داوود رقی میگه پیش امام صادق بودم آقا تشنه شد آب طلب کرد آب آوردن برای آقا
تا از آب نوشید دیدم یاد تشنگی جد غریبش افتاد چشماش پر اشک شد فرمود داود! لعنت خدا بر قاتلین حسین!
هر بنده ای که آبی بنوشه یاد تشنگی حسین ما کنه قاتلین رو لعنت کنه خدای متعال صدهزار حسنه براش می نویسه صد هزار گناهشو پاک می کنه صد هزار بار درجه شو بالاتر می بره ...
هر وقت نزد امام صادق علیه السلام نام حسین برده می شد آن روز کسی
لبخند بر لب ایشان نمی دید ...
امام صادق علیه السلام به فضیل فرمود من این مجالس شما رو دوست دارم ...
🔰چند پرده از عشق امام صادق علیه السلام به سیدالشهدا علیه السلام
1⃣بازخوانی روایت مسمع:
امام صادق علیه السلام به مسمع کردین فرمود: از حسین علیهالسلام یاد می کنی؟
عرض کرد بله آقا
فرمود بی تابی هم می کنی؟
گفت: بله آقا به خدا قسم طوری گریه میکنیم که اهل و عیالم اثر آن را در من مشاهده میکنند، و از غذا خوردن می افتم!
فرمود: رحمت خدا بر اشک های تو، تو گریه کن واقعی هستی!
بعد فرمود: مسمع! لحظه مرگ میبینی پدران من میان به بالینت!
[یعنی پیغمبر میاد امیرالمومنین میاد] و سفارش تو رو به ملک الموت می کنند ... .
2⃣در روایت دیگه فرمود:
خود ابی عبدالله به گریه کنانش نگاه می کنه رحمت واسعه خدا جوشش می کنه میگه خدایا گناهان این گریه کن ما رو ببخش!
3⃣جعفر بن عفان اومد خدمت آقا امام صادق علیه السلام
آقا فرمودند شنیدم تو شعر های خوبی در مرثیه ابا عبدالله می خوانی
شروع کرد به خواندن
دیدن اشک امام صادق و حضار جاری شد
طوری که قطرات اشک روی صورت حضرت و محاسن مبارک رو گرفت
فرمود: جعفر والله ملائکه مقرب خدا اینجا حاضر بودن و روضه تو رو می شنیدن
اونها هم مثل ما یا بیش از ما گریه می کردند ...
4⃣راوی میگه تو مجلس امام صادق علیه السلام بودیم اسم ابی عبدالله رو بردیم دیدیم گریه امام صادق شروع شد
ما هم به گریه افتادیم
قدری که گذشت سر مبارک رو بلند کرد فرمود خود ابی عبدالله فرموده انا قتیل العبره هیچ مومنی یاد من نمیافته مگر اینکه اشکش جاری میشه ...
5⃣داوود رقی میگه پیش امام صادق بودم آقا تشنه شد آب طلب کرد آب آوردن برای آقا
تا از آب نوشید دیدم یاد تشنگی جد غریبش افتاد چشماش پر اشک شد فرمود داود! لعنت خدا بر قاتلین حسین!
هر بنده ای که آبی بنوشه یاد تشنگی حسین ما کنه قاتلین رو لعنت کنه خدای متعال صدهزار حسنه براش می نویسه صد هزار گناهشو پاک می کنه صد هزار بار درجه شو بالاتر می بره ...
6⃣ ابن قولویه نقل می کنه ابو عماره مرثیه خوان میگه: هر وقت نزد امام صادق علیه السلام نام حسین برده می شد آن روز کسی
لبخند بر لب ایشان نمی دید ...
9⃣ امام صادق علیه السلام به فضیل فرمود من این مجالس شما رو دوست دارم ...
برای دیدن منابع این روایات به این آدرس و پیام های بعد رجوع کنید:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/311
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
🔸رویکردهای مختلف به مرثیه سرایی آل الله
صفحه ۱ از ۲
مدت زیادی است که در پی نوشتن کلماتی در این باب هستم و منتظر مجالی که ظاهرا حاصل نمی شود!
با مطالعه دفتر نخست کتاب عاشورا پژوهی دیدم الحمدلله مولف گرامی بحث بسیار خوبی در این باب داشته اند که می تواند محل مناسبی برای تکمیل مباحث در این باره باشد و از افراط و تفریط در این باره جلوگیری کند.
در ادامه رویکردهای مختلفی درباره مرثیه سرایی اهل بیت (علیهم السلام) ذکر می شود که باید دید چطور می توان به مسلک صحیحی در این باب دست پیدا کرد؟
۱. رویکرد غرض ورزانه معاندان
طبعا کسانی که با اصل دین یا انقلاب عناد دارند درپی نفی تمام گزاره ها در این باب هستند.
اینان که نه در گزاره های معرفتی خود (در باب اعتقادات) و نه در سبک زندگی خود (مانند فیلم، رمان و امثال آن حتی نمایشنامه های تاریخی) اتکایی به متون دینی یا حتی اسناد تاریخی ندارند، در باب مرثیه سرایی به اصطلاح کاسه داغ تر از آش، و کاتولیک تر از پاپ می شوند و در پی (سند روضه) می گردند.
برخی از این افراد نیز از آنجا که سهم مداحان در پیشبرد اهداف انقلاب را می بینند ناجوانمردانه اصل مساله را از بین می برند یا محل تردید قرار می دهند.
۲. رویکرد جاعلانه
این نقطه مقابل رویکرد گذشته است.
برخی از افراد از پیش خود یک داستان خیالی می سازند و آن را به عنوان مقتل نقل می کنند و جالب اینکه اگر کسی هم داستانی بسازد سریعا (کپی و اجرا) می کنند.
البته جعل داستان با زبان حال تفاوت دارد که در جای دیگر باید مورد توجه قرار گیرد.
۳. رویکرد روشنفکر مآبانه
اين رویکرد با هر چیزی که به سبک تفکر یا سبک زندگی او نسازد نگاه سلبی دارد.
البته این رویکرد روشنفکرانه را می توان به دو قسم مارکسیستی و لیبرالیستی تقسیم کرد.
با این توضیح که برخی از اینها رویکرد مبارزاتی دارند و مثلا با روضه هایی مانند آب طلب کردن رابطه برقرار نمی کنند و برخی بر عکس سعی در ترویج یک چهره صلح کل و غیر انقلابی از امام حسین دارند و به زعم خودشان می خواهند خشونت را نفی کنند.
البته هر دو از این تفکر در یک نگاه با هم اتفاق دارند و آن نفی جنبه های ماورایی ماجرای عاشورا است.
این گروه طبعا روضه هایی مانند نزول ملائكه و ... را بر نمی تابند.
همچنین اینان به مانند گروه اول سخت گیری های عجیب سندی در روضه ها دارند در حالیکه پیوسته دل به تخیلات رمان نویسان و نمایشنامه نویسان و بلکه متفکران غربی داده اند اما از آنها سندی برای اثبات سخنانشان طلب نمی کنند.
۴. رویکرد چاپ محورانه!
برخی اگرچه نگران جعل هستند اما هر مطلبی که در هر کتاب آمده باشد را به مثابه یک سند می پندارند.
۵. رویکرد قهرمان محورانه!
اینان می پندارند از ماجرای عاشورا فقط باید قهرمانی ها را ذکر کرد و مظلومیت اهل بیت را نعوذ بالله به مثابه (ذلت) می انگارند.
حال آنکه مظلومیت اگر در میدان نبرد باشد نه نقطه ضعف بلکه افتخار است.
نقل این مظلومیت ها هم فواید مختلفی برای فرد و اجتماع دارد که در جای خود مورد بحث خواهد بود
۶. رویکرد مصیبت محورانه
اینان جنبه های حماسی و سیاسی عاشورا را فراموش کرده و گمان می کنند نباید از عاشورا عبرت گرفت و آن را الگوی زندگی امروز قرار داد. اینان شمر زمان و حبیب بن مظاهر زمان خویش را نمی شناسند.
۷. رویکرد محتوا گرایانه
اینان بدون توجه به وجود اسناد تاریخی بر برخی وقایع، ماجرا را با عقل خود می سنجند و نفی و اثبات می کنند.
به عنوان مثال وقتی ماجرای آب خواستن علی اکبر (علیه صلوات الله) را از سید الشهدا نقل می کنی، می پرسند چگونه ممکن است حضرت در چنین شرایطی آب طلب کند؟ در حالیکه میان عاشق و معشوق رموزی است که اهل محبت به نیکی آن را در می یابند. علاوه بر اینکه وقتی اسناد مقتل گویای یک اتفاق هستند که با عقل و شرع منافاتی ندارد چه جای انکارهای بی دلیل است؟
۸. رویکرد سند محورانه بدون توجه به محتوا
برخی هر روایتی را در کتب دیدند نقل می کنند غافل از اینکه در صحت یک روایت صرفا داشتن سند کافی نیست بلکه محتوای آن باید با مسلمات دینی یا تاریخی سازگار باشد.
۹. رویکرد فقهی رجالی سخت گیرانه
برخی از عالمان بزرگوار با همان روشی که روایات فقهی یا عقیدتی را مورد بحث قرار می دهند روایات مقتل را مورد سنجش قرار می دهند.
غافل از آنکه روش سنجش متون دینی یا بلکه هر متنی در باب معارف حقیقی یا دستورات عملی یا ابحاث تاریخی متفاوت است.
در ابحاث حقیقی ما درپی واقع هستیم به عنوان مثال می خواهیم حقیقت معاد را بشناسیم برای رسیدن به حقیقت باید به قطع رسید.
در باب دستورات عملی ما نیاز به تعبد داریم.
🔸ادامه در صفحه بعد
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔸رویکردهای مختلف به مرثیه سرایی آل الله
صفحه ۲ از ۲
اما در ابحاث تاریخی و بسیاری از مباحث دیگر می توان با جمع قراین به یک نظریه رسید.
