eitaa logo
با شمیم تا شفق
251 دنبال‌کننده
478 عکس
63 ویدیو
5 فایل
شکوفه سادات مرجانی بجستانی ش.میم شفق یعنی سرخی شام و بامداد یعنی بعد از تاریکی روشنی است یعنی فلق یعنی امیدواری مادر دخترهای متفاوت دچار کلمات،نوشتن،کتاب‌و فیلم رشد یعنی از دیروزت بهتر باش در بله و تلگرام هم شعبه داره @shokoofe_sadat_marjani
مشاهده در ایتا
دانلود
📣ثبت‌نام ترم زمستان دوره «نویسندگی خلاق » در مبنا از همین حالا شروع شد🤩 🔻این دوره برای چه کسانی مناسبه؟ برای همه کسانی که به نوشتن علاقه دارند و دوست دارند در این راه قدم بگذارند.برای همه دوستانی که دستی بر قلم دارند. برای هرکسی که می‌خواد نوشتن رو جدی شروع کنه. 🔻پرداخت اقساط هم داریم؟ بله که داریم. توی سایت زمان زدن روی گزینه ثبت‌نام، گزینه اقساط رو هم فعال کنید. 🔻کجا ثبت‌نام کنید؟ اینجا: https://b2n.ir/w35269 🔻چطور درباره دوره بیشتر بدونید؟ روی لینک بالا بزنید و درباره سرفصل‌های دوره، نحوه برگزاری، ساعات کلاس آنلاین، استاد و استادیارها و... مفصل بخونید😊
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست ای که روزی دو عالم همه از چادر توست
به محض اینکه فهمیدم جام جم کتابی با موضوع معلولیت چاپ کرده بدون معطلی خریدمش برای خواندن‌اش اما خیلی عجله نداشتم از کنارش رد میشدم، میدیدمش، از کتابخانه بر میداشتم اما نمیخواندمش آخر تنها کتابی بود که نخوانده از بر بودم از وقتی چشم به این دنیا گشوده بودم تا همین لحظه که مینویسم معلولیت یقه ی یکی از عزیزان مرا گرفته است. پدرم بر اثر پنی سیلین تست نشده در دو سالگی دچار ناشنوایی شد و دخترم، به دلیل نامعلومی دچار تاخیر تکاملی است خیلی وقت پیش دنبال کتابی بودم که بتوانم از آن کمک بگیرم که چطور با کودک متفاوتم برخورد کنم کتاب خاصی که من دنبالش بودم هنوز نوشته نشده بود به این فکر افتادم که خودم بنویسمش اما من نویسنده نبودم حداقل خودم اینطور فکر میکردم که برای نویسنده شدن باید خیلی زیادخواند، تحقیق کرد و خیلی بیشتر نوشت. هنوز آن نویسنده ای که باید حق مطلب را ادا کند نبودم دوستی اما توصیه کرد که بنویسم و گفت برای چاپ شدنش کمکم می کند و من شروع کردم تا اینکه با مورد مشابه آنچه در ذهنم داشتم رو به رو شدم و بسیار خوشحال شدم که فردی آستین هایش را بالا زده و برای معلولیت نوشته است آن هم بسیار زیبا گرچه چیزهایی هست که نویسنده به ان اشاره نکرده است حالا دیروز "پروانه ها گریه نمی کنند" نوشته ی خانم مرضیه اعتمادی را تمام کردم احساس من موقع خوانش این کتاب درست همان حسی را داشت که در تمام تجربه ی مادری ام داشتم با روایت اول آنقدر اشک ریختم که احساس کردم آب شدم، تمام شدم، فرو ریختم و حالا یک نفر باید ذرات من را از لا به لای تار و پود فرش جمع کند. چه کسی را جز خودم داشتم؟! درست مثل روزی که گفتند دخترم نیاز به متخصص مغز و اعصاب دارد، مثل دفعه اولی که کار درمانی رفت و آنقدر جیغ کشید که با قلب ریش ریش شده مسیر سی کیلومتری از کار درمانی تا خانه را طی کردیم، مثل اولین باری که اگر اگر های این و آن از من یک متهم ساخت، مثل حرفای سنگینی که هنوز تحمل می کنم و هنوز زیر بار غمش زنده ام. چه کسی را داشتم جز خودم؟! خودم، خودم را مشت مشت جمع کردم روی هم ریختم و ادامه دادم درست مثل همه ی این سالها. روایت های بعدی را خواندم و جز در معدود مواردی اشک نریختم حتی بیشتر لبخند زدم درست مثل همه ی زندگی ام. نویسنده از عبارت "باید کدام دررامی کوبیدم" در تمام روایت هایش استفاده کرده است انگار قلب نویسنده همچون پروانه ای که در شیشه است خودش را هزار بار به دیواره های این حصار کوبیده است و هیچ دری به رویش باز نشده است. اگر با معلول سر و کار ندارید هم این کتاب را بخوانید تا حداقل با امثال منی که به قدر کافی شکسته اند بهتر برخورد شود خانم اعتمادی خیلی کوتاه برای شما می نویسم ممنونم که نوشتید. از طرف مادری که هنوز مامان، این کلمه ی جادویی، شگرف و عظیم را نشنیده است
گرچه با هیچ کسی بعد تو درمان نشدم خون دل خوردم و از عشق پشیمان نشدم
تو مکن تهدیدم از کشتن که من تشنه‌ی زارم به خون خویشتن گر بریزد خون من آن دوست ‌رو پای‌کوبان جان برافشانم بر او رقص و جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند چون جهند از دست خود دستی زنند چون رهند از نقص خود رقصی کنند می رسد آواز عشق از چپ و راست منطق الطیر سلیمانی کجاست مطربانشان از درون دف می‌زنند بحرها در شورشان کف می‌زنند تو نبینی لیک بهر گوششان برگ ها بر شاخه ها هم کف زنان
آقای ساعت ۱:۲۰ قهرمان ما شما به دعای آهوها معتقد بودی ما به دعای شما
هدایت شده از مجله مجازی واو
🗒️پینوکیو ۲۰۲۲ را از دست ندهید ✍️شکوفه‌سادات مرجانی ▫️بعضی قصه‌ها ساده به نظر می‌رسند اما در پسِ آن انبوهی از تفکر و روش زیست درست قرار دارد. یکی از این قصه‌ها «پینوکیو» است. داستان عروسک چوبی‌ای که به دست ژپتوی نجار ساخته شد و آرزوی «انسان‌شدن» داشت. تمنایی که برای تحققش باید راستگو، شجاع و فداکار می‌بود و اصول زیست در دنیا و تعامل با انسان‌های رنگارنگ را می‌آموخت. داستان پینوکیو می‌تواند روایتِی باشد از مسیر پر فراز و‌ نشیب بشریت که با چالش‌های مختص خودش طی می‌شود. ▪️اشاره به «دانایی کاذب» و «اعتماد به همگان» دو محور اصلی‌ای است که دستمایه‌ی ساخت فیلم شده تا برای ما تلنگری باشد از رنج‌ها و آسیب‌هایی که.... 🔄 شما می‌توانید متن کامل این یادداشت را در https://vaavmag.ir/2023/01/%d9%be%db%8c%d9%86%d9%88%da%a9%db%8c%d9%88-%db%b2%db%b0%db%b2%db%b2-%d8%b1%d8%a7-%d8%a7%d8%b2-%d8%af%d8%b3%d8%aa-%d9%86%d8%af%d9%87%db%8c%d8%af/ بخوانید. 🆔 @vaavmag 🔗 https://vaavmag.ir
. به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست نمی دانم چند نفر از ما قرار است از آل جلال برسیم به جلال آل احمد و روح جلال را در گور نلرزانیم. نمی دانم چند نفر از ما قرار است در مسیر کلمه باقی بمانیم و رشد کنیم. نمی دانم چند نفر از ما قرار است قلمی تاثیر گذار داشته باشیم و باری برداریم نه اینکه سر بار باشیم. نمی دانم چند نفر از ما قدر این نعمت را می دانیم و از آن بهره می‌بریم. نمی دانم چند نفر از این جمع باز همدیگر را خواهند دید و باهم در ارتباط خواهند بود. اما خوب می دانم آن چیزی که من در این چند روز با آن مواجه شدم یک تجربه‌ی بی‌بدیل بود که دوستش داشتم. یکی از اساتید داستان نویسی می‌گفت: اگر می‌خواهید یک داستان خوب بنویسید نباید به شخصیت های داستانتان رحم کنید فکر نکنید اگر به شخصیت داستان رحم کردید در حقش لطف کرده‌اید گره پشت گره، کشمکش پشت کشمکش برایش رقم بزنید. این را که شنیدم تازه انگار بیدار شدم. سرم را بلند کردم.به آسمان نگاه کردم و به خدا گفتم: خدایا تو خالق هر چیزی هستی و بهترین نویسنده‌ای که می تواند قصه‌ی من و تمام مخلوقات را بنویسد حالا بهتر می دانم گره‌ای هم اگر باشد همه از لطف توست. بابت تمام آنچه به من ارزانی داشته و بابت تمام آنچه از من ستانده‌ای از تو ممنونم و شکر گزارت دوستت دارم خدایی که از هر چیز به من مهربان‌تری
روز سوم. دوره آموزش داستان نویسی آل جلال. پایان ساعت دوم. مدرس:خسرو باباخانی. طرح درس: دیالوگ نویسی. خانم فردی(از مسئولین اجرایی دوره) : استاد ناهار هستید دیگه؟ استاد : نه، ماه طاووس منتظرمه. دیالوگ یعنی کوتاه، رسا، با اطلاعات پنهان و ارزشمند که در ذهن ماندگار می شود یعنی کم گوی و گزیده گوی چون دُر یعنی نگفته انگار هزار حرف گفته‌ای
. نشاط، عمر، مال و همه‌چیز تو را امتحان می‌کند. اگر از نشاطت استفاده کردی، خوب کردی! اگر نکردی وامصیبتا. اگراز جوانی و عمرت استفاده کردی که خوب. والا به شکلی این سرمایه را از تو می‌گیرند. مواعظ، آیت‌الله حق‌شناس رجب بر شما مبارک 🌱 @masture