eitaa logo
کلبه عُشاق
4.8هزار دنبال‌کننده
784 عکس
445 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلیل قانع کننده برای شرکت تو انتخابات😂 قدیمیه ولی جالبه✨ ---------_______-------- کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
مستند صوتی شنود - 11.mp3
17.1M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۱۱ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه یازدهم: 🔻 کارمندی که در وقت اداری فیلم ناجور می دید. کانال معرفتی 🌙 https://eitaa.com/joinchat/3463250005Ca6b1a984ed کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨یا رب این بوی خوش از روضه جان می آید یا نسیم یست کز آن سوی جهان می آید یارب این آب حیات از چه وطن می جوشد یا رب این نور صفات از چه مکان می آید ⏸ در محضر (حفظه‌الله) ⤵️ادامه بحث در 🆔 @moravej_tohid 🌐 www.moravejtohid.com       کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
کلبه عُشاق
#مشاهیرتخت_فولاد #ملا_محمد_حسن_نائینی_آرندی ----------------- مدفون در تخت فولاد،
------------------- مدفون در تخت فولاد،ایوانِ ورودی بابارکن الدین --------------------- (پایانی) از جملات پیر آرندی🗣 نقل است که حاج ملا حسن در اندرزِ مردِ جوانی طالب معرفت که بعدها خود از پیرانِ طریقت گشت و به لقبِ معروف اصحابِ سلوک گردید، فرموده بود: و حقیقت بگفت نیاید. آنچه گفتن را شایسته است، مقالاتِ شریعت است.و از این سخن چنین برمی‌آید که این عارفِ سترگ را چنان بسیاری دیگر از اربابِ قدیمِ معرفت، اعتقادی به تصنیف و تالیف نبوده است. و کلام تمام سنایی را پیشنهاد خاطر داشته است که فرمود: 🔹بازگشتم از سخن زیرا که نیست/ 🔹 در سخن معنی و در معنی سخن/ و در جای دیگر این پیر بزرگوار فرموده است: اگر زائر به دیدن زائر دیگر برود مانند این است که دوباره به زیارت رفته است. 🤦‍♂درگذشت - - - - - - - - حاج ملا محمد حسن در اواخر عمر به مرض استسقاء دچار شد و در این بیماری به سال ۱۲۷۰ هجری قمری درگذشت. وی در آن زمان حدود ۸۰ سال داشت او را ظاهراً به خودش دم ایوان آستانه بقعه به خاک سپردند تا تربت پاک او پی سپر زائران مزار کسی کثیر الانوار آن عارف نامدار باشد. پایان 《در صورت تمایل به سرگذشت و کشف‌وکرامات لطفاً روی هشتک بزنید》 برگرفته از: کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
   ✨«سجده کن و نزدیک شو»(علق۱۹) 🎤در محضر (حفظه‌الله ) 🔽 برگرفته از جلسات حدیث_معراج 🆔 @moravej_tohid 🌐 www.moravejtohid.com       کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
إلهی، شکرت که از دوستانِ دشمنانت و از دشمنانِ دوستانت نیستم. فراز ۳۰۲ الهی نامه کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
هدایت شده از مروج توحید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در محضر سِرِّ طول عمر امام زمان (عج) 🔽برگرفته از جلسه اول مقامات حضرت زهرا (س) 🆔 @moravej_tohid www.moravejtohid.com   •┈┈•✺🔹مروج توحید🔹✺•┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
   ✨«فَلَا وَ رَبِّکَ حَتَّیٰ..»(نساء۶۵) 🎤در محضر (حفظه الله ) 🔽 برگرفته از جلسهٔ 🆔 @moravej_tohid 🌐 www.moravejtohid.com کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸خانم زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) به من گفتند: حجاب را رعایت کنم، از آن موقع رعایت می‌کنم. واقعاً خدا را شکر می‌کنم خدایا اینقدر مرا دوست داری که می‌خواهی اعمالم خوب باشه 🔸راحله که از کُما درآمد گفت: مامان من یک خانومی را در تونل دیدم به من گفت: راحله به مامانت بگو‌ صبر داشته باشه صبر تو خوب میشی راحله پرسیده شما کی هستید؟ گفتند: من زینبم دختر فاطمه(سلام‌الله علیها) و آقا علی(علیه السلام) هستم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/BZ8IY کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸یک دختر خانومی به نظر من می‌آمد خیلی ژولیده بود می‌گفت: بُرو از پدر مادر من طلب آمرزش بگیر. به مادرم می‌گفتم‌ باورش نمی‌شد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/vjWFK کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
4_5974114369875744466.mp3
3.04M
✨«محاسبات شیطان» 🎤در محضر (دامت برکاته) 🔽 برگرفته از جلسهٔ 🆔 @moravej_tohid 🌐 www.moravejtohid.com کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
🎙در محضر مبحث همراهان گرامی لطفا جلسات را دنبال بفرمایید. 🆔 @moravej_tohid انشاءالله دوشنبه ها --------------- کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
جلسه چهل و سوم در محضر 🔻شروع از بیت : دقیقه ۱۰ عقل کو مغلوب نفس او نفس شد 🔻 موضوع داستان: - ظاهر شدن فضل و زیرکی لقمان پیش امتحان کنندگان 🔻 عناوین : 🔹(۱:۰۰) محبت، نتیجه علم شهودی است 🔹(۳:۰۰) تفسیر حدیث ( کل ناقص ملعون) 🔹(۶:۰۰) عقل جزئی (عقل دنیایی) 🔹(۱۰:۰۰) عقلِ مغلوب نفس، همانند نفس است 🔹(۱۶:۰۰) علت تغییر احوال انسان به اراده خدا 🔹(۱۹:۰۰) خوف و رجاء، دو بال حرکت روحانی 🔹(۲۳:۰۰) زیانکارترین انسانها ( قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا - الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا) 🔹(۲۷:۰۰) تقوا، راه نجات از آتش جهنم با توجه به آیه ( وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا - ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا) 🔹(۳۲:۰۰) هنر رفتن به معراج در دنیا 🔹(۳۵:۰۰) لا احب الآفلین ، راه رسیدن به خداوند 🔹(۳۹:۰۰) چشم عاقبت‌بین اولیاء و ذکر داستانهایی از آیت الله کشمیری و علامه حسن زاده آملی و آیت الله بهجت 🔹(۴۵:۰۰) راه باز شدن چشم و گوش باطن بین 🔹(۴۸:۰۰) بنده وفادار 🆔 @moravej_tohid کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
روزتون بخیر باشه انشاءالله 📍آب انبار کازرونی مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد ایتا | روبیکا | تلگرام | اینستاگرام  | وب سایت کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
33.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 🎙حجت الاسلام والمسلمین مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
❈یاهو❈ امام على(ع): ✨«ماعُبِدَاللّه‏ بِشَىءٍ اَفضَلَ مِن الْعَقْل ..... مع الله‏ِ مِن العِزمَعَ غیرِه...» ✍«خداوند با چيزى بهتر از عقل عبادت نشده است وعقل كسى كامل نشودمگر در او چند خصلت باشد:كفروبدى از اوانتظار نمى‏رود، رشدوخوبى در او اميد مى‏رود،زيادى ثروتش بخشوده وزيادى سخنش نگه داشته شده است، بهره او از دنيا تنها غذاى روزانه است،در طول زندگى از دانش سير نمى‏شود،خوارى را با خداوند از عزّت با ديگران، بيشتر دوست دارد...»💫 📚كافى،ج ۱،ص۵۴ ------- (ابقاه الله) 🎤«عبادت از روی معرفت یعنی این‌که عقل انسان بیدار شده باشدو'وهم‌'انسان ضعیف شده باشد.حجابِ‌'وهم‌'از روی عقل کنار رفته باشدوسلطنت مملکت وجود انسانی در تحت عقل الهی قراربگیرد»🙏🙇‍♂ 🔽برگرفته از 🆔@moravej_tohid www.moravejtohid.com   کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
4_5987870140807517319.mp3
3.94M
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله:💕 ✨«وَ جُعِلَتْ قُرَّةُ عَیْنٍ لِی في الصَّلاة»👀 🎤در محضر (دامت برکاته) 🔽 برگرفته از جلسهٔ 🆔 @moravej_tohid 🌐 www.moravejtohid.com     کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
کلبه عُشاق
👆ادامه داستان👇 #یذَره_کتاب بُرشی زیبا و خواندنی #توحید_عشّاق 🖌 📕 🟣 فصل
بُرشی زیبا و خواندنی از کتاب کهکشان نیستی فصل ۵۷ از قولِ ‌📖 🖌 .....با خنجرِ جیبی ام روی میز را خط خطی میکردم. هرچه به در، چشم‌دوختم، پیدایش نشد. عُمدتاً کارها را افرادِ ناشناس، سفارش میدادند. نصفِ دستمزد، پیش! و مابقی بعداز اتمامِ کار.🤒 اینجا قهوه خانه ای بود که عمدتاً نجف جرئت آمدن به آن را داشتند. ناگهان صدای زنگوله درِ قهوه خانه به گوشم خورد.غریبه بود دستار را طوری دورِ صورتش پیچیده بود که فقط چشم هایش را میدیدم. با شکمی برآمده و دشداشه ای سفید.👤 مکثی کرد و به سمتم آمد و گفت:قاسم! گفتم:کارِت را بگو! گفت:پول خوبی در انتظارت است! به قهوه چی اشاره ای کردم که دو شیشه زهرماری بیاورد. _نوع کار؟🤔 پس از سکوتِ کوتاهی گفت: گفتم:قیمتِ کار به ارزش کسی که سر به نیست خواهد شد، تعیین میشود.🗡 قهوه چی شیشه های را آورد.یکی را برداشتم و آمدم بخورم.🍻 که با عصبانیت گفت: چه غلطی میکنی؟! _کوری؟میخواهم مشروب بخورم. شیشه مشروب را از دستم گرفت و محکم به زمین کوبید و گفت: نجاست خوری در کنار مرقد (علیه السّلام)؟!😡 او که بود که جرئت میکرد اینطور با من حرف بزند؟ ازآنجا که سکه های برق درخشانی داشت، نخواستم معامله را به هم بزنم. گفتم:کیست و کجاست؟ _همین حوالی است. زیاد وادی السّلام می رود،همانجا کارش را یکسره کن. سکه ها رو بسمت خودم کشیدم و گفتم:این نصف معامله است. باصدای خَش دار گفتم: اسم؟ _یک است.👳‍♂ فرقی نمیکند، اسم؟؟ کمی به لرزه افتاد، اما بسرعت گفت: قاضی! اسم سیّد علی قاضی را که شنیدم برق، سرتا پای وجودم را گرفت.در حالیکه قلبم بشدّت شروع به تپش کرده بود. را از غلاف بیرون کشیدم و با تمامِ قدرت در میز فرو کردم.🔪 سکه هایش را در مقابلش کوبیدم و با فریاد گفتم:من شرابخوارم و بی نماز و اهل هرچی بگویی هستم، مَردک.🥷 اما قاضی کُش نیستم.قاضی و آدم است. صدهزار سکه هم بدهی انجام نمیدهم. ضمناً دست کسی هم به او برسد، خودم سر به نیستش خواهم کرد. بدون آنکه به پشت سرم نگاه کنم، درِ کافه را محکم به هم کوبیدم و بی هدف در کنار شهر،شروع به قدم زدن کردم. قاضی چند باری مرا نصیحت کرده بود.هر بار که میخواستم روالم را عوض کنم، گرسنه در وجودم می یافتم که خشم و شهوت،غذای هر صبح و شامش بود. 🧟‍♂🥶 با اینکه به نصیحت هایش گوش نمی دادم اما از نشستن در کنار او لذت میبردم و به من آرامشِ عجیبی می داد. ، قاعده نمی شناسد؛از وقتی مُشت روی میز کوبیدم، لحظه به لحظه گرمای در وجودم بیشتر میشد.💞 خودم را به کنارِ شهر که منتهی به قبرستانِ میشد، رساندم. همانجا در حالی که چشم به گنبد حرمِ دوخته و به دیوار شهر تکیه زده بودم، به خواب رفتم.🚼 با دستی که به شانه ام میخورد از خواب بیدار شدم. سُرخیِ طلوع آفتاب بود که چشمانِ حیرت زده ام را التیام میداد.سرم را بالا گرفتم تا ببینم چه کسی جرئت کرده را از خواب بیدار کند! آقا سیّد علی بود.📿 با خنده ای که بر لب داشت گفت: سلام قاسم! دیدم اینجا خوابت برده، گفتم بیدارت کنم نمازت را بخوانی. سرم را خاراندم و گفتم: آقا آفتاب زده ،فردا صبح میخوانم. با خنده گفت: بنشین میخواهم چیزی بگویم.🧎‍♂ با دستپاچگی و خوشحالی ازینکه هیچ وقت از با من احساس کسرِ شان نمیکرد،نشستم و گفتم: چشم آقا سیّد،بفرمایید! پیرمرد دستش را روی شانه ام گذاشت و در کنارم نشست و گفت:قاسم تو مرا دوست داری؟ _آقا بر منکرش لعنت. به دیوار تکیه داد و گفت: من اگر چیزی بگویم میدهی عمل کنی؟ باسرعت گفتم:آقا شما جان بخواهید.🤝 جان نمی خواهم قاسم!چیزِ دیگری میخواهم. حاضر بودم هرکاری بگوید انجام دهم.برای همین گفتم:جان بخواهید آقا، امر شما مُطاع است. قاضی دستش را روی پایم گذاشت و گفت:....👋 ادامه دارد.....انشاءالله🔜 برگرفته از: داستانی بر اساس زندگی آیت الله کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn