راضی کردیم بماند...اما شایدفقط چندهفته بعدازنامزدی فهمیدم که چقدرباهم تفاوت داشتیمودنیامون متفاوت بود وعشق جلوی چشمانمو گرفته بود..همون بلایی که بدون شک همه تون الان به اون گرفتارید ویار رو سراپاخوبی وحسن میدونید وفکرمیکنید اگر تفاوتی هم باشه باعشق حل میشه
نه عزیزان اصلا اینجورنیست...وقتی به هم میرسید ومخصوصا وقتی زیریک سقف زندگی میکنید تازه میفهمید عشق فقط ساعتی خوبه.....اگر شبانه روز کنارهم باشید تمااام عیب های همو میبینید وهی بزرگش میکنید واگر گذشت وصبرنداشته باشید کمترازیکسال به بن بست میرسیدوچه بسا این وسط سرنوشت یک بچه هم باسرنوشت شما پیوندبخوره وبدابه حال اون روز...
خواستم بگم وقتی به هرعلتی به هم نمیرسید قطعا حکمت خوب خدابوده،ناشکری نکنید،گریه وزاری راه نندازید وتو وادی افسردگی فرونرید.به خدا که صلاح ومصلحت شمابوده که جورنشده
همه به مانندامثال ما بیست سال صبروگذشت نمی کنند،اینقدرقوی ومحکم نیستند که به پای عشق بسوزن و چشمهاشونو به روی خطاهای هم ببندند
اگربراتون مهم نیست که مثل من عزت نفستون وآرزوهاتونو قربانی عشق بشه پس برای رسیدن به عشقتون تاآخربجنگید..اما بعدها افسوس نخورید
من که همیشه این شعررو برای آرزوهای بربادرفته م رمزمه میکنم
اگربه سویت اینچنین دویده ام
به عشق عاشقم نه بروصال تو
به ظلمت شبان بی فروغ من
خیال عشق خوش ترازخیال تو
به امید روزی که خدابه همه جوانهامون دیده بصیرت عنایت کنه انشاالله
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام دختر ۱۰ ساله م مدتی هست کمی هوای سرد بهش میخوره یا بدون کلاه بیرون میره س
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام ادمین عزیز. درباره اون خانمی گفتن هیچ کسی را ندارن و دوتا بچه دارن شوهرش عاشق عشق سابقش شده.
ببین عزیزم و همه خانومایی که همچین مشکلی را دارند. بنظر بنده عاقلانه ترین کار اینه که به فکر بچه هاتون و آیندشون باشین. و اصلا کاری به شوهرت نداشته باشی. و به خدا واگذار کنی چون خداوند عجیب جای حق نشسته. اگر مدرک دانشگاهی دارین توی آزمون ماده28 آموزگاری شرکت کنید تلاش کنید روی پای خودتون بایستید. و اگر امکان هیچ شغلی را ندارید. در خانه بمانید و وقت خود را صرف بچه ها کنید و سعی کنید از پولی دستتون میاد حتما پس انداز کنید. خداوند جای حق نشسته و هرگز ظلم را بدون جواب نمیذاره. اصلا کسی که بهتون خیانت میکنه باید از قلب و ذهنتون پاک کنید و به توانایی خودتون و خداوند تکیه کنید. وابستگی بدترین کار دنیاست. مگر وابستگی به خداوند که هیچ وقت خیانت نمیکنه به بنده هاش. شرمنده طولانی شد. تجربه خودم بود. تشکر
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام خوبین
واااای خیلی ناراحت شدم برای فرشته و شاهین،یعنی اشک تو چشمام جمع شده بود موقع خوندن پارت آخر که فرشته و شاهین فوت شدن،الهی بمیرم 🌹❤️
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام مادری که گفتن دکترعمل قلب برای پسر۱۱سالشون گفته انجام شه اگه گفتن حتماانجام بدین خواهشا حرف کسی روگوش نکنید اگه میخواستم سوراخ بسته شه تو نوازدی بسته میشد توسن یازده سالگی هیچ سوراخی بسته نمیشه خواهشا زود عمل کنید تامشکل قلبی بیشتری پیدانکرده امیدتون بخدا انشالله خیره برای سلامتی اقاامام زمان ع صلوات
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
دختر خانم گلی که تو قرار کاری عاشق آقا شدی،شما هنوز جوونی و کم تجربه،این آقا وقتی گفته عکستا برام بفرست تا شما رو یادم بیاد تو همین خواستش شخصیتش معلوم شده ولی شما متوجه نشدی،باید خدا را شکر کنی که زود این رابطه را تموم کردی، و اصلا بهش فکر نکن و از ذهنت بیرون کن تا آرامش داشته باشی ولی بعد از این خیلی مراقب خودت و زندگی و آرامشت باش و به هیچکس اعتماد نکن بجز خانواده خصوصا پدر و مادر
در پناه حق باشی دخترم
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام علیکم خدمت ادمین گرامی وهمه دوستان
خدمت خانمی که گفتن روغن گراز برايه دردی میخواستن بمالن. عزیزم گراز همون خوکه همونطور که میدونید سگ وخوک نجس نجس هستن پس روغنش ن هم نجسه لطفا حواسمون باشه این نجاسات رو وارد خونه زندگیمون نکنیم که محل ورود شیاطین وهزاران مشکل برای زندگیمون بشه
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام خدمت همه دوستان
خواهری فرمودن شوهرم وسیله ای رو به برا درشون دا دن وما الان باید چطور ازشون بگیریم. عزیزم اگه به برادر وافراد درجه اول چیزی بخشیده بشه از لحاظ شرعی دیگه نمیتونیم بگیریم واون شخص صاحبش حساب میشه
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام
در جواب مادری که دختر ۱۲ ساله اش میترسه و میخواد ریختن ترس با آب و نمک رو یاد بگیره میگم که عزیزم اول نصف استکان آب بردار و نصف قاشق نمک بریز داخلش و یه سوزن خیاطی هم بنداز داخلش و هم بزن ....بعد یه سینی یا قابلمه روحی رو بزار رو حرارت تا خوب داغ بشه ..وقتی داغ شد دخترت بیاد نزدیک سینی و شما استکان آب و نمک رو بچرخون بالا سرش و بگو جن و اِنس شاهد باشید کهمن ترس بچه مو ریختم و آب و نمک رو یک با فاصله داخل سینی که روی گازه و زیرش کمه بریزید و زیر گاز رو کم کنید تا کامل آب کشیده بشه و نمک باقی بمونه .. (فقط مواظب باشید که آب داغ روی خودتون یا بچه نپاشه چون سینی داغه )
من همیشه با این روش ترس بچه هامو میریزم خیییلی راحته و تجربه شده..
