eitaa logo
با نهج البلاغه
2.3هزار دنبال‌کننده
183 عکس
38 ویدیو
16 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ، شماره 8 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : « كَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً» (مدت عمر، برای نگهبانی کافی است) 📝عنصر زیباشناختی: استعاره نگهبان از مدت عمر. ⬅️وجه شبه: در بیان وجه شبه می توان به دو برداشت متضاد اشاره کرد:⬇️ 👈برداشت اول انسانها محکومند در این دنیا زندگی کنند؛ این محکومان یک نگهبان زبده دارند که نمی‌گذارد از بند زندگی دنیا بگریزند. زمان پایانی این محکومیت هم همان لحظه‌ای است که حیات این نگهبان کارآزموده پایان بپذیرد. یعنی گویا اجل یک نگهبان است که وقتی نگهبانی‌اش تمام میشود ما از زندان دنیا رها میشویم. 👈برداشت دوم نگهبانی که مأمور مراقبت از چیزی است، اجازه نمی دهد که آن چیز دستخوش حوادث شود. هر کس اجل معینی دارد و قبل از پایان آن اجل از این دنیا نخواهد رفت. گویا همان زمان معین خودش به مثابه‌ی نگهبانی از انسان مراقبت می‌کند تا پیش از موعد معین، فرد، گرفتار هیچ حادثه‌ای نشود. ✏️✏️نکته: این عبارت با توجه به متن خودش تحمل هر دو معنای یاد شده را دارد اما فقط احتمال دوم را تایید می‌کند. چون با مراجعه به کتاب در می‌یابیم که این سخن مربوط به جنگ صفین است. در گرماگرم جنگ برخی شیفتگان امام ع که نگران جان ایشان بودند از حضرت درخواست کردند که بیشتر مراقب خودشان باشند. حضرت در جواب فرمودند اجل همانند نگهبانی است که از من مراقبت می‌کند و این مراقبت ادامه دارد تا زمانی که مرگ من فرا برسد. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 28 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 🔷 (قسمت اول) «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه». (به خدا سوگند انس و علاقه فرزند ابوطالب به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به سینه مادرش بيشتر است) ✍️عنصر زیباشناختی: تمثیلی بدیع و شگفت انگیز. 📝انس و اشتیاق حضرت به ، حتی با تمثیل "طفل و سینه مادر" هم قابل بیان نبوده است لذا حضرت «انس و اشتیاق خودشان با مرگ» را به "انس طفل به سینه مادر" تشبیه نکرده‌اند بلکه با کاربست «» اشاره کرده‌اند که انسشان به مرگ حتی از آن هم بیشتر است. توجه شود که در تشبیه، مشبه را به مشبهٌ‌به الحاق می‌کنند اما حضرت می‌خواهند بگویند من از مشبهٌ‌به فراتر رفته‌ام. () 🔹حضرت نمی‌خواهند بگویند در آینده که مرگ به سراغم آمد، انیس مرگ خواهم شد بلکه می‌خواهند بفرمایند همین امروز که در قید حیات هستم با مرگ اُنسی دارم که از اُنس طفل با سینه مادرش هم فراتر است. (توجه شود که حضرت برای بیان این تشبیه از وصف () استفاده کرده‌اند. و حمل مشتق بر زمان آینده یا همان المتلبس بالمبدأ فی المستقبل است و لفظ را بدون نمی‌توان بر معنای مجازی حمل کرد.) 👈نکته اول) خلاصه آنکه واژه «آنَس» خبر از اُنسی می‌دهد که در همان زمان حیات دنیوی ایشان برقرار بوده است بدین بیان که حضرت امیر(عیه السلام) خودشان در عمل به «موتوا قبل أن تموتوا» پیشگام بوده‌اند. 👈نکته دوم) نتیجه عملی این انس با مرگ چیست؟ حضرت با مرگی انس گرفته‌اند که همان گذار از دنیا به آخرت است و حجابها را کنار می‌زند و به انسان چشم آخرت‌بین می دهد. چنین اُنسی است که «لَو کُشِفَ الغِطَاءُ مَا ازدَدتُ یَقینَاً» را و «أَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ» را در پی دارد. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 29 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 🔷 (قسمت دوم) «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه». (به خدا سوگند انس و علاقه فرزند ابوطالب به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به سینه مادرش بيشتر است) 🔹عنصر زیباشناختی: تشبیه شگفت آور «انس امام با مرگ» به «انس طفل با سینه مادر» () 🔸وجه شَبَه: حفظ حیات همان طور که طفل برای «حفظ حیات ظاهری‌اش به سینه مادر انس می‌ورزد» امام نیز برای «حفظ حیات اخروی خویش به مرگ انس می‌ورزند». انسان در آخرت است (وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ) لذا کسی که انسی به آخرت ندارد مرده‌ای متحرک است (أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياء) امام علیه السلام نیز برای حفظ آن حیات است که به انس می‌ورزند. بدانیم انس با مرگ تضمین کننده‌ی حیات اخروی انسان است. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 51 🔵آشنایی با خطبه غرّاء () 👈ساختار خطبه از خطبه‌های مشهور و به قول میرحبیب الله خویی، از شریفترین خطبه های امیرالمومنین علیه السلام است. (منهاج البراعة، ج ۶، ص۷۰) این خطبه با حمد و ثنای الاهی و گواهی به نبوت حضرت محمد(ص) آغاز می شود و با سفارش به تقوای الاهی و با یادآوری نعمتهای او و آزمایش بودن دنیا و یادآوری قیامت، مرگ، عالم قبر، و از هم پاشیدن جسمش و خوراک خزندگان شدنش ادامه می یابد. در همین راستا، آفرینش انسان از نطفگی تا مرگ با تعابیری در اوج بلاغت در برابر چشم شنوندگان ترسیم می شود و با یادآوری این نعمتهای الهی، انسان را از گردنکشی در برابر آفریننده اش بر حذر می دارد. ادامه خطبه، یادآوری سختی‌های جان کندن و جدایی از نزدیکان و سختی‌های پس از مرگ و دوزخ است. 👈سبب صدور خطبه درباره سبب صدور این خطبه آمده است: «امیرالمؤمنین علیه السلام جنازه مسلمانى را تشييع كردند. هنگامى كه او را در قبر گذاشتند،دیدند که بازماندگانش صدا به ناله و شيون بلند كرده و گریه میکنند. امام فرمودند: «به خدا سوگند اگر اينها آنچه را ميّتشان مشاهده مىكند ببينند، گريه بر او را فراموش خواهند كرد و بر حال خود خواهند گريست! به خدا سوگند، به سراغ يكايك آنها مىآيد و كسى را رها نمیکند. سپس حضرت (با توجّه به آمادگى گروه تشييع كننده در آن شرايط براى پذيرش اندرزهاى الهى) برخاستند و اين خطبه را ايراد فرمودند. (شرح پیام امام ج 3 ص 330) سید رضی در پایان این خطبه نوشته است: «در خبر آمده است، هنگامى كه على (ع) اين خطبه را ايراد فرمود بدن‌ها به لرزه در آمده، چشم‌ها گريان شدند و دل‌ها به اضطراب و تپش افتادند». https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵معيارهاي شهر مطلوب اسلامی و اسْكُنِ الْأَمْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جُمَّاعُ الْمُسْلِمِين وَ احْذَر مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاء وَ قِلَّةَ الْأَعْوَانِ عَلَى طَاعَةِ اللَّه (نامه_69) در شهرهای بزرگ سکونت کن که آنجا محل هم‌گرایی مسلمانان است و از سرزمینهای غفلت‌خیز و ستم‌خیز و سرزمینهایی که در آن هم‌یاری برای طاعت الاهی کم است دوری کن. 👈در شهر اسلامی مطلوب باید؛ 1⃣الف) مهندسی بر پایه‌ی هم‌گرایی باشد به گونه‌ای که همسایه‌ها وقتی از خانه‌هایشان خارج می‌شوند در محله‌ها با یکدیگر مواجه بشوند و بتوانند با هم تعامل داشته باشند. (جماع المسلمین) 2⃣ب) مواجهه و تعامل همسایگان منجر به هم‌افزایی و هم‌یاری برای تحقق سه هدف باشد: عدم غفلت، ، افزایش هم‌کاری برای طاعت الاهی. 3⃣ج) مراد از در اینجا غفلت از یاد خداوند و غفلت از یاد است. در جهان جدید سه عنصر را از عوامل غفلت می‌دانند: ، و . جامعه‌شناسان دین در تلاش‌ برای حل این معما که چه چیزی باعث و در جهان جدید شده است، معمولا از این سه عامل سخن میگویند. شماره96 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله معيارهاي شهر مطلوب اسلامی و اسْكُنِ الْأَمْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جُمَّاعُ الْمُسْلِمِين وَ احْذَر مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاء وَ قِلَّةَ الْأَعْوَانِ عَلَى طَاعَةِ اللَّه (نامه_69) در شهرهای بزرگ سکونت کن که آنجا محل هم‌گرایی مسلمانان است و از سرزمینهای غفلت‌خیز و ستم‌خیز و سرزمینهایی که در آن هم‌یاری برای طاعت الاهی کم است دوری کن. در شهر اسلامی مطلوب باید؛ الف) مهندسی بر پایه‌ی هم‌گرایی باشد به گونه‌ای که همسایه‌ها وقتی از خانه‌هایشان خارج می‌شوند در محله‌ها با یکدیگر مواجه بشوند و بتوانند با هم تعامل داشته باشند. (جماع المسلمین) ب) مواجهه و تعامل همسایگان منجر به هم‌افزایی و هم‌یاری برای تحقق سه هدف باشد: عدم غفلت، ، افزایش هم‌کاری برای طاعت الاهی. ج) مراد از در اینجا غفلت از یاد خداوند و غفلت از یاد است. در جهان جدید سه عنصر را از عوامل غفلت می‌دانند: ، و . جامعه‌شناسان دین در تلاش‌ برای حل این معما که چه چیزی باعث و در جهان جدید شده است معمولا به این سه عنصر اشاره می‌کنند. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 34 🔷 در کلمه «یحط» حضرت امیر(ع) در بازگشت از صفین یکی از اصحاب را که بیمار بود، دیدند و بدو فرمودند: «...وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاق» ( امّا بیماری گناهان را از بين مىبرد و آنها را مانند برگ درختان مىريزد) عنصر زیباشناختی: در کلمه «یحط» ✍️ کلمه «یحط» در به معنای بر زمین نهادن بار سنگین از دوش حیوان است (العین) حضرت با به کار بردن این کلمه خواسته‌اند بفهمانند بار سنگینی است بر دوش انسان که به وسیله برداشته می‌شود و بدین ترتیب انسان راحت می‌شود، آماده لقاء پروردگارش می‌شود (تخففوا تلحقوا) و پس از نیزز در خواب برزخی‌اش آسوده می‌خوابد. باد پاییزی نیز همینطور است یعنی باری از دوش درخت برمی‌دارد تا درخت در فصل زمستان آسوده بخوابد. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 نگهبان ... : کفی بالأجل حارساً. برای نگهبانی کافی است. 🌹عناصر زیبایی شناختی: سه عنصر زیبایی تضاد و تشبیه و ایجاز در این بیان نورانی وجود دارد که یک به یک به آن خواهیم پرداخت. بخش اول : یکی از آرایه‌های علم بدیع تضاد یا است. متکلم گاهی کلام را از سطح این آرایه (تضاد) فراتر می‌برد و آن را تا سطح یک ادبی معنادار ارتقاء می‌دهد. در پارادوکس ادبی دیگر دو چیز نداریم که با یکدیگر مخالف باشند، بلکه یک چیز داریم که خودش خودش را نقض می‌کند. دراینجا و نگهبان مانند شب و روز نیستند که با هم مخالف باشند اما وقتی قرار می‌شود مرگ خودش نگبهان شود دیگر مرگْ، مرگ نیست! وگرنه اگر مرگ ، مرگ باشد باید چیزی در برابر آن از انسان نگهبانی کند نه اینکه خودِ مرگ نگبهان شود. "نگهبان" باید انسان را از حوادثی که منجر به مرگ می‌شود حفاظت کند اما عجیب این‌جا است که خود مرگ قرار است نگهبان انسان باشد! مهمترین وجه زیباشناختی پارادوکسها همان غیرمنتظره بودن آنها است که موجب غافلگیری مخاطب می‌شود. در مخاطب ایجاد یک لذت غیرمنتظره می‌کند. اما زیباشناختی پارادوکس صرفا یک زیبایی لفظی نیست بلکه ناظر به معنا هم هست. چرا که موجب تحریک کنجکاوی مخاطب است. واقعا مرگ از انسان در برابر کدام خطر حفاظت می‌کند؟ جستن و یافتن پاسخ برای این پرسش نیز بُعد زیباشناختی معنایی متن را ارتقا می‌دهد. معناداری عمیق این پارادوکس وقتی بیشتر می شود که مخاطب را با این پرسش مواجه میکند که اگر قرار است مرگ نگهبان باشد، پس عامل خطرآفرین چیست؟ عامل خطرآفرینی که مرگ انسان را از گزند آن محافظت میکند، غفلت است؟ دنیاگرایی است؟ ترسو بودن است؟ ....؟ 🔔 نکته : اگرچه که معروف است که زیبایی های بیان شده در علم بدیع صرفا ناظر به لفظ هستند اما با دقت در برخی موارد آن ، روشن می شود که حتی مواردی مثل طباق ( تضاد ) هم می تواند ارتباط تنگاتنگی با معنا داشته باشد. ادامه دارد... ✍️استاد محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 45 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله با زیبایی های نهج 🔵 نگهبان ... : کفی بالأجل حارساً. برای نگهبانی کافی است. 🌹عناصر زیبایی شناختی : دومین عنصر زیبایی شناختی در این عبارت تشبیه است. در این بلیغ، مرگ به یک نگهبان تشبیه شده. فایده نگهبان، حفظ از خطرات است. اگر مرگ نگهبان است پس خطر و دشمن کیست که قرار است مرگ ما را از او حفظ کند؟ پاسخ این سوال را می‌توان اینگونه داد که کسی که با مرگ انس گرفته باشد از هیچ عامل ترساننده‌ای هراس نخواهد داشت چنانکه گویا همین انیس (مرگ) نگبهان او است. (والله لابن ابی‌طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه = به خدا سوگند اُنس پسر ابوطالب با مرگ بیشتر از اُنس کودک با آغوش مادرش است) شبه دیگر در اینجا احساس آرامشی است که نگهبان به انسان می دهد. حاصل اعتقاد به مرگ و انس گرفتن با آن، یک آرامشی است که در کنار هیچ نگهبان مادی به دست نمی آید. معنای عمیق‌تری که در این تشبیه وجود دارد آن است که این نگهبانیِ مرگ، صرفا نگهبانی از جسم ما نیست بلکه نگهبان روح و دین ما نیز هست. کسی که اعتقاد به مرگ دارد و می‌داند که این فرصت ها روزی به پایان می رسد در دین خود بیشتر احتیاط می‌کند.( لَيَمْنَعُنِي مِنَ اللَّعِبِ ذِكْرُ الْمَوْت‏= یاد مرگ مرا از لهو و لعب بازمی‌دارد ) 🔔نکته : نکته جالبی که در اینجا وجود دارد این است که درک مخاطب از ماهیت مرگ، عوض می‌شود. به راستی اگر قرار است مرگْ نگبهان انسان باشد پس عامل خطرزا چیست؟ عامل خطرزا باید عناصری چون غفلت، دنیاگرایی، ترسو بودن و ... باشد، چنین تشبیهی باعث می‌شود در قوه‌ی عاقله‌ی انسان جای مصادیق خطر و مصادیق امنیت کاملا تغییر یابد. این تغییر درک در درون انسان، به شدت انسان را کنترل می‌کند و رفتارهای او را تغییر می‌دهد، که امروزه در فلسفه اخلاق از آن به یاد می‌کنند. سومین عنصر زیبایی شناختی است. وجود همه آنچه در مورد این کلام نورانی گفتیم و نگفتیم در غالب سه کلمه سبب پیدایش ایجاز بلاغی# (ایجاز قصر ) شده است. گویا این سه کلمه فریاد می زند که درون من حرف های زیادی برای گفتن نهفته است. ✍️استاد محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 46 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵ما و عبرت‌گیری از مرگ دیگران ⚡️خطر دور شدن از سبک زندگی امیرالمؤمنین علیه ‌السلام روزی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در تشییع جنازه‌ای شرکت کرده بودند، دیدند که شخصی می‌خندد. فرمودند: «گویا [گمان کرده‌اید] مرگ فقط برای دیگران نوشته شده است! و این حقیقت فقط بر دیگران لازم شده است! گویا فکر کرده‌اید این امواتی که می‌بینیم مسافرانی هستند که به زودی به نزدمان بازخواهند گشت! در قبرهایشان جایشان می‌دهیم و میراثهایشان را می‌خوریم چنانکه گویا خودمان برای همیشه جاوید هستیم. چه عجیب است که هر وعظ دهنده‌ای را فراموش می‌کنیم در حالیکه خود آماج هر بلا و حادثه‌ [و هر لحظه در آستانه مرگ] هستیم. از توضیحات امیرالمؤمنین علیه السلام پیداست که خنده آن شخص از آنجهت که نشانه غفلت او از پدیده مهمی به نام «مرگ» بوده، موجب ناراحتی حضرت شده است. بنابراین نه تنها خنده در تشییع جنازه میت، بلکه هر چیز دیگری که موجب غفلت شود یا مانع از پندگیری انسان از دیگران شود، به اندازه همین خندیدن، عملی ناپسند و مورد بغض حضرت می‌باشد چرا که در اندیشه علی علیه‌السلام مرگ مردگان باید موجب عبرت‌گیری و بیداری زندگان شود. حضرت در جای دیگری فرموده‌اند: «مردگانتان مایه پند و عبرتتان بشوند بهتر است تا اینکه مایه افتخارتان بشوند»! (لأن یکونوا عبراً احق ان یکونول مفتخرا» () 🔻متاسفانه مدتی است برخی از اسباب غفلت، مانند موسیقی (حتی موسیقی حلال) در مراسمات تشییع و تدفین اموات مرسوم شده است. این سبک زندگی، ما را از الگوی زیستی امیرالمؤمنین علیه‌السلام دور می‌کند! حکمت 122 كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ ،شماره 156 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 ده فرمان امیرالمؤمنین علیه‌السلام درباره مراقبت از قلب در 1) قلب باید به وسیله موعظه زنده شود (أحی قلبک بالموعظة) 2) قلب در عین زنده بودن باید مرده باشد (أمته بالزهادة) قلب به تلفیقی از «زنده بودن و پرحرارت و فعال بودن برای آخرت و کسب فضائل» و در عین حال «مرده بودن از حرکت به سوی حرام و دنیازدگی» نیاز دارد. درجای دیگری فرمود: لا کالزهد فی الحرام. 3) قلب باید قوی باشد به وسیله یقین (قوّه بالیقین) قلبی که به رسیده هم در تحمل مصائب دنیا قدرتمند می‌شود و هم در مواجهه با گناه قدرت خودکنترلی دارد. 4) قلب باید رام باشد (ذلّله بذکر الموت) آنقدر با یاد به این قلب وحشی تازیانه می‌زنند تا رام شود. 5) از قلب باید هر روز اقرار و اعتراف گرفت که فانی است نه باقی (قرّره بالفناء) 6) قلب باید با «حکمت» نورانی شود. (نوّره بالحکمة) را به «اتقان العلم» معنا کرده‌‌اند یعنی درک خاصی که به انسان توانایی و درکی می‌دهد که در پیچ و خم تزاحم‌های جامعه به علم خودش عمل کند. 7) قلب را باید نسبت به فاجعه‌های دنیا بصیر کرد (بصّره فجائع الدنیا) 8)قلب نباید مقهور صولت روزگار بشود (حذّره صولة الدهر). گاهی روزگار می‌خواهد اقتضائات غلط خودش را برقلب انسان تحمیل کند، قلب را باید از مقهور شدن در برابر روزگار بر حذر داشت. 9) اخبار گذشتگان را باید بر قلب عرضه کرد تا بیدار و متعظ و عبرت‌پذیر بشود (أعرض علیه اخبار الماضین) 10) مصیبتهای امتهای گذشته را می‌داند اما فراموش می‌کند. پس باید به او یادآوری کرد (ذکّره بما اصاب من کان قبلک) https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a ،شماره 157 https://eitaa.com/banahjolbalaghe