اگر به مُلــــک رســـیدی جفا مکن به کسی
که آنچه کاخ تو را خاک میکند ستم است
#فاضل_نظری
#تک_بیتی
@beytolghazal
از روز دستبرد به باغ و بهار تو
دارم غنیمت از تو گلی یادگار تو
تقویم را معطل پاییز کرده است
در من مرور باغ همیشه بهار تو
از باغ رد شدی که کشد سر مه تا ابد
بر چشم های میشی نرگس غبار تو
فرهاد کو که کوه به شیرین رها کند
از یک نگاه کردن شوریده وار تو
کم کم به سنگ سرد سیه می شود بدل
خورشید هم نچرخد اگر در مدار تو
چشمی به تخت و پخت ندارم، مرا بس است
یک صندلی برای نشستن کنار تو
#حسین_منزوی
#غزل
@beytolghazal
عشق مدتهاست این روح سراسر درد را
برده بر بام جنون و نردبان برداشته ست
#حامد_عسکری
#تک_بیتی
@beytolghazal
از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد
میبرم جور تو تا وسع و توانم باشد
گر نوازی چه سعادت به از این خواهم یافت
ور کشی زار چه دولت به از آنم باشد
چون مرا عشق تو از هر چه جهان بازاستد
چه غم از سرزنش هر که جهانم باشد
تیغ قهر ار تو زنی قوّت روحم گردد
جام زهر ار تو دهی قوت روانم باشد
در قیامت چو سر از خاک لحد بردارم
گرد سودای تو بر دامن جانم باشد
گر تو را خاطر ما نیست خیالت بفرست
تا شبی محرم اسرار نهانم باشد
هر کسی را ز لبت خشک تمنایی هست
من خود این بخت ندارم که زبانم باشد
جان برافشانم اگر سعدی خویشم خوانی
سر این دارم اگر طالع آنم باشد
#سعدی
#غزل
@beytolghazal
شاخ خشکیم، به ما سردی عالم چه کند
پیش ما برگ و بری نیست که سرما ببرد
#وحشی_بافقی
#تک_بیتی
@beytolghazal
مردی ز کننده ی در خیبر پُرس
اسرار کرم ز خواجه ی قنبر پُرس
گر طالب فیض حق به صدقی حافظ
سر چشمهٔ آن ز ساقی کوثر پُرس
#حافظ
#رباعی
@beytolghazal
رفتن از عالم پر شور به از آمدن است
غنچه دلتنگ به باغ آمد و خندان برخاست
#صائب_تبریزی
#تک_بیتی
@beytolghazal
روزگاری ما هم ای گل چون تو یاری داشتیم
این چنین رسوا نبودیم اعتباری داشتیم
ما که امروز این چنین افتاده ایم از چشم خلق
روزگاری سر در اغوش نگاری داشتیم
ای که در فصل خزانم دیده ای با پشت خم
این زمستان را نبین ما هم بهاری داشتیم
#مهدی_اخوان_ثالث
@beytolghazal
از مهربان بودن، دلم دیگر پشیمان است
زخمی شدم، دور و برم صدها نمکدان است
دیروز میگفتم «محبت» قند یزد، اما
امروز میگویم که نه! چاقوی زنجان است
چاقوکش و جراح میدانند یک چاقو
گاهی بلای جان و گاهی منجی جان است
باهر ضعیفی مهربان بودم ولی افسوس
دیدم سلام برّه هم با گرگ یکسان است
اصلا چرا باید نترسم از ضعیفان؟ هان؟
وقتی لب کاغذ شبیه تیغ برّان است
فهمیدم اما دیر فهمیدم که «نادان» را
از هر طرف هم که بخوانی باز «نادان» است...
#محسن_کاویانی
#غزل
@beytolghazal
کسی دیوانه باشد کز سر کویت رود جایی
دل اینجا، دولت اینجا، مدعی اینجا، امید اینجا
#عالم_شیرازی
#تک_بیتی
@beytolghazal
دور از تو
فوارهی بیقرارم
پرپر میزنم
که از آسمان تهی
به خانهی اولم برگردم
#شمس_لنگرودی
#شعر_نو
@beytolghazal
اگر خطا نکنم، عطر، عطر یار من است
کدام دسته گل امروز بر مزار من است
گلی که آمده بر خاک من نمی داند
هزار غنچه ی خشکیده در کنار من است
گل محمدی من، مپرس حال مرا
به غم دچار چنانم که غم دچار من است
تو قرص ماهی و من برکه ای که می خشکد
خود این خلاصه ی غم های روزگار من است
بگیر دست مرا تا ز خاک برخیزم
اگر چه سوخته ام، نوبت بهار من است
#فاضل_نظری
#غزل
@beytolghazal
دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمیگیرد
ز هر در میدهم پندش ولیکن در نمیگیرد
خدا را ای نصیحتگو حدیث ساغر و می گو
که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمیگیرد
بیا ای ساقی گلرخ بیاور باده رنگین
که فکری در درون ما از این بهتر نمیگیرد
صراحی میکشم پنهان و مردم دفتر انگارند
عجب گر آتش این زرق در دفتر نمیگیرد
من این دلق مرقع را بخواهم سوختن روزی
که پیر می فروشانش به جامی بر نمیگیرد
از آن رو هست یاران را صفاها با می لعلش
که غیر از راستی نقشی در آن جوهر نمیگیرد
سر و چشمی چنین دلکش تو گویی چشم از او بردوز
برو کاین وعظ بیمعنی مرا در سر نمیگیرد
نصیحتگوی رندان را که با حکم قضا جنگ است
دلش بس تنگ میبینم مگر ساغر نمیگیرد
میان گریه میخندم که چون شمع اندر این مجلس
زبان آتشینم هست لیکن در نمیگیرد
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمیگیرد
سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است
چه سود افسونگری ای دل که در دلبر نمیگیرد
من آن آیینه را روزی به دست آرم سکندروار
اگر میگیرد این آتش زمانی ور نمیگیرد
خدا را رحمی ای منعم که درویش سر کویت
دری دیگر نمیداند رهی دیگر نمیگیرد
بدین شعر تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم
که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمیگیرد
#حافظ
#غزل
@beytolghazal
دگر آن شبست امشب که ز پی سحر ندارد
من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد
من و زخم تیز دستی که زد آنچنان به تیغم
که سرم فتاده برخاک و تنم خبر ندارد
همه زهر خورده پیکان خورم و رطب شمارم
چه کنم که نخل حرمان به از این ثمر ندارد
ز لبی چنان که بارد شکرش ز شکرستان
همه زهر دارد اما چه کند شکر ندارد
به هوای باغ مرغان همه بالها گشاده
به شکنج دام مرغی چه کند که پر ندارد
بکش و بسوز و بگذر منگر به این که عاشق
بجز این که مهر ورزد گنهی دگر ندارد
می وصل نیست وحشی به خمار هجر خو کن
که شراب ناامیدی غم درد سر ندارد
#وحشی_بافقی
#غزل
@beytolghazal
هرکسی را هست صائب قبلهگاهی در جهان
برگزیدم از دو عالم من جناب عشق را...
#صائب_تبریزی
#تک_بیتی
@beytolghazal
خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن
گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن
ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن
سایه دولت همه ارزانی نودولتان
من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن
بر کمال نقص و در نقص کمال خویش بین
گر به نقص دیگران دیدی کمال خویشتن
کاسه گو آب حرامت کن به مخموران سبیل
سفره پنهان می کند نان حلال خویشتن
شمع بزم افروز را از خویشتن سوزی چه باک
او جمال جمع جوید در زوال خویشتن
خاطرم از ماجرای عمر بی حاصل گرفت
پیش بینی کو کز او پرسم مآل خویشتن
آسمان گو از هلال ابرو چه می تابی که ما
رخ نتابیم از مه ابر و هلال خویشتن
همچو عمرم بی وفا بگذشت ما هم سالها
عمر گو برچین بساط ماه و سال خویشتن
شاعران مدحت سرای شهریارانند لیک
شهریار ما غزل خوان غزال خویشتن
#شهریار
#غزل
@beytolghazal
قصه ی روز و شب من سخنی مختصرست
روز در خواب خیالاتم و شب بیدارم
#مهدی_اخوان_ثالث
#تک_بیتی
@beytolghazal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلهای عالم را معطر کرده بویت... 🌹
#سید_حمیدرضا_برقعی
#فاطمیه
#نماهنگ
#آیینه_خوانی
#غزل
@beytolghazal