اگه نتیجه گرفتی برای حل شدن مشکل من هم دعا کن و حتما تو کانال نتیجه رو بگو
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام و ادب خدمت حبیبیه جان و همراهان عزیزم
وای خدا جان داستان فرشته رو خوندم واقعا ناراحت و غمگین شدم 😭😭و برای آمرزش روح پاک فرشته ی بی گناه و معصوم فاتحه خوندم خدایش رحمت کنه واز سر تقصیرات شاهین بگزه وخدا لعنت کن ناصر شوهر عمه شون رو ک واقعا این دو جوان پرپر شدن بخاطر هوس و کینه ایشون امیدوارم جایگاهش قعر جهنم باشه
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 نسرین وبلاخره فوق لیسانسمو با معدل بالا گرفتم ودریغ از یه خاستگار چه دانش
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
نسرین
من میخاستم عشقشو از دلم بیرون کنم ولی انگار بدتر شدم چرا اخه
چرا........
خدایه من اخه شرایط من که
واقعا شرایطم سخت بود همش فکرم مشغول بود که چیکار کنم
چطور دیگه از ذهنم نه از دلم بیرونش کنم مجرده درست اما صد درصد هیچ وقت حاضر به. ازدواج با من نیست ولی این تنها منم که باید قوی باشم وعشق رو تو خودم بکشم اما.........
اما مگه به این راحتیه
شب وروزم شده بود فکر به اون
اشتهام کور شده بود غم بزرگی توسینم سنگینی میکرد
من بسان عاشقی بودم که از همان اول بر مزار عشق فاتحه میخواندم چون میدانستم وصالی نیست وهیچ امیدی به وصال یار نیست😔😔😔
اما مگر عشق با اجازه می آید که با اجازه برود دلم آشوب بود هرچه تلاش میکردم بدتر میشد درتب عشق میسوختم ولحظه ایی نشان نمیدادم چون من ان گلبرک مغررورم که میمیرم ز بی ابی ولی با حسرت وخواری پی شبنم نمیگردم
هرروز رخ در رخ یار وهرروز چشم درچشم یار ولی دریغ از ذره ایی امید به وصال
چه روزهایی وچه شبهایی رو سوختم وهرروز وهرساعت سعیم براین بود عشق رو دروجودم به اتش بکشم خاکسترش کنم ولی انگار لحظه به لحظه بیشتر شعله ور میشد وجان مرا میسوزاند
اگه یک رو. بیاد با جعبه شیرینی وبگه شیرینی ازدواجمه من ..... ایا میتونم اشکهامو کنترل کنم ایا میتونم راحت بگم مبارک باشه خوشبخت بشید.....
چقد بارها وبارها خودمو واسه این لحظات آماده میکردم..... وچقدر بارها واسه این لحظه نیامده اشک ریختم😭😭😭😭
یه روز پاییزی هواسرد بود وارد اتاقم شدم کسی هنوز نیومده بود دستهام سرد بود رفتم کنار شوفاژ دستمو چسبوندم به شوفاژ تااز گرمایه شوفاژکمک بگیرم واسه رفع سردی دستم که آقای سلیمی وارد اتاق شد مثله همیشه خندان وشاد سلامی پراز انرژی کرد سعی کردم بدون اینکه رومو بهش کنم یا تغییر حالت بدم جوابشو اروم دادم ولی صدایه قدمهاش به جایه اینکه به طرف میزش بره به طرف من نزدیک ونزدیکتر شد حتی صدای قدمهاشو دوست داشتم یه لحظه دیدم کنارم ایستاددستهاشو مثله من به شوفاڗ چسبوند وگفت هوا سرد شده فقط یه برف کم داره
دستمو از داغی شوفاژ جدا کردم وبه سمت میزم رفتم وخودمو رویه صندلیم جا دادم وهیچ جوابی بهش ندادم اما یه نگاه سنگین رویه خودم حس میکردم برگه هایه رومیزو زیر ورو کردم ومشغول کارم شدم ولی همه حواسم بهش بوداومد نزدیک میزم وگفت امروز اقای ترابی(همکار دیگمون سه نفر بودیم تو یه اتاق)مرخصیه ومن خیلی خوشحالم بابت این قضیه
ورفت پشت میزش نشست
واین جملش دائم تو سرم میپیچید ینی چی چرا خوشحاله منظورش چی بود اصلن چرا گفت به من میتونست نگه
یه عالمه علامت سوال توذهنم انگار نمیتونستم خوب کارهامو انجام بدم هربار که نگاش میکردم متوجه میشدم فقط بهم نگاه میکنه در زده شد وابدارچی چای اورد رویه میز گذاشت ورفت در نیمه باز موند
بلند شد ورفت دررو بست وبه سمت میزم اومد ویه بسته شکلات کاکائو گزاشت رو میزم گفت دهنتونو شیرین کنین یه لخظه این فکر از ذهنم خطور کرد که نکنه شیرینی نامزد کنونشه سعی کردم خودمو ریلکس نشون بدم وپرسیدم شیرینیه بابت......?????
لبخندی زد وگفت بعدا میگم ورفت پشت میزش
استرس وجودمو گرفت ولی سعی کردم خودمو کنترل کنم وپرسیدم نکنه دارین متاهل میشید قهقه ی بلندی زد وگفت نه ولی قصدشو دارم
خدایه من قصدشو داره پس یه خبرهایه بلاخره فرجام عشقم داره میرسه لحظه ایی که بارهاتصویرسازیش کرده بودم ذهنم درگیرش بود احساس میکردم نفس کشیدن واسم سخت شده بود
ولی باید بتونم از زیر زبونش بکشم یه حسه کنجکاوی وجودمو مثله خوره میخورد
سعیم براین بود خونسرد نشون بدم خودموپرسیدم حالا انشالله کی شیرینی واقعی رو میخوریم لبخندی زد وگفت اگه عروس خانم نازنکنن به زودی
وااای صدایه تپش قلبمو به وضوح میشنیدم عروس خانم خدایا این دختر خوشبخت کیه
ای کاش هیچ وقت اسم عروس خانمو نمی اورد چقدر حسودیم شد
چقدر من حسودم
اصلن چرا عاشق این همه حسود میشه چرا
بازم خودمو ریلکس نشون دادم وپرسیدم حالا تو چه مرحله ایی هستین
بازم لبخندی زد وگفت هنوز هیچ
گفتم ینی حتی خواستگاری هم
چشمهاشو ریز کردو وگفت حتی خواستگاری هم نکردم میدونی چرا
ومن با نگاهی پراز سوال گفتم چرا
گفت اخه عروس خانم خیلی مغرورن ومن میترسم ازش بپرسم که اونم مثله من عاشقمه یا .....
لبخندی زدم وپرسیدم یا چی
جواب داد یا عشقم یه طرفه هست
خدایه من چی میشنوم عشقم پس عاشقشه😔
حسادت وغم عجیب در وجودم به تلاطم دراومده بود وحس میکردم داره وجودم اتیش میگیره چقدر دوست داشتم اون دختر خوشبخت رو میدیم وبهش بگم چقدر جایگاهت رویای هرشبم بوده
هزاران سوال تو ذهنم رژه میرفت
ولی اخه چی بپرسم
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
وصیتنامه شهید حمیـد احدی🌸🍃
.
سلام به کسانیکه این نوشتهها را میخوانند و میشنوند، بنا داشتم که چیزی به عنوان وصیت بنویسم چون نه برای دنیا کار کردهام نه برای آخرت توشهای دارم و نه ارثی به جا گذاشتهام ولی چون قبلاً هم یک یادداشتی نوشته بودم اگر به دستتان رسیده بنا به صلاحدید مادرم عمل کنید.
مادرم را از تمام جهات وصی خود قرار میدهم برای یادآوری تا حد توان مراسم مرا ساده برگزار کنید مادر و خواهر مهربانم مثل زینب باشید و پیامرسان شهدا، پدر عزیزم تو نیز حسینوار مقاوم باش صبر کن که خدا با صابران است، برادر بزرگوارم امیدوارم مرا ببخشی و حلال کنی و مانند امام سجاد(ع) پیام شهادت را به مردم برسانی. بدانید که خدا هر چه بخواهد آن خواهد شد و بس.
درباره شهید
در شهريور سال 1341 ه ش در زنجان متولد شد . پدرش ، نقاش بود . حميد در نزد مادر بزرگش به فراگيري قرآن و احكام اسلامي پرداخت . دوره ابتدايي را در دبستان فردوسي (شهيد چمران فعلي ) در سال هاي 1354 – 1348 گذراند . به خاطر بازيگوشي درسال دوم دبستان مردود شد . پس از پايان دوره ابتدايي به مدرسه راهنمايي توفيق رفت و با پشت سر گذاشتن اين دوره در دبيرستان ارفعي ديپلم گرفت .
با آغاز انقلاب اسلامي ، حميد به همراه چند تن از دوستانش چوبدستي مي ساختند و در مقابله با نيروهاي گاردشاهنشاهي از آنها استفاده مي كردند . بعد از پيروزي انقلاب همزمان با تحصيل در پايگاه 21 شهيد مطهري فعاليت مي كرد و به كلاسهاي مذهبي مي رفت و در درس حاج شيخ آقا خاني و آقاي متقي حاضر مي شد .
با پيروزي انقلاب اسلامي ، بعد از پايان دوران دبيرستان و اخذ ديپلم ، حميد به مدت كوتاهي به عنوان حسابدار در شهرداري مشغول به كار شد . با شروع جنگ تحميلي از شهرداري كناره گيري كرد و به بسيج پيوست و پس از گذراندن دوره آموزش نظامي به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست .
در اين زمان به حميد پيشنهاد شد آن پاسبانهايي را كه تو را دستگير و شكنجه كردند شناسايي كن ، گفت :آن زمان آنها اختيار داشتند هر كاري مي كردند . اگر قرار باشد من هم در اين زمان كه اختيار دارم آنها را به مجازات برسانم چه فرقي با آنها دارم .
حميد پس از گذشت مدت كوتاهي از ورود به سپاه به فرماندهي گردان منصوب شد .
آغاز فعاليت حميد در سپاه با ايجاد نا امني در كردستان همزمان بود.او براي مقابله با ضد انقلاب به كردستان رفت ومدتي با آنها جنگيد .بعدبازگشت و در پايگاه هاي شهيد دستغيب ، امير المومنين (ع) و حسينيه به خدمت مشغول شد .اومدتي بعد دوباره به كردستان رفت وحماسه هاي زيادي از خود به يادگار گذاشت . يك ماموريت چند ماهه به جبهه جنوب رفت . پس از اين ماموريت بار ديگر به كردستان رفت و تا لحظه شهادت در اين منطقه ماند .
حميد در طول دوران حضور در مناطق جنگي دو بار مجروح شد ؛ يك بار از ناحيه پا و بار ديگر از ناحيه دست و سينه ، ولي هيچ يك از اين صدمات او را از جبه و جنگ غافل نكرد . اغلب افرادي كه با حميد در ارتباط بودند دو صفت بارز براي ا و بر مي شمردند : اول نظم و انظباط، دوم شجاعت . يكي از همرزنمانش مي گويد : او به قدري شجاع بود كه هر گز از دشمن نمي هراسيد و نترسيد . روزي ما را به نزديكي عراقي ها برد به نحوي كه حس مي كرديم هر لحظه ممكن است به اسارت عراقي ها در آييم .
حميد علاقه شديدي به امام حسين (ع) داشت ،طوري كه هر سال در روز عاشورا به رسم زنجانيها در جبهه حليم مي پخت و بين رزمندگان توزيع مي كرد .
حميد احدي به همراه چند تن از دوستانش از جمله محمد رضايي از اولين كساني بودند كه مراسم زيارت عاشورا را در زنجان به راه انداختند و در پايگاه هاي اين شهر به تدريس اصول عقايد و قرآن پرداختند . به ياد امام حسين(ع) اين بيت از شعر را در پشت ماشين خود نوشته بود :
از حسن روي يوسف دستي بريده بودند
از حسن دلبر ما سر ها بريده باشد
حميد ، عاشق امام خميني بود و عشق به ولايت را انگيزه گرايش خود به سوي جهاد و مبارزه مي دانست . او فرمانده گردان بود بي آنكه لحظه اي از مقام خود سوء استفاده كند . به نيروهاي تداركات گفته بود : وقتي غذا و وسايل مي آورند ابتدا به نيرو ها بدهند و بعد به مركز فرماندهي بياورند . بار ها در حال واكس زدن پوتين هاي نيروهاي تحت امرش ديده شده بود .
