eitaa logo
برش‌ ها
404 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
507 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته،کاربردی، و به استناد کتابهای چاپ شده روایت می کنیم تا بتوان آن را با دل زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
جواد عاشق بود و همیشه می گفت: دوست ندارم جنازه ام روی این زمین جایی را بگیرد. در تشییع شهدای یکی از عملیات ها، رضا اشعری به جواد گفت: جواد یک روز می بینمت روی دست مردم. او هم محکم جواب می دهد: بچه هیچ وقت نمی خواهم جنازه ام روی دست مردم بیاید. توی خیلی حالش گرفته بود. وقتی حالش را پرسیدم، گفت: رضا! یعنی قراره من یه بار دیگه بمونم. توی همین عملیات کتفش تیر خورد. بچه ها خوشحال شدند که با مجروح شدنش بر می گردد عقب؛ اما برنگشت. کتفش را خودش پانسمان کرد و توی خط ماند. روز دوم پاتک وقتی که گلوله تانکی کنارش خورد، با سر و روی خونین روی زمین افتاد. دو نفر امدادگر پیکر نیمه جان جواد را روی برانکارد گذاشتند که برش گردانند عقب، خمپاره ای روی پیکرش خود. همان شد که می خواست. پیکرش جایی از زمین را اشغال نکرد و روی دست مردم هم نیامد. سال ها بعد تنهاترین چیزی که ازش برگشت جامانده های لباسش بود. راوی: حسین یکتا ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا، نوشته زینب عرفانیان، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: دوم بهار ۱۳۹۷؛ صفحه 286-288. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
روز ملی راهیان نور
هدایت شده از یک حرف از هزاران
🔺ما در قبال تمام کسانی که راه کج می روند مسئولیم. حق نداریم باهاشان تند برخورد کنیم. از کجا معلوم که توی انحراف اینها تک تک ماها نقش نداشته باشیم. 📚کتاب به مجنون گفتم زنده بمان؛ کتاب همت صفحه 41. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 📌یک حرف از هزاران https://eitaa.com/joinchat/1348665433C2abac165d0
🔰یکی از مسائل بر زمین مانده انقلاب اسلامی، تاریخ مجاهدت و ایثار شهدا و مجاهدان راه خداست. بزرگوارانی که فرصت و علاقه و دارند که در موضوعات مربوط به شهدا قدم مخلصانه ای بردارند، حتما اطلاع دهند.🙏🙏🙏 @boreshha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی از : دیگر نمی‌توانم زنده بمانم. [از صبر] به شهادت این برادران خسته شدم. از بس خانه مفقودین، شهدا و مجروحین رفتم، از بس که مادران آن‌ها را دیدم، دیگر نمی‌توانم به گلزار بروم. قلب من تنگ شده است. خدایا! می‌خواهم شهادتی نصیبم کنی که اگر جنازه مرا آوردند، تکه تکه باشد تا نزد شهدای دیگر سرفراز باشم. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
امشب که شب مبعث احمد باشد مشمول همه عطای سرمد باشد یارب چه شود طلوع صبح فردا صبح فرج آل محمّد باشد 🌸 عید بزرگ مبعث، آغاز راه رستگارى و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت، بر شما مبارک باد هشتگ های مرتبط: ص ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
4_6037080432976079329.mp3
8.41M
🎼 یا رسول الله یا امام الرحمة 🎙 سید مجید_ بنی فاطمه ✨ عید مبعث پیامبر (ص) 🔴 گلچین بهترین های روز ♨️@olama_roze👈
4_6037080432976079329.mp3
8.41M
🎼 یا رسول الله یا امام الرحمة 🎙 سید مجید_ بنی فاطمه ✨ عید مبعث پیامبر (ص)
برش دوازدهم از (ص) با موضوع امانت داری: از بس امانت دار بود در جواني “امين” ناميده شد و حتي مشركان هم به او امانت مي سپردند. وقتي هم به مدينه هجرت كرد، حضرت علي (ع) در مكه ماند تا امانت هايش را بازگرداند. خدیجه (س) هم به خاطر امانت داریش از او خواست تا کاروان تجاریش را همراهی کند. خيانت در امانت را جرم بزرگي مي دانست. می فرمود: هر که در امانت خیانت کند یا در نگه داری آن کوتاهی نماید، از ما نیست. ع ع ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
زندگی ما طول چندانی نداشت اما عرض بی انتهایی داشت. بودنش خیلی کم بود؛ اما خیلی با کیفیت بود. هیچ وقت نشد زنگ در خانه را بزند و در برایش باز شود. قبل از اینکه دستش به زنگ برسد، در را برایش باز می کردم. می خندید. خنده ای که همه مشکلات و غم و غصه اش پشتش بود؛ اما خودنمایی نمی کرد. تا بود نود و نه درصد کارهای خانه با او بود. آن قدر غرق محبتم می کرد که یادم می رفت از مشکلات جبهه اش بپرسم. تا از راه می رسید حق نداشتم دست به سیاه و سفید بزنم. اگر می خواستم دست بزنم، گاهی تشرم می زد. خودش شیر بچه ها را آماده می کرد، جای شان را عوض می کرد. با من لباس ها را می شست و می برد پهن شان می کرد و خودش جمع شان می کرد. خودش سفره را پهن می کرد و خودش جمع می کرد. می گفتم: تو آنجا خیلی سختی می کشی، چرا باید به جای من هم سختی بکشی؟ می گفت: تو بیش از آنها به گردنم حق داری. من باید حق تو و این طفل های معصوم را ادا کنم. می گفتم: ناسلامتی من زن خانه تو هستم و باید وظیفه ام را عمل کنم. می گفت: من زودتر از جنگ تمام می شوم ژیلا. ولی مطمئن باش اگر ماندنی بودم به تو نشان می دادم تمام این روزهایت را چطور بلد بودم جبران کنم. راوی: ژیلا بدیهیان؛ همسر شهید ؛ کتاب همت صفحه 51-52. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/