eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
44 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله مایکل کوک محقق انگلیسی-آمریکایی، استاد دانشگاه پرینستون ۱۵سال از عمر خود را به پژوهش درباره امربه معروف و نهی از منکر اختصاص داد. اما او چرا عمر خودش را به نگارش این کتاب اختصاص داد؟ مایکل کوک در آغاز مقدمه کتابش, حادثه تکان دهنده اى را نقل مى کند که باعث نگارش این کتاب و معرفى نهاد امر به معروف و نهى از منکر, به جامعه غربى شده است. حادثه از این قرار بود: کوک در یکى از روزهاى ماه سپتامبر 1988 در روزنامه اى مى خواند که در ایستگاه قطار شهرى شیکاگو زنى مورد تجاوز قرار مى گیرد; در حالى که آن زن از مردم کمک مى خواهد, همه عابران بى توجه از کنار این صحنه رد مى شوند. از میان ناظران تنها یک نفر براى دستگیرى مجرم با پلیس همکارى مى کند. آنچه در این حادثه مهم است, نه اصل تجاوز, بلکه عکس العمل رهگذران است. نویسنده کتاب, پس از خواندن این خبر مى اندیشد: ما به نوعى وظیفه داریم دیگران را از ارتکاب کارهاى ناپسند بازداریم, اما به این نتیجه مى رسد که در دنیاى غرب, نامى براى این وظیفه وجود ندارد و تعبیر (امداد) هم از بیان آن نارسا است. ضمن آنکه فرهنگ غرب به تدوین کلى مواردى که باید آن را به کار برد و شرایطى که مى توان این وظیفه را ترک کرد, نپرداخته است. مؤلف صادقانه اعتراف مى کند: خود در این مورد چیزى نمى دانسته تا اینکه در جریان پژوهش هاى اسلامى خود, از آن آگاه شده, و دریافته است اسلام نام و تعالیمى ویژه براى چنین وظیفه اى دارد. این حادثه جرقه اى بود براى اینکه وى این فریضه را موضوع تحقیق خود قرار دهد. البلاغه240
بسم الله 🔵فتنه و عاقبت کسانی که با آن همکاری کرده‌اند لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى ضِلِّيلٍ قَدْ نَعَقَ بِالشَّامِ وَ فَحَصَ بِرَايَاتِهِ فِي ضَوَاحِي كُوفَانَ فَإِذَا فَغَرَتْ فَاغِرَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ شَكِيمَتُهُ وَ ثَقُلَتْ فِي الْأَرْضِ وَطْأَتُهُ عَضَّتِ الْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْيَابِهَا خطبه101 گویا با چشم خود سرآمد گمراهان را می‌بینم که از شام بانگ برآورده و پرچمهایش را در اطراف کوفه محکم نشانده است. پس وقتی که دهانش را بگشاید و افسارش را محکم به دست گیرد و جاپای خود را بر زمین محکم کند [آن‌هنگام است که] فتنه با دندانهای خودش فرزندان خودش را خواهد جَوید! ✍️اهالی شهر کوفه درر مرداب عملیات روانی معاویه چنان گیر کرده بودند که توانایی همکاری و همدلی با رهبر خود را از دست داده بودند. در چنین شرایطی امیرالمؤمنین علیه السلام آنان را از آینده فتنه‌ای بیم می‌داد که این عملیات روانی، شروع پنهان و باورناپذیر آن فتنه بزرگ بود. به طور کلی حضرت درباره فتنه‌ها فرموده است که فتنه‌ها وقتی شروع می‌کنند باورناپذیرند و وقتی پایان می‌یابند و همه چیز را ویران ویران می‌کنند قابل درک می‌شوند (یُنکَرنَ مُقبلاتٍ و یُعرَفن مُدبِراتٍ خطبه 93). کسانی هستند که در میدان اقدام و عملِ فتنه‌هایی که توسط دشمن طراحی می‌شود، قرار می‌گیرند. حضرت، این عناصر را فرزندان فتنه نامیده‌اند و هشدار داده‌اند که فتنه‌ها وقتی خودشان را تثبیت کردند، فرزندان خود را با دندانهای خودشان خواهند جوید! (فَإِذَا ... ثَقُلَتْ فِي الْأَرْضِ وَطْأَتُهُ عَضَّتِ الْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْيَابِهَا) البلاغه241 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله ریزش یاران علی علیه السلام وقتی علی علیه السلام نجاشی شاعر را به دلیل شرب خمر در ماه رمضان، تازیانه زد، نجاشی و طارق بن عبدالله که از یاران سرشناس علی علیه السلام بودند، شبانه از کوفه به سوی معاویه گریختند. معاویه از آنان استقبال کرد و طارق را ستود اما در پایان به او گفت: خوش آمدی ای مرد بزرگی که روزی لغزشی از تو سر زد و به پیروی از مردی فتنه‌برانگیز [منظورش علی علیه السلام بود] پرداختی و ...! طارق وقتی که دید معاویه به مردی به بزرگی علی علیه السلام توهین می‌کند، تحمل نکرد و خطابه‌ای کوتاه در حضور بزرگان شام با این جمله شروع کرد: «اى معاويه من سخن مى‏گويم ولى مبادا سخنم تو را به خشم آورد.» (يا معاوية إني متكلم فلا يسخطك) و در ادامه به جانبداری از شخصیت علی علیه السلام پرداخت و گفت آن رزوها در رکاب امامی عادل و پرهیزگار بودم (بين يدي إمام تقي عادل مع رجال من أصحاب رسول الله)! بعد گفت: «همه کسانی که از او بریدند بدین روی از او بریدند که نتوانستند عدالت او را تحمل کنند» (فلم يكن رغبة من رغب عنهم و عن صحبتهم إلا لمرارة الحق)! معاویه خشمگین شد اما مصلحت ندید خشمش را ابراز کند! ✅وقتی خبر این خطابه طارق به گوش امیرالمؤمنین رسید، حضرت فرمود: «لَوْ قُتِلَ أَخُو بَنِي نَهْدٍ يَوْمَئِذٍ لَقُتِلَ شَهِيدا: اگر این فرزند قبیله نهد در آن جا کشته شده بود، بی‌گمان در شمار شهیدان بود.»! 📚 الغارات (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 374 البلاغه242 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵انسان و استعداد متکبر شدن «وَ اسْتَعِيذُوا بِاللَّهِ مِنْ لَوَاقِحِ الْكِبْرِ كَمَا تَسْتَعِيذُونَ مِنْ طَوَارِقِ الدَّهْرِ» خطبه قاصعه 192 🔻«لواقح» به بادهایی می‌گویند که با انتقال گرده‌ها به درختان ماده، موجب بارور شدن آنها می‌شوند. 🔻منظور از «لواقح الکبر» همه عواملی است که حتی به صورت مقدمه بعیده، جوانه‌های کبر را در انسان می‌رویاند. ✍️در تعبیر «لواقح الکبر» استعاره‌ی زیبایی به کار رفته است. این استعاره یک استعاره تمثیلی است که خود دربرگیرنده تشبیه‌های متعددی است: 1️⃣«انسان» به درخت تشبیه شده است. 2️⃣«استعداد کبرخیزی در وجود انسان» به استعداد میوه‌دهی در درخت تشبیه شده است. 3️⃣«عوامل محیطی که کبرِ بالقوه‌ی انسان را بالفعل می‌کنند» به بادهایی که درختان را به بار می‌نشانند تشبیه شده است. از بین این تشبیه‌ها، تشبیه دوم، تلنگر بیدارگر و تکان‌دهنده‌ای است! به همان اندازه که درختْ توانش میوه‌دهی دارد، انسان نیز به همان اندازه توانش متکبر شدن دارد! همان طور که در وجود هر درختی هزاران میوه بالقوه نهفته است، در وجود هر انسانی نیز هزاران جوانه تکبر خفته است! عجب تشبیه معقول به محسوسی! با تکیه بر همین مقدمه است که حضرت فرمود از عوامل تکبرآفرین چنان به خدا پناه ببرید که از حوادث روزگار! البلاغه243 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵کتک زدن زنان توسط ✍️خلیفه دوم از زمان حیات پیامبر ص معتقد بود که نباید برای اموات گریست. وی بر اساس همین عقیده‌ی خودش زنانی را که برای اموات می‌گریستند کتک می‌زد ولی پیامبر همواره او را نهی می‌کردند و مانع از این کار او می‌شدند. وقتی زینب دختر/ دخترخوانده پیامبر رحلت کرده بود، خلیفه دوم زنانی را که در فراق او می‌گریستند، به باد کتک گرفت! ولی پیامبر مانع از این کار او شدند! فاطمه هم بر لب قبر خواهرش زینب می‌گریست و پیامبر با آستین لباسشان اشکهایش را می‌زدودند (یمسح عین فاطمة بثوبه رحمة لها)!(مسند احمد و مستدرک حاکم و ...) وقتی رقیه دختر پیامبر رحلت کرد نیز خلیفه دوم مانع از گریستن زنان می‌شد، اما پیامبر او را نهی کردند! فاطمه نیز می‌گریست و پیامبر با دستشان اشکهایش را می‌زدودند!(سنن بیهقی) 😢علامه امینی نوشته است: زنانی که آن روز برای فرزند پیامبر گریه می‌کرده‌اند باید همان زنان و دختران و نزدیکان پیامبر بوده باشند! اما نمی‌دانم فاطمه صدیقه س، که او نیز آن روز از گریه‌کنندگان بود، از دست خلیفه دوم کتک خورد یا نخورد!! ↩️پ ن: خلیفه پس از رحلت پیامبر ص، نیز به این رویه ادامه داد. تا جایی که در روز وفات ابابکر، دختر ابابکر را، به زیر شلاق گرفت (شرح ابن ابی‌الحدید، ج 1 ص 181). در روز مرگ خالد بن ولید بازماندگان گریان او را چنان به زیر تازیانه گرفت که خمار از صورت یکی از آنها افتاد و هرچه مردم گفتند خمارش افتاد، خلیفه گفت: کسی که بر اموات بگرید، هیچ حرمتی ندارد(الغدیر، ج 6 ص 195)! شماره49 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵بصیرت زید بن صوحان در برابر عملیات روانی دشمن در آستانه جنگ جمل نامه‌ای به زید بن صوحان نوشت و از او خواست که در خانه خود بنشیند (یعنی به حمایت از علی برنخیزد) و مردم را نیز از پیوستن به سپاه علی بازبدارد(فَاجْلِسْ فِي بَيْتِكَ وَ خَذِّلِ النَّاسَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حَتَّى يَأْتِيَكَ أَمْرِي). 👈او در این نامه از دو عنوان و یک وعده برای جلب اعتماد زید و فریب او بهره گرفت: یکی عنوان «زوج النبی» و دیگری عنوان «ام‌المؤمنین». چون در صدر نامه نوشت: «مِنْ عَائِشَةَ زَوْجِ النَّبِيِّ إِلَى ابْنِهَا زَيْدِ بْنِ صُوحَانَ». با کلمه «زوج‌النبی» خواست برای خودش اعتبارسازی کند و با کلمه «ابنها» نیز اشفاق مادرانه‌ای به کار گرفت تا ساحت احساس و ساحت ادراک او را همزمان تحت تأثیر قرار دهد. در انتهای نامه نیز با تعبیر «حتی یأتیک امری» به آن زاهد عابد وعده می‌داد که پیروزی با من است و تو از غنائم فتح بهره‌مند خواهی شد! 🔻پاسخ زید بن صوحان ـ‌اماـ بسیار زیبا بود. او با یادآوری آیه «قَرنَ فی بُیوتکن: در خانه‌های خود بنشینید» که زنان پیامبر را مأمور کرده بود در فتنه‌های سیاسی وارد نشوند گفت: به او یک فرمان داده شده و به ما فرمان دیگری. فرمانی را که به ما داده شده، خوش بر عهده گرفته و فرمانی را که به خودش داده شده، به ما دیکته می‌کند.!! خداوند به او گفته بود: در خانه‌اش بنشیند (قرن فی بیوتکن) و به ما گفته بود: با فتنه‌گران بجنگیم تا ها بخوابد (و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة)! 🌹زید در همین جنگ به شهادت رسید. او نیز مصداقی برای این سخن مولایش علی علیه‌السلام بود که درباره مجاهدان رکاب پیامبر فرمود: «حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهِمْ وَ دَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِم‏» 📚رجال الكشي، ص: 67‌ البلاغه244 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵ظرائف لغوی و نهج البلاغه کلمه «بَعَثَ» به معنای برانگیختن، متعدی است و بیش از سی مرتبه در نهج البلاغه به کار رفته است. در باب افتعال نیز به همان معنای ثلاثی مجردش (متعدی) به کار می‌رود (صحاح جوهری) و تبدیل به فعل لازم نمی‌شود که در نهج البلاغه نیز چند بار به کار رفته است: 1️⃣ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِي‏ءِ وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِيِّ وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِي وَ الْكِتَابِ الْهَادِي‏ خطبه 161 2️⃣وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ابْتَعَثَهُ وَ النَّاسُ يَضْرِبُونَ فِي غَمْرَةٍ وَ يَمُوجُونَ فِي حَيْرَة خطبه 191 ماده‌ی «بعث» در باب انفعال، معنای مطاوعی می‌یابد. 🔻در دعای «وَ اجْزِهِ مِنِ ابْتِعَاثِكَ لَهُ مَقْبُولَ الشَّهَادَةِ مَرْضِيَّ الْمَقَالَةِ ذَا مَنْطِقٍ عَدْلٍ وَ خُطْبَةٍ فَصْل» خطبه 72 کلمه «ابتعاثک» به کار رفته که به همان معنای برانگیختن و متعدی است. ↩️در برخی از نسخه‌ها به جای کلمه «ابتعاثک له» تعبیر «انبعاثک له» به کار رفته که با توجه به ناسازگاری معنای مطاوعیِ انبعاث با این سیاق، نسخه دقیقی نیست. البلاغه245 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله در ایام سالروز شهادت سردار سلیمانی ره، نگاهی به اوصاف مالک اشتر که به قول امیرالمؤمنین شمشیر خدا بود و مطیع ولیّ. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵بیست صفت از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام به مناسبت سالروز شهادت سردار سلیمانی ره 1. بنده‌ای از بندگان خدا (عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ) 2. در ترسناک‌ترین لحظات پشت به دشمن نمی‌کند (لَا يَنْكُلُ عَنِ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ الرَّوْع) 3. برای دشمنان از آتش هم سوزاننده‌تر است (أَشَدَّ عَلَى الْفُجَّارِ مِنْ حَرِيقِ النَّار) 4. شمشیری از شمشیرهای خدا است (سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اللَّه) 5. شمشیری که کند نمی‌شود (لَا كَلِيلُ الظُّبَة) 6. تلاشش هدر نمی‌رود = سعی بیهوده نمی‌کند (لَا نَابِي الضَّرِيبَة) 7. اطاعت از ولایت (فَإِنَّهُ لَا يُقْدِمُ وَ لَا يُحْجِمُ وَ لَا يُؤَخِّرُ وَ لَا يُقَدِّمُ إِلَّا عَنْ أَمْرِي) 8. دلسوز و خیرخواه مردم عادی (لِنَصِيحَتِهِ لَكُم‏) 9. قدرتمند و تسلیم‌ناپذیر (شدة شکیمته) (وَ لَا يُوفِي عَلَيْهِ الطَّائِرُ) 10. دشمنی با دشمن مردم (شدة شکیمته علی عدوکم) 11. مثل زره می‌تواند خطرهای نزدیک را از شما دفع کند (وَ اجْعَلَاهُ دِرْعاً) 12. مثل سپر می‌تواند خطرهای دورتر را نیز از شما دور کند (وَ اجْعَلَاهُ ... مِجَنّا) 13. احتمال سستی او وجود ندارد (لَا يُخَافُ وَهْنُه) 14. احتمال لغزش او وجود ندارد (لَا يُخَافُ.....سَقْطَتُهُ) 15. تندرو است درجایی که تندروی حزم‌اندیشانه باشد(لایخاف... بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَيْهِ أَحْزَمُ) 16. کندرو است در جایی که کندروی پسندیده باشد (وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ) 17. خیرخواه ولایت (لنا ناصحاً) 18. متنفر از دشمن (علی عدونا... ناقما) 19. در برابر دشمن محکم (علی عدونا شدیداً) 20. مرضیّ ولایت (نحن عنه راضون) متخذ از ، و و ، شماره 137 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵انصاف امیرالمؤمنین علیه السلام در مجازات خائنان ✅وَ اخْلِطِ الشِّدَّةَ بِضِغْثٍ مِنَ اللِّينِ وَ ارْفُقْ مَا كَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ وَ اعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لَا تُغْنِي عَنْكَ إِلَّا الشِّدَّةُ! سختگیری را با آمیزه‌ای از نرم‌خویی در هم آمیز. مادامی‌ که رفق و مدارا کارگشا است مدارا کن ولی وقتی چاره‌ای جز سختگیری نیست عزمت را برای سخت‌گیری جزم کن. نامه 46 نهج البلاغه 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) مأموری را برای تعقیب یک متهم (بشر بن عطارد تمیمی) که سخن ناپسندی گفته بود، و ظاهرا به سوی قبیله بنی‌اسد گریخته بود، فرستاد. هنگامی که مأمور امام (ع) به مقر قبیله بنی‌اسد رسید، نُعَیم بن دجاجة اسدی متهم را فراری داد. امام (ع) پس از اطلاع از نحوه فرار متّهم، دستور داد نعیم را بیاورند تا تنبیه شود. وقتی نعیم را به محضر امام آوردند، با جسارت گفت: ای علی به خدا قسم، پیوستن به تو موجب ذلت است هرچند جدا شدن از تو هم کفر است!(إِنَّ الْمُقَامَ مَعَكَ لَذُلٌّ وَ إِنَّ فِرَاقَكَ لَكُفْر). امام (ع) در پاسخ او فرمود: "تو را بخشیدم؛ زیرا خداوند می‌فرماید: «ادْفَعْ‌ بِالَّتِي‌ هِيَ‌ أَحْسَنُ‌ السَّيِّئَة» چون این که گفتی پیوستن به من ذلت است، این سخن گناهی است که تو مرتکب شدی و اما آن سخنت که گفتی جدا شدن از علی کفر است، آن نیز حقیقتی است که آن را اظهار کردی. لذا آن گناهت با این کلام ثوابت پاک شد(فَهَذِهِ بِهَذِهِ.). 📚رجال کشی، ص 90؛ ذیل عنوان نعیم بن دجاجه الأسدی، فروع کافی، ج 7، ص 268، حدیث 40. البلاغه246 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵نهج البلاغة کتاب حدیث یا نمود عملی اسلام مقام معظم رهبری دام ظله: نهج‌البلاغه هیچ میدانی از میدانهای زندگی را فروگذار نکرده، مگر این‌که در آن بلیغ‌ترین، رساترین، پرمغزترین و پرمحتواترین سخن را بیان کرده. یک نگاهی به فهرست نهج‌البلاغه - که البته خود نهج‌البلاغه یک فهرست موضوعی ندارد - اما مؤلفانی که در این اواخر به خصوص، درباره‌ی نهج‌البلاغه چیز نوشته‌اند از جمله، کتاب بسیار پرارزش مرحوم استاد شهید مطهری، بنام سیری در نهج‌البلاغه، یک فهرست گونه‌ای از مضامین نهج‌البلاغه را آن‌جا ایشان ذکر کردند، یک نگاه به این فهرست نشان می‌دهد که این کتاب چقدر چند بعدی و چند جانبه است و این واقعا یک شگفتی است. در همه‌ی بخشهایی که برای یک انسان کامل و برای یک جامعه‌ی انقلابی کامل، لازم و ضروری است نهج‌البلاغه بهترین و وافی‌ترین مطالب را ارائه می‌دهد و چرا اینجور است؟ زیرا که نهج‌البلاغه نموداری است از اسلام و اسلام آئینی است همه جانبه و انسان که موضوع اسلام هست و محور اندیشه‌ی اسلامی و ایدئولوژی اسلامی است، یک موجودی است چند جانبه. 13/02/1359. البلاغه 64 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 رساله «عليّ (ع) فوق العبقريّات» چگونه نوشته شد؟ این رساله در مورد شخصيت حضرت علي امير‌المؤمنین(ع) است. علامه محمدحسین آل کاشف الغطاء دیدگاههای تقریبی داشت و مورد اعتماد اندیشمندان اهل سنت بود. زمانی نگارش تراجم خلفاي اهل سنت با عنوان «عبقريات» توسط برخي از اهل مصر شايع شده بود وکتابهایی مانند عبقریة صدیق, عبقریة عمر وعبقریة عثمان نوشته شده بود. در این زمان تلگرافي مفصل نيز به مرحوم محمدحسین آل‌کاشف‌الغطا ارسال کرده‌ و از وي خواستند که کتابي با عنوان «عبقرية الإمام علي‌بن‌أبي‌طالب» بنويسد و تعهد کرده بودند که در اسرع وقت به چاپ مي‌رسانند. امّا ايشان اين درخواست را رد میکند و به آنان مي‌نويسد: «نوشتن در باره چنين شخصيتي از توان من خارج است» سپس مقاله "علي فوق العبقريات" را به نگارش در آورده و در آن ضمن شرح ماجرا، به فضايل بي‌نظير حضرت اشاره مي‌کند و مي‌نويسد: «اگر آن اشخاص عبقري باشند اميرمؤمنان (عليه السلام) فوق عبقريات هستند.» این رساله در مجله العدل به چاپ رسیده است. البلاغه 65 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵اضافه تشبیهیه 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نازع اللّه رداء الجبريّة، و ادّرع‏ لباس التّعزّز، و خلع قناع التّذلّل ، قاصعه# حضرت در خطبه قاصعه و در مورد ابلیس می فرمایند: ابلیس با خداوند در لباس عظمت و بزرگی جنگید و جامه کبر و بزرگی بر تن کرد و پوشش فروتنی و تواضع (در برابر خداوند) را از روی خود دور افکند. 🌹 نکات زیبایی شناختی : 1️⃣ تشبیه خودبه‌‌خود مقتضی مغایرت مشبه و مشبه‌به است اما اسلوبی است که بر اتحاد ادعایی مشبه با مشبه‌به دلالت می‌کند و تصویری از اتحاد مشبه‌ با مشبه‌به در پیش چشم مخاطب خلق می‌کند. به عنوان مثال به جای اینکه امنیت را در آرام‌بخش بودن به گهواره‌‌ای تشبیه کند که موجب آرامش کودک است، می‌گوید: «گهواره امنیت» (علی علیه السلام: یا من أرقدنی فی مهاد امنه وأمانه)! 2️⃣حضرت در این تعبیر کوتاه (نازع اللّه رداء الجبريّة، و ادّرع‏ لباس التّعزّز، و خلع قناع التّذلّل‏) از سه اضافه تشبیهیه استفاده می کنند و زیبایی تشبیه را دو چندان می کنند. الف. رداء الجریة : رداء عظمت. ب. لباس التعزز : لباس بزرگی. ج. قناع التذلل : پوشش ذلت. در تمامی این موارد مضاف، مشبه‌به و مضاف‌الیه، مشبه است. 3️⃣فعل «ادّرع» به معنای پوشیدن لباس آهنین است. یعنی لباسی که به سختی پوشیده می شود ( تاج العروس) از طرفی هم «التعزز » به باب تفعل رفته که به معنای تشبه به عزت است و در حقیقت عزتی در کار نیست (تاج العروس). لذا در هر دو تعبیر اشعار به این معناست که این لباس عزت با ابلیس سازگاری ندارد. 4️⃣کسی که احساس فروتنی می کند، روی خود را می پوشاند. تعبیر «قناع التذلل» هم لطافت معنایی خاصی دارد. قناع یعنی چیزی که با آن سر و صورت را می پوشانند. حضرت می فرمایند: ابلیس پوشش ذلت و فروتنی (درمقابل خداوند) را از روی خود برداشت. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 68 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵ما كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ هر فریب‌خورده‌ای را نباید سرزنش کرد. ✍️ظاهرا این جمله را در آستانه جنگ جمل درباره سعد بن ابی‌وقاص، عبدالله بن عمر، اسامه و محمد بن مسلمة و ... که از همراهی با حضرت در جنگ سرباز زدند، فرموده است. ✅محقق شوشتری گفته است منظور از اینکه هر مفتونی را نباید عتاب کرد، این است که: هرکس واقعا به وسیله ابزارهای فتنه‌گران گمراه شده باشد، می‌توان با عتاب او را به خود آورد اما کسی که خودش خودش را به گمراهی انداخته، با هیچ عتابی نمی‌توان او را به راه آورد(بهج الصباغة). از این رو عتاب چنین کسی "عتاب هدررونده" است و امیرالمؤمنین علیه السلام چنانکه در نامه 31 نیز فرموده‌اند به طور کلی چندان علاقه‌ای به عتاب و هشدار دادن این و آن ندارند (فَكَانَ إِحْكَامُ ذَلِكَ عَلَى مَا كَرِهْتُ مِنْ تَنْبِيهِكَ لَهُ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ إِسْلَامِكَ إِلَى أَمْرٍ لَا آمَنُ عَلَيْكَ بِهِ الْهَلَكَة: نصیحت و راهنمایی درست تو، با اینکه علاقه ای به هشدار و عتاب ندارم، از رها کردن تو در مسیری که نگرانی از هلاک وجود دارد، بهتر بود ) ↩️با این حال به نظر میرسد، علت عدم عتاب فتنه زدگان منحصر در این مطلبی که محقق شوشتری بیان کرده، نباشد. البلاغه247 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵راز «توصیف دقیق علی از پیامبر ص» از منظر ابوجعفر نقیب نهج البلاغه از خطبه هایی است که امام علی ع در آن به ص پرداخته است. ابن ابی الحدید از توصیفات دقیق و عمیقی که در سراسر نهج البلاغه بویژه این خطبه درباره پیامبر ص ارائه شده، انگشت به دندان شده و به نزد استادش رفته و این حیرت خود را با او در میان نهاده و پاسخ‌های شگفت آوری از او شنیده است. شرح گفتگوی با استادش را به نقل از خود او (ج7 ص 173 و 174) در اینجا ⬇️⬇️بخوانید: ✍️«از اباجعفر که مردی منصف و دور از هوس و بی تعصب بود، پرسیدم: من سخنان را دیده‌ام و خطبه‌هایشان را خوانده‌ام اما ندیده‌ام که هیچکدام از آنها بتواند مانند این مرد (علی ع) پیامبر ص را به عظمت توصیف کند یا مانند این مرد مردم را سوی پیامبر ص دعوت کند!! ... 📢ابوجعفر گفت: 👈اصلا صحابه‌ی دیگر، کلام منسجمی داشته‌اند که بتوان از آن فهمید چگونه ص را توصیف کرده‌اند؟! اصلا آیا از آنان چیزی جز مشتی کلمات شتابزده و سطحی که هیچ معنایی ندارد، برجای مانده است؟!❗️ 🔷علی ع نسبت به پیامبر ایمانی قوی، باوری عمیق و یقینی قاطع و استوار داشت!! افزون بر این، علی ع به خاطر اینکه پیامبر ص با او نسبت داشت، او را تربیت کرده بود و از بین همه صحابه او را برگزیده و به خودش اختصاص داده بود، شدیداً به پیامبر مهر می‌ورزید. 🔵 علاوه بر اینها علی ع و پیامبر ص نفس واحدی بودند در دو جسم، پدرشان یکی بود(ابوطالب هر دوی آنها را بزرگ کرده بود)، خانه‌شان یکی بود اخلاقشان مثل هم بود بنابراین علی ع وقتی پیامبر ص را توصیف می‌کرد در حقیقت خودش را توصیف می‌کرد و وقتی به سوی پیامبر ص دعوت می‌کرد در حقیقت به سوی خودش دعوت می‌کرد....» «این جا» را نیز ببینید. ، شماره12 ص https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله چند کلام از امیرالمؤمنین علیه السلام برای سرباز شهیدی که در مرز یخ زد فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِیَّةِ وَ زَیْنُ الْوُلَاةِ وَ عِزُّ الدِّینِ وَ سُبُلُ الْأَمْنِ وَ لَیْسَ تَقُومُ الرَّعِیَّةُ إِلَّا بِهِم ثُمَّ لَا قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلَّا بِمَا يُخْرِجُ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِي يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ وَ يَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فِيمَا يُصْلِحُهُمْ وَ يَكُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ سربازان به اذن الاهی دژهای محکم مردم، زیور حاکمان، عزت دین و راه (رسیدن به) امنیت هستند. کار مردم فقط به سبب آنان قوام می‌یابد. البته نظام و آسایش سربازان وابسته به سهمی است که خداوند برایشان از بیت المال قرار داده تا بتوانند به وسیله آن در برابر دشمن قوت و اقتدار بیابند و در تأمین نیازهایشان بر آن تکیه کنند. (نامه 53) ✍️در ادامه‌ی نامه نیز فرموده است: کار سربازان و مالیات دهندگان فقط با تدبیر و برنامه‌ریزی و بودجه‌ریزی متولیان دیوان محاسبات و کاتبان و قضات به سامان می‌رسد. (ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِهَذَيْنِ الصِّنْفَيْنِ إِلاَّ بِالصِّنْفِ الثَّالِثِ مِنَ الْقُضَاةِ وَالْعُمَّالِ وَالْکُتَّابِ، لِمَا يُحْکِمُونَ مِنَ الْمَعَاقِدِ، وَيَجْمَعُونَ مِنَ الْمَنَافِعِ) 🔻هرچند مقاومت، ولایت‌پذیری، میهن‌دوستی و وظیفه‌شناسی مرزبانانی که در مرزهای شمال غرب یخ زدند و یکی از آنها به فیض شهادت رسید، هنوز ارزشمندترین و قابل اتکاترین سرمایه این کشور است و جایگاه آنان در نزد خدای متعال جایگاه کم‌نظیری است اما سوال مهم این است که مگر تدبیر کافی برای لباس گرم مناسب و لوازم گرمایشی کافی انجام نشده بود؟ سربازی که باید دژ مردم و زیور مسئولان باشد، امکانات اولیه گرمایشی در اختیار داشت یا نداشت؟ 🔻شایسته بود نمایندگان مجلس، دادستان، سازمان بازرسی و ...(نظارت کنندگان که الحمدلله کم نیستند) از ابزارهای نظارتی خود برای مؤاخذه و بررسی قصور احتمالی مقامات مسئول و پاسخگوسازی آنان بهره بگیرند! راستی این روزها کنشگران فجازی کجا بودند؟ گویندگان مذهبی، ائمه جمعه و ... کجا هستند؟ کاش پیکر مطهر آن شهید مرزبان هم مورد تمرکز هشتگ‌های مجازی و لایک‌های اینستاگرامی و فریادهای خطیبان قرار می‌گرفت و نظارتها و مؤاخذه‌ها نیز جان می‌گرفت! https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵ساختار نحوی دشوارنما وَ إِنَّ أَحَبَّ مَا أَنَا لَاقٍ إِلَيَّ الْمَوْتُ خطبه 180 برای من، محبوب‌ترین چیزی که مایلم ببینمش، مرگ است. ✍️تحلیل ساختار نحوی این جمله به نظر یکی از شارحان بزرگوار نهج البلاغة، غریب یا دشوار آمده چندانکه این جمله را محرف و متن صحیح را « و إنّ أحب ما أنا لاقيه الموت» برشمرده است. وی درباره این جمله نوشته است: «و إنّ أحبّ ما أنا لاق إليّ الموت» هكذا في النسخ، و كأنّه محرف: (و إنّ أحب ما أنا لاقيه الموت). (بهج الصباغة 10/568) 🔻به نظر می‌رسد غرابت و مشکلی در متن وجود ندارد. تنها چیزی که غریب به نظر می‌رسد حرف جر «إلیّ» است که تعلق آن به جمله «أنا لاق» دشوار به نظر می‌رسد. این حرف جر را هم اگر متعلّق به «احبّ» بدانیم (یعنی محبوبترین در نزد من) دیگر مشکلی باقی نمی‌ماند. 6 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵ترجمه کلمه «خُطه» کلمه «خُطّة» در خطبه 93 در توصیف فتنه بنی‌امیه به کار رفته است: «فَإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ مُظْلِمَةٌ عَمَّتْ خُطَّتُهَا» ✍️خلیل درمعنای خطه نوشته‌ ا ست: « الخُطَّةُ: شبه القصة» (العین)، ابن‌منظور نوشته است: «الخُطَّةُ، بالضم: شِبْه القِصَّة و الأَمْر» زبیدی نیز نوشته است: «و الخُطَّةُ: الإِقْدَامُ على الأُمُورِ، يُقَال: جاءَ و في رَأْسه خُطَّة؛ إِذا جَاءَ و في نَفْسِه حَاجَةٌ و قد عَزَم عَلَيْهَا» از مجموع داده‌های لغوی برمی‌آید که کلمه «خطة» معنایی نزدیک به معنای کلمه «برنامه» یا «راهبرد» د اشته باشد. ✅ بر این اساس، منظور از جمله «عمّت خطّتها» این است که فتنه‌گران بنی‌امیه برنامه‌ای فراگیر برای همه شئون جامعه دارند. مترجمان نهج‌البلاغة غالبا ترجمه دقیقی از این کلمه به دست نداده‌‌اند. 🟡کابرد دوم کلمه «خطة» در نهج البلاغة در خطبه 72 نیز در دعا برای پیامبر آمده است: « اللَّهُمَّ ...وَ اجْزِهِ مِنِ ابْتِعَاثِكَ لَهُ مَقْبُولَ الشَّهَادَةِ مَرْضِيَّ الْمَقَالَةِ ذَا مَنْطِقٍ عَدْلٍ وَ خُطْبَةٍ فَصْل‏» که در برخی نسخه‌ها به جای کلمه «خُطبة» کلمه «خُطّة» به کار رفته است که احتمالا در معنای دیگری غیر از «برنامه و راهبرد» به کار رفته است. ،‌ شماره 79 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵ادعای شرک ابوطالب علیه السلام در بوته نقد ❌در ذيل کريمة «ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكينَ وَ لَوْ كانُوا أُولي‏ قُرْبى‏...» (التوبة:113) روایتی را صحیحین آورده‌اند که مضمونش چنين است: هنگام وفات حضرت ابوطالب، پيامبر بر بالين او حاضر شد و به او فرمود: عموجان، بگو لا اله الا الله تا با اين سخنت در نزد خدا به نفع تو احتجاج کنم ... ولي ابوجهل که در نزد او بود به او گفت: «ابوطالب، آيا می‌خواهی از آئين عبدالمطلب روي بر‌گرداني؟» و بدین ترتیب نگذاشت ابوطالب در لحظات آخر ایمان بیاورد!!! پيامبر فرمود: مادامي که مورد نهي خداوند قرآن نگيرم براي تو استغفار خواهم کرد... ولي اين آيه نازل شد و جلوی استغفار پیامبر برای ابوطالب را گرفت!!(بخاري ج 2 ص 87) ☑️بر اساس تحقیقی که آیت‌الله معرفت ره در کتاب التمهید (ج 1 ص 249) انجام داده‌اند، حضرت ابوطالب سه سال پیش از هجرت وفات یافته و این آیه نه سال پس از هجرت (یعنی 12 سال بعد از وفات ابوطالب ع) نازل شده و هیچ ربطی به وفات حضرت ابوطالب ندارد. 💡 بگذریم که دلایل فراوانی بر نیز وجود دارد. ادامه دارد ، شماره 52 وفات حضرت https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵الزامات جهاد تبیین در عصر سیطره رسانه‌ای جبهه باطل امام حسن علیه السلام درپاسخ به سوال معاویه درباره چیستی مروت فرمود: «...فَقَالَ: حِفْظُ اَلرَّجُلِ دِينَهُ وَ قِيَامُهُ فِي إِصْلاَحِ ضَيْعَتِهِ وَ حُسْنُ مُنَازَعَتِهِ وَ إِفْشَاءُ اَلسَّلاَمِ وَ لِينُ اَلْكَلاَمِ وَ اَلْكَفُّ وَ اَلتَّحَبُّبُ إِلَى اَلنَّاسِ.» ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️عصر معاویه، عصر سیطره رسانه‌ای جبهه باطل است. در شرایط پس از صلح امام حسن علیه السلام، معاویه فرصتی به دست آورده بود تا در فضای تهدید و تطمیع، طرفداران امیرالمؤمنین را تارومار کند و از سوی دیگر تبلیغات گسترده‌ای برای متهم کردن امیرالمؤمنین انجام می‌داد. دراین شرایط، از امام مجتبی پرسیده شد: شاخص‌های جوانمردی چیست؟ حضرت در پاسخ، به شاخص‌هایی اشاره کردند که به نظر می‌رسد افزون بر تناسب با شرایط آن روز،با شرایط امروز نیز متناسب است. 1) دین خودت را حفظ بکنی (اولین وظیفه در برابر سیطره جبهه رسانه‌ای دشمن). اگر خودت ایمان به حقانیت خودت را از دست بدهی دیگر هیچ امیدی به تو نیست! 2) وضع کار و معیشت خود را اصلاح کند (حفظ مقبولیت در نزد خانواده تا بتواند بر خانواده‌‌اش اثر بگذارد). 3) با کسانی که تحت تأثیر تبلیغات دشمن قرار گرفته‌‌اند، حسن منازعه داشته باشد، تا بتواند آنها را از دام فریب رسانه‌ای دشمن نجات دهد. 4) نرم‌گفتار باشد (تا بتواند کلامش را به جای رساندن به گوش مردم به قلب مردم نفوذ دهد). (لِينُ اَلْكَلاَم) 5) روابط خود را با مردم، عمیق و گسترده کند. برای رسیدن به این غرض، سه برنامه ارائه فرموده: «الکَفّ: خوددار باشد یعنی از کوره در نرود.» و «التَّحبُّب الی الناس: محبت خود را در قلب مردم جای دهد» و «افشاء السَّلام: با صدای رسا سلام بکند، به دیگران انرژی بدهد و آنها را از انفعال و سستی در برابر عملیات روانی دشمن، نجات دهد». البلاغه248 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵وظیفه قضات در برابر معترضان و مطالبه‌گران یکی از اوصاف قاضی تراز در نظام سیاسی امیرالمؤمنین علیه السلام این است که: «أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ» مراجعه مخالفان کمترین رنجش را در او ایجاد کند. (نامه 53 نهج البلاغه) ✍️از این‌که حضرت فرموده‌اند "مراجعه خصم کمترین رنجش را در او پدید آورد"، معلوم می‌شود که "مراجعه" باید یک عمل رنجاننده باشد. پس این پرسش به وجود می‌آید که «مراجعة» به چه معنایی است؟ ✅کلمه مراجعه از ریشه رجوع است. «رجع» در ثلاثی مجرد، متعدی است و اگر مفعولش «قول» باشد به معنای بگومگو و کشمکش است. در قرآن کریم در وصف دوزخیان آمده است: «يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ= یتلاوَمون= بگو مگو و کشمکش می‌کنند». با توجه به این‌که یکی از معانیِ باب مفاعلهْ کثرت است، همین کلمه وقتی به باب مفاعله می‌رود، معنای کثرت را به خود می‌گیرد و نیز غالبا مفعولش (قول) حذف می‌شود. ↩️پس مراجعه که همان ""مراجعة القول"" است، یعنی کثرتِ بگومگو و کشمکش. نتیجه نهایی اینکه: مراجعه، کار کسی است که خودِ قاضی را یا قول قاضی (=حکم قاضی) را قبول ندارد و هر روز میآید تا قول قاضی را به قاضی برگرداند یعنی حکم او را رد کند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ نکته1: معنای وضعی کلمه «مناقَضه»، سخن کسی را نقض کردن و با سخن کسی مخالفت کردن است. جالب این است که در زبان عربی کلمه «مناقضه»، معنای بسیار نزدیکی با کلمه «مراجعه» دارد و گاه مجازا به معنای «مراجعه» به کار می‌رود(تاج العروس ۱۰/۱۷۱) نکته2: در روایات توصیه شده است که مؤمن باید «جَمِيلُ الْمُنَازَعَةِ و كَرِيمُ الْمُرَاجَعَة» باشد. این توصیه نیز در حد مؤید نشان می‌دهد که "مراجعه" نیز مانند "منازعه" عملی است که خودبه خود مقتضی رفتارهای غیرکریمانه است. برای همین از مؤمن خواسته شده است که مراجعه را کریمانه انجام دهد. نکته 3: ظاهرا شارحان و مترجمان معنای کلمه مراجعه را در نامه 53 به دقت درنیافته‌اند! البلاغه249 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a