eitaa logo
بُت شناسی
2هزار دنبال‌کننده
370 عکس
294 ویدیو
22 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ سید محمد صادق طهرانی جانشین طهرانی در توصیف وظیفه ی مومنین و محب واقعی در برابر دستورات خلاف شرع استاد چنین مینویسد (توضیحات در عکس ) 📝 پ.ن: خدا شفا بده! آیا این سخنان یک انسان دارای سلامت عقل است؟ @BotShenasi
محمد_محسن_طهرانی_و_قطبیت_صوفیانه.mp3
1.17M
🎙 | طهرانی کلام حداد عین حق است، اگر بگوید خون بخور، میخورم! آیا گوینده این سخن از نظر عقلی سلامت دارد؟ @BotShenasi
AUD-20190513-WA0000.m4a
12.16M
| 🎙خاطرات عجیب آیت الله سمامی ره درباره چهره واقعی آقای حداد و طهرانی! داستان: خدا پرید!! سگ خداست!! معاذ الله كساني كه آقاي حداد را تكفير كردند. ادب و علم آقاي حداد غرض آقاي طهراني از كتاب روح مجرد ⚠️لطفا نشر دهيد⚠️ @BotShenasi
🔍 وحدت وجود | ✍علّامۀ والد شرحى مفصّل و بسيار شيرين داده و فرمودند: «ما الآن فلسفه مى‌خوانيم و اين بحثها همه بر أساس ظاهر حال و قبول كثرت و أصالت و استقلال آن است و آنچه شما مى‌گوئيد مربوط‍‌ به عرفان است و نبايد اين دو را خلط‍‌ كرد و مطالب عرفا أدّق و أعلى از اينهاست و حقّ‌ مطلب همان‌است‌كه أهل عرفان و توحيد گفته‌اند كه: لَيسَ‌ فى الدّارِ غَيرُهُ‌ دَيّارٌ. و با اين حساب جائى براى بحث در أصالت وجود در كثرات باقى نمى‌ماند. آرى، مى‌توان بر أساس همين مبناى صحيح أصالت وجود را به شكل ديگرى تفسير كرده و آن اينكه در تمام عالم يك وجود كلّى سارى در ماهيّات بيش نيست كه عين وحدت است و در آن تعدّد راه ندارد و آن وجود سارى عين أصالت و تحقّق مى‌باشد و آنچه تعدّد مى‌پذيرد ماهيّت است كه اعتبار محض مى‌باشد.» خُذ فَافهَم وَاغتَنم. ✍نظر كن در حقيقت سوى امكان كه او بى هستى آمد عين نقصان وجود اندر كمال خويش سارى‌است تعيّن‌ها امور اعتبارى‌است امور اعتبارى نيست موجود عدد بسيار و يك چيزست معدود جهان را نيست هستى جز مجازى سراسر كار او لهواست و بازى 📗نور مجرد صفحه ۶۰ 📗گلشن راز ص ۷۸ @BotShenasi
رنجنامه.mp3
3.3M
🎙پاسخ به سخنان وقیحانه وکیلی در دفاع از معصیت عرفا @BotShenasi
119664857.mp3
5.96M
فایل صوتی مرحوم سمامی از کفر هاشم حداد و منفور بودن سید علی قاضی در نزد علمای نجف؛ قاضی اصلا کسی که الان گنده کرده‌اند نبود. @BotShenasi
‍ ‍ 🔍 خاطراتی از حداد و قاضی 🎙فایل صوتی مرحوم سمامی از کفر هاشم حداد و منفور بودن سید علی قاضی در نزد علمای نجف؛ قاضی اصلا کسی که الان گنده کرده‌اند نبود. مرحوم سمامی از شاگردان آیت الله خویی و آیت الله حکیم ایشان متولد کربلا و درس خوانده نجف بود. خاطرات جالب از کفرگویی‌های سید هاشم حداد و سید محمد حسین لاله‌زاری معروف به علامه طهرانی! سید علی قاضی مطرود همه علما بود و اصلا جرئت نداشت در مجالس اهل علم حاضر شود چون به خاطر عقایدش تکفیرش کرده بودند، سید هاشم حداد هم فرد عوام و عادی و بی‌سوادی در کربلا بود که مرید سید علی قاضی شده بود. وقتی قاضی وارد مدرسه هندی می‌شد سید هاشم به او خدمت می کرد. و به واسطه این ارتباط در مباحث عرفانی افتاده بود. حداد اصلا سواد نداشت و فوق العاده عوام بوده است. حتی درکی از مطالب علمی عرفانی نداشت، و اصلا مطلب خلاف و کفر آمیز وحدت وجود و .. را نمی‌فهمید و جملاتی را در هم می‌گفته است. و سید محمد حسین لاله زاری تعابیر او را در قالب مطالب علمی در آورده بود، و این قطبیت را برای خود ساخته بود. مرحوم شیخ جواد کربلایی نقل می‌کرد: که در سامرا با سید هاشم حداد بودیم که سگی از جوب پرید، سید هاشم نگاهی کرد و گفت خدا پرید!! بعدها سید محمد حسین لاله زاری این جمله کفر آلود را در قالب مبانی وحدت وجود عرفا در کتابش آورده بود. مثل مرحوم شیخ جواد کربلایی و شیخ محمد غروی و عبد الزهرا گرعاوی و اینها او را به کلی تکفیر کردند. ✍خوب است این را کنار نقل‌های سید محمد حسین لاله زاری و کراماتی که از سید هاشم نقل می‌کند گذاشت!! و این همه افرادی که معطل این دکان شده‌اند را تماشا کرد! سید علی قاضی مطرود در نجف کجا و تصویر دروغینی که الان از وی به مردم داده شده است کجا؟سید هاشم حداد بی سواد و عوام و فحاش و جاه طلب کجا و این همه کتابهای پر دروغ "دلشده" و "روح مجرد" و ... کجا؟ واقعا باید گفت و الی الله المشتکی! @BotShenasi
🔍 غلو طهرانی | ✍ استاد ما حضرت آية الله حاجّ‌ شيخ مرتضى حائرى فرزند حضرت آية الله حاجّ‌ شيخ عبدالكريم حائرى يزدى، مؤسّس حوزۀ علميّۀ قم رضوان الله تعالى عليهما كه حقير بيش از ده سال در درس خارج ايشان شركت مى‌كردم و حضرت علّامۀ والد روحى‌فداه نيز برخى از دروس سطح را خدمت ايشان خوانده بودند، از جناب والد و نبوغ و استعداد درخشان و همّت عالى ايشان در علم بسيار تعريف و تمجيد مى‌نمودند. بياد دارم در مجلسى كه عدّه‌اى از علماء أعلام حضور داشتند و بنده نيز همراه والد معظّم قدّس الله نفسه الزّكيّه در آن محفل شركت كرده بودم، حضرت آية الله حاجّ‌ شيخ مرتضى حائرى، به علماء مجلس رو كرده و فرمودند: ✍«حقّ‌ اين بود كه اداره و مديريّت تدريس خارج حوزۀ علميّه را آقاى حاج سيّدمحمّدحسين بجاى ما به عهده ميگرفتند!» 📝 پ.ن: اری به دست میگرفت تا حوزه علمیه را به خانقاه تبدیل کند! به جای حوزه علمیه، حوزه تصوف درست کند! 📗 نور مجرد ج ۱ ص ۶۴ @BotShenasi
🔍تحریفی از سوی فرقه لاله زاری و مریدان افراطی...(توضیح در عکس) آخر آقا در خودشان صفات امیرالمومنین علیه السلام را به صورت قوی میبینن یا ضعیف؟! سوال از اقای حسن وکیلی:آیا تحریف کردن مطالب از نشانه های بی تقوایی نیست؟! (لطفا نشر دهید) @BotShenasi
پاسخ به شفیعیان و وکیلی.mp3
21.57M
🎙 پاسخ به توهین ها، مغالطه ها و مطالب انحرافی در فایل صوتی شفیعیان و وکیلی
43.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔍 قاسمیان : 🎙از حکومت امیرالمومنین و رسول الله برداشت بد شده است! حکومت آن ها پر از فساد بود! بعد حکومت پیامبر سر ابی عبدالله بر نیزه رفت! کمیل بن زیاد گَند زد! و.... ✍نقد آن بزودی در بت شناسی @BotShenasi
🔍 پاسخ بر قاسمیان | قسمت (۱) اقای قاسمیان در مقام نقد حکومت امیرالمومنین علیه السلام گفت: حکومت امیرالمومنین علیه السلام هم گل و بلبل نبود! مردم خیال میکنند همه چیز ایده ال بوده! پر از فساده بود! خیال میکنند سریع حکام فاسد را عوض میکرد! همه چیز بین مردم مساوی بود! ✍ نقد: وقتی تمام وقت خود را رویِ آواز خوانی بگذارید این گونه میشود. اینکه دائم وِرد زبان نهج البلاغه، نهج البلاغه کنی، ولی نگاهی بر نهج البلاغه نکنید، اینگونه میشود که هر چه میخواهد دلتنگت میگویی! ✍ یکی از شروط امیرالمومنین علیه السلام این بود که اگر حکومت را به دست بگیرند اموالی که از بیت المال به قول امروزی ها اختلاس شده باشد را پس میگیرند، اگر کابین زنان شده باشد! این امر اتفاق افتاده و بازستاندند.‌ از پولی که پس گرفتند دختران بی جهاز را به خانه بخت فرستادند و پسران را زن دادند. ✍ اینکه میگویند حکام بد را سریع عوض نمیکردند و فساد بوده، اشعث یکی از افرادی بود که عوض شد! (https://t.me/botshenasi/7294) این هم یکی از برخورد با مفسدان! دومین برخورد: پس از احضار و عزل منذربن جارود عبدی، وی را 000/30 ـ دینار یا درهم ـ غرامت و جریمه نقدی کرد. اما چون با سماجت او در نپرداختن این جریمه نقدی مواجه شد، دستور داد تا او را به زندان ببرند. منذر در زندان بود تا زمانی که صعصعة بن صوحان عبدی بیمار شد و حضرت علی علیه السلام که به ملاقات وی رفت و صعصعه از امام خواست تا منذر را آزاد کند و سی هزار را خود ضمانت خواهد کرد که بپردازد. یعقوبی می نویسد: غیات گفت: پس صعصعه به او گفت: ای امیرمؤمنان! این دختر جارود است که هر روز برای آن که برادرش، منذر را حبس کرده ای، اشک می ریزد. پس او را از زندان آزاد کن و من ضامن آنچه که در اموال ربیعه تصرف کرده است، می باشم. پس امیرالمومنین علیه السلام به او فرمود: تو چرا ضامن او شوی با این که خودش به ما می گوید که من آن را نبرده ام! پس باید سوگند بخورد تا که او را آزاد نمایم. صعصعه گفت: به خدا قسم! گمان می کنم که سوگند می خورد. حضرت فرمود: و من نیز چنین گمان می کنم... پس منذر سوگند یاد کرد و آزادش فرمود. 📗تاریخ یعقوبی ج ۲ ص ۲۰۴ @BotShenasi
🔍 پاسخ بر قاسمیان | قسمت (۲) ✍برخی از کارگزاران مغرور و خودپسند با تخطی از خط مشی و سیاست امیرالمومنین علیه السلام ، گاهی به قدری خلاف و کجروی هایشان بالا می گرفت که به هیچ وجه حاضر نبودند با نصایح و تهدید آن حضرت دست از خلافشان بردارند و طبق مصالح امت اسلامی عمل کنند. امیرالمومنین علیه السلام در این موارد با کمال قدرت وارد عمل می شد و با صدور حکمی عزل او را یا در محل کار خود و یا پس از احضار به مرکز ـصادر می فرمود. منذر بن جارود عبدی که از طرف امیرمؤمنان علیه السلام بر «اصطخر» حکومت داشت، کارهای خلافی از او دیده شد و به حضرت گزارش رسید. آن حضرت پس از ارسال نامه ای شدیداللحن، او را به کوفه احضار فرمود و اولین تصمیمی که درباره اش اتخاذ نمود، عزل و برکناری او بود. ✍ دومین مورد، عزل یکی از مسؤولان جمع آوری صدقه و زکات است که براثر شکایت سوده، دختر عماره همدانیه در نزد امیرالمومینین علیه السلام صورت گرفت. علی بن عیسی اربلی آورده است که روزی سوده برمعاویه وارد شد و این ماجرا را چنین تعریف کرد: به خدا سوگند! روزی نزد او (امیرالمومنین علیه السلام ) رفتم و درباره فردی که از طرف او متولی صدقات ما بود و به ما ظلم کرده بود، به امام شکایت کردم. تصادفاً آن حضرت در وقت ورود من مشغول نماز بود، تا مرا دید، نماز را تمام کرد و با رویی گشاده، همراه با لطف و بزرگواری که از خود نشان داد، به من روی کرد و فرمود: آیا حاجتی داری؟ عرض کردم: آری. خبر ظلم کردن آن متولی را به حضرت گزارش کردم. امیرالمومنین علیه السلام در حالی که گریه اش گرفته بود، رو به آسمان کرد و فرمود: ✍«اللّهمّ انت الشاهد علیّ و علیهم و انّی لم آمرهم بظلم خلقک و لابترک حقک»؛ خدایا! تو برمن و برآنان شاهدی که من هرگز دستورشان نداده ام که به بندگانت ظلم کرده و یا حقی از حقوقت را ترک کنند. سپس یک قطعه پوست را بیرون آورد و در آن چنین نوشت: «بسم اللّه الرحمن الرحیم، قدجاءتکم بینة من ربّکم فاوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس أشیاء هم و لا تفسدوا فی الأرض بعد اصلاحها، ذلکم خیرلکم ان کنتم مؤمنین»؛ دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است. ✍ بنابراین حق پیمانه و وزن را ادا کنید و از اموال مردم چیزی نکاهید و در روی زمین بعد از آن که اصلاح شده است، فساد نکنید. این برای شما بهتر است، اگر با ایمان هستید. پس اگر نامه مرا خواندی، آنچه در اختیارداری، نگهداری کن تا کسی بیاید و از تو تحویل بگیرد. والسلام.» سوده می گوید: امیرالمومنین علیه السلام آن نامه را بدون آن که لاک و مهر کند، به دست من سپرد تا به وی برسانم. من نیز چنین کردم. آن والی از نزد ما در حالی که برکنار شده بود، بیرون رفت. امیرالمومنین علیه السلام ابوالاسود دوئلی را برای عدم رعایت برخی از مسائل قضاوت، عزل می کند و وقتی که ابوالاسود اعتراض می کند، آن حضرت در پاسخ می فرماید: دیدم که سخنت بلندتر از سخن طرف دعوا در دادگاه می باشد. 📗 تاریخ یعقوبی ج ۲ ص ۲۰۴ 📗سوره اعراف آیه ۸۵ 📗السیاسه من واقع الاسلام ص ۱۲۸ 📗سفینه البحار ج۱ ص ۶۶۹ 📗 مستدرک الوسائل ج ۱۷ ص ۳۵۹ @BotShenasi
🔍 پاسخ بر قاسمیان | قسمت (۳) ✍چند نفر از کارگزاران امیرالمومنین علیه السلام می دانستند که امیرمؤمنان علیه السلام سخت مراقب عملکرد آنان می باشد. اما برخی به خیال این که فاصله زیاد محل فرمانروایی آنان با مرکز حکومت اسلامی مانع رسیدن اخبار به امیرالمومنین علیه السلام می شود، به حیف و میل و اختلاس در اموال مسلمانان می پرداختند. ✍ اما بلافاصله با نامه شدید اللحن امیرالمومنین علیه السلام مواجه می شدند. زیرا پس از این که گزارشی از عملکرد ناصواب برخی کارگزاران می رسیده حضرت علی علیه السلام با فرستادن نامه ای از آن ها می خواست تا فوراً آخرین وضعیت مالی خود را ارسال نمایند و دریافتی های بیت المال و مقدار هزینه ها و موجودی فعلی آن را مشخص کنند ✍امیرالمومنین علیه السلام به یکی از والیان خود نامه ای می نگارد و از او درخواست فرستادن تراز مالی می نماید، آن حضرت پس از حمد و درود بر رسول خدا صلی الله علیه و آله می نویسد: ✍ درباره تو به من جریانی گزارش شده است که اگر انجام داده باشی، پروردگارت را به خشم آورده ای، امامت را عصیان کرده ای و امانت (فرمانداری) خود را به رسوایی کشیده ای. به من خبر رسیده که تو زمین های آباد را برهنه و ویران کرده ای و آنچه توانسته ای تصاحب نموده ای و از بیت المال که زیر دستت بوده است به خیانت خورده ای، فوراً حساب خویش را برایم بفرست و بدان که حساب خداوند از حساب مردم سخت تر است. والسلام. ✍دومین برنامه ای که امیرالمومنین علیه السلام در راستای سیستم نظارتی برکارگزاران به کار برد، گماشتن نمایندگان ویژه ای بود که به عنوان هیئت های بازرسی نظارت برکار والیان، به بعضی مناطق اعزام می فرمود. امام علی علیه السلام به کعب بن مالک که از والیان آن حضرت بود، مأموریت می دهد تا به کورة السواد و بهقیاذات برود و کارگزاران را از نزدیک بررسی و رسیدگی کند. در حکم امیرالمؤمنین علیه السلام به وی چنین آمده است: ✍شخص دیگری را به جای خود بگمار و به همراه جمعی از یارانت از محل خود خارج شو تا به سرزمین کورة السواد برسی. پس در آن جا از گماشتگانم که ما بین دجله و عذیب هستند، بپرس و نیز در روش وکردار آنان بنگر و تحقیق نما. ✍ سپس به بهقیاذات برگرد و اداره امور آن جا را به عهده بگیر و به طاعت و فرمان پروردگار خود عمل کن. البته در آنچه که او به تو ولایت داده است. و بدان که هریک از اعمال فرزند آدم برای او ذخیره شده و در برابرش، جزا و پاداش داده خواهد شد. پس تا می توانی کارخیر انجام بده تا خداوند برای ما و شما خیر بخواهد و در پایان این بازرسی نتیجه تلاش با صداقت خودت را برایم گزارش کن. در نامه دیگر حضرت فرمودند: ✍ آیا تو به معاد و بازگشت ایمان نداری؟ یا از موشکافی در حساب و بازپرسی نمی ترسی؟ ای آن که نزد ما از خردمندان به شمار می آمدی، چگونه آشامیدن و خوردن (آن مال) را جایز و گوارا می دانی با این که می دانی حرام می خوری و حرام می آشامی، چگونه با اموال ایتام و مساکین و مؤمنان و مجاهدان راه خدا کنیز می خری و زنان را به همسری می گیری در حالی که می دانی این اموال را خداوند به آنان اختصاص داده که این شهرها را به وسیله آن ها محافظت ونگاهداری نموده است. پس از خدا بترس و مال های این گروه را به خود بازگردان، که اگر این کار نکرده باشی و خدا مرا به تو توانا گرداند، درباره (به کیفر رساندن) تو نزد خدا عذر بیاورم و تو را به شمشیرم که کسی را به آن نزده ام، مگر آن که در آتش دوزخ داخل شده است، بزنم! و به خدا سوگند! اگر حسن و حسین این کار را کرده بودند، هیچ پشتیبانی و هوا خواهی از ناحیه من دریافت نمی کردند و در اراده من اثر نمی گذارد تا آن گاه که حق آن ها را بستانم... ✍امیرالمومنین علیه السلام به نعمان بن عجلان که اموال بحرین را به غارت برده بود و به مصقلة بن هبیره شیبانی، فرمانروای امام بر «ارد شیر خُرّه» نیز نامه نوشت و از عملکردشان اشکال گرفت و آن ها را تهدید به تنبیه نمود. 📗 شرح نهج البلاغه، امامی آشتیانی ج ۳ ص ۱۱۳، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱۶ ص ۱۶۴، السیاسه من واقع الاسلام ص ۱۳۱ 📗شرح نهج البلاغه فیض، نامه ۷۱ ص ۱۰۶۵ 📗تاریخ یعقوبی ج ۲ ص ۲۰۴ 📗کامل ابن اثیر ج۳ ص ۱۷۸ 📗نهج البلاغه نامه ۴۱ @BotShenasi
🔍پاسخی بر قاسمیان | قسمت (۴) ✍امیرالمومنین علیه السلام از طریق نظام مخفی و دقیقی مسئولان حکومتی را تحت کنترل شدید داشته و عملکرد آنها را به طور دقیق رصد می کردند. در تاریخ اشاره نشده که شیوه نظارت امیرالمومنین علیه السلام چگونه بوده، اما مشخص است ایشان از طریق افرادی که از آنها به عنوان «عیون» یاد می شود به صورت غیرمحسوس به کنترل و مراقبت از مراکز اقتصادی، بازار، کارگزاران حکومتی، قضات‏ و استانداران و فرمانداران می پرداختند. ✍امیرالمومنین علیه السلام، به طور خاص کارگزاران حکومت را تحت نظارت داشتند و نه تنها تخلفات آنها را بررسی و با قاطعیت برخورد می کردند بلکه اگر احساسی می کردند مسئولی در معرض تخلف است، هشدارهای لازم را نیز می دادند. ✍در نهج البلاغه موارد متعددی از مکاتبات امیرالمومنین علیه السلام با کارگزاران و استانداران و فرمانداران وجود دارد که با عبارت «و لقد بلغنی» (یعنی به من خبر رسیده است) به آنها هشدارهای لازم را می دادند. ✍ امیرالمومنین علیه السلام حاکمان را از نظر مالی و اقتصادی، عملکرد و نوع مدیریت و برخورد با مردم تحت نظارت شدید داشتند.  چند مورد سوءاستفاده اقتصادی کارگزاران حکومت از سوی امیرالمومنین علیه السلام صورت گرفت؛ فردی به نام «یزید بن حجیه» فرماندار ری بود که در بیت المال اختلاس کرد؛ هنگامی که امیرالمومنین علیه السلام متوجه اختلاس شدند سریعا «یزید بن حجیه» را احضار کردند، اما وی که می دانست امیرالمومنین علیه السلام نسبت به مفاسد اقتصادی حساسیت خاصی دارند از قلمروی ایشان گریخت و به معاویه پناه برد و از آنجا که امیرالمومنین علیه السلام بر وی دست نیافتند و اموالی نیز از این حاکم خائن به سراغ نداشتند، او را لعن و نفرین کردند. ✍همچنین «مصقلة بن هبیره شیبانی» از جانب امیرالمومنین علیه السلام به کارگزاری اردشیر خُرّه (از شهرهای فارس - فیروزآباد) برگزیده شد؛ وی در ازای آزادی گروهی از اهل کتاب که پیمان ذمه را شکسته و شورش کرده بودند، 1 میلیون درهم تقبل کرد که به فرمانده اعزامی امیرالمومنین علیه السلام پرداخت کند. ✍«مصقله» 500 هزار درهم داده بود و تصورش بر این بود که امیرالمومنین علیه السلام به سبب اشتغال به بحران ها بدهی 500 هزار درهمی را فراموش کرده است؛ هنگامی که زمان پرداخت پول فرا رسید و او به بیت المال واریز نکرد، امیرالمومنین علیه السلام او را احضار کرد و از حساب دقیق امیرالمومنین علیه السلام شگفت زده شد. این کارگزار حکومت، اعلام کرد که توانایی پرداخت 500 هزار درهمی به بیت المال مسلمین را ندارد و به همین علت امیرالمومنین علیه السلام، وی را به زندان انداختند و از آنجا که فکر می کرد برخورد سختی در انتظارش است، لذا به هرحیله ای بود از زندان گریخت و به نزد معاویه رفت اما امیرالمومنین علیه السلام که می دانستند وی در کوفه املاکی دارد، به سراغ آنها رفت و خانه او را به سبب این خیانت ویران کرد. ✍در خطبه ای از نهج البلاغه تصریح شده که امیرالمومنین علیه السلام در عبارتی می فرمایند «قبح الله مصقلة»(خداوند مصقله را تقبیح نماید) چرا که او در آغاز کاری همچون آزادگان کرد اما چون بردگان گریخت. امیرالمومنین علیه السلام با مفاسد اقتصادی به شدت برخورد می کردند و حتی به کارگزارانی که در معرض فساد اقتصادی نیز بودند، هشدارهای جدی و صریحی می دادند. ✍امیرالمومنین علیه السلام طی نامه ای به «زیاد بن ابیه» حاکم فارس هشدار می دهند « همانا من، به راستى به خدا سوگند مى‏خورم، اگر به من گزارش کنند که در اموال عمومى خیانت کردى، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم که اندک مال گشته، و در هزینه خانواده درمانده و خوار و سرگردان شوى». لحن تند و هشدارهای امیرالمومنین علیه السلام برای حاکمان به نوعی بازدارندگی از فساد نیز داشت و موید این مسئله است که تحت نظارت هستند و در صورت تخلف با برخورد و سخت مواجه خواهند شد. جالب است که زیاد بن ابیه (پدر ابن زیاد از قاتلین کربلا) حاکم دوران امیرالمومنین علیه السلام در فارس بوده است.   ✍زیاد بن ابیه در دوران امیرالمومنین علیه السلام شیعه نبود، اما با امیرالمومنین علیه السلام بیعت کرد و کار خلافی در کارنامه وی وجود نداشت؛ وی در عهد عثمان مسئولیت کوچکی داشت و دبیر فرمانروای بصره بود، اما توانمندی بالایی داشت. اگرچه نسل او مشخص نبود و به او، زیاد پسر پدرش می گفتند اما خود او که در این قضیه نقشی نداشته است. زیاد بن ابیه علاوه بر توانمندی بالا در عرصه مدیریت، کار خلاف شرعی هم نکرده بود و به امیرالمومنین علیه السلام نیز وفادار بود و به همین دلیل حضرت از توان او استفاده می کرد. الحق و الانصاف در تمام دوران خلافت امیرالمومنین علیه السلام به خوبی عمل کرد. @BotShenasi
🔍پاسخی بر قاسمیان | قسمت (۵) ✍هنگامی که معاویه از وی می خواهد امیرالمومنین علیه السلام را رها کرده و به او بپیوندد، طی سخنرانی به معاویه حمله کرد و وفاداری خود را به امیرالمومنین علیه السلام اعلام می کند که حضرت نیز طی نامه ای از مواضع وی تقدیر کرده اند. ✍جالب اینجاست که «زیاد بن ابیه» با حفظ سمت، قائم مقام فرمانروای بصره نیز بود و هنگامی که فرمانروای بصره خیانت کرد و بیت المال بصره را برداشت و فرار کرد. وی وضعیت بصره را مدیریت کرد و نگذاشت بصره از قلمرو امیرالمومنین علیه السلام خارج شود، همچنین در هنگام فتنه انگیزی « عبدالله حضرمی» یکی از جانیان اموی در بصره، به خوبی مقاومت و بصره را حفظ کرد. ✍دلیلی نداشت که امیرالمومنین علیه السلام فردی را که علاوه بر توان مدیریتی، به ایشان نیز وفادار مانده و خیانت نکرده را عزل کند. ✍«زیاد بن ابیه» حتی بعد از شهادت امیرالمومنین علیه السلام در آن شش ماه خلافت امام مجتبی علیه السلام به ایشان وفادار بود و از آنجا که بعد از صلح نیز حاضر به بیعت با معاویه نبود، در «قلعه استخر فارس» تحصن کرد و معاویه نیز با توجه به وفاداری وی به اهلبیت علیهم السلام، فرزندان او را گروگان گرفت تا تسلیم شود که در نهایت با وساطت «مغیره بن شعبه»، زیاد بن ابیه از مقاومت دست کشید، به معاویه پیوست و خباثت طینت خود را که به خاطر همان ناپاکی نطفه اش بود نشان داد و در حاکمیت معاویه دشمن اهل بیت علیهم السلام شد اما در حاکمیت اهل بیت علیهم السلام عملکرد درستی داشت. ✍ امیرالمومنین علیه السلام در برخورد با مفاسد با شدت و قدرت عمل میکردند، فرد خاطی را توبیخ، زندان و عزل میکردند، هیچگونه مصلحت اندیشی نداشت، در پرداخت بیت المال تمام افراد را یکسان میدیدند. در حالی که به حضرت اعتراض شد که قبل از شما به صحابه بیش از دیگران پرداختی داشتند، که حضرت در جواب فرمود: اجرتان را از خدا بخواهید نه بیت المال! ✍سخنان اقای قاسمیان در یک کلام خزعبلاتی بیش نبود! ✍استفاده از افراد پولدار هم تا زمانی که مالشان مشروع باشد منع شرعی ندارد. امیرالمومنین علیه السلام با سرمایه داران نامشروع برخورد میکردند، نه با کسی که از راه کسب حلال به سرمایه رسیده است. @BotShenasi
🔍 پاسخی بر قاسمیان | قسمت (۶) 🎙 قاسمیان: کمیل بن زیاد، دعایِ کمیل، فرماندار بود، یک گندی زد! او که دیگه صاحب سِر بود! نتیجه حکومت رسول الله چه بود؟ سر اباعبدالله رفت رویِ نیزه! ✍ نوع ادبیات امثال اقای قاسمیان و مطهری متاسفانه مثل هم است. با کمال بی ادبی و وقاحت در مورد صحابه جلیل القدر معصومین سلام الله علیهم صحبت میکنند! متاسفانه اقای قاسمیان تمام عمر به جای اینکه در پی کسب علم اهل بیت علیهم السلام باشد، دنبال مطربی و ترانه خوانی بوده و اینگونه یاوه سرایی میکند! اما متن نامه امیرالمومنین علیه السلام به جناب کمیل بن زیاد : ✍ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ تَضْييعَ الْمَرْءِ مَا وُلِّي وَ تَکلُّفَهُ مَا کفِي لَعَجْزٌ حَاضِرٌ وَ رَأْي مُتَبَّرٌ وَ إِنَّ تَعَاطِيک الْغَارَةَ عَلَى أَهْلِ قِرْقِيسِيا وَ تَعْطِيلَک مَسَالِحَک الَّتِي وَلَّينَاک لَيسَ بِهَا مَنْ يمْنَعُهَا وَ لَا يرُدُّ الْجَيشَ عَنْهَا لَرَأْي شَعَاعٌ فَقَدْ صِرْتَ جِسْراً لِمَنْ أَرَادَ الْغَارَةَ مِنْ أَعْدَائِک عَلَى أَوْلِيائِک غَيرَ شَدِيدِ الْمَنْکبِ وَ لَا مَهِيبِ الْجَانِبِ وَ لَا سَادٍّ ثُغْرَةً وَ لَا کاسِرٍ لِعَدُوٍّ شَوْکةً وَ لَا مُغْنٍ عَنْ أَهْلِ مِصْرِهِ وَ لَا مُجْزٍ عَنْ أَمِيرِهِ . نامه اي است از آن حضرت (عليه السلام) به (کميل بن زياد نخعي) و او کارگزار آن حضرت در (هيئت) بود، در اين نامه آن حضرت به کميل از آن جهت که دشمن از قلمرو حکومت او گذشته و براي غارت مسلمين پيش رفته بود و او آن را رها کرده بود، اعتراض مي کند: ✍ اما بعد از حمد و ثناي خداوندي، قطعي است که ضايع کردن انسان آنچه را که مديريت آن را به عهده گرفته و به زحمت افتادنش درباره آنچه به عهده ديگري است، يک ناتواني آشکار و رايي است پوچ و دست اندازي تو به غارات مردم قيسيا و تعطيل کردن فعاليت در مرزها و به کار بردن اسلحه، که ما تو را بر آن والي کرده بوديم و در آنجا کسي نبود که جلو دشمن و غارت او را بگيرد و لشکر خصم را از آنجا رد کند، نظر و انديشه اي است گسيخته و بي اساس.  تو اي کميل، پلي گشته اي براي هر دشمني که مي خواهد به رعيت تو براي تاراج بتازد، نه شانه اي مقاوم داري و نه داراي هيبت هستي و نه سدکننده مرزي و نه شکننده شوکت و قدرت دشمني و نه بي نياز کننده مردم کشور و نه کفايت کننده فرمانده خويشتني. ✍جناب کمیل معصوم نیست و ایشان تنها غفلتی کرد تا دشمن در شهرش نفوذ کند! ایا این جواز است که با بی ادبی سخنرانی کنید؟ این نامه نشان میدهد اصحاب جلیل القدری چون کمیل هم از توبیخ امیرالمومنین علیه السلام مصونیت ندارد و سخنان قبلی اقای قاسمیان را نقض میکند! اما ایا نتیجه حکومت رسول خدا صلی الله علیه و آله باعث به روی نیزه رفتن سر ابی عبدالله علیه السلام شد؟ یا کودتایِ سقیفه باعث شد که کربلا پیش اید؟ تاریخ را برعکس میخوانید؟ تمام سخنان اقای قاسمیان برگرفته از کتاب طبریِ سنی است و بس! @BotShenasi
🌷توصیه «سید الشعراء» به مدّاحان اهل بیت (ع) 🌱سیّد حمیری سیّد حمیری، شاعر کم نظیر شیعه است که عمر خود را در سرودن مدائح و مراثی اهل بیت (ع) و مطاعن دشمنان گذراند. نقل است که امام صادق (ع) او را به لقب «سیّد الشعراء» سرافراز نمود. (رجال الكشي؛ نشر دانشگاه مشهد؛ ص288) 🌱توصیه سیّد حمیری روزی سیّد حمیری به جعفر بن عثمان طائی گفت: آیا تو درباره ی آل محمد (صلوات الله علیهم) سروده ای: مَا بَالُ بَيْتِكُمُ تخرّب سَقْفُهُ‏ // وَ ثِيَابُكُمْ مِنْ أَرْذَلِ‏ الْأَثْوَابِ‏ (چه شده که سقف خانه هایتان خراب شده و لباس هایتان از پست ترین لباس ها است؟!) جعفر گفت: چه اشکالی دارد؟ سیدّ گفت: وقتی بلد نیستی مدح کنی؛ ساکت باش! آیا آل محمد (صلی الله علیهم) را این گونه وصف می کنند؟! البته تو را معذور می دارم زیرا طبع و دانش و منتهای فهمت همین قدر است! ولی من شعری گفته ام که ننگ مدح تو را بشوید: أُقْسِمُ بِاللَّهِ وَ آلَائِهِ‏ // وَ الْمَرْءُ عَمَّا قَالَ مَسْئُولٌ‏ ... (تا آخر اشعار بسیار زیبای حماسی که در مفاتیح هم نقل شده) ای جعفر این گونه باید برای امیرالمؤمنین (ع) شعر گفت و شعر تو مناسب افراد بینوا و ضعیف است! پس جعفر سرِ سیدّ را بوسید و گفت: ای اباهاشم به خدا سوگند تو [در مدح و شاعری] به منزله ی «سر» هستی و ما به منزله ی «دم» . 📚 (امالی شیخ طوسی، مجلس هفتم، دار الثقافة، ص 198) 🌱🌱🌱 @botshenasi
| 📝آتش عشقِ حسينى قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله: اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ عليه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منينَ لا تَبْرَدُ اَبَداً. ✍ رسول الله صلّى اللّه عليه و آله فرمود: براى شهادت حسين عليه السلام، حرارت و گرمايى در دلهاى مؤ منان است كه هرگز سرد و خاموش نمى شود. 📚جامع احاديث الشيعه، ج ۱۲، ص ۵۵۶ https://t.me/joinchat/AAAAAEZk476Cb84UZQpZSQ
🔍 مجالس عزاداری چگونه باید باشد؟ | ✍مجالس عزاداری اباعبدالله علیه السلام چگونه باید باشد؟ این چگونگی برگزاری مجالس را به ما فرمودند؟ یا ما هر گونه که دوست داریم باید برگزار کنیم؟ کیفیت نوع مجلسی که مورد رضایت اهل بیت علیهم السلام را فرمودند؟ ✍مجالس عزاداری معصومین سلام الله علیهم باید مورد رضایت معصومین علیهم السلام باشد، مطابق فرمایش حضرات مجالس برگزار شود. نوع برگزاری مجالس را به ما فرمودند، ما باید مطابق آنچه امر شده عمل کنیم، نه آن گونه که سلیقه ما هست. ✍ در زمینه برگزاری مجالس معصومین علیهم السلام ما به هیچ وجه نباید سلیقه و نظر شخصی خود را اعمال کنیم. باید مطابق آنچه به ما فرمودند خدمت گذاری کنیم. ✍ اینکه طبق سلیقه خود مجلس اباعبدالله علیه السلام را بنا کنیم بدون در نظر گرفتن روایات یعنی امیال شخصی خود را مقدم بر فرمایش معصومین میدانیم. اگر ما آنچه فرمودند را کنار بگذاریم و طبق سلیقه خویش عمل کنیم در پی جلب رضایت خودمان هستیم نه جلب رضایت خدا و اهل بیت علیهم السلام! ✍ مجالس اباعبدالله علیه السلام طبق فرمایش معصومین علیهم السلام باید اینگونه باشد: «عن ابي عبدالله عَلَيْهِ السَّلَام قال: قَالَ لِفُضَيْلٍ: تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ قال: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ تِلْكَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا فَأَحْيُوا أَمْرَنَا يَا فُضَيْلُ! فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَنَا يَا فُضَيْلُ مَنْ ذَكَرَنَا أَوْ ذُكِرْنَا عِنْدَه فَخَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ و لَوْ كَانَتْ أَكْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْر» امام صادق علیه السلام فرمود: آيا مجالس حديث داريد؟ فضيل گفت: بله، فداي شما شوم. امام عَلَيْهِ السَّلَام فرمود: اين مجالس را دوست دارم، پس دستورات ما را (با اين مجالس) زنده كنيد. اي فضيل، خدا رحمت كند كسي كه سخن ما را زنده كند، اي فضيل كسي كه مصائب ما را بگوديد يا برايش بگويند سپس از چشمش به اندازه بال پشه اشكي خارج شود، خداوند گناهان او را مي‌بخشد اگر چه از كف دريا بيشتر باشد. 📚بِحارالاَنْوار، ج ۴۴، ص ۲۸۲ ✍مجالس اباعبدالله علیه السلام باید محل حدیث، اشک و ناله باشد. مجلسی که امام صادق علیه السلام دوست دارند مجلس حدیث و گریه است. مجلس اشک و فغان است. وقتی مجلس برپایه حدیث و اشک شد مساوی با احیایِ امر معصومین میشود! امام صادق علیه السلام اینگونه مجالس را مورد تایید خودشان فرمودند، اما امروزه مجالس ما جای پَرِش! هیجان! ریتم! سبک! باند! جمعیت! ترکوندن! آهنگ! شده است! مجالس ما صدها هزار سال نوری از فرمایش امام صادق علیه السلام دور است. ✍ مجالس امروز به جای نقل حدیث؛ مجالس نقل کرامات زید و عمرو شده است. جای گریه و روضه، جای هیجان و تخلیه انرژی شده است! میزان قبولی مجلس به نوع ترکوندن مداح و رضایت آن مداح (که قبله عالم شدند) از مستمعین در پرش (به اسم هروله) است! و میزان رضایت مستمع بستگی به سبک دارد، نوع سبک سینه زنی هر چه شاد تر، میزان مقبولیت بیشتر! هر آنچه شعر مضحک تر و خارج عرف تر، طیب الله محکم تر! از مجالس مورد رضایت اهل بیت علیهم السلام تا مجالس ما از زمین تا عرش الهی فاصله است! @BotShenasi
🔍 نفوذ دشمن در جلسات عزاداری | ✍ ادبیات و یک سری از اعمال که امروزه در جلسات استفاده میشود به هیچ وجه ادبیات و اعمال شیعه نیست. این ادبیات و اعمال مورد استفاده برگرفته از روایات و ایات نیست. ادبیات شعریِ امروزه دقیقا ادبیات دشمنان تشیع است که در جلسات نفوذ پیدا کرده است. استعمال این ادبیات در اشعار بخاطر عدم آگاهی شعرا و مادحین است. این اعمال و ادبیات دشمن امروز گریبان شیعه را گرفته است. در ادبیات شیعه مِی و مستی نداریم! هو کشیدن نداریم! کف زنی نداریم! باده نداریم! ناز چشم و ابرو نداریم! خوشگلی چشم نداریم! کفر گویی نداریم! سوت زدن نداریم! علی پرستی و حسین پرستی نداریم! در ادبیات شیعی شراب نداریم! متاسفانه این ادبیات و اعمال برای دشمنان شیعه یعنی غُلات و صوفیه است که وارد تشیع شده است. سبک اشعاری شیعه تهی از کلمات مِی و شراب و مستی است. استفاده از خوشگلی و چشم و ابرویِ ناز! برای شاهد بازیِ صوفیه است. اینکه در اشعار خطاب به امیرالمومنین علیه السلام میگویند گردن ما را با ذولفقار بزن! دقیقا تفکر صوفیه و صلح کل است. چون هر کس با شمشیر امیرالمومنین علیه السلام زده شود جایگاهش دوزخ است! کسی که معتقد است با زدن گردن او توسط امیرالمومنین علیه السلام به سعادت میرسد بخاطر عدم اگاهی نمیداند که دارد صلح کل صوفیه را تبلیغ میکند! هو کشیدن که ذکر صوفیه است و در مقابل امیرالمومنین علیه السلام، حضرت را هو خطاب کردن و حضرت آن ها را با دود به سزای اعمال خود رساند! کف زنی و سوت زنی که از اعمال صوفیه و جاهلیت است و مذمت قرآن کریم را در این مورد داریم امروزِ در جلسات شاهد هستیم! جلسات اهل بیت علیهم السلام همان حرم معصومین علیهم السلام است و حرم الله است. خداوند مذمت کف زنی و سوت زنی در حرم خود را فرموده است اما ما در حرم الله به مانند جاهلیت کف میزنیم! اشعاری که در مقابل معصومین علیهم السلام خوانده شده است و اشعار دعبل ها و سید حمیری ها ما شاهد می و مستی و شراب و چشم و ابرویِ خوشگل نیستیم. بلکه شاهد بیان ذکر مصیبت معصومین علیهم السلام هستیم. در مناجات با معصومین علیهم السلام در ادعیه نمیبینیم که فرازی باشد بگوید ما مست شماییم! یک جرعه می بده! یا خطاب به آن ذوات مقدسه بگوییم چشم و ابرویِ شما زیباست! چه شده که ادبیات و اعمال دشمنان وارد جلسات مطهر معصومین شده است؟ چیزی غیر از این دو حالت به ذهن حقیر خطور نمیکند، قدرت زیاد دشمن؟ یا سهل انگاری شیعیان؟ باید در مقابل این اعمال و ادبیات ایستاد و مجالس مطهر را از آلودگی پاک کرد. @BotShenasi
🔍 اگر جلوگیری از نفوذ تصوف نشود| ✍با توجه به جریان مداح پرستی که در تشیع جا افتاده و مداحان دارای مقام عصمت شده اند. به زودی جریان تصوف در مجالس مستولی شده و تمامیِ شعائر تصوف جا میگیرد. ابتدا هو کشیدن و خال لب یار، کف زنی، می و شراب و مستی! در مقابل مسجد و حسینیه که میخانه راه انداختند. در مقابل خدا پرستی؛ باده پرستی! چند صباح دیگر شاهد هستیم در جلسات (که هم اکنون در برخی جلسات دارد پایه ریزی میشود.) رقص سماع میکنند. بعد هم بچه شیعهء گریه کن امام حسین علیه السلام منکر شهادت امام حسین علیه السلام و اشک بر آن حضرت میشود، مثل مولوی میگوید باید روز جشن باشد. ده سال یا خیلی زیاد طول بکشد بیست سال دیگر در ایام محرم و صفر همین گریه کنان اباعبدالله علیه السلام مثل دولابی از جا میپرد و دست مال یزدی برمیدارد و میرقصد! این هشدار جدی است. تنها راه اینکه تشیع دگرگون بشود و منهدم بشود دست بردن در اعتقادات آن است. اگر صوفیه فرهنگ شود و ریشه در جان ودل کند دیگر توان مقابله با آن نیست زیرا مخالفت با صوفیه میشود مخالفت با امام حسین علیه السلام، مثل الان که اشعار خلاف شرع و عرف و سبک های دون شان معصومین علیهم السلام جز شعائر شده! جالب است که مداح هم جز شعائر شده و نقد بر مداح مساوی با کفر و دشمنی با شعائر شده است. همانگونه که خلخال به دست کردن امروز نمادی بر هیئتی بودن هست در حالی که این خلخال برای یکی از فِرَق صوفیه به نام ملامتیه هست! وقتی مسئله ای در هیئات فرهنگ بشود و ریشه کند جز شعائر میشود و از سوی هیئتی ها مخالفت با آن بدعت، دشمنی با معصومین میشود! آن وقت رقص سماع و سیخ در لب فرو بردن! رقص در عاشورا، انکار شهادت امام حسین علیه السلام میشود جز شعائر!! اگر با همین سرعت تصوف رخنه کند این اتفاقات تا ده الی بیست سال دگیر قطعی است. بدانید تنها علت برافراشته بودن پرچم تشیع همین جلسات روضه امام حسین علیه السلام است. اینکه روضه به کلی جمع بشود و شیعیان روضه نروند محال است. لذا در آن انحراف ایجاد میکنند‌. شیعیان، گریه کنان، سینه زنها، به داد جلسات عزاداری برسید. این جلسات را از شعائر صوفیه تهی کنید. جلسات را به حالت اصیل آن تغییر دهید. در روز قیامت شرمسار نباشیم! @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔍 روایت پیدا نشد! 🎙خمسه: فردا قیامت دو تا صف هست! یکیش ته داره و یکیش ته نداره! اونی که ته داره کسانی هستند که با دست و پا به زیارت امام حسین علیه السلام رفتند و اونی که ته نداره کسانی هستند که، نتونستند برن زیارت و از همون پشت بام گفتند : سلام آقا این چنین روایتی در کتب شیعه نیست و ساختهء ذهن مداح است اما روایت زیارت از راه دور که امام صادق علیه السلام به سدیر فرمود : ✍اِصْعَدْ فَوْقَ سَطْحِکَ، ثُمَّ تَلْتَفِتُ یُمْنَهً وَ یُسْرَهً، ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَکَ إِلَی السَّمَاءِ، ثُمَّ انْحُ نَحْوَ الْقَبْرِ وَ تَقُولُ : «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ» تُکْتَبُ لَکَ زَوْرَهٌ، وَ الزَّوْرَهُ حَجَّهٌ وَ عُمْرَهٌ به بلندی برو! به سمت راست و چپ خود توجه کن، سرت را سوی آسمان کن و سپس به سوی قبر حسین بن علی علیهم السلام توجّه کن و این گونه سلام بده اگر چنین کنی، برای تو یک زیارت نوشته می شود و هر زیارت معادل یک حجّ و یک عمره می باشد. الکافی مرحوم کلینی، ج۴، ص۵۸۹ @BotShenasi روایت صف ته دار و ته ندار نداریم!
🔍 نشانه های تصوف | یکی از علل گرایش عوام به تصوف این است که در اهل تصوف دف، کف؛ رقص، وجد (از حالت عادی خارج شدن) از ارکان اصلی است. صوفیه رقص را برتر از نماز میدانند. ✍يكى از مريدان در حالات «ابوسعيد ابوالخير» نوشته است: روزى بعد از دعوت (به ميهمانى) سَماع مى كردند (خوانندگى و نوازندگى داشتند) و شيخ ما را حالتى پديد آمده بود و همه در آن حالت بودند... مؤذن بانگ نماز پيشين (ظهر) گفت و شيخ همچنان در حال بود و جمع در وجد، رقص مى كردند و نعره مى زدند و در ميان آن حالت امام محمد قاينى (ميزبان اصلى شيخ) گفت: نماز، نماز، شيخ ما گفت: ما در نمازيم! و همچنان در رقص بودند، امام محمد ايشان را بگذاشت و در نماز شد. 📗عطار، جلد ۲، صفحه ۱۳۸. وقتی فقها و علما بر صوفیه اشکال کردند که رقص و وجد چیست؟ گفتند این اعمال ما غیر ارادی است. به اين معنى كه گفته اند «سَماع» حالتى در دل ايجاد مى كند كه «وَجْد» ناميده مى شود و اين وجد حركات بدنى به وجود مى آورد كه اگر حركات، غيرموزون باشد «اضطراب» و اگر موزون باشد «كف زدن و رقص است». دلیل تمام این اباطیلشان بی اختیار شدن میدانستند! ✍ امروز اگر بر شخصیت هیئتی ایراد وارد کنید که چرا اینگونه اعمال را انجام میدهید؟ میگویند ما وقتی مست میشویم اختیار از کف میدهیم و دیوانه میشویم! در حالی که در شرع مقدس اسلام ما عمل غیر ارادی نداریم! در اسلام ما چیزی به عنوان دیوانگی و مستی و وجد نداریم! مذهب شیعه که امامان نور هدایت کننده امت هستند تمام رفتار و اعمال را منطبق بر عقلانیت؛ سلامت فکری قرار داده اند. چگونه میشود فعل دشمنان در مذهب ما شیوع پیدا میکند؟ قطعا جوانان ما آگاه نیستند و نمیدانند که این اعمال و رفتار مختص دشمنان است و به محض دانستند ترک اعمال غیر ارادی میکنند. هر کس هم که مدعی است اقا ما واقعا از خود بی اختیار میشویم یک راه حل ساده دارد آن ها را به لب برج میلاد ببرید و انجا بخواهید مست شوند و بی اختیار! آن وقت مشخص میشود که تمام این سخنان یک تلقین بیش نیست. لازم است که جوانان ما بدانند که این اعمال در شریعت اسلام جایی ندارد. عمل غیر ارادی در اسلام محلی از اعراب ندارد. شرع مقدس ما تمامی اعمالش بر حساب منطق، برهان و عقلانیت است. اگر کسی معتقد است که در اسلام عمل غیر ارادی داریم، یک نمونه از روایات بیاورد! شعیان عزیز، کافی هست که دوستان خودمان را از خطر تصوف و نفوذ ان اگاه کنیم و مجالس اهل بیت علیهم السلام را طبق موازین و فرمایشات معصومین علیهم السلام برگزار کنیم. بسیار کار راحتی است. خود را ملزم به فرمایشات معصومین علیهم السلام کنیم. آن وقت همه چیز صحیح میشود و بدون اشکال. @BotShenasi
🔍 قمر بنی هاشم علیه السلام در آیینه اشعار و روایات و زیارت | ✍به زیارتنامه و روایات که نگاهی کنید متوجه میشوید که قمر بنی هاشم علیه السلام با چه کلماتی مورد مدح قرار گرفته است. السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ، الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ، بمَا صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ که به زیارت حضرت در مفاتیح الجنان مراجعه نمایید متوجه میشوید. ✍ در روایات قمر بنی هاشم علیه السلام اینگونه خطاب میشود: امام صادق علیه السلام درباره حضرت ابالفضل علیه السلام می فرماید: "کان عمنا العباس نافذ البصیره , صلب الایمان جاهد مع ابی عبدالله و ابلی بلا حسنا و مضی شهیدا . 📗ابن عنبه ,1380 , چ دوم : 1356 عموی مـا عـباس دیده ای تـیزبین و ایمانی استوار داشت و همراه حسین جهاد کرد و از امتحان سرافراز بیرون شد و سرانجام به شهادت رسید." ✍ امام سـجاد علیه السلام دربـاره حـضرت ابالفضل علیه السلام مـی فرماید: رحم الله عـمی العـباس فلقد اثرو ابلی و فدی اخاه بنفسه حتی قطعت یداه فابدله الله عزوجل منهما جناحین یطیر بهما مـع المـلائکه فـی الجنه کما حبل لجعفر بن ابی طـالب و ان العـباس عـند الله تـبارک ئ تـعالی مـنزله یغبطه بها جمیع الشهدا یوم القیامه.  📗صدوق , 1416 ق , ج اول: 35 خدا عمویم عباس را رحمت کند، که ایثار کرد و خود را به سختی افکند و در راه برادرش جان بازی کرد , تا آن که دست هـایش از پیکر جدا گردید، آن گاه خداوند به جای آنها دو بال به وی عنایت فرمود که در بهشت همراه فرشتگان پرواز کند. همان سان که برای جعفر طیار قرار داد . عباس نزد خداوند مقامی دارد کـه هـمه شهدا در قیامت بدان غبطه می خورند.  ✍امام عصر روحی فداه در زیارت ناحیه خطاب به عـموی بزرگوارشان میفرماید السلام عـلی ابـوالفضل العباس بن امیر المومنین المواسی اخاه بنفسه الاخه لغده من امنه الفادی له الوافی، الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه". 📗مجلسی ج 45 ص66 سلام بر ابوالفضل العباس فرزند امیر المومنین که جانش را در راه مواسات به بـرادرش تقدیم نمود و دنیایش را برای تحصیل آخرتش ثبت کرد و سعی در رساندن مشک آب به او داشت که دو دستش از بدن جدا شد. ✍ امام حسین علیه السلام خطاب به آن حضرت فرمودند: " یا اخی کنت العلامه من عسکری و مجمع عددنا فاذا انت غـدوت یـول جـمنا الی الشتات و عمارتنا تنبعث الی الخراب. برادر جان، تو نشانه و برپایی سپاه من و محور پیـوستگی نـفرات ما هستی اگر تو بروی جمعیت ما پراکنده و ویران می شود. 📗بحار الانـوار ج 45 ص41 اما درابیات شُعرا، قمر بنی هاشم علیه السلام با این فضائل و مناقب اینگونه خطاب میشود: یل کربلا ابالفضل، قربون اون قد و بالات فدای چشایِ نازت، قمربنی هاشم علیه السلام با آن فضائل با چشمهای خوشگل، قد و بالایِ رعنا! شناخته میشود! ✍جالب آن جا است که نبرد قمربنی هاشم علیه السلام و مارد بن صدیف، مارد به آن جناب گفت: كسانى كه امروز با تو جنگيدند، به تو نرمش نشان دادند؛ ولى من مردى سنگدل و بى رحم مى باشم، اما چون ديدم زيبا و نمكين دارى و جوان هستى، دلم نسبت به تو نرم شد، بنابراين از اين راه كه آمده اى برگرد. ✍اما حضرت در جواب میفرمایند: اما آن چه در مورد چهره و جوانى من گفتى، اين امور به من زيان نمى رساند، مرا حقير مشمار كه حسب و نسبم، مرا كامل نموده، و در شجاعت و دلاورى از شير برترى دارم. 📗ابالفضل العباس ج ۱ ص ۳۶۶ با سخنی آن حضرت را مدح میکنیم که دشمن آن حضرت را مدح کرده است. در حالی که حضرت این جمله را به عنوان شماتت و تحقیر تلقی کردند! چه فرسنگها فاصله است میان قمر بنی هاشم علیه السلام در شعر و روایات! @BotShenasi