eitaa logo
بحر در کوزه
136 دنبال‌کننده
315 عکس
57 ویدیو
2 فایل
گــر بریزی بحــر را در کوزه‌ای چند گنجد قسمت یک روزه‌ای گاه‌نوشت‌هایی دربارۀ دین، رسانه، تربیت رسانه‌ای، روانشناسی، سبک‌زندگی و ادبیات.. پنجره‌ای رو به دغدغه‌های ذهنی من! ارتباط با من👇 @allikhosravi
مشاهده در ایتا
دانلود
. شاید در عرف ایرانی، خصوصاً بازار، کل اسفند ماه شب عید بحساب آید اما به نظر من از نیمه اسفند به بعد است که بوی عید در شهر می‌پیچد و مردم هر جا که باشند به شکل جدی به نوروز فکر می‌کنند؛ خانه تکانی می‌کنند، برای بچه‌ها لباس نو تهیه می‌کنند، بزرگ‌ترها در فکر تهیه اسکناس نو می‌افتند تا لای قرآن‌ها بگذارند و روز عید بچه‌ها را در آغوش بفشرند و عیدی بدهند ... یادش بخیر، به‌نظرم تا به امروز هیچ‌کس نتوانسته احساس شگفت عید را مثل فرهاد [خواننده‌] برای همیشه زنده نگهدارد؛ در همان ترانۀ معروف: " با اینا زمسونو سر می‌کنم .." ✍️ |👇 ┏━━━ °•🖌•°━━━┓   @bahr_dar_koze ┗━━━ °•🖌•°━━━
. دقت کردید مخالف‌خوانی‌‌های اپوزیسیون خارج از کشور، علیه جمهوری‌اسلامی بیشتر از سالن‌های تاریک کنسرت‌ها دیده و شنیده می‌شود تا از یک اندیشکده یا مراکز آکادمیک و علمی؟! کنسرت داریوش، اِبی و .. چون این موجودات نه فهمی از هرمنوتیک فلسفی گادامر دارند و نه معرفت‌شناخی هوسرل را متفطن‌اند. نه چیزی از آیزیا برلین و آزادی‌خواهی‌اش می‌دانند و نه در جستجوی رژی دبره و نظریه انقلاب در انقلابش‌اند و نه شناختی از رورتی و لیبرالیسم فلسفی‌اش دارند. فهم مکاتب و دیدگاه کسانی چون آخوند خراسانی، نایینی، ابوالحسن اصفهانی و سید ابوالقاسم خویی که اصلاً حرف‌اش را نزنید!! آقای جمهوری‌اسلامی اپوزیسیونت را دریاب؛ یک کاباره با هفته‌ای یک کنسرت در تهران به آنها تحویل بدهی، مُراد حاصله، آرام می‌شوند! این جماعت مرهم دردشان کمی رقاصی است و همه شعورشان در حد بشکن و بالا بیانداز! دکارت می‌گفت: من فکر می‌کنم پس هستم؛ شریعتی: ای آزادی چه زندان‌ها برایت کشیده‌ام و چه زندان‌ها برایت خواهم کشید. چه شکنجه‌ها برایت تحمل کرده‌ام و چه شکنجه‌ها تحمل خواهم کرد. اپوزیسیون ج.ا : ای آزادی چه قرها برایت داده‌ام و چه بشکن‌ها برایت زده‌ام! ای آزادی، من باسن دارم پس هستم!! ✍️ |👇 ┏━━━ °•🖌•°━━━┓   @bahr_dar_koze ┗━━━ °•🖌•°━━━
. زندگی، نقطه و مرگ .. امروز دو تا پاكت‌نامه در خانه تحویلم دادند: یکی كارت عروسی و دیگری آگهی ترحيم. به همین دلیل امشب در عرض دو-سه ساعت در دو مجلس شرکت کردم؛ اولی مراسم ترحیم برادر جوان یکی از دوستان نزدیک‌ام و دیگری مجلس عروسی پسر جوان دوستی دیگر.. این، قافلۀ پس و پیش ما انسان‌هاست که همه در بین آن دو گم شده‌ایم! بله، گمشده‌ايم؛ در خود، در جامعه، در جهان. در ميان جمجمه‌های خندان. در شليک صاعقه‌های ناهنگام. در افسون بت‌های روزگار. در گرمی بوسه‌های دلدار. در سردی اخبار شبانگاهی، در خلسۀ کوچه و بازار و .. به این می‌اندیشم: چرا آمده‌ايم؟ و چرا مى‌رويم؟ زندگى با تولد ـ يا كمى پيش از آن ـ آغاز مى‌شود، اما معنادارى خود را از مرگ مى‌ستاند. تفسير زندگى و فهم اعماق نظرى آن، بدون درک عميق از مسئله مرگ، امكان ندارد. نه فقط بدان رو كه گفته‌اند «هر چه را از ضد آن می‌توان شناخت»، بلكه نيز از اين جهت كه هيچ جمله‌اى را تا پايان نگرفته است، نبايد معنا كرد. نقطه، خبر از پايان جمله می‌دهد و راه را برای سخن گفتن دربارۀ معنا و صدق و كذب آن باز می‌كند؛ اما تا پيش از آن، فقط بايد انتظار كشيد. وقتى در پايان عبارتى كوتاه يا بلند، نقطه مى‌گذاريم، در واقع به خواننده خود اجازه داده‌ايم كه دربارۀ آن و معناى ساده يا دشوارش داورى كند. قضاوت درباره درستی يا نادرستی جمله‌اى كه هنوز به نقطه پايان خود نرسيده است، سرنوشتی جز شرمساری در دادگاه تجديد نظر ندارد. زندگی، جمله‌ای است كه تا نقطه مرگ را ملاقات نكند، هيچ معنايی در اندازه و برازنده آن نيست. پس از آن می‌توان بر سر خط رفت و از نو نوشت و سخن تازه ساز كرد. آفرين بر حافظ: نقطۀ عشق نمودم به تو هان سهو مكن ورنه چون بنگری از دايره بيرون باشی ✍️ |👇 ┏━━━ °•🖌•°━━━┓   @bahr_dar_koze ┗━━━ °•🖌•°━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «حسن‌آقا میری» چون مخاطب دارد، تصور می‌کند هر چرندی را می‌تواند بگوید و یا منتشر کند؛ مثل همین ویدئوی شبکه بدنام ایران‌نال درباره ماجرای بیمارستان قم و کپشن مملو از بی‌انصافی و بی‌اخلاقی آقامیری علیه آن طلبه مظلوم که مصداق سرکه‌فروشی آقای عسل‌فروش به خلق‌الله است! اینکه در جبلّت هَول‌هایی مثل مهدی نصیری، عباس عبدی، عبدالرضا داوری، اصلاح‌طلبان و فراریان مزدور اجنبی، اخلاق و مروت و انصاف نیست، و توقع انصاف از اینان آب در هاون کوفتن و باد به غربال پیمودن است، عیانی است که چه حاجت به بیان! اما آقامیری که خودش را مبلغ دین و مدافع اخلاق می‌شمارد و هفت نسل پس و پیش‌اش طلبه‌اند چرا جانب اخلاق و انصاف را فرو گذاشته و شلاق انتقام و عقده‌گشایی به دست گرفته‌ است؟! مگر انصاف «رئیس الاخلاق» نبود؟ مگر چشمان مبارک‌ ایشان تاکنون به قرآن نیفتاده است که دو بار گوش‌زد کرده مبادا دشمنی با کسی یا قومی، شما را به ورطۀ ظلم بیندازد! پس این حجم از خام‌اندیشی و نفرت‌پراکنی چرا؟ من هیچ‌گاه به حسن آقامیری به چشم عالم دین نظر نکرده‌ام اما همین قضاوت عجولانه‌ یا دقیق‌تر، ماهی‌گیری از آب گل‌آلوده‌ –که از قضی استاد آن هم هست– نشان داد بویی از مروت و حقیقت و معنویت به مشام‌اش نرسیده است. کاش آقامیری به جای انتشار بیانیه‌های مداوم و گونه‌گون شبه سیاسی و مبتذل، فکری برای نجات خود از منجلاب نادانی و بلاهت می‌کرد.. دریغا عطار نیشابوری و دریغا این نالۀ جگرشکاف‌اش که: گر تعصب می‌کنی از بهر این نیست انصافت بمیر از قهر این ✍️ |👇 ┏━━━ °•🖌•°━━━┓   @bahr_dar_koze ┗━━━ °•🖌•°━━━
. رمضان .. کاش می‌شد، یک‌بار دیگر رمضان را از همان زاویه دید سال‌های کودکی نگاه کرد. رمضان با بوی گلاب از راه می‌رسید. انگار همه مهربان‌تر می‌شدند. مزه آب و نان را در رمضان می‌فهمیدیم و نیز پس از آن معنی تابلو غریب جلال‌الدین دربارۀ رمضان را، که هیچ‌کس مثل او از روزه و رمضان سخن نگفته است. همان اشعاری که با آواز افشاری مرحوم شجریان گویی نشانی ماه رمضان شده بود. ربنا از آسمان فرو می‌بارید و شعر مولانا مثل فواره‌ای به آسمان می‌رویید.. برای من رمضان نقطۀ تلاقی آسمان و زمین بر سر سفرۀ روزه‌داران است: این دهان بستی دهانی باز شد تا خورندهء لقمه‌های راز شد لب فروبند از طعام و از شراب سوی خوان آسمانی کن شتاب گر تو این انبان ز نان خالی کنی پر ز گوهرهای اجلالی کنی طفل جان از شیر شیطان باز کن بعد از آنش با ملک انباز کن چند خوردی چرب و شیرین از طعام؟ امتحان کن چند روزی در صیام چند شب‌ها خواب را گشتی اسیر؟ یک شبی بیدار شو دولت بگیر.. ✍️ |👇 ┏━━━ °•🖌•°━━━┓   @bahr_dar_koze ┗━━━ °•🖌•°━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثنوی افشاری، شجریان.mp3
4.79M
این دهان بستی دهانی باز شد تا خورندهء لقمه‌های راز شد آواز افشاری مرحوم شجریان ✍️ |👇 ┏━━━ °•🖌•°━━━┓   @bahr_dar_koze ┗━━━ °•🖌•°━━━
. رسانه می‌تواند حواس و درک انسان‌ها را مختل و زاغ را همای سعادت نمایاند و غیر واقعی را واقعی جلوه دهد. شما اگر یکی از مهمترین کارهای کشور را بدون پیوست رسانه سامان دهید، انگار آن کار را اصلا انجام نداده‌اید. لازاراسفلد می‌گفت: «..اگر درختی بیفتد و رسانه‌ای در آنجا نباشد تا آن را گزارش دهد، آیا آن درخت واقعاً افتاده است؟» در هفته‌های اخیر چندین رخداد مهم علمی و فرهنگی در کشور رخ داده، اما هیچ‌کس واکنشی به آنها ندارد و یا دقیق‌تر اصلا خبری از آنها ندارد. اما در مقابل، در چند روز گذشته تقریباً هر روز هول‌هایی مثل مهدی نصیری و عباس عبدی و کانال‌های اصلاح‌طلبان و معاندان بیرونی درباره ماجرای بیمارستان قم، تحت لوای تحلیل اما در حقیقت تبدیل این ماجرا به یک جراحت جمعی و ترومای اجتماعی و ناامید سازی عمومی خط تحلیل رفته‌، آن را زنده نگه داشته‌اند و این یعنی: جنگ، جنگ «فرا متن» و رسانه است. رسانه جنجال برانگیز است، جنگ برانگیز است، رسانه تحریف می‌کند، رسانه شبه‌حقیقت می‌سازد. به قول برنارد کوهن(نویسنده کتاب ژئوپلیتیک نظام جهانی): «رسانه‌ها ممکن است نتوانند بگویند چگونه فکر کنیم ولی آنها به ما می‌گویند به چه چیزهایی فکر کنیم.» از همین رو سواد رسانه داشتن یعنی: بدانیم رسانه‌ها چه‌ها می‌کنند؛ با ذهن، با روح با جسم و با زندگی درون و برون کالبدمان! ✍️ |👇 ┏━━━ °•🖌•°━━━┓   @bahr_dar_koze ┗━━━ °•🖌•°━━━
. «کشف حجاب»؛ پایان تغییر، یا آغاز آن؟ ماجرای جلوه‌نمائی و جمال‌فروشی زنانه در ایران از ۲۰۰ سال بعد از آنکه طاهره قرةالعین در نشست بدشت ضمن برداشتن حجاب با ابتهاج شعر زیر را سرود: ای عاشقان ای عاشقان شد آشکارا وجه حق رفع حجب گردید هان، از قدرت ربالخلق با درگذشت مهسا امینی و حوادث پس از آن، مُبدل به یک معضل در مناسبات اجتماعی ایران شده و مرزهای کسالت و ملالت را در نوردیده و کماکان راه‌حل نهایی و مسالمت‌آمیزی برای آن قابل تصور نیست. در حوادث پسا مهسا در یک سو، قانون‌شکنان‌ و کسانی‌ قرار گرفتند که در کمین لحظه‌ها نشسته و با زنجیرۀ رسانه‌ای می‌خواهند [چون حادثه بیمارستان قم] «برجسته‌سازی»، «هشتک‌سازی»، «روایت‌سازی»، «نمادسازی»، «سکوسازی»، «تراژدی‌سازی»، «نفرت‌سازی»، «گسل‌سازی» و اگر بتوانند، بخشی از آنان کشور را «تجزیه‌سازی» کنند! و در دیگر سو دیندارانند که با یک چشم دریغ و خون و یک چشم تشویش و نگرانی، به شهر بی‌قانون و ترک فعل‌های مسؤلان نظر می‌کنند. در این راستا شاید این کلام امیرالمومنین-ع قابل تأمل باشد که آن گرامی امام، انگیزه شهرآشوبان از شهرآشوبی را از دو حال خارج نمی‌داند: یا به دنبال پیروی از هواهای نفس‌اند، یا ایجاد «بدعت» در جامعه؛ إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ!(نهج‌البلاغه، خطبه ۵۰) جنس حوادث را باید شناخت؛ اگر شهرآشوبی رنگی ۸۸ جنگ احزاب علیه ج.ا و از جنس أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ(پیروی از هوای نفس)، استبداد رأی و میل تصاحب قدرت توسط شخص، یا یک جریان‌ سیاسی بود، مسلماً شهرآشوبی پائیز ۱۴۰۱ از لون أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ [ایجاد بدعت] بود که هدف‌ آن، نه تصاحب قدرت و براندازی، که تصرف یک یا چند سنگر از مرزهای اعتقادی و به عقب راندن حاکمیت از یکی از اصول خودش بود. «بدعت» را، سنت‌ستیزی و بنیان نهادن بدون پشتوانه یک رسم‌نو تعریف کرده‌اند. اکنون، [سوگمندانه] به‌نظر می‌رسد آن طوفان سهمگین که از ریگزار «ز.ز.آ» برخاست، برخلاف گونه‌های پیشین، به اهداف خود–یعنی ایجاد بدعت– دست یافته است که اگر نبود، امروز گفتن، نوشتن از حجاب شرعی و قانونی و امر به‌ معروف و نهی از منکر سخن ممنوعه نبود و از کران تا کران ایران، چنین مهجور و حتی در بین برخی از مسؤلان و متدینان مطرود و حتی مغضوب نبود!! بدعت اگر ویژگی دارد، یکی از آن پرشمار، توقف‌ناپذیری آن است؛ وقتی سدی را شکست، باقی سدها در امان نمی‌مانند. بدین منوال حجاب خاکریز است، اگر این خاکریز فرو ریزد و بی‌حجابی قاعده شد، باقی سنگرها -بخوانید ارزش‌ها- نیز یکی پس از دیگری [دومینو وار] فرو خواهند ریخت و در نهایت از انقلاب و نظام‌اسلامی جز پوست و پوستینی وارونه و از دلسوختگان و مومنان جز خونِ دل و دیده، باقی نخواهد ماند. از همین روی کشف حجاب پایان تغییر نیست، آغاز آن است. پس: گمان مبر که به پایان رسید کار مغان هـزار بادۀ ناخـورده در رگ تاک است ✍️ | ╭─── │ ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
. «رمضان» آمده است .. نسیم سحرگاه رمضان از لابلای پنجرۀ نیمه باز وارد اتاق می‌شود آرام و سلانه سلانه می‌نشیند روی صورت اهالی خانه و در گوش‌شان زمزمه می‌کند: ماه خوب خداست، سحر شده، برخیزید! باد با عطر نسترن‌های باغ سجادۀ مادر را که در گوشه اتاق پهن است کنار می‌زند و تربت سیدالشهدا را میان نفس‌های روزه‌دار شهر پخش می‌کند. مادر آخرین رکعت نماز شب‌اش را می‌خواند دستان‌اش مناره‌های مهربانی‌ست که برای همسایه گرفتار دوست حاجت‌مند جوان جویای نام دعای خیر، شفا و آزادگی می‌کند. تلألو نجوای زیر لبش در خانه می‌پیچد «اللهم رب شهر الرمضان...» در آخرین روزهای زمستان تصادم انتقال فصول و گردش زمین شمس را به بهار کشانده است و قمر را به صیام. رمضان آمده است! هنوز خنکای نسیم، صورتم را می‌نوازد هلال نحیف اول ماه از قاب پنجرۀ اتاق به آسمان فیروزه‌ای گلدسته‌های مسجد رسیده است که نیایش سحر پخش می‌کند: «..اَللّهُمَّ اِنّى اَسَئَلُکَ مِنْ نُورِکَ بِاَنْوَرِهِ وَکُلُّ نُورِکَ نَیِّرٌ، اللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِنُورِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ رَحْمَتِکَ بِاَوْسَعِها وَکُلُّ رَحْمَتِکَ واسِعَهٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِرَحْمَتِکَ کُلِّها..» یاد دستان مادر می‌افتم که عطر یاس مهربان سر انگشتانش بر سر سفرۀ افطار معجزه می‌کند بر روی آش نذری فرنی گلاب آلود و در میان حلوای شیرین‌اش و لابه لای خرماهای بم او می‌گوید: «مادر مهربان عالم صاحب تمام سفره‌های کرامت علی‌ست» قم/ سحرگاه ۲۶-۱۲-۱۴۰۲، مصادف با سحر پنجم ماه مبارک ✍️ |👇 ╭─── │ ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
. سحر ششم شش سحر آمده ام شاه، به مڹ توشہ بده ششميڹ روز شده، روزے شش گوشہ بده.. ✍️ |👇 ╭─── │ ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
. محتاجی و مشتاقی .. در عرفان نظری گفته شده است بخشی از صفات‌ فعلی خدا (نه ذاتی) در تضایف با مخلوقات معنا پیدا می‌کند. اگر ما نبودیم، او رازق نبود؛ اگر خلق نبود، او خالق نبود؛ اگر گناه نبود، او غفار نبود؛ اگر ما و دنیای آلودۀ ما نبود، قوس نزول کامل نمی‌‌شد و بی‌قوس نزول، قوس صعود صورت پیوند نمی‌پذیرفت. کوچه‌بازاری آن، این است که خداوندی خدا در بندگی ماست، و حافظانه‌اش می شود این بیت: سایۀ معشــوق اگر افتاد بر عاشــق چه شد ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود! در دعای افتتاح که در شب‌های ابتدایی ماه مبارک رمضان خوانده می‌شود جمله‌ای وجود دارد که به نحوی به همین معنا اشارت دارد: «یا من لا یزید کثرة العطاء الا جوداً و کرماً...» ای بخشنده‌ای که هرچه بیشتر می‌بخشی بخشندگی‌ات بیشتر می‌شود. یعنی، همچنانکه گدایان محتاج بخشندگان هستند، بخشندگان نیز محتاج گدایانند و به همین روی مشتاقانه دنبال نیازمندند تا به او افاضه و عطایی کنند، به قول شاگرد محقق ترمذی و معلم عرفان تحقیقی، مولانای روم و ایران: بانگ مـی‌آمد که ای طالــب بیا جود، محتاج گدایان چون گدا اینکه خداوند کریم است، اقتضای این جود و کرامت این است که او هم «نیازمند» می‌آفریند و هم «نیاز» آن نیازمند را بر می‌آورد. یعنی دو مقتضا دارد: آن یکی جـــودش گدا آرد پدید وان دگر بخشد گدایان را مزید حافظ در غزلی با عنایت به همین نسبت، با معشوق خود سخن گفته که فراموش نکن که بخشی از زیبایی تو، وامدار عشق ماست؛ یعنی عشق ما تو را زیباتر کرده است. اصلا چون ما عاشقیم تو معشوقی. پس قدر ما را بدان و از خود نران؛ چون با راندن ما، معشوقی تو هم پا در هواست: گلبن حسنت نه خود شد دل‌فروز ما دم همــت بر او بگمـــاشتیــــم. ✍️ |👇 ╭─── │ ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. در گـوش من صحیفه تبـریک عید گفت: سالی دگر ز عمر تو ای بی خبر گذشت نشکفته غنچـه‌هـای بهــار امیــد و عشــق دیدی که عمر، همچو نسیم سحر گذشت روح کهن نه تازه شود با حلول عید راح کهن بیـار که آبـم ز سـر گذشت تبریک نیست، تسلیت است اینکه دوست را گویی: «خوشا ز عمر تو سالی دگر گذشت» شعر از دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی ✍️ |👇 ╭─── │ ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
. در باغ سبز ... شروع سال با بهار، همان «درِ باغ سبز» است كه طبیعت، این مادر مهربان و پرطروات ما، به روی ما می‌گشاید تا با خاطری آسوده‌تر به سوی سرنوشت‌های تابستانی و پاییزی و زمستانی خود برویم. از سرنوشت، گریزی نیست. بهار که سر می‌رسد، سیصد و شصت و پنج روز «قلمِ سرنوشت» را سخاوت‌مندانه به دست خودمان می‌دهد تا چنان بنویسیم كه می‌خواهیم؛ تا چنان باشیم كه همواره آرزومند آنیم. بهار، تجربۀ تغییر است. بهار به ساکنان خسته و درماندۀ سال یادآوری می‌کند که سرما و یخ‌زدگی، سرنوشت ما نیست. شاید به همین دلیل است که ایرانیان قرن‌هاست سال نو را با بهترین آرزوهای صمیمی و زیبا برای همدیگر شروع می‌کنند. من هم در آستانه سال نو و آغاز بهار آرزو می‌کنم دوستان خوبم، همه خواهران و برادرانم که در هر جایی از این سرزمین مجازی نشسته‌اند و ذکر «آگاهی» می‌گویند، همچنان بزرگواری‌ها و مهربانی‌هاشان را با راه‌نشینان ادامه دهند و سبز‌ترین روزهای سال را پیش رو داشته باشند. اللهم حوّل حالنا الی احسن الحال. ✍️ |👇 ┏━━━ °•🖌•°━━━┓   @bahr_dar_koze ┗━━━ °•🖌•°━━━
. مهم نیست بایدن، بلینکن و یا پیشتر ترامپِ قاتل –که مسئول مستقیم تحریم‌ها و فشار اقتصادی علیه ایران‌اند– سفره هفت‌سین پهن کنند و باعث شوند عده‌ای ساده‌لوح که اتفاقا قربانیان همین تحریم‌اند ،دلشان غنج برود و درد تحریم را فراموش کنند و برای آزارگر و شکنجه‌گر خودشان هورا بکشند. مهم این است که سالی که گذشت پرضررترین و دردناک‌ترین سال برای آمریکا، متحدان و نوکران ایرانی‌اش بود که شرح آن بگذار تا وقت دگر.‌. کافی‌ست ج.اسلامی به وظایف‌اش عمل کند و به ریل عدالتی برگردد که به خاطرش انقلاب شد تا شکاف مردم و حکومت که اکنون به دره تبدیل شده، کم‌ شود. آن وقت اگر آمریکایی‌ها کلاه حاجی فیروز هم بگذارند و وسط واشنگتن دایره بزنند و بابا کرم هم برقصند اهمیتی ندارد و فریب خوردن چند ساده‌لوح خطری محسوب نمی‌شود. ✍️ |👇 ┏━━━ °•🖌•°━━━┓   @bahr_dar_koze ┗━━━ °•🖌•°━━━
هدایت شده از بحر در کوزه
چگونه خانواده درجه یک داشته باشیم؟.mp3
7.06M
🔴 خانواده آرمانی! ما برای داشتن خانوادۀ ایده‌آل و درجۀ یک، الزاماً نیازی به «باربارا آنجلیس» و «آنتونی رابینز» و «صد کیلو خوشبختی» و «زنان مریخی و مردان ونوسی» و «چه کسی پنیر من را جابه‌جا کرد» و در مجموع روانشناسی غرب نداریم! برای داشتن خانواده درجه یک، از حضرت خدیجه(س) بیاموزیم. 🟢 حکمت ۲۵۷ نهج‌البلاغه؛ خانواده مطلوب از نظر امیرالمومنین علیه‌السلام 🟢 حکمت ۴۵۳ نهج‌البلاغه، چهره‌شناسی خانواده نامطلوب از دیدگاه علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام (۷) ✍️ | 👇 https://eitaa.com/joinchat/1114308842C98432b593e
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
☑️ غلام همت آن نازنینم ... ✍ علی‌خسروی دقیق‌ترین قضاوت‌ و درست‌ترین داوری دربارۀ یک «مرد» را باید از «همسرش» شنید و بس؛ چرا که تعریف، تمجید و یا تقبیح‌های دیگری [مثل والدین] ناخالص و دارای سوگیری و آغشته به حب و بغض است و نمی‌تواند معیار قابل اعتنایی برای داوری باشد. اگرچه همسران نیز گاهی از همدیگر تعاریف مبالغه‌آمیز دارند اما وقتی پای آوردن «ایمان» به ادعای «غیبی» و ملکوتی طرف مقابل باشد ماجرا بسیار متفاوت می‌شود. از همین جهت است که به نظر من، پیامبر رحمت اگر هیچ معجزه‌ای در انبان نداشت جز همین تصدیق حضرت‌خدیجه، در صدق ادعایش در ارتباط و اتصال به وحی و آسمان کفایت می‌کرد. ایمان خدیجه به «پیغام‌بری» پیامبر ـــ و نه صرفاً «خوب» و «باشرافت» بودن او ـــ در بدایت نبوت، آن هم بدون درخواست معجزه، و پس از آن مرحمت و صَرف تمام اعتبار و سرمایه فَرشی و مادی و معنوی خود به پای این «ایمان» یعنی، این بانوی عرش‌نشین واجد فهمی عمیق و خِردی آخربین و فرازمانی بوده است. به قول خواجه شیراز: سحــــــر بلبل حكايت با صبا كرد كه عشق روی گل با ما چه‌ها كرد از آن رنگ‌رخم، خون در دل افتاد وزان گلشن به خـــــارم مبتلا كرد غـــــلام همـــت آن نازنيـنــــــــم كه كار خيــر بی روی و ريا كــرد. این كار خير و بی روی و ريای حضرت خدیجه(س) بود كه پيامبر مهربان(ص) را نه يک روز، نه یک هفته و نه یک ماه، كه يک‌سال و بلکه تا پایان عمر سوگوار و غم‌زده فراقش کرد. @HOWZAVIAN
. قرآن درمانی .. وقتی قرآن می‌خوانی، خداوند بین تو و نااهلان فواصلی تعریف می‌کند که خودت از آن فاصله‌ها بی‌خبری؛ متوجه نمی‌شوی که به چه دلیل، با عده‌ای پیوند می‌خوری و چرا و چگونه از عده‌ای دیگر دور می‌شوی. قرآن بخوانیم تا به رأی‌العین تجربه کنیم که چگونه پای‌مان از جمع‌های نامطلوب بریده، دور می‌شود و از طرف دیگر چگونه با افرادی آشنا می‌شویم که معمولا خودمان آنها را برای حیطه آشنایی‌مان انتخاب نکرده‌ایم. جوری که به تعبیر غلط و رایج، این آشنایی‌ها را «شانس» بزرگ معنا می‌کنیم. در حالی‌که این سنت قطعی الهی است که در پس مؤانست با قرآن حاصل می‌شود، گویا فرد در سانتریفیوژی قرار می‌گیرد که تفکیک می‌شود. به قول خواجه: زاهد ار رندیِ حافظ نکند فهم چه شد؟ دیو بُگْریزَد از آن قوم که قرآن خوانند این حجاب را خدای رحمان «حجاب نادیدنی» نامگذاری کرده است: «وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا» و چون قرآن بخوانى ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند پرده‏‌اى پوشيده قرار مى‏‌دهيم.(اسراء/۴۵) بهترین فرصت، یا به قول کاسبان بازار، سرچراغ این موضوع همین ماه مبارک رمضان است .. ✍️ |👇 ┏━━━ °•🖌•°━━━┓   @bahr_dar_koze ┗━━━ °•🖌•°━━━
. ماجرای آیت‌الله صدیقی.. 🔻دوستی در شبکه اجتماعی اینستاگرام از من در رابطه با ماجرای آیت‌الله صدیقی پرسید و اینکه موضع من چیست؟ پاسخ من👇 🔻ماجرای آیت‌الله صدیقی چیزی نیست که بشود از کنارش به سادگی گذشت و به دیدۀ تغافل به آن نگریست! این اتفاق گفتن‌اش لب‌ودهن را می‌سوزاند و نگفتن‌اش دل را... 🔻ضمن اینکه اصل ماجرا یک مسئله است و روایت ماجرا (مثل درگیری زن بی‌حجاب با طلبه در درمانگاه قرآن و عترت قم) مسئله‌ای دیگر.. در این رخداد هم مثل ماجرای درمانگاه قم، «برجسته‌سازی»، «نمادسازی»، «نفرت‌سازی» و «گسل‌سازی» توسط جریان‌های متکثر داخلی– مثل خبر فوری و خبر آنلاین و ..– و بنگاه‌های خبری و سیاسی بیگانه را به رأی‌العین شاهدیم. ماجرا، استراتژی پنج لایۀ «آنفولانزای نیویورکی» موسسه آمریکن اینترپرایز (AMERICANENTERPRISE INSTITUTE) است که شانزده سال است رسماً کلید خورده و با جدیت در حال فعالیت است. 🔻اگر در این مورد جستجو (سرچ) کنید، نسبت به آنچه در حال وقوع است بیشتر آگاه خواهید شد. 🔻آنچه که در حال رخ دادن است، فارغ از خطای فاجعه‌بار آیت‌الله صدیقی که نشان داد اولاً سوءاستفاده شخصی در کار نبوده اما اعتماد بی‌جا و دردسر ساز اتفاق افتاده و ثانیاً با بیانیه‌ها و مصاحبه تلویزیونی مشخص شد ایشان هیچ درک روشنی از افکار عمومی و فضای رسانه، خصوصاً مجازستان ندارد، یک عملیات روانی و بازی رسانه‌ای است که لازم است نسبت به مختصات آن واقف شویم و از کنش‌گری‌های احساسی که باعث عمق گرفتن ذهنیت‌های منفی نسبت به کلیت «روحانیت» و به تبع آن نهاد «دین» می‌شود، اجتناب کنیم. ✍️ |👇 ┏━━━ °•🖌•°━━━┓   @bahr_dar_koze ┗━━━ °•🖌•°━━━
کانال «فصل حضور استادان و مدیران» بستری برای بیان دیدگاه‌های اساتید دانشگاه‌ها و موسسات آموزشی استان قم و برنامه‌های مدیران(آموزشی، فرهنگی و سیاسی...) عضو شوید 👇 https://eitaa.com/faslehozur
برای کمتر از یک ساعت مهمان شبکه سوم بودن در شب سال تحویل، ۱ میلیارد (به اندازه شش سال‌ونیم یک کارمند صداوسیما)، عزت اللهی ۶۰۰ میلیون، قلی زاده ۵۰۰ میلیون و محبی ۵۰۰ میلیون حق‌القدم گرفته‌اند! از آن طرف حجت‌الاسلام ، استاد حوزه، از سر نداری و تنگنای معیشت، مجبور به کار در اسنپ و مسافرکشی می‌شود و پس از یک شب ناپدیدی، شب گذشته جنازه خونین‌اش در بندر ماهشهر پیدا می‌شود.. جالب اینکه رسانه کاری می‌کند که دومی غارتگر بیت‌المال و اهریمن و اولی طرفدار مردم و اهورا «بازنمایی» و «نمادسازی» می‌شوند .. ✍️ |👇 ┏━━━ °•🖌•°━━━┓   @bahr_dar_koze ┗━━━ °•🖌•°━━━