بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 8
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
#حکمت306 : « كَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً» (مدت عمر، برای نگهبانی کافی است)
📝عنصر زیباشناختی: استعاره نگهبان از مدت عمر.
⬅️وجه شبه: در بیان وجه شبه می توان به دو برداشت متضاد اشاره کرد:⬇️
👈برداشت اول
انسانها محکومند در این دنیا زندگی کنند؛ این محکومان یک نگهبان زبده دارند که نمیگذارد از بند زندگی دنیا بگریزند. زمان پایانی این محکومیت هم همان لحظهای است که حیات این نگهبان کارآزموده پایان بپذیرد. یعنی گویا اجل یک نگهبان است که وقتی نگهبانیاش تمام میشود ما از زندان دنیا رها میشویم.
👈برداشت دوم
نگهبانی که مأمور مراقبت از چیزی است، اجازه نمی دهد که آن چیز دستخوش حوادث شود. هر کس اجل معینی دارد و قبل از پایان آن اجل از این دنیا نخواهد رفت. گویا همان زمان معین خودش به مثابهی نگهبانی از انسان مراقبت میکند تا پیش از موعد معین، فرد، گرفتار هیچ حادثهای نشود.
✏️✏️نکته: این عبارت با توجه به متن خودش تحمل هر دو معنای یاد شده را دارد اما #سبب_صدور_روایت فقط احتمال دوم را تایید میکند.
چون با مراجعه به کتاب #تمام_نهج_البلاغه در مییابیم که این سخن مربوط به جنگ صفین است. در گرماگرم جنگ برخی شیفتگان امام ع که نگران جان ایشان بودند از حضرت درخواست کردند که بیشتر مراقب خودشان باشند. حضرت در جواب فرمودند اجل همانند نگهبانی است که از من مراقبت میکند و این مراقبت ادامه دارد تا زمانی که مرگ من فرا برسد.
#مرگ #صفین #دنیا
@banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 28
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
🔷#انس_علی_با_مرگ (قسمت اول)
«وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه». (به خدا سوگند انس و علاقه فرزند ابوطالب به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به سینه مادرش بيشتر است) #خطبه_5
✍️عنصر زیباشناختی: تمثیلی بدیع و شگفت انگیز.
📝انس و اشتیاق حضرت به #مرگ، حتی با تمثیل "طفل و سینه مادر" هم قابل بیان نبوده است لذا حضرت «انس و اشتیاق خودشان با مرگ» را به "انس طفل به سینه مادر" تشبیه نکردهاند بلکه با کاربست «#افعل_تفضیل» اشاره کردهاند که انسشان به مرگ حتی از آن هم بیشتر است. توجه شود که در تشبیه، مشبه را به مشبهٌبه الحاق میکنند اما حضرت میخواهند بگویند من از مشبهٌبه فراتر رفتهام. (#فراتشبیه)
🔹حضرت نمیخواهند بگویند در آینده که مرگ به سراغم آمد، انیس مرگ خواهم شد بلکه میخواهند بفرمایند همین امروز که در قید حیات هستم با مرگ اُنسی دارم که از اُنس طفل با سینه مادرش هم فراتر است. (توجه شود که حضرت برای بیان این تشبیه از وصف (#مشتق) استفاده کردهاند. و حمل مشتق بر زمان آینده یا همان المتلبس بالمبدأ فی المستقبل #مجاز است و لفظ را بدون #قرینه نمیتوان بر معنای مجازی حمل کرد.)
👈نکته اول) خلاصه آنکه واژه «آنَس» خبر از اُنسی میدهد که در همان زمان حیات دنیوی ایشان برقرار بوده است بدین بیان که حضرت امیر(عیه السلام) خودشان در عمل به «موتوا قبل أن تموتوا» پیشگام بودهاند.
👈نکته دوم) نتیجه عملی این انس با مرگ چیست؟ حضرت با مرگی انس گرفتهاند که همان گذار از دنیا به آخرت است و حجابها را کنار میزند و به انسان چشم آخرتبین می دهد. چنین اُنسی است که «لَو کُشِفَ الغِطَاءُ مَا ازدَدتُ یَقینَاً» را و «أَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ» را در پی دارد.
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 29
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
🔷#انس_علی_با_مرگ (قسمت دوم)
«وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه». (به خدا سوگند انس و علاقه فرزند ابوطالب به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به سینه مادرش بيشتر است) #خطبه_5
🔹عنصر زیباشناختی: تشبیه شگفت آور «انس امام با مرگ» به «انس طفل با سینه مادر» (#فراتشبیه)
🔸وجه شَبَه: حفظ حیات
همان طور که طفل برای «حفظ حیات ظاهریاش به سینه مادر انس میورزد» امام نیز برای «حفظ حیات اخروی خویش به مرگ انس میورزند».
#حیات_حقیقی انسان در آخرت است (وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ) لذا کسی که انسی به آخرت ندارد مردهای متحرک است (أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياء) امام علیه السلام نیز برای حفظ آن حیات است که به #مرگ انس میورزند.
بدانیم انس با مرگ تضمین کنندهی حیات اخروی انسان است.
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره 51
🔵آشنایی با خطبه غرّاء (#خطبه_83)
👈ساختار خطبه
#خطبه_غراء از خطبههای مشهور و به قول میرحبیب الله خویی، از شریفترین خطبه های امیرالمومنین علیه السلام است. (منهاج البراعة، ج ۶، ص۷۰) این خطبه با حمد و ثنای الاهی و گواهی به نبوت حضرت محمد(ص) آغاز می شود و با سفارش به تقوای الاهی و با یادآوری نعمتهای او و آزمایش بودن دنیا و یادآوری قیامت، مرگ، عالم قبر، و از هم پاشیدن جسمش و خوراک خزندگان شدنش ادامه می یابد. در همین راستا، آفرینش انسان از نطفگی تا مرگ با تعابیری در اوج بلاغت در برابر چشم شنوندگان ترسیم می شود و با یادآوری این نعمتهای الهی، انسان را از گردنکشی در برابر آفریننده اش بر حذر می دارد. ادامه خطبه، یادآوری سختیهای جان کندن و جدایی از نزدیکان و سختیهای پس از مرگ و دوزخ است.
👈سبب صدور خطبه
درباره سبب صدور این خطبه آمده است: «امیرالمؤمنین علیه السلام جنازه مسلمانى را تشييع كردند. هنگامى كه او را در قبر گذاشتند،دیدند که بازماندگانش صدا به ناله و شيون بلند كرده و گریه میکنند. امام فرمودند: «به خدا سوگند اگر اينها آنچه را ميّتشان مشاهده مىكند ببينند، گريه بر او را فراموش خواهند كرد و بر حال خود خواهند گريست! به خدا سوگند، #مرگ به سراغ يكايك آنها مىآيد و كسى را رها نمیکند. سپس حضرت (با توجّه به آمادگى گروه تشييع كننده در آن شرايط براى پذيرش اندرزهاى الهى) برخاستند و اين خطبه را ايراد فرمودند. (شرح پیام امام ج 3 ص 330)
سید رضی در پایان این خطبه نوشته است: «در خبر آمده است، هنگامى كه على (ع) اين خطبه را ايراد فرمود بدنها به لرزه در آمده، چشمها گريان شدند و دلها به اضطراب و تپش افتادند».
#اعجاز_تأثیری
#دشواری_قبر
#مشاهدات_میت
#برزخ
#قبر
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵معيارهاي شهر مطلوب اسلامی
و اسْكُنِ الْأَمْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جُمَّاعُ الْمُسْلِمِين وَ احْذَر مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاء وَ قِلَّةَ الْأَعْوَانِ عَلَى طَاعَةِ اللَّه (نامه_69)
در شهرهای بزرگ سکونت کن که آنجا محل همگرایی مسلمانان است و از سرزمینهای غفلتخیز و ستمخیز و سرزمینهایی که در آن همیاری برای طاعت الاهی کم است دوری کن.
👈در شهر اسلامی مطلوب باید؛
1⃣الف) مهندسی #شهر بر پایهی همگرایی باشد به گونهای که همسایهها وقتی از خانههایشان خارج میشوند در محلهها با یکدیگر مواجه بشوند و بتوانند با هم تعامل داشته باشند. (جماع المسلمین)
2⃣ب) مواجهه و تعامل همسایگان منجر به همافزایی و همیاری برای تحقق سه هدف باشد: عدم غفلت، #عدالت، افزایش همکاری برای طاعت الاهی.
3⃣ج) مراد از #غفلت در اینجا غفلت از یاد خداوند و غفلت از یاد #مرگ است. در جهان جدید سه عنصر را از عوامل غفلت میدانند: #جهانی_شدن، #مدرنیته و #رسانهها. جامعهشناسان دین در تلاش برای حل این معما که چه چیزی باعث #کاهش_دینداری و #افت_معنویت در جهان جدید شده است، معمولا از این سه عامل سخن میگویند.
#با_معارف_نهج شماره96
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
معيارهاي شهر مطلوب اسلامی
و اسْكُنِ الْأَمْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جُمَّاعُ الْمُسْلِمِين وَ احْذَر مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاء وَ قِلَّةَ الْأَعْوَانِ عَلَى طَاعَةِ اللَّه (نامه_69)
در شهرهای بزرگ سکونت کن که آنجا محل همگرایی مسلمانان است و از سرزمینهای غفلتخیز و ستمخیز و سرزمینهایی که در آن همیاری برای طاعت الاهی کم است دوری کن.
در شهر اسلامی مطلوب باید؛
الف) مهندسی #شهر بر پایهی همگرایی باشد به گونهای که همسایهها وقتی از خانههایشان خارج میشوند در محلهها با یکدیگر مواجه بشوند و بتوانند با هم تعامل داشته باشند. (جماع المسلمین)
ب) مواجهه و تعامل همسایگان منجر به همافزایی و همیاری برای تحقق سه هدف باشد: عدم غفلت، #عدالت، افزایش همکاری برای طاعت الاهی.
ج) مراد از #غفلت در اینجا غفلت از یاد خداوند و غفلت از یاد #مرگ است. در جهان جدید سه عنصر را از عوامل غفلت میدانند: #جهانی_شدن، #مدرنیته و #رسانهها. جامعهشناسان دین در تلاش برای حل این معما که چه چیزی باعث #کاهش_دینداری و #افت_معنویت در جهان جدید شده است معمولا به این سه عنصر اشاره میکنند. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 34
🔷 #استعاره در کلمه «یحط»
حضرت امیر(ع) در بازگشت از صفین یکی از اصحاب را که بیمار بود، دیدند و بدو فرمودند:
«...وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاق» ( امّا بیماری گناهان را از بين مىبرد و آنها را مانند برگ درختان مىريزد) #حکمت_42
عنصر زیباشناختی: #استعاره در کلمه «یحط»
✍️ کلمه «یحط» در #لغت به معنای بر زمین نهادن بار سنگین از دوش حیوان است (العین) حضرت با به کار بردن این کلمه خواستهاند بفهمانند #گناه بار سنگینی است بر دوش انسان که به وسیله #بیماری برداشته میشود و بدین ترتیب انسان راحت میشود، آماده لقاء پروردگارش میشود (تخففوا تلحقوا) و پس از #مرگ نیزز در خواب برزخیاش آسوده میخوابد. باد پاییزی نیز همینطور است یعنی باری از دوش درخت برمیدارد تا درخت در فصل زمستان آسوده بخوابد.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵 #بهترین نگهبان ...
#حکمت_306: کفی بالأجل حارساً.
#مرگ برای نگهبانی کافی است.
🌹عناصر زیبایی شناختی:
سه عنصر زیبایی تضاد و تشبیه و ایجاز در این بیان نورانی وجود دارد که یک به یک به آن خواهیم پرداخت.
بخش اول : #تضاد
یکی از آرایههای علم بدیع تضاد یا #طباق است. متکلم گاهی کلام را از سطح این آرایه (تضاد) فراتر میبرد و آن را تا سطح یک #پارادوکس ادبی معنادار ارتقاء میدهد.
در پارادوکس ادبی دیگر دو چیز نداریم که با یکدیگر مخالف باشند، بلکه یک چیز داریم که خودش خودش را نقض میکند. دراینجا #مرگ و نگهبان مانند شب و روز نیستند که با هم مخالف باشند اما وقتی قرار میشود مرگ خودش نگبهان شود دیگر مرگْ، مرگ نیست! وگرنه اگر مرگ ، مرگ باشد باید چیزی در برابر آن از انسان نگهبانی کند نه اینکه خودِ مرگ نگبهان شود. "نگهبان" باید انسان را از حوادثی که منجر به مرگ میشود حفاظت کند اما عجیب اینجا است که خود مرگ قرار است نگهبان انسان باشد!
مهمترین وجه زیباشناختی پارادوکسها همان غیرمنتظره بودن آنها است که موجب غافلگیری مخاطب میشود. #غافلگیری در مخاطب ایجاد یک لذت غیرمنتظره میکند.
اما زیباشناختی پارادوکس صرفا یک زیبایی لفظی نیست بلکه ناظر به معنا هم هست. چرا که موجب تحریک کنجکاوی مخاطب است. واقعا مرگ از انسان در برابر کدام خطر حفاظت میکند؟ جستن و یافتن پاسخ برای این پرسش نیز بُعد زیباشناختی معنایی متن را ارتقا میدهد.
معناداری عمیق این پارادوکس وقتی بیشتر می شود که مخاطب را با این پرسش مواجه میکند که اگر قرار است مرگ نگهبان باشد، پس عامل خطرآفرین چیست؟ عامل خطرآفرینی که مرگ انسان را از گزند آن محافظت میکند، غفلت است؟ دنیاگرایی است؟ ترسو بودن است؟ ....؟
🔔 نکته :
اگرچه که معروف است که زیبایی های بیان شده در علم بدیع صرفا ناظر به لفظ هستند اما با دقت در برخی موارد آن ، روشن می شود که حتی مواردی مثل طباق ( تضاد ) هم می تواند ارتباط تنگاتنگی با معنا داشته باشد.
ادامه دارد...
✍️استاد محمد سرافراز، حوزه علمیه قم
#بازیباییهای_نهج، شماره 45
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
با زیبایی های نهج
🔵 #بهترین نگهبان ...
#حکمت_306: کفی بالأجل حارساً.
#مرگ برای نگهبانی کافی است.
🌹عناصر زیبایی شناختی :
دومین عنصر زیبایی شناختی در این عبارت تشبیه است. در این #تشبیه بلیغ، مرگ به یک نگهبان تشبیه شده. فایده نگهبان، حفظ از خطرات است. اگر مرگ نگهبان است پس خطر و دشمن کیست که قرار است مرگ ما را از او حفظ کند؟
پاسخ این سوال را میتوان اینگونه داد که کسی که با مرگ انس گرفته باشد از هیچ عامل ترسانندهای هراس نخواهد داشت چنانکه گویا همین انیس (مرگ) نگبهان او است. (والله لابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه = به خدا سوگند اُنس پسر ابوطالب با مرگ بیشتر از اُنس کودک با آغوش مادرش است#خطبه_6)
#وجه شبه دیگر در اینجا احساس آرامشی است که نگهبان به انسان می دهد. حاصل اعتقاد به مرگ و انس گرفتن با آن، یک آرامشی است که در کنار هیچ نگهبان مادی به دست نمی آید.
معنای عمیقتری که در این تشبیه وجود دارد آن است که این نگهبانیِ مرگ، صرفا نگهبانی از جسم ما نیست بلکه نگهبان روح و دین ما نیز هست. کسی که اعتقاد به مرگ دارد و میداند که این فرصت ها روزی به پایان می رسد در دین خود بیشتر احتیاط میکند.( لَيَمْنَعُنِي مِنَ اللَّعِبِ ذِكْرُ الْمَوْت= یاد مرگ مرا از لهو و لعب بازمیدارد #خطبه_84)
🔔نکته :
نکته جالبی که در اینجا وجود دارد این است که درک مخاطب از ماهیت مرگ، عوض میشود. به راستی اگر قرار است مرگْ نگبهان انسان باشد پس عامل خطرزا چیست؟ عامل خطرزا باید عناصری چون غفلت، دنیاگرایی، ترسو بودن و ... باشد، چنین تشبیهی باعث میشود در قوهی عاقلهی انسان جای مصادیق خطر و مصادیق امنیت کاملا تغییر یابد. این تغییر درک در درون انسان، به شدت انسان را کنترل میکند و رفتارهای او را تغییر میدهد، که امروزه در فلسفه اخلاق از آن به #قدرت_انگاره یاد میکنند.
سومین عنصر زیبایی شناختی #ایجاز است. وجود همه آنچه در مورد این کلام نورانی گفتیم و نگفتیم در غالب سه کلمه سبب پیدایش ایجاز بلاغی# (ایجاز قصر ) شده است. گویا این سه کلمه فریاد می زند که درون من حرف های زیادی برای گفتن نهفته است.
✍️استاد محمد سرافراز، حوزه علمیه قم
#بازیباییهای_نهج، شماره 46
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵ما و عبرتگیری از مرگ دیگران
⚡️خطر دور شدن از سبک زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام
روزی امیرالمؤمنین علیهالسلام در تشییع جنازهای شرکت کرده بودند، دیدند که شخصی میخندد. فرمودند: «گویا [گمان کردهاید] مرگ فقط برای دیگران نوشته شده است! و این حقیقت فقط بر دیگران لازم شده است! گویا فکر کردهاید این امواتی که میبینیم مسافرانی هستند که به زودی به نزدمان بازخواهند گشت! در قبرهایشان جایشان میدهیم و میراثهایشان را میخوریم چنانکه گویا خودمان برای همیشه جاوید هستیم. چه عجیب است که هر وعظ دهندهای را فراموش میکنیم در حالیکه خود آماج هر بلا و حادثه [و هر لحظه در آستانه مرگ] هستیم. #حکمت_122
از توضیحات امیرالمؤمنین علیه السلام پیداست که خنده آن شخص از آنجهت که نشانه غفلت او از پدیده مهمی به نام «مرگ» بوده، موجب ناراحتی حضرت شده است. بنابراین نه تنها خنده در تشییع جنازه میت، بلکه هر چیز دیگری که موجب غفلت شود یا مانع از پندگیری انسان از #مرگ دیگران شود، به اندازه همین خندیدن، عملی ناپسند و مورد بغض حضرت میباشد چرا که در اندیشه علی علیهالسلام مرگ مردگان باید موجب عبرتگیری و بیداری زندگان شود. حضرت در جای دیگری فرمودهاند: «مردگانتان مایه پند و عبرتتان بشوند بهتر است تا اینکه مایه افتخارتان بشوند»! (لأن یکونوا عبراً احق ان یکونول مفتخرا» (#خطبه_221)
🔻متاسفانه مدتی است برخی از اسباب غفلت، مانند موسیقی (حتی موسیقی حلال) در مراسمات تشییع و تدفین اموات مرسوم شده است. این سبک زندگی، ما را از الگوی زیستی امیرالمؤمنین علیهالسلام دور میکند!
حکمت 122
كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ
#با_معارف_نهج،شماره 156
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵 ده فرمان امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره مراقبت از قلب در #نامه_31
1) قلب باید به وسیله موعظه زنده شود (أحی قلبک بالموعظة)
2) قلب در عین زنده بودن باید مرده باشد (أمته بالزهادة)
قلب به تلفیقی از «زنده بودن و پرحرارت و فعال بودن برای آخرت و کسب فضائل» و در عین حال «مرده بودن از حرکت به سوی حرام و دنیازدگی» نیاز دارد. درجای دیگری فرمود: لا #زهد کالزهد فی الحرام.
3) قلب باید قوی باشد به وسیله یقین (قوّه بالیقین) قلبی که به #یقین رسیده هم در تحمل مصائب دنیا قدرتمند میشود و هم در مواجهه با گناه قدرت خودکنترلی دارد. #تقوی
4) قلب باید رام باشد (ذلّله بذکر الموت) آنقدر با یاد #مرگ به این قلب وحشی تازیانه میزنند تا رام شود.
5) از قلب باید هر روز اقرار و اعتراف گرفت که فانی است نه باقی (قرّره بالفناء)
6) قلب باید با «حکمت» نورانی شود. (نوّره بالحکمة) #حکمت را به «اتقان العلم» معنا کردهاند یعنی درک خاصی که به انسان توانایی و درکی میدهد که در پیچ و خم تزاحمهای جامعه به علم خودش عمل کند.
7) قلب را باید نسبت به فاجعههای دنیا بصیر کرد (بصّره فجائع الدنیا)
8)قلب نباید مقهور صولت روزگار بشود (حذّره صولة الدهر). گاهی روزگار میخواهد اقتضائات غلط خودش را برقلب انسان تحمیل کند، قلب را باید از مقهور شدن در برابر روزگار بر حذر داشت.
9) اخبار گذشتگان را باید بر قلب عرضه کرد تا بیدار و متعظ و عبرتپذیر بشود (أعرض علیه اخبار الماضین)
10) مصیبتهای امتهای گذشته را #قلب میداند اما فراموش میکند. پس باید به او یادآوری کرد (ذکّره بما اصاب من کان قبلک)
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
#با_معارف_نهج،شماره 157
https://eitaa.com/banahjolbalaghe