eitaa logo
برش‌ ها
384 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
348 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی سید موسی وارد شد، اصلا داشتن یا نداشتن حجاب برای زنان مطرح نبود؛ بلکه بودن یا نبودن مطرح بود. طرح سید “بازگزدادندن حس عزت و ارزش مندی به زنان لبنان” بود. می گفت: «پس از یک سال مطالعه فهمیدم عامل اصلی بی بند و باری بی سوادی و دور بودن آنها از تعالیم اسلامی است. باید سطح فکری و تربیتی زنان از جهات دینی و اخلاقی تقویت می شد». برای دعوت مستقیم به حجاب هم دو مانع وجود داشت: یکی دوری زنان لبنانی از مساجد و مجالس عزاداری دومی: آمیختگی زنان به طور معمول با تظاهر به تجمل و مد و زیبایی تنهاترین راه دعوت غیر مستقیم بود. سید برای این منظور برای هر دو جنبه و برنامه داشت. در بعد فردی “بیت الفتاة” را راه اندازی کرد که به زنان؛ سواد، و را می آموخت. و در بعد اجتماعی “جمعیت نیکوکاری و احسان” را. جمعیت اعلام کرد زنان هم می توانند عضو جمعیت شده در فعالیت های آن حضور مستقیم داشته باشند. بعد از یک سال هم، از بین بیش از ۲۰۰ عضو زن جمعیت، هشت نفر به عنوان هیأت مدیره انتخاب شدند. این چنین بود که زنان مسلمان لبنانی با به دست آوردن احساس عزت و ارزش مندی به روی آوردند. ( ) ؛ نگاهی به زندگی و زمانه امام موسی صدر، نویسنده: امیر صادقی، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: دوازدهم- ۱۳۹۴؛ صفحه ۳۰ و ۳۱. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید نوجوان مرحمت بالا زاده: وصیت می‌کنم را ادامه بدهید و اسلحه شان را نگذارید در زمین بماند و خواهرانم با با دشمنان جنگ کنند. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇) @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از : و اما تو اي خواهر! به حفظ حجاب، و وقارت همت کن که الگو و اسوه شماست. مبادا با کارهاي ناپسند، حاصل را هدر دهي و يک مشت آدم هاي عوضي از خدا بي‌خبر را از خود راضي کني! ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از : اما یک نکته و آن این است اگر در حال حاضر در جبهه سخت تعدادی از برادران در حال جهادند دلخوش هستند که که عقبه هست؛ عقبه ای که تداوم جبهه سخت را شامل می شود و عامل اصلی [جهاد] جهادگران جبهه سخت می باشد توسط تمامی جوانان رعایت می شود و امید است که خواهران در این زمینه با حفظ شان پیشگام این جبهه باشند. ان شاءالله ... ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
سید اصغر خیلی دلواپس بود. گاهی وقت ها هم که کنارم می نشست از اوضاع جامعه می گفت و نگران این بود که بعضی ها می خواهند حجاب را در جامعه کم رنگ کنند. می گفت: «اوضاع فرهنگی کشور خوب نیست. باید برای بزرگ داشت حجاب کاری کرد». مدتی بعد در منطقه جایزان را برگزار کردند و نمایشگاه خوبی هم شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت. وقتی هم که حوزه علمیه اصفهان مشغول تحصیل بود، هر وقت می آمد برای بچه ها می آورد. برای نسترن دختر زینب، و گیره می آورد. می گفت: «در مورد حجاب نباید به بچه ها سخت گرفت؛ ولی باید آرام آرام آنها را با حجاب و عفاف آشنا و به آن علاقه مند کرد». راوی: مادر شهید ؛ خاطرات روحانی شهید مدافع حرم سید اصغر فاطمی تبار؛ نوشته: اعظم محمد پور. ناشر: خط مقدم، نوبت چاپ: اول-۱۳۹۷٫ صفحه ۳۲ و ۷۸.
به مناسبت روز اجرای کشف حجاب رضاخانی هشتگ های زیر را مشاهده کنید.
فرازی از از خواهرانم می خواهم با حجابشان ،اخلاق و رفتارشان الگوی فاطمی باشند برای دیگران. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
مهدی از همان ابتدا نسبت به رعایت تأکید داشت. اصلا دوست دوست نداشت که زن های به مراسم عروسی مان بیایند. دم دمای عروسی که پدرم داشت لیست مهمانان را آماده می کرد، عده ای از آنها خانواده هایی بودند که خانم ها شان بدحجاب بودند. احترام پدرم را داشت و جلویش چیزی نگفت؛ اما دو روز خانه مان نیامد. در همین دو روز زنگ زده بود به پدرم که: «من مریم را در 29 سالگی پیدا کردم. اگه این مسئله باعث بشه که شما بگین مریم را بهت نمی دم، بدونید تا آخر عمرم زن نمی گیرم ؛ اما اجازه هم نمیدم خانم بدحجاب تو مراسم عقد و عروسی من بیاد و گناه تو مراسم بشه». پدرم هم راضی شده بود. من هم راضی بودم. من دلم با مهدی بود. پنج شنبه که آمد گفت: «بیا بریم قم هم زیارتی بکنیم و هم مددی بگیریم از (س) برای بقیه کارها». حرم که بودیم. زنگ زد به یکی از علما تا از قرآن مدد بگیریم. آیه ای درباره زوج های بهشتی آمد که آن دنیا هم کنار همدیگر خواهند بود. آنجا با همدیگر عهد بستیم که با هیچ خانواده بدحجابی رفت و آمد نکنیم. موقع برگشت النگویم را از دستم درآوردم و هدیه کردم به حرم حضرت معصومه (س). ع راوی: مریم عظیمی؛ همسر شهید ؛ شهید مهدی نوروزی(مدافعان حرم ۱)؛ نوشته منصوره قنادیان، ناشر: روایت فتح، چاپ سوم؛ ۱۳۹۵؛ صفحه 22-23. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🔺باغیرت! 🔹محمدتقی خیلی با بود. همراه خواهرانم رفته بودیم خانه اش. خانه هم مقداری گرم شده بود. 🔸بهش گفتم : پنجره را باز کن تا یه مقدار هوای تازه داخل اتاق بیاید. 🌦با خنده اش فهماندم که این کار را نمی کند. چون اتاق شان طوری بود که می شد از بیرون داخل خانه را دید. ▪️خیلی کیف کردم. بلند شدم بوسیدمش. 💢گفتم: قربانت بروم داداش با غیرت خودم. ما حجاب مان را رعایت می کنیم. تو بلند شو و پنجره را باز کن. ▫️راوی: نرگس سالخورده؛ خواهر شهید 📚؛ مجموعه خاطرات شهید محمدتقی سالخورده، نوشته: مصیب معصومیان. ناشر: انتشارات شهید کاظمی. نوبت چاپ: اول-1398. صفحه 98. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir