eitaa logo
کتب و آثار مؤسسه فقهی ذکر
741 دنبال‌کننده
155 عکس
24 ویدیو
39 فایل
🔰در محضر حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله» 👤 ارتباط : @mahmodkh1369 🌐 تارنما: Www.Feghahat.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فقاهت
📣 قابل توجه طلاب محترم 🔰 دروس خارج فقه و اصول حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله» از روز یک شنبه مورخ 1402/02/10 آغاز می گردد. https://eitaa.com/feghahat_ir
🔰 شیعه ی واقعی درکلام امام سجاد علیه السلام 🔸حضرت استاد شب زنده دار دام ظله: روایت دیگر در این زمینه [شیعه ی واقعی]، از حضرت سجاد علیه السلام نقل شده است. «كَانَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ سلام الله علیهما قَاعِداً فِی بَیتِهِ إِذْ قَرَعَ قَوْمٌ عَلَیهِمُ الْبَابَ»؛ حضرت در منزل نشسته بودند، درب منزل زده شد. «فَقَالَ یا جَارِیةُ انْظُرِی مَنْ بِالْبَابِ»؛ حضرت کنیزی را که در منزل داشتند، صدا زدند که ببینند چه کسی در را می زند. «فَقَالُوا قَوْمٌ مِنْ شِیعَتِكَ فَوَثَبَ عَجْلَانَ حَتَّی كَادَ أَنْ یقَعَ»؛ پس گفتند ما گروهی از شیعیان شما هستیم. حضرت شتابان حرکت کردند که به درب منزل بروند؛ چنان که نزدیک بود به زمین بخورند. «فَلَمَّا فَتَحَ الْبَابَ وَ نَظَرَ إِلَیهِمْ رَجَعَ»؛ وقتی که حضرت در را باز کردند و نگاهشان به این افراد افتاد، برگشتند. «وَ قَالَ كَذَبُوا فَأَینَ السَّمْتُ فِی الْوُجُوهِ» حضرت فرموند: اینها دروغ می گویند که از شیعیان ما هستند. آن علامتی که باید در چهره‌شان باشد در چهره ی ایشان نبود. «أَینَ أَثَرُ الْعِبَادَةِ أَینَ سِیمَاءُ السُّجُودِ إِنَّمَا شِیعَتُنَا یعْرَفُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَ شَعَثِهِمْ قَدْ قَرَحَتِ الْعِبَادَةُ مِنْهُمُ الْآنَافَ»؛ آن علامت و نشانه ی عبودیت در چهره های آنان كجاست؟ شیعیان ما به عبادتشان شناخته می شوند، و به تغییر رنگ صورت، بینی های آنان در اثر سجده و اشك قرحه دار شده است. «وَ دَثَّرَتِ الْجِبَاهَ وَ الْمَسَاجِدَ خُمْصُ الْبُطُونِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ قَدْ هَیجَتِ الْعِبَادَةُ وُجُوهَهُمْ وَ أَخْلَقَ سَهَرُ اللَّیالِی وَ قَطْعُ الْهَوَاجِرِجُثَثَهُمْ الْمُسَبِّحُونَ إِذَا سَكَتَ النَّاسُ وَ الْمُصَلُّونَ إِذَا نَامَ النَّاسُ وَ الْمَحْزُونُونَ إِذَا فَرِحَ النَّاسُ»؛ و پیشانی های آن‌ها نیز از حال و وضع اصلی خارج شده، شكم های آنان به پشت چسبیده، لبانشان خشكیده، آثار عبادت صورت های آن‌ها را متغیر كرده، و آثار كهنگی و فتور بدن در اثر شب زنده داری و پیمودن روزهای گرم (به روزه داری و عبادت) در آنان پدیدار گشته، آن‌ها مشغول تسبیح اند در زمانی كه مردم ساكت باشند، و نمازگزارند در وقتی كه مردم درخواب باشند، و در دل غم و غصه دارند در وقتی كه مردم خوشحال هستند. 🔹منبع روایت: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج4، ص469 🔻کتاب ، جلد دوم ص2-121 🌐 @book_feghahat
💠 عدم حجیت خبر واحد در صورت تعارض بعضی از فقرات آن خبر با مسلّمات فقه ✅ حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله»: بحث در این است که اگر در یک روایتی مثل روایت محمد بن قیس که از جمله مستندات صحت بیع فضولی است، بعضی از فقرات آن با مسلمات فقه ناسازگاری داشت، در فقرات دیگر آن که جزم به واقع وجود ندارد و معلوم نیست که چنین فقراتی از شارع صادر شده است، عقلاء به آن فقرات دیگر نیز اعتنائی نمی کنند... و عدم حجیت این فقرات نیز بنا بر هر دو مبنی است؛ یعنی چه مبنای کسانی که خبر ثقه را حجت می دانند و چه بنا بر مبنای کسانی که خبر موثوق الصدور را حجت می دانند. در زمینه حجیت خبر واحد دو مبنی وجود دارد که طبق هر دو مبنا چنین خبری حجت نمی باشد: الف: حجیت خبر ثقه: بعضی از اصولیون می فرمایند: برای حجیت یک خبر کافی است که راوی آن خبر، شخص ثقه ای باشد و نیازی به وثوق خبر نمی باشد. ب: عده ی دیگری از اصولیون کما نسب الی السید السیستانی می فرمایند: خبر واحدی حجت است که وثوق به صدور آن داشته باشیم و الا اگر وثوقی به آن خبر نداشته باشیم، آن خبر حجت نمی باشد. بیان استاد معظم این است که اگر ما مبنی اول را اتخاذ بکنیم، چنین خبری که بعضی از فقرات آن با مسلمات فقه ناسازگار است، حجت نمی باشد؛ زیرا طبق این مبنا یکی از ارکان شخص ثقه این است که علاوه بر صادق بودن، ضابط نیز باشد و هنگامی که چنین خبری با این ناسازگاری بیان می کند معلوم می شود که این راوی انسان ضابطی نمی باشد، هر چند ممکن است این شخص در کل انسان ضابطی باشد ولی در این روایت و این واقعه از ضبط برخوردار نمی باشد. و این امر مثل شهود شاهد است به این بیان که اگر در دادگاه یک شاهد به موارد مختلفی شهادت داد ولی بعضی از آن شهادت‌ها واقعیت نداشته باشد، در این صورت رویۀ قضایی و عقلائی بر این است که به آن شهادت های دیگر از ایشان که جزم به کذب و یا صدق آنها نیز ندارند، ترتیب اثر نمی دهند. و اگر مبنی دوم را نیز اتخاذ بکنیم، باز چنین خبری نیز حجت نمی باشد؛ زیرا با وجود فقرات ناسازگار با مسلمات فقه، دیگر نسبت به فقرات دیگر نیز وثوقی پیدا نمی شود. به بیان دیگر اگر دلیل حجیت خبر واحد، سیرۀ عقلاء باشد، عقلاء در اخباری که بعضی از فقرات آن با مسلمات فقه ناسازگار باشد، سیره ای بر حجیت آن اخبار ندارند. و اگر دلیل حجیت خبر واحد، ادلۀ لفظی باشد، با وجود چنین سیره ای بین عقلاء، اطلاقی برای آن ادله صورت نمی گیرد بلکه قدر متیقن از آن ادله در صورتی است که روای خبر، شخص ثقه و ضابطی باشد و وثاقت و ضابط بودن او احراز شده باشد. البته بعضی از فقهاء مثل مرحوم خوئی که قائل به تبعیض در حجیت هستند، در این گونه اخبار، آن فقرات دیگر که مجتهد جزم به واقع آنها ندارد را حجت می داند. زیرا ایشان در بحث اخبار قائل به انحلال هستند؛ به این معنا که هر فقره ای از روایت طویل، در حکم یک روایت و خبر مستقل است. 📚درس خارج فقه 1400/09/08 🔗 @book_feghahat
❇️ راههای اطلاع از صدور خبر از طریق حس در عصر مرحوم شیخ کلینی. (طریق یک و دو و طریق سه بیان شد) 4️⃣ در اعصار گذشته، آثار بسیاری از علما و نیز روات به وسیله دست خط ایشان شناخته می شده است و با وجود آن، نیازی به ذکر سند نبوده و اگر هم ذکر می شده، بیشتر جنبه تشریفاتی داشته است. 👈 به عنوان نمونه مرحوم شیخ طوسی در جایی می فرماید که کتاب محمد بن علی بن محبوب به خط ایشان نزد من هست. 👈 همچنین مرحوم صاحب معالم، فرزند شهید ثانی، می نویسد که تهذیب مرحوم شیخ طوسی به خط خود شیخ نزد من موجود است. 👈 مرحوم ابن داوود نیز در رجالش مکررا ذکر می کند که رجال شیخ طوسی را به خط خود ایشان در اختیار دارد. 👈 نظیر این مطلب در زمان ما نیز جریان دارد؛ چنان که امروزه دست خط مرحوم مجلسی - پس از قریب به 350 سال - در کتابخانه های ما وجود دارد و برای ما شناخته شده است؛ لذا در تشخیص متونی که از ایشان به ما رسیده، نیازی به حدس و نظر نداریم. 👈 از همین قبیل است دست خط مرحوم علامه حلی و حتی جناب شیخ طوسی که در کتابخانه مرحوم آیت الله نجفی مرعشی موجود است 🔦 پس وقتی با گذشت زمانهای طولانی هنوز دست خط بسیاری از علما برای ما قابل شناسایی است، به طریق اولی برای مرحوم کلینی که قریب به زمان معصومین هم بوده، تشخیص دست نوشته های راویان احادیث امکان داشته است. ⬅️ در نتیجه، این احتمال وجود دارد که جناب شیخ کلینی صحت روایات را از این طریق احراز کرده باشد؛ لذا این که می بینیم مرحوم کلینی گاه در کافی صرفا با ذکر دو یا سه راوی ،روایت را به امام معصوم(علیه السلام) می رساند، با این هدف بوده است که ظاهر سند، مرسل نباشد؛ و الا در واقع حتی ذکر این تعداد واسطه هم لازم نبوده است. «دام ظله» 🔗 @book_feghahat
💠 وقوع راوی در کتاب کامل الزیارت (ابن قولویه) 🔻 در رابطه با کامل الزیارات و مدلول عبارتی که در مقدمه این کتاب آمده، حداقل پنج مبنا وجود دارد: 1️⃣ مبنای اول این است که تمام کسانی که در اسناد کامل الزیارات واقع شده اند از ثقات اند که مبنای شیخ ره همین است. (وسائل الشیعة، ج30، ص 202) محقق خویی ره نیز تا اواخر عمر شریفش به این مبنا معتقد بود، (معجم رجال، ج1، ص50) ولی بعداً از این مبنا عدول نمود. 2️⃣ مبنای دوم این است که تنها مشایخ بلا واسطه ی ابن قولویه مشمولِ این توثیق هستند. مبنایی که محقق ره در اواخر عمر به آن عدول نمود، همین مبنا است. (منهاج المصباح (التجارة)، ج 1، ص 461) 3️⃣ مبنای سوم این است که شهادتِ ابن قولویه در مقدمه ی کتابش به این معناست که در هر باب از ابواب این کتاب حداقل یک حدیث صحیح و معتبر وجود دارد. به عبارت دیگر عناوین هر باب در این کتاب که متخذ از احادیث آن باب است، حجت است و از معصوم ع صادر شده است. این مبنا را آیت الله شیخ جواد ره بعد از عدول از مبنای اول اختیار نموده است. (قبسات من علم الرجال، ج 1، ص 91) 4️⃣ مبنای چهارم این است که شهادت ابن قولویه به این معناست که ایشان می گوید: روایات این کتاب را چون در کتب معتبر و مهم محدثان بزرگ و مورد اعتماد ذکر شده است، در این کتاب جمع آوری کرده ام. ظاهرا آیت الله (دام ظله) معتقد به این مبنا هستند. (قاعده لا ضرر و لا ضرار، ص 21 ـ 22) 5️⃣ مبنای پنجم و مورد قبول (استاد ) این است که ابن قولویه واسطه های بین خودش و منابعی که این روایات را از آن اخذ کرده است توثیق می کند، اما از آن کتابِ منبع به بعد را نه. به عبارت دیگر ابن قولویه می خواهد بگوید: «من شهادت می دهم که از ناحیه ی من تا آن منبع حدیثی، همه ی افراد ثقه هستند، اما از آن منبع تا معصوم (ع) را خودتان بررسی کنید». طبق این مبنا علاوه بر مشایخ بلا واسطه ی ابن قولویه، افراد دیگری که در سند ایشان تا منبع حدیثی قرار گرفته اند نیز توثیق می شوند. گاهی بین ابن قولویه و منبع حدیثی سه نفر واسطه هستند، گاهی دو نفر و گاهی یک نفر. 📚 درس خارج فقه آیت الله ـ مبحث امر به معروف و نهی از منکر ـ سال 1397 «دام ظله» 🔗 @book_feghahat
🔰به مناسبت روز معلم،شاگردان حضرت آیت الله شب زنده دار «دام ظله» از معظم له تجلیل کردند
📚 جریان حق الطاعه در دوران بین محذورین ؟؟؟!!! ✅ حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله»: مبنای حق الطاعه این است که حق اطاعتی که مولا به گردن عبد دارد، دائر مدار علم نیست بلکه دائر مدار احتمال است؛ یعنی هر جا عبد احتمال تکلیف بدهد حق اطاعت از مولا سبب می شود که عقل حکم به احتیاط می کند لذا در شبهات حکمیه قبل از فحص و حتی بعد از فحص احتیاط را لازم می داند پس حق اطاعت مولای حقیقی حتی موارد احتمال تکلیف را نیز شامل می شود. طبق این مسلک ممکن است گفته شود که در دوران بین محذورین چون احتمال تکلیف وجود دارد پس عقاب نیز ثابت است. اما آنچه لازم است در اینجا مورد توجه قرار بگیرد این است که باید در حدود و ثغور حق الطاعه مولا تامل کرد، همانطور که جریان قاعده قبح عقاب بلابیان نیز مبتنی بر این حق است یعنی باید دائره حق مولای حقیقی نسبت به عبد ملاحظه شود. حق مولا در مواردی ثابت است که امکان موافقت قطعیه وجود دارد اما در مواردی که بیانی نیست و امکان موافقت قطعیه نیز وجود ندارد عقل حق اطاعت مولا را درک نمی کند مثل موارد عدم قدرت که عقل نسبت به امر غیرمقدور حق الطاعه را درک نمی کند پس در اینجا حتی نزد قائلین به حق الطاعه مثل شهید صدر«ره»، محقق داماد«ره» و سید یزدی«ره» نیز عقاب وجود ندارد پس درست است که قاعده قبح عقاب بلابیان جاری نمی شود اما قاعده حق الطاعه نیز جاری نمی شود چون در این موارد حق اطاعت برای مولا وجود ندارد. 📚درس خارج اصول 🔗 @book_feghahat
📚 فرق قدرت در فعلیت و قدرت در تنجّز تکلیف؟!!! ✅ حضرت استاد شب زنده دار «دام ظله» در درس خارج فقه فرمودند: 🔹فرق قدرت در فعلیت تکلیف و قدرت در تنجیز تکلیف این است که در فعلیت، قدرت بر انجام خود متعلق است اما در تنجیز، قدرت بر موافقت قطعیه است. 🔸 حال در دوران بین محذورین قدرت بر متعلق وجود دارد چون هر کدام از طرف فعل و ترک را می توان انجام داد، اما قدرت بر موافقت قطعیه وجود ندارد چون نمی توان هم فعل و هم ترک را محقق نمود، به همین دلیل در موارد دوران بین محذورین اگر چه فعلیت تکلیف وجود دارد اما تنجیز تکلیف وجود ندارد چون قدرت بر موافقت قطعیه وجود ندارد. 📚درس خارج فقه 🔗 @book_feghahat
❇️ مجموع آنچه سابقا ذکر شد نشان می دهد خبر و شهادت جناب کلینی(ره) (درباره این که کتابش حاوی روایاتی از اهل بیت (علیهم السلام) است که برای بیان حکم واقعی ایراد فرموده اند) 👈 از یک سو احتمال عقلایی و قابل اعتنا دارد که، از نوع إخبار حسی باشد 👈 و از سویی دیگر امکان حدسی بودن این إخبار نیز وجود دارد 🔷 بنابر این، خبر ایشان از قِسم خبرهای محتمل الحس و الحدس می باشد . ◀️ در علم اصول این مبنا نزد بسیاری از أعلام پذیرفته شده است: اگر خبری که «مخبرٌبه» آن یک امر حسی است (یعنی ذات مخبرٌبه امری است که می توان با حس دریافت کرد) محتمل الحس و الحدس باشد (یعنی محتمل است إخبار کننده آن خبر را از راه حس به دست آورده باشد و نیز محتمل است آن را از راه حدس به دست آورده باشد) در صورتی که احتمال حسی بودنش قابل اعتنا و عقلایی باشد، چنین خبری نزد عقلا حجیت دارد. 🔶 مرحوم محقق خویی حجیت قول بزرگان علم رجال همچون شیخ طوسی، مرحوم نجاشی و جناب کشی را از همین باب می داند؛ یعنی چون خبرشان محتمل الحس و الحدس است، از نظر ایشان حجت می باشد. 🔷 در خصوص مبحث حاضر نیز باید گفت که با توجه به عصر حیات مرحوم کلینی و فراهم بودن اسباب إخبار حسی در این دوره، احتمال حسّیت در مورد شهادت و إخبار ایشان، احتمال متوفر و عقلایی است؛ بلکه حتی این احتمال نسبت به احتمال حدسیّت، مرجوح هم نمی باشد. 👈 با ضمیمه کردن دو مطلب اخیر (محتمل الحس و الحدس بودن إخبار جناب کلینی به صدور روایات کتاب کافی از معصوم(علیه السلام) برای بیان حکم واقعی و حجیت این گونه خبرها نزد عقلا) این نتیجه حاصل می شود که شهادت ایشان درباره روایات کتاب شریفش حجیت دارد. 🔍 البته ممکن است در مورد کبرای این قضیه (حجیت خبر محتمل الحس و الحدس نزد عقلا) مناقشاتی مطرح باشد که در محل خود باید بررسی شود . «دام ظله» 🔗 @book_feghahat
📚 تشخیص وثاقت عبدالاعلی؟!! حضرت استاد شب زنده دار «دام ظله» در درس خارج فقه فرمودند: 🔷 اگر در روایتی عنوان «عبدالاعلی» به صورت مطلق آمده باشد، این عنوان، در رجال، مردّد بین افراد متعددی است که برخی از آن ‌ها توثیق ندارند. از راه طبقه نیز قابل تشخیص نیستند چرا که این افراد متعدد از نظر طبقه یکی هستند و از اصحاب امام صادق علیه السلام به شمار می روند. 🔶 ولی همانطور که مرحوم خویی فرموده اند: عنوان «عبدالأعلی» انصراف به عبدالأعلی بن اعین العجلی الکوفی دارد که ثقه است. وجه این انصراف، شهرت عبدالأعلی بن أعین در روایات است. به این بیان مشکل عبدالأعلی حل می شود. «دام ظله» 📚درس خارج فقه 🔗 @book_feghahat
فی اسلوب منهج وسائل الشیعة👇👇👇👇
فی اسلوب منهج وسائل الشیعة ❇️ قال سماحة الاستاذ آيت الله شب زنده دارـ«دام ظله»، في درس خارجهِ المسمىٰ ب‍ " بحثِ أحكام زكاة الفطرة ، بناءً على العناوين و الروايات التالية الموجودة في كتاب وسائل الشيعة": اختار صاحب وسائل الشیعة منهجاً فیه نذکره ضمن اسالیب تالیة: 🔴 الأسلوب الأول: تبویب الوسائل ذکر علی ابواب منطقی فإنه; سعی فی طیّ سنین متمادیة فی تنظیم ابواب الوسائل، و یکون العناوین المأخوذة من المسائل الفقهیة إلا شذ و ندر اتخذها من الشرایع و ذکر; فی ذیل کل باب روایات یمکن أن یستفاد تلک المسئلة عنها أو بضم روایات سائر الأبواب، فإن التسلط علی تلک الأبواب و اطلاع عن الروایات و کیفیة الجمع بین الروایات و تعیین المرجع فی موارد تعارض المستقر بینها یوجب قوة طالب العلم فی استنباط الأحکام تدریجاً ، کما هو المنهج المتداول فی تعلم أهل اللسان فی کل لغة. 🟡 الأسلوب الثانی: عدم الإقتصار علی ذکر الروایات الواردة فی الکتب الأربعة أنه لم یقتصر صاحب الوسائل; علی ذکر الروایات المرویة فی الکتب الأربعة بخلاف الوافی فإنه علی رغم کتاب مفید و مشتمل علی ابواب منطقی لکن اقتصر علی الروایات الواردة فی الکتب الأربعة و لم ینقل عن مثل الخصال و العیون و سائر کتب الصدوق; و قرب الأسناد. و کذا البحار فإنه رغم کونه کتاباً عظیماً مهماً فی الحدیث، لکن من دأبه عدم نقل جمیع الروایات الواردة فی الکتب الأربعة حتی لا تصیر مهجورة بعدم المراجعة الیها کما صرح; بذلک فی مقدمة البحار ، و أما الوسائل فلم یقتصر علی کتب الأربعة و ذکر عن غیرها أیضا، لکن مع ذلک لم یشتمل علی جمیع الروایات إما من جهة اعتقاده; بعدم اعتبار روایات کتاب، أو من جهة غض البصر فإنه ربما توجد روایة فی الکتب الأربعة و لم یذکرها صاحب الوسائل، فصار ذلک داعیاً للمحدث النوری; أن یؤلف مستدرکات الوسائل. 🟢 الأسلوب الثالث: ذکر الطرق الی الکتب ذکر صاحب الوسائل الوسائل طرقه فی خاتمة الوسائل الی الکتب فذکر أسناده الی الکافی و الی التهذیبین و الخصال و هکذا سائر الکتب، فقد استظهر جماعة منهم المحقق الخوئی; و الشهید الصدر; و شیخنا الأستاذ القاروبی التبریزی; أن طرقه الی نسخ معینة، شیخاً عن شیخ نسلاً بعد نسل و جیلاً بعد جیل بالقرائة و السماع أو بالإجازة، بخلاف الکتب الموجود بأیدینا فإنه و إن ثبت فیها التواتر الإجمالی لکن لم یثبت ذلک بالنسبة الی کل کلمة کلمة و لم یکن لنا طریقاً الیها، و به یمتاز الوسائل عن مثل جامع أحادیث الشیعة، فإنه قد ألف من هذه الکتب الموجودة بأیدینا. لکن الحق کما ذکره جمع آخر من الأعاظم عدم تمامیة هذا الإستظهار کلیة، اذ لم یکن میع طرقه الی نسخة معینة بل ربما کان الی أصل الکتب بعناوینها الکلیة ، نظیر الطرق فی عصرنا فإنه الی کلی الکتاب لا الی نسخة معینة و یکون تعیین الکتاب بضم القرائن و الشواهد. نعم حیث لم یهجر فی عصر صاحب الوسائل; القرائة و السماع بالکلیة فربما یحصل من ضم القرائن الظن أو الإطمینان و لم یوجد هذا بالنسبة الی مثل جامع أحادیث الشیعة أصلاً. 🔵 الأسلوب الرابع: اشتماله علی الفوائد المهمة ذکر صاحب الوسائل7 خاتمة مشتملة علی الفوائد المهمة تبلغ اثنتا عشرة فائدة: منها: ذکر القرائن و الشواهد التی توجب الإطمینان الی صحة الکتب الی مؤلفیها. و منها: ذکر مشیخة الفقیه، و التهذیبین مع أبحاث رجالیة علی ترتیب حروف اسم الرواة و له رسالة مستقلة فی الرجال مشتملة علی أحوال الرواة علی وجه الإختصار ینفع للمرید علی اطلاع احوالهم مختصراً. و منها: غیر ذلک من الفوائد المهمة التی ینبغی لطالب العلم أن یطلع علیها و یکرر النظر الیها. «دام ظله» مقرر:حجت الاسلام فدایی 🔗 @book_feghahat
مطالب حول وسائل الشیعة ❇️ قال سماحة الاستاذ آيت الله شب زنده دارـ«دام ظله»، في درس خارجهِ المسمىٰ ب‍ " بحثِ أحكام زكاة الفطرة ، بناءً على العناوين و الروايات التالية الموجودة في كتاب وسائل الشيعة": أنه لا بد أن نذکر مطالب حول وسائل الشیعة: المطلب الاول: اختار صاحب وسائل الشیعة منهجاً فیه نذکره ضمن اسالیب تالیة (کما مرّ) المطلب الثانی: کان لصاحب الوسائل کتاباً المسمی بمن لا یحضره الإمام ع مشتملاً علی توضیحات مهمة بالنسبة الی ابواب الوسائل مثلاً قال فی أبواب زکاة الفطرة: «باب وجوبها علی الغنی المالک لقوت سنته، فیه عشرة احادیث و إشارةٌ الی ما مضی و یأتی» و مشتملاً علی أمور آخر فقد یستفاد من الروایات ما لا یرتبط بالباب فلذا لا یأتی فی عنوان الباب مثلاً قال فی المقام: «و فیه وجوب الصلاة علی محمد و آله فی الصلاة و استحباب غسل العید» فإنه ینفع للفقیه. المطلب الثالث: قال صاحب الوسائل فی ختام کتاب الزکاة: «و قد تم الجزء السادس منه، و بتمامه تم الكتاب و قد بذلت الجهد في جمعه، و ترتيبه، و تصحيحه، و تهذيبه، و صرفت في ذلك مدة طويلة، و سنين كثيرة. و صرحت باسم الكتاب الذي نقلت الحديث منه، و ابتدأت باسم مؤلفه، و عطفت ما بعده عليه» مثل الخصال و العیون و قرب الاسناد و نحوها «إلا الكتب الأربعة؛ فإني ابتدأت في أحاديثها بأسماء مؤلفيها، و لم أصرح بأسمائها: فما كان مبدوءا باسم «محمد بن يعقوب» فهو من «الكافي» و كذا ما كان معطوفا عليه. و ما كان مبدوءا باسم «محمد بن علي بن الحسين» فهو من «كتاب من لا يحضره الفقيه». و ما كان مبدوءا باسم «محمد بن الحسن» فهو من «التهذيب» أو من «الاستبصار»، و كذا ما كان معطوفا عليهما، و لا فرق بينهما، بل «الاستبصار» قطعة من «التهذيب». فعليك بكثرة التتبع لهذه الأحاديث، و المطالعة لها، و لا تقتصر على الباب الذي تريده، فقد بقيت أحكام منصوصة في غير مظانها، إذ لم يمكن تقطيع الأحاديث كلها أو أكثرها، و لا الإشارة إلى مضمون الجميع؛ لعدم الاستحضار، و للاكتفاء بالبعض، و غير ذلك. و قد تركت أحاديث كثيرة مروية في كتب الاستدلال عن النبي صلى الله عليه و آله، خوفا من كونها مروية من طرق العامة للاحتجاج عليهم، لأنهم يصرحون بذلك، في كثير من المواضع. و أعلم: أنه قد يتفق تخالف بين العنوان و الأحاديث في العموم، و يكون وجهه ملاحظة أحاديث أخر، أو الاعتماد على فهم بقية المقصود من أحاديث الباب، و غير ذلك» مثل القرائن الحافة بالکلام من احتفاف السیرة المتشرعة أو العقلاء أو غیر ذلک من القرائن مما یوجب التوسعة فی المراد من الروایة أو ضیقه «فإن لم يظهر وجهه، ينبغي أن يكون العمل بالأحاديث، دون العنوان. و الله الموفق للصواب، و إليه المرجع و المآب، و هو المسئول أن يجعل جمع هذا الكتاب، من أكبر أسباب موجبات الثواب، و أعظم وسائل النجاة يوم الحساب و الحمد لله الكريم الوهاب. و الصلاة و السلام على محمد و آله الذين أوتوا الحكمة و فصل الخطاب». المطلب الرابع: من جملة أسباب التی دعت أمثال المحقق البروجردی; بتألیف جامعاً حدیثیاً آخر تقطیع الروایات فی الوسائل بمناسبة ذکر الأبواب فإنه قد یخل بالمعنی اذ ربما کان الصدر أو الذیل قرینة علی المراد فلذا ذکر فی جامع أحادیث الشیعة الروایة بلا تقطیع. و مما افترق الوسائل عن جامع احادیث الشیعة أنه قال صاحب الوسائل; فی ختام کل باب: «و تقدم ما یدل علی ذلک أو یأتی ما یدل علی ذلک» بلا تنقیح ذلک الموضع فإن ذلک یعصب الأمر علی الفقیه حیث یحتاج الی التتبع فی مظان المطلب و قد أقدم أعاظم لرفع هذه النقیصة فأول من قام به محقق من أحفاد صاحب الجواهر; قد ألف کتاباً المسمی بـ «الإشارات» ثم قام بعده المحقق الربانی الشیرازی; فاستفاد من کتاب الإشارات و أکمله ثم أقام محققی طبع آل البیت: و طبع جامعة المدرسین علی ذلک لکن مع ذلک ذکر فی جامع احادیث الشیعة ا محل الإستشهاد ایضا فإن یسهل الأمر علی الفقیه جدّاً ، فلذا فی الرجوع الی جامع الاحادیث فوائد مهمة. «دام ظله» مقرر:حجت الاسلام فدایی 🔗 @book_feghahat
هدایت شده از پندهای سعادت
🔰"السلام علیک یا فاطمه المعصومه " حضرت آیت الله شب زنده‌دار«دام ظله» در ابتدای درس خارج فقه (1397/09/26) فرمودند: 🔹وجود مبارک فاطمه‌ی معصومه علیها السلام در عالم خلقت یک دُرّه‌ای است که باید هم‌جواری با این درّه‌ی نادره‌ی عالم خلقت را واقعاً غنیمت بشماریم. 🔺خدوند متعال کأنّ‌ این مضجع شریف را قرار داده تا آن برکاتی که از قبر مبارک صدیقه‌ی طاهره تا آشکار شدن آن قبر شریف به واسطه‌ی فرزند بزرگوارشان حضرت بقیة ‌الله الاعظم (عج)، باید نصیب عالمیان می‌شد ، آن برکات از این قبر شریف به عالمیان برسد. 🔸احترام ایشان بر همه لازم و واجب هست. 📆 97/09/26 🌼🎉 (س)🌺 🌼🎉 🔗@pand_saadat
بررسی بعضی از اشکالات به حجیت روایات کتاب کافی 🔶 مهمترین اشکالی که بنابر احتمال دوم (الآثار المعتبره) وارد شده به این شرح است: 👈 مبانی مختلفی برای معتبر دانستن یک روایت وجود دارد. برخی خبر عدل ثقه را حجت میدانند، عده ای خبر عدل امامی را، گروهی حتی قائل به حجیت خبر حسَن هستند و برخی اعم از صحیح، موثق و حسن را حجت شمرده اند. جمعی اساسا خبر ثقه را حجت نمیدانند؛ بلکه قائلند خبر باید موثوق الصدور باشد تا حجیت یابد. لذادر شرایط حجیت خبر - که به نوزده مورد می رسد - اختلاف شده است . 🔦 با توجه به اختلافات موجود در کبرای حجیت خبر واحد و معتبر و نیز عدم احراز اتحاد مبنای ما و جناب کلینی در این باب، این شبهه پیش می آید که چه بسا مبنای ایشان در تشخیص خبر معتبر، غیر از مبنای ما بوده و در نتیجه شهادت ایشان بر اعتبار روایات کتابش اثر لازم را برای ما نداشته باشد . 🔷 پاسخ به این اشکال ⬅️ مقدمه: یک کبرای اصولی با عنوان «اصالة الصحة» مطرح است که مضمون آن ،سیره عقلا بر حمل فعل غیر به صحت می باشد. ◀️ در صورتی می توانیم عمل غیر را - که برای ما موضوع اثر است - حمل بر صحت کنیم که اختلاف نظرش با ما در احکام شرعی احراز نشده باشد. اما در صورتی که اتحاد مبنای ما با وی مسجّل شود یا نسبت به آن جهل داشته باشیم، اصالة الصحة جاری می شود. 👈 مثلا در مورد امام جماعت، در صورتی که محرز نشده باشد نظرش با ما در احکام غسل تفاوت دارد، غسلش را بر صحتْ حمل نموده و می توانیم به او اقتدا کنیم. ⬅️ عقلا نظیر سیره ای که در مورد حمل فعل غیر بر صحت در باب عبادات و معاملات دارند، به سیره ی دیگری نیز در باب إخبار مُخبِر و شاهد نسبت به مصداق کبریات اختلافی ملتزم هستند. 👈 به این بیان که اگر یک کبری مورد اختلاف باشد و فردی بخواهد درباره ی یکی از صغریات آن شهادت بدهد، طبق سیره ی عقلا مادامی که تفاوت نظر وی با ما در آن کبرای اختلافی محرز نشده باشد، شهادتش حجیت دارد. 👈 مثلا وقتی بیّنه ای بر نجاست یک لباس قائم می شود، به رغم اختلافات بسیاری که در کبریات باب نجاسات وجود دارد، پذیرش شهادت او متوقف بر احراز هم مبنا بودنش با ما در این کبریات نیست. 👈 یا وقتی فردی نزد قاضی یا مرجع تقلید به عدالت دیگری شهادت می دهد، در فقه معهود نیست که ابتدائاً از او بخواهند مبنایش را در عدالت بیان کند. ✅ بنابر این، در قبول شهادت فرد به یک صغری اگر تفاوت مبنای وی با ما در کبرای آن صغری به هر نحو احراز شود، نمی توانیم شهادتش را بپذیریم؛ مگر علم پیدا کنیم که در خصوص شهادت به آن صغری، مبنای مقبول ما را رعایت کرده است. اما در صورت جهل داشتن به اختلاف مبنای وی با خود در کبری، لازم نیست درباره آن تفحص کنیم و شهادت او را به صغری می پذیریم. در حقیقت سیره بر این نیست که در این گونه موارد از شخص سؤال کنند. «دام ظله» 🔗 @book_feghahat
shakhs.PDF
1.36M
✅شرح کتاب الشخص الاعتباری 🔰تقریرات درس حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله» 🟢حجت الاسلام احسان نوروزی 🔵جلد اول 📣📣📣توجه: این متن، برداشت و فهم ایشان از درس شخص اعتباری حضرت استاد شب زنده دار «دام ظله» است. «دام ظله» 🔗 @book_feghahat
✅بررسی بعضی از اشکالات به حجیت روایات کتاب کافی 🔶 اشکال: در مقدمه کتاب شَریف کافی، علاوه بر عبارت «الآثار الصحیحة »از« وَ السُّنَنِ الْقَائِمَةِ الّتِي عَلَيْهَا الْعَمَلُ» یاد شده است و بیان می کند که «السُّنَن» گرچه خاص مستحبات نیست، ولی مطمئنا ناظر به این امور نیز می باشد . 👈 از طرفی در حوزه مستحبات این امکان وجود دارد که مؤلف با توجه به قاعده تسامح در ادله سنن و با استناد به احادیث من بلغ، روایات غیر ثابت الانتساب را نیز شایسته عمل بداند. ⬅️ پر واضح است که استحقاق روایت برای عمل کردن به آن، غیر از ثبوت انتسابش به معصوم می باشد و بنابر این، نمی توان گفت ایشان اخبار راجع به مستحبات را ثابت الانتساب می دانسته است. بلکه از عبارت مرحوم کلینی تنها همین مقدار به دست می آید که روایات کتاب شریف کافی در باب مستحبات را می توان ملا ک عمل قرار داد . 🔄 به عبارتی دیگر و مختصر این که شاید جناب مؤلف معتقد بوده است در باب مستحبات لزومی ندارد روایات، صحیح السند باشند و اگر روایتی صرفاً مشمول من بلغ باشد، برای ذکر آن در کافی کفایت می کند؛ بدون این که ایشان قصد داشته باشد به صدورش از معصوم برای بیان حکم واقعی (بنابر احتمال اول) و یا اعتبار آن (بنابر احتمال دوم)شهادت دهد. 🔷 پاسخ مقصود از« السُّنَنِ الْقَائِمَة»، مستحبات نمی تواند باشد؛ زیرا عطف به عبارتْ «الآثارِ الصَّحِیحَة» شده است که به قرینه عبارت قبل (وَ يَأخُذُ مِنْهُ مَنْ يُرِيدُ عِلْمَ الدِّين) مراد از آن دو، اموری است که از طریق آنها احکام شریعت و معارف دین استنباط می گردد . 👈 بنابر این، سنن قائمه نیز مانند آثار صحیحه، منبع استخراج معارف الهی، احکام شرعی و مجموعه ی علم دین است. از طرفی می دانیم که منبع استحصال علم دین، قهراً فرمایشات، افعال و تقریر اهل بیت می باشد. 🔍 لذا باید پذیرفت که مقصود از سنن قائمه - همچون آثار صحیحه - قول، فعل و تقریر معصوم می باشد، نه مستحبات؛ در غیر این صورت، عطف آن به «الآثار الصحیحة» بدون تناسب و بی ثمر خواهد بود. «دام ظله» 🔗 @book_feghahat
متن جامع زکات فطره2.pdf
4.58M
📚 🔸موضوع: بررسی احکام زکات فطره،بر اساس عناوین و روایات ذیل آنها در کتاب وسائل الشیعه حضرت استاد شب زنده دار «دام ظله» 🗓سال: ماه رمضان 1402 شمسی 🔗 @book_feghahat
💠 تفاوت استفاضه روایات (تواتر اجمالی) با حساب احتمالات ✅ حضرت استاد شب زنده دار «دام ظله» در درس خارج فقه فرمودند: 🔹 در تواتر اجمالی (استفاضه) با توجه به اینکه گروه‌های مختلفی در مکان‌های مختلف روایت را نقل کرده‌اند، این احتمال که همه توافقی کرده و دروغی را جعل کنند، احتمالی غیر عقلایی است. در نتیجه تواتر اجمالی پدید می‌آید که بعضی از روایات صادر شده است و قطع به صدور خبر یا اخباری داریم که در آن‌ها این موجود می‌باشد. 🔸 اما در حساب احتمالات با صرف نظر از ، هر کدام از اخبار دلالت بر مطلب می‌کند. بنابراین هر کدام به خودی خود درصدی از احتمال موافقت با واقع را ایجاد می‌کنند، ولو این درصد کم بوده و به تنهایی حجت نمی‌باشد. مثلاً روایت اول درصدی احتمال موافقت با واقع ایجاد می‌کند، با روایت دوم درصد موافقت با واقع بیشتر می‌شود و در نهایت تراکم این روایات ایجاد کننده احتمال موافقت و نفی‌کننده مخالفت با واقع سبب اطمینان یا علم انسان می‌شود. این همان حساب احتمالات در ریاضیات است که در اصول نیز کاربرد دارد و شهید (ره) در باب اجماع و تواتر از آن استفاده کرده است. (بحوث في علم الأصول 4: 309) 🔹 تفاوت این دو در این است که در توجه به مضمون نمی‌شود. یعنی حتی اگر مضمون واحد نباشد، احتمال اینکه در جمع کثیری از روایات هیچکدام صادر نشده باشد، وجود ندارد و به یکی غیر معین استناد می‌کنیم، اما در هر کدام از روایات بخشی از احتمال را در نفس ایجاد می‌کند و از تراکم این احتمالات اطمینان حاصل می‌شود. 📚درس خارج فقه«1394» 🔗 @book_feghahat
هدایت شده از پندهای سعادت
🔰"روح عبادت نیت است" 🔸حضرت استاد شب زنده دار دام ظله: روح عبادات نیت است. ممکن است عملی آنچنان ارزشمند نباشد اما اگر انگیزه عمل الهی باشد آن عمل تا خداوند متعال برده میشود و به عالی ترین وجه پذیرفته میشود، اگر انسان انگیزه و نیت کار خود را الهی کند کار او دارای ارزش بیشتری خواهد شد. @pand_saadat
هدایت شده از پندهای سعادت
هدایت شده از پندهای سعادت
هدایت شده از پندهای سعادت
🔰 شیعه ی واقعی در کلمات معصومین علیهم السلام 🔸استاد شب زنده دار دام ظله: در آستانه عید مبارک غدیر، عید اتمام نعمت و تکمیل دین هستیم. مناسبت غدیر ومسئله‌ی ولایت مولا امیرالمومنین علیه السلام دارای ابعاد فراوان و بحث های بسیار مهمی است. آنچه که در اینجا میخواهم عرض کنم، این است که واژه شیعه که ما بحمدالله مشرف یه این تسمیه واین نام هستیم، در روایات اهل بیت علیهم السلام یک باب مخصوص دارد. واژه ی شیعه دو مفهوم دارد، یک مفهوم اسمی و مصطلح که یکی از آنها همین کسانی هستند که مذهب تشییع را برگزیده اند و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت را بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم قبول کرده اند؛ یعنی خلافت بلا فصل مولا امیرالمومنین علیه السلام و بعد یازده فرزند معصوم آن بزرگوار.این یک معنا از کلمه تشیّع است. اما یک معنای وصفی هم دارد که مراد کسانی هستند که واقعا از اهل بیت علیهم السلام پیروی میکنند و رنگ و بوی مقتدا های خودشان را گرفته اند.این هم یک معنای وصفی است. از راویات بر می آید که ائمه علیهم السلام دوست داشتند که این نام و عنوان، در صورتی بر کسی اطلاق شود که در مرتبه ای عالی از پیروی و اتّصاف به صفات ویژه ای باشد که در این روایات ذکر شده است. قهرا این تسمیه حتی به معنای اولش یک عَلم مرتجل نیست که بی تناسب نام گذاری شده باشد، بلکه در این نامگذاری منظورشان تناسب بین این افراد و مقتدا های آنها بوده است. 📚پند های سعادت،جلد۲،صفحات ۱۱۳و۱۱۴ @pand_saadat