eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام من زائر قبور خراب مدینه ام آنجا که گریه ها همه خاموش و بی صداست هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست آنجا که بغض سینه گلو گیر می شود حتی جوان ز غربت آن پیر می شود خاکش همیشه سرخ و هوایش غباری است از گریه های فاطمه آیینه کاری است اهل مدینه باب عداوت گشوده اند بر اهل بیت ظلم فراوان نموده اند هرکس دم از علی زده تخریب می شود صدیقۀ مطهره تکذیب می شود دنبال بی کس اند  که تنها ترش کنند صیاد بلبل اند که خونین پرش کنند ازنسل هیزمند و به آتش علاقه مند تفریحشان تمسخر هر نالۀ بلند در خواب هم نشان حیا را ندیده اند نیروی خویش را به رخ زن کشیده اند بغض علی زبانه کشد از وجودشان رنگ ریا گرفته همه تار و پودشان روزی که راه حضرت صدیقه بسته شد با ضربه ای حریم ولایت شکسته شد ظلمی اگر که هست از آن لحظه حاکی است تصویر چادریست که در کوچه خاکی است امواج یک صدا دلم آزار می دهد گویا صدای صورت و دیوار می دهد گویا به گوش می رسد از قصۀ فدک آوای نیمه جان و ضعیف «علی کمک» تصویر هر چه درد از آن صحنه شد بدیع یک گوشه ای ز غربت آن لحظه شد بقیع اوراق خاطرات غیورانه نیلی است هر چه که هست صحنۀ یک ضرب سیلی است بی درد مردمان زمان جان مرتضی ما را رها کنید بمیریم زین عزا روزی رسد ز سینه غم آزاد می کنیم همراه منتقم حرم آباد می کنیم گلدسته می زنیم چونان صحن کربلا گنبد بنا کنیم چونان مشهد الرضا ما داغ دار سیلی ناحق مادریم چشم انتظار منتقم آل حیدریم ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل کاش میدادند بر گریه زمانی لااقل کاشکی می شد بریزی آب بر قبرحسن کاش اینجا داشت شبها روضه خوانی لااقل کاشکی می شد کنار قبر صادق سینه زد کاش می شد تا سحر اینجا بمانی لااقل کاشکی می شد بگویی با نگهبان بقیع زائران را خوب می شد که نرانی لااقل کاش می شد آشکارا ریخت هنگام غروب پشت دیوار بقیع اشک روانی لااقل کاش میدادیم با یک روضه ام البنین قلب سنگی نگهبان را تکانی لااقل کاش درخاک بقیع اذن زیارت داشتیم کاشکی وقت نماز٬ آنهم جماعت داشتیم آخرش آقا به این تقدیر پایان می دهد خاتمه بر غصه قلب پریشان می دهد مطمئنم او بیاید کار عالم دست ماست ساخت و ساز حرم را دست ایران می دهد کارفرما مهدی و ما پا رکابش می شویم اولش نقشه برای صحن و ایوان می دهد گنبد و گلدسته و ایوان طلایی می شود چون طلای این سه را شاه خراسان می دهد چونکه بعدش زائرِ اینجا فراوان می شود قطعاً اذن ساخت دهها شبستان می دهد هرچه سینه زن بیاید در حرم جا می شود دورتا دور رواق و صحن غوغا می شود صبح و ظهر و عصر این صحن و سرا هم دیدنیست روی گنبد پرچم یا مجتبی هم دیدنیست چشم دل هم بسته باشد چشم سر باشد بس است در مدینه چارتا نور خداهم دیدنیست می شود یک پنجره فولاد در این صحن ساخت در میان کاسهٔ آبی شفاهم دیدنیست چارتا خورشید پیش هم تلألو می کنند چارتاخورشید این صحن و سرا هم دیدنیست در زیارتنامه خواندن زیر چتر آرزو بین قاب نور ایوان طلاهم دیدنیست از روی گلدسته های صحن زیبای بقیع تابش گلدسته های کربلاهم دیدنیست مسجدی باید به نام حضرت سجاد ساخت گوشه این صحن باید پنجره فولاد ساخت حیف اینها آرزوهای قلوب مضطر است حیف اینها بغض جاری دوتا چشم تر است   ای بقیعی که پُر از گرد و غباری خود بگو درکدامین گوشه از خاک تو قبر مادر است در کجایت نیمه شبها مرتضی سینه زده در کجایت رد پای اشکهای حیدر است گرچه خاک تو پُر از درد و غریبی و غم است کربلا در غربت و در غصه چیز دیگر است گرچه در قلب تو خوابیدند یک عده غریب کربلا آرامگاه لاله های پرپر است   گرچه دیدی که حسن را تیرباران می کنند کربلا هم شاهد حلقوم خشک و خنجر است من نمیدانم که محسن هست آنجا یا که نه در عوض کرببلا قبر علی اصغر است در دل تو بغض سقا نیست قطعاً ای بقیع یک جوان ارباً ارباً نیست قطعا ای بقیع ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت گنبد...قبول...رفت! ولیکن شُکوه؛ نه آن تکیه گاهِ راسخِ مانندِ کوه؛نه آری؛حرم خراب شد اما هنوز هست خورشید هست! پس چه بگویم؟که روز هست بیخود که نیست این همه دشمن کلافه است اینجا خرابه نیست؛که دارالخلافه است ای با چهار حجت حق همنشین؛ بقیع! تو؛ای بهشتِ خاکیِ روی زمین؛ بقیع! گاهی زیارتی به نیابت ز عاشقان... این اشتیاق و حسرت ما را ببین بقیع زائر؛ ضریح؛ گنبد و گلدسته؛ سنگفرش تقدیر تو نوشته شده این چنین؛ بقیع! روزی طوافْ دورِ ضریح تو می شود آری! قسم به عصر؛ به زیتون؛ به تین؛بقیع! گفتم بهشت چیست خدایا؟ ندا رسید جاییست بی نظیر؛ شبیه همین بقیع آل سعود رو به زوال است بی گمان از برکت ائمه ی مدفون در این بقیع مائیم و فتح شبه جزیره که دور نیست آل سعود و این نفسِ آخرین؛ بقیع! ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
💠 السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ..💠 فرق دارد جلوه اش در ظاهر و معنا حرم گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم کل معصومین معز المؤمنین در عالم اند قبرشان قبله است حالا بی حرم یا با حرم یک حرم در زینبیه یک حرم در شهر قم یک طرف زائر فراوان یک طرف تنها حرم مرتضی و فاطمه از هر نظر مثل هم اند هست تنها فرق بین حیدر و زهرا حرم اوج غربت در کدامین داغ معنا می شود اینکه شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟ فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگ قبر خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم شادی واهی کنید امروز را وهابیون چون که میسازیم با قتل شما، فردا حرم در مدینه کاخ ها با خاک یکسان می شوند بعد از آن از دور چون دُر می شود پیدا حرم گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم یک سوی زینب حرم یک سوی دیگر قتلگاه پیر شد در رفت و آمد های مقتل تا حرم ناله میزد مادری با اشک واویلا حسین ناله میزد خواهری با اشک واویلا حرم علی ذوالقدر ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5949301755396227309.mp3
790.1K
🎤 محمدصادق تهرانی زاده 📚“از صفای ضریح دم نزنید” ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
به کوفه-5شوال ✅ چون گل دٙرهم شده اینجا گلابت کرده اند قوره ی افتاده ازشاخه شرابت کرده اند بوده ای نقشی تو بر انگشتر دست حسین ای نگین شهرکوفه بی رکابت کرده اند ای سفیر علم در بحث صبوری در اصول مطلب پرجلد کوفه بی کتابت کرده اند نامه های کوفیان دعوت گر این مدعاست عهدوپیمان راشکسته، بی جوابت کرده اند تا بفهمی ماجرای کوفیان را اینچنین کوفیان بی وفا در اضطرابت کرده اند اهل کوفه اینچنین پستند وبی عهدو وفا پیش مولامردم کوفه خرابت کرده اند هرچه سوزان باشد و هر قدر با شدت دلت ای غم سرمازده بی آفتابت کرده اند ابن مرجانه تنت برخاک کوچه میکشید اینچنین درشهر کوفه درطنابت کرده اند بر سره دروازه آویزان شده ازچه سرت بعدکشتن اینچنین بی سر عذابت کرده اند اینچنین گشته کباب از حرف، قلب ما ولی مسلمی واینچنین درغم کبابت کرده اند 🔸شاعر: (مجنون کرمانشاهی) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babolharam
ورودمسلم به کوفه-5شوال درکوفه غم اشـاره هـا می بینی مرگ همه ی ستـاره هـا می بینی ازکوفه مخواه عهدو وفایی ، زیرا وا کـردن گـوشواره ها می بینی (مجنون کرمانشاهی) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
