#قسمت_هشتم
.
🌸اما فکر اینجاش را نکرده بود که دوریشان اینقدر زود برسد. #فکر کرد از کسی که زن#اسلحه به دست بخواهد و#مهریه ی همسرش یک کلت کمری باشد😇،توقع دیگری نمیشود داشت!
#آنروز که حلقه خریدند،مهدی قبل از اینکه برود،پرسید"نظرتون درباره مهریه چیه؟"
#صفیه دوست داشت بداند توی سر مهدی چه میگذرد.گفت:"هر چه شما بگید"مهدی فوری گفت:"یک جلد قرآن😊 با یک کلت کمری"🔫🤐
#هیچ وقت به کسی نگفته بود دوست دارد مهرش چه باشد
#مهدی از کجا میدانست؟چرا از مهدی نپرسید؟تازه یادش افتاده بود
#حتی نگفت که خودش همین را میخواسته🙂
.
🍀مهدی میگفت:"ما یک روحیم در دو بدن😌.اصلا #ازدواج یعنی همین،من و تو حالا شده ایم یک، #یه یک قوی"💪
#قبل از مهدی هر خواستگاری میآمد،استخاره میکردم
جواب میدادند"صبر کنید.#زوج_مطهری نصیبتان خواهد شد"
🌷مهدی همان#زوج بود.آنقدر مطمئن بودم که حتی استخاره هم نکردم.
#آن دو ماه و نیم بعد از عقدمان،مهدی یک بار تلفن زد.☎️خودمان تلفن نداشتیم. #شماره ی یکی از همسایه ها را داده بودم که ما را بی خبر نگذارد. #او آمد و گفت حمید آقا زنگ زده و گفته فلان ساعت آنجا باشم،مهدی میخواهد تماس بگیرد📞
مهدی هی میپرسید"صفیه حالت خوبه؟مشکلی نیست؟من بیایم؟"
#چرا اینقدر نگران بود؟نگو آقای نادری سر به سرش میگذاشته"😌
#پاشو برو.دختر مردم را عقد کرده ای و گذاشته ای و اومدی؟پاشو برو دست زنت را بگیر و ببر خونه خودت"
#فکر کرده بود من به دوستم چیزی گفته ام یا او ناراحتی من را دیده و به شوهرش گفته که او اینطور میگوید🌹🌹
#ادامه_دارد
🍃🌹🍃🕊🍃🌹🍃
💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚
به ما بپیوندید⏫⏫⏫
#نامهی_آقامهدی_باکری به یکی از #جوانان_خانواده دررابطه با #نماز #عزیزم نمازارتباط انسان با #خداست یعنی کسی که در وحدانیت وجود خداشک نداشته باشد و خود را مسلمان بداند موظف بخواندن نماز است #نماز ارتباط انسان باخدا و جدا ازهرگونه موضع گیریهای سیاسی و مسائل سیاسی وگرهی مطرح شده در جامعه،،بلکه رابطه ی قویتری از اینهاست که میبایست همیشه بین مسلمان وخدا برقراربوده وگسستن وبی توجهی به آن ،موضوع خطرناکی است که انسان را چه بسا به گمراهی وضلالت میکشاند و به او خود سری واحساس تنهائی وخود محوری دست می دهد #وعاقبت به بی قیدی میکشاند لذا من نمی دانم شما به چه علت متاثر از مسائل طرح شده سیاسی شده ای که منجر به قدری سستی در امر نماز خواندن شده انسان باهرکی هم مسئله داشته باشد و قهر کند با خالق خودش نمیتواند و مجاز نیست مسئله دار باشدو در وحدانیت و وجود خدا هم بااینهمه دلایل هیچ شکی نیست که خدای نکرده در زمان حال ما مردد باشیم #ان شاالله بایک اراده ی قوی نماز راکه ارتباط با خالق است #برقرار نمائی و #دراین سن که دوران بحران وجوانی ست وماهم دچار ان بودیم #خدارا از خودت #ناراضی نکنی ،،،،
.
. #قربانت_مهدی
@bakeri_channel
#شهیدمهدیباکری به #روایتهمسر:
#قسمت_هشتم
.
...اما فکر اینجاش را نکرده بود که دوری شان اینقدر زود برسد. فکر کرد از کسی که زن اسلحه به دست بخواهد و #مهریهی همسرش یک کلت کمری باشد ،توقع دیگری نمیشود داشت!
آنروز که #حلقه خریدند، مهدی قبل از اینکه برود، پرسید"نظرتون درباره مهریه چیه؟"
صفیه دوست داشت بداند توی سر مهدی چه میگذرد. گفت:"هر چه شما بگید"مهدی فوری گفت:"یک جلد قرآن با یک کلت کمری"😊
هیچ وقت به کسی نگفته بود دوست دارد #مهرش چه باشد
مهدی از کجا میدانست؟چرا از مهدی نپرسید؟تازه یادش افتاده بود
حتی نگفت که خودش همین را میخواسته..
.
مهدی میگفت:"ما یک روحیم در دو بدن.اصلا #ازدواج یعنی همین،من و تو حالا شده ایم یک، #یه یک قوی...
قبل از مهدی هر خواستگاری میآمد،استخاره میکردم
جواب میدادند"صبر کنید. #زوج_مطهری نصیبتان خواهد شد"
مهدی همان زوج بود.آنقدر مطمئن بودم که حتی استخاره هم نکردم.
#آن دو ماه و نیم بعد از عقدمان، مهدی یک بار تلفن زد. خودمان تلفن نداشتیم. #شماره ی یکی از همسایه ها را داده بودم که ما را بی خبر نگذارد. #او آمد و گفت #حمیدآقا زنگ زده و گفته فلان ساعت آنجا باشم، مهدی میخواهد تماس بگیرد...
مهدی هی میپرسید"صفیه حالت خوبه؟مشکلی نیست؟من بیایم؟"
چرا اینقدر نگران بود؟نگو آقای نادری سر به سرش میگذاشته" پاشو برو. دختر مردم را عقد کرده ای و گذاشته ای و اومدی؟پاشو برو دست زنت را بگیر و ببر خونه خودت"
فکر کرده بود من به دوستم چیزی گفته ام یا او ناراحتی من را دیده و به شوهرش گفته که او اینطور میگوید... #ادامهدارد... #شهیدمهدیباکری #همسرشهدایی #مهریه#یکجلدقرآن#کلتکمری
#آقامهدیچنینبود....
.
⚘شادی روح شهدا #صلوات⚘
@bakeri_channel