eitaa logo
با نهج البلاغه
2.3هزار دنبال‌کننده
184 عکس
40 ویدیو
16 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵خلافتِ انتصابیِ علی بن ابی‌طالب در کلمات خود حضرت 1) روایات متعدد: امیرالمؤمنین علیه‌السلام در روایات متعددی این مضمون را بیان کرده است که من حقی داشتم و آن حق را پس از وفات پیامبر ضایع کردند. 2) تواتر معنوی این روایات: ابن‌ابی‌الحدید درباره این روایات پذیرفته است که این روایات تواتر دارند. 3) ظهور روایات در خلافت انتصابی: ابن‌ابی‌الحدید این را هم پذیرفته است که این روایات ظهور دارند در اینکه علی ع نه فقط به خاطر فضایل شخصی بلکه به خاطر فضایل شخصی و نصب الاهی، استحقاق آن را داشته است که اولین خلیفه انتصابی بعد از پیامبر ص باشد. 4) تأویل روایات: ابن‌ابی‌الحدید این ظهور را تأویل برده و از اندیشمندان امامیه نیز گلایه کرده است که چرا این روایات را به همان معنای ظاهری‌اش حمل می‌کنند؟!!!!! 5) قرینه‌ی ابن‌ابی‌الحدید برای تأویل بردن این روایات چیست؟ او معتقد است اگر این روایات را بر معنای ظاهری‌اش حمل ‌کنیم، لازم می‌آید که برخی از بزرگان مهاجرین و انصار را فاسق بدانیم! فقط همین! ↩️پ ن: این روایات، به گزارش خود ابن‌ابی‌الحدید، عبارت‌اند از: قوله:‏ «ما زلت مظلوما منذ قبض الله رسوله حتى يوم الناس هذا» و قوله‏: «اللهم أخز قريشا فإنها منعتني حقي و غصبتني أمري‏» و «قوله‏ فجزى قريشا عني الجوازي فإنهم ظلموني حقي و اغتصبوني سلطان ابن أمي‏» و قوله:‏ «و قد سمع صارخا ينادي أنا مظلوم فقال هلم فلنصرخ معا فإني ما زلت مظلوما» و قوله:‏ «و إنه ليعلم أن محلي منها محل القطب من الرحى‏» و قوله:‏ «أرى تراثي نهبا» و «قوله‏ أصغيا بإنائنا و حملا الناس على رقابنا» و قوله:‏«إن لنا حقا إن نعطه نأخذه و إن نمنعه نركب أعجاز الإبل و إن طال السرى‏» و قوله:‏ «ما زلت مستأثرا علي مدفوعا عما أستحقه و أستوجبه‏» 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏9، ص: 306 و 307 البلاغه238 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله داستان یک بیت از قصیده کمیت هَنّاد بن سَریّ یکی از بزرگترین عابدان و زاهدان روزگار خود، و از شخصیتهای مورد اعتماد کوفه در قرن دوم هجری بود. اهل سنت او را از حفاظ بزرگ حدیث و حجتی مورد وثوق می‌دانند. 🔻کراجکی با سند خود از او نقل کرده است که یک شب امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در خواب دیدم. به من فرمود: هناد این شعر کمیت را برایم بخوان که می‌گوید: «و یوم الدوح دوح غدیر خمّ .... » من هم شعر را برای حضرت خواندم. حضرت بعد از شنیدن قصیده این بیت را اضافه کردند: و لم أرَ مثل ذاک الیوم یوماً و لم أرَ مثلَه حقاً اُضیعا (روزی مانند آن روز [سقیفه] ندیدم و حقی مانند آن حقی که ضایع شد نیز ندیدم) 📌پیش از رؤیای هناد، کمیت خودش هم نقل کرده بود که در هنگام سرودن این قصیده، حضرت را در رؤیایی زیارت کرده و این بیت را خود حضرت بعد از شنیدن کل قصیده، افزوده‌اند. 📚الغدیر ج 2 ص 218 .
بسم الله پیشنهادی برای کنشگری حوزه در فضای کنونی کشور 1⃣امیرالمؤمنین علیه السلام (در خطبه_55) در پاسخ به این پرسش فرماندهانش که چرا شروع جنگ را به تأخیر می‌اندازی فرمود: می‌‌خواهم ابتدا دعوت و هدایتشان کنم بعد جنگ و خونریزی را شروع کنم چون هدایت شدنشان را از کشته شدنشان بیشتر دوست دارم (...فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي ... وَ ذَلِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلَالِهَا ....)! 2⃣در خطبه 206 از یارانش خواست به جای اینکه شامیان را دشنام بدهند دعا کنند که خدا آنان را هدایت کند و دست از انحرافشان بردارند تا خونشان به دست ما ریخته نشود (اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِم...) 3⃣در آستانه جنگ نهروان ابن‌عباس را که یکی از عالمترین صحابه اش بود، به نصیحت‌گویی خوارج فرستاد اما استدلالهای ابن‌عباس آن قرآن‌خوانان خشک‌مغز را قانع نکرد. چنین شد که حضرت خودشان به نصیحت‌گویی آنان شتافتند و طی گفتگویی مستقیم و اثربخش، بخش عظیمی از سپاه خوارج (طبق برخی نقلها 8هزار نفر از سپاه 12هزار نفری) را قانع کردند که دست از تکفیر علی بن ابی‌طالب بردارند و از در صلح درآیند! البته پس از جدا شدن این گروه تواب، باقی مانده خوارج را از دم تیغ گذراندند و به پلنگ تیزدندان ترحّم نکردند. 4⃣هدایت کردن کسی که در موضع دشمنی و قتال قرار دارد، کار دشواری است. بی‌گمان چنین امر دشواری جز به دانشی عمیق و زبانی فصیح میسر نیست. گاه حتی دانش ابن‌عباس هم کافی نیست! 5⃣چنین بود که محقق کرکی به شاه صفوی ایراد گرفت که چرا در جنگ با ازبکهای سنّی، سیف الدین تفتازانی را کشتید؟ کاش می‌گذاشتید گوش این متکلم متعصب سنی به دهان من برسد! بی‌گمان هدایتش می‌کردم و هدایت او موجب هدایت همه مردم ماوراء النهر و خراسان می‌شد. محقق کرکی هماره بر از دست رفتن آن فرصت طلایی، تأسف می‌‌خورد (مستدرك، الخاتمة ج‏2، ص: 279). 6⃣براین گمانم که مداد العلماء، چون می‌تواند مانع از شروع جنگ و ریخته شدن خون شهدا شود، بر دماء الشهداء ترجیح داده شده است! اینکه برخی از کنشگران دوماهه اخیر متهم به محاربه و قتل عمد و .... هستند، مورد شک و تردید و سؤال نیست، سؤال این است که حوزه علمیه آیا تنها شأنش این است که از قوه قضائیه تقاضای اجرای حکم محاربه را برای متهمان داشته باشد یا علم نافعِ این نهاد مقدس، کارکرد دیگری نیز دارد؟ 7⃣دوماه اخیر فرصتی بود که دانشگاه‌ها و دبیرستانهای کشور، خودشان آشکارا بانگ برآورَند که چیستند و به کجا فرو افتاده‌اند؟ پیشنهاد صاحب این قلم به شخص آیت‌الله اعرافی، این است که لطف کنند و از امسال هرساله در فاصله شانزدهم آذر (روز دانشجو) تا 27 آذر (روز وحدت حوزه و دانشگاه) یک هفته دروس حوزه را رسما تعطیل و طلاب و استادان بزرگوار را در سطوح مختلف (از طلاب جوان تا مدرسان جوان درس خارج و حتی برخی از اعلام و مشاهیر) را به دانشگاه‌های مختلف کشور گسیل کنند تا شاید جلوی فجایع بعدی گرفته شود. محقق کرکی‌ام آرزو است! ✍محمد عشایری منفرد حوزه علمیه قم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش معاویه به جاذبه گفتاری امیرالمؤمنین علیه السلام
دارد از جایی بشارت های پنهان می‌دهد بیشتر، نهج البلاغه، بوی قرآن می‌دهد این اگر "جنات ُ تجری تحتها الانهار" نیست پس چرا یک جرعه از آن، مرده را جان می‌دهد این که معلوم است، از روز ازل علم علی روی "لا یَرقی اِلَی ّ الطّیر" جولان می‌دهد این همان ذکر است یعنی " نحنُ نزّلنا علی" تا کتاب الله ناطق را به انسان می‌دهد گوش کن فریاد اوصیکم بتقوی الله را درد ها را با همین یک نسخه درمان می‌دهد آخرت جای خودش، مردم، ولی هر حکمتش کار دنیای شما را نیز سامان می‌دهد مالک اشتر علی را خوب می‌فهمد نه ما او که با سر پای فرمان علی جان می‌دهد دید هرکس میثم تمار را بر دار گفت عشق می‌بینی چه کاری دست انسان می‌دهد! مکتب عشق است و شاگردیّ یک درس علی منصب سلمان منّا را به سلمان می‌دهد جرج جرداقِ مسیحی هم حواریّ علی است این مسیحی با علی بوی مسلمان می‌دهد آسمان، عدل علی را اشک می‌ریزد هنوز من که گفتم خطبه هایش بوی باران می‌دهد عباس شاه زیدی
بسم الله 🔵خطای تاریخی ما در فهم خطبه قاصعه را خطبه‌ی مهمی در زمینه اخلاق، بویژه درباره رذیلت تکبر می‌دانند که ریشه بسیاری از مفاسد اخلاقی است. البته در آن درباره حسد و برخی دیگر از مفاسد اخلاقی نیز سخن به میان آمده است. این درک از خطبه قاصعه، این خطبه را در ذیل اخلاق هنجاری تعریف می‌کند. به نظر می‌رسد این خطبه در زمینه اخلاق هنجاری نیست بلکه به حیطه اخلاق کاربردی تعلق دارد و پاسخی است به این پرسش که چرا جامعه انسانی در طول تاریخ ادیان، نتوانسته است در اطاعت از مقام ولایت توفیق چندانی بیابد؟ البته امیرالمؤمنین علیه السلام ریشه این مشکل تاریخیِ انسان را به رذیلت تکبّر، حسد و ... برمی‌گرداند و به مناسبت حل این مشکلِ اخلاقِ اجتماعی، از رذیلت حسد و تکبر نیز سخن به میان آورده است. یکی از قرائنی که برداشت دوم از خطبه قاصعه را تأیید می‌کند داستانهایی است که در خطبه قاصعه بدانها اشاره یا تصریح شده است: داستانهایی مانند داستان آدم و سجده نکردن ابلیس، داستان هابیل و قابیل، داستان موسی و فرعون، سرگذشت اولاد اسماعیل، سرگذشت انبیاء الاهی و مترفین و ... که حضرت در همه این داستانها به تکبر ابلیس، تکبر قابیل، تکبر فرعون و ... اشاره فرموده است. اتفاقا همین نیز باعث پیدایش و رشد این گمان شده است که خطبه قاصعه درباره تکبر سخن می‌گوید اما واقعیت این است که در همه این داستانها امیرالمؤمنین علیه السلام در صدد پاسخ به این سوال است که کدام رذیلت اخلاقی موجب نافرمانی ابلیس و قابیل و فرعون و ... از مقام ولایت شد؟! 👈از این هفته یکشنبه‌ها از ساعت 19 و سی دقیقه در شبکه ولایت (برنامه بیان امیر)، خطبه قاصعه باچنین رویکردی شرح می‌شود. برنامه در کانال آپاراتِ شبکه ولایت قابل دسترسی است. البلاغه239 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵ترجمه کلمه «مللتهم» اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِي وَ سَئِمْتُهُمْ وَ سَئِمُونِي‏ خداوندا من از ایشان ملول شدم و ایشان [نیز] از من ملول شدند و من از آنان به ستوه آمدم و آنان [نیز] از من به ستوه آمدند. ضمیر «هم» در کلمه «مللتهم»، خافض است نه مفعول‌به چون اصلا کلمه «مللتُ» فعل لازم است نه . 📘لغویان درباره این کلمه نوشته‌اند: «مَلِلْتُهُ و مَلِلْت منه،... بَرِمْتُ به.» بنابراین ترجمه درست کلمه‌ی «مللتهم» این است: «از آنها ملول شدم» چنانکه ترجمه درست کلمه «ملّونی» نیز این است: «از من ملول شدند». اتفاقاً کلمه «سئمت» نیز دقیقاً مانند کلمه «مللتُ» است! ❌مترجمان و شارحان نهج البلاغه غالبا این دو کلمه (مللتُهم و سئمتُهم) را متعدی انگاشته‌ و برای کلمه «مللتهم» چنین ترجمه‌هایی ارائه کرده‌اند: «من آنها را به ستوه آوردم» یا «من آنها را خسته کردم»!! یکی از لغت‌پژوهان، خطای لغوی این مترجمان را از نظر عقیدتی نیز مورد اشکال قرار داده و نوشته است: «نادرستی آن ترجمه‌ها به جهت کلامی از آن رو است که امیرالمؤمنین علیه السلام کسی را ملول نمی‌کند و به ستوه نمی‌آورد بلکه ملالت مردمان به واسطه خباثت خودشان است.» (رک: منصور پهلوان، فرهنگ واژگان نهج البلاغة) ✅بااینحال برخی مانند فیض‌الاسلام به دقت ترجمه کرده‌اند: «بار خدايا من از ايشان بيزار و دلتنگ شده‏ ام و ايشان هم از من ملول و سير گشته ‏اند» ،‌ شماره 78 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵انجیلی برای همیشه اهمیت نهج البلاغه از دیدگاه آیت الله حسنزاده آملی ✍️این، وصیتی عام و تام است که حضرت امیر آن را برای فرزندش امام حسن علیه‌السلام نگاشت و در آن همه انواع مواعظ و نصایح کافی و شافی و همه صنوف حکمت عملی وافی را جمع کرد. این نامه به عنوان یک دستور ارشادی برای هر مسلمان بلکه برای هر انسان کافی است. گویا حضرت از خویشتن خویش یک پدر مهربان برای همه بشریت، تجرید کرده یا اینکه از فرزندش حسن علیه السلام، فرزندی تجرید کرده برای همه فرزندان در همه سرزمینها. آنگاه نصایح را به گونه‌ای تنظیم کرده و مواعظ را به گونه‌ای منظم کرده که گویا انجیلی است برای هم امت اسلام. و نگارش این نامه به امام حسن اشاره‌ای است به اینکه ایشان بعد از پدرشان زعامت امت را باید بر عهده بگیرند و مورد ظلم قرار بگیرند و بر کنار شوند یعنی امام مبشّر و منذری هستند بدون سلاح و بدون اقتدار. 📚 (منهاج‏ البراعة ج 20 ، ص 3و 4) ✅(توضیح: کتاب منهاج البراعة شرح گرانسنگی بر نهج البلاغه است که توسط آیت الله میرحبیب الله خویی شروع شد و تا خطبه 229 نیز توسط ایشان شرح شد. از خطبه 229 تا پایان نامه‌ها توسط آیت الله حسن حسزاده آملی شرح شده و بخش حکمتها توسط مرحوم محمدباقر کمره‌ای شرح شده است. آیت الله حسزاده این نکات را در شرح این نامه نوشته‌‌اند.) البلاغه 63 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله مایکل کوک محقق انگلیسی-آمریکایی، استاد دانشگاه پرینستون ۱۵سال از عمر خود را به پژوهش درباره امربه معروف و نهی از منکر اختصاص داد. اما او چرا عمر خودش را به نگارش این کتاب اختصاص داد؟ مایکل کوک در آغاز مقدمه کتابش, حادثه تکان دهنده اى را نقل مى کند که باعث نگارش این کتاب و معرفى نهاد امر به معروف و نهى از منکر, به جامعه غربى شده است. حادثه از این قرار بود: کوک در یکى از روزهاى ماه سپتامبر 1988 در روزنامه اى مى خواند که در ایستگاه قطار شهرى شیکاگو زنى مورد تجاوز قرار مى گیرد; در حالى که آن زن از مردم کمک مى خواهد, همه عابران بى توجه از کنار این صحنه رد مى شوند. از میان ناظران تنها یک نفر براى دستگیرى مجرم با پلیس همکارى مى کند. آنچه در این حادثه مهم است, نه اصل تجاوز, بلکه عکس العمل رهگذران است. نویسنده کتاب, پس از خواندن این خبر مى اندیشد: ما به نوعى وظیفه داریم دیگران را از ارتکاب کارهاى ناپسند بازداریم, اما به این نتیجه مى رسد که در دنیاى غرب, نامى براى این وظیفه وجود ندارد و تعبیر (امداد) هم از بیان آن نارسا است. ضمن آنکه فرهنگ غرب به تدوین کلى مواردى که باید آن را به کار برد و شرایطى که مى توان این وظیفه را ترک کرد, نپرداخته است. مؤلف صادقانه اعتراف مى کند: خود در این مورد چیزى نمى دانسته تا اینکه در جریان پژوهش هاى اسلامى خود, از آن آگاه شده, و دریافته است اسلام نام و تعالیمى ویژه براى چنین وظیفه اى دارد. این حادثه جرقه اى بود براى اینکه وى این فریضه را موضوع تحقیق خود قرار دهد. البلاغه240
بسم الله 🔵فتنه و عاقبت کسانی که با آن همکاری کرده‌اند لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى ضِلِّيلٍ قَدْ نَعَقَ بِالشَّامِ وَ فَحَصَ بِرَايَاتِهِ فِي ضَوَاحِي كُوفَانَ فَإِذَا فَغَرَتْ فَاغِرَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ شَكِيمَتُهُ وَ ثَقُلَتْ فِي الْأَرْضِ وَطْأَتُهُ عَضَّتِ الْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْيَابِهَا خطبه101 گویا با چشم خود سرآمد گمراهان را می‌بینم که از شام بانگ برآورده و پرچمهایش را در اطراف کوفه محکم نشانده است. پس وقتی که دهانش را بگشاید و افسارش را محکم به دست گیرد و جاپای خود را بر زمین محکم کند [آن‌هنگام است که] فتنه با دندانهای خودش فرزندان خودش را خواهد جَوید! ✍️اهالی شهر کوفه درر مرداب عملیات روانی معاویه چنان گیر کرده بودند که توانایی همکاری و همدلی با رهبر خود را از دست داده بودند. در چنین شرایطی امیرالمؤمنین علیه السلام آنان را از آینده فتنه‌ای بیم می‌داد که این عملیات روانی، شروع پنهان و باورناپذیر آن فتنه بزرگ بود. به طور کلی حضرت درباره فتنه‌ها فرموده است که فتنه‌ها وقتی شروع می‌کنند باورناپذیرند و وقتی پایان می‌یابند و همه چیز را ویران ویران می‌کنند قابل درک می‌شوند (یُنکَرنَ مُقبلاتٍ و یُعرَفن مُدبِراتٍ خطبه 93). کسانی هستند که در میدان اقدام و عملِ فتنه‌هایی که توسط دشمن طراحی می‌شود، قرار می‌گیرند. حضرت، این عناصر را فرزندان فتنه نامیده‌اند و هشدار داده‌اند که فتنه‌ها وقتی خودشان را تثبیت کردند، فرزندان خود را با دندانهای خودشان خواهند جوید! (فَإِذَا ... ثَقُلَتْ فِي الْأَرْضِ وَطْأَتُهُ عَضَّتِ الْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْيَابِهَا) البلاغه241 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله ریزش یاران علی علیه السلام وقتی علی علیه السلام نجاشی شاعر را به دلیل شرب خمر در ماه رمضان، تازیانه زد، نجاشی و طارق بن عبدالله که از یاران سرشناس علی علیه السلام بودند، شبانه از کوفه به سوی معاویه گریختند. معاویه از آنان استقبال کرد و طارق را ستود اما در پایان به او گفت: خوش آمدی ای مرد بزرگی که روزی لغزشی از تو سر زد و به پیروی از مردی فتنه‌برانگیز [منظورش علی علیه السلام بود] پرداختی و ...! طارق وقتی که دید معاویه به مردی به بزرگی علی علیه السلام توهین می‌کند، تحمل نکرد و خطابه‌ای کوتاه در حضور بزرگان شام با این جمله شروع کرد: «اى معاويه من سخن مى‏گويم ولى مبادا سخنم تو را به خشم آورد.» (يا معاوية إني متكلم فلا يسخطك) و در ادامه به جانبداری از شخصیت علی علیه السلام پرداخت و گفت آن رزوها در رکاب امامی عادل و پرهیزگار بودم (بين يدي إمام تقي عادل مع رجال من أصحاب رسول الله)! بعد گفت: «همه کسانی که از او بریدند بدین روی از او بریدند که نتوانستند عدالت او را تحمل کنند» (فلم يكن رغبة من رغب عنهم و عن صحبتهم إلا لمرارة الحق)! معاویه خشمگین شد اما مصلحت ندید خشمش را ابراز کند! ✅وقتی خبر این خطابه طارق به گوش امیرالمؤمنین رسید، حضرت فرمود: «لَوْ قُتِلَ أَخُو بَنِي نَهْدٍ يَوْمَئِذٍ لَقُتِلَ شَهِيدا: اگر این فرزند قبیله نهد در آن جا کشته شده بود، بی‌گمان در شمار شهیدان بود.»! 📚 الغارات (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 374 البلاغه242 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵انسان و استعداد متکبر شدن «وَ اسْتَعِيذُوا بِاللَّهِ مِنْ لَوَاقِحِ الْكِبْرِ كَمَا تَسْتَعِيذُونَ مِنْ طَوَارِقِ الدَّهْرِ» خطبه قاصعه 192 🔻«لواقح» به بادهایی می‌گویند که با انتقال گرده‌ها به درختان ماده، موجب بارور شدن آنها می‌شوند. 🔻منظور از «لواقح الکبر» همه عواملی است که حتی به صورت مقدمه بعیده، جوانه‌های کبر را در انسان می‌رویاند. ✍️در تعبیر «لواقح الکبر» استعاره‌ی زیبایی به کار رفته است. این استعاره یک استعاره تمثیلی است که خود دربرگیرنده تشبیه‌های متعددی است: 1️⃣«انسان» به درخت تشبیه شده است. 2️⃣«استعداد کبرخیزی در وجود انسان» به استعداد میوه‌دهی در درخت تشبیه شده است. 3️⃣«عوامل محیطی که کبرِ بالقوه‌ی انسان را بالفعل می‌کنند» به بادهایی که درختان را به بار می‌نشانند تشبیه شده است. از بین این تشبیه‌ها، تشبیه دوم، تلنگر بیدارگر و تکان‌دهنده‌ای است! به همان اندازه که درختْ توانش میوه‌دهی دارد، انسان نیز به همان اندازه توانش متکبر شدن دارد! همان طور که در وجود هر درختی هزاران میوه بالقوه نهفته است، در وجود هر انسانی نیز هزاران جوانه تکبر خفته است! عجب تشبیه معقول به محسوسی! با تکیه بر همین مقدمه است که حضرت فرمود از عوامل تکبرآفرین چنان به خدا پناه ببرید که از حوادث روزگار! البلاغه243 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵کتک زدن زنان توسط ✍️خلیفه دوم از زمان حیات پیامبر ص معتقد بود که نباید برای اموات گریست. وی بر اساس همین عقیده‌ی خودش زنانی را که برای اموات می‌گریستند کتک می‌زد ولی پیامبر همواره او را نهی می‌کردند و مانع از این کار او می‌شدند. وقتی زینب دختر/ دخترخوانده پیامبر رحلت کرده بود، خلیفه دوم زنانی را که در فراق او می‌گریستند، به باد کتک گرفت! ولی پیامبر مانع از این کار او شدند! فاطمه هم بر لب قبر خواهرش زینب می‌گریست و پیامبر با آستین لباسشان اشکهایش را می‌زدودند (یمسح عین فاطمة بثوبه رحمة لها)!(مسند احمد و مستدرک حاکم و ...) وقتی رقیه دختر پیامبر رحلت کرد نیز خلیفه دوم مانع از گریستن زنان می‌شد، اما پیامبر او را نهی کردند! فاطمه نیز می‌گریست و پیامبر با دستشان اشکهایش را می‌زدودند!(سنن بیهقی) 😢علامه امینی نوشته است: زنانی که آن روز برای فرزند پیامبر گریه می‌کرده‌اند باید همان زنان و دختران و نزدیکان پیامبر بوده باشند! اما نمی‌دانم فاطمه صدیقه س، که او نیز آن روز از گریه‌کنندگان بود، از دست خلیفه دوم کتک خورد یا نخورد!! ↩️پ ن: خلیفه پس از رحلت پیامبر ص، نیز به این رویه ادامه داد. تا جایی که در روز وفات ابابکر، دختر ابابکر را، به زیر شلاق گرفت (شرح ابن ابی‌الحدید، ج 1 ص 181). در روز مرگ خالد بن ولید بازماندگان گریان او را چنان به زیر تازیانه گرفت که خمار از صورت یکی از آنها افتاد و هرچه مردم گفتند خمارش افتاد، خلیفه گفت: کسی که بر اموات بگرید، هیچ حرمتی ندارد(الغدیر، ج 6 ص 195)! شماره49 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵بصیرت زید بن صوحان در برابر عملیات روانی دشمن در آستانه جنگ جمل نامه‌ای به زید بن صوحان نوشت و از او خواست که در خانه خود بنشیند (یعنی به حمایت از علی برنخیزد) و مردم را نیز از پیوستن به سپاه علی بازبدارد(فَاجْلِسْ فِي بَيْتِكَ وَ خَذِّلِ النَّاسَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حَتَّى يَأْتِيَكَ أَمْرِي). 👈او در این نامه از دو عنوان و یک وعده برای جلب اعتماد زید و فریب او بهره گرفت: یکی عنوان «زوج النبی» و دیگری عنوان «ام‌المؤمنین». چون در صدر نامه نوشت: «مِنْ عَائِشَةَ زَوْجِ النَّبِيِّ إِلَى ابْنِهَا زَيْدِ بْنِ صُوحَانَ». با کلمه «زوج‌النبی» خواست برای خودش اعتبارسازی کند و با کلمه «ابنها» نیز اشفاق مادرانه‌ای به کار گرفت تا ساحت احساس و ساحت ادراک او را همزمان تحت تأثیر قرار دهد. در انتهای نامه نیز با تعبیر «حتی یأتیک امری» به آن زاهد عابد وعده می‌داد که پیروزی با من است و تو از غنائم فتح بهره‌مند خواهی شد! 🔻پاسخ زید بن صوحان ـ‌اماـ بسیار زیبا بود. او با یادآوری آیه «قَرنَ فی بُیوتکن: در خانه‌های خود بنشینید» که زنان پیامبر را مأمور کرده بود در فتنه‌های سیاسی وارد نشوند گفت: به او یک فرمان داده شده و به ما فرمان دیگری. فرمانی را که به ما داده شده، خوش بر عهده گرفته و فرمانی را که به خودش داده شده، به ما دیکته می‌کند.!! خداوند به او گفته بود: در خانه‌اش بنشیند (قرن فی بیوتکن) و به ما گفته بود: با فتنه‌گران بجنگیم تا ها بخوابد (و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة)! 🌹زید در همین جنگ به شهادت رسید. او نیز مصداقی برای این سخن مولایش علی علیه‌السلام بود که درباره مجاهدان رکاب پیامبر فرمود: «حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهِمْ وَ دَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِم‏» 📚رجال الكشي، ص: 67‌ البلاغه244 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵ظرائف لغوی و نهج البلاغه کلمه «بَعَثَ» به معنای برانگیختن، متعدی است و بیش از سی مرتبه در نهج البلاغه به کار رفته است. در باب افتعال نیز به همان معنای ثلاثی مجردش (متعدی) به کار می‌رود (صحاح جوهری) و تبدیل به فعل لازم نمی‌شود که در نهج البلاغه نیز چند بار به کار رفته است: 1️⃣ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِي‏ءِ وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِيِّ وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِي وَ الْكِتَابِ الْهَادِي‏ خطبه 161 2️⃣وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ابْتَعَثَهُ وَ النَّاسُ يَضْرِبُونَ فِي غَمْرَةٍ وَ يَمُوجُونَ فِي حَيْرَة خطبه 191 ماده‌ی «بعث» در باب انفعال، معنای مطاوعی می‌یابد. 🔻در دعای «وَ اجْزِهِ مِنِ ابْتِعَاثِكَ لَهُ مَقْبُولَ الشَّهَادَةِ مَرْضِيَّ الْمَقَالَةِ ذَا مَنْطِقٍ عَدْلٍ وَ خُطْبَةٍ فَصْل» خطبه 72 کلمه «ابتعاثک» به کار رفته که به همان معنای برانگیختن و متعدی است. ↩️در برخی از نسخه‌ها به جای کلمه «ابتعاثک له» تعبیر «انبعاثک له» به کار رفته که با توجه به ناسازگاری معنای مطاوعیِ انبعاث با این سیاق، نسخه دقیقی نیست. البلاغه245 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله در ایام سالروز شهادت سردار سلیمانی ره، نگاهی به اوصاف مالک اشتر که به قول امیرالمؤمنین شمشیر خدا بود و مطیع ولیّ. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵بیست صفت از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام به مناسبت سالروز شهادت سردار سلیمانی ره 1. بنده‌ای از بندگان خدا (عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ) 2. در ترسناک‌ترین لحظات پشت به دشمن نمی‌کند (لَا يَنْكُلُ عَنِ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ الرَّوْع) 3. برای دشمنان از آتش هم سوزاننده‌تر است (أَشَدَّ عَلَى الْفُجَّارِ مِنْ حَرِيقِ النَّار) 4. شمشیری از شمشیرهای خدا است (سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اللَّه) 5. شمشیری که کند نمی‌شود (لَا كَلِيلُ الظُّبَة) 6. تلاشش هدر نمی‌رود = سعی بیهوده نمی‌کند (لَا نَابِي الضَّرِيبَة) 7. اطاعت از ولایت (فَإِنَّهُ لَا يُقْدِمُ وَ لَا يُحْجِمُ وَ لَا يُؤَخِّرُ وَ لَا يُقَدِّمُ إِلَّا عَنْ أَمْرِي) 8. دلسوز و خیرخواه مردم عادی (لِنَصِيحَتِهِ لَكُم‏) 9. قدرتمند و تسلیم‌ناپذیر (شدة شکیمته) (وَ لَا يُوفِي عَلَيْهِ الطَّائِرُ) 10. دشمنی با دشمن مردم (شدة شکیمته علی عدوکم) 11. مثل زره می‌تواند خطرهای نزدیک را از شما دفع کند (وَ اجْعَلَاهُ دِرْعاً) 12. مثل سپر می‌تواند خطرهای دورتر را نیز از شما دور کند (وَ اجْعَلَاهُ ... مِجَنّا) 13. احتمال سستی او وجود ندارد (لَا يُخَافُ وَهْنُه) 14. احتمال لغزش او وجود ندارد (لَا يُخَافُ.....سَقْطَتُهُ) 15. تندرو است درجایی که تندروی حزم‌اندیشانه باشد(لایخاف... بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَيْهِ أَحْزَمُ) 16. کندرو است در جایی که کندروی پسندیده باشد (وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ) 17. خیرخواه ولایت (لنا ناصحاً) 18. متنفر از دشمن (علی عدونا... ناقما) 19. در برابر دشمن محکم (علی عدونا شدیداً) 20. مرضیّ ولایت (نحن عنه راضون) متخذ از ، و و ، شماره 137 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵انصاف امیرالمؤمنین علیه السلام در مجازات خائنان ✅وَ اخْلِطِ الشِّدَّةَ بِضِغْثٍ مِنَ اللِّينِ وَ ارْفُقْ مَا كَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ وَ اعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لَا تُغْنِي عَنْكَ إِلَّا الشِّدَّةُ! سختگیری را با آمیزه‌ای از نرم‌خویی در هم آمیز. مادامی‌ که رفق و مدارا کارگشا است مدارا کن ولی وقتی چاره‌ای جز سختگیری نیست عزمت را برای سخت‌گیری جزم کن. نامه 46 نهج البلاغه 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) مأموری را برای تعقیب یک متهم (بشر بن عطارد تمیمی) که سخن ناپسندی گفته بود، و ظاهرا به سوی قبیله بنی‌اسد گریخته بود، فرستاد. هنگامی که مأمور امام (ع) به مقر قبیله بنی‌اسد رسید، نُعَیم بن دجاجة اسدی متهم را فراری داد. امام (ع) پس از اطلاع از نحوه فرار متّهم، دستور داد نعیم را بیاورند تا تنبیه شود. وقتی نعیم را به محضر امام آوردند، با جسارت گفت: ای علی به خدا قسم، پیوستن به تو موجب ذلت است هرچند جدا شدن از تو هم کفر است!(إِنَّ الْمُقَامَ مَعَكَ لَذُلٌّ وَ إِنَّ فِرَاقَكَ لَكُفْر). امام (ع) در پاسخ او فرمود: "تو را بخشیدم؛ زیرا خداوند می‌فرماید: «ادْفَعْ‌ بِالَّتِي‌ هِيَ‌ أَحْسَنُ‌ السَّيِّئَة» چون این که گفتی پیوستن به من ذلت است، این سخن گناهی است که تو مرتکب شدی و اما آن سخنت که گفتی جدا شدن از علی کفر است، آن نیز حقیقتی است که آن را اظهار کردی. لذا آن گناهت با این کلام ثوابت پاک شد(فَهَذِهِ بِهَذِهِ.). 📚رجال کشی، ص 90؛ ذیل عنوان نعیم بن دجاجه الأسدی، فروع کافی، ج 7، ص 268، حدیث 40. البلاغه246 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵نهج البلاغة کتاب حدیث یا نمود عملی اسلام مقام معظم رهبری دام ظله: نهج‌البلاغه هیچ میدانی از میدانهای زندگی را فروگذار نکرده، مگر این‌که در آن بلیغ‌ترین، رساترین، پرمغزترین و پرمحتواترین سخن را بیان کرده. یک نگاهی به فهرست نهج‌البلاغه - که البته خود نهج‌البلاغه یک فهرست موضوعی ندارد - اما مؤلفانی که در این اواخر به خصوص، درباره‌ی نهج‌البلاغه چیز نوشته‌اند از جمله، کتاب بسیار پرارزش مرحوم استاد شهید مطهری، بنام سیری در نهج‌البلاغه، یک فهرست گونه‌ای از مضامین نهج‌البلاغه را آن‌جا ایشان ذکر کردند، یک نگاه به این فهرست نشان می‌دهد که این کتاب چقدر چند بعدی و چند جانبه است و این واقعا یک شگفتی است. در همه‌ی بخشهایی که برای یک انسان کامل و برای یک جامعه‌ی انقلابی کامل، لازم و ضروری است نهج‌البلاغه بهترین و وافی‌ترین مطالب را ارائه می‌دهد و چرا اینجور است؟ زیرا که نهج‌البلاغه نموداری است از اسلام و اسلام آئینی است همه جانبه و انسان که موضوع اسلام هست و محور اندیشه‌ی اسلامی و ایدئولوژی اسلامی است، یک موجودی است چند جانبه. 13/02/1359. البلاغه 64 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 رساله «عليّ (ع) فوق العبقريّات» چگونه نوشته شد؟ این رساله در مورد شخصيت حضرت علي امير‌المؤمنین(ع) است. علامه محمدحسین آل کاشف الغطاء دیدگاههای تقریبی داشت و مورد اعتماد اندیشمندان اهل سنت بود. زمانی نگارش تراجم خلفاي اهل سنت با عنوان «عبقريات» توسط برخي از اهل مصر شايع شده بود وکتابهایی مانند عبقریة صدیق, عبقریة عمر وعبقریة عثمان نوشته شده بود. در این زمان تلگرافي مفصل نيز به مرحوم محمدحسین آل‌کاشف‌الغطا ارسال کرده‌ و از وي خواستند که کتابي با عنوان «عبقرية الإمام علي‌بن‌أبي‌طالب» بنويسد و تعهد کرده بودند که در اسرع وقت به چاپ مي‌رسانند. امّا ايشان اين درخواست را رد میکند و به آنان مي‌نويسد: «نوشتن در باره چنين شخصيتي از توان من خارج است» سپس مقاله "علي فوق العبقريات" را به نگارش در آورده و در آن ضمن شرح ماجرا، به فضايل بي‌نظير حضرت اشاره مي‌کند و مي‌نويسد: «اگر آن اشخاص عبقري باشند اميرمؤمنان (عليه السلام) فوق عبقريات هستند.» این رساله در مجله العدل به چاپ رسیده است. البلاغه 65 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵اضافه تشبیهیه 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نازع اللّه رداء الجبريّة، و ادّرع‏ لباس التّعزّز، و خلع قناع التّذلّل ، قاصعه# حضرت در خطبه قاصعه و در مورد ابلیس می فرمایند: ابلیس با خداوند در لباس عظمت و بزرگی جنگید و جامه کبر و بزرگی بر تن کرد و پوشش فروتنی و تواضع (در برابر خداوند) را از روی خود دور افکند. 🌹 نکات زیبایی شناختی : 1️⃣ تشبیه خودبه‌‌خود مقتضی مغایرت مشبه و مشبه‌به است اما اسلوبی است که بر اتحاد ادعایی مشبه با مشبه‌به دلالت می‌کند و تصویری از اتحاد مشبه‌ با مشبه‌به در پیش چشم مخاطب خلق می‌کند. به عنوان مثال به جای اینکه امنیت را در آرام‌بخش بودن به گهواره‌‌ای تشبیه کند که موجب آرامش کودک است، می‌گوید: «گهواره امنیت» (علی علیه السلام: یا من أرقدنی فی مهاد امنه وأمانه)! 2️⃣حضرت در این تعبیر کوتاه (نازع اللّه رداء الجبريّة، و ادّرع‏ لباس التّعزّز، و خلع قناع التّذلّل‏) از سه اضافه تشبیهیه استفاده می کنند و زیبایی تشبیه را دو چندان می کنند. الف. رداء الجریة : رداء عظمت. ب. لباس التعزز : لباس بزرگی. ج. قناع التذلل : پوشش ذلت. در تمامی این موارد مضاف، مشبه‌به و مضاف‌الیه، مشبه است. 3️⃣فعل «ادّرع» به معنای پوشیدن لباس آهنین است. یعنی لباسی که به سختی پوشیده می شود ( تاج العروس) از طرفی هم «التعزز » به باب تفعل رفته که به معنای تشبه به عزت است و در حقیقت عزتی در کار نیست (تاج العروس). لذا در هر دو تعبیر اشعار به این معناست که این لباس عزت با ابلیس سازگاری ندارد. 4️⃣کسی که احساس فروتنی می کند، روی خود را می پوشاند. تعبیر «قناع التذلل» هم لطافت معنایی خاصی دارد. قناع یعنی چیزی که با آن سر و صورت را می پوشانند. حضرت می فرمایند: ابلیس پوشش ذلت و فروتنی (درمقابل خداوند) را از روی خود برداشت. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 68 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵ما كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ هر فریب‌خورده‌ای را نباید سرزنش کرد. ✍️ظاهرا این جمله را در آستانه جنگ جمل درباره سعد بن ابی‌وقاص، عبدالله بن عمر، اسامه و محمد بن مسلمة و ... که از همراهی با حضرت در جنگ سرباز زدند، فرموده است. ✅محقق شوشتری گفته است منظور از اینکه هر مفتونی را نباید عتاب کرد، این است که: هرکس واقعا به وسیله ابزارهای فتنه‌گران گمراه شده باشد، می‌توان با عتاب او را به خود آورد اما کسی که خودش خودش را به گمراهی انداخته، با هیچ عتابی نمی‌توان او را به راه آورد(بهج الصباغة). از این رو عتاب چنین کسی "عتاب هدررونده" است و امیرالمؤمنین علیه السلام چنانکه در نامه 31 نیز فرموده‌اند به طور کلی چندان علاقه‌ای به عتاب و هشدار دادن این و آن ندارند (فَكَانَ إِحْكَامُ ذَلِكَ عَلَى مَا كَرِهْتُ مِنْ تَنْبِيهِكَ لَهُ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ إِسْلَامِكَ إِلَى أَمْرٍ لَا آمَنُ عَلَيْكَ بِهِ الْهَلَكَة: نصیحت و راهنمایی درست تو، با اینکه علاقه ای به هشدار و عتاب ندارم، از رها کردن تو در مسیری که نگرانی از هلاک وجود دارد، بهتر بود ) ↩️با این حال به نظر میرسد، علت عدم عتاب فتنه زدگان منحصر در این مطلبی که محقق شوشتری بیان کرده، نباشد. البلاغه247 https://eitaa.com/banahjolbalaghe