به کوفه-5شوال ✅ آمدم کوفه ولی، بی توگرفتارِ شدم بی تومن ساکن این دیارِ خونبارِ شدم کوفه من، خسته و سَرگشته و بیمارِ شدم من گرفتار دراین کوچه اغیارِ شدم لَعنتُ اللّه به این مردم بی عهد و وفا برعبیدالله وبرمردم، آن دوران ها دگر آرام گرفته خنجرکوفه حسین رنگِ اِحرام گرفته خنجرکوفه حسین زِ سرم کام گرفته خنجرکوفه حسین ختمِ انعام گرفته خنجرکوفه حسین خنجراز راه رسید و به سَرَم تیغ نشست.. استخوان بدنم ازاثر ضربه شکست باز هم رو به توام ، گریه کنان... بی تابم کوفه ، ای یارمیا ، برتو حسین بیتابم مردم کوفه حسین عهد و وفابشکستند منتظرمانده ی مرگم، در شب مهتابم آه دارم روی لب ،ذِکرِ ”حسین جان” گویم خجلم ازتوحسین، سیه اگرشد رویم دل چو ، مشغولِ توسل به محمد» شد و بعد... اشک ، بینِ دیده و چَشمِ تَرَم سَد شد و بعد... ابن مرجانه سرم کردجدا ،ردشد وبعد سرم افتاد زتن وای حسین بد شد و بعد... السّلام حضرتِ سلطان ، به فدایت پدرت میکند مردم این شهرتورا دَر به دَرتَ اشک میریخت ، کمی دردِ دلش وا میشد بین هرگریه ی چنین ، طرحِ معمّا میشد زیرِ لب بودمیا "کوفه " چه نجوا میشد... سرمن به نیزه ها خوب تماشا میشد چکنم وای که نام توحسین روی لب است دل من مضطرب از آمدورفت زینب است دم آخرشده و ، لحظه ی دیدار رسید وقتِ دل دادنِ بَر حضرتِ دلدار رسید راه را باز کن ای گُل ، به دَرَت خار رسید یاحسین کوفه میا، آخر دیدار رسید ابن مرجانه مراکشت وچو گل پژمردم آخرین لحظه به لب نام قشنگت بردمِ زیرتیغ ونیزه ها ، مرثیه خوانی میکرد دیده اش از دلِ او خانه تکانی میکرد ِاینچنین بودکمی یادِ جوانی میکرد همه را بودکه با ناله روانی میکرد یاحسین گفت به لب ، خواست که آرام شود مثلِ یک مرغِ نشسته به سَرِ بام شود... شده پرتاب تنش تا جگرش تیر کشید صورتِش خورد زمین ، ناله ی تصویر کشید... رفتنش دستِ قضا بود ، به تقدیر کشید اوشهادت نامه همه بار به تعبیر کشید زیرِ لب گفت: «حسین کوفه پرازنامردیست غیرمن کسی حسین ،بفکر اولادتونیست 🔸شاعر: (مجنون کرمانشاهی) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
اشعارمجنون6.بقیع_231269151816.amr
90.4K
: اشعارتخریب قبورائمه ی بقيع سبك..سنگین لطمه زنی.۶ رسیده هشتم شوال .شدم زین غم شکسته بال بقیع گردیده ویرانه.دل ازغصه شده بدحال _شده ویران بقیع امشب رسدجانم خدابرلب /فغان وآه واویلا.. ____________________ مزاره دلبران دیگر.نداره باره گه یارب ازاین باره مصیبتها.رسیده جان من برلب _شده ویران بقیع درغم شده عالم پرازماتم فغان و آه و واویلا..۲ ___________________ میادروزی که همراه.امام عصر خود اینجا میسازیم باره گاهی رو.برای حضرت زهرا _شده ویران.بقیع امشب رسدجانم .خدابرلب _فغان وآه واویلا..۲ __شعروسبک آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی:) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
اشعارمجنون4.بقیع_231269151824.amr
81.6K
اشعارتخریب قبورائمه بقيع.. سبك واحدسنگین۴.. بقیع درغم ِ تو امشب بنالم گرفته درغمت.این قلب زارم دراین ویرانه ها زاره بقیعم خدا داند گرفتاره بقیعم _واویلا واویلا..آه و واویلا..۲ _____________________ دوباره اومده هشتم شوال حال قلب ودلم گردیده بدحال ای بقیع آمدم اندر پناهت شده ویرانه صحن وباره گاهت واویلاواویلا..آه واویلا.. _______________________ آخرش میسازیم گنبدبراتو کاش بمونه دلم همیشه باتو یه روز واست بقیع صحنی میسازیم کناره توبقیع .غرق نیازیم _واویلا واویلا آه واویلا..۲ _شعروسبک آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی): ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5841704256171675261.mp3
921.9K