در عمليات بدر ، گردان امام سجاد تحت فرماندهي حميد احدي يكي از گردانهاي خط شكن بود و در يكي از سخت ترين محور ها عمل مي كرد . احدي در كنار پل شناور اسكله غسل شهادت كرد . سپس در حدود ساعت 3 بعد از ظهر به سنگر رفت و چون ناهار نخورده بود ، مقداري برنج سرد خورد و براي شناسايي به خط مقدم رفت كه در اثر اصابت تركش گلوله توپ به صورتش، به شهادت رسید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️🍃
سلام به دوستان مجازی عزیز
لطفا یداوی کار یا ماما خونگی خوب و مجرب برای اصلاح لگن و رحم و ناف در محدوده تهران یا کرج معرفی کنید همراه شماره تلفن و آدرس
با تشکر
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقتتون بخیر
پسرم يازده سالش و خوراک خوبی نداره و لاغر دکتر تغذیه بردیم تاثیری نداشت میخواستم دکتر غدد تو مشهد معرفی کنید لطفا
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت دوستان
من ۳۶ سالمه دو تا بچه دارم
خواهشمندم اگه کسی تجربه ی نتیجه داده شده داره کمکم کنه
خیلی ریزش مو دارم و کف سرم و کل موهام خیلی چربه هر روز سرم رو میشورم باز فرداش چربه ..دکتر هم رفتم
اصلا درست نشد با اون داروهای خیلی گرون ..فقط با خوردن داروهایی که داد صورتم لک خیلی زیادی گرفته افتضاح..روی سرم ب حدی خالی شده که فرق سرم ب پهنهی انگشت دسته ..بیشتر...اگه کسی تجربه ی درست داره ..یا دکتری که واقعا کار بلده خواهشمندم کمکم کنه ..پیشاپیش از لطفتون ممنون ..اجرتون با بی بی فاطمه زهرا علیهاالسلام
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقتتون بخیرببخشیدمن سوالی دارم خیلی اضطراری هست اگه میشه جوابموبدیدمن ی خانم۳۳ساله هستم پسری۱۲ساله دارم که کلاس ششم هست مشکل من اینجاشروع میشه خواهشن خوب دقت کنیدبعدجواب بدیدپسرخیلیییی تودرساش ماشالله زرنگه کل کلاسشون۳۶نفرهستن که پسرمن به قول آقاشون نفردومه الان بعضی وقتامن توپی وی معلمشون پیام دادم بهش که مثلاپسرمن این سوال ریاضی رونمیدونه یاایافرداامتحان چی دارن یاهرچی چون خودش توگروه اعلام کردن که هرکی سوالی داره پی وی پیام بده الان من هفته ای۲بارازش که سوال پرسیدم این اقامعلم دست ازسرمن برنمیداره همش میام میده ویس میفرسته الکی حال احوالپرسی میکنه اونم بدموقع مثلاساعت۱۱شب به بعدهمش سوال ازمن میپرسه مثلاجنتابچه داری همسرت چیکاره است وضع مالیتون چطوره ازاین حرفا میگه من مجردم هنوززن ندارم کلاازاین حرفاتحویل من میده آخه من چکارکنم اگه شوهرم بفهمه چی که نمیشه اینجورپیامهابچه هم هست۲۴سالشه الان شمابگیدواقعامن چکارکنم دیگه جرات نمیکنم سوال درموردپسرم ازش بپرسم ول کن نیس سوالهای بی ربط میپرسه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشید دو تا سوال از خواهرا داشتم خواستم ببینم نظرشون چیه اول اینکه وقتی مثلا قرآن میخونم یا چند تا سوره مثلا کوثر نذر میکنم دارم میگم یک دفعه میبینم روسریم افتاده آیا اشکال داره واینکه یه مقدار آرد داریم پشه زده خواستم ببینم دیگه قابل استفاده نیست ممنونم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام و درود میگم یه خواهر زاده ای دارم تقریبا یک سالی هست نامزد کرده عقدهستند خودش خیلی کم تحمل و زود عصبی میشه البته داروی آرام بخش هم میخوره وقتی عصبانی میشه همه وسایل مخصوصا موبایلش رو میشکنه یا به سرو صورتش کتک میزنه گریه میکنه بعد آروم میشه و دوباره عذر خواهی میکنه الان خانمش ناراحته از این وضعیتش خیلی هم ولخرج هست بخاطر همین بگو نگوها خانمش پیشنهاد طلاق داده نظر شما چیه ادامه بدن یا جدا بشن
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت همه ی اعضای گروه
خواستم از خانمای عزیز سوال کنم شخصی تو گروه هست که با ذخیره تخمدان یک صدم درصد تونسته باشه باردار شه، دکتر برام قرص اوابوست تجویز کردن ولی قبل از اون بهم گفتن که احتمال بارداری با این درصد ذخیره تخمدان تقریبا امکان نداره، فقط از نظر پزشکی و اگر خدا بخواد ما کاره ای نیستیم، خیلی وقته که اقدام کردم ولی باردار نشدم. ۳۸ سالمه و وقتی آزمایشات رو دیدن گفتن هورمون ها علائم یائسگی زودرس رو نشون میدن. من هنوز فرزندی ندارم و اینکه نمیخوام از تخمک اهدایی استفاده کنم.
#ایدی_ادمین 👇👇🌻🌻
@adminam1400
44.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مواظب مایت های رختخواب باشید!!!
✅ در این ویدیو دکتر بنی آدم در مورد مایت ها و موجودات ریز اطراف محل زندگی و رختخواب ها که در شدت گرفتن آلرژی بسیار موثر هستند صحبت می کنند.
این پست رو با عزیزانتون به اشتراک بذارین ❤️
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام به دوستان مجازی عزیز لطفا یداوی کار یا ماما خونگی خوب و مجرب برای اصلاح لگن
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام خوبی گلم واقعا مرسی از کانالت
راجب داستان فرشته خانوم خیلی ناراحت شدم و خیلی گریه کردم گناه داشتن واقعا 😭😭حقشون این زندگی و پایان تلخ نبود خدا بیامرزتشون 😔🖤
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام به خواهری که گفته فرزندش سینه نمیگیره شیر میدوشه من دو دختر دارم یکی24یکی14هر دو سینه رو ول کردن من هم به زور شیر دوشیده وبا قاشق وسرنگ میدادم فقط موقع خواب سینه میگرفتن تا اینکه بزرگتر شدن ومنوشناختن سینه گرفتن فقط صبور باش به گفته بهداشت 5 ماهگی فرنی وغذا شروع کردم تازه شیشه پستونک هم نمیگرفتن فقط سینه روبدوش تا خشک نشه🙏🙏
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خواهری که گفته سردی بلغمی داری من خودم اینطور بودم صدای شکم و ببخشید آروغ زدنو.... باید زیره، زنیون رازیانه بگیر پودر کرده وبعد غذاها با آب ی قاشق م خوری کف لمه کنی ویا بجوشون بخوری همراه چای یا با آب جوش زنجفیل و دارچین وفلفل سیاه بخور، شبها یک عدد سیر خورد کن با آب قورت بده،، سریجات کمتر بخوری، حتی آب برا بلغمی ها سم هست تا تشنه نشدی آب نخور، میوه سعی کن نخوری، سبزیجات خوبه، گلاب هل زعفران درست کن بخور فقط وگرمیجات تا مدتی بعد که دیدی بهتر شدی کمتر کن ولی وگرمیجات ول نکن🙏🙏
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام برای اون خانمی که شوهرش حشیش مصرف میکنه میتونه تونت اطلاعات کامل رابدست بیاره حشیش یه مواد مخدر سنتی مثل تریاکه ترکش راحت راز مواد صنعتی اگه مصرفش کم باشه وتفریحی بکشه تغییری درظاهر ایجاد نمیکنه فقط بعد کشیدن یه سرخوشی وسرحالی موقت بهش دست میده برارابطه هم مشکلی نداره برا خودش ضرر داره
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام و عرض ادب خدمت اعضای گروه وحبیبه خانم که این گروه عالی را تشکیل دادن واقعا ازتون ممنونم در مورد داستان فرشته واقعا خیلی خیلی دردناک بود در مرحله اول وقتی ناصر به زبان آورد که عاشق فرشته است باید خود عمه فرشته تهدیدش میکرد بهش بفهموند که یک بار دیگر در موردفرشته این حرف نزنه در مرحله دوم پدر بزرگ فرشته وقتی دخترش گفت که شوهرم عاشق فرشته شد و عمه حرف بدبه فرشته زداولا باید جلو دخترش میگرفت تو دهنی بهش میزد که دیگه از این حرفها به فرشته نزنه باید طلاقشو از ناصر میگرفت که ناصر دوباره تو اون خونه نره و حرفشو تکرار نکنه در مرحله سوم باز هم پدر بزرگ کوتاهی کرد باید زمانی که ناصر امد خونش و گفت امد خواستگاری باید از خونش بیرونش میکرد نه اینکه سکوت کنه وباید بهش بفهموند که فرشته عقد کرده شاهینه تا شاهین مجبور نشه و برادرش را بکشه و در آخر عمه فرشته چطور به خودش اجازه داد با این بلایی که شوهرش سر خانوادش آورد دوباره باهاش زندگی کنه برای سلامتی امان زمان صلوات
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خسته نباشید خدمت ادمین عزیز من واقعا ناراحت شدم برا سرنوشت شاهین وفرشته ولی مقصر اصلی صبا عمه بچه ها وقتی دید شوهرش اینقد پست وهرزه است چرا طلاق نگرفت وادامه داد بدتر ازاون بعد مرگ بچه ها دوباره رفته با اون مرتیکه آشغال داره زندگی میکنه یعنی اینقد کنبود شوهر داشت یا قحطعی شوهر اومده دوطفل معصوم نابود شدن خدا لعنت کنه صبا وشوهرش
ملکه ی خوشبختی هستم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خدمت حبیبه خانوم و با تشکر از زحماتشون،
روی سخنم با خانمهای عزیزی هست که حجاب خودشون رو رعایت نمیکنن،عزیزای من،میدونید شما خواسته یا نا خواسته،زندگی خیلی از زوجهارو نابود میکنید،باعث میشید با نمایش بدنتون،با آرایش صورتتون،با خنده هاتون،با صدای کشیده و نازک حرف زدنتون،دل مردهای نامحرم رو میبرید،میدونید خیلی از مردها،همه ی کارها و حرکات و رفتار شما رو توی ذهنشون ضبط میکنن و همش به شما فکر میکنن،و دیگه خانمشون به چشمشون نمیاد،شما خواسته یا ناخواسته با زینتهاتون با بی حجابیتون،باعث سردی مرد نسبت به زندگیش و خانوادش میشید،خیلی وقتها باعث طلاق میشید،باعث،جدایی فرزند از پدر و مادر میشید،باعث دربه دریه یک زن میشید،به خودتون بیایید،دنیا رو فساد گرفته،از خدا بترسید،ما خانمها اگه مراقب حجاب و رفتار خودمون باشیم،مردها هم جرعت خیلی از کارهارو نخواهند داشت،متاسفانه،در بیشتر طلاقها و حتی قتلهاو دعواها رد پای یک زن حتما،هست،اگه به دنیای آخرت ایمان ندارید،که صد در صد دنیای آخرت هست،شرافت داشته باشید،اینهمه مریضی و گره های کور زندگی و بی برکتی،افسردگی و چه کنم چه کنم ها،ریشه در اینکه،خیلی از دستورات خدا رو نادیده میگیریمه،بخاطر اینکه با کاشت ناخن و مژه،تموم سنگینی های غسلها برگردنمون هست،خواهرم خودتو گول نزن،کاشت ناخن و مژه حرامه و مانع غسل و وضو میشه،بخاطر لذتهای زود گذر،خدا رو فراموش نکنیم،وای به حالمون با این افکار غرب گرایی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
✅ #سالم_نگهداشتن_کبد:
✍ غلات کامل، میوهها و سبزیجات تازه، پروتئین بدون چربی، لبنیات و چربیهای سالم را انتخاب کنید .
✍ غذاهایی مانند گریپفروت، بلوبری، آجیل و ماهیهای چرب مزایای بالقوهای برای #کبد دارند .
✍ فیبر کافی دریافت کنید: فیبر برای تقویت و کمک به #عملکرد_کبد ضروری است، میوهها و سبزیجات تازه و غلات کامل منابع عالی فیبر هستند که در رژیم غذایی شما گنجانده میشوند .
✍ هیدراته بمانید : هر صبح ناشتا دو لیوان آب ولرم بنوشید و اطمینان حاصل کنید که روزانه آب کافی می نوشید تا کبد خود را در حالت هیدراته نگه دارد .
❌غذاهای چرب، شیرین و شور را محدود کنید، غذاهایی که سرشار از چربی، قند و نمک هستند میتوانند به مرور زمان بر عملکرد منفی کبد تأثیر بگذارند⚠️
❌غذاهای سرخ شده و فستفودها نیز میتوانند بر به خطر انداختن سلامت کبد شما تأثیر بگذارند⚠️
✍ عرق کاسنی، عرق خارشتر، عرق بید و عرق شاه تره نیز از عرقیات مفید در بیماری #کبد_چرب هستند(می شود همه را باهم مخلوط نمود) .
✍ مصرف روزانه یک لیوان شربت سرکه انگبین تاثیر چشمگیری در #پاکسازی_کبد و دستگاه گوارش، افزایش انرژی بدن و رفع نفخ معده، کمک به درمان کبد چرب، رفع گلو درد و تسکین سرفه دارد .
✍ هرروز کمی قهوه بنوشید : ثابت شده است که قهوه خطر #بیماریهای_کبدی مانند سیروز و #سرطان_کبد را کاهش میدهد، این با جلوگیری از تجمع چربی و کلاژن، دو عامل در #بیماری_کبد، عمل میکند .
🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊
🍯 #خواص_عسل_کوهستانی
1_ #عسل_کوهی و لیمو :👈 ضد سرماخوردگی
2_ عسل کوهی و دارچین :👈 نشاط آور و تقویت کننده بدن
3_ عسل کوهی و زنجبیل :👈 ضددرد معده
4_ عسل کوهی و میخک :👈 ضد درد دندان
5_ عسل کوهی و پرتقال و شیر:👈(مالیدنی) نرم کننده پاشنه پا
6_ عسل کوهی و شکرسرخ :👈(مالیدنی)ضد خشکی پوست
7_ عسل کوهی و ماست :👈 (مالیدنی)ضد آکنه و جوش
8_ عسل کوهی و آب نارگیل :👈 استحکام عضلات
9_ عسل کوهی و لیمو ترش :👈 کاهش وزن
10_عسل کوهی و زردچوبه :👈 (نگه داشتن دردهان) ترمیم زخم های دهانی
11_ عسل کوهی و سرکه :👈 شست و شوی سینوس ها
12_ عسل کوهی و آب پرتقال :👈 ضد اضطراب
13_ عسل کوهی و آناناس :👈 کمک به ترک سیگار
14_عسل کوهی و برگ بو و کرفس:👈 تسکین درد شکم
15_ عسل کوهی و روغن کرچک :👈 قطع سکسکه
16_ عسل کوهی و دارچین:👈 رفع بوی بد دهان (دهانشویه خانگی)
17_خوردن روزی سه قاشق عسل کوهی اصل ومورد اطمینان( درسه وعده): 👈 ازمبتلاشدن به بیماری های گوناگون ونیز ابتلابه ویروس هایی چون کرونا، سالس، ابولا، آنقلوانزا و...پیشگیری می کند وحتی دراین موارد درمان کننده نیز خواهدبود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌یکی از دلایلی که نباید در طبیعت زباله ریخت🚯
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
عالم متقى مرحوم حاج ميرزا محمد صدر بوشهرى نقل فرمود هنگامى كه پدرم مرحوم حاج شيخ محمد على از نجف اشرف به هندوستان مسافرتى نمود، من و برادرم شيخ احمد در سن شش هفت سالگى بوديم ، اتفاقا سفر پدرم طولانى شد به طورى كه آن مبلغى كه براى مخارج به مادر ما سپرده بود تمام شد و ما بيچاره شديم .
طرف عصر از گرسنگى گريه مى كرديم و به مادر خود مى چسبيديم ، پس مادرم به من و برادرم گفت وضو بگيريد و لباس ما را طاهر نمود و ما را از خانه بيرون آورد تا وارد صحن مقدس شديم ، مادرم گفت من در ايوان مى نشينم شما هم به حرم برويد و به حضرت امير عليه السلام بگوييدپدر ما نيست و ما امشب گرسنه ايم و از حضرت خرجى بگيريد و بياوريد تا براى شما شام تدارك كنم .
شرافت علما
ما وارد حرم شديم جوج سر به ضريح گذاشته عرض كرديم : پدر ما نيست و ما گرسنه هستيم دست خود را داخل ضريح نموده گفتيم خرجى بدهيد تا مادرمان شام تدارك كند، مقدارى گذشت اذان مغرب را گفتند و صداى قدقامت الصلوة شنيدم ، من به برادرم گفتم حضرت امير عليه السلام مى خواهند نماز بخوانند (به خيال بچگى گفتم حضرت نماز جماعت مى خوانند) پس گوشه اى از حرم نشستيم و منتظر تمام شدن نماز شديم ، كمتر از ساعتى كه گذشت شخصى مقابل ما ايستاد و كيسه پولى به من داد و فرمود به مادرت بده و بگو تا پدر شما از مسافرت بيايد هرچه لازم داشتيد به فلان محل (بنده فراموش كردم نام محلى را كه حواله فرمودند) مراجعه كن . و بالجمله فرمود مسافرت پدرم چند ماه طول كشيد و در اين مدت به بهترين وجهى مانند اعيان و اشراف زادگان نجف معيشت ما اداره مى شد تا پدرم ازمسافرت برگشت .
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
شنيدم از عالم عامل و فاضل كامل جناب حاج شيخ محمد رازى مؤ لف كتاب آثارالحجه و غيره كه فرمود شنيدم از جناب سيدالعلماء مرحوم حاج آقا يحيى (امام جماعت مسجد حاج سيد عزيزاللّه در تهران ) و از جمعى ديگر از اهل علم كه نقل فرمودند از مرحوم حاج شيخ ابراهيم مشهور به صاحب الزمانى كه فرموده روز تولد حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام (11 ذيقعده ) قصيده اى در ولادت و مدح آن حضرت گفتم و از خانه بيرون آمدم به قصد ملاقات نايب التوليه كه قصيده ام را براى او بخوانم . چون عبورم از صحن مقدس افتاد با خود گفتم نادان ، سلطان اينجاست كجا مى روى ؟ قصيده ات را براى خودشان چرا نمى خوانى ؟!
پس ، از قصد خود پشيمان و تائب شدم و به حرم مطهر مشرف شدم و قصيده ام را مقابل ضريح مقدس خواندم ، پس عرض كردم يا مولاى از جهت معيشت در فشارم ، امروز هم عيد است اگر صله اى عنايت فرماييد بجاست ناگاه از سمت راست كسى ده تومان در دست من گذاشت ، گرفتم و عرض كردم يا مولاى كم است ، فورا از سمت چپ كسى ده تومان ديگر در دستم گذاشت ، باز عرض كردم كم است ، ده تومان ديگر در دستم گذاشتند، خلاصه تا شش مرتبه استدعاى زيادتى كردم و در هر مرتبه ده تومان مرحمت فرمودند (البته ده تومان آن زمان مبلغ قابل توجهى بوده است )
چون مبلغ شصت تومان را كافى ديدم ، خجالت كشيدم كه باز طلب زيادتى كنم ، پول را در جيب گذاشته تشكر كردم و از حرم مطهر خارج شدم ، در كفشدارى عالم ربانى مرحوم حاج شيخ حسنعلى تهرانى را ديدم كه مى خواهد به حرم مشرف شود، مرا كه ديد در بغل گرفت و فرمود حاج شيخ خوب زرنگ شده اى با حضرت رضا عليه السلام نزديك شده و روى هم ريخته ايد، تو شعر مى گويى و آن حضرت به تو صله مى دهد، بگو چه مبلغى صله دادند؟
گفتم شصت تومان ، فرمود حاضرى شصت تومان رابدهى و دو برابر آن جراج بگيرى ؟ قبول كردم شصت تومان را دادم وايشان 120 تومان به من مرحمت فرمود، بعدا پشيمان شدم كه آن وجهى كه امام مرحمت فرمودند چيز ديگر بود، خدمت شيخ برگشتم و آنچه اصرار كردم ايشان معامله را فسخ نفرمود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#داستان_یک_اشتباه ❌
شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم
همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم
همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی
بهترین مادر دنیا هم میشی
بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی
اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم
بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
کانال مخصوص #متاهلین میباشد❌❌❌
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
سلام به تمام دوستان
بچه ها یه چیز واسم سوال شده ...، چیزی که واقعا به هیچ وجه نمیتونم جواب سوالم رو پیدا کنم!، من فکر میکنم یکی از پسراهای فامیل دورمون که اختلاف سنیمون ۳ ساله و نیمه، یه جورایی دوستم داره. از ایشون اطلاعات زیادی ندارم و فقط میدونم که پسر خوبیه (بنا به تعریفات بعضی از افراد فامیل).
یه چند دقیقه نشستم با خودم عاقلانه فکر کردم، که آیا نگاه هاش از روی علاقه س یا نگاه معمولیه، آیا سلام نکردن هاش دلیل خاصی داره؟ یا به خاطر اینه که بهش سلام نمیکنم اونم سلام نمیکنه؟
دقت که کردم دیدم هیچ شواهد و دلایل عقلانی واسه اینکه ایشون به من علاقه داره پیدا نکردم و فقط حسم بهم میگه که ازت خوشش میاد! نمیدونم چرا ؟
من کلا دختر درس خونی هستم، آدم مذهبی هستم (یعنی اینکه واجبات مثل نماز و اهل دوستی با جنس مخالف نبودن و چیزهای دیگه). نمیخوام وقت و عمرم رو صرف کسی کنم که نمیدونم میاد خواستگاریم یا نه، نمیخوام پس فردا که پشت سرم رو نگاه میکنم،بگم ای کاش به حسم اعتماد نمیکردم. ای کاش فرصت های زندگی و خواستگارهام رو به خاطر این پسر از دست نمیدادم.
راستش رو بخوایین، خودم از این پسر فامیل دورمون خوشم میاد واسه ازدواج. البته من ۴ سالی هست که از ایشون خوشم میاد. ولی نه واسطه دارم نه هیچی، خودمم نمیخوام چه به طور مستقیم و چه غیر مستقیم این کار رو کنم. اصلا خوشم نمیاد.
