eitaa logo
برش‌ ها
383 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
346 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن مى ‏گويد بهشت داراى در است، چرا؟ آيا به اين جهت كه جمعيت نشود درهاى متعدد دارد؟ مى‏ دانيم كه آن جهان، جهان تزاحم نيست؛ همان طور كه خداوند حساب همه بندگان را در يك لحظه مى ‏رسد (وَ هُوَ سَريعُ الْحِساب) هيچ مانعى نيست كه همه بندگان از يك در و در يك لحظه وارد بهشت شوند. لهذا مسئله نوبت و صف كشيدن، آنجا مطرح نيست. آيا يك امر است؟ شخصيت ها و اعيان و اشراف از يك در و ديگران از در ديگر مى ‏روند؟ باز مى‏دانيم كه اين مسائل در آنجا نمى ‏تواند مطرح باشد. آيا مردم به حسب مشاغل طبقه ‏بندى شده‏اند كه مثلًا فرهنگيان از يك در و كسبه از در ديگر و كارگرها از در ديگر؟ همه اينها در نشئه‏ اى كه جز و عمل و تقوا عاملى وجود ندارد بى‏ معنى است. پس چرا؟ در آنجا است نه طبقات. هريك از ايمان و عمل و تقوا داراى مراتب و درجاتى است. هركسى و هر گروهى در يك گروه از ايمان و يك گروه از عمل و يك گروه از تقوا هستند. هر گروهى از مقدار معينى بالا رفته‏ اند. به تناسب رفعتى كه از نظر تكامل، در اين جهان كسب كرده‏ اند در آن جهان درى به روى آنها گشوده مى‏ شود. آن جهان، اين جهان است. درى كه مجاهدين و شهدا از آن در وارد مى ‏شوند و در حقيقت بهشتى كه براى آنها آماده است، درى است كه از آن در به جوار قرب الهى نائل مى‏ گردند. ، ج‏24، ص: 451 و 452. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
على (ع) مى‏فرمايد: جامه تقوا است. تقوا يعنى پاكى راستين؛ پاكى از چه؟ از آلودگيها. ريشه آلودگي هاى روحى و اخلاقى چيست؟ و خودپسندى‏ها و خودگرايى‏ها؛ و به همين دليل ، باتقواترين باتقواهاست؛ زيرا يكى پاك و متقى است از آن جهت كه پاك از حسادت است، ديگرى پاك از تكبر است، سومى پاك از حرص است، چهارمى پاك از بخل است، اما مجاهد پاك ترين پاك هاست، زيرا پا روى هستى گذاشته است؛ مجاهد است. لهذا درى كه به روى پاكباخته‏ها باز مى‏شود با درى كه به روى ساير پاك ها گشوده مى‏شود متفاوت است. ، ج‏24، ص: 452. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
حضرت علی (ع) (در وصف جهاد) مى‏فرمايد: «وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثيقَةُ ؛ زره نفوذ ناپذير خدا و سپر مطمئن خداست». اگر ملتى مسلمان روحش باشد، مُدَّرَع باشند به اين دِرع الهى، و اگر اين سپر الهى را همواره در دست داشته باشند ديگر ضربتى بر آنها كارگر نخواهد افتاد. زره، آن جامه حلقه حلقه آهنين است كه سربازان هنگام جنگ مانند يك پيراهن به تن مى‏كرده‏اند و اما سپر ابزارى است كه به دست مى‏گرفته و مانع ورود ضربت مى‏شده‏اند. كار سپر جلوگيرى از ورود ضربت بوده و كار زره خنثى كردن اثر ضربت وارده. ظاهراً على عليه السلام از آن جهت جهاد را، هم به سپر تشبيه كرده و هم به زره كه برخى جهادها نوعى است و مانع ورود ضربت مى‏شود و بعضى ديگر شكل مقاومت و بى‏اثر كردن حملات را دارد. ، ج‏24، ص: 453-454. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
يكى از خصوصياتى كه در تاريخ صدر اسلام مشهود است، روحيه خاصى است كه در بسيارى از مسلمين صدر اول ديده مى‏شود. من نمى‏دانم نام اين روحيه را چه بگذارم؟ فكر مى‏كنم رساترين تعبير است. در رأس همه اين افراد على عليه السلام است. خودش مى‏فرمايد: وقتى كه اين آيه كريمه نازل شد: «الم. احَسِبَ النّاسُ انْ يُتْرَكوا انْ يَقولوا امَنّا وَ هُمْ لايُفْتَنونَ» دانستم كه تا رسول خدا در ميان ماست فتنه نازل نمى‏شود. از رسول خدا پرسيدم كه اين چه فتنه‏اى است؟ فرمود: يا على! فتنه‏اى است كه امت من بعد از من دچار آن مى‏گردند. گفتم: آيا شما در روز احُد آنگاه كه گروهى از مسلمين شهيد شدند و من از شهادت محروم شدم و اين امر بر من گران آمد، به من نفرموديد كه مژده بدهم به تو، شهادت تو در پيش است؟ فرمود: همين طور است، تو در پيش دارى. اكنون بگو در آن وقت صبرت چگونه خواهد بود؟ گفتم: يا رسول اللَّه! اينجا جاى صبر نيست، جاى و سپاس است. آنگاه پيغمبر راجع به فتنه‏اى كه بعد حادث خواهد شد، به من توضيحاتى داد. اين است معنى نشاط شهادت. على به اميد شهادت زنده بود. اگر اين اميد را از او مى‏گرفتند، خيرى در زندگى نمى‏ديد، زندگى برايش بى‏معنى و بى‏مفهوم بود. ما مردم به زبان، بسيار «على على» مى‏گوييم. اگر با حرف، كارها درست شود از ما شيعه‏تر در دنيا نيست، اما اگر تشيع، حقيقتى باشد- كه هست- و اگر تشيع به معنى على‏مآبى و على‏گونگى باشد كار خيلى مشكل است و همين، يك نمونه است. ، ج‏24، ص: 457-456. ✂️@boreshha
منطق ديگرى است؛ منطق شهيد منطق سوختن و روشن كردن است، منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه براى احياى جامعه است، منطق دميدن روح به اندام مرده ارزشهاى انسانى است، است، بلكه بسيار دورنگرى است. اين كه هاله‏اى از قدس دور كلمه «شهيد» را گرفته است و اين كلمه در ميان همه كلمات عظيم و فخيم و مقدس وضع ديگرى دارد براى همين جهت است. اگر بگويم ، مافوق قهرمان است؛ بگويم ، مافوق مصلح است؛ هرچه بخواهم بگويم مافوق اينهاست. «شهيد»، «شهيد»؛ كلمه ديگرى جاى اين كلمه را هرگز نمى‏گيرد و نمى‏تواند بگيرد. ، ج‏24، ص: 462. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
شهيد چه مى‏كند؟ تنها كارش اين نيست كه در مقابل دشمن مى‏ايستد، يا دشمن را مى‏زند يا از دشمن مى‏خورد؛ اگر تنها اين بود، بايد بگوييم آن وقتى كه از دشمن مى‏خورد و خونش را مى‏ريزند، خونش هدر رفته. نه، هيچ وقت هدر نمى‏رود، خون شهيد به زمين نمى‏ريزد. خون شهيد هر قطره‏اش تبديل به صدها قطره و هزارها قطره، بلكه به دريايى از خون مى‏گردد و در پيكر اجتماع وارد مى‏شود. لهذا پيغمبر فرمود: ما مِنْ قَطْرَةٍ احَبُّ الَى اللَّهِ مِنْ قَطْرَةِ دَمٍ فى سَبيلِ اللَّهِ. هيچ قطره‏اى در مقياس حقيقت و در نزد خدا از قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود بهتر نيست. تزريق خون است به پيكر اجتماع؛ اين شهدا هستند كه به پيكر اجتماع و در رگهاى اجتماع- خاصه اجتماعاتى كه دچار كم‏خونى هستند- خون جديد وارد مى‏كنند. ، ج‏24، ص: 462-463. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
شهيد است. بزرگترين خاصيت شهيد حماسه‏آفرينى اوست. در ملتهايى كه روح حماسه، مخصوصاً حماسه الهى مى‏ميرد بزرگترين خاصيت شهيد اين است كه آن حماسه مرده را از نو زنده مى‏كند. لهذا اسلام هميشه نيازمند به است، چون هميشه نيازمند به حماسه‏آفرينى است، حماسه‏هاى نو به نو و آفرينشهاى نو به نو. ، ج‏24، ص: 463. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
يك كسى است و از راه به جامعه خدمت مى‏كند و در حقيقت از كانال علم از فرديت خود خارج مى‏شود و به جامعه مى‏پيوندد؛ شخصيت فردى‏اش از مجراى علم با شخصيت اجتماع متحد مى‏گردد، آنچنان كه قطره با دريا متحد مى‏گردد. عالم در حقيقت جزئى از شخصيت خود را يعنى فكر و انديشه خود را با اين پيوستن به اجتماع جاويد مى‏كند. يك نفر ديگر است، از طريق اختراعش به جامعه مى‏پيوندد؛ خدمتش به اجتماع اين است كه فن خودش، صنعت خودش، و خودش را از راه صنعتش در اجتماع خودش جاويد مى‏كند. يكى هنرمند است، مثلًا شاعر است، خودش را از طريق فن و هنرش جاويد مى‏كند. يك نفر اخلاق است، اندرزگوست، خودش را از راه اندرزهاى حكمت‏آميزش كه سينه به سينه منتقل مى‏شود، در جامعه جاويد مى‏كند. يكى هم است، از راه خون خودش، خودش را در اجتماع جاويد مى‏كند، يعنى خون جاويد در اجتماع به وجود مى‏آورد. به عبارت ديگر، يكى به فكر خود ارزش و ابديت و جاودانگى مى‏بخشد و آن عالم يا است، يكى ديگر به فن و يا صنعت خود ارزش و ابديت و جاودانگى مى‏بخشد و آن فنّان و صنعتگر يا هنرمند است، و ديگرى به حكمتهاى عملى و راهنماييهاى خود؛ اما شهيد به خون خود، و در حقيقت به تمام وجود و هستى خود ارزش و ابديت و جاودانگى مى‏بخشد. براى هميشه در رگهاى اجتماع مى‏جهد. در حقيقت هر گروه ديگر به قسمتى از مايملك خود جاودانگى مى‏بخشد و شهيد به تمام مايملك خود. مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏24، ص: 463-464. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha
در حديث است كه خداوند سه طبقه را در قيامت قبول مى‏كند: يكى طبقه ، بعد از آنها طبقه . (در اينجا چون اسم اوصيا ذكر نشده است و روايت هم از ائمه ما هست، پس مقصود از علما علماى ربانى هستند كه در درجه اول شامل خود ائمه اطهار مى‏شود و در درجه بعد شامل علمايى كه واقعاً راه آنها را پيش گرفته‏اند). بعد فرمود: «ثُمَّ الشُّهَداءُ» از اين دو طبقه- از طبقه انبيا و طبقه ائمه و علمايى كه راه ائمه را پيش گرفته‏اند- كه بگذريم، طبقه‏اى كه در قيامت ظهور مى‏كند براى شفاعت، طبقه هستند. اين شفاعت، است؛ ظهور و تجسم حقايقى است كه در دنيا وقوع يافته است. بعد از انبيا و اوصيا و علمايى كه پيرو واقعى آنها بودند، شهدا هستند كه گروه گروه مردم را از ظلمات گمراهى نجات داده و به شاهراه روشن هدايت رسانده‏اند. اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد: خدا شهدا را در قيامت با بهاء و جلالى و با عظمت و نورانيتى وارد مى‏كند كه اگر انبيا از مقابل اينها بگذرند و سوار باشند، به احترام اينها پياده مى‏شوند. اينقدر خدا شهيد را با جلالت وارد عرصه قيامت مى‏كند. مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏24، ص: 465-464. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
اولياءاللَّه در دو صورت و در دو مورد است كه از خواستن صرف‏نظر مى‏كنند: يكى آنگاه كه احساس كنند وضعى دارند كه ديگر هرچه بمانند توفيق بيشترى در طاعت نمى‏يابند؛ برعكس به جاى تكامل، تناقص مى‏يابند. على بن الحسين عليه السلام مى‏فرمايد: الهى وَ عَمِّرْنى مادامَ عُمْرى بِذْلَةً فى طاعَتِكَ فِاذا كان مَرْتَعاً لِلشَّيْطانِ فَاقْبِضْنى الَيْكَ. خدايا مرا عمر عطا كن مادام كه عمرم صرف طاعت بشود. اگر بناست زندگيم چراگاه شيطان گردد، مرا هرچه زودتر به سوى خود ببر. صورت دوم، است. اولياءاللَّه مرگ به صورت شهادت را بلاشرط از خدا طلب مى‏كنند، زيرا شهادت هر دو خصلت را دارد: هم عمل و است- بلكه همان طور كه از حديث نبوى نقل كرديم هر عمل نيكى در نردبان تكامل، بالاتر هم دارد جز شهادت- و از طرف ديگر به جهان ديگر است كه امرى محبوب و مطلوب و مورد آرزوى اولياءاللَّه است. اين است كه مى‏بينيم مثلًا على عليه السلام آنگاه كه مى‏بيند مرگش به صورت شهادت نصيبش شده، از خوشحالى در پوست نمى‏گنجد. على عليه السلام در فاصله ضربت خوردن تا وفات فرمودند: به خدا قسم هيچ امر مكروه و خلاف انتظارى براى من رخ نداده است. همان رخ داده كه مى‏خواستم؛ به آرزوى خود كه شهادت است رسيدم. مثَل من مثَل كسى است كه شب تاريك در جستجوى آب در صحرايى مى‏گردد و ناگاه چاه آبى و يا سرچشمه‏اى پيدا مى‏كند. مثَل من مثَل جوينده‏اى است كه به مطلوب خود نائل شده باشد. مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏24، ص: 470-471. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha
، ج‏24، ص: 465-466. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/