فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مطیعی
جان عالمینی و جانانی تو....
برش ها
پاسداشت #675 شهید بیست و هفتم اسفند ماه
#شهید_امروز
#شهید_الیاس_حامدی
شهید الیاس حامدی؛ جانشین گردان صاحب الزمان (عج) لشکر25 کربلا (استان مازندران، شهرستان سوادکوه) (۱۳۶۴ ه.ش)
#شهید_محمد_رضا_مرادی
شهید محمدرضا مرادی؛ فرمانده گروهان از لشگر 23 نوحد (استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۶۲ ه.ش)
#شهید_علی_اکبر_توتونچی
شهید علیاکبر توتونچی جانشین گردان لشکر 27 محمدرسول الله (ص) (1364 ه.ش)
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#بازنشر
با هم قرار گذاشته بودیم، هر کس #شهید شد، از آن طرف خبر بیاورد.
خوابش را دیدم با التماس و قسم #حضرت_زهرا (س) نگهش داشتم.
گفتم: جعفر! مگر قرار مان یادت رفته؟
گفت: مهدی اینجا قیامتی است. خبرهایی است که شما ظرفیتش را ندارید.
گفتم: به اندازه ظرفیت پائینم بگو.
گفت: امام حسین (ع) وسط می نشیند و ما دورش حلقه زده و خاطره تعریف می کنیم.
گفتم: چه کار کنیم که حضرت ما را هم در جمع شهدا راه دهد؟
گفت: همه چیز دست امام حسین (ع) است. بروید دامن او را بچسبید. وقتی پرونده ای می آید، اگر امام حسین (ع) آن را بپسندد، امضائی سبز پای آن زده، آنگاه او شهید می شود.
#شهید_جعفر_لاله
#شهدا_و_اهل_بیت ع
#شهدا_و_امام_حسین ع
#عنایات_و_کرامات_شهدا
راوی: مهدی سلحشور
#کتاب_خط_عاشقی1، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم 1395، ص 117.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
میلاد حضرت عباس علیه السلام، مرشد و مراد جوانمردان مبارک باد.
خاطرات ارادت شهدا به حضرت عباس (ع) را با هشتگ ذیل دنبال کنید.
#شهدا_و_حضرت_ابوالفضل ع
شما اگه به جای شهید برونسی بودید تنبیه تخلیه چاه را می پذیرفتید؟
تازه دوره آموزشی را در #پادگان_صفر_پنج بیرجند تمام کرده بودند. همه را در حیاط پادگان به خط کرده بودند و خود فرمانده پادگان افتاده بود بین صف ها و همه را داشت برانداز می کرد. از بین صف ها افرادی که از لحاظ بدنی ورزیده بودند گلچین می کرد. مرا هم از صف بیرون کردند. بچه ها می گفتند خوش به حال تان. تا آخر سربازی کیف می کنید.
نمی دانستم چه برنامه ای برایم دارند. درجه دار اسمم را نوشت و گونی وسایل شخصی ام را برداشتم و از پادگان خارج شدیم.
رسیدیم به محله های اعیان نشین بیرجند. در یکی از خانه های ویلایی، استوار پیاده شد و زنگ خانه را زد. بهم گفت: تو از این به بعد در خدمت صاحب این خانه ای. هر چه گفت بی چون و چرا گوش می کنی.
پیرزن خدمت کار راهنمایی ام کرد به داخل اتاقی. چند بار یاالله گفتم. صدای زن جوانی بلند شد. یاالله سرت را بخورد! بیا تو. قدمی جلو گذاشتم. تمام تنم غرق عرق شد. زن جوانی #بی_حجاب و با #آرایش_غلیظ نشسته بود و پاهایش را هم روی هم انداخته بود.
ادامه دارد...
.
ادامه مطلب قبل:
از همانجا برگشتم و هر چه پیرزن خدمت کار اصرار کرد که "برگرد. اگر بروی می کشنت"، توجه نکردم. از خانه بیرون آمدم و پرسان پرسان آدرس پادگان را پیدا کردم و برگشتم. هر چه اصرار و تهدید کردند نتوانستند خامم کنند که برگردم و گماشته زن بی حجاب یک سرهنگ بی غیرت شوم.
پادگان هجده سرویس بهداشتی داشت که در هر نوبت چهار نفر تمیزش می کردند. چند روزی یک نفره شدم مسئول نظافت سرویس ها. روز هشتم سرگرد آمد سر وقتم: «حالا آدم شدی و سر عقل آمدی؟»
گفتم: «جناب سرگرد! اگر بگویی تا آخر سربازی همه نجاست های این سرویس ها را با سطل خالی کنم توی بشکه و ببرم توی بیابان، با افتخار انجام می دهم؛ اما به آن خانه برنمی گردم. اگر بکشیدم آنجا برنمی گردم».
بیست روز همانجا بودم. آخر کار دیدند حریفم نمی شوند منتقلم کردند گردان خدمات.
#شهید_عبدالحسین_برونسی
سیره_تهذیبی_شهدا
#فرار_از_گناه
راوی: سیدکاظم حسینی
#کتاب_خاک_های_نرم_کوشک. نوشته سعید عاکف. ناشر: انتشارات ملک اعظم. نوبت چاپ: 212ام-1396. صفحات 16-20.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
برش ها
پاسداشت #857 شهید بیست و هشتم اسفند ماه
#تقویم_اسفند
#شهید_منصور_کلبادی_نژاد
شهید منصور کلبادینژاد فرمانده گردان امام حسین (ع) (استان مازندران، شهرستان گلوگاه) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهید_حسن_قورچ_بیگی
شهید حسن قورچبیگی جانشین گردان حمزه سیدالشهدا (ع) (استان مازندران، شهرستان تنکابن) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهید_رضا_حق_شناس
شهید رضا حقشناس جانشین گروهان گردان یا رسول (استان مازندران، شهرستان محمودآباد) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهید_شهاب_الدین_اسماعیلی
شهید شهابالدین اسماعیلیسراجی؛ جانشین دسته (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهید_منصور_زهدی
شهید منصور زهدی؛ مسئول تدارکات گردان (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهید_کیخسرو_وریجی
شهید کیخسرو وریجی؛ فرمانده دسته (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۱ ه.ش)
هدایت شده از یک حرف از هزاران
مقام معظم رهبری:
#ستارخان در سخنرانى و اعلاميهاش مىگفت: «من مىخواهم زير #پرچم_ابا_الفضل_العباس حركت كنم». بودند كسانى كه مىخواستند نهضت را بكشانند به سمت حركت انگليسى، اما ستارخان ايستادگى كرد. بعد هم همانها بودند كه مرحوم ستارخان و مرحوم باقرخان را كشاندند تهران و در باغ اتابك، آنها را از بين بردند؛ هركدام را به نحوى.
1385/11/28
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
📌یک حرف از هزاران
https://eitaa.com/joinchat/1348665433C2abac165d0