eitaa logo
کانال ‌متن روضه
72.7هزار دنبال‌کننده
755 عکس
414 ویدیو
60 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•ادب نموده و شکر خدا.. و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● مسئول محترم ایستگاه‌ صلواتی! با توجه به شرایط کرونا، رعایت مسائل بهداشتی از جمله ، و برا برپایی ایستگاه الزامی می باشد .. هیئتی نمادِ و هست 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•با حق بگو از نوکران.. و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا با حق بگو از نوکران غم را نگیرد دار و ندار ماست، ماتم را نگیرد ماه حسین آمد بخواه از مادر او از ما گنهکاران محرم را نگیرد از چشم های گریه کن های حسینش ارث به جا مانده از آدم را نگیرد دلبستگی ها را بگیرد، صحبتی نیست اما فقط ذکر حسینم را نگیرد پرچم بماند بر زمین و زنده باشد؟! حاشا بر آن نوکر که پرچم را نگیرد گمراه خواهد شد یقینا هرکسی که دامان او، این حبل محکم را نگیرد یک عمر با هم در عزایش گریه کردیم از ما خدا این اشک باهم را نگیرد ای کاش شمشیر و سنان و خنجر و تیر جسم ولی الله اعظم را نگیرد حداقل ای کاش در گودال، قاتل در پنجه، موی شاه عالم را نگیرد کس نیست تا با ساربان او بگوید این گونه از انگشت، خاتم را نگیرد شاعر : وقتی عمو اجازه نداد بره، گریه کنان اومد تو خیمۀنجمه خانم، مادر .. عمو اجازه نداده، میگه من هر وقت دلم برا حسنم تنگ میشه به اون صورتِ قشنگت نگاه میکنم .. مادر همه رفتن، علی اکبر رفت، دیگران رفتن .. مادر یه لبخندِ تلخی زد گفت عزیزم صبر کن ..‌ تو خیمه یه ساروق بسته ای داشت باز کرد پارچۀ سبزی درآورد گفت ببر اینو بده عمو اذنِ میدان رو میده .. اومد پیشِ ابی عبدالله .. ای عزیزِ دلم ای همه کسم .. پارچه رو به حضرت داد حضرت ساروق بسته رو باز کرد دید یه کاغذی داخلشِ .. باز کرد دید دست خطِ حسنِ .. انقدر ابی عبدالله گریه کرد .. قاسمُ بغل کرد .. راوی میگه انقدر با هم دوتایی گریه کردن تا هر دو رو زمین افتادن .. نوشته بود حسین جان، بچه های من میان کربلا .. اجازه بده برات جون بدم .. انقدر این آقازاده خوشحال شد .. صورت قاسمُ پوشاند وارد میدان شد طلب کرد مبارز .. یکی گفت این بچه س دیگری گفت اگه بچه ست برو میدان باهاش بجنگ .. ازرق یکی از پسراشُ فرستاد، به سرعت آقا نابودش کرد .. دومین پسر، سومین پسر، چهارمی .. یکی گفت ازرق تو میترسی در مقابلِ این بچه جلو بری و بجنگی! گفت من مبارزه میکنم با هزار سوار. گفت برو میدان، اومد .. گفت چیجوری بکشمت ؟! گفت به من میگی چیجوری بکشمت؟! تو که عرضه نداشتی بندِ پوتینتُ ببندی اومدی با من بجنگی!! ازرق تا سرشُ انداخت پایین چنان با شمشیر زد .. قربونت برم .. یه وقت دیدن از تو خیمه زن ها صدای تکبیر بلند شد ماشالله ابنُ الحسن .. خوشحالی زنها طول نکشید .. یهو دورش کردن .. همه قدیمیا فیض ببرن اول کاری که کردن با نیزه بهش زدن، بدنُ از رو اسب آوردن پایین شروع کردن لگد کوب کردن .. دوش در خیمه اش از قصه نجاتم دادند تا فدایش بشوم برگ براتم دادند از عسل حرف زدم شاخه نباتم دادند یا حسن گفتمُ فوراً حسناتم دادند بی خیال همه ام حضرت او را عشق است پدرم یاد به من داد عمو را عشق است قاسمم من که به یل هایِ عرب هم زده ام با همین سن کمم مُرشد این میکده ام با زره کار ندارم به کفن آمده ام من سر ازرق چندین پسرش را زده ام اَشهدُ اَن حسین ابن علی ثارالله وقت جنگم همه گفتند که ما شاءالله ولی الآن بدنم بینِ بیابان مانده به تنِ من اثر سم ستوران مانده عمو از دیدن من خم شده حیران مانده روی لبهام فقط ذکر حسن جان مانده سنگ ها بوسه گرفتند همه از رویم پیچ خورده است به یک نیزه کوفی مویم لگدی خورده به رویِ پر اُفتادۀ من کج شده زیرِ لگدها سر اُفتادۀ من خم شده از چند جهت پیکر افتادۀ من وای بر حال دل مادر افتادۀ من خبرم را ببر ای باد برای زهرا پهلویم درد گرفت است فدای زهرا ای عمو پُر شده در هر گذر آوازۀ من مثل یک ظرف عسل ریخته شیرازۀ من کیف کن کیف کن الآن ز قد تازه من زره جنگِ ابالفضل شد اندازۀ من وقتی سوارِ اسبش کردن، پاهاش به رکاب نمیرسید .. وقتی ابی عبدالله سینه ش رو گذاشت به سینۀقاسم بلندش کرد، همه دیدن پاهایِ قاسم به زمین کشیده میشه .. ماهِ حرم شد از خیمه عازم سقا صدا زد جانم به قاسم بت شکن آمد، کفن به تن آمد با سربنده سبزِ جانم حسن آمد جانم حسن جان، ای جانم حسن جان نقشِ بازویش ذکرِ جاء الحق با یک ضربه زد گردن ازرق بر پا شد طوفان شد فاتح میدان نعره کشید عباس ایولله عمو جان جانم حسن جان، ای جانم حسن جان قاسمم شورِ جمل را به تنت میبینم از تو آقایی بابا حسنت میبینم مرگ در ذائقه ات مثل عسل شیرین است روح توحید میان سخنت میبینم جای بابای تو امروز کنارت عباس بچه شیر حسن آقا شدنت میبینم روی لبهای تو با سنگ نوشتند حسن خط کوفی به عقیق یمنت میبینم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•با حق بگو از نوکران.. و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● مجلسی که تهش به قهوه خونه و .. ختم شه مجلس روضه نیست، یه مهمونیه !! گریه کنِ امام حسین؛ دنباله این بساط و بازیا نمیره .. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•سلام میدهم از دل به.. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ سلام میدهم از دل به ساحتِ ارباب ز راه دور روَم بر زیارتِ ارباب صدای شور حسین و قیام سینه زنان چه دیدنیست محرم قیامت ارباب رسیده ماهِ محرم حسینیان آیید به پا شده است دوباره ضیافت ارباب به دستِ حضرت زهرا خدا سوایم کرد شدم ز روز ازل عبد حضرت ارباب به هرکجا که علم گشت بیرق ماتم به روی شانه کشیدم علامت ارباب به اشک دیده بشویم لبان خود شاید اجازه ای بدهندم به صحبت ارباب به ترک یک گنه و چند قطره گوهرِ ناب چه عاشقانه شود حفظ حرمت ارباب شود به رویِ دعایم درِ اجابت باز دمی که سجده نمایم به تربت ارباب چه کرده این پسرِ بوتراب که دشمن نموده در همه جا مدح شوکت ارباب امیر عشق حسین و خدای عشق حسین خوشم شدم سر این سفره رعیت ارباب یقین کنید شفا دست سید الشهداست پناه هر دو جهان است هیئت ارباب اگر اراده کند اربعین حرم هستیم خدایی است به والله قدرت ارباب حصیر هم دل شب همرَه دهاتی ها زبان گرفت بمیرم ز غربت ارباب رفتُ داغِ دوری اش دامانِ مادر را گرفت از دم خیمه سر و سامانِ لشکر را گرفت *همچنین که آوردش وسطِ میدان همه گفتن ما دیگه با این بچه جنگ نداریم ..* تیر با چه سرعتی آمد بماند قصه اش آن چنان آمد که آقا جای تن سر را گرفت *بارها شنید گوش تا گوش، یعنی سر جدا شده بود به یه پوست فقط آویزان بود ..* تیر با یک شعبه هم کار خودش را می کند با سه شعبه جوری آمد کل حنجر را گرفت خطبه اش با گریه بود افسوس لشکر خنده کرد چند لحظه بعد آن خون کل منبر را گرفت باغبان چه خون دلها خورد باغش سبز شد با کمان آمد کسی و سیبِ نوبر را گرفت خون او گر بر زمین میریخت محشر می رسید این چه خونی بود داغش کل محشر را گرفت پشت خیمه نیزه ها رفتند پیدایش کنند نیزه ای در خاک شد جسم محقر را گرفت آنقدر از این و از آن سیلی و شلاق خورد تا رُباب از حرمله قنداقِ اصغر را گرفت *بمیرم برات حسین .. روضه م همین باشه : راوی میگه وقتی این بچه خودشُ انداخت رو زمین همه بغلش کردن، زن ها دست به دست مگه آروم‌میشد .. تا دستِ رقیه دادن .. همه صورتشُ میبوسیدن .. صدایِ گریه که بلند شد ابی عبدالله از میدان برگشت فرمود: گفته بودم آرام گریه کنید .. آقاجان این بچه همه رو ریخته بهم .. تا بغلش کرد آرام شد .. ای مشکل گشا، امشب یه واسطه ای شو بینِ ما و ابی عبدالله .. آه .. سکینه خانم میگه وقتی تیر خورد من ایستاده بودم دیدم بابای عزیزم عبا رو کشید رویِ بچه به سمت خیمه ها که اومد، دیدم رفت پشتِ خیمه ها دویدم گفتم رباب بیا ببین ..* شش ماهه یارِ نازک گلویم خونِ گلویت شد آبرویم ای علی جانم میلرزد دستانم آهسته برایت لالایی میخوانم لالا علی جان لالایی علی جان .. یکی دو تا نیست این لحظه دردم با چه رویی من خیمه برگردم در خیمه مادر منتظر اصغر روی سینه من پاره شده حنجر لالا علی جان لالایی علی جان .. آماده کردم یک قبر کوچک میاید از راه مادر کودک تو سر بلندی حق داری میخندی مهلت نشد بابا چشمت را ببندی لالا علی جان لالایی علی جان .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•سلام میدهم از دل به.. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● در سپاه حسین(ع)، از شروع میشود! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•به دل دوباره هوای.. و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السلام علیک یا مولاتی با فاطمه الزهرا به دل دوباره هوای حسین را دارم هوایِ کربُبَلایِ حسین را دارم چه غم که پشتِ سرم در تمام سختی ها تمام عمر ، دعایِ حسین را دارم نگاهِ رحمت و لطفش خداپرستم کرد حسین خواست خدای حسین را دارم حرارتِ دل نوکر، عطایِ فاطمه است به سینه، داغ عزای حسین را دارم گدایِ رحمت و لطف قدیم الاحسانم هزار شکر عطایِ حسین را دارم رضای غیر نخواهم که ترک روضه کنم میان روضه ، رضایِ حسین را دارم چه حاجت است به تسنیمُ سلسبیلُ بهشت منی که مزه ی چایِ حسین را دارم خدا کند وسط روضه پر کشم سویش عجیب شوقِ لقای حسین را دارم چقدر در شب هشتم میان سینه، غمِ گرفتگیِ صدای حسین را دارم .. *همه دیدن ابی عبدالله چنان ناله میزد .. چنان فزع میکرد .. هی میگفت ولدی ..* به دل مصیبت آن پیکری که چیده شده میانِ سطح عبای حسین را دارم شاعر: واردِ مدینه شد، آرزویِ دیدارِ پیغمبرُ داره، نمیدونه پیغمبر از دنیا رفته" منافقین مدینه مسخره ش کردن، عربِ ناراحت شد یکی گفت این قبرِ پیغمبرِ .. کم کم داشت میرفت، سلمان دیدش صدا زد بیا .. آوردش دم خانۀ ابی عبدالله گفت اینجا برو به مقصدت میرسی .. وارد خانۀابی عبدالله شدن ابی عبدالله فرمود دوست داری پیغمبرُ ببینی؟! عرضه داشت بله آقا. صدا زد علی جان بیا .. جوانِ خوش سیما وارد حجره شد، فرمود یه مقدار راه برو بابا .. گفت ای عرب اگه میخوای جمالِ پیغمبرُ ببینی أشبه الناس خَلقاً، خُلقاً و منطقاً برسول.. یعنی حرف میزد همه اونایی که پیغمبرُ دیده بودن میگفتن این خودِ پیغمبرِ .. راه رفتُ و عربِ نگاهش کرد یه وقت ابی عبدالله سوال کرد آی مردِ عرب، حاضری یه خار تو پایِ این بچه بره؟!.. زد زیرِ گریه .. گفت ان شالله خدا اون خارُ تو چشمِ من کنه ولی به بدنِ این بچه آسیب نرسه .. میوۀ عمرِ پدر شعله نزن بر جگرم پا نکش روی زمین، درد نکش ای پسرم مثل قرآنِ بهم ریخته، درهم شده ای آه ای خیر کثیرم چقدر کم شده ای به برم بودی و این قافله پیغمبر داشت پدرت حالِ خوشی داشت، علی اکبر داشت خواستم بارِ دگر تا که بگویی چیزی لخته ی خون به روی دامن من می ریزی؟! *یه وقت دیدن ابی عبدالله انگشت انداخت در دهانِ علی اکبر .. خونُ درآورد بچه یه نفس کشید کار تموم شد .. همه گفتن حسین جان داده ..* تنم افتاده کنارت، مددی می گویم ولدی یا ولدی یا ولدی می گویم ارباً اربا شدنت، داد جزایم را حیف خُرد کردند سر پیری عصایم را حیف سوختم تا که غریبی مرا حس بکنی نیست انصاف ببینم که تو خس خس بکنی چه شد اینگونه بهم ریختنت؟! حرف بزن یوسفم، پس چه شده پیرهنت؟! حرف بزن نگذار این همه غم در دلم آکنده شود أشهدُ أنّ عَلی گو پدرت زنده شود هرچه کردم به خدا جمع نشد، جمع نشد بدنت بین عبا جمع نشد، جمع نشد مثل یک دشتِ پر از لاله و گلگون شده ای بس که نیزه به تنت خورده، دگرگون شده ای سینه ات، سوخته انگار به چشمم آمد ماجرایِ نوک مسمار به چشمم آمد عمه ات آمده از خیمه برایش برخیز دست بر معجر خود برده، به پایش برخیز بر دلم آتش این داغ مدام است مدام بعد تو صحبت لبخند حرام است حرام "ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی" رفتی و خون به دل مضطر لیلا کردی شاعر : *داشت با بچه ش حرف میزد، دید یه صدای آشنایی صدا میزنه حسینم داداشم .. نگاه کرد دید عمۀ ساداتِ .. زیرِ بغلای ابی عبدالله رو گرفتن .. جوان های بنی هاشم آمدن بدنُ گذاشتن میانِ عبا .. به خدا بدنُ جمع کردن .. وقتی زد به قلبِ لشکر، یه مرتبه دورَش کردن .. اول کاری که کردن عمودی به سرش زدن .. سر شکافته شد مثلِ علی .. اسب یه حیوانِ تربیت شده س، دست انداخت گردنِ اسب که بر گرده .. اما خون جلو چشمِ این اسبُ گرفت اشتباهی جای اینکه بیاد به سمتِ خیمه ها برد وسط لشکر، ارباً اربا* با چه وقاری مانندِ حیدر رو به میدان علی اکبر ای همه هستم محاسن بر دستم حرزِ یازهرا بر بازویِ تو بستم یا علی اکبر، جانم علی اکبر .. تا ناله کردی خود را رساندم بهتر بگویم خود را کشاندم بگو کجایی تو بخشِ صحرایی پیشِ نگاهِ من تو ارباً اربایی یا علی اکبر، جانم علی اکبر .. نیزه کشیدم از پهلوی تو افتاده بودم بی جان رویِ تو ای نامرتب جانم شده بر لب از تو جدایم کرد گریه کنان زینب یا علی اکبر، جانم علی اکبر .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•به دل دوباره هوای.. و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هزار زخم از پیامبر(ص) در را سَرِ علی‌ اکبر در تلافی کردند.. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•اگر دردمندیم اگر بی قراری.. و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السَّلامُ عَلَيْكِ مَوْلاتِي يا فاطِمَةُ الزهرا یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ اگر دردمندیم اگر بی قراری اگر سر به زیری اگر شرمساری اگر زخم خوردی اگر پر غباری چرا ناامیدی اباالفضل داری بده دست خود را برو با ابالفضل بزن روی سینه بگو یا ابالفضل خوشا این کرامت خوشا این گدایی نمی پرسد از تو که هستی کجایی به یُمن ابالفضل در کربلایی خیال تو راحت که حاجت روایی نه تنها خودی ها نه تنها تنی ها که قرص است بر او دل ارمنی ها همه با مرامان اسیر مرامش همه نامداران گرفتار نامش حسین است امامش فدای امامش غلامم غلامم غلامِ غلامش اباالفضل لنگر حسین است کشتی به قول رفیقان ابالفضل است مشتی هوا داغ داغ و حرم قحط آب است علی بی قرار و پریشان رباب است عمو تشنه را آب دادن ثواب است ببین هر طرف را که دیدم سراب است بیا مشک بردار جانِ رقیه که زخم است دیگر دهان رقیه *وسط جنگِ صفین صدا زد حسین جان، عباس کجاست؟!.. رسید خدمت حضرت فرمود صورتش رو بپوشونید، گفت عباس جان برو به لشکر بزن .. لشکرُ زیر و رو کرد همه فرار میکردن .. رفت و برگشت، همه پرسیدن ابن جوان کی بود همه لشکرُ بهم ریخت .. میدونن عباس، معلم جنگش حسن است و حسین .. همونجوری که پیغمبر دستِ علی رو بست، حسین دستِ عباسُ بست .. همه که شهید شدن اومد عرضه داشت سینه م داره سنگینی میکنه .. اجازه بده منم برم جونمُ قربونت کنم .. بعضی ها نوشتن تا اومد، سکینه خانم جلو آمد عرضه داشت عموجان بچه ها دارن از تشنگی میمیرن .. گریه کنا خیلی به خدا سخته مشکِ خالی بگیری، مشکِ خالی برگردونی .. حالا اومده اجازه بگیره، آقاجان اجازه میدی من برم؟! فرمود آخه تو صاحب لوایِ منی .. یه مقدار دیگه اصرار کرد، فرمود تو پشت و پناهِ منی، یعنی اگه بری بدون پشت و پناهِ من میشکنه .. (زبان حال) حسین جان یادتِ بابامون تو بستر نشسته بود من اومدم برم بیرون صدام کرد گفت عباسم باشه!!.. خودِ مولا فرمود عباس جان تو ذخر الحسینی .. دید خیلی اصرار میکنه، فرمود فقط برو آب بیار .. ای یل اُم البنین .. بسوز ای دل بسوز از داستانم غمی آتش زده بر روی جانم امان از شر فامیل حسودم امان از مکر قوم بد زمانم حسین اینجا اسیر و شمر نا مرد مسیر مکه را داده نشانم خجالت می کشم از روی زینب خودم را سوی خیمه می کشانم چه بهتر اینکه صد دفعه بمیرم اگر از دشمنم باشد امانم هر آنچه هست هر کس من همینم هر آنچه گفته مولایم همانم من عباسم اباالفضلم امیرم سپاه زینبم خشمِ عیانم سپهدارم علمدارِ حسینم اگر تا حشر هم اینجا بمانم منم شمشیرِ حیدر در غلافش من آن تیرم که در بند کمانم اگر چه مادرم اُم البنین است ولیکن زاده زهرا بخوانم *جوابشُ اول نداد، ابی عبدالله فرمود به زبانِ ما، اگه تا قیامت دشمنم به تو رو کرد جوابشُ بده .. اومد پشت خیمه ها چی میگی؟! گفت امان نامه آوردم" منو داداشام امان نامه داریم اما پسرِ پیغمبر امان نداره!! امان نامه رو گرفت پاره کرد .‌. با خجالت اومد رفت پشتِ خیمه یه وقت دید یه دستِ مهربانی رو شونه ش خورد .. عباس جان اومدم ازت تشکر کنم، تو فهمیدی حسینم تنهاست* اگر چه مادرم اُم البنین است ولیکن زاده زهرا بخوانم فدای چشم مولا چشم هایم فدای دست مولا بازوانم به امید خدا سقای لشکر همیشه سربلند از امتحانم همه در خیمه خاطر جمع هستند که از آب گوارا می رسانم خجل از بی قراری رباب و تلظی های طفل نیمه جانم اگر چه دست های من جدا شد گرفتم مشک را بین دهانم نخوردم جا ز بارانی که آمد نداده تیر و سر نیزه تکانم نخوردم بر زمین تا که نشاندند عمودی را به روی استخوانم *مگه کسی میتونه حریف عباس بشه .. اول نانجیب از پشتِ نخل ها اومد بیرون دستای عباس قطع کرد، حالا که دیگه دست در بدن نداره جلو آمد گفت عباس کو اون دست هایی که بهش مینازیدی؟! حضرت با غضب بهش نگاه کرد.. گفت تو دست نداری من دارم، چنان با عمودِ آهن زد به سر عباس سر متلاشی شد* زمین خوردم شدم شرمندۀ تو ولی شرمنده تر از بانوانم .. همچین که عمودُ زد از رویِ اسب افتاد .. داره همین روضه رو تو صحنِ عباس میخونه یه وقت دید یه آقایی وسط جمعیت بلند شد صدا زد ای مرد یه سوال دارم اگر سواری دست نداشته باشه بخواد از رو اسب بیاد رو زمین چه جوری میاد به زمین؟! به خدا عموی ما وقتی افتاد رو زمین تمام این تیرها به بدنش فرو رفت .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•اگر دردمندیم اگر بی قراری.. و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اِبن‌مُلجم‌ها اینبار برای پسر علی(ع) آوردند... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•از چشم گریه ماند و.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السلام علیکم یا مولاتی یا فاطمه الزهرا از چشم گریه ماند و از گریه عزتش از جام باده ماند از باده لذتش فرمود امام صادقِ ما روضه جنت است دنیا جهنم است برو سمت جنتش ما را حسین بهر خودش انتخاب کرد اینجا کسی نیامده الّا به دعوتش عرفان ناب چیست همان گریه بر حسین صد سال فیض ریخته در نیم ساعتش تا زنده ای به هر نَفَسی یاحسین بگو فردا میان قبر تو هستی و حسرتش یک روز هم شبیه به حر میخری مرا بخشیده میشویم همه در نهایتش آنکس که کار کرد برای عزای او حتی عبادت است دم استراحتش صد بار قهر کردم و دنبالم آمدی ماندم دگر چه کار کنم از خجالتش خون حسین قاطی کرب و بلا شده صد مرده زنده میشود از بوی تربتش جان داشت به خیمۀ‎ او حمله ور شدند فابک على الحسین شکستند حرمتش *خطبه خواند حضرت .. دیگه این پیرمردای لشکر با هم میخندیدن و شوخی میکردن .. خطبه ش که تمام شد یه وقت خواهرش اومد جلو .. دامنش رو زمین کشیده میشه صدا زد حسینم راستی راستی فردا تو رو میکشن ؟.. گفت یه سوال دارم داداش میشه فردا به این لشگر بگی به جایِ تو منو بکشن من نمی تونم طاقت بیارم .. تا گفت نه؛ روایت میگه چنان به صورتش زد و غش کرد .. یه وقت ابی عبدالله فرمود خواهرم مواظب باش صبرتُ شیطان نبره .. هر خیمه ای رفت دنبالِ ابی عبدالله می اومد اخه فردا میخوان تو رو از من بگیرن .. داره نگهبانی خیمه های رو میده یه وقت دید یه سیاهی تو تاریکی داره جلو میاد .. آی سیاهی کیستی؟! مگه نمیدونی عباس پاسبانِ حرمست .. یه وقت دید صدا، صدایِ زینبِ .. دستشُ گذاشت رو سینه‌ش ادب کرد، خواهرم خیالت راحت من امشب نگهبانِ خیمه هام .. یه وقت صدا شد عباسم داداشم حسین غریبِ .. فردا کمکش کن .. یادتِ اون شبی که بابام سفارش کرد عباس حسینمُ یاری کن .. گفت آره یادمه .. گفت اومدم همینو یادآوری کنم .. عرضه داشت خواهر فردا اگه اجازه بده آقام اَحدی ازشون رو زنده نمیزارم .. هلال ابن نافع میگه نیمه‌ی شب دیدم آقام زد به بیابونا .. نگران شدم آرام دنبالِ آقا راه افتادم .. دورادور مواظب و نگران آقا بودم .. همین طور که میرفت میدیدم آقا خم میشه، میشینه میره جلوتر .. اطرافِ خیمه رو چرخید یهو گفت کیستی دنبالِ من میای؟ گفتم غلامتم آقا .. فرمود برا چی میای!! عرضه داشتم نگراتونم آقا دارید چه کار میکنید .. یه وقت دیدم یه ناله ای زد .. خارهای این اطراف رو جمع میکنم .. آخه فردا بچه هام تو این بیابونا میدون ..* بقچۀ کهنه ما هست لباست هم هست هدیه مادر من هست ولی فردا نه بنشین خوب ببین چادر من را حالا چادرم بر سر من هست ولی فردا نه ترسم این است که تو دق بکنی از حرفم به سرم معجر من هست ولی فردا نه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•از چشم گریه ماند و.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● وَانْتَهکت فیک حُرمَة الاِسلام... و با کُشتن تو حُرمت اسلام را زیر پا نَهادند... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•تاوان بگیر از ما ولی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تاوان بگیر از ما ولی در این زمان نه ما را به ماهت میهمان کن، امتحان نه *من بدونِ اين روضه ها مي ميرم، من گريه نكنم جون ميدم، هر كار ميخواي با ما بكني بكن، هيئت رو از ما نگير، روضه رو از ما نگير حسين جان....* با هرچه می‌خواهی بزن اما عزیزم با دوری از روضه و گریه کنان نه جانِ جوانت رحم کن بر این جوانان بسپار ما را دستِ اکبر، این و آن نه هر چهار فصل سال ما ابرِ بهاریم اندازه ما گریه کرده آسمان، نه سر قفلیِ چشمِ مرا دستِ تو دادند سرمایه‌ای جز اشک دارد این دکان، نه صدبار حاجات خودم را عرضه کردم یکبار هم نشنیدم از این آستان، نه از من کماکان التماس مرقد تو از تو جواب التماسم همچنان، نه جانِ من است این روضه ها، پایِ بساطت دنبالِ جانم آمدم، دنبالِ نان، نه مثل حبیب و جُون و عابس، پای عشقت ای کاش با جانم بمانم با زبان، نه هرکس که آمد قتلگاهت زود برگشت شمر و سنان رفتند اما ساربان، نه جوری تو را می‌زد که آخر خواهرت گفت: با خیزران بر ما بزن بر آن دهان، نه بعدِ از تو زینب پیر شد، از بس رُبابت با گریه می‌گفت آب و نان نه سایبان، نه *قرارِ شبِ اولي، دَرِ خونه ي مادر بريم، اذن از مادر بگيريم، بذار يه پلي بزنم برگرديم مدينه، يه چند روز ديگه، وقتي اومدن خيمه هارو آتيش بزنن، يه كسي گفت: زيرِ اين خيمه زينبِ.... اين بي حيايي كه صدجا حيا نكرد نمي دونم اون لحظه چي شد برگشت، اما مدينه، هر چي گفتن فاطمه تويِ اين خونه است، گفت: خونه رو با اهلش آتيش ميزنم...* کفنم ‌را ببر ولی طفلِ بی کفن را بیاور‌ ای فضه از میان امانتی هایم پیرُهن را بیاور ای فضه روز آخر کنارِ بستر خود میزنم بوسه نور عینم را با همین بازویِ ورم کرده بغلش میکنم حُسینم را گفتم امروز نان درست کنم آمدم خسته، باز پایِ تنور ناگهان تا تنور روشن شد یادم افتاد روضه های تنور یادم افتاد خانه ي خولی حق بده سینه ام‌کباب شود خانه ي او ‌کجا حسین کجا کاشکی خانه اش خراب شود محمدجواد پرچمی *نيمه شب اميرالمؤمنين بچه هارو خوابوند، آب بالا سَرِ حسينش گذاشت، آروم اومد دَر رو باز كنه بيرون بياد، حسن بيدار شد، حسين هم بيدار شد، بابا جان! مارو هم سَرِ قبرِ مادرمون ببر، بچه ها راه افتادن، اميرالمؤمنين بچه ها رو بلند كرد، آهسته بياييد، زينب بيدار نشه، اين بچه ها مظهرِ ادب هستن، پشتِ سَرِ بابا دارن راه ميان، قدم از بابا جلوتر نميذارن، تا رسيدن كنارِ قبر مادر، دويدن خودشون رو انداختن رو خاك، مادر! جوابم رو بده، دارم دق ميكنم، اميرالمؤمنين هم داره گريه ميكنه، اين دو بيت زبانحال حسينِ، بخونم و عرضم تمام..گفت:* سلامِ من به تو اي مظهرِ شكيبايي درودِ من به تو اي غم گُسارِ تنهايي شبانه بر سَرِ قبرت آمدم مادر تو هم به خانه ي خولي به ديدنم آيي *زن خولي ميگه اومدم روپوشِ تنور رو كنار زدم، خدايا! تنور روشن نبود اين نور از كجاست، ديدم يه سَرِ بريده تويِ تنورِ....خدا! اين سر مالِ كيه؟ يه وقت شنيدم صدايِ خانمي كم جوهر مياد، " بُنَیَّ قَتَلوک وَ ِمنَ الماءِ مَنَعوک"...ناله ات برسه كربلا...حسين....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•تاوان بگیر از ما ولی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● جامعه‌ای که را‌ فراموش کند، به سرنوشت دچار میشود! همان‌هایی که حسین را نشنیدند و شان را به خاک و خون کشیدند... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•بیابان با وجود تو... / و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"بار بگشاييد اينجا كربلاست،آب و خاكش با دل و جان آشناست* بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست کنارِ تو کسی دلواپسِ خار مغیلان نیست بیابان گَردمان کردی، ولی زینب پریشان نیست اگر در به درِ کوه و بیابانم کنی عشقست اگر زخمیِ صد خارِ مغیلانم کنی عشق است پریشانم کنی عشق است،حیرانم کنی عشق است اگر دنبال معشوق است دل،دنبالِ سامان نیست بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد بپرسی مو به موی ماجرا را شرح خواهم داد مسیر کوفه تا شامِ بلا را شرح خواهم داد هر آنچه از تو پنهان نیست،از من نیز پنهان نیست برادر جان تو ثارالله، ثارالله دیگر من حسینِ قبلِ خنجر تو،حسینِ بعدِ خنجر من تجلی میکنم در تو،تجلی میکنی در من شهادت یا اسارت هر دو آغاز است،پایان نیست بنه پا بر زمین،این خاک ها مشتاقُ لبریزن تمام دختران یک یک مُژه بر پات میریزن نباید هم به مهمان داریت این قوم برخیزن چرا که خلق میدانند صاحبِ خانه مهمان نیست * همه عالم مالِ ابي عبدالله است، اما وقتي واردِ كربلا شد، اول زمينِ كربلا رو خريد...* میانِ کاروانِ تو ندیدم غیر زیبایی جوانان رشید و نونهالانِ تماشایی به همره بارِ گل اورده ام آن هم چه گل هایی غلط گفته هرآنکه گفته که این صحرا گلستان نیست نقاب افکن مرا با مظهر حق رو به رو گردان طنابی گردنِ زینب ببند و کوه به کوه گردان همان گونه که مردی از شهادت نیست رو گردان به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست محال است از میانِ خیمه آهِ سرد برخیزد ز کوهِ صبرِ من حتی نشان درد برخیزد اگر زن شیر زن باشد،به جنگ مرد برخیزد بجنگم با سنان؟ هرگز سنان که جزوِ مردان نیست به زیر سایبانِ قد و بالای تو می خوابيم من و این کاروان از چشمه ي فیض تو سیرابیم نه اینکه دست ما دور است از آب و پیِ آبیم فراتِ بی لیاقت لایقِ لبهای طفلان نیست چه خوشبختست طفلی که به حلقومش نگات اُفتد چه خوشبختست آنكس كه روی نعشش عبات اُفتد یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات اُفتد دلِ سلطانِ عالم را بدست آوردن آسان نیست به طفلانِ تو گریه بر پدر کردن نمی آید به زینب معجرِ پاره به سر کردن نمی آید برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی آید کسی در خیمه های ما به جز شش ماه خندان نیست صدا زد:آی مَردم! این شهید ما مسلمان است بزرگِ خاندانم را نمی بینید عریان است جوابِ قاریِ قرآنِ زینب بوسه باران است جوابِ قاریِ قرآنِ زینب سنگ باران نیست :استاد علی اکبر لطیفیان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•می سوزم و چون آتشی... / و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● می سوزم و چون آتشی در احتراقم آه ای اجل از چه نمی آیی سراغم این دشت نیت کرده یارم را بگیرد ای مرگ مَرهم شو بر این زخمِ فِراقم * همچين كه نسيمِ كربلا خورد به صورتِ بي بي زينب، همه ي غم و غصه عالم به دلش نشست...* بویِ جدایی می وزد در این بیابان از رفتنت حرفی مزن چشم و چراغم از لحظه ای که پا دراین صحرا نهادیم هر لحظه من دلواپسِ یک اتفاقم جان یکی را تیر و خنجر می ستاند جان یکی را تشنگی ، جان مرا غم اینجا سرت را روی نی می بینم آخر آتش بگیرد دامن گلهای باغم با خنده اش دشمن نمک ریزد به زخمم تنهایی ات داغی شده بر روی داغم : هادی ملک پور *امشب شب دوم محرم، اسمِ كربلا كه مياد يه جورِ ديگه اي گريه ميكني، ميدوني چرا؟ شايد يه دليلش اين باشه، تا رسيدن كربلا، حضرت ديد اسبش ديگه حركت نميكنه، فرمود: بگيد اسمِ اين سرزمين چيه؟ اسامي مختلفي گفتن، غاضريه، نينوا...اولين نفري كه با اسمِ كربلا گريه كرد، خودِ ابي عبدالله بود، يه دلِ سير بالايِ ذوالجناح گريه كرد، بعد فرمود: عباس! خيمه ها رو به پا كنيد...تا گفتن همه پياده شيد، بني هاشمي ها وظيفه ي خودشون رو ميدونن، زودتر از همه دورِ محملِ خانوم زينب حلقه زدن، علي اكبر زانو زد، عباس زانو زد، دستِ عمه زينب رو گرفتن، اما يه جمله بگم، امام زمان ببخشن من رو، چند روزِ ديگه،بي بي زينب وقتي يكي يكي بچه هارو سوارِ ناقه ها كرد، يه لحظه ديد خودش رويِ زمين مونده ميونِ نامحرم ها، يه نگاه سمت گودال كرد، دلش خيلي به درد اومد، اما حرفي نزد، برگشت سمتِ علقمه، صدا زد:"يا كَفيلَ زينب!"... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•بیابان با وجود تو... و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ایستگاه‌های صلواتی کوفه هم برپا شده است! نیزه و شمشیر خیرات میکنند عهد شکننان شهر .. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ .. گوشه ای از گزارش تصویری مراسم ۱۴۰۰ در حومه شهر ورامین که با همیاری شما عزیزان و بچه های خوب و زحمتکش گروه جهادی رضویه شکل گرفت رو ببینید .. خدا تو نسلتون کم اراده به امیرالمومنینُ(ع) اولادش قرار نده🤲 هم ۱۱۰ تا خانواده‌ای که بسته‌ها بهشون رسید خیلی دعا کردن، هم اون بچه هایِ نازنینی که زیرِ تیغ آفتاب به عشقِ مولا، علی علی گفتن و جایزه گرفتن .. خودِ حضرت براتون جبران کنه. مبلغ هزینه شده: ۴۶ میلیون تومان خیرتون قبول، پرچم نوکریتان برافراشته باد ان شالله ══════ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•بیا و درد هجران محبّان را... / و توسل به امام زمان روحی له الفدا و سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بیا و دردِ هجرانِ محبّان را مداوا کن نگاهی از کَرَم بر چشم‌های بسته ما کن تمام آفرینش بی‌تو باشد، جسم بی‌جانی بیا با یک نگه، بر خَلق، اعجازِ مسیحا کن بیا از غربتِ جدّت بگو، با مَردم عالم بیا و چشمِ ما را، از سَرشکِ سرخ، دریا کن *عزيزِ زهرا الان كجايي؟"أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوىٰ؟" كنارِ علقمه اي؟ ...* کنارِ علقمه با مادرِ مظلومه‌ات زهرا دو چشم خویش را دریا، به یادِ چشم سقا کن *ما يه چيزي از چشماي عباس ميگيم، اما آقامون اين چشم هارو ديده، شنيدن كي بُوَد مانندِ ديدن، قربون چشمايِ تيرخورده ي عموت برم...* بیا! با اشک کن، همچون عموی خویش، سقّایی بریز از دیده خون و گریه بر اولادِ زهرا کن بيا و تير را بيرون بِكِش از حنجرِ اصغر پسر که ذبح شد از تیرِ قاتل، فکرِ بابا کن بیا دست یداللهی، برون از آستین آور *اين لحظه رو كه ميگم مجسم كن، عمه ي سادات همه رو سوار بر مركب كرد،زن و بچه رو دونه دونه سوار بر ناقه كرد، ركاب گرفت، سكينه و رقيه رو سوار كرد،همه همه، خودش تنها موند، يه نگاه كرد سمتِ علقمه، گفت: عباس جان! اين امانت رو دستِ كي ميسپاري؟...* بیا دست یداللهی، برون از آستین آور طنابِ خصم را، از دست‌های عمّه‌ات وا کن سَرِ بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی بیا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن حاج غلامرضا سازگار *به چشم هات التماس كن، بگو: شبِ سه ساله است، من رو شرمنده ي اربابم نكنيد، بگو: آي چشم ها! به زينب خنديدن شما جبران كنيد... نان و خرما بينِ زن و بچه هاي حسين پخش مي كردن، زينب يه نگاه كرد، گفت: چيكار داريد مي كنيد؟ صدقه بر ما حرامِ، ما اهل و عيالِ پيغمبريم، من زينب دخترِ علي هستم... توي خَصائصُ زينبيه، مرحوم جزائري نوشته: يه رهگذري اومد گفت: من نمي دونم راست ميگي يا نه، تو ميگي ما خارجي نيستيم، هستيد يا نيستيد كاري ندارم، مال اين ديار هستيد يا نيستيد به من ربطي نداره، اما حال و روزِ شما رو كه مي بينم از خدا ميخوام زن و بچه ي من رو به حال و روزِ شما نندازه، اين چه حال و اوضاعي است برايِ شما درست كردن، صورت ها زخم، پاها آبله زده، با اين معجر پاره ها بچه ها دارن سرها رو مي پوشونن....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•بیا و درد هجران محبّان را... / و توسل به امام زمان روحی له الفدا و سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● یَحبِسُنا عَنهُم إلاّ مایَتَّصِلُ بِنا مِمّا نُکرِهُه... چیزى جز کارهاى ناشایست ما ایشان را از ما مخفی نمی‌سازد... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•سر و رویت بهم خورده .. / و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● رواقِ خاک آلودِ شبستانی که من دارم کجا و شأن بی پایان مهمانی که من دارم ببافم فرش قرمز رنگ با گیسویِ خونینم به کار آید همین مویِ پریشانی که من دارم *فرش ندارم جلو پاهات بندازم .. از مهمون نوازیم شرمندتم باباجان .. از این سه ساله مدد بگیر به چشماتون التماس کنید .. امشب گره خیلی داریم .. دستامون خیلی خالیه آی دستایِ تاول زده ... یه نگاه کرد به سر گفت :* سر و رویت به هم خورده .. *این چه پیشونی برای تو درست کردند.. آی قربون دندونای شکسته ت برم .. آی قربون این صورت خاکیت برم ... اگر من بودم نمیذاشتم تو رو کنج تنور ببرن ..* سر و رویت بهم خورده ولیکن باز زیبایی ندارد هیچ کس مثل پدر جانی که من دارم اگر چه خاکی هست اما شبیه تشت اصلاً نیست بیا بنشین عزیزم رویِ دامانی که من دارم .. *تا چشماش افتاد به لب و دندان ، گفت :...* الهی بشکند دستی که محکم خیزران کوبید شده لب پَر ، لبِ قاریِ قرآنی که من دارم به جای دست از مویم بلندم کرده از بس زجر پریشان تر شده مویِ پریشانی که من دارم نمیدانم که از ضعف است یا که از شکستن هست دلیلِ از سرِ شب دستِ لرزانی که من دارم سراغت را گرفتم ، با لگد سرباز رومی زد زبانم را نمی فهمد ، نگهبانی که من دارم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•سر و رویت بهم خورده .. / و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● در کربلا آنهایی که نمازشان را به وقتش خواندند شدند... و آنها که نمازشان را قضا کردند ! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•اِنَّ کَمَن زارَ العَلی... و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اِنَّ کَمَن زارَ العَلی، مَن زارَ زینب عالم نمی بیند دگر تکرارِ زینب تاریخ جایِ صبر، زینب می نویسد معنا گرفت ایثار از ایثارِ زینب با دست بسته باز کرد از دست ما بند پُر شد زمین از عزتِ سرشارِ زینب مریم مقدس شد اگر در بین زن ها در عالم زر بوده خدمتکار زینب هم میشود قبله نمایِ ما عقیله هم قبله ی ما کعبه ی سیارِ زینب یکبار حتی سایه ی او را ندیده همسایه ی دیوار به دیوارِ زینب *گفت: اين همه سال خونه ام كنارِ خونۀ زينب بود، يه بار قد و قامتش رو نديدم...* پُشتِ همه لرزید با یک اُسْکُتویش *وقتي مردم حرف ميزدن، سر و صدايِ اين جمعيت، خانم نمي تونه حرف بزنه، يك كلمه گفت: "اُسْکُتوا" ساكت باشد، همه آرام گرفتن، نه تنها مَردم، بلكه حيوانها هم ساكت شدن و حتي زنگوله هاي شترها از حركت ايستادن، زينب گفته ساكت باشيد، همه آرام شدن....* پُشتِ همه لرزید با یک اُسْکُتویش دشمن هلاکِ نحوه ی پیکارِ زینب هرکس نمک گیرش شود آخر شهید است چشمانِ ما بر سفره ی پُربار زینب چشمان ما بر لطف و احسان عقیله دستان ما بر دامنِ سالارِ زینب با این که خودگرمیِ بازارِ حسین است عون و محمد گرمیِ بازار زینب ماهیِ دریا هم برایش گریه کرده وقتی فَلَک دارد سَرِ آزار زینب از نور چشمانش به سختی چشم پوشید جانسوز یعنی غربتِ بسیارِ زینب *وقتي شهدا رو مي آورند، حضرت زينب سلام الله عليها، سراسيمه مي اومد وسطِ ميدان كمكِ حسين مي كرد، برا علي اكبر تا كنار جنازه هم رفت، اما وقتي بچه ها اومدن گفتن: مادرجان! اجازه بده ما برويم ميدان، گفت: بريد، گفتن: دايي مون نميذاره بريم، گفت: يه رمزي بهتون ياد بدم، دايي تون به اين نام حساسِ، كافيِ بريد گردنتون رو كج كنيد بگيد: جانِ مادرت...،بچه ها رفتن با رمزي كه مادر يادشون داده بود پيشِ دايي خندون برگشتن، حضرت زينب بچه ها رو در آغوش گرفت، مادرِ، ميخواد بچه هاش رو بفرسته قربانگاه،گفت: بچه ها! هرچي ميخواهيد اينجا مادر رو ببينيد همين جا ببينيد، هر چي حرف داريد اينجا بزنيد، من ديگه بيرونِ خيمه نميآم....بچه هارو كه راهيِ ميدان كرد، وقتي رفتن ميدون، صدايِ رجزشون بلند شد،الله اكبر،بي بي زينب خوشحال شد، الحمدالله من شرمنده مادرم نشدم، شرمنده ي ام ليلا نشدم، شرمنده ام البنين نشدم...* باید تمام روضه را از سر بخواند مرثیه جانسوز است اگر مادر بخواند بیرون زند خواهر اگر از قلب اردو در بین میدان میکند خشمش هیاهو مانند زهرا می زنم بر آب و آتش دختر فقط از مادرش می گیرد الگو افتاده اند از شوقِ جان دادن برایت امروز محسن های زینب در تکاپو عون و محمد را کفن کردم برایت سرباز تو هستند در قحطی نیرو قاسم فدایی تو باشد عونِ من نه؟ زینب چه کم دارد مگر از نجمه بانو؟ با دست خود راهی شان کُن سمت میدان قبل از قسم بر فاطمه و پهلوی او از پا می اندازد مرا این داغ اما در پیش تو دستی نمی گیرم به زانو بگذار از مویِ محمد گیرد اَخنَس بسته ست وقتی جان تو تنها به یک مو مثل تو یاد مادرم کردم همین که بیرون کشیدی نیزه را از بینِ پهلو داغ جوان دیدی، منم دیدم عزیزم دارم پریشان میکنم در خیمه گیسو بهتر که فردایی نباشند و نبینند از مادرشان شمر می گیرد النگو بهتر که فردایی نباشند و نبییند از کعب نی دارم نشانی رویِ بازو غرق خجالت می کشی بر سر عبا را می آوری تا خیمه خواهرزاده ها را : عليرضا خاكساري ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•اِنَّ کَمَن زارَ العَلی... و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● يَا عِصْمَهَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِير... خدایا به طفلان زینب و به کودکان خیمه‌‌‌های حسین(ع) آنگاه که از وحشت و ترس بینِ دود و آتش میدوند خودت رحم کن..💔 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•بهترین فیض را... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بهترین فیض را به من دادند به سوالم جوابِ لَن دادند عاشقانِ وصالِ تو اول به مکافاتِ عشق تن دادند روز، تحصیلِ ساختن کردم شب که شد درسِ سوختن دادند یوسفِ من ! به دستِ این یعقوب جاى پیراهنت کفن دادند عاشقان وقتِ خمسِ دل دادن پنج پنجم به پنج تن دادند *يعني همه دلم رو دادم به تو آقاجان! جايي تو دلم برا كسي ديگه نذاشتم، اين دل فقط جايِ حسينِ،جايِ اين خونواده است...* ما که آواره ایم و دربدریم اشتباهاً به ما وطن دادند کربلاىِ حسین رفتن را از سَرِ سفره ی حسن دادند بچه ها راحتند با عمه کار را دستِ شیرزن دادند *فقطي داشت مي رفت دستِ عبدالله رو گذاشت تو دستانِ زينب، زينب جان! اين امانتِ برادرمِ، هوايِ اين بچه رو داشته باش...* چادرِ پاره را به نیزه زدند نیزه اى هم به پیرُهن دادند علی اکبر لطیفیان روضه رو ميخوام از زبون حسينِ فاطمه بخونم، امشب شبِ يتيم نوازيِ، هر كي ميخواد اشكش سرازير بشه، يكي از راههايي كه روايات ميگه اينه: دست رويِ سرِ يتيم بكشه...امشب يتيم نوازي كنيم، يا امام حسن! بحقِ يتيم هات، امشب ما با اميد اومديم دَرِ خونه ات داريم تو رو صدا مي كنيم، امشب يه دلمون كربلاست، يه دلمون مدينه است، پيغمبر فرمود: هركي برا حسنم گريه كنه نميذارم قيامت چشمش گريون باشه، فرمود: حسنم غريبِ، گريه كُن نداره...حالا بيش از همه ابي عبدالله اين غربت رو حس كرده، ميخواد برا زينب از حسن بگه بعد بشينن گريه كنن، گفت: زينب جان!...* برادر تشتِ خون را لاله باران کرد، یادم هست وَ بُغضِ خویش را در سرفه پنهان کرد، یادم هست صدا زد رفتم اما با تو در هر حال خواهم بود برادر با تو تا هنگامه‌ ی گودال خواهم بود برادر آنکه شمشیرش خرافاتِ جمل را کُشت شکوهش جِبت وطاغوتِ جهان،لات و هبل راکُشت برادر پای حرفش ماند و با من در سفر آمد برادر پا به پایم با همان خونِ جگر آمد سخن فرمود با لبهای قاسم ، مرگ شیرین است و ثاراللهی اَم با خونِ عبدالله رنگین است درونِ مقتل اینک لطفِ خود را بیشتر کرده برایم دستِ خود را سایه‌ی سر، نه ! سپر کرده شمیمِ عطر او را در مشامم از ازل دارم به عبداللهِ آغوشم، حسن را در بغل دارم عجب پیراهنی از دست خواهد رفت در بازار که از بویِ حسین آکنده، از عطرِ حَسَن سرشار یکی شد پیکرم با او ، تو هم این را روایت کن شَبابِ اهلِ جنت را بیا با هم زیارت کن تو هم مانندِ من دور از وطن هستی بیا خواهر اگر دلتنگِ آغوشِ حَسَن هستی بیا خواهر شبیه کودکی‌هامان بساط گریه بر پا کن بیا یک بارِ دیگر چادرت را خیمه‌ی ما کن بیا خواهر، بیا این حنجرِ کوچک سخن دارد گلویِ سرخِ عبدالله، آهنگِ حسن دارد یا خواهر که دارد از گلویش این دم آخر صدای روضه می آید؛ صدای روضه ی مادر : سیدحمیدرضابرقعی *آخه بابام برام تعريف كرده بود، يه روزي مادرم بينِ در و ديوار قرار گرفت، در حمايت از وليِ خدا، آخه برام تعريف كرده بود در حمايت از وليِ خدا تو كوچه ها مادرم رو كتك زدن... وقتي عبدالله بن الحسن از خيمه بيرون دويد، فرياد زد: "وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّي" اون لحظه وقتي رسيد كنارِ بدنِ ابي عبدالله، چي تو ذهنِ عبدالله بود، شايد با خودش ميگفت:مادرم فاطمه، وقتي بابام حيدر رو داشتن تويِ كوچه ها كشون كشون مي بردن، دست انداخت دامن بابام رو گرفت، نانجيبي صدا زد: دستِ فاطمه رو چرا جدا نمي كني؟ چنان با غلاف شمشير به بازويِ مادرم فاطمه زد، حالا داره روضه ميخونه:...* فلك ديدي چه خاكي بر سرم كرد به طفلي رخت ماتم بر برم كرد الهي بشكند دستِ مغيره ميان كوچه ها بي مادرم كرد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•بهترین فیض را... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● در کربلا با پول‌های بیت‌المال، پسر پیغمبر را کُشتند! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net