eitaa logo
برش‌ ها
412 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
487 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 دلم پر مى ‏زند امشب براى حضرت باقر که گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر ندیده دیده ى گیتى به علم و دانش و تقوا کسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر (ع)🥀 🏴
مداحی آنلاین - ذکر دل شب زیارت عاشورا - مهدی رسولی.mp3
3.37M
🔳 (ع) 🌴ذکر دل شب زیارت عاشورا 🌴اسباب طلب زیارت عاشورا 🎤
در نوزده سال دوران رهبری امام باقر علیه‌السلام هم آموزندگی ایدئولوژی هست، هم سازندگی فرد، هم تاکتیک مبارزه هست، هم سازماندهی به جمع و ایجاد تشکّل، هم حفظ و تداوم جهت‌گیری سیاسی هست، هم تقیّه و برافروزندگیِ امید هر چه بیشتر و راسخ‌تر. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۹۳
فرازی از : و اما تو اي خواهر! به حفظ حجاب، و وقارت همت کن که الگو و اسوه شماست. مبادا با کارهاي ناپسند، حاصل را هدر دهي و يک مشت آدم هاي عوضي از خدا بي‌خبر را از خود راضي کني! ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اثر چه بسیار خون ها در محیط هایی ریخته می شود كه چون فقط جنبه ی خونریزی دارد، اثرش مرعوبیت مردم است، اثرش این است كه از نیروی مردم و ملت می كاهد و نفس ها بیشتر در سینه ها حبس می شود. اما هایی در دنیا هست كه به دنبال خودش روشنایی و صفا برای اجتماع می آورد. شما در حالت فرد امتحان كرده و دیده اید كه بعضی از اعمال است كه قلب انسان را مكدّر می كند ولی بعضی دیگر از اعمال است كه قلب انسان را روشن می كند، صفا و جلا می دهد. این حالت عیناً در اجتماع هم هست. بعضی از پدیده های اجتماعی، روح اجتماع را تاریك و كدر می كند، ترس و رعب در اجتماع به وجود می آورد، به اجتماع حالت بردگی و می دهد، ولی یك سلسله پدیده های اجتماعی است كه به اجتماع صفا و نورانیت می دهد، ترس اجتماع را می ریزد، احساس بردگی و اسارت را از او می گیرد، جرأت و به او می دهد. بعد از شهادت امام حسین یك چنین حالتی به وجود آمد، یك رونقی در اسلام پیدا شد. این اثر در اجتماع از آن جهت بود كه امام حسین علیه السلام با حركات قهرمانانه ی خود، روح مردم مسلمان را زنده كرد، احساسات بردگی و اسارتی را كه از اواخر زمان عثمان و تمام دوره ی معاویه بر روح جامعه ی اسلامی حكم فرما بود، تضعیف كرد و ترس را ریخت، احساس عبودیت را زایل كرد و به عبارت دیگر به اجتماع اسلامی داد. او بر روی نقطه ای در اجتماع انگشت گذاشت كه بعداً اجتماع در خودش احساس شخصیت كرد. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 44-43. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احساس مسأله ی احساس شخصیت مسأله ی بسیار مهمی است. از این بالاتر برای اجتماع وجود ندارد كه در خودش احساس شخصیت و منش كند، برای خودش ایده آل داشته باشد و نسبت به اجتماع های دیگر حس استغنا و بی نیازی داشته باشد، یك اجتماع این طور فكر كند كه خودش و برای خودش فلسفه ی مستقلّی در زندگی دارد و به آن فلسفه ی مستقلّ زندگی خودش افتخار و مباهات كند، و اساساً حفظ در اجتماع یعنی همین كه اجتماع از خودش فلسفه ای در زندگی داشته باشد و به آن فلسفه ایمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند و به آن ببالد. وای به حال آن اجتماعی كه این حس را از دست بدهد! این یك است، و این غیر از آن «خودی» اخلاقی است كه بد است و نفس پرستی و شهوت پرستی است.اگر اجتماعی این منش را از دست داد و احساس نكرد كه خودش فلسفه ی مستقلّی دارد كه باید به آن فلسفه متكی باشد، و اگر به فلسفه ی مستقلّ زندگی خودش ایمان نداشته باشد، هرچه داشته باشد از دست می دهد، ولی اگر این یكی را داشته باشد ولی همه ی چیزهای دیگر را از او بگیرند، بازروی پای خودش می ایستد؛ یعنی یگانه نیرویی كه مانع جذب شدن ملتی در ملت دیگر و یا فردی در فرد دیگر می شود، همین احساس منش و شخصیت است. معروف است كه آلمانها گفته اند ما در جنگ دوم همه چیز را از دست دادیم مگر یك چیز را كه همان شخصیت خودمان بود، و چون شخصیت خودمان را از دست ندادیم همه چیز را دوباره به دست آوردیم، و راست هم گفته اند. اما اگر ملتی همه چیز داشته باشد ولی شخصیت خودش را ببازد، هیچ چیز نخواهد داشت و خواه ناخواه در ملتهای دیگر جذب می شود. وای به حال این كه متأسفانه در جامعه ی امروز ما وجود دارد. در گفتارهای خواندم كه گفته است: انسان باید داشته باشد تا داشته باشد؛ یعنی اگر می خواهی نان داشته باشی، زور داشته باش. ولی اقبال می گوید: این حرف درست نیست. اگر می خواهی نان داشته باشی، آهن باش. (نمی گوید آهن داشته باش، بلكه آهن باش) یعنی شخصیت تو شخصیتی محكم به صلابت آهن باشد. می گوید شخصیت داشته باش؛ چرا به زور متوسل می شوی، چرا به اسلحه متوسل می شوی، چرا می گویی اگر می خواهی نان داشته باشی باید اسلحه داشته باشی؟ بگو اگر می خواهی هرچه داشته باشی خودت آهن باش، خودت فولاد باش، خودت شخصیت داشته باش، خودت صلابت داشته باش، خودت منش داشته باش. اگر یك ملت بیچاره و بدبخت، ایمانش را به آنچه كه خودش از فلسفه ی زندگی دارد از دست بدهد و یك ملت دیگر بشود، در تمام مسائل آن جور فكر می كند كه دیگران فكر می كنند و اصلاً نمی تواند شخصاً در مسائل قضاوت كند. هر موضوعی را فقط به دلیل اینكه مد است یا پدیده ی قرن است، به دلیل اینكه در جامعه ی آمریكا و در جامعه ی اروپا پذیرفته شده است، می پذیرد و دیگر منطق سرش نمی شود. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 45-44. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسن و عیب ما مردم ایران ما مردم ایران یك حسن داریم و یك عیب. حُسن ما مردم این است كه در مقابل حقیقت، كمی داریم و شاید می توانیم بگوییم بی تعصب هستیم؛ یعنی اگر با حقایقی برخورد كنیم و آنها را درك كنیم، شاید از هر ملت دیگر زودتر آن حقایق می شویم. ولی یك عیب بزرگی در ما ملت ایران هست كه به موازات اینكه در مقابل حقایق تسلیم می شویم، به ها و اركان شخصیت خودمان زیاد پایبند نیستیم و با یك حرف پوچ، زود آن را از دست می دهیم و رها می كنیم. هیچ ملتی به اندازه ی ما نسبت به خودش بی اعتنا نیست. شما هندی ها و ژاپنی ها و اعراب را دیده اید؛ آنها هم مثل ما مشرق زمینی هستند، لكن از این نظر مثل ما نیستند. به اندازه ای كه ما در مقابل لغات و عادات اجنبی تسلیم هستیم، هیچ ملتی تسلیم نیست. به عكسهایی كه در كتابهای تاریخ علوم هست نگاه كنید، می بینید دانشمندان درجه ی اول هند با همان و لباس خودشان هستند. كه یك سیاستمدار بزرگ و یك وزنه ی جهانی بود، با همان لباس هندی در همه جا حركت می كرد. بلندی و كوتاهی لباس و یا سفید و سیاه بودنش اهمیت ندارد، اما اینكه آن دانشمند عمامه ی خودش را سرش می گذارد و یا نهرو با آن شلوار سفید و گشاد و پالتوی مخصوص همه جا می رود، می خواهد به همه ی مردم دنیا بگوید كه من هستم و باید هندی باقی بمانم و در مقابل علم و صنعت تعصب ندارم، كه علم و صنعت مربوط به كشور خاصی نیست؛ در مقابل عقاید بزرگ فلسفی و دینی تعصب ندارم ؛ اما در مورد شعارهای ملی ، هر كسی به شعارهای خودش پایبند است، من چرا باید یك ملت دیگر را بپذیرم؟ ولی ما، اگر فرنگی یك زُنّار ببندد، ما دو تا زنّار می بندیم، با اینكه او روی حساب شعار خودش این كار را می كند. در جامعه ی ما این حسابها نیست. هر روز یك زمزمه ای بلند می شود و هر چند صباحی یك بار مسأله ی مطرح می شود كه این خط به درد نمی خورد و باید به كار ببریم و كلمات خودمان را با حروف لاتین بنویسیم، حالا در اثر این تغییر چه بر سر معارف و فرهنگ و تمدن و شخصیت و حماسه ی ملی ما می آید، این حسابها دیگر در كار نیست. ما آثار نفیسی داریم كه در دنیا نظیر ندارد. مگر دنیا كتابی مثل مثنوی مولوی دارد؟ مگر دنیا كتابی مثل كتاب سعدی دارد؟ اینها در قالب همین خطوط گفته و نوشته شده است. اگر شما این خط را كه صادش با سینش و با ث سه نقطه اش، و نیز حرف زاء آن با ضادش و با ظینش فرق می كند منسوخ كنید، اگر شما این قالب را بردارید، در ظرف صد سال دیگر اصلاً مثنوی را نمی شود خواند! ولی من نمی دانم چرا ما این طور هستیم؟ ! . ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 47-46. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شخصیت دهی پیامبر اکرم (ص) پیغمبر اسلام به مردم عرب چه داد؟ و اساساً یك آدم فقیر و یتیم و كسی كه تمام قوم و قبیله اش با او دشمن هستند، چه داشت كه به آنها بدهد و چطور شد كه آنها را از آن حضیض پستی به اوج رساند؟ ایمانی به آنها داد كه آن ایمان به آنها داد؛ یك مرتبه آن عرب سوسمارخور، شیرشترخور، عرب غارتگری كه دخترش را زنده زنده به خاك می كرد، این احساس در او پیدا شد كه من باید دنیا را از اسارت و از پرستش و اطاعت غیر خدا نجات بدهم، و هیچ اهمیت نمی داد كه اعتراف كند كه در گذشته چطور بوده است، و حتی افتخار می كرد كه بگوید من در گذشته پست بودم، آن طور فكر می كردم، هیچ سابقه ی درخشان ملی ندارم، ولی امروز این طور فكر می كنم، از شما عالی تر فكر می كنم. این را می گویند شخصیت. آیا كلمه ای هست كه از كلمه ی «لا إله إلا الله» بیشتر به روح انسان و شخصیت بخشد؟ معبودی، مُطاعی، قابل پرستشی غیر از خدا نیست. یك جرم فلكی، یك حیوان، یك سنگ، یك درخت كجا و سر تعظیم فرود آوردن یك بشر كجا! من در مقابل غیر خدا، هرچه هست، سر تعظیم فرود نمی آورم. من طرفدار عدالتم، طرفدار حق و احسانم، طرفدار فضیلتم. به این می گویند شخصیت. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 48-47. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسین علیه السلام شخصیت اسلامی مسلمین را زنده كرد امویین كاری كردند كه را در میان مسلمین میراندند. ...اساساً شهری است كه بعد از جنگهایی كه در صدر اسلام واقع شد، به دستور عمر بن خطّاب توسط ارتش اسلام ساخته شد، و از كوفی ها و مردم عراق شجاع تر و سلحشورتر وجود نداشت. در عین حال همین مردمی كه هجده هزار بیعت كننده داشتند و دوازده هزار نامه نوشته بودند، به مجرد اینكه سر و كلّه ی پسر زیاد پیدا شد همه فرار كردند، چرا؟ چون زیاد بن أبیه سالها در كوفه حكومت كرده بود، آن قدر چشم درآورده بود، آن قدر دست و پاها بریده بود، آن قدر شكم ها سفره كرده بود، آن قدر افراد را در زندانها كشته بود كه اینها به كلی خودشان را از دست داده بودند. لذا تا شنیدند پسر زیاد آمد، زن دست شوهرش را می گرفت و او را از پیش كنار می كشید، مادر دست بچه ی خودش را می گرفت، خواهر دست برادر خودش را می گرفت، پدر دست فرزند خودش را می گرفت و از مسلم جدا می كرد، و بی شك مردم كوفه از شیعیان علی بن أبی طالب بودند و امام حسین را شیعیانش كشتند. لذا در همان زمان هم می گفتند:«قُلوبُهُمْ مَعَهُ وَ سُیوفُهُمْ عَلَیْهِ» . چرا كه امویها شخصیت ملت مسلمان را لِه كرده كوبیده بودند و دیگر كسی از آن احساس های اسلامی در خودش نمی دید. اما همین كوفه بعد از مدت سه سال انقلاب كرد و پنج هزار نفر توّاب از همین كوفه پیدا شد و سر قبر حسین بن علی رفتند و در آنجا كردند، گریه كردند و به درگاه الهی از تقصیری كه كرده بودند توبه كردند و گفتند ما تا خون حسین بن علی را نگیریم از پای نمی نشینیم، یا باید كشته بشویم یا انتقام بگیریم، و عمل كردند و قتله ی كربلا را همین ها كشتند. و شروع این نهضت از همان عصر عاشورا و از روز دوازدهم بود. چه كسی این كار را كرد؟ حسین بن علی. شخصیت دادن به یك ملت به این است كه به آنها عشق و ایده آل داده شود و اگر عشق ها و ایده آل هایی دارند كه رویش را غبار گرفته است، آن گرد و غبار را زدود و دومرتبه آن را زنده كرد. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 49-48. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درسهای آموزنده ی قیام حسینی حسین بن علی در سخنان و خطابه های خودش، آنجا كه از و نهی از منكر صحبت می كند، همواره صحبتش این است: «وَ عَلَی الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلِ یَزیدَ» ، «اِنّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی» . بعد از بیست سی سال كه این حرفها فراموش شده بود، حسین بن علی به نام یك نفر و اصلاح طلب كه باید در امت اسلام اصلاح ایجاد كرد، قیام كرد و به مردم و ایده آل داد. حماسه ی زنده شدن یك قوم همین است. ملتی دارد كه حس استغنا و بی نیازی در او باشد. اینهاست درسهای آموزنده ای كه از قیام حسین بن علی باید آموخت. او حس استغنا و بی نیازی به مردم داد. روزی كه می خواهد از مكه حركت كند، یك ذرّه قیام خودش را مشروط نمی كند و این طور می فرماید: «خُطَّ الْمَوْتُ عَلی وُلْدِ آدَمَ» و در آخر خطبه می فرماید: «فَمَنْ كَانَ فینا باذِلاً مُهْجَتَهُ مُوَطِّناً عَلی لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَ اللّهُ تَعالی » من فردا صبح حركت می كنم؛ هركس كه آماده ی است و حاضر است خون قلب خودش را در راه ما بریزد و تصمیم به ملاقات حق گرفته است، فردا صبح حركت كند كه من رفتم. دیگر بیش از این حرفی نیست. این مقدار استغنا قطعاً در دنیا نظیر ندارد. از این بالاتر شب ست كه اصحاب و اهل بیتش را جمع می كند و از آنها تمجید و تشكر می كند. بعد به آنها می گوید: بدانید از همه ی شما متشكر و ممنونم، ولی بدانید كه دشمنان با شما كاری ندارند و اگر بخواهید بروید مانع شما نمی شوند؛ من هم از نظر شخص خودم كه با من بیعت كرده اید، خودم را از دوش شما برداشتم و محظور بیعت هم با من ندارید، هركس می خواهد برود آزاد است. حسین علیه السلام از اهل بیت و اصحابی كه درباره ی آنها گفته است كه اهل بیتی بهتر و باوفاتر از اینها سراغ ندارم، این مقدار نشان می دهد و هرگز سخنانی از این قبیل كه من را تنها نگذارید، من غریبم، مظلومم، بیچاره ام، نمی گوید. البته تكلیف دین خدا را برنمی دارد؛ لذا با افراد كه اتمام حجت می كرد، اگر در آنها تمایل به ماندن نمی دید، به آنها می گفت از این صحنه دور بشوید؛ زیرا من نمی خواهم شما به عذاب الهی گرفتار شوید، چون اگر از كسی استمداد كنم و او صدای استمداد مرا بشنود و مرا مدد نكند، خداوند او را به عذاب جهنم مبتلا خواهد كرد. این درس استغنا درس كوچكی نبود. همین استغنا بود كه بعدها روحیه ی استغنا به وجود آورد و چقدر قیامها و نهضتها به وجود آمد! . ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 50-49. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از درگه تو هيچكسي نا اميد نيست باب الحوائجي كرمت فرق ميكند ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسین؛ سوژه بزرگ اجتماعی حسین بن علی به مردم داد، و بردباری به مردم داد، درس تحمل شداید و سختیها به مردم داد. اینها برای ملت مسلمان درسهای بسیار بزرگی بود. پس اینكه می گویند حسین بن علی چه كرد و چطور شد كه دین اسلام زنده شد، جوابش همین است كه حسین بن علی دمید، خونها را به جوش آورد، غیرتها را تحریك كرد، عشق و ایده آل به مردم داد، حس استغنا در مردم به وجود آورد، درس صبر و تحمل و بردباری و مقاومت و ایستادگی در مقابل شداید به مردم داد، را ریخت؛ همان مردمی كه تا آن مقدار می ترسیدند، تبدیل به یك عده مردم شجاع و دلاور شدند. اینكه من تأكید می كنم كه و حادثه ی كربلا و عاشورا باید بیشتر از این جنبه مورد استناد ما قرار بگیرد، به خاطر همین درسهای بزرگی است كه این قیام می تواند به ما بیاموزد. من مخالف رثاء و مرثیه نیستم، ولی می گویم این رثاء و مرثیه باید به شكلی باشد كه در عین حال آن را در وجود ما تحریك و احیا كند. حسین بن علی یك سوژه ی بزرگ اجتماعی است. حسین بن علی در آن زمان یك سوژه ی بزرگ بود؛ هر كسی كه می خواست در مقابل ظلم قیام كند، شعارش «یا لَثاراتِ الْحُسَیْن» بود. امروز هم حسین بن علی یك سوژه ی بزرگ است، سوژه ای برای امر به معروف و نهی از منكر، برای اقامه ی نماز، برای ، برای اینكه احساسات و عواطف عالیه ی اسلامی در وجود ما احیا بشود. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 51-50. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حیات یک ملت آیه ی عجیبی است: «یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یُحْیِیكُمْ» أیها النّاس! این دعوت پیغمبر را اجابت كنید؛ می خواهد شما را كند. به داشتن ثروت زیاد نیست، حتی به علم هم نیست (علم به تنهایی كافی نیست كه یك ملت را زنده كند) ، بلكه حیات ملت به این است كه آن ملت شخصیتی را در خودش احساس كند. ای بسا ملتهای عالِم كه ندارند، وای بسا ملتهای جاهل كه شخصیت خودشان را حفظ كرده اند. اگر ی ها بعد از صد و پنجاه سال مبارزه توانستند را به زانو درآورند و به استقلال برسند، برای این بود كه در آنها یك و یك احساس منش وجود داشت. اگر در آن طرف مشرق زمین، ملت دیگری (ویتنام) دارد با قویترین و ثروتمندترین ملتهای جهان مبارزه می كند، چرا مبارزه می كند؟ آیا عدد یا ثروتش با آنها مبارزه می كند؟ ابداً؛ احساس شخصیت و منش آن ملت مبارزه می كند، می گوید: من تو را به آقایی قبول ندارم، من یا باید زنده باشم روی پای خودم باشم و كسی بر من حكومت نكند و یا باید نباشم. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 51. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زینب (سلام اللّه علیها) و احساس شخصیت در آن كسی كه بیش از همه این درس را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید، خواهر بزرگوارش (سلام اللّه علیها) بود. راستی كه موضوع عجیبی است: زینب با آن عظمتی كه از اول داشته است- و آن عظمت را در دامن زهرا علیها السلام و از تربیت علی علیه السلام به دست آورده بود- در عین حال زینبِ بعد از كربلا با زینب قبل از كربلا متفاوت است، یعنی زینب بعد از كربلا یك شخصیت و عظمت بیشتری دارد. ما می بینیم در زینب یكی دو نوبت حتی نمی تواند جلوی گریه اش را بگیرد. یك بار آن قدر گریه می كند كه بر روی دامن حسین بیهوش می شود و حسین علیه السلام با صحبتهای خودش زینب را آرام می كند: «لا یُذْهِبَنَّ حِلْمَكَ الشَّیْطانُ» خواهر عزیزم! مبادا وساوس شیطانی بر تو مسلط بشود و حلم را از تو برباید، صبر و تحمل را از تو برباید. وقتی حسین به زینب می فرماید كه چرا این طور می كنی، مگر تو شاهد و ناظر وفات جدم نبودی؟ جد من از من بهتر بود، پدر ما از ما بهتر بود، برادر همین طور، مادر همین طور، زینب با حسین اینچنین صحبت می كند: برادر جان! همه ی آنها اگر رفتند بالأخره من پناهگاهی غیر از تو داشتم، ولی با رفتن تو برای من پناهگاهی باقی نمی ماند. اما همین كه ایام عاشورا سپری می شود و زینب، حسین علیه السلام را با آن روحیه ی قوی و نیرومند و با آن دستورالعمل ها می بیند، زینب دیگری می شود كه دیگر احدی در مقابل او كوچكترین شخصیتی ندارد. امام زین العابدین فرمود: ما دوازده نفر بودیم و تمام ما دوازده نفر را به یك زنجیر بسته بودند كه یك سر زنجیر به بازوی من و سر دیگر آن به بازوی عمه ام زینب بسته بود. می گویند تاریخ ورود اسرا به شام دوم ماه صفر بوده است. بنابراین بیست و دو روز از اسارت زینب گذشته است؛ بیست و دو روز رنج متوالی كشیده است كه با این حال او را وارد مجلس یزید بن معاویه می كنند، یزیدی كه كاخ اخضر او (یعنی كاخ سبزی كه معاویه در شام ساخته بود) آنچنان بارگاه مجلّلی بود كه هركس با دیدن آن بارگاه و آن خدم و حشم و طنطنه و دبدبه، خودش را می باخت. بعضی نوشته اند كه افراد می بایست از هفت تالار می گذشتند تا به آن تالار آخری می رسیدند كه یزید روی تخت مزیّن و مرصّعی نشسته بود و تمام اعیان و اشراف و اعاظم سفرای كشورهای خارجی نیز روی كرسیهای طلا یا نقره نشسته بودند. در چنین شرایطی این اسرا را وارد می كنند و همین زینب اسیر رنج دیده و رنج كشیده، در همان محضر چنان موجی در روحش پیدا شد و چنان موجی در جمعیت ایجاد كرد كه یزیدِ معروف به فصاحت و بلاغت را كرد. یزید شعرهای ابن زبعری را با خودش می خوانَد و به چنین موقعیتی كه نصیبش شده است افتخار می كند. زینب فریادش بلند می شود: «اَظَنَنْتَ یا یَزیدُ حَیْثُ اَخَذْتَ عَلَیْنا اَقْطارَ الْأرْضِ و آفاقَ السَّماءِ فَاَصْبَحْنا نُساقُ كَما تُساقُ الْاُساری اَنَّ بِنا عَلَی اللّهِ هَواناً وَ بِكَ عَلَیْهِ كَرامَةً؟ » ای یزید! خیلی باد به دماغت انداخته ای (شَمَخْتَ بِاَنْفِكَ! ). تو خیال می كنی اینكه امروز ما را اسیر كرده ای و تمام اقطار زمین را بر ما گرفته ای و ما در مشت نوكرهای تو هستیم، یك نعمت و موهبتی از طرف خداوند بر توست؟ ! به خدا قسم تو الآن در نظر من بسیار كوچك و و بسیار پست هستی و من برای تو یك ذره قائل نیستم. ببینید، اینها مردمی هستند كه به جز ایمان و و معنوی همه چیزشان را از دست داده اند. آن وقت شما توقع ندارید كه شخصیتی مانند شخصیت زینب چنین حماسه ای بیافریند و در شام انقلاب به وجود بیاورد؟ همان طور كه انقلاب هم به وجود آورد. یزید مجبور شد در همان شام روش خودش را عوض كند و اسرا را محترمانه به مدینه بفرستد، بعد تبرّی كند و بگوید: «خدا لعنت كند ابن زیاد را، من چنان دستوری نداده بودم، او از پیش خود این كار را كرد. » چه كسی این كار را كرد؟ زینب چنین كاری را كرد. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 53-51. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
با سلام یه چند وقته که شهدا عنایتی نمی کنند که چیزی بنویسم. دعا کنید که از این تحریم و حرمان در بیام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اثر منفی "روضه های دروغ" برای ما مردم خواهی نخواهی یك حادثه ی بزرگ اجتماعی است؛ یعنی این حادثه در تربیت ما، در خُلق و خوی ما اثر دارد، حادثه ای است كه خود به خود، بدون اینكه هیچ قدرتی ما مردم را مجبور كرده باشد، میلیونها نفر و قهراً میلیونها ساعت برای شنیدن و استماع قضایای مربوط به آن صرف می كنیم. میلیونها تومان پول برای این كار صرف می شود. این قضیه را ما باید همان طوری كه بوده است، بدون كم و زیاد تلقی كنیم و اگر كوچك ترین دخل و تصرفی از طرف ما در این حادثه صورت بگیرد، حادثه را منحرف می كند، به جای اینكه ما از این حادثه استفاده كنیم قطعاً خواهیم كرد. حال بحث من این است كه در نقل و بازگو كردن حادثه ی عاشورا ما هزاران تحریف وارد كرده ایم، هم تحریفهای لفظی- یعنی شكلی و ظاهری- راجع به اصل قضایا، مقدمات قضایا، متن و حواشی مطلب، و هم [تحریفهای معنوی كه ] در تفسیر این حادثه ما تحریف كرده ایم. با كمال تأسف این حادثه، هم دچار تحریفهای لفظی است و هم دچار تحریفهای معنوی، هر دو. و باز تحریف هایی كه می شود، گاهی لااقل هماهنگی با اصل مطلب دارد، ولی گاهی تحریف نه تنها كوچكترین هماهنگی ندارد بلكه قضیه را مسخ و بكلی واژگون می كند، به شكلی در می آورد كه به صورت ضد خودش در می آید. بازهم با كمال تأسف باید عرض كنم تحریفهایی كه به دست ما مردم در این حادثه صورت گرفته است، همه در جهت پایین آوردن و كردن قضیه بوده است، در جهت و بی اثر كردن قضیه بوده است و در این امر، هم و علمای امت تقصیر داشته اند و هم مردم. نمونه هایی از بعضی تحریفهایی كه در لفظ و ظاهر شده است، یعنی در شكل قضیه، در چیزهایی كه نسبت داده اند، ذكر می كنم. مطلب آن قدر زیاد است كه قابل بیان كردن نیست. اگر بخواهند را جمع كنند، روضه هایی كه می خوانند و دروغ است، شاید چند جلد كتاب پانصد صفحه ای بشود. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 63-62. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا