eitaa logo
برش‌ ها
384 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
348 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
در اسلام آنچه منجر به شهادت يعنى در راه هدف مقدس مى ‏گردد، به صورت يك اصل درآمده است و نام آن است. اسلام دينى نيست كه بگويد اگر كسى به طرف راست چهره ‏ات سيلى زد، طرف چپ را جلو ببر، و دينى نيست كه بگويد كار خدا را به خدا و كار قيصر را به قيصر وابگذار، و همچنين دينى نيست كه ايده مقدس اجتماعى نداشته باشد و يا كوشش در راه دفاع يا بسط آن ايده را لازم نشمارد. قرآن كريم سه مفهوم مقدس را در بسيارى از آيات خود توأم آورده است: و . انسانِ قرآن موجودى است وابسته به ايمان و وارسته از هرچيز ديگر. اين موجود وابسته به ايمان، براى هجرت مى ‏كند و براى و در حقيقت براى نجات جامعه از چنگال اهريمن بى‏ ايمانى جهاد مى ‏نمايد. ، ج‏24، ص: 450-451. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
"انَّ الْجِهادَ بابٌ مِنْ ابْوابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخاصَّةِ اوْلِيائِه"ِ همانا جهاد درى از درهاى بهشت است؛ درى است كه خداوند اين در بهشتى را به روى همه كس نگشوده است. هر فردى لياقت ندارد كه به رويش گشوده شود. هر فردى شايستگى مجاهد بودن ندارد. خداوند اين در را به روى دوستان خاص خويش گشوده است. مجاهدين بالاترند از اينكه بگوييم مساوى با اولياءاللَّه هستند. مجاهدين مساوى با «خاصّة اولياء اللَّه» مى ‏باشند. ، ج‏24، ص: 451. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
قرآن مى ‏گويد بهشت داراى در است، چرا؟ آيا به اين جهت كه جمعيت نشود درهاى متعدد دارد؟ مى‏ دانيم كه آن جهان، جهان تزاحم نيست؛ همان طور كه خداوند حساب همه بندگان را در يك لحظه مى ‏رسد (وَ هُوَ سَريعُ الْحِساب) هيچ مانعى نيست كه همه بندگان از يك در و در يك لحظه وارد بهشت شوند. لهذا مسئله نوبت و صف كشيدن، آنجا مطرح نيست. آيا يك امر است؟ شخصيت ها و اعيان و اشراف از يك در و ديگران از در ديگر مى ‏روند؟ باز مى‏دانيم كه اين مسائل در آنجا نمى ‏تواند مطرح باشد. آيا مردم به حسب مشاغل طبقه ‏بندى شده‏اند كه مثلًا فرهنگيان از يك در و كسبه از در ديگر و كارگرها از در ديگر؟ همه اينها در نشئه‏ اى كه جز و عمل و تقوا عاملى وجود ندارد بى‏ معنى است. پس چرا؟ در آنجا است نه طبقات. هريك از ايمان و عمل و تقوا داراى مراتب و درجاتى است. هركسى و هر گروهى در يك گروه از ايمان و يك گروه از عمل و يك گروه از تقوا هستند. هر گروهى از مقدار معينى بالا رفته‏ اند. به تناسب رفعتى كه از نظر تكامل، در اين جهان كسب كرده‏ اند در آن جهان درى به روى آنها گشوده مى‏ شود. آن جهان، اين جهان است. درى كه مجاهدين و شهدا از آن در وارد مى ‏شوند و در حقيقت بهشتى كه براى آنها آماده است، درى است كه از آن در به جوار قرب الهى نائل مى‏ گردند. ، ج‏24، ص: 451 و 452. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
على (ع) مى‏فرمايد: جامه تقوا است. تقوا يعنى پاكى راستين؛ پاكى از چه؟ از آلودگيها. ريشه آلودگي هاى روحى و اخلاقى چيست؟ و خودپسندى‏ها و خودگرايى‏ها؛ و به همين دليل ، باتقواترين باتقواهاست؛ زيرا يكى پاك و متقى است از آن جهت كه پاك از حسادت است، ديگرى پاك از تكبر است، سومى پاك از حرص است، چهارمى پاك از بخل است، اما مجاهد پاك ترين پاك هاست، زيرا پا روى هستى گذاشته است؛ مجاهد است. لهذا درى كه به روى پاكباخته‏ها باز مى‏شود با درى كه به روى ساير پاك ها گشوده مى‏شود متفاوت است. ، ج‏24، ص: 452. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
حضرت علی (ع) (در وصف جهاد) مى‏فرمايد: «وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثيقَةُ ؛ زره نفوذ ناپذير خدا و سپر مطمئن خداست». اگر ملتى مسلمان روحش باشد، مُدَّرَع باشند به اين دِرع الهى، و اگر اين سپر الهى را همواره در دست داشته باشند ديگر ضربتى بر آنها كارگر نخواهد افتاد. زره، آن جامه حلقه حلقه آهنين است كه سربازان هنگام جنگ مانند يك پيراهن به تن مى‏كرده‏اند و اما سپر ابزارى است كه به دست مى‏گرفته و مانع ورود ضربت مى‏شده‏اند. كار سپر جلوگيرى از ورود ضربت بوده و كار زره خنثى كردن اثر ضربت وارده. ظاهراً على عليه السلام از آن جهت جهاد را، هم به سپر تشبيه كرده و هم به زره كه برخى جهادها نوعى است و مانع ورود ضربت مى‏شود و بعضى ديگر شكل مقاومت و بى‏اثر كردن حملات را دارد. ، ج‏24، ص: 453-454. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
يكى از خصوصياتى كه در تاريخ صدر اسلام مشهود است، روحيه خاصى است كه در بسيارى از مسلمين صدر اول ديده مى‏شود. من نمى‏دانم نام اين روحيه را چه بگذارم؟ فكر مى‏كنم رساترين تعبير است. در رأس همه اين افراد على عليه السلام است. خودش مى‏فرمايد: وقتى كه اين آيه كريمه نازل شد: «الم. احَسِبَ النّاسُ انْ يُتْرَكوا انْ يَقولوا امَنّا وَ هُمْ لايُفْتَنونَ» دانستم كه تا رسول خدا در ميان ماست فتنه نازل نمى‏شود. از رسول خدا پرسيدم كه اين چه فتنه‏اى است؟ فرمود: يا على! فتنه‏اى است كه امت من بعد از من دچار آن مى‏گردند. گفتم: آيا شما در روز احُد آنگاه كه گروهى از مسلمين شهيد شدند و من از شهادت محروم شدم و اين امر بر من گران آمد، به من نفرموديد كه مژده بدهم به تو، شهادت تو در پيش است؟ فرمود: همين طور است، تو در پيش دارى. اكنون بگو در آن وقت صبرت چگونه خواهد بود؟ گفتم: يا رسول اللَّه! اينجا جاى صبر نيست، جاى و سپاس است. آنگاه پيغمبر راجع به فتنه‏اى كه بعد حادث خواهد شد، به من توضيحاتى داد. اين است معنى نشاط شهادت. على به اميد شهادت زنده بود. اگر اين اميد را از او مى‏گرفتند، خيرى در زندگى نمى‏ديد، زندگى برايش بى‏معنى و بى‏مفهوم بود. ما مردم به زبان، بسيار «على على» مى‏گوييم. اگر با حرف، كارها درست شود از ما شيعه‏تر در دنيا نيست، اما اگر تشيع، حقيقتى باشد- كه هست- و اگر تشيع به معنى على‏مآبى و على‏گونگى باشد كار خيلى مشكل است و همين، يك نمونه است. ، ج‏24، ص: 457-456. ✂️@boreshha
منطق ديگرى است؛ منطق شهيد منطق سوختن و روشن كردن است، منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه براى احياى جامعه است، منطق دميدن روح به اندام مرده ارزشهاى انسانى است، است، بلكه بسيار دورنگرى است. اين كه هاله‏اى از قدس دور كلمه «شهيد» را گرفته است و اين كلمه در ميان همه كلمات عظيم و فخيم و مقدس وضع ديگرى دارد براى همين جهت است. اگر بگويم ، مافوق قهرمان است؛ بگويم ، مافوق مصلح است؛ هرچه بخواهم بگويم مافوق اينهاست. «شهيد»، «شهيد»؛ كلمه ديگرى جاى اين كلمه را هرگز نمى‏گيرد و نمى‏تواند بگيرد. ، ج‏24، ص: 462. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
شهيد چه مى‏كند؟ تنها كارش اين نيست كه در مقابل دشمن مى‏ايستد، يا دشمن را مى‏زند يا از دشمن مى‏خورد؛ اگر تنها اين بود، بايد بگوييم آن وقتى كه از دشمن مى‏خورد و خونش را مى‏ريزند، خونش هدر رفته. نه، هيچ وقت هدر نمى‏رود، خون شهيد به زمين نمى‏ريزد. خون شهيد هر قطره‏اش تبديل به صدها قطره و هزارها قطره، بلكه به دريايى از خون مى‏گردد و در پيكر اجتماع وارد مى‏شود. لهذا پيغمبر فرمود: ما مِنْ قَطْرَةٍ احَبُّ الَى اللَّهِ مِنْ قَطْرَةِ دَمٍ فى سَبيلِ اللَّهِ. هيچ قطره‏اى در مقياس حقيقت و در نزد خدا از قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود بهتر نيست. تزريق خون است به پيكر اجتماع؛ اين شهدا هستند كه به پيكر اجتماع و در رگهاى اجتماع- خاصه اجتماعاتى كه دچار كم‏خونى هستند- خون جديد وارد مى‏كنند. ، ج‏24، ص: 462-463. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
شهيد است. بزرگترين خاصيت شهيد حماسه‏آفرينى اوست. در ملتهايى كه روح حماسه، مخصوصاً حماسه الهى مى‏ميرد بزرگترين خاصيت شهيد اين است كه آن حماسه مرده را از نو زنده مى‏كند. لهذا اسلام هميشه نيازمند به است، چون هميشه نيازمند به حماسه‏آفرينى است، حماسه‏هاى نو به نو و آفرينشهاى نو به نو. ، ج‏24، ص: 463. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
، ج‏24، ص: 465-466. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
در صدر اسلام در ميان شهداى زمان پيامبر، آن كه از همه بيشتر درخشيد و به او لقب «سيدالشهداء» يعنى سالار شهيدان در آن زمان دادند، جناب حمزة بن عبدالمطّلب عموى بزرگوار رسول اكرم بود كه در احد شهيد شد. آنان كه به زيارت مدينه مشرف شده‏اند حتماً به احد هم مشرف شده‏اند و قبر حمزه را در احد زيارت كرده‏اند. حمزه كه از مكه به مدينه مهاجرت كرده بود، كسى نداشت، خودش تنها بود. وقتى كه پيامبر اكرم از احد برگشت به مدينه، ديد در خانه همه شهدا گريه هست جز خانه جناب ؛ حضرت فقط يك جمله فرمود: «امّا حَمْزَةُ فَلا بَواكى لَهُ» يعنى همه شهدا گريه‏كننده دارند جز حمزه كه گريه‏كننده ندارد. تا اين جمله را فرمود، صحابه رفتند به خانه‏هايشان و گفتند: پيامبر فرمود حمزه گريه‏كننده ندارد. زنانى كه براى فرزندان خودشان يا شوهرانشان يا پدرانشان يا برادرانشان مى‏گريستند، به احترام پيامبر و به احترام جناب حمزة بن عبدالمطّلب آمدند به خانه حمزه و براى حمزه گريستند؛ و بعد از اين ديگر سنت شد هركس براى هر شهيدى كه مى‏خواست بگريد، اول مى‏رفت خانه جناب حمزه و براى او مى‏گريست. اين جريان نشان داد كه اسلام با اينكه با گريه بر ميّت (ميّت عادى) چندان روى خوشى نشان نداده است، مايل است كه مردم بر شهيد بگريند، زيرا شهيد حماسه آفريده است و گريه بر شهيد، شركت در حماسه او و هماهنگى با روح او و موافقت با نشاط او و حركت در موج اوست. بعد از حادثه عاشورا و شهادت امام حسين عليه السلام كه همه شهادتها را تحت‏الشعاع قرار داد، لقب «سيدالشهداء» به ايشان انتقال يافت. البته به جناب حمزه هم سيدالشهداء گفته و مى‏گوييم ولى ، امام حسين است. يعنى جناب حمزه سيدالشهداى زمان خودش است و امام حسين عليه السلام سيدالشهداى همه زمانهاست، آنچنان كه مريم عذرا «سيدة النساء» زمان خودش است و صديقه كبرى «سيدة النساء» همه زمانها. قبل از شهادت امام حسين آن شهيدى كه سمبل گريه بر شهيد بود و گريه بر او مظهر شركت در حماسه شهيد و هماهنگى با روح شهيد و موافقت با نشاط شهيد به شمار مى‏رفت، جناب حمزه بود، و بعد از شهادت امام حسين اين مقام به ايشان انتقال يافت. ، ج‏24، ص: 465-466.