eitaa logo
اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی
1.2هزار دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
2 فایل
﷽ 🇮🇷کانال‌حفظ‌ونشرآثارحاج‌ابوذربیوکافی @AbozarBiukafi_ir ارتباط با ادمین @Biukafi_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
Ramazan 1402.01.20 - Shab 19 - H-Sarollah.Rasht - 04 - Abozar Biukafi - Rouzeh I-Ali A.mp3
9.37M
دیگه داره تموم میشه؛ روزای بی‌کسی من دوری تو علی رو کُشت داره میاد ابالحسن روزام بی‌تو چه سخت گذشت شبام بی‌تو سحر نشد دلم شکسته بود ولی؛ حالا شده شکسته‌تر غمای بعد رفتنت توی دلم بزرگ شده نبودی و یتیمامون با آه و غم بزرگ شدن حسن دلش گرفته بود حسین با گریه می‌خوابید زینب بهونه می‌گرفت؛ وقتی خواب تو رو میدید شبا میون کوچه‌ها شبیه رهگذر شدم حالا دیگه دارم میام برا یتیمای عرب پدر شدم حالا دیگه دارم میام دلم دیگه خیلی پُره دلم هنوز هواییه؛ روضه‌ی خاک چادره چادری که روی سرت؛ نشونه‌ی خدایی بود نشونه‌ی قشنگی از؛ عفت و با حیائی بود [شب نوزدهم ۱۴۰۲.۰۱.۲۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Shavval 1402.02.25 - Shab 25 - Misaq - Shahadat I-Sadeq A - 02 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit.MP3
9.6M
غروب سرخ نگاه‌ش به‌رنگ ماتم بود غریب شهرِ خودش نَه؛ غریب عالم بود چقدر روضه‌ی کرب‌وبلا به پا می‌داشت به روی سر در خانه همیشه پرچم بود برای داغ دل بی‌قرار و پُر دردش همیشه زمزمه‌ی روضه مثل مرهم بود شبی که در تب آتش؛ بهشت او می‌سوخت شکسته قامت و آشفته‌حال و درهم بود چه شد که در وسط کوچه‌ی بنی‌هاشم پُر از تلاطم اشکِ مصیبت و غم بود شتاب مرکب و آقای قد خمیده‌ی ما میان کوچه زمین خوردنش مسلّم بود غم اسارت و داغ جسارت و غربت چقدر در نظرش کربلا مجسّم بود خلاصه لحظه‌ی آخر؛ زمان تدفین‌ش بساط غسل و بساط کفن فراهم بود کنار پیکر او هر دلِ عزاداری به یادِ بی‌کسی کشته‌ی مُحرم بود تنی که غرق به خون مانده بود در گودال سری که بر سر نیزه پناه عالم بود شاعر: آقای [شهادت امام صادق (ع) ۱۴۰۲.۰۲.۲۵] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
ZelHajjeh 1402.03.28 - Shab 30 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat I-Javad A - 03 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
9.07M
میان هلهله‌ها سینه مجال آه نداشت برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت درست مثل فدک پاره‌پاره شد جگرش شبیه مادر خود حال روبه‌راه نداشت میان حجره کسی وقت احتضار نبود چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست به تشنه‌ای نرسیدن مگر گناه نداشت؟! سپاه حرمله در پشت در به‌صف بودند حسین بود و عطش، یک نفر سپاه نداشت نبود نیزه به دیوار تکیه زد یعنی؛ پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت برای کشتن او زهر بی‌اثر می‌ماند؛ میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت برای غربت او چشم هیچ‌کس نگریست کبوتر حرم‌ش اشک ذوالجناح نداشت شاعر: حجت الاسلام [شهادت امام جواد (ع) ۱۴۰۲.۰۳.۲۸] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
ZelHajjeh 1400.04.27 - Asr 07 - H-Ashouraeian - Shahadat I-Baqer A - 02 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
16.59M
از سن کودکی شده غم آشنای من باد خزان وزیده به دولت‌سرای من بغض و شرر گرفته مسیر صدای من بالا گرفته کار دل و گریه‌های من خاک مزار من ز جفا بی‌نصیب نیست زائر نمانده دور حریمم، عجیب نیست مانند من امامِ غریبی‌، غریب نیست گریه کنید اهل منا در عزای من اهل زمانه غصه به قلبم رسانده‌اند بر روح و جان من غم و غربت چشانده‌اند من را به روی مرکب سمّی نشانده‌اند از زهرِ زینِ اسب ورم کرده پای من از کودکی رسیده به من چهره‌ای کبود در کربلا و کوفه و جولانگه یهود از بس که زخم‌های تنم در فشار بود مانده نشان سلسله بر جای جای من بر روی خار سخت مغیلان دویده‌ام از ابن سعد و حرمله طعنه شنیده‌ام هفتاد و دو ستاره سر نیزه دیده‌ام این روضه‌هاست گوشه‌ای از ماجرای من بازار و ازدحام نرفته ز خاطرم آتش ز پشت بام نرفته ز خاطرم بزم حرام شام نرفته ز خاطرم مانده ز شام کرب‌وبلایی برای من یادم نرفته چشم ترِ عمه زینبم آتش گرفته بود، پَر عمه زینبم یاد لباس شعله‌ور عمه زینبم فریاد می‌کشد جگر مبتلای من من روضه‌خوان غربت عمه رقیه‌ام مَردم شکست حُرمت عمه رقیه‌ام آه از شب شهادت عمه رقیه‌ام تغییر کرده صحبت و حال و هوای من یاد غروب کرب‌وبلا زار و مضطرم آن خاطرات می‌گذرد از برابرم یک عمر یاد تشنگی جد اطهرم ذکر حسین گشته دعا و نوای من داغش برای اهل ولا سینه‌سوز ماند بی‌حال زیر خنجر آن کینه‌توز ماند در زیر آفتاب بیابان سه روز ماند؛ اعضای جدِ تشنه لب و سر جدای من شاعر: آقای [عصر شهادت امام باقر (ع) ۱۴۰۰.۰۴.۲۷] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
ZelHajjeh 1401.04.16 - Shab 06 - H-AlZahra - Shahadat I-Baqer A - 04 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
13.97M
رویاشم قشنگه، ببینم گنبد داری صحنای قشنگی، شبیه مشهد داری روی قبر خاکی‌ت، یه‌دونه مرقد داری زائر بی‌حد داری بی‌قرارم؛ تویی قرار قلب زارم من به جز تو؛ آخه مگه کسی رو دارم آرزومه؛ سر رو ضریح تو بذارم من با یاد روضه‌هات گریه میکنم برات امشب میزنم صدات (یا مولا امام باقر) بازم روضه داری، داره چشمات می‌باره یاد کربلا و، یاد داغ گهواره چشمات خونِ واسه، گلوی پاره پاره دخترای آواره با جسارت؛ گوشواره‌ها میرن به غارت آه از این غم‌؛ رقیه میره به اسارت بعد بابا؛ یه شب نداره خواب راحت وای از اون همه بلا دست زجر بی‌حیا سیلی‌های بی‌هوا (یا مولا امام باقر) شاعر: آقای [شهادت امام باقر (ع) ۱۴۰۱.۰۴.۱۶] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1401.05.07 - Shab 01 - H.Sarollah.Rasht - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.MP3
16.62M
خوش آمدید به این مجلس عزا، مردم کجاست بهتر از این روضه‌ها؟! کجا؟! مردم خوش آمدید که بر درد من تسلی‌ست همین که روضه بخوانید یک‌صدا، مردم شما که دعوتتان کرده مادرم زهرا و گریه‌کن‌ها را می‌کند سوا، مردم و در کنار شما ناله می‌زند زهرا و گریه می‌کند آرام با شما، مردم همین که اشک سرازیر شد به سوز دلی؛ میان روضه ببینید حسین را، مردم سری به نیزه بلند است از همین الآن که می‌کشاندمان سمت روضه‌ها، مردم و پیکری که در آغوش قتلگاه رهاست به خاک افتاده زیر دست‌وپا، مردم و من که صاحب این مجلس عزا هستم برای تک‌تک‌تان می‌کنم دعا، مردم قرار هر شب ما در حوالی روضه قرار بعدی ما شهر کربلا، مردم [شب اول ۱۴۰۱.۰۵.۰۷] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
Moharram 1401.05.07 - Shab 01 - H.Sarollah.Rasht - 02 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
8.33M
باور نمی‌کردم گذرها را ببندند من را که می‌بینند درها را ببندند خورشید بودم زیر نور ماه رفتم جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم در شهر کوفه کوچه‌گردی کم نکردم این چند شب یک خواب راحت هم نکردم من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت این کوچه‌های تنگ آخر گیرم انداخت امروز جان دادم اگر، جانت سلامت دندان من افتاد دندانت سلامت حالا که می‌آیی کفن بردار حتماً ای یوسف من پیرهن بردار حتماً حالا که می‌آیی ستاره کم بیاور با دخترانت گوشواره کم بیاور حیرانم امّا هیچکس حیران من نیست باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست اینجا برای خیزران لب را نیاری آقا خدا ناکرده زینب را نیاری اصلاً ببین گُل‌ها توان خار دارند؟! پرده‌نشینان طاقت بازار دارند؟! من راضی‌ام انگشتر من را بگیرند وقت کنیزی دختر من را بگیرند اینجا برای نعل پا دارند آنقدر کنج تنور خانه جا دارند آنقدر مِهر و وفا که نَه، جفا دارند امّا اینجا کفن نَه، بوریا دارند امّا باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد؟! حیف از سر تو نیست زیر پا بیفتد شاعر: آقای [شب اول ۱۴۰۱.۰۵.۰۷] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
Moharram 1401.05.08 - Shab 02 - H.Sarollah.Rasht - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
11.65M
همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند به سویت ای امین الله خلق الله می‌آیند صف جن و ملک با زائرانت هم قدم هستند به عشقت از عوالم خیل خاطرخواه می‌آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می‌آیند ببین شانه‌به‌شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پا‌به‌پا، همراه می‌آیند گروهی غرق توصیف‌ند و مست مدح چشمانت گروهی روضه‌خوان، با سیل اشک و آه می‌آیند به شهرت می‌رسند و حال و روز شهر بارانی است پَر از بغض‌ند و نم‌نم تا دَم درگاه می‌آیند مدار عاشقی سقّاست‌، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه می‌آیند قیامت کرده‌ای، انگار تصویری است از محشر که دوشادوش هم نزدت گدا و شاه می‌آیند نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم می‌گیرند به لطف گوشه‌چشمت آخرش کوتاه می‌آیند شاعر: آقای [شب دوم ۱۴۰۱.۰۵.۰۸] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
Moharram 1401.05.09 - Shab 03 - H.Sarollah.Rasht - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
12.48M
شکر خدا دعای سحرها گرفته است دست مرا عنایت آقا گرفته است شکر خدا، که چشم همیشه حسینی‌ام اشکی برای روز مبادا گرفته است بال فرشته است برای تبرّک‌ش؛ اطراف چشم‌های تَرم را گرفته است اینجا حسینیه است، ملائک نشسته‌اند جبریل هم برای خودش جا گرفته است این دستمال گریه‌ی ماه مُحرمم؛ امروز بوی چادر زهرا گرفته است حالا نفس نفس زدنِ سینه‌های ما؛ عیسی شده است و طبع مسیحا گرفته است دیروز بین خونِ خودش ریشه کرده بود حالا درخت سیب شده پا گرفته است شاعر: آقای [شب سوم ۱۴۰۱.۰۵.۰۹] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
Moharram 1401.05.14 - Shab 08 - H.Sarollah.Rasht - 03 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
25.47M
قبل رفتن سری به حرم بزن سری به خیمه‌ی عمه هم بزن هی از این خیمه به اون خیمه برو جلوی چشام یه کم قدم بزن چه جوری راهی مقتل‌ت کنم؟! به خدا باید محول‌ت کنم من هنوز از دیدنت سیر نشدم کاش میشد یه کم معطل‌ت کنم اگه قد و قامتت رشید شده همه محاسنم سفید شده راه کشتن حسین و می‌دونن تو شهید شی پدرت شهید شده خدایا پیمبرم داره میره اشک چشم خواهرم داره میره همه اهل حرم دارن میگن؛ آخ علی اکبرم داره میره یکی شمشیر روی بازوت میزنه یه نفر پنجه به گیسوت میزنه مادرت فاطمه رو صدا نزن؛ نیزه‌دار نیزه به پهلوت میزنه بمیرم محاصره شدی علی دیگه محتاج زره شدی علی تو خودت گره‌گشای عالمی پس چرا گره‌گره شدی علی؟! چقدر از بدنت خون اومده پسرم پاشو بابا جون اومده نگا کن این اولین باره علی عمه از خیمه‌ها بیرون اومده [شب هشتم ۱۴۰۱.۰۵.۱۴] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
Moharram 1401.05.15 - Shab 09 - H.Sarollah.Rasht - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