همچنین می توان بنابر روایات من بلغ یا تسامح در ادله سنن در این ابحاث وارد شد.
اصولا در باب مرثیه سرایی ما نه می خواهیم خدا را دوتا کنیم نه می خواهیم پیغمبر بیاوریم.
بلکه ذکر مصایب آل الله یک ضرورت مکتبی سیاسی و حتی یک ضرورت در باب محبت آل الله است که ما در مقتل شناسی در پی مصادیق مصایب هستیم.
روش تحقیق در چنین مبحثی متفاوت با مباحث مرتبط با معارف واقعی یا دستورات عملی است.
لذا می توان از روایات، اسناد تاریخی، اعترافات دشمنان، اشعار شاعران صدر شهادت حضرت و حتی شهودات و مکاشفات یا نقل قول عالمان مذهب اهل بیت استفاده کرد.
همچنین این اسناد را می توان در یک قالب هنری همراه با زبان حال همراه کرد که البته در همه اینها باید مصالح اسلام، تشیع، جامعه و حتی مصالح مجالس اهل بیت و مخاطبان را در نقل و کیفیت نقل رعایت کرد.
علاوه بر اینکه مبانی فقهی رجالی که برخی مسلم می انگارند الزاما اجماعی نیست و چه بسا تفاوت هایی که در روش رجالی امام ، آیت الله خویی و آیت الله بهجت (رضوان الله علیهم) و دیگران وجود دارد.
۱۰. رویکرد عالمانه
با توجه به توضیحات بالا می توان به رویکرد صحیح رسید که ویژگی های آن را می توان این چنین فهرست کرد:
ا. در این روش متون دینی با گزاره های مارکسیستی یا لیبرالی یا به تعبیری مادی گرایی تحریف نمی شود.
ب. برای نقل داستان به منابع مورد اعتماد مراجعه می شود.
ج. مطالب مستندی که با مسلمات معارف سازگار نباشد نقل نمی شود و البته هر مطلبی به سادگی و دلایل واهی (از قبیل سازگار نبودن با اوهام و افکار شخصی یا قومی و ...) کنار گذاشته نمی شود.
د. در این نگاه، قهرمانی شهدای کربلا همراه با مظلومیت و غربت آنان و نیز عواطف آنان همراه با حماسه و سیاست و عرفان، توامان دیده می شوند.
ه. در این رویکرد با شناخت درست از صورت مساله در سنجش سند های روایت ها به اندازه لازم در مقام اکتفا می شود که در بالا اشاره ای به آن شد.
البته این نوشته را در سطح یک ابراز دغدغه ببینید که عجالتا خدمتتان تقدیم شد و انشاالله عالمان بزرگوار بدون افراط و تفریط این مباحث را پیگیری بفرمایند.
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
یکی از احادیث بسیار مهم در باب مقتل امام حسین (علیه السلام) مقتل شیخ صدوق است ایشان در کتاب امالی در روز تاسوعا و عاشورای سال ۳۶۸ قمری این مقتل را به سند خویش از امام صادق (علیه السلام) از امام باقر و ایشان از امام سجاد (علیهما السلام) نقل می فرمایند.
این مقتل اگرچه مختصر است اما به جهت نقل شیخ صدوق از معصوم علیه السلام دارای ارزش والایی است.
ر، ک: الامالی صدوق ص۱۵۰
می توانید از طریق آدرس ذیل نیز این نقل را مشاهده فرمایید:
https://adr3.ir/WR6
آدرس همین مطلب در سایت کتابخانه فقاهت:
https://lib.eshia.ir/15033/1/215
ترجمه این حدیث شریف:
https://lib.eshia.ir/12692/1/150
توجه می فرمایید که این حدیث در مجلس سی ام نقل شده است و در مجلس سی و یکم نیز احادیث دیگری در مقتل حضرت نقل شده است.
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
🔰نوحه خوانی جبرئیل برای سیدالشهدا
🔹روح القدس که پیش لسان فرشته هاست
از پیروان مرثیه خوانان کربلاست
این ماتم بزرگ نگنجد در این جهان
آری در آن جهان دگر تیر این عزاست
کرده سیاه حله نور این عزای کیست
خیرالنسا که مردمک چشم مصطفاست
بنگر به نور چشم پیمبر چه میکنند
این چشم کوفیان چه بلا چشم بیحیاست!
وحشی بافقی
🔸بحار الانوار نقل می کند:
جبرئیل به آدم آموخت که بگو «یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن والحسین و منک الاحسان»
حضرت آدم تا نام حسین را بر زبان آورد اشکش جاری شد و قلبش شکست!
پرسید برادرم جبرئیل! در هنگام ذکر این نام پنجم قلبم شکست و اشکم جاری شد!
جبرئیل فرمود ای آدم این فرزند تو به مصیبتی دچار می شود که مصیبت های دیگر در نزد آن کوچک است!
آدم پرسید: چه مصیبتی!
جبرئیل شروع به مرثیه سرایی برای حسین کرد و فرمود:
آدم او را تشنه، غریب و تک و تنها می کشند! هیچ یاوری و کمک کاری ندارد!
ای کاش او را میدیدی که فریاد میزند: واعطشاه! وا قلة ناصراه!
طوری که عطش بین او و آسمان مانند دود مانع می شود ولی کسی او را جز با شمشیر جواب نمی گوید و جز شربت مرگ به او نمی دهند.
سپس سر او را مانند قربانی از پشت سر ذبح می کنند و خانواده او را به اسارت میبرند و سرهای شهیدان را به همراه بانوان حرم او در شهرها می گردانند.
این چنین در علم خدای منان گذشته است.
اینجا بود که آدم و جبرئیل و مانند مادر فرزند از دست داده برای حسین گریه کردند!
متن:
بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج44 ؛ ص245
وَ رَوَى صَاحِبُ الدُّرِّ الثَّمِينِ فِي تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى- فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ «1» أَنَّهُ رَأَى سَاقَ الْعَرْشِ وَ أَسْمَاءَ النَّبِيِّ وَ الْأَئِمَّةِ ع فَلَقَّنَهُ جَبْرَئِيلُ قُلْ يَا حَمِيدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ يَا عَالِي بِحَقِّ عَلِيٍّ يَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ يَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ مِنْكَ الْإِحْسَانُ فَلَمَّا ذَكَرَ الْحُسَيْنَ سَالَتْ دُمُوعُهُ وَ انْخَشَعَ قَلْبُهُ وَ قَالَ يَا أَخِي جَبْرَئِيلُ فِي ذِكْرِ الْخَامِسِ يَنْكَسِرُ قَلْبِي وَ تَسِيلُ عَبْرَتِي قَالَ جَبْرَئِيلُ وَلَدُكَ هَذَا يُصَابُ بِمُصِيبَةٍ تَصْغُرُ عِنْدَهَا الْمَصَائِبُ فَقَالَ يَا أَخِي وَ مَا هِيَ قَالَ يُقْتَلُ عَطْشَاناً غَرِيباً وَحِيداً فَرِيداً لَيْسَ لَهُ نَاصِرٌ وَ لَا مُعِينٌ وَ لَوْ تَرَاهُ يَا آدَمُ وَ هُوَ يَقُولُ وَا عَطَشَاهْ وَا قِلَّةَ نَاصِرَاهْ حَتَّى يَحُولَ الْعَطَشُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ السَّمَاءِ كَالدُّخَانِ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ وَ شُرْبِ الْحُتُوفِ فَيُذْبَحُ ذَبْحَ الشَّاةِ مِنْ قَفَاهُ وَ يَنْهَبُ رَحْلَهُ أَعْدَاؤُهُ وَ تُشْهَرُ رُءُوسُهُمْ هُوَ وَ أَنْصَارُهُ فِي الْبُلْدَانِ وَ مَعَهُمُ النِّسْوَانُ كَذَلِكَ سَبَقَ فِي عِلْمِ الْوَاحِدِ الْمَنَّانِ فَبَكَى آدَمُ وَ جَبْرَئِيلُ بُكَاءَ الثَّكْلَى.
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
🔰حدیثی زیبا درباره کیفیت حضور اهل بیت بر بالین مومن در هنگام مرگ و سوالات نکیر و منکر
صفحه ۱ از ۲
از امام عسکری علیه السلام نقل شده است که فرمود:
مؤمنی که ولایت محمد و آل پاک او را دارد و علی (علیه السلام) را که مانند پیامبر عمل می کند را بعد از محمد به عنوان امام خود انتخاب کرده است ؛ و علی (علیه السلام) را آقای خود گرفته است و اقوال او را تصدیق و افعال او را صواب می داند و از او اطاعت میکند به اطاعت کسی که او را از ذریه پاک او برای امور دین و سیاستش میخواند، زمانی که از امر خدای تعالی امری [یعنی مرگ] بر او عارض میشود که قابل ردّ کردن نیست و از قضای او چیزی بر او فرود آید که قابل بازداشتن نیست و ملک الموت و اعوان او نزد وی حاضر میشوند، نزد سر خود محمد رسول الله (ص) را میبیند و در طرف دیگر خود علی سید اوصیا را میبیند و نزد پای خود در یک سمت امام حسن سبط سید انبیا و در جانب دیگر امام حسین سید همه شهیدان علیهما السلام است و در اطراف او بعد از اینان، برگزیدگان از خواص و محبانشان حضور دارند؛ همانها که سروران این امت هستند،
بعد از سروران خود از آل محمد (ص) بیمار مؤمن به آنان نظر میکند و آنان را مورد خطاب قرار میدهد به گونه ای که خدا صوت او را از گوشهای حاضرین در بستر احتضارش میپوشاند، همان طور که رویت ما اهل بیت و رویت خواص ما از
چشمهای آنان محجوب گشته تا ایمانشان به ولایت از حیث ثواب بزرگتر گردد به خاطر شدت رنج و محنتی که بر آنان است؛
پس مؤمن میگوید: ای رسول پروردگار عزت! پدر و مادرم به فدایت باد!
ای وصی رسول پروردگار رحمت! پدر و مادرم به فدایت باد!
ای شیر بچگان محمد و دو شیر او! ای دو فرزند و نواده او! ای دو آقای جوانان اهل بهشت که به رحمت و رضوان خدا نزدیک هستید! پدر و مادرم به فدایتان باد!
ای گروههای نیکان از اصحاب محمد و علی و دو فرزندشان علیهم السلام خوش آمدید!
چقدر اشتیاق من به شما زیاد بود و چقدر سرور من اکنون از دیدن شما زیاد گشته!
ای رسول خدا! این ملک الموت است که بر من حاضر شده و من در جلالت خودم در سینه او شکی ندارم به خاطر جایگاه تو و جایگاه برادرت!
پس رسول خدا (ص) میفرماید: بله چنین است؛
پس رسول خدا (ص) روی به ملک الموت نموده و میفرماید:
ای ملک الموت! وصیت خدا را در باب احسان به دوست و خادم و محب و ایثارگر ما بپذیر!
پس ملک الموت میگوید: یا رسول الله! به او امر کن که نظر کند به آن چه خدا در بهشت برایش مهیا کرده؛
پس رسول خدا (ص) به او میفرماید: باید به بالا نظر نماید و به آن چه خردها بر آن محیط نمی گردد و قابل شمارش و محاسبه نیست، نگاه کند!
پس ملک الموت میگوید: چگونه آسان نگیرم به کسی که چنین ثوابی دارد؟ در حالی که این محمد و عزیران او هستند که زائران او هستند؛
ای رسول خدا! اگر خدا مرگ را گردنه ای قرار نداده بود که به آن بهشت نمی رسد مگر کسی که از آن بگذرد، من به سمت قبض روح او نمی رفتم ولی این خادم و محب تو به تو و سایر انبیا و رسولان خدا و اولیای او که به خاطر حکم خدای متعال مرگ را چشیده اند، تأسی نموده است؛
پس محمد (ص) میگوید: ای ملک الموت! برادر ما را بگیر که ما او را به تو سپردیم؛ پس وصیت به خیر ما را در حق او بپذیر؛
سپس پیامبر و همراهان او به سوی باغهای بهشت اوج میگیرند در حالی که پرده و حجاب از چشم آن مؤمن بیمار برداشته شده،
پس آن مؤمن آنان را در بهشت میبیند بعد از آن که دور بستر او بودند؛
پس میگوید: ای ملک الموت! سریع باش و روح مرا بگیر و مرا این جا نگذار! زیرا من نمی توانم نسبت به دوری محمد و عزیزانش صبر کنم! مرا به آنان ملحق ساز؛
پس در این هنگام ملک الموت روح او را میگیرد و مثل جدا شدن مو از آرد از تنش جدا میکند و اگر شما میبینید که او در شدت است، او در شدت نیست بلکه او در راحتی و لذت است؛
پس وقتی وارد قبرش میگردد جماعت ما را آن جا میبیند.
و وقتی منکر و نکیر به نزد او میایند، یکی از آنان به دیگری میگوید: این محمد و علی و حسن و حسین و برگزیدگان از اصحاب ایشانند که نزد این رفیق ما هستند؛ پس ما باید برای آن دو خضوع به خرج دهیم؛
پس میآیند و بر محمد و علی جداگانه سلام میکنند و سپس بر حسنین سلام میکنند و آن دو را در آن سلام شریک میسازند؛ سپس بر سایر اصحاب ما که همراه ما هستند سلام میکنند
و سپس میگویند: ای رسول الله! ما زیارت تو را در بین خواص خود از این خادم و دوستت دیدیم و اگر خدا نمی خواست فضل خود را در حق ملائکه ای که در این محضر هستند و ملائکه ای که بعد از ما سخن ما را میشنوند ظاهر سازد، ما از او سؤال شب اول قبر نمی کردیم؛ ولی امر خدا را ناچار باید امتثال کرد؛
ادامه در صفحه بعد
از شرح بی نهایت
https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔸ادامه حدیث:
صفحه ۲ از ۲
سپس از آن مؤمن سؤال میپرسند و میگویند:
پروردگارت کیست؟ دینت چیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟ قبله ات کجاست؟ پیروان و برادران تو کیستند؟
پس میگوید: خدا پروردگار من است و محمد پیامبرم و علی وصی محمد امام من است و کعبه قبله من و مؤمنین ولایت مدار محمد و علی و آل آن دو که دشمنان دشمنان آن دو هستند، برادران من هستند؛
گواهی میدهم که معبودی جز خدای لا شریک له نیست و گواهی میدهم که محمد عبد و رسول اوست و این که برادر او علی ولیّ خداست و این که کسانی از پاکان عترت و برگزیدگان از ذریه او خلفای امت و والیان حق و برپادراندگان به راستی هستند؛
پس میگویند: بر این اعتقاد زاده شدی و بر این اعتقاد جان دادی و ان شاء الله بر این عقیده مبعوث میشوی و با کسانی که در دار کرامت خدا و محل استقرار رحمتش تولّی داشتی، خواهی بود.
رسول خدا (ص) فرمود: و اگر دشمن دوستان ما و دوست دشمنان ما باشد، و ملقب به القاب دشمنان ما باشد، وقتی ملک الموت برای قبض روح او میآید، خداوند عز و جل برای آن فاجر سرورانش را که آنان را به جای خدا ارباب گرفته متمثل میکند؛ بر آنان از انواع عذاب به قدری است که نزدیک است نگاه او به ایشان (دشمنان خدا و اهل بیت) او را هلاک کند و پیوسته از حرارت عذاب آنان به قدری که تاب آن را ندارد به ایشان میرسد؛
پس ملک الموت به او میگوید: ای فاجر کافر! اولیای خدا را با اعدائشان رها کردی! امروز چیزی را از تو بی نیاز نمی کنند و راه گریزی نداری؛
پس از عذاب به قدری بر او وارد میشود که کمترین آن اگر بر اهل دنیا تقسیم شود، آنان را هلاک میکند و سپس وقتی روانه قبرش میشود، دری از بهشت را باز میبیند که از آن در خیراتش را میبیند؛ پس منکر و نکیر به او میگویند: نگاه کن به آن چه از آن خیرات که از آن محروم شدی! سپس دری از آتش در قبرش برای او گشوده میشود که از آن در عذاب او بر او داخل میشود، پس میگوید: پروردگارا! قیامت را مرسان! پروردگارا! قیامت را مرسان!
تفسیر امام عسکری: ۲۲۱ -
متن عربی حدیث را در اینجا ببینید
از شرح بی نهایت
https://eitaa.com/azsharhebinahayat
درباره امام حسین و محرم
(مطالب گوناگون که در فهرست قرار نگرفته اند)
مقتل شیخ صدوق به نقل از امام صادق علیه السلام
فهرست مصیبات بانوان حرم حسینی در روز عاشورا
مقتل حضرت مسلم علیه السلام
اخبار به شهادت امام حسین علیه السلام در کلام امیر المومنین علیه السلام
گریه شدید امیرالمومنین علیه السلام برای عطش سید الشهدا
پیکر بی سر اباعبدالله در روز قیامت در محضر زهرای مرضیه سلام الله علیهما
تظلم زهرای مرضیه در روز قیامت برای سیدالشهدا علیه السلام
اشاره امام حسین به مصیبت زهرای مرضیه سلام الله علیها
مرثیه امام حسین علیه السلام برای امام مجتبی علیه السلام
۱۲ حدیث در فضیلت گریستن بر سیدالشهدا
۱۷ روایت در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام به نقل از امام باقر علیه السلام
قدر داني موسي بن جعفر از روضه خوان ابا عبد الله
نوحه خوانی جبرئیل برای سیدالشهدا
اعظم المصائب و گریه حضرت زهرا
مقاله طلب آب در عاشورا
روضه بازگشت ذوالجناح به نقل از امام باقر علیه السلام
سیصدو بیست و چند ضربه بر پیکر امام حسین علیه السلام
اصابت تیر به گلوی مقدس حضرت
روایت درباره تاسوعا
نکاتی مهم درباره شب عاشورا
معرفی کردن امام، خود را به مردم
معرفی کردن امام
قطع نصیحت امام توسط لشگر و واکنش حضرت
قیس بن مصهر صیداوی
فضیلت زیارت کربلا در کلام امام هادی
اگر صد فرزند می داشتم دوست داشتم نام همه را علی می گذاشیم
جمله امیرالمومنین : پدر و مادرم فدای حسین
روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔸متن عربی حدیث حضور اهل بیت بر بالین مومن
بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج6 ؛ ص173
إِنَّ الْمُؤْمِنَ الْمُوَالِيَ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الْمُتَّخِذَ لِعَلِيٍّ بَعْدَ مُحَمَّدٍ إِمَامَهُ الَّذِي يَحْتَذِي مِثَالَهُ وَ سَيِّدَهُ الَّذِي يُصَدِّقُ أَقْوَالَهُ وَ يُصَوِّبُ أَفْعَالَهُ وَ يُطِيعُهُ بِطَاعَةِ مَنْ يَنْدُبُهُ مِنْ أَطَايِبِ ذُرِّيَّتِهِ لِأُمُورِ الدِّينِ وَ سِيَاسَتِهِ إِذَا حَضَرَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى مَا لَا يُرَدُّ وَ نَزَلَ بِهِ مِنْ قَضَائِهِ مَا لَا يُصَدُّ وَ حَضَرَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانُهُ
وَجَدَ عِنْدَ رَأْسِهِ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ
وَ مِنْ جَانِبٍ آخَرَ عَلِيّاً سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ
وَ عِنْدَ رِجْلَيْهِ مِنْ جَانِبٍ الْحَسَنَ سِبْطَ سَيِّدِ النَّبِيِّينَ
وَ مِنْ جَانِبٍ آخَرَ الْحُسَيْنَ سَيِّدَ الشُّهَدَاءِ أَجْمَعِينَ
وَ حَوَالَيْهِ بَعْدَهُمْ خِيَارَ خَوَاصِّهِمْ وَ مُحِبِّيهِمْ الَّذِينَ هُمْ سَادَةُ هَذِهِ الْأُمَّةِ بَعْدَ سَادَاتِهِمْ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ
يَنْظُرُ الْعَلِيلُ الْمُؤْمِنُ إِلَيْهِمْ فَيُخَاطِبُهُمْ بِحَيْثُ يَحْجُبُ اللَّهُ صَوْتَهُ عَنْ آذَانِ حَاضِرِيهِ كَمَا يَحْجُبُ رُؤْيَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رُؤْيَةَ خَواصِّنَا عَنْ أَعْيُنِهِمْ لِيَكُونَ إِيمَانُهُمْ بِذَلِكَ أَعْظَمَ ثَوَاباً لِشِدَّةِ الْمِحْنَةِ عَلَيْهِمْ
فَيَقُولُ الْمُؤْمِنُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ رَبِّ الْعِزَّةِ
بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا وَصِيَّ رَسُولِ رَبِّ الرَّحْمَةِ
بِأَبِي أَنْتُمَا وَ أُمِّي يَا شِبْلَيْ مُحَمَّدٍ وَ ضِرْغَامَيْهِ يَا وَلَدَيْهِ وَ سِبْطَيْهِ يَا سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْمُقَرَّبِينَ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ
مَرْحَباً بِكُمْ مَعَاشِرَ خِيَارِ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ وَلَدَيْهِمَا مَا كَانَ أَعْظَمَ شَوْقِي إِلَيْكُمْ وَ مَا أَشَدَّ سُرُورِي الْآنَ بِلِقَائِكُمْ
يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا مَلَكُ الْمَوْتِ قَدْ حَضَرَنِي وَ لَا أَشُكُّ فِي جَلَالَتِي فِي صَدْرِهِ لِمَكَانِكَ وَ مَكَانِ أَخِيكَ
فَيَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص كَذَلِكَ هُوَ
فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى مَلَكِ الْمَوْتِ فَيَقُولُ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ اسْتَوْصِ بِوَصِيَّةِ اللَّهِ فِي الْإِحْسَانِ إِلَى مَوْلَانَا وَ خَادِمِنَا وَ مُحِبِّنَا وَ مُؤْثِرِنَا
فَيَقُولُ لَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ يَا رَسُولَ اللَّهِ مُرْهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَهُ فِي الْجِنَانِ فَيَقُولُ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص لِيَنْظُرَ إِلَى الْعُلُوِّ فَيَنْظُرُ إِلَى مَا لَا يُحِيطُ بِهِ الْأَلْبَابُ وَ لَا يَأْتِي عَلَيْهِ الْعَدَدُ وَ الْحِسَابُ
فَيَقُولُ مَلَكُ الْمَوْتِ كَيْفَ لَا أَرْفُقُ بِمَنْ ذَلِكَ ثَوَابُهُ وَ هَذَا مُحَمَّدٌ وَ أَعِزَّتُهُ زُوَّارُهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْمَوْتَ عَقَبَةً «2» لَا يَصِلُ إِلَى تِلْكَ الْجِنَانِ إِلَّا مَنْ قَطَعَهَا لَمَا تَنَاوَلْتُ رُوحَهُ وَ لَكِنْ لِخَادِمِكَ وَ مُحِبِّكَ هَذَا أُسْوَةٌ «3» بِكَ وَ بِسَائِرِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ الَّذِينَ أُذِيقُوا الْمَوْتَ لِحُكْمِ اللَّهِ تَعَالَى
ثُمَّ يَقُولُ مُحَمَّدٌ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ هَاكَ أَخَانَا قَدْ سَلَّمْنَاهُ إِلَيْكَ فَاسْتَوْصِ بِهِ خَيْراً ثُمَّ يَرْتَفِعُ هُوَ وَ مَنْ مَعَهُ إِلَى رَوْضِ الْجِنَانِ وَ قَدْ كُشِفَ مِنَ الْغِطَاءِ وَ الْحِجَابِ لِعَيْنِ ذَلِكَ الْمُؤْمِنِ الْعَلِيلِ فَيَرَاهُمُ الْمُؤْمِنُ هُنَاكَ بَعْدَ مَا كَانُوا حَوْلَ فِرَاشِهِ فَيَقُولُ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ الْوَحَا الْوَحَا «4» تَنَاوَلْ رُوحِي وَ لَا تُلْبِثْنِي هَاهُنَا فَلَا صَبْرَ لِي عَنْ مُحَمَّدٍ وَ أَعِزَّتِهِ وَ أَلْحِقْنی بهم
4) كلمة تقال في الاستعجال و المعنى: البدار البدار.
کیفیت حضور اهل بیت بر بالین مومن
ادامه حدیث
فَعِنْدَ ذَلِكَ يَتَنَاوَلُ مَلَكُ الْمَوْتِ رُوحَهُ فَيَسُلُّهَا كَمَا يَسُلُّ الشَّعْرَةَ مِنَ الدَّقِيقِ وَ إِنْ كُنْتُمْ تَرَوْنَ أَنَّهُ فِي شِدَّةٍ فَلَيْسَ هُوَ فِي شِدَّةٍ بَلْ هُوَ فِي رَخَاءٍ وَ لَذَّةٍ
فَإِذَا أُدْخِلَ قَبْرَهُ وَجَدَ جَمَاعَتَنَا هُنَاكَ
وَ إِذَا جَاءَهُ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ قَالَ أَحَدُهُمَا لِلْآخَرِ هَذَا مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ خِيَارُ صَحَابَتِهِمْ بِحَضْرَةِ صَاحِبِنَا فَلْنَتَّضِعْ لَهُمَا «1»
فَيَأْتِيَانِ فَيُسَلِّمَانِ عَلَى مُحَمَّدٍ سَلَاماً مُفْرَداً
ثُمَّ يُسَلِّمَانِ عَلَى عَلِيٍّ سَلَاماً مُفْرَداً
ثُمَّ يُسَلِّمَانِ عَلَى الْحَسَنَيْنِ سَلَاماً يَجْمَعَانِهِمَا فِيهِ
ثُمَّ يُسَلِّمَانِ عَلَى سَائِرِ مَنْ مَعَنَا مِنْ أَصْحَابِنَا
ثُمَّ يَقُولُونَ قَدْ عَلِمْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ زِيَارَتَكَ فِي خَاصَّتِكَ لِخَادِمِكَ وَ مَوْلَاكَ وَ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ يُرِيدُ إِظْهَارَ فَضْلِهِ لِمَنْ بِهَذِهِ الْحَضْرَةِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ يَسْمَعُنَا مِنْ مَلَائِكَتِهِ بَعْدَهُمْ لَمَا سَأَلْنَاهُ وَ لَكِنْ أَمْرُ اللَّهِ لَا بُدَّ مِنْ امْتِثَالِهِ
ثُمَّ يَسْأَلَانِهِ فَيَقُولَانِ مَنْ رَبُّكَ وَ مَا دِينُكَ وَ مَنْ نَبِيُّكَ وَ مَنْ إِمَامُكَ وَ مَا قِبْلَتُكَ وَ مَنْ شِيعَتُكَ وَ مَنْ إِخْوَانُكَ فَيَقُولُ اللَّهُ رَبِّي وَ مُحَمَّدٌ نَبِيِّي وَ عَلِيٌّ وَصِيُّ مُحَمَّدٍ إِمَامِي وَ الْكَعْبَةُ قِبْلَتِي وَ الْمُؤْمِنُونَ الْمُوَالُونَ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ آلِهِمَا وَ أَوْلِيَاؤُهُمَا الْمُعَادُونَ لِأَعْدَائِهِمَا إِخْوَانِي
أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ
وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ أَخَاهُ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّهِ وَ أَنَّ مَنْ نَصَبَهُمْ لِلْإِمَامَةِ مِنْ أَطَايِبِ عِتْرَتِهِ وَ خِيَارِ ذُرِّيَّتِهِ خُلَفَاءُ الْأُمَّةِ وَ وُلَاةُ الْحَقِّ وَ الْقَوَّامُونَ بِالصِّدْقِ
فَيَقُولَانِ عَلَى هَذَا حَيِيتَ وَ عَلَى هَذَا مِتَّ وَ عَلَى هَذَا تُبْعَثُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى وَ تَكُونُ مَعَ مَنْ تَتَوَلَّاهُ فِي دَارِ كَرَامَةِ اللَّهِ وَ مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ إِنْ كَانَ لِأَوْلِيَائِنَا مُعَادِياً وَ لِأَعْدَائِنَا مُوَالِياً وَ لِأَضْدَادِنَا بِأَلْقَابِنَا مُلَقِّباً فَإِذَا جَاءَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ لِنَزْعِ رُوحِهِ مَثَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِذَلِكَ الْفَاجِرِ سَادَتَهُ الَّذِينَ اتَّخَذَهُمُ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْوَاعِ الْعَذَابِ مَا يَكَادُ نَظَرُهُ إِلَيْهِمْ يُهْلِكُهُ وَ لَا يَزَالُ يَصِلُ إِلَيْهِ مِنْ حَرِّ عَذَابِهِمْ مَا لَا طَاقَةَ لَهُ بِهِ فَيَقُولُ لَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ يَا أَيُّهَا الْفَاجِرُ الْكَافِرُ تَرَكْتَ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ إِلَى أَعْدَائِهِ فَالْيَوْمَ لَا يُغْنُونَ عَنْكَ شَيْئاً وَ لَا تَجِدُ إِلَى مَنَاصٍ «2» سَبِيلًا فَيَرِدُ عَلَيْهِ مِنَ الْعَذَابِ مَا لَوْ قُسِمَ أَدْنَاهُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا لَأَهْلَكَهُمْ ثُمَّ إِذَا دُلِّيَ فِي قَبْرِهِ رَأَى بَاباً مِنَ الْجَنَّةِ مَفْتُوحاً إِلَى قَبْرِهِ يَرَى مِنْهُ خَيْرَاتِهَا فَيَقُولُ لَهُ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ انْظُرْ إِلَى مَا حُرِمْتَ مِنْ تِلْكَ الْخَيْرَاتِ ثُمَّ يُفْتَحُ لَهُ فِي قَبْرِهِ بَابٌ مِنَ النَّارِ يَدْخُلُ عَلَيْهِ مِنْهُ مِنْ عَذَابِهَا فَيَقُولُ رَبِّ لَا تُقِمِ السَّاعَةَ يَا رَبِّ لَا تُقِمِ السَّاعَةَ.
__________________________
(1) أي فلنتذلل و لنتخشع لهما.
(2) المناص: الملجأ و المفر.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج6، ص: 176
🔰روایتی زیبا در بیان چند صفت یکی از دوستان اهل بیت:
"الکافی: امام حسن علیه السلام برای مردم خطبه خواند و فرمود: ای مردم، از برادری که در نظر من از بزرگ ترین مردمان است، برایتان میگویم:
۱. آنچه او را در نظرم بزرگ جلوه میداد، کوچکی دنیا در نظر او بود.
۲. او از سلطه حکومت شکمش خارج شده بود، آنچه نمی یافت اشتهایش را نداشت. و چون به دست میآورد، زیاده روی نمی کرد.
۳. از سلطه حکومت شرمگاهش خارج شده بود، پس عقل و اندیشه اش را برای آن سبک نمی کرد.
۴. از سلطه حکومت جهالت خارج شده بود، پس دستش را جز از روی یقین و برای منفعت دراز نمی کرد.
۵. پر اشتها و ناراضی و دلتنگ نبود.
۶. اکثر اوقات زندگی اش ساکت بود. اگر سخن میگفت بر گویندگان چیره میگشت.
۷. در جدل وارد نمی شد و در دعوایی مشارکت نمی کرد و دلیلی را ارائه نمی کرد مگر اینکه قاضی را ببیند.
۸. از برادرانش غافل نبود و هیچ چیزی را تنها از برای خود نمی خواست.
۹. ناتوان بود و مردم او را ناتوان میپنداشتند. اگر کاری جدی به میان میآمد همچون شیر بیشه میخروشید.
۱۰. هیچ کس را نسبت به کارش در آنجا که امکان داشت عذری داشته باشد ملامت نمی کرد تا اینکه عذری حاصل شود.
۱۱. آنچه را که میگفت، خود انجام میداد و آنچه را که نمی گفت نیز انجام میداد.
۱۲. چون میان دو کاری حیران میماند و نمی دانست که کدامیک برتر است، نگاه میکرد که کدامیک به هوای نفس نزدیک تر است پس با آن مخالفت مینمود.
۱۳. از هیچ دردی جز نزد کسی که امید بهبودی میرفت، شکایت نمی کرد.
۱۴. و با هیچ کس جز کسی که از او امید خیرخواهی داشت، مشورت نمی کرد.
۱۵. دلتنگ و خشمگین و ناراضی و پر اشتها و اهل انتقام گرفتن نبود و از دشمن غفلت نمی کرد.
بر شما باد به داشتن این اخلاق نیک. و اگر قدرت انجام همه آنها را ندارید بدانید انجام کمی از آن بهتر از ترک بسیار است.
هیچ نیرو و توانی جز به واسطه خداوند نیست.
شبیه همین نقل از امیرالمومنین در نهج البلاغه نقل شده است.
الکافی ۲: ۲۳۷
کا، [الکافی] عَنِ الْعِدَّةِ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ مِنَ الْعِرَاقِیِّینَ رَفَعَهُ قَالَ: خَطَبَ النَّاسَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أُخْبِرُکُمْ عَنْ أَخٍ لِی کَانَ مِنْ أَعْظَمِ النَّاسِ فِی عَیْنِی وَ کَانَ رَأْسُ مَا عَظُمَ بِهِ فِی عَیْنِی صِغَرَ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلَا یَشْتَهِی مَا لَا یَجِدُ وَ لَا یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ فَرْجِهِ فَلَا یَسْتَخِفُّ لَهُ عَقْلَهُ وَ لَا رَأْیَهُ کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ الْجَهَالَةِ فَلَا یَمُدُّ یَدَهُ إِلَّا عَلَی ثِقَةٍ لِمَنْفَعَةٍ کَانَ لَا یَتَشَهَّی وَ لَا یَتَسَخَّطُ وَ لَا یَتَبَرَّمُ کَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَمَّاتاً فَإِذَا قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ کَانَ لَا یَدْخُلُ فِی مِرَاءٍ وَ لَا یُشَارِکُ فِی دَعْوَی وَ لَا یُدْلِی بِحُجَّةٍ حَتَّی یَرَی قَاضِیاً وَ کَانَ لَا یَغْفُلُ عَنْ إِخْوَانِهِ وَ لَا یَخُصُّ نَفْسَهُ بِشَیْ ءٍ دُونَهُمْ کَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِذَا جَاءَ الْجِدُّ کَانَ لَیْثاً عَادِیاً.
کَانَ لَا یَلُومُ أَحَداً فِیمَا یَقَعُ الْعُذْرُ فِی مِثْلِهِ حَتَّی یَرَی اعْتِذَاراً کَانَ یَفْعَلُ مَا یَقُولُ وَ یَفْعَلُ مَا لَا یَقُولُ کَانَ إِذَا ابْتَزَّهُ أَمْرَانِ لَا یَدْرِی أَیُّهُمَا أَفْضَلُ نَظَرَ إِلَی أَقْرَبِهِمَا إِلَی الْهَوَی فَخَالَفَهُ وَ کَانَ لَا یَشْکُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ مَنْ یَرْجُو عِنْدَهُ الْبُرْءَ وَ لَا یَسْتَشِیرُ إِلَّا مَنْ یَرْجُو عِنْدَهُ
النَّصِیحَةَ کَانَ لَا یَتَبَرَّمُ وَ لَا یَتَسَخَّطُ وَ لَا یَتَشَکَّی وَ لَا یَتَشَهَّی وَ لَا یَنْتَقِمُ وَ لَا یَغْفُلُ عَنِ الْعَدُوِّ فَعَلَیْکُمْ بِمِثْلِ هَذِهِ الْأَخْلَاقِ الْکَرِیمَةِ إِنْ أَطَقْتُمُوهَا فَإِنْ لَمْ تُطِیقُوهَا کُلَّهَا فَأَخْذُ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیرِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ
از شرح بی نهایت
https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔰درخواست کمک مردگان از خانواده خویش
در روایتی آمده است:
مردگان در هر شب جمعه از ماه رمضان میآیند و با صدایی اندوهناک و در حالی که گریه میکنند میایستند و ندا میدهند ای خانواده من کمک کنید ای فرزندان کمک کنید و ای خویشان کمک کنید!
چیزی به ما لطف کنید رحمت خدا بر شما باد ما را یاد کنید و ما را از دعا فراموش نکنید و به ما مهربانی کنید و بر غربت و تنهایی ما رحم کنید که ما در زندانی تنگ و اندوهی بزرگ و غم و سختی باقی ماندهایم پس به ما رحم کنید و از دعا و صدقه برای ما بخل نورزید شاید خدای متعال بر ما رحم کند قبل از اینکه شما نیز مانند ما بشوید.
پس وا حسرتا ما نیز مانند شما که اکنون توانا هستید توانا بودیم.
ای بندگان خدا بشنوید کلام ما را و ما را فراموش نکنید که فردا خواهید دانست آنچه از زیاده اموال در دست شماست در دست ما بود ولی آن را در راه اطاعت خدا انفاق نمیکردیم و از حق منع کردیم پس اکنون وبالی بر گردن ما شده است و منفعت و سود آن برای دیگران است. لطفی به ما کنید با درهمی یا نانی یا تکه نانی!
پس ندا میکنند چه زود است که شما گریه کنید بر خودتان به سودی ندهد آنچنان که ما بر خود گریه کردیم و سودی نداد پس تلاش کنید قبل از اینکه مانند ما بشوید!
القطب الراوندي في لب اللباب : كان الصادق ( عليه السلام ) في مرضه يقول : « اللهم اجعله علة ادب ، لا علة غضب ».
قال : وفي الخبر كان الموتى يأتون في كل جمعة من شهر رمضان فيقفون وينادي كل واحد منهم بصوت حزين باكياً : يا اهلاه ويا ولداه ويا قرابتاه اعطفوا علينا بشيء يرحمكم الله ، واذكرونا ولا تنسونا
بالدعاء ، وارحموا علينا وعلى غربتنا فانا قد بقينا في سجن ضيق ، وغم طويل وغم وشدة فارحمونا ولا تبخلوا بالدعاء والصدقة لنا ، لعل الله يرحمنا قبل ان تكونوا مثلنا ، فواحسرتا قد كنا قادرين مثلما انتم قادرون ، فيا عباد الله اسمعوا كلامنا ولا تنسونا فانكم ستعلمون غداً ، فان الفضول التي في أيديكم كانت في ايدينا فكنا لا ننفق في طاعة الله ، ومنعنا عن الحق فصار وبالاً علينا ومنفعته لغيرنا ، اعطفوا علينا بدرهم او رغيف او بكسرة ، ثم ينادون ما اسرع ما تبكون على انفسكم ولا ينفعكم كما نحن نبكي ولا ينفعنا ، فاجتهدوا قبل ان تكونوا مثلنا.
🔰 روایتی زیبا درباره شش صورت نورانی در قبر مومن
"محاسن: یکی از صادقین علیهما السلام فرمود: وقتی بنده مومن میمیرد و وارد قبر و برزخ میشود شش چهره ی نورانی با او وارد قبر میشوند.
در بین این شش صورت یکی از همه نورانی تر و زیباتر و بشاش تر و زیباتر است، یکی از آنها طرف راست این شخص در قبر قرار میگیرد، یکی چپ او، یکی روبروی او، یکی پشت سر او، یکی نزدیک پاهای او.
آن که از همه نورانی تر است بالای سر او میایستد.
این شخص که در قبر آرمید، این شش صورت در برابر هر حادثه و مشکلی که بخواهد به او آسیب برساند از هر طرف از وی حمایت میکنند.
آن که از همه نورانی تر است از دیگران میپرسد: شما کیستید؟ خدا جزای خیر به شما بدهد
آن که طرف راست قرار دارد میگوید: من نمازم،
و آن که طرف چپ قرار دارد میگوید: من زکاتم،
و آن که جلو او قرار دارد میگوید: من روزه ام،
و آن که پشت سر او قرار دارد میگوید: من حج و عمره ام،
و آن که نزدیک پاهای او قرار دارد میگوید: من نیکی و احسانم که به برادران مومنت روا داشتی.
بعد میگویند: تو که هستی که از ما زیباتر و خوش بوتر و با هیبت ترید؟ میگوید: من ولایت آل محمد صلوات الله علیهم هستم.
محاسن: ۲۸۸ -
اِبْنُ أَبِي نَجْرَانَ وَ اَلْبَزَنْطِيُّ مَعاً عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا مَاتَ اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنُ دَخَلَ مَعَهُ فِي قَبْرِهِ سِتَّةُ صُوَرٍ فِيهِنَّ صُورَةٌ أَحْسَنُهُنَّ وَجْهاً وَ أَبْهَاهُنَّ هَيْئَةً وَ أَطْيَبُهُنَّ رِيحاً وَ أَنْظَفُهُنَّ صُورَةً قَالَ فَيَقِفُ صُورَةٌ عَنْ يَمِينِهِ وَ أُخْرَى عَنْ يَسَارِهِ وَ أُخْرَى بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أُخْرَى خَلْفَهُ وَ أُخْرَى عِنْدَ رِجْلِهِ وَ تَقِفُ اَلَّتِي هِيَ أَحْسَنُهُنَّ فَوْقَ رَأْسِهِ فَإِنْ أُتِيَ عَنْ يَمِينِهِ مَنَعَتْهُ اَلَّتِي عَنْ يَمِينِهِ ثُمَّ كَذَلِكَ إِلَى أَنْ يُؤْتَى مِنَ اَلْجِهَاتِ اَلسِّتِّ قَالَ فَتَقُولُ أَحْسَنُهُنَّ صُورَةً وَ مَنْ أَنْتُمْ جَزَاكُمُ اَللَّهُ عَنِّي خَيْراً فَتَقُولُ اَلَّتِي عَنْ يَمِينِ اَلْعَبْدِ أَنَا اَلصَّلاَةُ وَ تَقُولُ اَلَّتِي عَنْ يَسَارِهِ أَنَا اَلزَّكَاةُ وَ تَقُولُ اَلَّتِي بَيْنَ يَدَيْهِ أَنَا اَلصِّيَامُ وَ تَقُولُ اَلَّتِي خَلْفَهُ أَنَا اَلْحَجُّ وَ اَلْعُمْرَةُ وَ تَقُولُ اَلَّتِي عِنْدَ رِجْلَيْهِ أَنَا بِرُّ مَنْ وَصَلْتِ مِنْ إِخْوَانِكِ ثُمَّ يَقُلْنَ مَنْ أَنْتِ فَأَنْتِ أَحْسَنُنَا وَجْهاً وَ أَطْيَبُنَا رِيحاً وَ أَبْهَانَا هَيْئَةً فَتَقُولُ أَنَا اَلْوَلاَيَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
از شرح بی نهایت
https://eitaa.com/azsharhebinahayat
روایتی از امام حسین علیه السلام در فضیلت قرآن
بشر بن غالب اسدی از امام حسین بن علی علیه السلام روایت کرد که فرمود:
هر کس آیه ای از کلام خدا را در نمازش به حالت ایستاده بخواند، خدای تعالی در عوض هر حرفی صد حسنه برایش مینویسد
و اگر در غیر نماز بخواند، بابت هر حرفی ده حسنه به او میدهد و اگر قرآن را بشنود، به عوض هر حرفی یک حسنه مینویسند
و اگر قرآن را در شب ختم کند، فرشتگان آسمان بر او صلوات میفرستند تا صبح کند
و اگر در روز ختم قرآن کند، ملائکه بر او درود فرستند تا شب کند و برای وی یک دعای مستجاب هست و آن بهتر است از آنچه که بین آسمان و زمین است.
پرسیدم: این پاداش کسی است که قرآن خوانده است (ولی کسی که قرآن نخوانده پاداشش چیست)؟ حضرت فرمود: ای برادر بنی اسد! خدای تعالی بخشنده و بزرگوار و کریم است. وقتی آنچه که شنیده (در حفظ دارد) بخواند، خدای تعالی همان را به او میدهد.
همچنین از امام صادق علیه السلام وارد شده که فرمود: هر کس حرفی از کتاب خدا را بدون قرائت بشنود، خدای تعالی برای او حسنه ای بنویسد و گناهی را از وی محو کند و درجه ای را به او دهد.
رَوَی بِشْرُ بْنُ غَالِبٍ الْأَسَدِیُّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام: مَنْ قَرَأَ آیَةً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ فِی صَلَاتِهِ قَائِماً یُکْتَبُ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ مِائَةُ حَسَنَةٍ فَإِنْ قَرَأَهَا فِی غَیْرِ صَلَاةٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ عَشْراً فَإِنِ اسْتَمَعَ الْقُرْآنَ کَانَ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ حَسَنَةٌ وَ إِنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ لَیْلًا صَلَّتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ حَتَّی یُصْبِحَ وَ إِنْ خَتَمَهُ نَهَاراً صَلَّتْ عَلَیْهِ الْحَفَظَةُ حَتَّی یُمْسِیَ وَ کَانَتْ لَهُ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ وَ کَانَ خَیْراً لَهُ مِمَّا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ قُلْتُ هَذَا لِمَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَنْ لَمْ یَقْرَأْهُ قَالَ یَا أَخَا بَنِی أَسَدٍ إِنَّ اللَّهَ جَوَادٌ مَاجِدٌ کَرِیمٌ إِذَا قَرَأَ مَا مَعَهُ أَعْطَاهُ اللَّهُ ذَلِکَ.
وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ [الصادق] علیه السلام قَالَ: مَنِ اسْتَمَعَ حَرْفاً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ مِنْ غَیْرِ قِرَاءَةٍ کُتِبَ لَهُ حَسَنَةٌ وَ مُحِیَ عَنْهُ سَیِّئَةٌ وَ رُفِعَ لَهُ دَرَجَةٌ.
از شرح بی نهایت
https://eitaa.com/azsharhebinahayat
روایتی در فضل قرآن از امام باقر علیه السلام که امام حسین علیه السلام نیز در سلسله سند آن هستند:
"امالی صدوق: امام باقر علیه السّلام روایت نموده که پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود:
هر که شباهنگام ده آیه تلاوت کند، در زمره غافلان نوشته نشود
و هر که پنجاه آیه تلاوت کند، در زمره ذکرگویان نوشته شود
و هر که صد آیه تلاوت کند، در زمره نمازگزاران نوشته شود
و هر که دویست آیه تلاوت کند، در زمره فروتنان نوشته شود
و هر که سیصد آیه تلاوت کند، در زمره رستگاران نوشته شود
و هر که پانصد آیه تلاوت کند، در زمره جهادگران نوشته شود
و هر که هزار آیه تلاوت کند، قنطاری برای او نوشته شود که هر قنطار پانصد هزار مثقال طلا و هر مثقال بیست و چهار قیراط است و کوچک ترین قیراط همانند کوه احد است و بزرگ ترین آن به اندازه آنچه میانه آسمان و زمین است باشد.
عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنِ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آیَاتٍ فِی لَیْلِهِ لَمْ
یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ وَ مَنْ قَرَأَ خَمْسِینَ آیَةً کُتِبَ مِنَ الذَّاکِرِینَ وَ مَنْ قَرَأَ مِائَةَ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْقَانِتِینَ وَ مَنْ قَرَأَ مِائَتَیْ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْخَاشِعِینَ وَ مَنْ قَرَأَ ثَلَاثَمِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْفَائِزِینَ وَ مَنْ قَرَأَ خَمْسَمِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْمُجْتَهِدِینَ وَ مَنْ قَرَأَ أَلْفَ آیَةٍ کُتِبَ لَهُ قِنْطَارٌ وَ الْقِنْطَارُ خَمْسُونَ أَلْفَ مِثْقَالِ ذَهَبٍ وَ الْمِثْقَالُ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ قِیرَاطاً أَصْغَرُهَا مِثْلُ جَبَلِ أُحُدٍ وَ أَکْبَرُهَا مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ [۱]
[۱]: ۱. أمالی الصدوق ص ۳۶.
از شرح بی نهایت
https://eitaa.com/azsharhebinahayat
حدیث حبابه والبیه از امام حسین علیه السلام : آیا پسرعموی من اهل نجات است؟
"بصائر الدرجات: ابو بصیر از حضرت صادق علیه السّلام نقل کرد که فرمود: وقتی مردم پیش معاویه میرفتند، حبابه والبیه خدمت حضرت حسین علیه السّلام میرسید. او زنی بسیار کوشا بود که پوست بدنش از فرط عبادت خشک مینمود. او یک روز با پسر عمویش که پسرکی کوچک بود، خدمت امام حسین علیه السّلام رسید و عرض کرد: فدایت شوم! در آنچه که خدمت شما است ملاحظه بفرمایید که آیا اسم این پسر عمویم هست و او اهل نجات است؟ امام فرمود: آری، اسم او نزد ماست و رستگار است. -. بصائر الدرجات: ۴۷
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّ حَبَابَةَ الْوَالِبِیَّةَ کَانَ إِذَا وَفَدَ النَّاسُ إِلَی مُعَاوِیَةَ وَفَدَتْ هِیَ إِلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ کَانَتِ امْرَأَةً شَدِیدَةَ الِاجْتِهَادِ قَدْ یَبِسَ جِلْدُهَا عَلَی بَطْنِهَا مِنَ الْعِبَادَةِ وَ أَنَّهَا خَرَجَتْ مَرَّةً وَ مَعَهَا ابْنُ عَمٍّ لَهَا غُلَامٌ فَدَخَلَتْ بِهِ عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام فَقَالَتْ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَانْظُرْ هَلْ تَجِدُ ابْنَ عَمِّی هَذَا فِیمَا عِنْدَکُمْ وَ هَلْ تَجِدُهُ نَاجِیاً قَالَ فَقَالَ نَعَمْ نَجِدُهُ عِنْدَنَا وَ نَجِدُهُ نَاجِیاً
مقاله حبابه والبیه را در ویکی شیعه بخوانید:
حبابه والبیه
از شرح بی نهایت
https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔰درخواست فاطمه دختر امیرالمومنین علیه السلام از جابر درباره عبادات امام سجاد علیه السلام
"امالی شیخ طوسی: فاطمه دختر امیر المؤمنین علیه السلام، چون ناراحتی حضرت زین العابدین علیه السلام را از (شدت) عبادت مشاهده کرد، پیش جابر بن عبد الله انصاری رفت و گفت:
جابر! تو از صحابه پیامبری! ما بر شما حقوقی داریم، یکی از آنها این است که اگر دیدید یک نفر از ما خود را از پرستش و عبادت زیاد به کشتن میدهد، او را تذکر دهید و بخواهید جان خود را حفظ نماید.
اینک یادگار برادرم علی بن الحسین علیهما السلام خیلی رنجور و ناتوان شده است
و از زیادی عبادت پیشانی و دو کف دست و زانوانش پینه بسته!
جابر به طرف خانه زین العابدین رهسپار شد. درب خانه، حضرت باقر - محمد بن علی علیهما السلام - با چند نفر از بچههای بنی هاشم بودند. جابر آن جناب را دید که میآید؛ گفت: راه رفتن تو شبیه راه رفتن پیامبر است، تو که هستی پسر جان؟ فرمود: من محمد بن علی بن الحسینم. جابر شروع به گریه نموده و گفت: به خدا قسم تو واقعاً شکافنده (باقر) علمی، نزدیک من بیا، پدرم به فدایت!
همین که نزدیک آمد، جابر گریبانش را باز نمود و دستش را روی سینه اش گذاشته و بوسید و صورت و گونه اش را روی آن گذاشت و گفت:
من از طرف جدت پیامبر صلی الله علیه و آله به تو سلام میرسانم. او به من دستور داد که با تو چنین کنم. و به من فرمود: تو زنده خواهی بود تا یکی از فرزندانم به نام محمد را درک کنی که شکافنده دانش است و فرمود: تو آنقدر عمر میکنی که کور میشوی و دوباره بینا خواهی شد.
سپس گفت: از پدرت برایم اجازه بگیر.
حضرت باقر علیه السلام داخل شد و جریان را عرض کرد که پیرمردی بر در خانه است و با من چنین و چنان کرد.
امام فرمود: او جابر بن عبد الله است و پرسید، از بین تمام بچهها فقط با تو چنان گفت و چنان کرد؟
عرض کرد: بلی! فرمود: قصد بدی نداشته، خواسته است خون تو را به گردش آورد. بعد به جابر اجازه ورود را داد.
جابر داخل شد و دید حضرت از عبادت زرد و ناتوان شده است. امام علیه السلام از جای حرکت نمود و احوالپرسی شایانی از جابر کرده، او را پهلوی خود نشاند.
جابر شروع به صحبت نموده و گفت: یا ابن رسول الله! مگر نمی دانی خداوند بهشت را برای شما و دوستانتان آفریده و جهنم را برای دشمنان و مخالفین شما؟ پس چرا این قدر خود را ناراحت میکنی.
زین العابدین علیه السلام فرمود: «ای همراه پیامبر! مگر جدم نمی دانست که آمرزیده شده است؟ چرا در عبادت کوشش میکرد - پدر و مادرم فدایش - تا جایی که ساق پاهایش ورم کرد؟. به ایشان گفتند: با اینکه خدا گناه گذشته و آینده ات را بخشیده، باز چنین عبادت میکنی؟ فرمود: بنده شاکر خدا نباشم؟»
وقتی جابر دید سخنش در آقا اثری ندارد عرض کرد: یا ابن رسول الله! پس جان خود را حفظ کن! تو از خانواده ای هستی که خداوند به واسطه آنها بلا را دفع میکند و رنج و ناراحتی را برطرف مینماید و از آسمان باران میفرستد.
امام فرمود: جابر! من از روش پدر و جدم صلوات الله علیهما دست بر نمی دارم تا آن دو را ملاقات کنم. جابر به کسانی که حضور داشتند گفت: من در میان اولاد انبیاء چون علی ابن الحسین علیهما السلام ندیده ام، مگر یوسف بن یعقوب علیهما السلام را؛ به خدا قسم، فرزندان علی بن الحسین علیهما السلام بهتر از فرزندان یوسف بن یعقوب هستند. از این خانواده است آن کسی که زمین را پر از عدل و داد مینماید چنانچه پر از ستم شده است.
امالی طوسی: ۶۳۶ -
از شرح بی نهایت
https://eitaa.com/azsharhebinahayat
متن روایت بالا👆👆👆
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام: أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ لَمَّا نَظَرَتْ إِلَی مَا یَفْعَلُ ابْنُ أَخِیهَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بِنَفْسِهِ مِنَ الدَّأْبِ فِی الْعِبَادَةِ أَتَتْ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حَرَامٍ الْأَنْصَارِیَّ فَقَالَتْ لَهُ یَا صَاحِبَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ لَنَا عَلَیْکُمْ حُقُوقاً مِنْ حَقِّنَا عَلَیْکُمْ أَنْ إِذَا رَأَیْتُمْ أَحَدَنَا یُهْلِکُ نَفْسَهُ اجْتِهَاداً أَنْ تُذَکِّرُوهُ اللَّهَ وَ تَدْعُوهُ إِلَی الْبُقْیَا عَلَی نَفْسِهِ وَ هَذَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بَقِیَّةُ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ قَدِ انْخَرَمَ أَنْفُهُ وَ ثَفِنَتْ جَبْهَتُهُ وَ رُکْبَتَاهُ وَ رَاحَتَاهُ إِدْءَاباً مِنْهُ لِنَفْسِهِ فِی الْعِبَادَةِ فَأَتَی جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بَابَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام وَ بِالْبَابِ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام فِی أُغَیْلِمَةٍ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ قَدِ اجْتَمَعُوا هُنَاکَ فَنَظَرَ جَابِرٌ إِلَیْهِ مُقْبِلًا فَقَالَ هَذِهِ مِشْیَةُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ سَجِیَّتُهُ فَمَنْ أَنْتَ یَا غُلَامُ قَالَ فَقَالَ أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فَبَکَی جَابِرٌ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ ثُمَّ قَالَ أَنْتَ وَ اللَّهِ الْبَاقِرُ عَنِ الْعِلْمِ حَقّاً ادْنُ مِنِّی بِأَبِی أَنْتَ فَدَنَا مِنْهُ فَحَلَّ جَابِرٌ أَزْرَارَهُ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی صَدْرِهِ فَقَبَّلَهُ وَ جَعَلَ عَلَیْهِ خَدَّهُ وَ وَجْهَهُ وَ قَالَ لَهُ أُقْرِئُکَ عَنْ جَدِّکَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله السَّلَامَ وَ قَدْ أَمَرَنِی أَنْ أَفْعَلَ بِکَ مَا فَعَلْتُ وَ قَالَ لِی یُوشِکُ أَنْ تَعِیشَ وَ تَبْقَی حَتَّی تَلْقَی مِنْ وَلَدِی مَنِ اسْمُهُ مُحَمَّدٌ یَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً وَ قَالَ
لِی إِنَّکَ تَبْقَی حَتَّی تَعْمَی ثُمَّ یُکْشَفُ لَکَ عَنْ بَصَرِکَ ثُمَّ قَالَ لِی ائْذَنْ لِی عَلَی أَبِیکَ فَدَخَلَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَی أَبِیهِ فَأَخْبَرَهُ الْخَبَرَ وَ قَالَ إِنَّ شَیْخاً بِالْبَابِ وَ قَدْ فَعَلَ بِی کَیْتَ وَ کَیْتَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ ذَلِکَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ أَ مِنْ بَیْنِ وِلْدَانِ أَهْلِکَ قَالَ لَکَ مَا قَالَ وَ فَعَلَ بِکَ مَا فَعَلَ قَالَ نَعَمْ قَالَ إِنَّا لِلَّهِ إِنَّهُ لَمْ یَقْصِدْکَ فِیهِ بِسُوءٍ وَ لَقَدْ أَشَاطَ بِدَمِکَ ثُمَّ أَذِنَ لِجَابِرٍ فَدَخَلَ عَلَیْهِ فَوَجَدَهُ فِی مِحْرَابِهِ قَدْ أَنْضَتْهُ الْعِبَادَةُ فَنَهَضَ عَلِیٌّ علیه السلام فَسَأَلَهُ عَنْ حَالِهِ سُؤَالًا حَفِیّاً [۲] ثُمَ
أَجْلَسَهُ بِجَنْبِهِ فَأَقْبَلَ جَابِرٌ عَلَیْهِ یَقُولُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی إِنَّمَا خَلَقَ الْجَنَّةَ لَکُمْ وَ لِمَنْ أَحَبَّکُمْ وَ خَلَقَ النَّارَ لِمَنْ أَبْغَضَکُمْ وَ عَادَاکُمْ فَمَا هَذَا الْجَهْدُ الَّذِی کَلَّفْتَهُ نَفْسَکَ قَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام یَا صَاحِبَ رَسُولِ اللَّهِ أَ مَا عَلِمْتَ جَدِّی رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ فَلَمْ یَدَعِ الِاجْتِهَادَ وَ تَعَبَّدَ بِأَبِی هُوَ وَ أُمِّی حَتَّی انْتَفَخَ السَّاقُ وَ وَرِمَ الْقَدَمُ وَ قِیلَ لَهُ أَ تَفْعَلُ هَذَا وَ قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ- ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ قَالَ أَ فَلَا أَکُونُ عَبْداً شَکُوراً فَلَمَّا نَظَرَ جَابِرٌ إِلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام وَ لَیْسَ یُغْنِی فِیهِ قَوْلُ مَنْ یَسْتَمِیلُهُ مِنَ الْجَهْدِ وَ التَّعَبِ إِلَی الْقَصْدِ قَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ الْبُقْیَا عَلَی نَفْسِکَ فَإِنَّکَ مِنْ أُسْرَةٍ بِهِمْ یُسْتَدْفَعُ الْبَلَاءُ وَ یُسْتَکْشَفُ اللَّأْوَاءُ وَ بِهِمْ یُسْتَمْطَرُ السَّمَاءُ فَقَالَ لَهُ یَا جَابِرُ لَا أَزَالُ عَلَی مِنْهَاجِ أَبَوَیَّ مُؤْتَسِیاً بِهِمَا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا حَتَّی أَلْقَاهُمَا فَأَقْبَلَ جَابِرٌ عَلَی مَنْ حَضَرَ فَقَالَ لَهُمْ وَ اللَّهِ مَا أَرَی فِی أَوْلَادِ الْأَنْبِیَاءِ بِمِثْلِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ إِلَّا یُوسُفَ بْنَ یَعْقُوبَعلیهما السلام وَ اللَّهِ لَذُرِّیَةُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ ذُرِّیَّةِ یُوسُفَ بْنِ یَعْقُوبَ إِنَّ مِنْهُمْ لَمَنْ یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً [۱] .
----------
[۲]: ۲. یقال: حفی عنه: أکثر السؤال عن حاله، و فی النسخة« خفیا» و هو تصحیف. (ب).
[۱]: ۱. أمالی ابن الشیخ المطبوع بآخر أمالی أبیه ص ۴۰۷.
🔸بردن مخفیانه غذا در خانه مردم
"ارشاد: ابن اسحاق میگوید: در مدینه چندین خانوار زندگی میکردند که خوراک آنها میرسید و نمی دانستند از کجا میآید و به کسی احتیاج نداشتند! پس از فوت علی ابن الحسین علیهما السلام مقرری آنها نرسید.
ارشاد: ۲۷۵ -
عَنْ یُونُسَ بْنِ بُکَیْرٍ عَنِ ابْنِ إِسْحَاقَ قَالَ: کَانَ بِالْمَدِینَةِ کَذَا وَ کَذَا أَهْلَ بَیْتٍ یَأْتِیهِمْ رِزْقُهُمْ وَ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ- لَا یَدْرُونَ مِنْ أَیْنَ یَأْتِیهِمْ فَلَمَّا مَاتَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام فَقَدُوا ذَلِکَ
از شرح بی نهایت
https://eitaa.com/azsharhebinahayat
گذشت در هنگام قدرت
"ارشاد: عبد الله بن محمد پسر عمرو بن علی میگوید: هشام ابن اسماعیل با من خیلی بد رفتاری میکرد (او از طرف عبد الملک مروان والی مدینه بود و ولید بن عبد الملک او را عزل کرد) و حضرت علی بن الحسین علیهما السلام را به شدت آزرد. پس از آنکه ولید او را عزل نمود، دستور داد جلوی مردم بایستد تا آنها انتقام خود را بگیرند. در حالی که در نزدیکی خانه مروان او را نگه داشته بودند، حضرت علی بن الحسین علیهما السلام از کنار او گذشت. حضرت به او سلام کرد. علی بن الحسین علیهما السلام قبلا به نزدیکان خود دستور داده بود که متعرض او نشوند. -. ارشاد: ۲۷۴ -
رَوَی الْوَاقِدِیُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: کَانَ هِشَامُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ [۵] یُسِی ءُ جِوَارِی فَلَقِیَ مِنْهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام أَذًی شَدِیداً
فَلَمَّا عُزِلَ أَمَرَ بِهِ الْوَلِیدُ أَنْ یُوقَفَ لِلنَّاسِ قَالَ فَمَرَّ بِهِ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام وَ قَدْ أُوقِفَ عِنْدَ دَارِ مَرْوَانَ قَالَ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ قَالَ وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام قَدْ تَقَدَّمَ إِلَی خَاصَّتِهِ أَلَّا یُعَرِّضَ لَهُ أَحَدٌ [۱] .
----------
[۵]: ۵. هو هشام بن إسماعیل المخزومی ولی المدینة سنة ۸۴ ولاه عبد الملک بن مروان و بقی والیا علیها حتّی سنة ۸۷ فعزله الولید بن عبد الملک عن المدینة و ورد عزله فیما ذکر لیلة الاحد لسبع لیال خلون من شهر ربیع الأوّل (عن الطبریّ باختصار).
[۱]: ۱. إرشاد المفید ص ۲۷۴.
از شرح بی نهایت
https://eitaa.com/azsharhebinahayat
خوبی در مقابل جفا
اعلام الوری، ارشاد: محمد بن جعفر و دیگران گفتند: یکی از بستگان علی بن الحسین علیهما السلام خدمت ایشان آمد و به طوری که حضرت میشنید، شروع به ناسزا گفتن به آن جناب کرد و سخنی با حضرت نگفت! همین که رفت، امام علیه السلام به حاضرین فرمود: شنیدید چه گفت؟ مایلم با هم برویم، ببینید من چگونه پاسخ او را میدهم. گفتند: حاضریم؛ ما مایل بودیم که امام پاسخ او را بدهد. امام کفش پوشیده و به راه افتاد و زیر زبان این آیه را تلاوت میکرد، «وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ -. آل عمران / ۱۳۴ - »، { و خشم خود را فرو میبرند و از مردم در میگذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد. } فهمیدیم که چیزی به او نخواهد گفت. حضرت درب منزل آن مرد رسید و او را صدا زده و فرمود: بگویید علی بن الحسین با تو کار دارد. آن مرد بیرون آمد و آماده بود که با هر برخوردی مقابله کند و یقین داشت که امام برای کیفر عمل زشتی که او کرده بود آمده است. امام علیه السلام فرمود: برادرم! تو هم اکنون پیش من آمدی و چنین و چنان گفتی، اگر راست گفتی از خدا طلب آمرزش میکنم و در صورتی که دروغ گفته باشی، خدا تو را بیامرزد، آن مرد پیشانی امام را بوسیده و گفت: نه! آنچه گفتم در تو نیست و من به آن نسبتها شایسته ترم. -. اعلام الوری: ۱۵۴، ارشاد: ۲۷۳ -
----------
[۱]: ۱. الإرشاد ص ۲۷۳.
أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَدِّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ وَ غَیْرِهِ قَالُوا: وَقَفَ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ فَأَسْمَعَهُ وَ شَتَمَهُ فَلَمْ یُکَلِّمْهُ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لِجُلَسَائِهِ لَقَدْ سَمِعْتُمْ مَا قَالَ هَذَا الرَّجُلُ وَ أَنَا أُحِبُّ أَنْ تَبْلُغُوا مَعِی إِلَیْهِ حَتَّی تَسْمَعُوا مِنِّی رَدِّی عَلَیْهِ قَالَ فَقَالُوا لَهُ نَفْعَلُ وَ لَقَدْ کُنَّا نُحِبُّ أَنْ یَقُولَ لَهُ وَ یَقُولَ فَأَخَذَ نَعْلَیْهِ وَ مَشَی وَ هُوَ یَقُولُ- وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ فَعَلِمْنَا أَنَّهُ لَا یَقُولُ لَهُ شَیْئاً قَالَ فَخَرَجَ حَتَّی أَتَی مَنْزِلَ الرَّجُلِ فَصَرَخَ بِهِ فَقَالَ قُولُوا لَهُ هَذَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ قَالَ فَخَرَجَ إِلَیْنَا مُتَوَثِّباً لِلشَّرِّ وَ هُوَ لَا یَشُکُّ أَنَّهُ
إِنَّمَا جَاءَ مُکَافِئاً لَهُ عَلَی بَعْضِ مَا کَانَ مِنْهُ فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ یَا أَخِی إِنَّکَ کُنْتَ قَدْ وَقَفْتَ عَلَیَّ آنِفاً فَقُلْتَ وَ قُلْتَ فَإِنْ کُنْتَ قُلْتَ مَا فِیَّ فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ وَ إِنْ کُنْتَ قُلْتَ مَا لَیْسَ فِیَّ فَغَفَرَ اللَّهُ لَکَ قَالَ فَقَبَّلَ الرَّجُلُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ قَالَ بَلْ قُلْتُ فِیکَ مَا لَیْسَ فِیکَ وَ أَنَا أَحَقُّ بِهِ [۱] قَالَ الرَّاوِی لِلْحَدِیثِ وَ الرَّجُلُ هُوَ الْحَسَنُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ.
از شرح بی نهایت
https://eitaa.com/azsharhebinahayat