شاخ خشکیم، به ما سردی عالم چه کند
پیش ما برگ و بری نیست که سرما ببرد
#وحشی_بافقی
#تک_بیتی
@beytolghazal
مردی ز کننده ی در خیبر پُرس
اسرار کرم ز خواجه ی قنبر پُرس
گر طالب فیض حق به صدقی حافظ
سر چشمهٔ آن ز ساقی کوثر پُرس
#حافظ
#رباعی
@beytolghazal
رفتن از عالم پر شور به از آمدن است
غنچه دلتنگ به باغ آمد و خندان برخاست
#صائب_تبریزی
#تک_بیتی
@beytolghazal
روزگاری ما هم ای گل چون تو یاری داشتیم
این چنین رسوا نبودیم اعتباری داشتیم
ما که امروز این چنین افتاده ایم از چشم خلق
روزگاری سر در اغوش نگاری داشتیم
ای که در فصل خزانم دیده ای با پشت خم
این زمستان را نبین ما هم بهاری داشتیم
#مهدی_اخوان_ثالث
@beytolghazal
از مهربان بودن، دلم دیگر پشیمان است
زخمی شدم، دور و برم صدها نمکدان است
دیروز میگفتم «محبت» قند یزد، اما
امروز میگویم که نه! چاقوی زنجان است
چاقوکش و جراح میدانند یک چاقو
گاهی بلای جان و گاهی منجی جان است
باهر ضعیفی مهربان بودم ولی افسوس
دیدم سلام برّه هم با گرگ یکسان است
اصلا چرا باید نترسم از ضعیفان؟ هان؟
وقتی لب کاغذ شبیه تیغ برّان است
فهمیدم اما دیر فهمیدم که «نادان» را
از هر طرف هم که بخوانی باز «نادان» است...
#محسن_کاویانی
#غزل
@beytolghazal
کسی دیوانه باشد کز سر کویت رود جایی
دل اینجا، دولت اینجا، مدعی اینجا، امید اینجا
#عالم_شیرازی
#تک_بیتی
@beytolghazal
دور از تو
فوارهی بیقرارم
پرپر میزنم
که از آسمان تهی
به خانهی اولم برگردم
#شمس_لنگرودی
#شعر_نو
@beytolghazal
اگر خطا نکنم، عطر، عطر یار من است
کدام دسته گل امروز بر مزار من است
گلی که آمده بر خاک من نمی داند
هزار غنچه ی خشکیده در کنار من است
گل محمدی من، مپرس حال مرا
به غم دچار چنانم که غم دچار من است
تو قرص ماهی و من برکه ای که می خشکد
خود این خلاصه ی غم های روزگار من است
بگیر دست مرا تا ز خاک برخیزم
اگر چه سوخته ام، نوبت بهار من است
#فاضل_نظری
#غزل
@beytolghazal