33.51M
همیشه روی لبم ذکر «یا اباالفضل» است چرا که حضرت مشکل‌گشا اباالفضل است همیشه به من یاد داد مادرم تنها دوای درد گرفتارها اباالفضل است دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب اگر که معنی دست خدا اباالفضل است خود امام زمان گفته است می‌آید مجلسی که در آن ذکر یا اباالفضل است [شب نهم ۱۴۰۱.۰۵.۱۵] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
Moharram 1401.05.17 - Shab 11 - H.Sarollah.Rasht - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit.MP3
20.28M
از دل بی‌شكیب می‌خوانم مثل ابن شبیب می‌خوانم بس كه مضطر شده دل زارم؛ ذكر «اَمَّن یُجیب» می‌خوانم سر نهادم به دامن خیمه؛ از حسین غریب می‌خوانم از غریبی كه در دل گودال؛ شده شَیب الخضیب می خوانم شب نوحه، شب گرفتاری است دوستان موقع عزاداری است آتش از خیمه‌ها زبانه گرفت شادی‌ام را غم زمانه گرفت بر خلاف قطا كه لانه نداشت؛ مرغ غم در دل آشیانه گرفت باز گُلچین پَست گُل‌ها را؛ زیر سیلی و تازیانه گرفت هرچه خلخال و زیور و زر بود؛ خصم از ما چه ظالمانه گرفت هرچه در خیمه بود غارت شد زینب آماده ی اسارت شد ازحرم گاهوراه را بُردند یادگار ستاره را بُردند من خودم دیدم از تن بابا؛ جامه‌ی پاره‌پاره را بُردند عمه از گوش دختر مسلم؛ بخدا گوشواره را بُردند بس كنید این همه گنه نكنید روی تاریخ را سیه نكنید [شب یازدهم ۱۴۰۱.۰۵.۱۷] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
Moharram 1402.04.28 - Shab 02 - H-Ashouraeian.Tehran - 03 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit 02.mp3
10.87M
نگرونم به جون خودت قسم چه کنم؟! خیلی برات دلواپسم وقتی گفتی کربلا، دلم گرفت جوری که بالا نمیاد نفسم گِله از این دل عاشق می‌کنم می‌شنوی صدامو هق هق می‌کنم؟! یه چیزی بگو دلم آروم بشه یه چیزی بگو دارم دق می‌کنم نمی‌دونم چه خاکی سرم کنم خیمه‌هامونو باید علم کنم باید از جلوی پای بچه‌ها؛ دونه دونه سنگ و تیغو جمع کنم قول بده مراقب خودت باشی زبونم لال اگه افتادی پاشی بلایی سرت بیاد من چه کنم؟! جز تو هیچکیو ندارم داداشی قول بده به سمت درگیری نری طرف مسیر هیچ تیری نری دم گوش ذوالجناح اینو میگم؛ قول بده سمت سرازیری نری آروم آروم توی ازدحام بزن اگه افتادی زمین صدام بزن حرمله! بجای سینه‌ی حسین تیراتو به سمت بچه‌هام بزن شاعر: آقای [شب دوم ۱۴۰۲.۰۴.۲۸] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
Moharram 1402.04.29 - Shab 03 - H-Ashouraeian.Tehran - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
11.51M
همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند به سویت ای امین الله خلق الله می‌آیند صف جن و ملک با زائرانت هم قدم هستند به عشقت از عوالم خیل خاطرخواه می‌آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می‌آیند ببین شانه‌به‌شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پا‌به‌پا، همراه می‌آیند گروهی غرق توصیف‌ند و مست مدح چشمانت گروهی روضه‌خوان، با سیل اشک و آه می‌آیند به شهرت می‌رسند و حال و روز شهر بارانی است پَر از بغض‌ند و نم‌نم تا دَم درگاه می‌آیند مدار عاشقی سقّاست‌، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه می‌آیند قیامت کرده‌ای، انگار تصویری است از محشر که دوشادوش هم نزدت گدا و شاه می‌آیند نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم می‌گیرند به لطف گوشه‌چشمت آخرش کوتاه می‌آیند شاعر: آقای [شب سوم ۱۴۰۲.۰۴.۲۹] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
Moharram 1402.04.30 - Shab 04 - H-Ashouraeian.Tehran - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh H-Zeynab S - Edit.mp3
20.69M
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری گفتیم دختر اسدالله غالبی ‌ایّام کوفه آمد و دیدیم، حیدری تو از زمان کودکی‌ات تا بزرگی‌ات شیواترین مُفَسِّر الله اکبری تو از کدام طایفه هستی که مستقیم فیض از حضور علم خداوند می‌بری بر شانه‌های سبز تو بار رسالت است تو اولین پیمبر بعد از پیمبری ای آفتاب روشن شب‌های کربلا ای زینب مدینه و زهرای کربلا «ای ماورای حد تصور، کمال تو» بالاتر از پریدن جبریل، بال تو... غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیده‌ایم در انعکاس‌ آینه‌های زلال تو نزدیک سایه‌های عبورت نمی‌شویم نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ گیرم که خیمه‌ی تو به تاراج رفته است گنجینه‌های باغ بهشت است مال تو از گوشه‌های چشم تو، ساحل درست شد از سایه‌ی عفاف تو، محمل درست شد ای سایه‌ی بلند اباالفضل بر سرت ای بال جبرئیل گلستان معبرت مهتاب هم رشیدی قد تو را ندید از بس که چون هلال گذشت از برابرت شب‌زنده‌دارِ شامِ غریبانِ کربلا! دل‌بسته‌ی نماز شب تو برادرت ای خطبه‌ی رسای تو نهج‌البلاغه‌ات وی محمل بدون جهاز تو منبرت ای قله‌ی نجابت و ایثار جای تو عطر حضور فاطمه دارد صدای تو شاعر: آقای [شب چهارم ۱۴۰۲.۰۴.۳۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.04.31 - Shab 05 - H-Ashouraeian.Tehran - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
18.46M
سر و جان همه‌ی خلق به قربان حسین جان عالم به فدای لب عطشان حسین رحمت خاص خدا شامل حالش شده است هرکسی یک سر سوزن شده گریان حسین دم عیسی صفت مرثیه‌خوانانش گرم زنده‌ایم از نفس پیرغلامان حسین لشگر عمه‌ی سادات همیشه هستند وسط معرکه‌ها گوش به فرمان حسین خوشبحال شهدایی که فدایش گشتند دم آخر سرشان بود به دامان حسین آه ای مرثیه‌خوان روضه‌ی جانسوز بخوان تا بسوزیم برای غم سوزان حسین خطبه می‌خواند که از منبر مرکب افتاد گذر باد سوی چادر زینب افتاد شمر بر سینه‌ی دردانه‌ی افلاک نشست روی تلّ زینب کبری به روی خاک نشست پیکرش را وسط معرکه غارت کردند به زن و بچه‌ی ارباب جسارت کردند پیکر شاه شهیدان وسط گودال است وقت غارت شدن پیرهن و خلخال است وسط معرکه انگشت‌نمایش کردند جلوی عمه‌ی سادات رهایش کردند تیر و شمشیر به روی پسر فاطمه بود پنجه‌ی گرگ به روی جگر فاطمه بود فاطمه از وسط آتش و دود آمده بود هر چه تیر است به گودال فرود آمده بود از سراشیبی گودال فقط خون می‌رفت ساربان دست پُر از معرکه بیرون می‌رفت آه ای مرثیه‌خوان مرثیه را باز مکن روضه‌ی دختر او را دگر آغاز مکن کاش میشد که فدایش بشود نوکر او تاکه آسیب نبیند حرم دختر او [شب پنجم ۱۴۰۲.۰۴.۳۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.04.31 - Shab 05 - H-Ashouraeian.Tehran - 02 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit.mp3
16.4M
یازده سال است دستت هست در دستم عمو یازده سال است در آغوش تو هستم عمو هر کجا افتاده‌ام از پا صدایت کرده‌ام بارها جای عمو بابا صدایت کرده‌ام تو هوای بچه‌های مجتبی را داشتی هیچ فرقی بین من با دخترت نگذاشتی راحت و آسوده در آغوش تو خوابیده‌ام گاه دلتنگ پدر بودم تورا بوسیده‌ام می‌نشستی می‌نشستم زود روی دامنت داشت عطر فاطمه بوی خوش پیراهنت بعد بابای شهید خود شدم دلبند تو تو شدی بابای من، من هم شدم فرزند تو بین آغوشت عموجان جای عبدالله شد اینچنین شد کنیه‌ات «بابای عبدالله» شد تو بغل کردی مرا هروقت که خسته شدم اینچنین شد من به آغوش تو وابسته شدم پس چرا حالا میان قتلگاه افتاده‌ای؟! پس چرا بر سینه‌ی خود شمر را جا داده‌ای؟! پس چرا من را از آغوشت جدا کردی عمو؟! به دلم افتاده دیگر برنمی‌گردی عمو عمه! دارد تیر می‌آید به سوی سینه‌اش وای دارد می‌نشیند شمر روی سینه‌اش عمه! جان مادرت دست مرا محکم نگیر دست‌های کوچکم را هیچ دست کم نگیر گفته بابایم که تا آخر بمانم با حسین گفته بابایم که «لا یومَ کیومکْ یاحسین» سینه‌ام را روبه‌روی تیرها می‌آورم دست خود را زیر این شمشیرها می‌آورم تیری آمد بین آغوشت سرم را قطع کرد «دوستت دا...» تیر حرف آخرم را قطع کرد عمه‌ام گفته گلویت را ببوسم ای عمو حرمله نگذاشت رویت را ببوسم ای عمو از میان اینهمه لشگر به سختی آمدم آخرش هم بین آغوش تو دست‌وپا زدم زیر سم اسب هاشان پیکرم پاشیده است مثل قاسم سینه‌ام به سینه‌ات چسبیده است شاعر : آقای [شب پنجم ۱۴۰۲.۰۴.۳۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.05.01 - Shab 06 - H-Ashouraeian.Tehran - 03 - Abozar Biukafi - Rouzeh H-Qasem A - Edit.mp3
18M
وقتی دلم دارد هوای مجتبی را باید ببینم بچه‌های مجتبی را قاسم! تورا یک عمر بر دوشم گرفتم با تو حسن را هم در آغوشم گرفتم تو اشبه الناس حسن هستی عزیزم اصلاً برادرجان من هستی عزیزم تحت حضانت بوده‌ای این سیزده سال دستم امانت بوده‌ای این سیزده سال خیلی برای مجتبی دلتنگ هستم از سوی دلبر نامه‌ای دادی به دستم روشن شده است از بوی یوسف سوی چشمم خط حسن را می‌گذارم روی چشمم زینب! حسن جان تذکره داده به قاسم خواهر ببین آیا زره داده به قاسم؟! قاسم! خدا را شکر که اینجا حسن نیست اینجا برای تو زره غیر از کفن نیست حالا که داری میروی شمشیر بردار دست خدا باشد به همراه تو سردار مثل حسن بستی عمو عمامه‌ات را با رفتنت بیچاره کردی عمه‌ات را رفتی و ازرق را سر جایش نشاندی جانم فدای آن رجزهایی که خواندی با مجتبی فرقی ندارد نعره‌هایت دارد حرم تکبیر می‌گوید برایت تو تازه دامادی عمو دورت بگردد از مرکب افتادی عمو دورت بگردد با سنگ‌ها دشمن تورا از پا در آورد عمه صدایت می‌زند برگرد برگرد زیر سُم مرکب صدایت در نیامد از دست من کاری برایت بر نیامد جان می‌دهی پیش من، این سخت است قاسم پا میکشی روی زمین سخت است قاسم زینب بیا که تازه دامادم رسیده زینب ببین قاسم عجب قدی کشیده زینب ببین با خون حنا بسته به مویش زینب بگو گریه کند دختر عمویش من میبرم در خیمه جسم پرپرش را زینب تو هم آرام کن پس مادرش را شاعر : آقای [شب ششم ۱۴۰۲.۰۵.۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.05.02 - Shab 07 - H-Ashouraeian.Tehran - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit.mp3
16.96M
تا گریه بر حسین تمنای خلقت است بین من و تمام ملائک رقابت است نزدیک می‌کند دل ما را به هم حسین این اشک روضه نیست، که عقد اخوت است مقبول اگر شداست نمازی که خوانده‌ایم مُهر قبولی‌اش به خدا مُهر تربت است ما از غدیر سینه‌زن کربلا شدیم این دست‌های رو به خدا دست بیعت است پیدا شدیم هرچه در این راه گم شدیم یعنی فقط حسین چراغ هدایت است از دخل آبروی حسین است خرج ما نوکر برای صاحبش اسباب زحمت است قران و منبر و دوسه خط روضه ی عطش ساعات خوب هفته همین چند ساعت است حالا که بغض بسته به من راه حرف را مقتل بخوان که موقع ذکر مصیبت است افتاده بود روی زمین زبر دست و پا شعرم تمام می‌شود اینجا، روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاد از حرکت ذوالجناح از جولان نَه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نَه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد [شب هفتم ۱۴۰۲.۰۵.۰۲] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.05.03 - Shab 08 - H-Ashouraeian.Tehran - 02 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
8.54M
شکر خدا دعای سحرها گرفته است دست مرا عنایت آقا گرفته است شکر خدا، که چشم همیشه حسینی‌ام اشکی برای روز مبادا گرفته است بال فرشته است برای تبرّک‌ش؛ اطراف چشم‌های تَرم را گرفته است اینجا حسینیه است، ملائک نشسته‌اند جبریل هم برای خودش جا گرفته است این دستمال گریه‌ی ماه مُحرمم؛ امروز بوی چادر زهرا گرفته است حالا نفس نفس زدنِ سینه‌های ما؛ عیسی شده است و طبع مسیحا گرفته است دیروز بین خونِ خودش ریشه کرده بود حالا درخت سیب شده پا گرفته است شاعر: آقای [شب هشتم ۱۴۰۲.۰۵.۰۳] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.05.03 - Shab 08 - H-Ashouraeian.Tehran - 03 - Abozar Biukafi - Rouzeh H-AliAkbar A.mp3
13.27M
قبل رفتن سری به حرم بزن سری به خیمه‌ی عمه هم بزن هی از این خیمه به اون خیمه برو جلوی چشام یه کم قدم بزن چجوری راهی مقتل‌ت کنم؟! به خدا باید محولت کنم من هنوز از دیدنت سیر نشدم کاش میشد یه کم معطلت کنم اگه قد و قامتت رشید شده همه محاسنم سفید شده راه کشتن حسینو میدونن تو شهید شی پدرت شهید شده خدایا پیمبرم داره میره اشک چشم خواهرم داره میره همه اهل حرم دارن میگن آخ علی اکبرم داره میره یکی شمشیر روی بازوت میزنه یه نفر پنجه به گیسوت میزنه مادرت فاطمه رو صدا نزن نیزه‌دار نیزه به پهلوت میزنه بمیرم محاصره شده تنت خیلی محتاج زره شده تنت تو خودت گره‌گشای عالمی پس چرا گره‌گره شده تنت؟! چقدر از بدنت خون اومده پسرم پاشو باباجون اومده نگاه کن این اولین بارِ علی عمه از خیمه‌ها بیرون اومده شاعر: آقای [شب هشتم ۱۴۰۲.۰۵.۰۳] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
از یک نسب بین عرب‌ها بی‌قرینی از یک نسب بین عجم‌ها بهترینی شکر خدا که مادر تو شهربانوست اینگونه پس تو بچه‌ی ایران زمینی گفتند علی‌اکبر شده شبه پیمبر قطعاً تو هم شبه امیرالمؤمنینی با تو نماز ما که زیبایی ندارد بین همه تنها تو زین العابدینی باید که در کرب و بلا زنده بمانی چون دست تقدیر خدا در آستینی بی‌تو از اسلام خدا چیزی نمی‌ماند زنده نگهدارنده‌ی ارکان دینی اشک و دعاهایت همه عین قیام است کذب است در یک گوشه سجاده‌نشینی دین خدا را با کلامت زنده کردی کفار را با حرف‌هایت بنده کردی غرق دعایی بین دریای مناجات بعد از علی هستی تو آقای مناجات از خواب غفلت شهر را بیدار کردی بیدار ماندی بس‌که در پای مناجات می‌خواستی مردم به دنیا دل نبندند بردی پس آنها را به دنیای مناجات همسایه‌هایت گفته‌اند از خانه تو؛ هر شب میاید صوت زیبای مناجات دل‌سردها را با دعا دلگرم کردی جمع‌اند مردم گِرد گرمای مناجات در آسمان پُر ستاره می‌درخشد ماه رخت در بین شب‌های مناجات گه‌گاه می‌خواندی دعایی جای روضه گه‌گاه خواندی روضه‌ای جای مناجات ذکر لبت «العفو یا رب» بود گاهی یا «وای زینب وای زینب» بود گاهی یک عمر غم خوردی و با غم گریه کردی هر روز و شب پشت‌سرهم گریه کردی با هر نفس گفتی «حسینم وا حسینم» از روز عاشورا دمادم گریه کردی پشتت شکست از روز عاشورا نشد راست پس سال‌ها با قامت خَم گریه کردی اشک تو یک سو اشک عالم سوی دیگر تو بیشتر از اهل عالم گریه کردی اشکت تمام ماه‌های سال جاری است خیلی ولی ماه مُحرم گریه کردی در کربلا با باغ گُل‌هایت چه کردند؟! با دیدن یک شاخه‌گُل هم گریه کردی بسیار گریه کردی اما روز آخر؛ گفتی برای عمه‌ات کم گریه کردی گفتی که در بازار بر زخمم نمک خورد گفتی که خیلی عمه جان ما کتک خورد شاعر: آقای [شب دوازدهم ۱۴۰۲.۰۵.۰۷] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.05.08 - Shab 13 - H-Sarollah.Rasht - 01 - Abouzar Biukafi - Rouzeh - Edit.MP3
25.87M