سبک شور امام حسن علیه السلام ایام تخریب بقیع... حرم نداری فدا سرت آقا میشم خود من کارگرت آقا *مدد حضرت زهرا(سلام الله علیها) می سازیم ضریح و مرقد کوری چش سعودی نه یکی که چارتا گنبد *به کوری چشمای دشمنا میشه تو بیقع هم برو بیا مث مشهد مث نجف و کرببلا *بیتابم دریابم یا حسن اربابم ⬛️⬛️⬛️⬛️ *مهر تو رو از ازل گرفتم تو خواب ضریحتو بغل گرفتم *تو خیالم اینه آقا که یه روزی خادمت شم منم از جارو کشای در باب قاسمت(علیه السلام)شم *چه صفایی داره محرما سیا پوشی صحن مجتبی(علیه السلام) فاطمیه شلوغی و دسته های عزا بیتابم دریابم یا حسن(علیک‌السلام) اربابم ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با کتک او را ز قبرمجتبی برداشتند خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است خاک اینجا را همه بهر شفابرداشتند تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی... ازهمین ها را برای کربلا برداشتند خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود ازمیان نقشه اسم کوچه را برداشتند آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو دو نگهبان آمدند ازپیش ما برداشتند!   خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد   آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می شود پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجاعجب دارالشفایی می شود نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن پرچم سجاد، دارد دل هوایی می شود! حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع ازهمان لحظه که آقا تو میایی می شود می رسد روزی که با دستان پر مهر شما از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود   آخرش من مطمئنم این گره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود     هرچه خواندم در بقیع، از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم... تا روم درپیش قبر مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه زهرا نشد "کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست" بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد از همان شب که علی تابوت را برشانه برد زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پا نشد سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا  نشد 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babolharam
4_5852482120118699609.m4a
1.5M
بسم رب العشق زمینه تخریب قبور ائمه بقیع باز  پریشونه قلبم براغم بی سایبونی ِمزار بقیع کاش مثه یه کبوتر بپرم وباشم همیشمو (کنار بقیع)۳ خسته شدم از این همه شبی که نداره سحر روشنی آرزومه فقط آقا سینه زنی یه شبی توی مدینه دلم گرفته واسه ی حرمی که دیگه نداره زائری خادمی ومجاوری مسافری همه ی غصم اینه میرسه بقیه الله بقیعو میسازیم ایشالا۳ باد بوزه روقبرا همه جامیشه خاکی وغباروگردی هنوز خاک بارونی بباره میشه دیگه گل وای دلم میسوزه هر شب وروز (توهرشب وروز)۳ غریب عالم یعنی که بچه ونوه هات حرمی دارن و روضه خونایی وخادمی دادن و هنوز حرمی نداری غریب عالم یعنی که کرم توگداهارو سیر میکنه ولی غم اوناتوروپیر میکنه مثه صدقه ی جاری میرسه بقیه الله. بقیعو میسازیم ایشالا۳ غم میزنه آتیشم براکسی که توبقیع غریب ترینه خدا از کوچیکی غریب بود خاطره های سختی رو دیده( تواون کوچه ها)۳ دیده توکوچه مادرش روی زمینه و یکی بالاسرش سیلی زده توی صورت پرپرش چقده بیقراره دیده دره خونه یه روز مادرشو یکی زده روی زمین جلوی چشای امیرالمومنین تموم دنیا تاره پای غم شما میمیریم انتقام تورومیگیرم مددی کریم آل الله مددی یا اباعبدالله محمد رضا _ رب العشق ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babolharam
4_5852482120118699609.m4a
1.5M
بسم رب العشق زمینه تخریب قبور ائمه بقیع باز  پریشونه قلبم براغم بی سایبونی ِمزار بقیع کاش مثه یه کبوتر بپرم وباشم همیشمو (کنار بقیع)۳ خسته شدم از این همه شبی که نداره سحر روشنی آرزومه فقط آقا سینه زنی یه شبی توی مدینه دلم گرفته واسه ی حرمی که دیگه نداره زائری خادمی ومجاوری مسافری همه ی غصم اینه میرسه بقیه الله بقیعو میسازیم ایشالا۳ باد بوزه روقبرا همه جامیشه خاکی وغباروگردی هنوز خاک بارونی بباره میشه دیگه گل وای دلم میسوزه هر شب وروز (توهرشب وروز)۳ غریب عالم یعنی که بچه ونوه هات حرمی دارن و روضه خونایی وخادمی دادن و هنوز حرمی نداری غریب عالم یعنی که کرم توگداهارو سیر میکنه ولی غم اوناتوروپیر میکنه مثه صدقه ی جاری میرسه بقیه الله. بقیعو میسازیم ایشالا۳ غم میزنه آتیشم براکسی که توبقیع غریب ترینه خدا از کوچیکی غریب بود خاطره های سختی رو دیده( تواون کوچه ها)۳ دیده توکوچه مادرش روی زمینه و یکی بالاسرش سیلی زده توی صورت پرپرش چقده بیقراره دیده دره خونه یه روز مادرشو یکی زده روی زمین جلوی چشای امیرالمومنین تموم دنیا تاره پای غم شما میمیریم انتقام تورومیگیرم مددی کریم آل الله مددی یا اباعبدالله محمد رضا _ رب العشق ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babolharam
وقتی که استعاره قلم را فرا گرفت.. جای حسن ع نوشت غریب و عزا گرفت.. اشکی لطیف گونه او را که بوسه زد.. با بغض و گریه دست به سوی خدا گرفت..   باز این چه شورش است که در خلق عالم است.. آه این قبور خاکی اولاد خاتم است؟؟   تعبیر میشود بخدا خوابهایمان.. روزی شود شراب عسل آبهایمان.. گردد بقیع و دورو برش یکسره حرم.. جانم فدای گنبد اربابهایمان..   گرچه حریم بهر امامان مکتب است.. اذن دخول گریه به سالار زینب است.. وقتی شکست حرمت صحن و سرای تو.. زهرا س گریست از غم بی انتهای تو.. غربت کشیده ای چقدر حضرت غریب.. جانم بسوخت زین همه درد و بلای تو..   فوج ملایکه ز غمت اشک میفشاند.. جبریل آمدو به مزار تو روضه خواند..   آن روز شوم غم به دل بوتراب ع شد.. تنها بقیع نه، خانه عالم خراب شد.. یک مشت حرمله به دل ما شرر زدند.. آری دعای عایشه ها مستجاب شد..   قلب خدا هم از غم عظمایتان شکست.. تخریب قبرهای ائمه شجاعت است؟؟   تا جان به پای ایل و تبارت گذاشتیم.. مرهم به قلب خسته و زارت گذاشتیم.. آورده ایم پرچم عباس ع را ولی.. گنبد نداشتی به مزارت گذاشتیم..   حالا بگو خدای کرم ای امیر عشق.. گریم به حال قبر شما یا که بر دمشق؟؟   گرچه ثقیل لحظهء سخت وداع بود.. کس غم نداشت، زینب کبری س شجاع بود.. اما چه بود سخت تر از آن وداع تلخ.. اینکه حریم عمه ما بی دفاع بود..   باید که خون گریست ازین غصه شیعیان.. خمپاره میزنند به گنبد حرامیان..   خمپاره ها نشست به جان امام عصر عج.. گریه ربود تاب و توان امام عصر عج.. فرقی میان زینب و زهرا که نیست، باز.. آتش زدند بر در خوان امام عصر عج..   آقا بیا! به جان رقیه س هوا پس است.. دستم به دامنت بخدا شیعه بی کس است.. 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babolharam
نهان شده به بقیع هشتم شوال سالروز تخریب قبور بقیع شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) -------------------------- چهار گوهر نایاب نهان شده به بقیع چهار قبله و محراب نهان شده به بقیع چهار نور هدایت نهان شده به بقیع چهار راه سعادت نهان شده به بقیع هزار دیده ی پرآب نهان شده به بقیع گلی که شد گلاب نهان شده به بقیع چهار شمس درخشان نهان شده بقیع چهار مفسر قرآن نهان شده به بقیع چهار کوکب اقبال نهان شده به بقیع هزار حالت واحوال نهان شده به بقیع به سینه ماتم و غم نهان شده به بقیع که آرزوی یک پرچم نهان شده به بقیع ببین که غربت حیدر نهان شده به بقیع امان که حضرت مادر نهان شده به بقیع بسوز که جان جهان نهان شده به بقیع اشکِ صاحب الزمان نهان شده به بقیع چهار صحن طلایی نهان شده به بقیع چهار مرد خدایی نهان شده به بقیع دریغ ناله و غربت نهان شده به بقیع دریغ غربت تربت نهان شده به بقیع هزار روضه ی مستور نهان شده به بقیع دوباره نورٌ علی نور نهان شده به بقیع دوباره سوز فرج نهان شده به بقیع امید به روز فرج نهان شده به بقیع ------------------------ شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babolharam
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره سالروز تخریب بقیع و روضه‌ی‌ِ امام حسن مجتبی علیه السلام دیروز میانِ کوچه امروز بقیع این غربت و غم‌هایِ تو بی‌پایان است دیروز غمِ سیلی و رویِ نیلی امروز حرم خاکی و سرگردان است آقایِ غریب و بی‌کسِ خاکِ بقیع حتّی غمِ کوچه مانعِ صبرت نیست آهسته بگویم دلِ زهرا خون است یک شمع و چراغ هم رویِ قبرت نیست یک روز میانِ کوچه‌ای تنگ کسی.... با ضربه‌یِ سیلی بدنت لرزانده حالا تویی و حریمِ خاکی اِی وای در صحن خودِ فاطمه روضه خوانده اِی وای خدایِ من حسن وای حسن در قلبِ گلم غصّه و غم جا دارد او دیده چه آمد به سرم در کوچه او حکمِ عصایِ دستِ زهرا دارد دیروز جگر سوخته و پاره شده تیر و تن و تابوت و کفن و خونین بود امروز کسی که صحنِ او ویران کرد می‌گفت خرابی‌اَش به نفعِ دین بود بازیچه‌یِ دنیا شده دین واویلا سهم حسن و حسین و زینب شد درد اِی منتقمِ غصّه‌یِ زهرا مهدی جانِ حسن و حسین و زینب برگرد . ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
. سالروز تخریب بقیع کاش صحنی در بقیعِ غصّه‌ها می‌ساختیم گنبد و گلدسته‌هایی چون رضا می‌ساختیم کاش یک شب تا سحر با بچّه‌هایِ هیأتی آب و جارو می‌زدیمَش سینه را می‌ساختیم کربلا را کوششِ ایرانیان آباد کرد کاش آنجا را چنان کرب و بلا می‌ساختیم روضه می‌خواندیم در صحنِ کریمِ اهلِ بیت مجلسی از بُغضِ سختِ مجتبی می‌ساختیم در رکابِ مهدیِ زهرا برایِ فاطمه چون نجف طاقِ طلایی در سرا می‌ساختیم سینه‌زن می‌گفت یازهرا به عشقِ مادرش مثلِ هیأت در مدینه کوچه‌ها می‌ساختیم کوچه‌یِ سینه‌زنی وا می‌شد و آقایِ ما روضه می‌خواند و فدک را جابه‌جا می‌ساختیم ذوالفقارِ انتقامِ مادرش را می‌کشید صورتِ ملعون به سیلی آشنا می‌ساختیم ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت ▶️ در ماتم سرچشمه های پاکیِ خاکی خون می چکد از زمزم افلاکیِ خاکی روی دلم حک می کنم..،حکّاکیِ خاکی : " قربان آن چار آفتاب خاکیِ خاکی " هفت آسمان از داغ این ها خون دل خورده خاک بقیع افلاک را در غم فرو بُرده وارد شدن در وادی طور خدا سخت است از پشت نرده دیدن آئینه ها سخت است تنهایی ارباب های با وفا سخت است گریه کنی اما بدون سر،صدا..،سخت است گریه کنانش آستینی در دهن دارند اینجا نگهبان هایشان دست بزن دارند سهم دل عاشق به جز نامهربانی نیست زوّار را قدر سلامی هم امانی نیست از گنبد و گلدسته و ایوان نشانی نیست بال کبوترها نباشد..،سایبانی نیست مانند این غم هیچ داغی را نخواهی دید جز ماه در شبها چراغی را نخواهی دید دست بلا بذر جدایی را نکارد کاش دشنه برای قلب شیعه برندارد کاش خاک بقیع اندوه بی حد را نیارد کاش از ابرهای آسمان باران نبارد کاش وقتی بباری کار ما مشکل شود باران قبر امامان غریبم گِل شود باران تا کِی گلوی ما اسیر آهِ غم گردد ای کاش یک ذرّه از این اندوه کم گردد انگشتری مادرم نذر حرم گردد تا صحن و ایوانِ "حسن جانم" علم گردد باید غریب خویش را یاری کنم آخر باید برای مجتبی کاری کنم آخر شهر نبی آلِ عبا را زجر سختی داد بعد از پیمبر مرتضی را زجر سختی داد ناموس شاه لافتی را زجر سختی داد پس‌کوچه هایش مجتبی را زجر سختی داد این بغضِ سنگین سالیانی در دلم مانده فرزند زهرا مثل مادر بی حرم مانده این خاک را آخر حسن آباد می سازیم منبر به نام باقر و سجاد می سازیم ایوان طلا و پنجره فولاد می سازیم صحنی شبیه صحن گوهرشاد می سازیم شب های جمعه "ناحیه" با آه میخوانیم مانند مشهد "آمدم ای شاه" میخوانیم باد موافق زلف شب را گیس خواهد کرد تصویر مرقد چشم ما را خیس خواهد کرد دارالقلم را رهبرم تاسیس خواهد کرد هر ساعتش علامه ای تدریس خواهد کرد پایان هر درسی سلام و روضه ای برپاست با نام صادق در مدینه حوزه ای برپاست بالای گنبد بال و پرها باز می ماند سجاده ی خونین‌جگرها باز می ماند راهِ حرم وقت سحرها باز می ماند زُوّار می آیند و درها باز می ماند در دست هر خادم گُلاب و جام می بینیم نقاره زن ها را به روی بام می بینیم باید پری از شهپرِ باب الحوائج ساخت حوضی به نام اصغرِ باب الحوائج ساخت تمثال مَشکی سردر باب‌الحوائج ساخت صحنی به نام مادر باب‌الحوائج ساخت در مضجع ام البنین ریحانه می ریزیم پائین پایش طرحِ "سقاخانه" می ریزیم روضه که می خوانی بگو هی آب،آب آنجا روضه بخوان از تشنگی بی حساب آنجا زنجیر میبینی بگو وای از طناب آنجا تا آب نوشیدی بگو وای از رباب آنجا سقّا کنار علقمه قدّش هلالی شد سهم رباب از آب،تنها مشکِ خالی شد ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5947296417985857354.mp3
1.02M
همۀ زمین سهم شماست کلام خدا این سخنه مدینه همش ارثیۀ مادریِ آقام حسنه بقیع اگه خراب شده دل ما خاک پات که هست درسته تاریکه بقیع چراغ هیئتات که هست یه روزی میاد تُو دلا عشقتونو جا می‌کنیم سراسرِ این زمینو حرم شما می‌کنیم اِنَّ الاَرضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصّالِحُون .................................................... دل ما از این ظلم و ستم خدا می‌دونه خیلی پُره خدا می‌دونه زهرا چقد برا شما غصه می‌خوره مدینه‌ای که می‌بینیم هنوز همونه که بوده هنوز علی غریبه و بازوی زهرا کبوده همین‌جا بوده که یه روز مردم با هیزم اومدن فاطمۀ پیمبرو پشت درِ خونه‌ش زدن اِنَّ الاَرضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصّالِحُون ............................................ بالاخره این جور و جفا یه روزی به پایان می‌رسه تولیت این خاک یه روزی به رهبر ایران می‌رسه روزی که راه مکه و مدینه رو وا می‌کنیم نماز جماعتو توی بقیع برپا می‌کنیم دنیا می‌بینه که میگن همگیِ مردم ما حرمِ امام‌حسنه کربلای دوم ما ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5848172919301087934.mp3
1.23M
💠شور حماسی تخریب بقیع💠 بند اول گفتم‌ یاحسن    پر زدم تا بقیع همه حرفم اینه   یامرگ یابقیع باذکر حسن        شیعه جون میگیره از دستای حسن   آب و نون میگیره با لطف حضرت الله با اذن از علی مولا آخرش بنا میشه صحن حضرت زهرا آخر در بقیع یه روزی وا میشه باطل و حق دیگه ازهم جدا میشه اذن ساخت حرمو میده بی بی زهرا کارگری ساخت صحن قسمت مامیشه مولا حسن بند دوم گفتم یاحسن      با شور و شعف آخر بقیع میشه   مثل شهر نجف زیبارو حسن        یاهوالهو حسن همچو ذوالفقاره   تیغ ابرو حسن ‌ شب و روز ذکرمه لعنِ قاتل حضرت زهرا ذکر تسبیه من اینه اشهد ان حسن مولا اشهد ان حسن امام و ما نوکر اشهد ان کریم حسن یل حیدر میکنیم حک روی سر در بقیع اینو اشهد ان حسن فاتح و جنگاور مولا حسن بند سوم گفتم یاحسن     پر زدم کربلا لایوم کیومک     یا اباعبدلله باذکر حسن          شاه محترم سینه خیز میرم    صحن صاحب علم عالم غرق دعا میشه بقیع آخر بنا میشه گوشه گوشه ی صحنش مثل کرببلا میشه واسه ی حسن تو دلهامون حرم داریم از شتر سوار جنگ جمل بیزاریم مثل ضریح خوشگل امام حسین مولاحسن ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
❣﷽❣ 🎆🥀🍂 🎆🌷 💔روزها را بادعاے فاطمہ رد مےڪنیم 🌴نوڪرےِ درگه اولاد احمد مےڪنیم 💔مےشود روزے مدینہ پایتخٺ شیعیان 🌴آخرش این شهررا مانند مشهد میڪنیم 🎆⚫️ 🎆💔 🎆🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️🥀🥀🥀🥀🥀🥀✾••┈
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت روزی اینجا بهار داشته است چار سنگ مزار داشته است به حریمش پناه می برده هرکه با هر که کار داشته است مثل مشهد در اين حرم زائر از خودش اختیار داشته است شانه ي بی قرارِ لرزان و گونه ی آبدار داشته است اشک با پلک، رو به روی ضریح آشکارا قرار داشته است روزگاری به خادمیِ بقیع جبرئیل افتخار داشته است روی زوار باز بوده حرم ساعت دو سه چار داشته است شاخه هایش به سنگ محکوم است هر درختی که بار داشته است * گیرم اینجا خراب هم باشد دائما آفتاب هم باشد دل مهم است بین ما با قبر گیرم اصلاً طناب هم باشد گاه مثل بقیع میبایست در زیارت شتاب هم باشد این خودش باب رحمت است اگر زدن شیعه باب هم باشد پیرهن خود ضریح خواهد شد زیر آن گر کتاب هم باشد چون که اُمّ البنین در این خاک است باید اینجا رباب هم باشد باید اینجا شبیه کرب و بلا ناله ی آب آب هم باشد * باید اینجا حرم درست کنند چار تا مثل هم درست کنند با امام حسن سزاوار است چند باب الکرم درست کنند با طلا دور مرقد سجاد بیتی از محتشم درست کنند به تولای باقر و صادق صحن دارالقلم درست کنند نزد ام البنین نمادی از مشک و دست و علم درست کنند "دودمه" نه در این مکان باید شاعران "چاردم" درست کنند با کریمان "کریم خانی"ها قطعه ی "آمدم" درست کنند دورِ گنبد چهار گلدسته ولی از داغ خم درست کنند کاش هر چیز را نمی سازند کوچه را دست کم درست کنند کوچه را در ادامه ی طرحِ از حرم تا حرم درست کنند... ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت درد دل ما بی تو فراوان شده آقا دل ها همه امروز پریشان شده آقا بد می گذرد زندگی مردم دنیا بی تو همه ی سال ، زمستان شده آقا ای باب نجات همگان دست بجُنبان تو نیستی و بد شدن آسان شده آقا آرامش دنیای نفس گیر ، کجایی بدجور جهان بی سر و سامان شده آقا حال دل بیچاره ما تا تو نباشی مانند بقیعی است که ویران شده آقا داده است به ما سوختگان جانِ دوباره رویای بقیعی که چراغان شده آقا ای کاش نمیریم و ببینیم که آنجا چون کرببلا یا که خراسان شده آقا ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت شبیه این زمین در آسمانها آسمانی نیست ندارد وسعتی اما به وسع او جهانی نیست بجای گنبد و گلدسته کفترها نما دارند نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست کریمان هرچه که دارند را وقف گدا کردند نگو اینجا چرا صحن و سرای آنچنانی نیست به اجبار عده ای باب الکرم را روی ما بستند به در مانده نگاه میزبان و میهمانی نیست مدینه شهر پیغمبر بگو تو لااقل با ما چرا روی سرخورشیدها پس سایبانی نیست؟ نه سینه زن نه یک دسته نه حتی یک حسینیه همه آمادۀ اشکند اما روضه خوانی نیست به یاد چادرخاکی بقیع امروز خاکی شد وحالا زائرش جز مادری قامت کمانی نیست همان مادر که آمد کوچه و با قد خم برگشت بلایی برسرش آمد که آثارش نهانی نیست چنان سیلی به رویش زد که حوریه زمین افتاد صدا زد که حسن در زانویم دیگر توانی نیست ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam