eitaa logo
کانال ‌متن روضه
70.6هزار دنبال‌کننده
721 عکس
389 ویدیو
50 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ قاصدک ؛ بابایِ من گمشده اونو ندیدی؟ کاش میشد ؛ میرفتی و تو قتله گاه میگردیدی قاصدک ؛ نشین رو شونم،شونه هام درد میکنه خبر از بابام بیار اگه رو نیزه پریدی ... پروانه ؛ یه بوسه من ، بهت میدم امانتی بده بابام اگه به چاک لبهاش رسیدی ... حسین ... بابا ... انقد گفت بابا ، یه وقت دیدن دیگه صداش نمیاد ... خدایا فردای محشر سر و کار مارو فقط با خانوم رقیه قرار بده ... اینم بگم برا اونایی که عزیز از دست دادن ، بابا از دست دادن ، فیض ببرن . باباها فیض ببرن همۀ شهدا،بچه شهید زیاده همچین که سرُ نگاه کرد درد و دلاش یادش رفت .. فقط یه نگاه کرد گفت بابا ، عجب خواهری داری ... عرض کرد تا اینجا هرکسی میومد مارو بزنه میگفت منو بزنید ... اینا بچه ان طاقت ندارن ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ⭕️ما از زیادیِ پولمان به کربلا نمی رویم .. «قرض بگیرید ولی اربعین جا نمانید» _____________ 🔴بابُ الحَرَم @babolharam_ir @panahian_ir
⇦🕊سینه زنی زمینه زیبا _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 97_ سید رضا نریمانی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ باباجون خستۀ راهم که اعصابم بهم ریخته چیزی نیست حال من خوبه یه‌کم خوابم بهم ریخته ... خوابم بهم ریخته اعصابم بهم ریخته ... پاهامم آبله دارن ، نمی‌تونم بخوابم پس حالم پریشونه ، آخه ویرونه ویرونه اشکمو هی درآوردن ، باهام بازی نکرد هیچ‌کس چشماتو نبند تا چشمامو نبندم .. تو گریه نکن قول میدم که بخندم .. «مَنِ الَّذیٖ اَیْتَمَنیٖ بابا بابا بابا بابا» حالا که اومدی پیشم بذا خلوت کنم با تو بذا تعریف کنم بعدش ببین من پیر شدم یا تو ... من پیر شدم یا تو بذار خلوت کنم با تو ... نگی من بی‌ادب بودم ، نگی این دختر عاشق نیست گریه شده کارم ، اگه من دست به دیوارم نمی‌تونم پاشم از جام ، پاهام پاهای سابق نیست موهایِ تو سوخته ، موهایِ منم سوخت تو آتیشِ خیمه ، کلّ بدنم سوخت چشماتو نبند تا چشمامو نبندم .. تو گریه نکن قول میدم که بخندم .. «مَنِ الَّذیٖ اَیْتَمَنیٖ بابا بابا بابا بابا» اون شب از روی اون ناقه توی راه بین اون صحرا بازی می‌کردم افتادم اینقد غصه نخور بابا غصه نخور بابا تویِ راه بینِ اون صحرا ... یکی دستش تو تاریکی به گونه‌م خورده چیزی نیست هیچ‌کس نمیدونه ، بپرس از عمه میدونه یکی از من یه گوشواره امانت برده چیزی نیست دندونِ تو افتاد ، تو تشت طلا من ... دندونایِ شیریم ، باز در میان حتماً اصلا تو نگفتی ، من خسته و تنهام تو اوجِ مصیبت ، بابایی‌مو میخوام «مَنِ الَّذیٖ اَیْتَمَنیٖ بابا بابا بابا بابا» ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊سینه زنی زمینه زیبا _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 97_ سید رضا نریمانی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
هدایت شده از معراج شهدای کرمان
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمد طاهری ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ حسن جان ... چهل ساله که ساکتی دیگه بس نیست،حسن جان چقدر زجر کشیدی تو جات این قفس نیست،حسن جان لبت غرق خون تو سینت نفس نیست،حسن جان ... بگو از .. همه حرفایی که شنیدی بگو از .. همه صحنه هایی که دیدی بگو از .. غم و غربتی که کشیدی حسن جان .. حسن جان .. حسن جان .. حسن جان ... یکم حرف بزن تا سبک شی برادر،حسن جان چهل ساله که هی تو خواب میگی مادر،حسن جان میری کوچه میشه غمت چند برابر،حسن جان *ابی عبدالله التماسش میکرد داداش ...* چی دیدی .. مگه کی باهاتون درافتاد چی دیدی .. نمیگی چطور مادر افتاد چی دیدی .. مگه مادرم با سر افتاد حسن جان .. حسن جان .. حسن جان .. حسن از کوچه چهل سال به خود میگوید حرف ها را به برادر بزند یا نزند دست بالا برود چون که به رویِ مادر روضه برپا شده دیگر بزند یا نزند *یعنی حرمت مادر رو جلوش شکستن .. همین بس که جلو چشم یه بچه ای یه نفر بخواد دست رو مادرش بلند کنه ..* دست بالا برود چون که به رویِ مادر روضه برپا شده دیگر بزند یا نزند زهر تلخ است ولی با دلُ جان می نوشی جعده در ظرف تو شکر بزند یا نزند مانده تقدیر که آیا بشود یا نشود از سر تشت حسن پا بشود یا نشود *گفت داداش تو رو بارها زهر دادن، هربار زهر و پس دادی حالت بهتر شده .. گفت حسین این زهر با اون زهرها فرق میکنه، جگرم داخل تشت .. * آنکه باید همۀ فاجعه را میداند سر این زخم اگر وا بشود یا نشود جا نشد در دلشو در وسط تشت چه سود پاره های جگرش جا بشود یا نشود *به عبدالزهرا فرمود،گفت روضۀ من اینه :* کوچه ها علت پیریِ تو را میداند بر سر تشت قدت تا بشود یا نشود مادری هستی و در نزد تو هم زهرا هست مدفن گمشده پیدا بشود یا نشود ... *فرمود عبدالزهرا، روضۀ مارو اونطوری که هست نمیخونی برامون؟.. گفت آقاجان من روضۀ شمارو اون چیزی که شنیدم خوندم، شنیدم شمارو مسموم کردن، شنیدم پاره های جگرتون داخل تشت، شنیدم به بدن نازنینتون تیر زدن .. شنیدم نزاشتن بدنتون رو کنار قبر پیغمبر ببرن .. فرمود عبدالزهرا اینا همه روضه های من هست . اما روضۀ اصلی اینه برا گریه کنام اینطوری بگو ... من دستم تو دست مادرم بود .. داشتیم از مسجد به سمت خونه میومدیم ، خوشحال بودم گفتم الان میرم برا بابا میگم مادر چه کرد .. میگم حقشُ چطور از اینا گرفت .. اما این خوشحالی چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دیدم وسط کوچه نانجیب اومد .. دست به دیوار گذاشت ، مادرم هی عقب عقب سمت دیوار رفت .. چندتا نامحرم اومدن ، باورم نمیشد اینطور حرمت مادرم رو بشکنن .. عبدالزهرا چنان بی هوا سیلی ...* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمد طاهری ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ (من غریب این دیارم که همه ازم بریدن این جماعت جانمازُ از زیر پاهام کشیدن ..)2 با کی بگم که ، دل پریشونم شد هم زبونم ، تشنۀ خونَم .. چشمام ابر آسمونِ لبهام غرقِ لخته خون .. یادِ خنده هایِ قنفذ قلبِ من رو میسوزونه .. عمریِ طعنه شنیدم شبها غرق اضطرابم عمریِ که خاطرات کوچه ها میده عزابم *یه عمر امام حسن جلو چشمش میرفتن بالا منبرها به بابایِ مظلومش سب میگفتن .. یه عمر ، جلو چشمای امام حسن، سبّ و لعن میکردن امیرالمومنینُ ، نوشتن همه جا صبر کرد به جز اون لحظه ای که اون نانجیب مغیرۀ ملعون رفت بالا منبر ، تا اومد سبّ کنه حضرت از جا بلند شد فرمود ، بشین نانجیب تو دیگه بشین ، من یادم نرفته جلو چشمای من ، انقدر با غلاف شمشیر به بازویِ مادرم زدی ...* دستش بلند شد ، ای داد بی داد انقدر با پا زد ، از نفس افتاد ... دست مادرم میلرزید چشماش جایی رو نمیدید مادر ، از رو خاک بلند شد راهِ خونه رو می پرسید .. زینبم گریه نکن که تو روزایِ سختی داری یه روزی لباتُ رویِ رگایِ پاره میزاری ... اونجا میفهمی ، که کی غریبه تو قابِ چشمات ، شیبُ الخَضیبِ .. شمر و میبینی که خواهر رویِ عرشِ حق نشسته مثله سینۀ حسینت قلبِ فاطمه شکسته .. *بعضیا نوشتن ، امروز تشت و پاره هایِ جگر امان حسن ، داخل تشت جلو امام مجتبی بود، اما تا شنید خواهرش زینب داره از در میاد، اشاره کرد فرمود تشت رو ببرید .. زینب نبینه .. زینبم طاقت نداره .. همه مراعاتِ حالِ زینب و کردن .. باباش امیرالمومنینم وقتی با سر خون آلود داشتن میاوردنش جلو در خونه، فرمود حسنم حسینم زیر بغلمُ رها کنید با پای خودم وارد شم .. زینب طاقت نداره منو با این حال ببینه .. مادرش زهرا هم مراعاتش رو میکرد .. همه مراعات کردن،بزا اینکه میدونستن چه صحنه هایی رو زینب میبینه ، برا اون لحظه ای که اومد بالا تل زینبیه ایستاد .. چه صحنه ای دید که رو کرد به حرم جدش رسول الله .. صدا زد : صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ هذا حُسَینٌ ... اگه زینب این لحظه رو ندیده بود نمیتونست برا پیغمبر تشریح کنه هذا حُسینٌ مجزوزُ الَّرأسِ مِنَ القَفا ...* حسین ... * ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمد طاهری ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا