eitaa logo
کانال ‌متن روضه
77.3هزار دنبال‌کننده
764 عکس
456 ویدیو
60 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi 🔸کانال صوت و فیلم↶ @simaye_haram 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ «السلامُ عَلیکَم یا اَهل بَیتِ النّبوه» وبموالاتكم تُقبل الطّاعة المفترضة، ولَكُم المَودة الواجبة ودرجات رفیعه و مقام المحمود عندالله اشکی شود جاری جوابش با حسین است روضه به پا شد هر کجا آنجا حسین است نامش که می آید بهم میریزد عالم نامی که هر دم میکند غوغا حسین است بر دل نباشد ترسی از فردایِ محشر آن که شفاعت میکند فردا حسین است از روز اوّل تا ابد هستیم سائل از ابتدا تا انتها آقا حسین است لطفش همیشه شامل حال گدا شد قطره صفت هستیم تا دریا حسین است محشور میگردد هر آنکس با محبش معشوقه و محبوبُ عشقِ ما حسین است مشگل گشای مشکلات سخت تنها از پردۀ دل ذکر ادرکنی حسین است حتی بهشتی را که سبحان وعده داده است رمز ورودش گفتن یک یا حسین است تحریف گشته قصۀ لیلی و مجنون مجنون قصه زینب و لیلا حسین است آنکس که بی سر بود اما باز بخشید انگشت و هم انگشتر خود را حسین است زهرا کنارش بود در تنگیِ گودال حاشا بگویم بی کس و تنها حسین است اهل قُرا آقایِ ما را دفن کردند عریان تنی که ماند در صحرا حسین است شبهایِ جمعه کربلا باب الکرام است فریادهای حیدر و زهرا حسین است *در شب دهم محرم از یارانِ حسین که مشغول نماز بودن ،رکوع و سجود میکردن اما باور کنید اینو داره معالی السبطین میگه عبادت مخصوص عباسِ رو همه دارن نگاه میکنن ،دیدن فقط دوره این دخترا و زنها می گرده حفاظت از اینها میکنه ... کسی چپ نگاه کنه حمله میکنه اینقدر غیرتی بوده ...* عقل تنها در مسیر عاشقی کامل شود عشق همراه جنون در قلبها نازل شد پس هرآنکس در پی آن است که عاقل شود ابتدا بایست مجنون ابوفاضل شود فاش میگوییم امشب با تمام عالمین عشق در تعریف ما یعنی علمدار حسین روی دیوار برادر بود تا آخر سرش هیچ عشقی غیر عشق او نبوده در سرش از همه سرهای عالم هست بالاتر سرش نیست هرکس خاک پایش خاک عالم برسرش یک نگاهش عالمی را مثل سلمان می کند ارمنی را با کراماتش مسلمان می کند از زمانی که در این دنیا قدم برداشته از روی دوش برادر بار غم برداشته هر زمان با ذکر یا حیدر علم برداشته صورت دشمن حراس آلوده نم برداشته در نبردِ او همیشه جنگ خیبر یاد شد شاهکاری کرد در صِفین حیدر شاد شد مادرش گفتا بلا گردان این کاشانه باش با ادب همراه باش و با غضب بیگانه باش بچه های فاطمه شمعند تو پروانه باش من کنیز خانه هستم تو غلام خانه باش بود آویزانِ گوشش حرفهای مادرش چون غلامان حرف میزد با برادر خواهرش *الله اکبر امروز تا براش امان نامه آوردن ، امان نامه را پاره کرد ، هم اشک میریخت هم غضب آلود .. با شمشیر رویِ زمین میکشید اومد پشتِ خیمه ها با کسی حرف نزنه داره با خودش حدیث نفس میکنه ....* دیدی ای دل که آخر عمری جگرم سوخت بیقرار شدم شر فامیل بد اسیرم کرد پیش آقام شرمسار شدم ... *داشت با خودش حرف میزد دید یه دستی محبت امیز روی شونه اش اومد ،برگشت دید خواهرش زینبِ .... نشست روی زمین ،بی بی دستاشُ گذاشت رویِ سرش ،داداش آروم باش من دیدم همه چی رو از بالای بلندی من دیدم نامه را پاره کردی ،تو پسر علی هستی ... اما حسینم تنهاست ... خواهر و برادر نشستن روی زمین اینقدر گریه کردن گفت خواهر فردا کاری میکنم که دمار از اینها در میارم ... من از همه شون سرم ... من فاتح جنگ صفین هستم ،بابام به من بازوبند داده ،نشان داده، من شاگرد علی بودم ،غیر از پسر ،من شاگرد حسن بودم ،من شاگرد حسین بودم .... اصلا نظیر ندارم ، آرومش کرد ..* در شجاعت رفته اخلاقش به حیدر بیشتر هست کارایی چشمانش ز خنجر بیشتر در وفاداری او از حدّ باور بیشتر او حسینی بودنش رفته به خواهر بیشتر نام او را یکصدُ و سی و سه بار بیشتر بخوان حاجتی داری اگر او را از اخُّ زینب بخوان بوسگاه فاطمه هم چشم او هم دست اوست دست گیره امت عیسی ابن مریم دست اوست روز محشر اختیار خلق عالم دست اوست همچنان پشت سر ارباب پرچم دست اوست روز محشر سر بلند است و امیری میکند فاطمه از دوستانش دست گیری میکند .... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
Arzi _ (shabe 9).mp3
6.79M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ السَّلَامُ عَلَیک یا قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ السَّلَامُ عَلَیک یا اَسیرِ الكُرُبات سرگشته را دیار غریبُ وطن یکی ست سرهایِ مست را نیُ طشتُ بدن یکی ست همچون حبیب جان بده پیش از شهادتت صد بار مرگ در نظرِ ممتحن یکی ست آری اگر حسین به عالم یگانه هست سوگند بر خدایِ اَحَد ، ربّ من یکی ست در پیش چشم فاطمه منصب ملاک نیست مداح و کفش جفتکن و سینه زن یکی ست زینب به جان خرید بلاهایِ خانه را یعنی کسای روی سر پنج تن یکی ست هر چند، چند بی حرم این خانواده داشت اما در این میان فقط بی کفن یکی ست آمیخت خون لاله به خونِ گِلِ حسن بنگر به قتلگاه حسین و حسن یکی ست غارت نشد به زعم من از تن لباسِ او کز لطف نعلها تن با پیرهن یکی ست فرقی نمیکند به کجا نیزه میزنند در چشم خصم سینه و قلب و دهن یکی ست شب آخر بمان دور و بر من بمان در قابِ چشمان تر من نگاهم خیره شد بر حنجر تو نگاهت خیره شد بر معجر من ندارم چاره ای جز آه و زاری مرا دق میدهد این بیقراری نگو این آخرِ عمری عزیزم مرا دست غریبه میسپاری گرفتی ذکر استرجاع بر لب وصیت میکنی حالا به زینب؟ مگر فردا چه می آید سر تو؟ سراغ پیرهن میگیری امشب خبرهایی رسیده وای زینب ‌ که قد من خمیده وای زینب من و دستان بسته وای عباس تو و رأس بریده وای زینب *اومد دوتا دستاشُ گذاشت رو زمین نزدیک حسین فرمود فردا میخوان تو رو بکشن؟... آری خواهر، خدا بهت صبر بده خواهرم ... (زود حرف عوض کرد) فردا به بعد یاد من تو نماز شبت باش ... عابدۀ آل علیِ ... عالمه است ... میدونه داره حرف عوض میکنه . گفت داداش اجازه میدی با رشادت برم به این لشکر بگم اول منو بکشن ؟... نمیشه از این جا بریم؟ ... تو کوه ها بزنیم بریم ؟... فرمود عزیزم من مرغِ قَطاره ام باشم (این پرنده ای که بالاترین نقطۀ کوهستان رو انتخاب میکنه ولی باز صیاد صیدش میکنه) اگر من مرغ قطاره ام باشم منو میکشن .. زینب دستاشو به هم زد ... اول یه نگاهی به دستهای ابی عبدالله کرده ، دست حسین رو گرفت هی می بوسه ... بو میکنه ... تا فرمود : غیر از علی ابن الحسین زین العابدین هیچ مردی نمی مونه ... روایت داره ، چنان با سیلی به صورتش زد .. غش کرد افتاد ... اینقدر آب کمی رو که تو خیمه بود ،رو صورتش ریخت .. فرمود زینب جان شیطان صبرت رو نبره ، گفت تو را میخوان بکشن من همینطوری آروم باشم ؟... گریبانشُ پاره کرد... حسینُ نشوند.. هی دور حسین میچرخه ... یا حبیب بود یا دیگری میگه من پاسبان حرم بودم، داشتم صحبتهایِ زینبُ می شنیدم ،حرف برگشت از اون عشق و عاشقی گفت داداش، اصحاب و یارانتُ امتحانشون کردی یا نه ؟ حبیب میگه من ریختم بهم ، پاسبانی و نگهبانیُ ول کردم ، رفتم تو خیمۀ اصحاب، پاشید از جا ، گفتن چی شده ؟گفتم همه شمشیرهاتونُ آماده کنید ،همه حاضر بلند شدن اومدن بیرون گفت هرچی من میگم شما هام بگید ... یا بنات رسول الله ... همه گفتن ... زن ها ریختند بیرون شبونه دختر بچه ها ترسیدن گفتن اومدیم همین شبونه اگه اقامون اجازه بده میزنیم به قلب لشکر ما امتحان دادیم ما اومدیم پای حسین بمیریم ... زینب گریه کرد .. حبیب گریه کرد .. ابی عبدالله گریه کرد ... دیگه وارد خیمه نشدن تا قمر بنی هاشم اومد گفت برید استراحت کنید حالا نگهبان خصوصی اش هلال بن نافع یا نافع بن هلال میگه دیدم آقام زد بیرون از خیمه ها ، یه فاصله ای رفت من شمشیرم رو بستم و دنبالش آهسته رفتم کسی به آقام از پشت جسارتی نکنه ،ولی دیدم اقام هی تو بیابون میشینه بلند میشه با خودش زمزمه میکنه یه ذره اومدم جلو گفت کیستی ؟ گفتم آقا غلامتم برای چی دنبال من اومدی ؟ گفت ترسیدم کسی به شما جسارت کنه گفت آقا به من بگید چه کار میکنید ؟گفت دارم خارایِ بیابون رو جمع میکنم تا اونجا که میشه ... آخه فردا شب بچه ها آوارۀ بیابون میشن ... آی حسین ..... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
Arzi _ (shabe10).mp3
7.35M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ اگر تو آه بکشی خشک و تر نمی ماند اگر تو گریه کنی که جگر نمی ماند بیا و آه مکش با حرارت جگرت که از مجالس روضه اثر نمی ماند نفس بزن که نفسهای آخرم برسد که بی تو این نفس مختصرنمی ماند چنان شکسته شدی که شبیه زهرایی که چون تو دست کسی برکمرنمی ماند لباس مشکی مان رافقط کفن بکنید برای ما که از این بیشتر نمی ماند مدافعان حرم سمت تو به سر رفتند برای حامی زینب که سر نمیماند به درد آخرتِ ما نخورد جز گریه که هیچ چیز چو اشکِ سحر نمی ماند غنیمت است نشستن میان روضه که عمر میرود واینقدر نمی ماند هر آنچه خرج کنی صد برابرش ببری دراین معامله حرفِ ضرر نمی ماند تمام حاجت ما را نگفته زهرا داد که مادر از دلِ ما بی خبر نمی ماند ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
babolharam _ Taheri (shab 2).mp3
1.78M
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ آه رسید قافله و خواهری پیاده نشد به گریه گفت که زینب دگر نمی ماند در دلش درد بی دوا عمه در گلو بغض بی صدا عمه که رسیده به کربلا عمه همه سرها به زیر تا عمه میگذارد قدم کجا عمه پرده از محملش چه بگشاید صف به صف از فرشته می آید همه چشم انتظار او باید آید اینجا نزول فرماید پشت پرده پراز دعا عمه اکبرت را گلاب می گیرند بچه را از رباب میگیرند رونق از آفتاب میگیرند تا عمو جان رکاب میگیرند هست در اوج کبریا عمه *تا ابی عبدالله سوال کرد، یه عده دور ابی عبدالله و یارانش را گرفتند، نوشتند: یه پیرمردی جلو آمد، مولا سوال کرد پیرمرد میدونی اسم این سرزمین چیه؟ گفت آقا اسم این سرزمین غاضریه است، اسم دیگری هم داره نینوا هم میگن، هریک از اسمها را سوال کرد، ابی عبدالله گفت: آیا اسم دیگری هم داره؟ گفت: آقا جان! اینجا را کربلا هم میگن، یه مرتبه ارباب صدا زد: "اعوذ باالله من الکرب والبلا" اسم کربلا اومد زینب زیر و رو شد...* حال اینجا کلافه اش کرده است چند معجر اضافه آورده است ازدل خویش روضه پرورده است جگرش خون و سینه پردرد است چنگ زد دامن برادر را بوسه ای زد دوباره حنجررا ونشان داد سمت دیگر را نخلها را نه حجم لشکر را ناله ای زد زکربلا عمه *گفت: داداش! چکار کنم دلم شور میزنه آخه؟* اینجا به سرت بی حساب میریزند بی حساب کتاب میریزند پیش چشم تو آب میریزند سرطفل رباب میریزند غرق در نوحه و نوا عمه *میگی چرا دلم شور میزنه؟...* آخه ته گودال گیر می افتی گیرشمشیر و تیر می افتی دست مشتی حقیر می افتی نخ نما چون حصیر می افتی چه کند پایِ بوریا عمه بعد تو به غیر شامی نیست خواهرت هست جز حرامی نیست حرمت و احترامی نیست آتش افتاده و خیامی نیست چادرش زیر دست و پا عمه ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
babolharam _Taheri shab2 b.mp3
2.33M
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ برادر درست میبینه چشم من یا که تاره برادر اونا نخله یا که سپاهِ سواره برادر چرا ساربون چشم به دست تو داره میترسم برای تو و حنجر تو میترسم برای فردای دختر تو میادش صدای گریه مادر تو حسین جان برادر بلند شو از اینجا بریم تا نشه دیر برادر بلند شود بریم تا علی میخوره شیر برادر بلند شو بریم تا سه ساله نشه پیر بریم که توی قلب من درد و آهه بریم که هنوز حال تو روبراهه بریم که علی اصغرت بی پناه بمونیم می مونم من و خنده های حرامی بمونیم به ناموس تو میشه بی احترامی بمونیم سرم زخمی میشه با سنگای شامی بمونیم دل خواهرت میشه آشوب بمونیم سرت روی نی میشه مصلوب بمونیم به لبهای تو میخوره چوب حسین جان *با چه احترامی، با چه شکوهی و جلالی عمه سادات مثل فردا از محمل پیاده شد، تا عباس هست کسی جرأت نداره نزدیک بشه، سریع اومد پا تو رکاب گرفته ،اینقدر دوست داره، میگه: خواهر به قربونت برم... با احترام میگه: سیدتی و مولاتی.... اکبر دست عمه رو گرفت، با احترام پیاده کرد، جوانهای بنی هاشم دور تا دور زینب رو گرفتند.... چقدر این خوشی زود تموم میشه... چیزی نگذشت بر زینب، وقتی میخواستند قافله را ببرند از کربلا، اون همه مَحرمی که ایستاده بود دور تا دور زینب روز اول، حالا امروز نگاه کرد بدنها قطعه قطعه روزمین.... دوید اومد کنار گودال، صدا زد: حسین داداش! همه نوامیس تو رو خودم سوار ناقه های عریان کردم ،نذاشتم یه نفر از دشمن جلو بیاد، پاشو زینب میخواد سوار بشه،یه نظر سمت علقمه کرد صدا زد: آی غیرت الله!... شهدای مدافع حرم رفتند، نبینیم باز هم زینب رو اسیر کردن... ابی عبدالله، نفسهای آخر تو گودال افتاده بود ،هزار و نهصد و پنجاه زخم برداشته ابی عبدالله، حمله کردن سمت خیمه هایِ آل الله،ابی عبدالله به نیزه شکسته ای تکیه داد، بلند شد، صدا زد: اول بیایید کار حسین رو تموم کنید.... اشک هات رو روی دست بگیر، امام صادق علیه السلام می فرمایند: خدا را به عمه جانم زینب سلام الله علیها قسم بدین..." اللهم عجل لولیک الفرج" ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
babolharam _ Taheri (shab2) c.mp3
3.1M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ عالم بدون تو تماشایی ندارد جز تو کسی در قلب من جایی ندارد آنقدر خوبی به تمام شهر گفتم من دلبری دارم که همتایی ندارد دست خدا دستی بگیر از رعیت خود از رعیتی که جز تو آقایی ندارد *می دونم آقاجان! ...* تهذیب ، شرط اول دیدار یار است بیچاره چشم من که تقوایی ندارد با دوری ات حالم شبیه آن یتیمی ست که سالیان سال بابایی ندارد ... این نوکری که سن و سال از او گذشته جز بوسه بر پای تو رؤیایی ندارد با هر فراز ناحیه باید ببارد چشم بدون گریه کارایی ندارد جان یتیمی که خرابه منزلش شد بابا بیا طفلت دگر نایی ندارد ... امشب دلم تنگ است و غم بسیار دارم یابن الحسن با عمه جانت کار دارم ... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
Taheri _ babolharam shab3 a.mp3
1.21M
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ بر جسم و بر روحم عذابی تام دادند بابا کجا بودی به من دشنام دادند *امشب باید غیرتی گریه کنی* زن های خود را از نظر مخفی نمودند ما را عیان کردند بار عام دادند در مجلس می حاضرین بسیار بودند به غایبین هم در خفا پیغام دادند بوی غذا می آمد از مطبخ سراشان من گشنه ام بود آن زمان که شام دادند حتی خودم هم باورم شد یک کنیزم از بس مرا این گونه اینان نام دادند بابا به جد من بگو با سنگ و آتش مزد رسالت را ز پشت بام دادند فریاد زد یک مرد نامحرم سر ما عمه جوابش را ولی آرام دادند حکمِ زدن با چوب بر روی لبت را این قوم بی دین با کدام احکام دادند؟ *اینقدر این بچه رو ، بچه هایِ شامی اذیت کردن،عقده شده تو سینه اش* ای عمه دخترهایِ شامی را خبر کن شاید ببینندش به بازی رام دادند *هی می گفتند : برو تو بابا نداری .. بیان ببینن بابام با سر به دیدنم اومد ... از خواب بیدار شد؛صدا ناله اش رسید به کاخ یزیدِ ملعون ، اون نانجیب هم از خواب بیدار شد ، گفت برید ببینید چه خبره؟ (اما حضرت زینب سلام الله علیها خبر داره این نانجیبا چیکار میخوان بکنند،هی می اومد آرومش کنه)چی شده عزیز دلم؟گفت : عمه خواب دیدم. چه خوابی دیدی؟ گفت:* خواب دیدم عمو اباالفضلم زود با مشک آب برگشته به سر و رویِ دختران حرم خواب دیدم حجاب برگشته خواب دیدم که پشت بابایم در عزای عمو دوتا نشده خواب دیدم که کاروان اصلاً واردِ خاک کرب و بلا نشده خواب دیدم به خانه برگشتیم با جوان ها و پیرها ، زن و مرد مدتی بعد هم به خیر و خوشی قاسم بن الحسن عروسی کرد ... جرأت حرکت و نظاره نداشت باد هم در حدود خیمۀ ما خواب دیدم هنوز بالا بود مثلِ پرچم عمودِ خیمۀ ما خواب دیدم که من عروس شدم شده ام یک ستارۀ تازه و عمویم برایِ هدیه به من داده یک گوشوارۀ تازه .... *چه خوابای خوشی بود عمه جان ...* رنگ سیلی نداشت صورت من شبنمی هم به من نمیزد دست بر لبم خنده و خیالم تخت که عمویم مراقب من هست خواب دیدم نگاهِ نامحرم به زنانِ خیام جایز نیست خواب دیدم لباسِ سبز عمو همچنان سبز مانده قرمز نیست خواب دیدم سر علی اصغر روی نی ها فرو نمی گردد .... هیچ کس پشت خیمه های حرم آه دنبال او نمی گردد .... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
babolharam _Taheri shab2 c.mp3
2.77M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ خواب میدیدم و در این هنگام کرد بیدار دشمنِ رذلم دیدم اهل خیام بی تابند عمه می گفت : کو ابالفضلم؟ *** بابایی،به جز سنگِ تو صحرا بالش ندارم بابایی،به جز سیلی دست نوازش ندارم بابایی،به جز مُردنم دیگه خواهش ندارم بابایی،بابایی ... بیا و کفن کن خودت دخترت رو کمک کن بذارم سرت رو روی زانو بشورم با اشکام رگ حنجرت رو بابایی،بابایی ... ببین گریه راه گلوم رو گرفته همونی که از ما عمومو گرفته با آتیش بلندیِ موم رو گرفته بابایی،بابایی ... همونجور که می بردن انگشترت رو کشیدن دو گوشوارۀ دخترت رو ندیدن روی نیزه اشک سرت رو بابایی،بابایی ... نبودی چقدر دیدم آزار نبودی بابایی برات چی بگم از تو بازار نبودی بابایی منو زد سرم خورد به دیوار نبودی بابایی * وقتی نازدانه بهانۀ بابا رو گرفت رو ناقه ها، چنان زجر ناننجیب دست انداخت بچه رو پرت کرد ...* مارو شب تو سرما گذاشتن نبودی روی صورتم جا گذاشتن نبودی روی چادرم پا گذاشتن نبودی *گفت: چه خبر شده؟ گفتند : امیر یکی از بچه های ابی عبدالله از خواب بیدار شده بهانۀ بابا گرفته، گفت : مگه سر باباشُ نمی خواد؟ مگه دلتنگ باباش نشده؟بگید سر رو ببرن براش. حالا دل تو دل بی بی نیست،حضرت زینب سلام الله علیها هی قدم میزنه ، میدونه میخواد چه اتفاقی بیوفته ، تا نگاه کرد دید چند تا مأمور دارن میان ، یه طبقی رو دارن وارد میکنند ، بی بی دستش رو جلو آورد ، فرمود: من خودم قول میدم ساکتش می کنم، سر رو وارد نکنید ، گفتند ما مأمور و معذوریم ، نمیدونم این مأمور چقدر کینه تو دلش بود ، تا سر رو مقابل سه ساله گذاشت ، چنان سیلی تو صورتش زد ، بچه رو به عمه کرد گفت : عمه من گرسنه ام هست ، اما از اینا که غذا نخواستم ، من بابامو میخوام ... گفت: عزیزم اون که میخواستی برات آوردن ، آروم روپوش رو از طبق کنار زد ، سر بریدۀ بابا ... یکی از بچه هایِ شهید مدافع حرم ،حدود یک ماه تبش پایین نمی اومد ، هر چی دکتر می بردن درمان نمیشد ، یه طبیبی درمانش فوق العاده بود ، گفت : بگید ببینم یادگاری از باباش تو اتاقش هست؟ گفتند : آره یه عکس بزرگ از باباش هست، میره می چسبونه صورتش رو به این عکس ، با بابا حرف میزنه ... گفت : مشکل همینِ ... گفتند : آقا عکس رو از اتاقش بردیم بیرون تبش قطع شد. حالا عکس یه بابا کجا ، سر بریده کجا؟* اینقدر زخم به پیکر دارم نتوانم سر تو بردارم *" یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبكَ بِدِمائكَ؟ یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی؟" هر کجا نشستی صدات رو آزاد کن ، یا حسین ....* ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
babolharam Taheri shab3 d.mp3
3.14M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند درسینه ات صدایِ تو ای نور دیده ماند هیئت تمام شد همه رفتند شام قبل اما هنوز مادرِ قامتِ خمیده ماند *بعضی از ملائک وقتی به سمت آسمان میروند، ازشون سوال میکنند کجا بودید معطر و خوشبو شده اید؟ میگن مجلس عزای ابی عبدالله بودیم ،مجلس گریه کن های حسین.... اون ملائکه ی دیگر هم میایند مجلس تمام شده،خودشان را به در ودیوار متبرک میکنند برمیگردند...* ازگریه چشم خون شد و مویت سفید شد ازناله سینه آتش و رنگت پریده ماند کاری برای عصر ظهورت نکرده ایم اینجا چقدر میوه ی کالِ نچیده ماند احساس ما به آمدن تو چه فایده ولی کلام سیدمان ناشنیده ماند ظرفیت شنیدن یک روضه را بده عمری گذشت و مقتل آن سربریده ماند حق میدهم اگر به سر وسینه میزنی بر روی عمه های تو جای کشیده ماند قربان آن دو چشم که گریان زینب است ای وای از غمت شب طفلان زینب است ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
Taheri shab 4 a.mp3
2.02M
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ " زَیْنَبُ و ما زَیْنَب؟ وَ ما اَدریکَ ما زَیْنَب؟ " کی میتونه بفهمه زینب کیِ؟ " هِیَ عَقیلَةُ بَنی هاشِمٍ وَ قَدْ حازَتْ مِنَ الصِّفاتِ الْحَمیدَةِ ما لَمْ یُحزْها بَعْدَ اُمِّها أحَدٌ حَتی حَقَّ اَنْ یُقالَ هِیَ الصِدّیقَةُ الصُغْری...." هرکه دنبال تو اوج سحرش بیشتر است اثر آهِ دل شعله ورش بیشتراست از حرم آمده اند باتو بگویند هرکس بیشتر دل ببرد دربدرش بیشتر است دهمین روز شدو شده ذی الحجه ی من شکر، قربانی من برگ و برش بیشتر است خیمه ات آمده ام بست نشینم گویم خیمه ی خواهر تو تو شیر نرش بیشتر است به تو نزدیک تراز اهل حرم خواهر تو به تو چون از همه زنها پسرش بیشتر است به سَرِ موت قسم یک سر مو پس نکشم از همه دختر حیدرجگرش بیشتر است *هرچه زینب اصرار کرد، ابی عبدالله فرمود: نه..... اجازه نداد* کیستند فاتح میدان تو از هر چه که هست آنکه آوازه تیغ پدرش بیشتر است *دوتا بچه ها را کفن پوش کرد...* تیغ را کرده حمایل که بفهمد آن قوم هر که شاگرد علی شد هنرش بیشتر است از علمدار بپرس از دو جوان می گوید بین اصحاب به این دو، نظرش بیشتر است *محمد برادر کوچیکه وقتی به دل میدان زد با قد وقامتش ده نفر را به هلاکت رساند، دوره اش کردند ابی عبدالله نگاه میکرد ،از یه طرف اباالفضل نگاه میکنه، زینب میشنوه عباس میگه: "لاحول و لا قوه الا بالله" حسین، "ماشاالله" می گوید...* هردو میدان زده خواندند رجزها اما چه کنم آن همه لشکر نفرش بیشتر است خبر رفتنشان زود به هر سو پیچید به زمین خوردنشان که خبرش بیشتر است غمِ مادر، غمِ بابا، نه فقط داغ پسر پیش مادر اثرش برجگرش بیشتر است عون افتاده زمین پیکر او پیچیده ازدحامی است ولی روی سرش بیشتر است و محمد نفسش کمتر و کمتر میشد زخم رویش زتن مختصرش بیشتر است برسینه شان جمع حرامی پرشد وای از ضربه شام سخت ترش بیشتر است پر زخمند پر از نیزه و شمشیر ولی از میان همه زخم تبرش بیشتر است پیرمرد است چگونه دو جوان بردارد از علی اکبر هم دردسرش بیشتر است بیشتر میشود این حجم اگر جمع شود تن پاشیده زهم مختصرش بیشتر است همه جا بوی تن عون و محمد دارد همه جایند ولی دور و برش بیشتر است *تا قافله برگشت مدینه ، یک به یک محملها را عبدالله بن جعفر سر میزنه، اومد رسید به محمل خانومش زینب، مگه چند ماه گذشته از مدینه رفتن؟ جلو زینب ایستاده داره سراغ زینب رو میگیره ،صدا زد: خانوم از خانومم زینب خبرنداری؟... یه وقت بی بی آهی کشید فرمود:عبدالله حق داری زینب رو نشناسی.... گفت الهی برات بمیرم چرا اینقدر شکسته شدی؟ صدا زد: جلو چشمام سر از بدن داداشم جدا کردند ....مقداری که گذشت گفت: خانوم! گله دارم،گفت: بگو.... گفت: شنیدم هر شهید تو کربلا رو زمین افتاد قبل حسین رفتی بالا سرش، بگو بچه های من قابل نبودن چرا بالا سرشون نرفتی؟... فرمود: ترسیدم حسین چشمش به من بیفته خجالت زده بشه... عبدالله! کربلا من نیومدم اون خجالت نکشه.... وقتی اربعین برگشتیم کربلا، گفتم: حسین! یادته از خیمه بیرون نیومدم، من همه بچه هات رو آوردم، اگر میخواهی زینب خجالت نکشه ، سراغ رقیه رو ازم نگیر......* حسین جان آخه من مگه خواهریتو نکردم حسین جان بگو خوب مگه نوکریتو نکردم حسین جان یه عمری مگه مادریتو نکردم حسین جان میدونی کسی هدیه رو پس نمیده کسی اصلاً جواب نه از تو شنیده؟ قبول کن که نوبت به ما هم رسیده حسین جان حسین جان کی گفته که دیگه تو لشکر نداری حسبن جان نگو قاسمت رفته اکبر نداری حسین جان خیال کردی آیا تو خواهر نداری حسین جان الهی که زینب غمت رو نبینه می بینی سرم از خجالت زمینه برادر ببخشید که وسعم همینه حسین جان *شاید کنار بدن علی اکبر داد میزد زینب ،امّا هیچکسی تو خیمه ها ،صدای زینب رو نشنید.آروم می سوخت، امّا یکبار هم نگفت : آی عونم، آی محمّدم. فقط می گفت: برات بمیرم حسین.برای تنهاییت،غریبیت.... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
Taheri shab 4 b.mp3
4.33M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ دلم با شما نیست، اما جدا نیست غبار رهت هست اگر خاکِ پا نیست چه شبها صدایت زدم تا بیایی صدایم برایت کمی آشنا نیست؟ اگر چه تو حق داری آقا بگویی که بغضِ فراقِ تو، در این صدا نیست شفایم تو هستی، دوایم تو هستی شفا نیستی تو، نه، بی تو دوا نیست اگر تو نباشی برایم نصیبی در این روز و شبهای ماه عزا نیست دعای من آقا به جز دیدن تو دعایم به جز دیدن کربلا نیست برای یتیم حسن در مدینه کسی روضه خوان در بر مجتبی نیست بیا روضه ام را ببر سمت گودال بگو شأن این بی کفن بوریا نیست ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
Taheri babolharam shab5 a.mp3
1.29M
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ با عمّه گفت: کشت مرا سوز این نفس من را بزرگ کرده برای همین نفس تا آخرین توانم و تا آخرین نفس باید به سر روم پسر او که میشوم گیرم نمیشوم سپر او که میشوم عمریست که به ؛غیر عمویم نداشتم تا بود دامنش ، نفسش، غم نداشتم بابا نداشتم عوضش کم نداشتم اشکم نوشته تا نفس آخرم حسین! ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین! *عمّه دستش رو محکم گرفته، دستور ابی عبداللّهِ. فرمود:زینب جان، خیلی مراقب عبداللّه باش. هنوز خجالت زده ی داداشم برای قاسم هستم.دیدم خیلی بی تابی میکنه مواظبش باش.... * بگذار تا که شیر جمل را نشان دهم تا نعره ی امیر جمل را نشان دهم شمشیر بی نظیر جمل را نشان دهم عمّه به روم سنّ کمم را نیاوری عبّاس میشوم علمم را بیاوری در جنگ تن به تن به زمین تن نمیدهم گر صد سپاه تیغ دهد من نمیدهم فرصت مقابل تو به دشمن نمیدهم فریاد میزنم عَلَمِ زینبِ توأم بابا مدافع حرمِ زینبِ توأم صد زخم روی بال و پر من گذاشتند سر نیزه را روی جگر من گذاشتند با تیغ و تیر سر به سر من گذاشتند عمّه تمام پیکر من درد میکند او را زدند و حنجر من درد میکند گودال را نبینن، آه که او خورد بر زمین هُل داد نیزه ای و عمو خورد بر زمین با زخم سینه روی گلو خورد بر زمین گرچه نخواست خم شد و افتاد با سرش از سمت راست خم شد و افتاد با سرش زینب اگر چه دست پسر را مهار کرد از بس که داد زد ز بس که هوار کرد دستش کشید سمت عمویش فرار کرد *"واللّه لِا اُفارِقُ عمّی"، من عمویم را تنها نمیگذارم.....روضه برای ابی عبداللّه سخت میشه.دستورِ حسین بود نیاد، ولی دیدند وسط میدان میدوه، زینب داره دنبالش میدوه. میانِ این همه نامحرم گاهی عمّه ی سادات چادر عربی زیر پاش گیر میکرد میخورد زمین.هی میگفت :عزیزِ برادرم......* وقتی رسید تیر حرامی به او گرفت جای عمویش نیزه ی شامی به او گرفت *دید ابن کعب ملعون بالا سر ابی عبداللّه میخواد شمشیر رو پایین بیاره.شیر بچه ی امام حسن صدا زد: "یابن خبیثین"، میخواهی عموی مرا بکشی؟تا شمشیر رو پایین آورد دستش رو جلو آورد.... تا حالا هی میگفت: "عمّی" عمو.... تا استخوان شکست. تا ستون دست شکست، انگار یاد کوچه ی بنی هاشم افتاد، صداش بلند شد: "وا اُمّاه". ابی عبداللّه بغلش کرد، عزیز دلم، عمو جونم، مگه نگفتم نیا، تو خیمه ها بمون....* افتاد بر تنش سپرش را بغل گرفت از بین چکمه ها پسرش را بغل گرفت بر سینه اش همی که سرش را بغل گرفت بوسید تا حسین گلویش یکی شدند چسبیده بود او به عمویش یکی شدند نزدیک اوست حرمله او را نشانه کرد اوّل نشست روی عمو را نشانه کرد پایین گرفت زیر گلو را نشانه کرد *برای امام زین العابدین پیغام آوردند خوشحال باشید قتله ی بابایت را مختار به سزای عملش رسوند، فرمود: حرمله را گرفتند؟ گفت: آقا همه را گرفتند.شما چرا اینقدر روی حرمله تأکید د ارید؟ فرمود: کاری حرمله با ما کرد دل ما را آتش زد....* تیر سه شعبه قلب عمو را درست زد ای خاک بر سرم دو گلو را درست زد ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
Taheri babolharam shab5 b.mp3
3.2M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب ششم محرم 96_ حاج محمد طاهری↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ دیدنی می شد اگر یار می آمد امشب روشنی بخش شب تار می آمد امشب خبر از یوسف گم گشته این شهر نداشت هرکسی که بر سر بازار می آمد امشب چشم بر راهم و عمرم به سرآمد ای کاش خبر از موعد دیدار می آمد امشب یار من آنقدر آقاست اگر می آمد دیدن عبد گرفتار می آمد امشب من اگر میثمِ تمّار رکابش بودم پسرِ حیدر کرار می آمد امشب من که شرمنده ام از محضرش آدم نشدم مسلم و حرّنشدم قاسم و اصغر نشدم سعی دارم پس از این طالب عرفان باشم خالی از کبر و ریا مملو از ایمان باشم جای حرف و سخن خویشم عمل عرضه کنم با کفن هم که شده عازم میدان باشم روزبه هستم و ازمن به ستوه آمده ام بلکه منّا شده و نوکر صاحب زمان باشم اَمر کردن اطیعون و اطاعت کردم به اولو الامر قسم پیرو قرآن باشم گر بنا شد به کسی غیرخدا سجده کنم بی گمان بنده ی تسلیمِ حسن جان باشم من که از دار جهان هیچ ندارم از خود روز و شب ریزه خورِ خوان کریمان باشم قاسمش قاسمُ الاَرزاق من است و باید در این خانه فقط دست به دامان باشم سفره دارند شبیه حسن؛ اولاد حسن چه شکوه و چه جلالی به حرم داده حسن ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com