هدایت شده از نویسندگان حوزوی
#از_زبان_تاریخ
خسته تر و دلگیرتر از همیشه باید صفحاتی را در دلم ثبت کنم که پر است از بچه هایی که از دلهره میلرزند و از ترس گریه میکنند.
سنگین است به وزن بغض های مادرانی که در آتش و دود با جگرگوشه هایشان غزل خداحافظی زمزمه میکنند.
پدرانی که تن سرد فرزندانشان را در آغوش میکشند و فریاد میزنند.
کاش اسمم تاریخ نبود.
کاش اصلا چیزی به نام تاریخ وجود نداشت.
با چه رویی این صفحات را در اوج ادعا های حقوق بشرانه ، ثبت کنم.
گاهی نسیم خنکی ارام تمام آه های عمیق میشود و من هم نفس راحتی میکشم.
دلخوشم به این خنک ها
وقتی پیغام فریضه بودن کمک به مظلومانی بی پناه را ثبت میکردم، دروغ چرا من هم دلهره داشتم. نکند زمین بماند، نکند در ادامه این امر مجبور باشم بنویسم ؛ اما کسی اعتنا نکرد...
تصورش هم درداور بود.
چشم انتظار حرکت هایی بودم که تصورات خرابم را بشوید و ببرد.
چادرش را به سر کرد.
احساس خوبی به این یک دفعه چادر سر کردنش داشتم
و خدا خدای من که اتفاق خوبی رقم بخورد ... ؟!
بانوی ایرانی زیورش را از سرو گردن جدا کرد، در دست گرفت .
چشمانم از لابلای خاکستر و سیاهی ها برقی زد.
گویا امر رهبرش را میبینم که روی چشمش گذاشته و میرود.
نفس راحتی کشیدم و با افتخار نوشتم: بانوانی هستند که پیشتاز ولایت پذیری در امر واجب رهبراشان شدند تا به همه چشمان منتظر که قرنها نقاشیشان کرده ام ، اثبات کنند برای پذیرش ولایت امام زمانشان آماده اند.
«زهره ابراهیمی»
#مثل_خدیجه
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
«این پاییز فصل چیدن است»
شبهای پاییز؛ طولانی و کشدار شده است، و روزهای پاییزی ۱۴۰۳ درحال سپری شدن هستند. این فصل، شاخ و برگ درختان فراوانی را زرد و خشک کرده است. گویی پس از هر فصلِ پاییز قدرتی به زیبایی جوانه زدن امید نهفته است. درختان کهن و تنومندی برگهایشان یکی پس از دیگری زرین و خشکیده میشوند اما رَگ و ریشهها قرص و محکمتراند.
فصل،فصل چیده شدن است؛ فصل رسیدن به آرزویی ناب که در بسیاری مشترک است، فصل شهادت و برآورده شدن حاجات خدایی است. ابتدا؛ شهید اسماعیل هنیه سپس، شهید سید حسن نصرالله، و شهید یحیی السنوار و اکنون شهید هاشم صفی الدین و... آری! همه بزرگ مردان یک «شهید» قبل از نام مبارک آنها کم بود و حال، نامشان کاملتر و ماندگارتر از قبل خواهد شد.
و اما شهیده بانو کرباسی و همسرشان آقای عواضه، که چند روزیست به خیل عظیم شهدا پیوستهاند. بانویی ایرانی؛ که همسری فداکار و مادر مهربان پنج فرزند، شیرزنی که فرزندان خویش را به گونهای تربیت و پرورش دادهاند که پسر ارشدشان با رضایت تام و کامل به اراده پروردگار بابت، شهادت والدین خود خداوند را حمد و ستایش میکند و میگوید: «لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفسَاً إلا وُسعَهَا» ۲۸۶ بقره. تبریک باید گفت؛ به انتخاب این راه و منش و سلوک زندگانی و تبریک ای بانو، به داشتن این ذریه صالحه و پنج شاخه گُلی که برای اسلام پرورش دادهاید. الحق که چنین مادری نه تنها بهشت سزاوار اوست بلکه، شَهد شیرین شهادت نیز گوارای وجود پُرمهر و برکت او باد.
این پاییز نیز؛ با شهید و شهادت، تبریک و تسلیت گذشت اما، برکت این خونها نهال مقاومت و ایستادگی را پُربارتر و پُرثمرتر خواهد کرد. ای مردم ایمان نگه داشته و آگاه باشید تا قله راهی نیست، «وَ سَیَعلَمُ اَلَّذینَ ظَلَمُوا اَیَّ مُنقَلبٍ یَنقَلِبُون» ۲۲۷شعراء.
نصرٌ من الله و فتحٌ قریب و بشرالصابرین
✍🏻سیده ناهید موسوی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
«جنگ ارادهها»
این ایام؛ خبر از جنگ و خونریزی بسیار است. همین حوالی در نزدیکی ما جنگ روز به روز درحال گسترش میباشد. مردمان عادی اما، دست روی دست نگذاشتهاند و درحال ثبت حوادث در دفتر روزگار هستند. از نوشتن، تصویربرداری، مستند سازی،انواع کمک رسانی گرفته تا راه انداختن پویشهای زیبای همدلی و همبستگی، و اینگونه میشود که برخی با سلاح تیر و موشک به میدان میروند و برخی دیگر با سلاح قلم و روایت فریاد مظلومان را به گوش جهانیان میرسانند، ولی در اصل همگی به سلاح قوی و فناناپذیر «ایمان» مسلح هستند.
پاسخهای کوبنده و صریح به دشمنان غاصب داده میشود و شهیدانی در این راه تقدیم میکنیم در اینصورت، ما هم اکنون پای کار هستیم و هر کدام از ما با وُسع و توانایی خود میکوشیم تا مفید واقع شویم، حتی با بدرقه دعایی و صدقهای برای پیروزی رزمندگان و مبارزان اسلام، خود را سهیم در تقویت مقاومت میکنیم.
به حال خوش و پُر از امید به رضای پروردگار هموطنانم غبطه و درعین حال افتخار میکنم؛ به همسر بزرگوار شهیدی که با صدایی کوبنده، خرسندی و تسلیم دربرابر رضایت پروردگار را اعلام میکند و حاضر است که طفل شیرخوار و کودک خود را نیز در این راه فدا کند. حال و هوای بانوان همیشه درصحنه سرزمینم که قطعه قطعه سیم و زَر خود را در راه پیروزی جبهه مقاومت و نابودی دشمن با دو دستان خود میبخشند. و برای جوانان مرز و بوم میهنام که مردانه و مقتدرانه روز و شب درخدمت به مملکت خود از آسمان و زمین محافظت کردند و تمام قَد سینه سپر کردند تا خواب آرام شب، از ما گرفته نشود.
رشادت، دلاوری، مردانگی و غیرت، ایستادگی و مقاومت اینها صرفا واژگانی روی کاغذ و کلماتی جاری بر زبان نیستند. بلکه الطاف الهی هستند که همزاد مردان و زنان مسلمان در اقصی نقاط جهان شده و اکنون شاهد این قدرتمندیها هستیم. به مسلمانی و غیرت و عِرق برادری خود ببالیم، که در این جنگ ارادهها قطعاً پیروزی از آن جبهه حق خواهد بود.
نصرٌ من الله و فتحٌ قریب و بشرالصابرین
✍🏻سیده ناهید موسوی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
«عمه سادات»
💚🌱زینب، زینت پدر است.زینب میوه دلِ حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) بود. زینب یار با وفای برادر خود حسین علیه السلام شد و عمهای بینظیر و ستودنی برای سادات.خط به خط، از کرامات و صبوری بیکران ایشان را که میخواندم درکِ عظمت و بزرگواریشان بیش از پیش برایم سختتر میشود. حمد و ستایش خدایی را که چُنان نیکو خصالی را آفرید و محترم ساخت.
💚🌱عمه سادات؛ به صبر معنا بخشیدند نه صبر به ایشان، از همان وقتی که داغ روزگار و سختیهایش نتوانست کمر همت وی را خمیده کند. تکیهگاه و عَلم شدند تا بیپناهی و غربت جگرگوشههای خود را تسکین دهند، و رسالت جد بزرگ خود و برادرشان حسین(ع) را از کربلا تا شام به گوش جهانیان برساند.
💚🌱عمه سادات؛ اشکهایش را درون خود فرو میریخت تا اینگونه به او قدرت ببخشند و با صدایی رَسا، کاخ یزید را متزلزل میکرد تا برای تاریخ ثابت کند که جز زیبایی چیز دیگری ندیده است. چشمان بانوی صبر، درد و رنجهای فراوانی را تحمل کرده است اما، صبورانه و به دور از بی تابی امام زمان خود؛ یعنی امام سجاد علیه السلام را تیمار کردند. و پا به پای اُسرا در کربلا آنها را در آغوش گرم خود پناه دادند.
💚🌱زیبایی آسمان دمشق مدیون وجود مبارک و نازنین شماست، بانوی با فضیلتی همچون شما، به آن دیار اعتبار و شهرت بخشیدند. قُبه و بارگاه مُنور زینبی، آغوش گرمی برای هر دلشکسته و مظلومی در عالم است. گرچه در این ایام، زینب گونه زیستن را در عُمق وجود مادران و دختران غزه و لبنان میبینیم اما صبر عمهِ سادات چیزی جز زیبایی مُطلق نیست.
نصرٌ من الله و فتحٌ قریب و بشرالصابرین
✍🏻سیده ناهید موسوی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
«مرز خیر و شر»
همگی انسانها لاجرم دوران کودکی و بعد از آن نوجوانی، جوانی و سپس بزرگسالی را طی میکنند. چندی پیش، جملهای شنیدم که میگفت: «آدمها در بزرگسالی همانگونه با کودکان اطراف خود برخورد میکنند که دوست داشتند با آنان برخورد شود.» میزان درستی یا نادرستی این جمله شاید مشخص نباشد اما؛ درون همه انسانها خیر و نیکی ذاتاً نهادینه شده است همانطور که شر و پلیدی. پس مهرمندانه زیستن توأم با عشق را الگوی زندگی خود قرار دهیم.
مدتهاست که کودکان قد و نیم قد اطراف خود را که میبینم، ناخودآگاه مظلومترین کودکان عالم و تاریخ بشریت یعنی غزه به ذهنم میآید. کودکانی که تصاویر و صحنههای دلخراش آنان در جنگ علیه بشریت چهارستون تن آدمی را بلرزه در میآورد. هر کودکی از نزدیکان خود را آن لحظه که به آغوش میکشم و به بازیهای گروهی آنها خیره میشوم، حقیقتاً امنیت و آرامش مطلق آنان باعث شکرگزاری است.
بازی، تفریح، خوراکی، مدرسه و... اینها و البته مهر والدین، امنیت و آرامش ملزومات یک زندگی برای کودکان است، کودکانی که دنیای آنها تنها با سرگرمی و تفریحی خلاصه میشود، اما در غزه بیش از دوازده هزار دانش آموز شهید شدهاند و مدارس فراوانی طی این یکسال کاملا ویران شده است. جانسوز است قِصهی کودکانی که دنیای کودکانه و شاد آنان خیلی زود به پایان میرسد.
خبرها از همدلی در جای جای کشورم برای کمک و یاری رساندن به مردم غزه و لبنان حکایت دارد. برای تأمین لباس گرم، شیر خشک و... خیر و عمل صالح همراه همدلی و ایثار خیلی زودتر منتشر میشود. بگذار برای تسکین دردهای اندکی از این مردمان، آنگونه رفتار کنیم که مهر و محبت جای خود را به شر و سنگدلی بدهد.
نصرٌ من الله و فتح قریب
✍🏻سیده ناهید موسوی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
.
«بَر دین محمد(ص)»
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
الم(۱) غُلِبَتِ الرُّومُ(۲) فِی اَدْنَی الارْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُون(۳)»...
سوره مبارکه روم و آیههای نورانی آن نازل شد؛ «رومیان در نزدیک این سرزمین مغلوب گشتند، و هم آنها از پس مغلوب شدنشان به زودی درطی چند سال غالب میشوند.»...
قِصه از پیامبری؛ در شبه جزیره عربستان و دعوت به یکتاپرستی آغاز میشود.و درپی آن نامهای به پادشاهان ایران و روم مینویسد و آن دو را به دین مبین اسلام فرا میخواند.گرچه خسروپرویز، شاه ایران نامه رسول خدا (ص) را پاره میکند ولی قیصر روم به نامه پیامبر احترام میگذارد. مسلمانان دوست داشتند رومیان، که به پیامبر و رسالت آن احترام قائل شدند پیروز شوند. ولی آنان شکست خوردند و مسلمانان از این حادثه ناراحت شدند. سپس خداوند با نزول آیات به مسلمانان بشارت داد که اگرچه رومیان شکست خوردند، ولی در آینده نزدیک پیروز خواهند شد و آن پیروزی سبب شادی مؤمنان خواهد گشت.سختی راه در ابتدا با تبلیغ دین و اثبات پیامبری و برانگیخته شدن از سوی خداوند است. داستان رسالت و ابلاغ دین اسلام برای مردمی بُت پرست و جاهل، ماموریت آسانی نیست. آن هم برای پیامبری اُمّی که از جهل و انکار رسالتاش توسط مردم از شهر تولد خود مکه به یثرب مهاجرت کرده بود.
آن دوران یهودیت و مسیحیت دو دین غالب در حکومتها بودند. واژه مسلمان اما، تازه و نو بود،و البته همانقدر خطرناک و غیرقابل تحمل برای دیگر ادیان، زیرا آنان نگران تاج و تخت، ثروت و سلطنت خود بودند. هراکلیوس امپراتور روم از پادشاهان آن زمان بود.شخصی که نامه دعوت به اسلام از طرف حضرت محمد (ص) را که توسط صحابه خوش سیرت و صورت یعنی؛ دحیه کلبی رادریافت کرد. 1400 سال و اندی از انتشار اسلام در سرزمینهای زیادی میگذرد و تعداد مسلمانان در جهان بیشمار است. و دشمنان نیز روز به روز بر تعداد و تیزی شمشیر ظلم و ستم خود می افزایند. البته مسلمانان که جنگهای مختلفی را تجربه کردند به خوبی آگاه هستند، که با یک شکست مأیوس نشوند و در پیروزی و شکستها محوریت توحید را بخاطر بسپارند.
اسلام در این برهه از تاریخ درحال امتحان الهی است. ماشین نسلکشی در کشورهای همسایه بیش از یکسال است که متوقف نمیشود. تلاش وهدف اصلی دشمن سوزاندن ریشه اسلام و وحدت مسلمین است. دشمن گذشته و اکنون مشترکاتی را دنبال میکند؛ و آن توقف انتشار اسلام و کاهش جمعیت مسلمانان در جهان است زیرا، مصالح و منافع سرمایه دارن و خون آشامها در خطر قرار میگیرد و آنها به ناچار از خشم و تهیدستی، مرتکب به چنین جنایاتی علیه کل بشریت میشوند. پرچم فلسطین در مدائن مختلف و موقعیت های حساس اجتماعی،علمی و سیاسی برافراشته میشود.همانگونه که مبلغان به سختی و مشقت، با ترس از مرگ و گرسنگی دین اسلام را به جهان معرفی میکردند. حال دفاع از مظلومان و مخابره اتفاقات و تحولات با شهادت خبرنگاران و اهالی رسانه صورت میگیرد. و فعالیتها جهت رسوایی دشمنان با مواجه سردمداران و احزاب سرکوب میشود.در هرحال جامعهی ایمانی نباید تنها به درون خود بنگرد، بلکه باید نسبت به حوادث تلخ و شیرین سایر ملل نیز عکس العمل نشان دهد. بسیاری از افراد پیکار دفاع از حقوق زنان و کودکان مظلوم عالم، یعنی غزه و لبنان را جهانی کردهاند و چفیه پوشان خود را سپر انسانیت میکنند. و در آخر؛ پیروزی و نصرت جبهه حق وعده خداوند است؛ «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون إن کنتم مؤمنین» آل عمران، ۱۳۹.
✍🏻سیده ناهید موسوی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
.
انتشار یادداشت سرکار خانم سیده ناهید موسوی در سایت خبرگزاری حوزه
به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، سیده ناهید موسوی، نویسنده و پژوهشگر حوزوی در یادداشتی آورده است:
سالها قبل تعبیر زیبایی از استاد اخلاقم درمورد امام و امت شنیده بودم. میگفتند: «وجود یک امام و رهبر ضروری است و امام امت را به کعبه تشبیه کردند که مردم دور تا دور امام خویش طواف و از ولیامر خود اطاعت میکنند همانطور که بلاتشبیه، مسلمانان پیوسته طواف کعبه مقدس را میکنند باوجود امام نیز مردم طواف رهبر و امام زمانه خویش میکنند.»...
🔗ادامه متن در لینک خبرگزاری حوزه
https://hawzahnews.com/xdgGH
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
«پایبند به قلب وطن»
بانویی جوان و بیحجاب بود. پسر کوچکاش با چشمانی اشک آلود به مادر زل زده بود. معلوم است که از مسیحیان اهل بیروت و البته از دوست داران سید حسن نصرالله است. با گریه تندی و نالهای سوزناک مقابل دوربین و خبرنگار، از داغ شهادت پدر اُمت خویش سخن میگفت. گویی عزیزی عزیزتر از جان خود را از دست داده بود که چنین از درد به خود میپیچید.
دلم برایش سوخت؛ موهای تنم از زجه زدن او سیخ شدند. غبطه خوردم به معرفت و اخلاصی که دارد، و بغض کردم از دردی که برایم غریبه نبود، برایشان پدری میکرد فارغ از دین و مذهبشان، از ساکنین صیدا و صور، یا ضاحیه و بعلبک همگی فرزندان یک پدر بودند. اصلا همه میدانند که پدرها؛ فرزندان خود را با هرشکل و شمایلی دوست دارند.
کل شهر نه همه ملت، با نام پدر قسم یاد میکردند و سینههای خود را برای مقاومت و خاک وطن سپر کرده بودند. گرچه ستون خانههایشان بعد از شهادت پدر فروریخته شد اما، سَرخم نکردند و به یاد آموزههای پدر براساس ایمان و مبارزه برای حق عمل و ایستادگی میکردند. دشمن ضعیف و سستتر از چیزی بود که مقابل ایمان و تقوای مردم لبنان شکست نخورد. بلاخره روسیاه و مغلوب صحنه را رها کرد و پا به فرار گذاشت و لبنان با همه زیباییهایش از جای جای وطن، آغوش گستراند و دوباره قویتر به زندگی لبیک گفت.
و به این شهر سوگند میخورم
و تو ساکن در این شهر
و سوگند به پدر، و فرزندانی که پدید آورد
که انسان را در رنج آفریدهییم...
*سوره بلد
✍🏻سیده ناهید موسوی
روایت نویسی: لبنان و مقاومت
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
این سن برای مادر شهید شدن، طاقت و توان چند برابر می طلبد. توانی که دیگر ته مانده هایش روی تخت و با ویلچر دارد صرف می شود.
مادر جوان که شهید می دهد ، قبلش محکم است. جان و روانش قرص است. دستش اگر بلرزد از دلتنگی است و پایش اگر سست شود از داغ است.
این مادر که انگشت هایش لای دانه های تسبیح می چرخد و قدم هایش می لرزد ، برای یک داغ عمیق، دیگر جان و توانی ندارد.
با اشکهایی که روی صورت چروکیده اش می غلتید ما هم گریستیم.
بارها آرزو کرد کاش قبل از پسرش رفته بود.او که پشتش خمیده و شانه هایش تکیده ، چگونه می تواند بار این نبودن را با خودش راه ببرد.
مادر شهید شدن، در این کهولت عمر بیش از دلتنگی و حسرت و ناامیدی، درد زنده ماندن هم دارد.
یا حضرت ام البنین
شما هم این درد را تاب به جان کشیدید. آن هم برای چهار پسرتان...اما همیشه اسم حسین بر لب داشتید.
نام حسین آرامش بخش همه ام البنین های تاریخ ماست.
و باز یاد آن شعر بی نظیر محمد مهدی سیار در کتاب «رودخوانی»:
گفته بودم جان تو و حسین، پسر...
✍مریم_قربانزاده
https://eitaa.com/khane_8
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
.
«رویدادهای زمانه»
✍🏻سیده ناهید موسوی
خدایی که برای ما خدایی میکند، گاهی زمان و زمین را بهم میدوزد تا از نهایت شادی و خوشحالی گریه شوق را تجربه کنیم و گاهی هم طعم سختی و عُسر را برایمان مقدر میسازد و همانند ذغالی که با فشار و تحمل فراوان صیقل خورده و الماسی گرانقدر و باارزش باشیم، تا بهای ما گزاف و حتی با مادیات این دنیا قابل شمارش و محاسبه نباشد.
یاد روزهای باشکوه و غرورآفرین فلسطین افتادم، همان ایامی که مردم در خیابانها از خوشحالی طوفان الاقصی شیرینی پخش میکردند و کام تک تک آنها شیرینِ شیرین بود. شاید تمام حوادث پُرسرعت روزگار از همان طوفان آغاز شد، و اکنون که به احوالات منطقه نگاهی میاندازیم دوستان و دشمنان یعنی حق و باطل همگی مشخص میشوند.
از مقاومت و رشادتهای حماس و مقاومت، همان کافیست که با از دست دادن فرماندهان و هموطنانی که شهدای آنان در غزه به ۴۵ هزار و ۵۴۱ نفر افزایش یافته است و کودکان معصومی که همچون فرشتگان از سوز سرمای طاقت فرسا درحال جان باختن هستند و تا به امروز شش طفل به آسمان پَرکشیده است اما با این حال، سَرخم نکرده و مقاوم است. خلاصه که دردهای غزه و مسلمانان در این ایام روبه افزایش است، ویدیوی مدیر بیمارستان کمال عدوان آقای «حسام ابوصفیه» را که نگاه میکردم که همچون شیرمردی دل به دریا زده و یک تنه ایستادگی میکند.
این روزها که منطقه ناخوش احوال است و کلمات یک پُست من را به فکر فرو میبرد با این شرح که: «سوریه جوی خون است.» با سقوط دولت اسد و تسلط اشرار به این کشور، مردم کشور همسایه ما به بدترین شکل ممکن مورد اهانت و ضرب و شتم قرار میگیرند و مردمان علوی تبار به ناحق و به جرم ثابت نشده کشته میشوند. با این اوصاف اما، دلم برای حرم بیبی حضرت زینب (س) و رقیه خاتون (س) بیش از همه چیز بیتابی میکند.
حتی اگر جولانیِ داعشی اکنون در سوریه جولان بدهد و از طرفی دیگر نتانیاهوی اسقاطیلی صاحب خانهِ عنکبوتی سعی کند با سلاح سرما و قحطی به نسلکُشی تاریخی خود ادامه دهد، بازهم میگوییم «حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ اَلوَکِیلْ» و یادمان باشد در طرفِ درست تاریخ، یمنیهای در صحنه حاضر ایستادهاند همانهایی که از تجاوز دشمن به تجمعاتشان جان تازهای میگیرند و پاسخی کوبنده میدهند، از ایران خود و فرمایشات رهبری که همچون نوری روشن، مسیر صحیح را به ما نشان میدهد نیز غافل نشویم.
ایکاش نظر روزگار از مسلمانان و کشورهای همسایه ما بازنگردد، و پاداش آوارگی، ویرانگری و از بین رفتن خانوادههای فلسطینی و دردِ تسلط کفار بر مردم سوریه با رویدادی که سراسر مملو از رضایت خداوند باشد رُخ دهد. بیشک مسلمانان همانند الماس میدرخشند و روسیاهی برای دشمنان آنان باقی میماند.
نصرٌ من الله و فتحٌ قریب
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
رویشهای چهل سالگی
میگویند آدمها وقتی به چهل سالگی میرسند، به یک بلوغ و پختگی کاملی دست مییابند. شاید این جمله بر نمایشگاه «چهل سال بالندگی» جامعه الزهرا هم صدق کند. ابتدا جا دارد از اولین جرقه شروع کنیم که مصداق جملهی از شما حرکت از خدا برکت میباشد. بله خانم امینی بانوی خیاط در شهر مقدس قم بودند و خانمهای محله برای دوخت و دوز به منزل ایشان مراجعه میکردند.
سوالی در ذهن او جرقه میزند که چرا بانوان دروس حوزوی نخوانند؟! همین سوال منجر شد که دیگر خانمها این موضوع را به همسران خود درمیان بگذارند و بانو امینی نیز با کمک و مشورت همسر خویش و یاری رساندن برخی از علمای وقت، مکانی به نام «دارُ الزهرا» مقرر کنند تا بانوان هم از نعمت تحصیل دروس حوزوی برخوردار شوند.
اما این حرکت برکات فراوانی به دنبال داشت. و جمعی پنج نفره از دختران آبادانی از استان خوزستان نیز به جمع خواهران دارُ الزهرا ملحق میشوند تا اولین هجرت علمی را رقم بزنند و در ادامه فعالیتها درسال ۱۳۶۳ با اقدامات بانو امینی و سایر علما تأسیس جامعه الزهرا سلام الله علیها کلید خورده شود.
یک حرکت هوشمندانه از یک بانوی با درایت خیاط، باعث شد تا مسیری برای ادامه تحصیل علوم دینی بانوان باز شود، و از یک حوزه علمیه درقم، اکنون و در آستانه چهل سالگی جامعه الزهرای قم چندین هزار مدرسه علمیه در سراسر کشور فعال شوند تا زنان نیز همگام با مردان روز به روز به دانش خود بیفزایند و سهمی در زمینه سازی ظهور آقا امام زمان «عج» داشته باشند.
✍🏻سیده ناهید موسوی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از مجله افکار بانوان حوزوی
«از جنس مادری»
ساکن چند محله آن طرفتر از خانه ما است. بانویی بسیار جوان که برای اولین بار قرار بود مادر شدن را تجربه کند، بلاخره دوقلوهای پسر و دختر به دنیا میآیند اما، طی عارضهای مادر بدحال میشود و چند روز بعد فوت میکند. این یکی از قصههایی بود که به محض شنیدنش یاد نوزادان و مادران غزه افتادم. من آن خانم را نمیشناختم و از مادران غزه نیز فقط روایت و گاهی تصاویری میبینم. اما احساس زنانگی و عشق به مادری را به خوبی درک میکنم، نه من بلکه تمام زنان جهان. به محض خبردار شدن درونم سوخت و داغدار شدم. خبر بَد زود میپیچید چند محله آن طرفتر و یا چندین هزار کیلومتر دورتر. خبرهای تلخ و تراژدی پشت سَرهم از غزه شنیده میشود. نوزادی بی مادر و یا مادری درسوگ فرزند خود و این قصه پُرغصه مدام درحال تکرار است.
نگرانم از روزی که این خبرها در این نقطه از زمان و تاریخ تکراری و بی اهمیت شوند. یک روز خانهای از به دنیا آمدن نوزادی تازه متولد شده، آباد میشود و ناگهان اندکی بعد یک خانه نه بلکه، یک آبادی عزادار میگردد. دشمن هرچقدر که غزه را بکوباند، اتصال فیزیکی و ارتباطی مردم این شهر شاید قطع شود اما اتصال روحانی و معنوی برقرارِ برقرار است.خودم اینجا اما، دلم به دردهای ریز و دُرشت غزه مشغول است.
از هم جنس خویش میگویم، از یک «زن» که در وطن خویش با تحمل درد و رنج گویی در غربت به اسیری گرفتار شده است. از زیباترین جمعهای دنیا، جمع میان «زنانگی و مادری» است. مادری دراصل یعنی عشق ورزیدن با تمام وجود خود بدون چشم داشت، این معانی اما برای غزه از بین رفته است در غزه اکنون، زن و یا مادر بودن یعنی عشق مطلق به وطن با چشم پوشی از تمام ناملایمات، همین!
✍سیده ناهید موسوی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI