⇦🕊 #قسمت_اول توسل و روضۀ قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
پسر ارشد دریاست که از چشمِ ترش
آسمان دست به پیشانی حیرت دارد ...
*خیلی گریه میکرد ، خیلی اشک میریخت...*
پسر ارشد دریاست که از چشمِ ترش
آسمان دست به پیشانی حیرت دارد ...
*حسن جان ... حسن جان ...*
دشنه بر پهلوی رنجیدۀ او نیست غریب
از تباریست که عادت به جراحت دارد ...
*حسن جان ... حسن جان ...*
فتنه را ضربۀ شمشیر حسن، پی کرده ست
از جمل با حسن این قوم عداوت دارد ...
*حسن جان ... حسن جان ...*
زهر یا تیغ شبیه اند پدر با فرزند
اصلا این طایفه میراث شهادت دارد ...
*حسن جان ... حسن جان ...*
تیر و سنگستُ تنش از همه سو آماج است
قاسم اینجا ز پدر مُهر نیابت دارد ...
معنی صلح حسن جز رجز قاسم نیست!
"ان تُنکِرونی فانا فَرعُ الحسن ... سبطُ النَّبیِّ المصطفی وَالموتَمَن..."
معنی صلح حسن جز رجزقاسم نیست!
صبر با زخم جگر حکم شجاعت دارد
*آقا امشب با یه امیدی اومدم درخونت، به من گفتن بری دست خالی برنمی گردوننت ... به من گفتن :*
کِی دهد فرصت گفتار به محتاج ،کریم
گوشه این طایفه آواز گدا نشنیدست ...
امشب از خُلقِ کریمش بطلب رزق ای دل
هر چه من پُر گُنَه ام، یار کرامت دارد ...
*حسن جان ... حسن جان ...*
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
babolharam Motiee Shabe_6a.mp3
2.07M
⇦🕊 #قسمت_اول توسل و روضۀ قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_دوم توسل به امام مجتبی علیه السلام _شب ششم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
کریم ... کاری به جز جود و کرم نداره
آقام ... تو مدینه س ولی حرم نداره
گمان مبر که حسن بی ضریح و بی حرم است
کریم آل عبا هر چه هست میبخشد ...
*آقای ما غیر از کریم بودن،غریب هم هست*
غریب ... اونیِ که همدم اشک و آهِ
دیده که مادرش تو کوچه بی پناهِ
*آقا .... مولا .... چرا همیشه گریه میکنی؟! مادر بیا برگردیم ... مادر دست منو بگیر برگردیم ... خودم میبرمت خونه ... مادر بیا بریم ...*
غریب ... اونیِ که همدم اشک و آهِ
دیده که مادرش تو کوچه بی پناهِ ...
حسن (آقام حسن ۲) حسن جان ...
*آقا میخوایم روضه بخونیم ، اگر شما اجازه بدید ...*
دلم تو روضه ها میشکنه مثل شیشه
ولی روزی مثه روز حسین نمیشه ۲
حسین (آقام حسین ۲) حسین جان...
غریب اونیِ که سر به بدن نداره
آقام رو زمینه ولی کفن نداره ...
شاعر : محمد مهدی سیار
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
babolharam Motiee Shabe_6b.mp3
2.02M
⇦🕊 #قسمت_دوم توسل به امام مجتبی علیه السلام _شب ششم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_سوم روضه و مقتل جانسوز حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
زمان ریاست حمهوری حضرت آقا نزدیک دفتر،وقتی ایشون قصد خروج از دفتر داشتن،یه وقت ایستادند،سر و صدا می اومد چند متر اون ور تر محافظا جلو پسربچه رو گرفتن؛ نوجوون ۱۳ساله هی فریاد میزنه : آقای رییس جمهور! آقای خامنه ای! آقا پرسیدند : قصه چیه؟! گفتند: نوجوون از اردبیل اومده؛ با التماس خودش رو رسونده اینجا؛ تا الان میگفت : میخوام شما رو از دور ببینم ؛ اما الان میگه :نه! میخوام یه چیزی هم به ایشون بگم
آقا فرمودند : بذارید بیاد جلو ، دوان دوان آمد پیش آقا با صورت سرخ،غرق اشک ... مرحمت بالازاده ... بفرمایید ... خوش آمدید ... ساکت بود چیزی نمیگفت ، آقا پرسیدند: اسمت چیه؟ گفت: آقا من مرحمتم؛ از اردبیل آمدم.
بفرمایید ... من آمدم یه خواهش کنم از شما. جانم .... خواهشتو بگو. اگه میشه به منبریا، به مداحا بگید دیگه روضۀ قاسم نخونن ... چرا؟! بغضش ترکید ؛ شروع کرد گریه کردن بریده بریده حرفاشو شروع کرد ...
حضرت قاسم ۱۳سال داشت رفت شهید شد منم ۱۳سالمه. اما الان میگن ۱۳ساله ها رو جبهه نمیفرستن ، اگه جنگ برا ۱۳ساله ها بده بگید دیگه روضۀ قاسم نخونن ... آقا این شوق رو که دیدن دستور دادن هماهنگ کنید بره جبهه . آخرِ سرم گفتن پسرم برا ما هم دعا کن رفت جبهه، به آرزوش رسید.
مرحمت بالازاده با روضۀ قاسم اجازه شو گرفت ما که این کاره نیستیم خودمون میدونیم تو به رومون نیار اما امشب ما با روضۀ یتیم کربلا شاید تونستیم برات شهادتمون رو بگیریم.
آی نوجوونا ! امشب شب کریم اهلبیتِ صاحب مجلس امام حسنِ کم نخواه کربلا بخواه، شهادت بخواه، امام حسن خیلی آقاس ما تازه امشب غیر از شهادت زیارت اربعینمون هم هنوز گیره .
کربلای حسین رفتن را از سرِ سفرۀ حسن دادن ...
این نوجوون ۱۳ساله رحمت بالازاده به شهادت رسید،یه نوجونم کربلا بود،چه غوغایی به پا کرد، شب عاشورا امام حسین فرمودند :"تَفَرَّقوا..."برید ... همتون برید ... یکی یکی بنی هاشم، اصحاب بلند شدند حرفاشونو زدن دل زینب رو قرص کردند ... اما یک نفر نشسته بود بین اصحاب امام حسین هی سرش رو بالا می اورد ، عمو منم ببین!... عمو!...
از امام سجاد نقل کرده هدایة الکبری شب عاشورا آخرش دلش طاقت نیاورد،بلند شد؛ گفت: "یا عم! وَ انا اُقتَل؟! "منم شهید میشم یا نه؟! "فَاَشفَقَ علیه ..."امام حسین شروع کرد مهربونی کردن یتیم برادرشِ ... بعد فرمود: "یابن اخی کیف الموت عندک؟" برادرزاده مرگ در نزد تو چگونه است؟ صدا زد: "یا عم! احلی من العسل" عمو از عسل برای من شیرین تره ... قاسم این جوری جواب امام حسین رو داد،حالا از امام حسین اجمالا که همه شهید میشن مردی نمیمونه روز عاشورا شد قاسم آمادۀ میدان شد.
"فَلَمّا نَظَرَ الیه الحسین اِعتَنَقَه..." وقتی آقا قاسم رو دید،برادرزاده رو در آغوش گرفت ،شروع کردند گریه کردن "وَ جَعَلا یبکیان حتی غُشِیَ علیهما..." انقدر تو بغل هم گریه کردند بی حال شدند ...
بوی برادرمو میدی ... عمو بوی بابامو میدی ...
"ثم اِستَأذَنَ الغلام لِلحَرب..."قاسم اجازه خواست ، "فَأبی عَمُّه الحسین" اجازه نداد ... قبول نکرد ... ای وای ... چه گذشت بر قاسم... خوارزمی نوشته: "فَلَم یَزَلِ الغلام یُقَبَّل الیَدَی و رِجلَیْه ..." شروع کرد دستای امام حسین رو بوسیدن ... دید فایده نداره افتاد به پای امام حسین ... "و یَستَأذنَهُ الاِذن حتّی أذِنَ لَه..." عمو بذار برم ... اجازه رو گرفت در مقاتل ما نام دو نفر رو داریم که روز عاشورا برای اذن میدان دست و پای امام حسین رو بوسیدن. یکی جون غلام امام حسین بود که صورتش سیاه بود. یکی قاسم بود که مثل فرزند عزیز بود. صورتش مثل ماه بود ، راوی میگه اجازه گرفت ؛ " فَخَرَجَ ودُموعُهُ عَلى خَدَّيهِ..." این نوجوون اومد میدون ولی اشکاش هنوز رو گونه هاش بود پاک نکرده بود. اومد مقابل لشگر ایستاد کرّ و فر کرد رفت و برگشت صدا زد:
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#راهیان_نور
#کرامات_شهدا
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و مقتل جانسوز حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
"انْ تَنْکُرونى فَانَا فرعُ الْحَسَن" اگر من رو نمیشناسید بدونید من پسر حسنم.
"سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن" من نوه ی پیغمبرم.
حالا لحنش عوض شد ... هذَا حُسَیْنٌ کَالاسیرِ الْمُرْتَهَن نامردا عموم مثل اسیر گرفتار شما شده بَیْنَ اُناسٍ لاسُقوا صوبَ الْمُزَن
بین مردمی اسیر شده که خدا کنه هیچ وقت از آب بارون نخورن آب رو بستید؟! عموم تشنه هست
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم زِ قحط آب سلیمان کربلا ...
رفت میدان جنگ نمایانی کرد ، تعدادی رو به درک واصل کرد اون ملعون وقتی اینجوری دید "شَدَّ علیه ..." بهش حمله ور شد (من نمیخوام بگم اینجا چه اتفاقی افتاد..) "فَصاحَ یا عمّاه..."صدا زد عمو... " وَانجَلَتِ الغَبرَةُ..." راوی میگه: گرد و غبار شده بود ، یه وقت دیدم گرد و غبار خوابید "فَإِذا بِالحُسَينِ عليه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلام..." دیدم این آقا بالای سر این نوجوون ایستاده ... "وهُوَ يَفحَصُ بِرِجلَيه..." قاسم هی داره پاشو به زمین میکشه...
ذبیح پا به زمین سود و یافت چشمۀ زمزم
تو پا مسای عمو دسترس به آب ندارد
اینجا راوی میگه نوجوون داشت جون میداد، این پاها رو هی به زمین میسایید، لشگر داشتن میدیدن ... زینب از خیمه ها نگاه میکرد ، این صحنه خیلی زود برای زینب تکرار شد ... راوی میگه امام حسین افتاد قتلگاه ، چه اتفاقاتی برای پسر فاطمه افتاد؟ "وَالحسینُ یَجودُ بِنَفسِه"دیدند امام حسین داره جون میده ... زینب چی کار میکرد؟
السلام علیک یا اباعبدالله ....
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
دست و پا میزد حسین
زینب صدا میزد حسین
آسمون تیره و تار شد ... نفس ها در سینه حبس شد ... زینب نشست ... دست روی سر گذاشت ... سینۀ مبارک سنگین شد ... نفس های مبارکش به شماره افتاد ... هاتفی صدا زد:
"یا اهلَ العالم! قُتِلَ الحسین ..." حسین رو کشتند ... غریب کشتند ...
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
دست و پا میزد حسین
زینب صدا میزد حسین
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خارُ خاشاکِ زمین منزل و ماوای تو نیست
شمر مرو به قتلگه ...
فاطمه میکند نگه ...
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#راهیان_نور
#کرامات_شهدا
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
babolharam Motiee Shabe_6c.mp3
3.47M
⇦🕊 ماجرای شهادت جوان 13 ساله و مقتل جانسوز حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _شب ششم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل جانسوز _شب دوم محرم 96_ حاج حیدر خمسه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
خونِ تو خون بهاش خداوند اکبر است
اشکِ غمت به خونِ شهیدان برابر است
هر جا غم تو نیست همان جا جهنم است
*من هرجا تو باشی میام هر جا اسم توِ بدو اومدم، فردا قیامت چشم برام نزاریا ... من بهترین روزایِ عمرم را با تو گذروندم .. پیرمردهامون موهاشونُ با تو سفید کردند، فردا قیامت این پا او پا نکنند آقام کجاست ...*
هرجا غمت تو نیست همان جا جهنم است
هرجا عزای توست بهشت مکرر است
پیراهن عزات به از قله¬ی بهشت
*بعضی ها میان میگن چیه هی مشکی می پوشی،قساوت قلب، بابا بیا ببین ما مشکی می پوشیم رحممون بیشتره، ادبمون بیشتره، مَثَل یهو تو خیابون ماشین جلوت می پیچه تا میای حرف بزنی می بینی مشکی تنشه یه نگاه به پیرهنت میکنی یهو آقات میات جلوت، بخدا همه این را لمس کردند. من لباس مشکی تو را با عالم عوض نکردم ... ما برای عزیزترین کسمون چهل روز لباس می پوشیم،مردم میان از تنمون در میارن ... اما دو سه روز به محرم با رسم و رسوم میریم لباس سیاه، یکی میره کربلا .. یکی میره امام رضا .. یکی میره سیدالکریم.. اجازه میگیریم تنمون میکنیم ...
تازه من تو روضه هام میگم اگه خواهرت اربعین دربه دریش تموم میشه ما تازه از اربعین دربه دری امام حسنمون شروع میشه، ان شاالله این دربه دری هیچوقت تموم نشه ... ان شاالله همیشه دربه در تو باشم آقا*
پیراهن عزا به از قله¬ی بهشت
چاییِ روضۀ تو همان آب کوثر است
*بچه ها یه جوری بیاید بزارید صداتون بگیره.. از امروز بود صدایِ زینب دیگه گرفت ... خیلی باباها هنوز کربلا نرفتن ،دیگه بابام هست روشم نمیشه بیاد به بچه بگه .. بیا یه قولی با هم امشب ببندیم، قرض کن بابات و مادرت رو بفرست کربلا ... نه با منت ها، بیا بگو بابا یه خواهش دارم یه منت سرم بزار میشه با پول من بری کربلا ... بعد اونوقت پاش به حرم برسه زیر قبه بره ببین زندگیت چی میشه ...*
مادر مرا به بزم عزایِ تو شیر دارد
این اشک نیست بر رخ من شیر مادر است
*کم مادرم از این روضه به اون روضه نرفت .. کم مادرم برای تو به این خیابون به اون خیابون نرفت .. الکی نیست ما الان سرگردون روضه ایم .. با بابام جلو جلو نشستم .. اگر پسر بود سالم بود غلامِ حسین تازه خوبش هم میداد، میگفت اگر سالم بود غلام حسین ...
من از در سرایِ تو جایی نمی روم
یه کم روضه بخوانم ورودیه کربلاست، بخدا گفتنش راحته نگاه کنی ببینی نامحرم ها دارن می دوند ، دو جا زینب چادر بست یه جا رویِ تل زینبیه دید گودال شلوغ شد ... گفت اومدم ... یه جا صبح یازدهم گفت برید کنار خودم سوارشون می کنم اینا محرم نامحرم سرشون میشه .. رباب هم سوار کرد ، شتر رو مرد تنها نمی تونه سوار شه ، نگاه کرد دید لاتایِ کوفه دست زیر چونه زدند بخور زمین بخندند ... برگشت رو به گودال حسین ، علی اکبر، قاسم، عون، دید صدا نمیاد .. برگشت رو به علقمه ، خوش غیرت، علمدار، پسر ام البنین، پاشو ببین ارازل کوفه دست زیر چونه زدند ...
روی زانوی برادر، پا اگر بگذاشته
آفتاب انگار منّت بر قمر بگذاشته
دستها را روی دوشِ دو پسر بگذاشته
آنكه روی شانۀ عباس سر بگذاشته
دورِ او از عون و جعفر، اكبر و قاسم پُر است
شُکر، گِردَش از جوانان بنی هاشم پُر است
*هر جایی کاروان اتراق میکرد دورُ وَری ها میدیدند میگفتند خوش بحالشون، لذت هم داره اینطوری، چه محرم هایی دورشن چشمشون زدند ...*
جبرئیل اینجاست تا خانم فرمایش کند
تا حسینش هست، او احساس آرامش کند
تا که آرام است دنیا، دركِ آسایش کند
تا بیاید عمه جان، باید عمو خواهش کند
*چه غوغایی بود بین این کاروان، دعوا بود سر بچه ها، کی برای عمه زانو بگذاره ..*
تا که عباس است،خانم خواب راحت میكند
او فقط در سایۀ او استراحت میكند
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_حیدر_خمسه
#شب_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_حضرت_رباب_علیه_السلام
#کرامات_شهدا
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _شب دوم محرم 96_ حاج حیدر خمسه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
رسیدند کربلا ، گفت وایسید اینجا یه خبرهایی است، علی اکبر "جانم بابا ؛ برو ببین این دورو بر کسی هست، با پسر عموها سوار مرکب شدند ، دور تا دور کربلا یه چادر یه پیرمرد حال و احوال ، پیرمرد بلدی این اطراف رو؟.. آره من مال اینجام، محترم آوردن خدمت سیدالشهداء حال و احوال ، پیرمرد اینجا را بلدی؟.. آره آقا، حالا زینب به گوشِ ، رباب به گوشِ، گفت پیرمرد اسم اینجا چیه؟ گفت قاضریه . دوباره پرسید اسم دیگه داره؟ دونه به دونه حالا گفت، (حرف منه زینب گفت خب پرسیدی برو دنبال چی هستی) دوباره پرسید پیرمرد اسم دیگری هم داره؟ گفت نینوا، یه خورده دلها به تب و تاب افتاد، پیرمرد اینجا نام دیگه ای داره، یه خورده فکر کرد، گفت بله آقا خیلی قدیم ترا به اینجا کرب و بلا .. یهو غم رویِ دل زینب نشست .. آقاتون چشم هاشو بست .. سر گرفت بالا .. "اعوذ بالله من الکرب و بلا" ... حسین ....
من یه روضه دارم میترسم وقتم اجازه نده، بذار روضه مو بگم
روضۀ شب دوم من اینه بمونِ یادگار، کاروان به محض اینکه رسید ،رباب پردۀ کجاوه رو کنار زد، دید واویلا چه رفت و آمدیِ ... یکی از هاشمی ها رو صدا زد، گفت جانم خانم" چه خبره؟ گفت آقا فرمودن اینجا می مونیم، گفت چرا همه بارا رو دارید زمین میگذارید، گفت فرموند اینجا زیاد می مونیم خیمه ها را بزنید، آخ بند دلش پاره شد ... با بچه اش اومد پایین، اومد جلو کجاوه زینب ، از اینجا به بعد روضه زنونه ست ... اما مردها شما داد بزنید یه وقت صدا جیغ زنها نیاد ... ما خوب نمی دونیم زن جیغ بزنه ... یه بار زنها جیغ زدند، یه بار زنها فریاد زدند ... کی؟
غروب بود، تا رسید به خیمه ها ...
اومد جلوی کجاوه عمۀ سادات، گفت خانم، قرار بمونیم؟ گفت آره رباب. گفت خانم اینورا آب هست؟ رباب اینجا فراونی آبِ ، رباب اون دجله ست، رباب اون فراتِ . یه لبخندی زد، گفت خیالم راحت ، میدونه که بچه دارم، اما ده روز گذشت دیدند رباب چادر به کمر بسته، نفس بریده .. بگم یا نه؟.. از این خیمه به اون خیمه.... چیه رباب؟.. کسی آب داره؟.. لباش ترکیده ... چشم هاش وا نمیشه ... حسین ...
یه جمله هم اومد به ابی عبدالله گفت . تا با خبر شد چه خبره
ناله زد تا زد قدم دیدی چه آمد بر سرم
گفت در بینِ حرم دیدی چه آمد بر سرم
چیست اینجا غیرِ غَم دیدی چه آمد بر سرم
مادرم ای مادرم دیدی چه آمد بر سرم
این حرم گهواره دارد جانِ زینب بازگرد
مادری بیچاره دارد جانِ زینب بازگرد
زینبی آواره دارد جانِ زینب بازگرد
درد وقتی چاره دارد جانِ زینب بازگرد
وای از این سرزمین،شیرِ رُبابت خشک شد
تیرهاشان را ببین،شیرِ رُبابت خشک شد
حسین ......
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_حیدر_خمسه
#شب_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_حضرت_رباب_علیه_السلام
#کرامات_شهدا
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
babolharam Khamse shab 2.mp3
5.11M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ورود خاندان آل الله به کربلا_شب دوم محرم 96_ حاج حیدر خمسه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل جانسوز _شب دوم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
رحمت واسعه ی حیِ تعالی ست حسین
سایه ی رحمت او بر سر دنیاست حسین
ما همه عبد خدا ، اوست اباعبدالله
ما عبیدیم ، همه سرور و مولاست حسین
زینت دوش نبی ، نور دو چشمان علی
ضربان دل صدیقه ی کبراست حسین
* فرمود: اگر دیدی یه "صل الله و علیک یا اباعبدالله شنیدی دلت لرزید اشکت جاری شد، زود برو دست مادرت رو ببوس،بدون مادرت به اندازه یک نگاه هم خطا نکرده،مگه هر کسی میتونه بگه: حسین! اشکش جاری بشه؟..*"
همه ی خواسته اش بود که دستی گیرد
ورنه از دست کسی آب نمی خواست حسین
*هفت تا وداع داشت...چندبار ابی عبدالله وسط میدان خطبه خوند، صحبت کرد...چرا اونا نفهمیدن...؟ حضرت فرمود: جد من مگه پیغمبر نیست ؟ بابام علیِ مگه نیست...؟همه رو دونه دونه سپاه دشمن گفتن: قبول داریم... فرمود: پس با ما چیکار دارید؟
حضرت فرمود: اگه اینا جلو من ایستادن، میدونن و ایستادن، برای اینه شکم هاشون از حروم پر شده...*
چون پدر داغ پسر دید خودش میمیرد
کشتنش نیزه و شمشیر نمیخواست حسین
* بمیرم دلشوره ی زینب از امروز شروع شد،گفت: داداش هر چی به این سرزمین نزدیک میشم، ضربان قلبم بیشتر میشه...
بچه کوچولوها، رقیه ،دیگران نمیدونن چه خبره،فکر میکنن دارن میرن مهمونی،عمه جان! این چه مهمونیه ار دور دارن نیزه هاشون رو نشون میدن...
امشب ما عزادارا اومدیم بگیم: حسین جان! اگر راه داره برگرد....دیگه آخرین شبایی است که رباب علی رو تو دست گرفته لالایی میگه،آخه چند شب دیگه باید علی سرش بالا نیزه باشه، مادر از این پایین براش لالایی بخونه....*
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com