چه اضطراب و چه باکی ز آفتاب قیامت؟! که زیر سایه‌ی این خیمه کرده‌ایم اقامت شفیع گریه‌کنانش ائمه‌اند یکا‌یک به این دلیل که جمع است در حسین امامت کسى که آه ندارد چه سود؟! آه خجالت کسى که اشک ندارد چه سود اشک ندامت چه نعمتی است نشستن میان مجلس روضه؟! که جبرییل در آنجا فکنده رحل اقامت کسى که بار علم را به شانه‌اش نکشیده‌ست بعید نیست بمیرد به زیر بار ملامت کسى که در پى کار حسین نیست، محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت کسی که بشنود اسم حسین و اشک نبارد ز دوستی چه نشان؟! ز شیعه‌گی چه علامت؟! کسی که در کفنش تُربت حسین ندارد چه خاک بر سر خود می‌کند روز قیامت؟! کسی که قبر حسین را ندید و رفت ز دنیا به نزد فاطمه ریزد ز دیده اشک ندامت به روز حشر که جمله فقیر و کاسه‌به‌دستند خدا به زائر تو می‌دهد مقام زعامت غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد برابرش نکنم با هزار تاج کرامت چه نا‌به‌جاست به وصف شهادت تو شهادت چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی خدا قیامت خود را سند زده ست به نامت شاعر: آقای [شب سیزدهم ۱۴۰۲.۰۵.۰۸] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.05.12 - Shab 17 - H-Sarollah.Rasht - 01 - Abouzar Biukafi - Rouzeh H-Qasem A - Edit.mp3
14.55M
وقتی دلم دارد هوای مجتبی را باید ببینم بچه‌های مجتبی را قاسم! تورا یک عمر بر دوشم گرفتم با تو حسن را هم در آغوشم گرفتم تو اشبه الناس حسن هستی عزیزم اصلاً برادرجان من هستی عزیزم تحت حضانت بوده‌ای این سیزده سال دستم امانت بوده‌ای این سیزده سال خیلی برای مجتبی دلتنگ هستم از سوی دلبر نامه‌ای دادی به دستم روشن شده است از بوی یوسف سوی چشمم خط حسن را می‌گذارم روی چشمم زینب! حسن جان تذکره داده به قاسم خواهر ببین آیا زره داده به قاسم؟! قاسم! خدا را شکر که اینجا حسن نیست اینجا برای تو زره غیر از کفن نیست حالا که داری میروی شمشیر بردار دست خدا باشد به همراه تو سردار مثل حسن بستی عمو عمامه‌ات را با رفتنت بیچاره کردی عمه‌ات را رفتی و ازرق را سر جایش نشاندی جانم فدای آن رجزهایی که خواندی با مجتبی فرقی ندارد نعره‌هایت دارد حرم تکبیر می‌گوید برایت تو تازه دامادی عمو دورت بگردد از مرکب افتادی عمو دورت بگردد با سنگ‌ها دشمن تورا از پا در آورد عمه صدایت می‌زند برگرد برگرد زیر سُم مرکب صدایت در نیامد از دست من کاری برایت بر نیامد جان می‌دهی پیش من، این سخت است قاسم پا میکشی روی زمین سخت است قاسم زینب بیا که تازه دامادم رسیده زینب ببین قاسم عجب قدی کشیده زینب ببین با خون حنا بسته به مویش زینب بگو گریه کند دختر عمویش من میبرم در خیمه جسم پرپرش را زینب تو هم آرام کن پس مادرش را شاعر : آقای [شب هفدهم ۱۴۰۲.۰۵.۱۲] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.05.14 - Shab 19 - H-Sarollah.Rasht - 01 - Abouzar Biukafi - Rouzeh - Edit.MP3
31.03M
خوشا آن غریبی که یارش تو باشی قرار دل بی‌قرارش تو باشی خوشا آن که تنها تو را دوست دارد چه خوش‌تر اگر دوستارش تو باشی ز بیداد پائیز هم غم ندارد هرآن دل که باغ و بهارش تو باشی برآن محتضر می‌برم رشک هر شب که شمع شب احتضارش تو باشی خراسان حریم حرم‌هاست آری حریمی که پروردگارش تو باشی خوش آن خانه‌بردوش دور از دیاری که هم‌خانه و هم‌دیارش تو باشی خوشا آن گدائی که تنهای تنها کناری نشیند کنارش تو باشی خوشا آن تهی‌دست بی‌برگ و باری که در این چمن برگ و بارش تو باشی خوشا آن که یک عمر پروانه‌ات شد که یک لحظه شمع مزارش تو باشی بود بود ناز بر لاله زار خلیلش کسی را که بر دل شرارش تو باشی شعاری به پیشانی خود نوشتم خوشا آنکه تنها شعارش تو باشی شاعر: آقای [شب نوزدهم ۱۴۰۲.۰۵.۱۴] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn