eitaa logo
برش‌ ها
383 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
346 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
حمید هیئت خیمة العباس بود. اهل بالا و پائین پریدن نبود؛ اما حسابی و محکم سینه می زد تا جایی که بعضی وقتها احساس می کردم بدنش توان این همه را ندارد. شب حضرت عباس (ع) شب ویژه ای برای حمید بود. آن شب موقع برگشت گفت: دوست دارم مدافع حرم شوم و دست و پاهایم فدایی (س) شود مثل حضرت عباس (ع). گفتم: حمید! لازم نیست این همه سینه بزنی. کمتر یا آرام تر سینه بزن. گفت: فرزانه! به خاطر این سینه زدن هاست که این سینه هیچ وقت نمی سوزد نه در دنیا و نه در آخرت. چه خوب به آرزویش رسید. وقتی بدنش را آوردند، پاهایش بر اثر انفجار تله انفجاری متلاشی شده بود و مثل حضرت عباس (ع) دست و پاهایش در راه دفاع از حرم قطع شده بود. همه جای بدنش ترکش خورده بود؛ مگر سینه اش که سالم سالم بود. آنجا بود که یاد جمله حمید افتادم که می گفت: این بدن هیچ وقت نمی سوزد. (ع) (س) ؛ شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت فرزانه سیاهکالی مرادی؛ همسر شهید، مصاحبه و باز نویسی: رقیه ملا حسینی، نویسنده: محمد رسول ملا حسینی، ناشر: شهید کاظمی، نوبت چاپ: چاپ بیست و نهم؛ ۱۳۹۷؛ صفحات ۱۹۹، ۳۰۱ و ۳۰۵. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
ارادت محمود رضا به (س) وصف نشدنی بود. تکفیری ها تا شعاع پانصد متری عقیله رسیده بودند و حرم را با خمپاره می زدند. مدافعان توانسته بودند آنها را تا شعاع چند کیلومتری عقب برانند. در شب پیامک زد که «سلام. در بهترین ساعات عمرم به یادت هستم جایت خالی». از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید. می گفت: از امشب چراغ های حرم را روشن می کنیم. در سفر ما قبل آخرش یک کوله پشتی پر از با خود آورده بود. از جمله پرچم کوچک قرمزی آورده بود که در دو سطر رویش نوشته شده بود: « یا بطلة کربلاء» و «لبیک یا زینب (س)». ع س راوی: احمد رضا بیضاوی؛ برادر شهید کتاب تو شهید نمی شود صفحه 89-88. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
قرار بود نیروها سه نصف شب سوار تویوتا به منطقه عملیات در نزدیکی #خان_طومان اعزام شوند. مرتضی کریمی گردانش را با «لبیک یا زینب س» حرکت داد. حاج مهدی کنار دیوار ایستاده بود و نیروها را وارد خط می کرد، تا چشمش به مجید افتاد، خونش به جوش آمد. قرار قبلی هم این بود که هر طوری شده مجید را بپیچانند. می خواستند او را به عنوان نگهبان معطلش کنند و بعد از عملیات به عقب برگردانند. شاید اثر گعده خنده و شوخی دیشب بود که الان مجید در خط مقدم بود؛ همان گعده ای که ناگهان به #مجلس_روضه تبدیل شد و صدای #لبیک_یا_زینب (س) با باران اشکش در هم آمیخت. صدای گریه بچه ها، افراد بیرون اتاق را به تعجب واداشته بود. حاج مهدی گفت: کی تو را آورده اینجا؟ فقط برو عقب نبینمت. آرام رفت ته ستون. صدای تیر و لبیک یا زینب (س) بچه ها درهم آمیخته بود. صدای لبیک یا زینب مجید همه را متوجه خودش کرد. حاج قاسم گفت: مگر قرار نبود برگرداندت عقب. مجید گفت: از دست حاج مهدی فرار کردم و آمدم. مگر من مرده باشم که این نامردها بخواهند طرف حرم بی بی نگاه چپ کنند. پیش می رفت و شلیک می کرد. وقتی پشت جان پناهی نشست، تیرهای تکفیری ها به وصال رسانده بودندش. #شهید_مجید_قربان_خانی #شهدا_و_اهل_بیت (ع) #شهدا_و_حضرت_زینب (س) #کتاب_مجید_بربری ، نویسنده: کبری خدا بخش دهقی،ناشر: دار خوین؛ نوبت چاپ: هفتم- 1398؛ صفحه 15-20. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
میلاد حضرت زینب(سلام الله علیها ) و روز پرستار تبریڪ و تهنیت باد💐✨ (س) @boreshha
وفات عمه سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیها را به همه اعضای محترم کانال تسلیت عرض می کنم. خاطرات ارادت شهدا به آن بانوی معظم را با هشتگ ذیل پیگیری بفرمایید. س ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
شب آخری که حرم (س) بودیم، حاج احمد اصلا توی حال خودش نبود. مثل یک تعزیه خوان دور حرم می چرخید و بلند بلند گریه می کرد با جمله های کوتاه و ساده می خواند. این جا رأس حسین (ع) را به نیزده زدند. عمه سادات را به اسیری آوردند. شامی ها با اهل بیت حسین (ع) کاری کردند که روی ظالم ها عالم سفید شد. بعد از روضه یک گوشه حرم نشست و تا صبح نماز خواند و مناجات کرد. نزدیک اذان صبح آمد و سراغ یک پایدار با لباس سبز سپاه را گرفت. ما که ندیده بودیمش. اصرار کردم که قضیه چیست؟ گفت: یاد شهید محمد توسلی کرده بودم. خیلی دلم گرفت. به حضرت زینب (س) متوسل شدم. پاسداری را دیدم که آمد و گفت: فردا روز موعود است. دیگر انتظار تمام شد. فردا حاج احمد عازم لبنان شد و دیگر بازگشتی نداشت. ع س .جلد 9؛ کتاب احمد متوسلیان خاطره شماره 97 و 99. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از : رسول خدا (ص) فرمودند: اگر مسلمانی صدای مسلمانی را بشنود و به او کمک نکند، او مسلمان نیست. [می خواهیم] به امام حسین (ص) ثابت کنیم که تا خون در رگ هایمان جریان دارد، نمی گذاریم به خواهرت، عمه مان زینب اهانت شود. ای خواهران و برادران؛ بدانید سوریه ما بوده و اگر ما در آنجا حضور داریم، بدانید که هدف دشمنان رسیدن به ایران است. ع س ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
ادامه مطلب قبل برش دوم تکفیری ها رسیده بودند نزدیک (س)؛ آن قدر که تیرهای کلاش به در و دیوار حرم می خورد.حاج قاسم تاب نداشت ببیند حرم حضرت زینب در خطر باشد. خودش کلاش به دست گرفت و آمد پا به پای بچه ها از حرم دفاع کرد. آنقدر ایستاد تا تیر خورد به دستش. هر چه اصرار کردیم برنگشت عقب. با همان دست مجروح کنار بچه ها و حضرت زینب (س) ایستاد. ع س ؛ گذری بر زندگی و رزم شهید حاج قاسم سلیمانی. نویسنده: عالمه طهماسبی، لیلا موسوی و مهدی قربانی. ناشر: حماسه یاران. نوبت چاپ: سوم-۱۳۹۸٫ ؛ صفحات152 و 117. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از : شما خواهرانم! شما هم زمان باشید و پسران تان را حسین وار تربیت کنید و در راه خدا مبارزه کنید . س ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از : خواهرم الگوی تو است . حضرت زینب پیامبر کربلای خونین امام حسین (ع)بود. یادت باشد زینب با یک عده یتیم وزن و کودک اسیر دشمن شد؛ اما از هدفش باز نماند و همچنان فریاد می زد «خونسرد باشید و مرا دشمن شاد نکنید». فرزندان شما باید را بگیرند. به فرزندانتان انتقام را بیاموزید. همسرم! وقتی خبر شهادتم را به تو دادند، استوار و ثابت قدم، باش و همچون او به دور از جزع و فزع پیام رسان باش. س ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از : از پدر و مادر و خواهرانم تمنا می کنم در مراسم عزاداری ام شربت و شیرینی پخش کنند و غمگین نباشند. به سر و صورت نزنند و جامه پاره نکنند. از باید درس بگیرید. حضرت زینب با آن همه مشکلات و آن همه جنازه ای که در شاهد بود، چنان متین و صبور بود که دشمنان را تکان می داد و سر افکنده می کرد . س ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/