فقط به خدا گفتم اگه به صلاحمونه و خوشبخت میشیم، بیاد خاستگاریم البته به صورت رسمی. ولی در حال حاضر خانواده ی اون پسر یکی از دخترهای فامیل شون رو دوست دارن و میخوان به عنوان یک کیس به برادرشون معرفی کنن و فکر کنم معرفی کردن.
اصلا جگرم کباب شد از این موضوع، و تصمیم گرفتم فراموشش کنم، فراموش که نمیشه، اصلا دیگه بهش فکر نکنم. چون شاید اون پسر منو اصلا دوست نداشته باشه. خیلی دلم واسه روزها و وقت هایی که بهش فکر میکردم میسوزه.
من به خاطر ایشون اواخر سال اول دبیرستان و کل سال دوم دبیرستان فقط به ایشون فکر میکردم، و افت تحصیلی پیدا کردم.
ولی سال سوم و سال پیش دانشگاهی و همچنین الان، وضعیت روحی و درسیم برگست به روال قبل و خوب پیش رفت و خوب داره پیش میره خدا رو شکر.
گاهی اوقات به یادش می افتم ولی این جوری نیست که منو از درس و زندگی و هنرهای دیگه بندازه و غافل کنه.
نمیخوام بهش فک کنم، چی کار کنم؟
اگه سهم من یه پسر دیگه باشه، دلم واسه اون پسر میسوزه، چون به جای اینکه عشق اولم باشه، عشق دوممه.
البته من وقتی ازدواج میکنم فقط و فقط عشق و علاقه به همسرم دارم و فکرم فقط متوجه همسرمه نه فرد نامحرم دیگری. که این اسمش میشه خیانت. که من اصلا اهل خیانت نیستم.
و دیگه گفتم قبل ازدواج، اجازه ی عاشق شدن به خودم ندم، یعنی تا وقتی کسی ازم خاستگاری نکرده بهش حسی نداشته باشم. چون من پسر نیستم که بتونم از فرد مورد علاقم خاستگاری کنم،البته دختر میشه خاستگاری کرد ولی من دوست ندارم.
بگین من چی کار کنم؟ تا تصویرش اومد به ذهنم، فکرم رو به چی مشغول کنم؟
#ایدی_ادمین 👇🌻🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام به دوستان مجازی عزیز لطفا یداوی کار یا ماما خونگی خوب و مجرب برای اصلاح لگن
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام خسته نباشید .نظرم در باره داستان فرشته خیلییییی دلم سوخت به خاطر سرنوشت بدی که داشت .ولی تعجبم از عمش این چطور عمه ایی بود بعد از این همه بلا که شوهرش سر خودش وخانوادش اورد باز هم داره باهاش زندگی میکنه اصلا چطور در کنار همچین مردی ارامش داره .اصلا همچین عمه هایی وجود داره .
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻
سلام به تمام عزیزان گروه برای خانمی مینویسم که ۲تابچه داره و داخل روستا زندگی میکنه و از همسرش ناراحته عزیز دل خداروشکر کن که همسرت خیانت کار نیست و اهل مواد هم نیست وگفتی کاش خواهر داشتی عزیزم بعضی وقتا مصلحت خدا همینه الان خودم خواهر دارم منو خون به جیگر کرده یه بلاهایی سرم آورده ۲ساله همیشه خداروشکر کن که شوهر خوبی داری اصلا ناشکری نکن به همسرت محبت کن
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻
سلام خانومی که گفته موهای سرش هر چقدر میشوره فرداش بازم چربه توی شامپو سرکه سیب طبیعی بریز .ماهی ۲ بار هم حنا بزار رو سرت فوق العاده جواب میده☺️ حنا چربی پوست و مو را تنظیم میکنه
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻
سلام دوستان خدمت اون خانمی که روغن گراز را پیشنهاد میدن برا درد بدن عرض کنم:
عزیز دلم روغن گراز حرامه حرامه حرامه.
مثل اینکه بگی روغن سگ یا گربه برای درد بدن خوبه😒
خدا در هیچ حرامی شفا قرار نداه،پس به جای اون از سلطان روغنها( روغن سیاه دانه)یا روغن بادام تلخ یا ترکیب هردو استفاده کنید.
برا من این دو روغن شفا بخش بوده حتما امتحان کنید. هم برا مفصلها و هم برا درد کمر و گردن عالی عمل میکنه🌸
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻
خدمت اون برادری که مشکل ریوی داره و ۴ یا ۵ تومن در ماه حقوق داره هم عرض کنم برادر عزیزم تو میتونی تغییر شغل بدی. مثلا نگهبان جایی بشی و در کنارش کارتم انجام بدی. هستند دخترایی که باشرایط شما کنار بیان و بخوان باهات زندگی کنن. ناامید نباش
از خدا کمک بخاه.
والا تو همین گروه چقدر هستن که از خدا یه شوهر سالم میخان.
برا مشکل ریه تون به دکتر خیر اندیش مراجعه کنید
هر دردی در این دنیا یه درمانی داره نگران نباشید
اون برادری که التهاب روده دارن هم خدمتشون عرض کنم :عزیز دلم به لباس سفید وصله قرمز نمیزنن.
اون خانم نیمه گمشده شما نیست .اون صرفا یک دوست همدرد بوده.رهاش کن بهش فکر نکن. شما احتیاج به یک همدم دارید نه همدرد.روی بیماریتون زوم نکنید. به یکی از اطبا سنتی مشهور مراجعه کنید و درمان را از اونجا شروع کنید.یکی دکتر مثل روا زاده دکتر خیر اندیش، آیت الله تبریزیان( پدر طب اسلامی ایران )باور کن اینا کسایی را درمان کردن که تو کشورهایی اروپایی بهشون جواب رد دادن.
از یاد خدا غافل نشو چون فقط با ذکر خدا به آرامش میرسی.
برات آرزوی موفقیت میکنم و از خدا خواهان یک زندگی پر از نشاط برای شما و همه اعضای درد کشیده ی گروه را دارم🤲
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻
سلام درجواب پسر ۳۰ ساله که بیماری ریوی دارید شما ننوشتی از کدوم شهر هستی ممکن یه دختر خانمی بخاد باشما ازدواج کنه
پسرم دکتر خیر اندیش میگن کسانی که ناراحتی ریه دارن بجای اب در قلیون عرق نعناع بریزه وهیچگونه اتش وتنباکویی بالاش
نباشه روزی چند بار استفاده کن
ان شاءالله که یه دختر خوب کارمند تو همین گروه پیدا بشه وبا شما ازدواج کنه
دکتر مسجدی تو تهران متخصص ریه هس که مریضی که ۲۰ درصد ریه اش کار میکرده ۸۰ درصد کار میکنه
ان شاءالله که پولدار بشی وبری کربلا وامام حسین شفات بده درگاه خدا ناامیدی نیست
پسرم منم برای خوشبختیت وسلامتیت دعا میکنم به همین زودی امام زمان ظهور خواهد کرد و مشکلات تمام مسلمان حل میکن
روزی ۱۰۰بار صلوات برای فرج وسلامتی اقا صاحب زمان بفرست و اقا هم برای سلامتی شما دعا میکند به امید فرج به زودی
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻
سلام برهمه
خانمی که بچه ۴ ماهه داری وضعیفه شیرت کمه سیر نمیشه باید شیر کمکی بدهی
چون شیرت بادست میدوشی وبه بچه میدی شیر سینه ات روز بروز کم میشه دراثر مک زدن شیر زیاد میشه بذار بچه خیلی گرسنه بشه ودرعالم خواب شیر بهش بده بلکه بخوره
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 نسرین من میخاستم عشقشو از دلم بیرون کنم ولی انگار بدتر شدم چرا اخه چرا...
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
نسرین
خودمو با برگه ها مشغول کردم ولی ذهنم درگیرش بود حالم بدبود ولییییی اون نبایدهیچی میفهمید من باید قوی باشم تواین افکار بودم که صداش بلند شد وگفت میدونید خانم اصلانی این دختر خانم که میخاام ازش خاستگاری کنم خیلی دختر باشخصیت با کمالات و.....
پرسیدم و... چی لبخندی زد وگفت وزیباست ومن همیشه محو جمالشم
وااای خدایه من این منم که هنوز نفس میکشم باشنیدن این حرفها چرا هنوز قلبم میتپد چرا هنوز جان دربدن دارم
اب دهانمو فرو دادم وگفتم انشالله مبارکتون باشه
بازم لبخندزد وگفت خانم اصلانی شما میتونید کمکم کنید.
با تعجب پرسیدم من.....-????چه کمکی
جواب داد. شما ازش بپرسین که اونم تمایل داره وارد زندگیم بشه
گفتم اخه من که نمیشناسمش
لبخند دلنشینی رولبهاش نقش بست وگفت اتفاقا میشناسینش خوب هم میشناسین
تمام همکارهای زن توشرکت رو یهلحظه توذهنم مرور کردم ینی کیو میگه ذهنم به جایی خطور نداد گفتم واقعا نمیدونم کیو میگید
بلند شد اومد سمت میزم درست روبه روم ایستاد وگفت اون دختر الان روبه روم نشسته وداره با تعجب به من نگاه میکنه 🙈🙈
واااای خدایه من چی میشنوم چی گفت شاید واسه چند ثانیه هزار بار جمله اخرشو تووذهنم مرور کردم --اون دختر الان روبه روم نشسته وداره با تعجب منو نگاه میکنه----
نمیدوستم چی بگم یا چیکار کنم فقط بلند شدم وبه طرف در رفتم خودمو به دستشویی رسوندم اب رو باز کردم وچند بار اب به صورتم زدم خودمو اینه نگاه کردم این منم
خدایه من چی شنیدم ینی درست شنیدم یا دارم خواب میبینم
چه حسه قشنگیه حسه عشق وچقدر زیباست وقتی امید به وصال یار در وجود ادم رنگ میگیره بهت زده بودم نمیدونستم چکار کنم برگردم تواتاق اصلن نمیتونستم یا نرم نمیشد که
چندتا نفس عمیق کشیدم مقنعه مو مرتب کردم ورفتم سمت اتاقم
وارد شدم پشت میزش نشسته بود تا منو دید بلند شد وسلام کرد جواب دادم وبدون اینکه نگاهش کنم رفتم پشت میزم نشستم وخودمو مشغول برگه ها کردم صداش تواتاق پیچید خانم اصلانی ببخشید واقعا من واقعا نمیدونستم چطور ازتون خاستگاری کنم ولی به هر جهت رو پیشنهادم فکر کنید واگه هر سوالی دارین میتونین ازم بپرسین من هیچ سوالی ازشما ندارم چون واقعا عاشقتون شدم وفقط وفقط به وصال شما فکر میکنم وبعد شمارشو آورد رویه میزم گزاشت اینم شمارمه میتونید بهم زنگ بزنید
اگه هم خاستین همین الان یا هروقت دیگه باهم یه قراری بزاریم وبیشتر باهم اشنابشیم
نمیدونم چی شد که بی مقدمه گفتم پس مشگل من چی
لبخند زیبایی رولبهاش جا گرفت وگفت مشگل چه مشگلی من مشگلی نمیبینم گفتم مشگل به این بزرگی رو نمیبینین دستم😞😔
سرشو نزددیک اورد وگفت آدم عاشق این چیزهارو فقط زیبایی میبینه من هیچ مشگلی. نمیبینم واگه هم به زعم تو مشگله من هیچ مشگلی بااین قضیه ندارم من فقط تورو میخام وبهترین کسی که میتونه منو خوشبخت کنه. فقط توهستی
گفتم خانوادت چی مطمئن باش اونا مخالفن
جواب داد اتفاقا با مادرم همش از تو میگم اونم عاشقت شده وهرروز میگه پس کی قراره عروس گلمو ببینم ومن منتظر همچین روزی بودم که فقط مادونفر تواتاق باشیم ودیروز متوجه شدم که ترابی امروز مرخصیه
خیلی خوودمو جدی نشون میدادم ولی تودلم غوغایی بود بهترین لحظاتمو داشتم زندگی میکردم گفت خوب جوابم چی شد
با شرم سرمو پایین انداختم وگفتم من بباید فکرهامو بکنم وبیشتر بشناسمتون
لبخندی زد رفت پشت میزش وگفت پس بهم زنگ. بزن ودیگه هیچ حرفی نزدیم ولی همش نگاهاش روم سنگینی میکرد
خلاصه ایشون فقط یه برادر کوچکترداشتن پدر ومادر تحصیلکرده وموقعیت خیلی عالی وبلاخره اومدن خاستگاری ومن تویه ابرها بودم ازشدت خوشحالی ازاینکه دارم لخظه به لحظه به وصال یار نزدیک میشم
وبلاخره خطبه عقد مارو واسه همیشه کنار هم قرار داد وواسه اولین بار گرمای دستهاشو که دستهامو محکم گرفته بود حس کردم
گرمایی شعف اور و وصف ناپذیر.....
برق چشمهاش که تو چشمهام خیره مونده بود وزمزمه میکرد نسرینم تو زیباترینی
تومراسم جشنم دست مصنوعی گذاشتم واسه اولین بارولباس سفید عروس وتمام فامیل انگشت به دهن مونده بودن از شوهر زیبای مهندسم وخانواده بافرهنگش و...وضع مالی خیلی خوبی که داشتن بهترین تالار وبهترین مراسم و...و...
من نه تنها نسبت به ابجیهام بلکه نسبت به کل دخترهای فامیل خوشبختر شدم وهمه. تو تالار با حیرت وحسرت نگاه میکردن (من تو مراسم عقدشون نبودم ولی یه دوست دیگم که بود میگفت نسرین به قدری زیبا شده بود یه تیکه ماه شده بود اینقدر که خوشگل بود)
نسرین متولدسال -1359هست والانم دوتا بچه داره وخیلیییی خوشبخت داره زندگی میکنه وهنوزهم شوهرش عاشقشه
درضمن مادرشوهروپدر شوهرش هم خیلیییی مهربون ونسرینو مثله دختر نداشتشون دوست دارن
ونتیجه اینکه خدا واقعا اگه یه چیزو ازآدم میگیره هزاران نعمت دیگه عوضش میده..
#پایان ✅✅✅
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