يک بار رفتيم يکي از پاسگاه هاي مسير #مريوان. توي ايست بازرسي هيچ کس نبود. هرچه سر و صدا کرديم، کسي پيدايش نشد. رفتم سنگر فرمان دهي شان. #فرمانده آمد بيرون، با زير پوش و شلوار زير.
تا آمدم بگويم «حاج احمد دارد ميآید»، خودش رسيد. يک #سيلي زد توي گوشش و بعد سينه خيز و کلاغ پر.
برگشتني سر راه، همان جا، پياده شد. دست طرف را گرفت کشيد کناري. گوش ايستادم.
می گفت: من اگه زدم تو گوشت،تو ببخش. اون دنيا جلوي ما را نگيری.
#حاج_احمد_متوسلیان
#سیره_مدیریتی_شهدا
#سیاست_قهر_و_مهر در مدیریت
کتاب یادگاران، جلد ۹؛ کتاب متوسلیان،نویسنده: زهرا رجبی متین، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: پنجم، ۱۳۸۹؛ خاطره شماره ۳۲.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
مرتضی تازه هجده سالش شده بود. البته معمم هم بود. رفته بود #فریمان دیداری تازه کند.
در همان ایام در کلات حاجی رستم استوار یکْ #پاسگاه مسئله ناموسی ایجاد کرده بود. عده ای داشتند می رفتند تا تذکرش دهند. مرتضی هم با آنها همراه شد.
استوار با شنیدن حرف بزرگ تر جمع گفت: چه غلطا …
هنوز حرفش تمام نشده بود که مرتضی با یک #سیلی آبدار دهان استوار را بست.
#شهید_مرتضی_مطهری
#سیره_فرهنگی_شهدا
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر در سیره شهدا
کتاب مرتضی مطهری؛ نگاهی به زندگی و مبارزات استاد شهید مطهری، نوسنده: میثم محسنی، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم؛ بهار ۱۳۹۱؛ صفحه ۲۱.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
چند نفر #پاسبان آمدند میدان بار و به بهانه گوسفندهای طیب به وی اهانت کردند. خون طیب بود جوش آمد و #سیلی محکمی به پاسبان زد و مردم ریختند سرشان و ماشین شان را هم آتش زدند. با دعوت طیب، مردم بازار را تعطیل کردند و سمت خیابان نخست وزیری به راه افتادند.
طیب با #اسد_الله_علم دیدار کرد و با برکناری رئیس کلانتری و شهردار ناحیه همه چیز خاتمه یافت.
در این #تظاهرات وقتی طیب جلوی ساختمان رسید، چند نفر از مأموران او را به داخل ساختمان دعوت نمودند. او قبول نمی کرد.
گفتند: فعلا بیا #ناهار بخوریم تا بعد. ایشان گفته بود: با وجود جمعیتی که دنبالم آمده اند، تنها خوری نمی کنم.
ساعتی بعد چند کامیون ارتشی دور مردم را گرفتند و برای همه جمعیت غذای ارتشی تقسیم کردند. همه کنار خیابان ناهارشان که خورش قیمه بود خوردند و پدرم رفت داخل ساختمان.
#شهید_طیب_حاج_رضایی
#سیره_غذایی_شهدا
#پرهیز_از_تک_خوری
راوی: بیژن حاج محمد رضا؛ فرزند شهید
#کتاب_سه_شهید ؛ مصاحبه هایی در مورد شهیدان طیب، اندرزگو و رجایی، نویسنده: حمید داود آبادی، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: اول-۱۳۹۵؛ صفحه ۱۹-۲۰.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/