eitaa logo
چَنتِه 🗃
3.1هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
19 فایل
چَنته: واژه ای بهابادی به معنی ظرف پارچه ای بزرگ(دولو) که در آن تعدادی کیسه های کوچک قرار داده می شد و معمولا محتوی انواع داروهای گیاهی بود . چنته از ملزومات جهیزیه دختران در قدیم بود. پل ارتباطی @HOSSYN90 @Tayyebeee آگهی و تبلیغات 👇 @HOSSYN90
مشاهده در ایتا
دانلود
چَنتِه 🗃
#مردم_بهاباد ✍ جناب حسن آقای لقمانی در توضیح این عکس نوشتن: 📷 مرحومه رقیه حاج میرزا حسن ، مادر آقا
آقای عباسعلی دهقان(رئیس سابق دادگاه بهاباد) 🔸ضمن تشکر از آقای حسن آقای لقمانی بخاطر ارسال عکس مرحومه رقیه حاج حسن، عمه مرحومه مادرم حاج سکینه رفیعی ، باید به عرض برسانم که ایشان به همراه چهار خواهر دیگر ،خواهران پدربزرگ بنده مرحوم کربلایی محمدتقی رفیعی والد مرحوم حاج اکبر رفیعی و مرحوم حاج حسین شجاعی و.....هستند. و غرض از این نوشته اینکه: مادر پدر مرحوم رقیه «سید» نبودند که آقای لقمانی مرقوم فرمودند رقیه فرزند مرحوم میرزا حسن
بعضی موقع‌ها باید ایستاد، یه نگاه به دور و بر انداخت، شاید دیگر برنده شدن توی همه مسابقه‌ها ارزش‌اش را لااقل برای خودت از دست داده باشد.شاید سرعت‌ات از حدش گذشته باشد. شاید بفهمی که برای هیچ و پوچ داری سرعت می‌گیری.شاید بفهمی که زندگی کوتاه‌تر از آنی‌ست که تمامش را در مسابقه بگذرانی.بعضی لحظه‌های زندگی را باید مزه مزه کرد، حتی تلخی‌هایش را؛ بعضی‌ها را باید آهسته، آهسته تجربه کرد. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 قرائت صالح مهدی زاده، قاری ۱۱ ساله گیلانی در برنامه محفل ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
🔰صفحه هجدهم قرآن کریم 📖 سوره بقره، جزء ۱ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
📷 شقایق های وحشی بنستان بهاباد صبح شوری ابعادِ عید ذایقه را سایه کرد عکس من افتاد در مساحتِ تقویم در خم آن کودکانه‌های مورّب روی سرازیری فراغتِ یک عید داد زدم: بَه! چه هوایی صبحت بخیر عزیزم با آنکه گفته بودی دیشب خدا نگهدار با آن که دست سردت ... 😅😊🤣 حالا چرا دارین مث معین میخونین؟ 🧐 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحتون بخیر چنته ایا 🙋‍♂ روز و هفته ی خوبی را شروع کنین.
📸 این تصویر تاریخی ، از معروف ترین تصاویر به جا مانده از عملیات کربلای پنج است..... احمد دهقان، نویسنده کتاب "سفر به گرای ۲۷۰ درجه" که شاهد عینی این تصویربوده نوشته است: "عکس مربوط به سومین روز عملیات کربلای پنج در شلمچه است؛ وقتی که گروهی از نیروهای ایرانی در محاصره نیروهای عراقی گیر افتاده بودند. توی یکی از سنگرها، عباس حصیبی شهید سمت چپ در عکس و علی شاه آبادی شهید سمت راست که یکی از سمینوف چی های دسته ادوات بوده، کنار هم نشسته بودند که تیر سمینوف عراقی می‌خورد به سر حصیبی و رد می‌کند و می‌خورد به سر دومی.... سر حصیبی را باند پیچی کرده بودند… عکس را هم رضا احمدی با دوربین علی شاه آبادی گرفته است." وقتی رزمنده جوانی به نام علی شاه آبادی دوربین خود را به جبهه میبرده، لابد امیدوار بوده تصویری به یادماندنی از عملیات بگیرد... اما حتما تصورش را هم نمیکرده که در همان دوربین، یکی از به یادماندنی ترین عکس‌های به جا مانده از کربلای پنج ثبت شود که سوژه اصلی عکس هم، خودش و رفیقش باشند... روح هر دوشان شاد. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
📨 خانم لیلا قطب الدینی 📷 سمت راست: شادروان حاج علی قنبریان، بقیه ناشناس (مکه مکرمه) ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸پیشرفت معنوی در تحمل سختی های زندگی ♻️اجر صبر بر بد اخلاقی همسر 🆔@chantehh
چَنتِه 🗃
#تاریخ_بهاباد ✍ جناب آقای محمدرضا خادمی، مدیر موزه تاریخ بهاباد بسمه تعالی جناب آق
سلام✋ روز پنجشنبه، نامه ی جناب آقای خادمی به نماینده محترم مردم در مجلس و استاندار یزد درج شد که جناب خادمی نتایج پیگیریهاشون را اعلام فرمودن: ✍ جناب آقای محمدرضا خادمی سلام، مطلب کوتاه زیر، پاسخ پیامکی آقای صباغیان به نامه بنده است: «سلام و احترام مسائل و مشکلات شهرستان بهاباد هم مطرح شد ولی به دلیل ضیق وقت قرار شد در سفر بعدی وزیر محترم میراث فرهنگی، بهاباد و بافق در اولویت باشد.» امشب آقای فرماندار را دیدم گفتند : من هم نامه را در کانال چنته دیدم و بلافاصله برای مدیرکل میراث‌ فرهنگی آقای رستگاری فرستادم و گفتم موارد فوق را در جلسه با وزیر مطرح نمایند. بعدا مدیر کل تماس گرفته و گفتن من نامه را برای وزیر فرستادم. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#نوستالژی #خاطره_قدیمی #قد_کوچه_باباد قد کوچه باباد 🔺 قسمت سوم ✍ حسین عبداللهیان بهابادی ... زمست
سرکار خانم کریمی این رو بخونیدش... 👆 خیلی پُر پیچ و خم و پُر طمطراق صحبت شده خبری ازون قضیه های ساده و خودمونی بابادی نیس. من که متوجه میشم اما خب؛ همه این گروه رو عضون ؛ هر سن و سالی، کاش ساده تر و روون تر و خودمونی تر که بیشتر گویش بابادی داشته باشه بنویسن و بگذارید انگاری داریم کتاب داستان میخونیم؛ نه یه متن از چنتهِ خودمونی همیشگی😍 ممنون از وقتی که میذارید... خیلی اهل دنیای مجازی نیستم ؛ اما چنته بی اغراق جذاب هست و دنبالش میکنم.
📚چند ورق دانایی1⃣ ✅ کتاب «چشمانت برای آخرین بار» ✔️روایتی از حیات طیبه سردار سپاه اسلام شهید محمد رفیعیان فرمانده لجستیک و پشتیبانی تیپ همیشه پیروز ۱۸ الغدیر یزد می باشد که به قلم حسین عبدالهیان بهابادی به نگارش در آمده است. ➕چشمانت برای آخرین بار/ حسین عبداللهیان بهابادی. یزد: انتشارات چشم و چراغ، ۱۴۰۰➕ 🔖تکه ای از کتاب: 💢کوچه مان خاکی بود و قدیمی. منزل حاج حسن رفیعیان در همسایگی ما قرار داشت. محمد رفیعیان را چون درگیر جبهه و جنگ بود کمتر می دیدیم. اما مواقعی هم که برای دیدن پدر و مادر و فامیل می آمد حضورش مغتنم بود. راه رفتنش خاص بود و چهره اش مردانه و دوست داشتنی... عملیات کربلای ۵ برای من تا ابد خاطره انگیز شد... ➖➖➖ 📥 ارتباط با سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری یزد 🌐 https://zil.ink/yazdfarhang
سورپرایز یا همون شگفتانه فارسی داریم براتون 😍😳😳 🗓 امشب ساعت 19 منتشر میشه ایشالا بخشی از تاریخ بهاباد رو امشب ببینید 🔜 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#پیام_شهروندان ✍ سرکار خانم کریمی این رو بخونیدش... 👆 خیلی پُر پیچ و خم و پُر طمطراق صحبت شده خبری
سلام و دروود به شما دوست عزیز اول که از نکته سنجی شما سپاسگزارم، اما اگر متوجه شده باشید من در فواصل مختلف داستانهای نوستالژیک و گذشته بهاباد رو مینویسم ، گاه با فاصله زمانی طولانی و گاه با فاصله زمانی اندک ، گاه از آدماش و گاه از فضای بهاباد قدیم . ضمن اینکه چون برای دل خودم مینویسم خیلی به سبک خاصی معتقد نیستم و به هر نحوی که قلم بچرخه من هم همراهیش میکنم . کما اینکه گاهی این داستان‌ها به سبک رمان میشه😂 و گاهی به سبک بوستان و گلستان و در چنته ملاحظه فرمودید نمونه هاش رو . و اگر روزی به مذاقتان خوش نیومد مقصر بنده هستم و عذر تقصیر میطلبم . حتما سعی خواهد شد نظرات خوانندگان عزیز چنته اعمال و رضایت مخاطبین همراه جلب بشه. به جهت نقدِ وارد شما و اثبات حرف خودم خاطره ای تکراری را برای نمونه بارگذاری میکنم.🙏🌺
هوالمصور کوچه پس کوچه های شهر من ✍حسین عبداللهیان بهابادی قسمت هفتم میگن همسایه از همسایه ارث میبره و حضرت فاطمه زهرا (س) فرمودند : الجار ثم الدار. پس داستان امروز تقدیم به باجناق پدر، مرحوم حسین گرانمایه معروف به اخوی که سالها در همسایگی و دیوار به دیوار خونه حاج عبدالله بودند و از داد و قال فامیل محترم حاج عبدالله مستفیض ، چنانکه خودشون ( اخوی) تعریف میکردند: در نیمه شبی از شبهای بلند زمستان چنان صدای داد و قالی از خانه حاج عبدالله به آسمان بلند بود که همسایه هارا از خواب ناز به هوا پرتاب همی کرد و سپس فکر دعوایی خونین و مالین به سرکلیه همسایگان از صغیر و کبیر بیافتاد آنچنان که تفکر نمودیم اهالی منزل حاج عبدالله را نزاعی سخت در گرفته .😳 با پایی عریان از پوستین و ردایی افکنده بر دوش و شالی پیچیده برسر اندر سرکوچه دوان دوان روان همی گشتیم وآنچه را مشاهده بنمودیم ما را متعجب همی کرد، چرا که دریافتیم عده ای از سران حاج عبدالله مِن جمله اصغر عبداللهیان با جناقمان ، حاج حسن امینی پور و حاج علی امینی وتنی چند از ایشان به ملاقات بزرگشان اکبر حاج عبدالله رفته و تا به الان که شب از نیمه گذشته برسرای ایشان بنشسته و فی الحال در طریق خداحافظیند و اینگونه ایشان با قال و داد و با صدای بلند که عادتشان بود یکدیگر را تعارف و خوش پا میکردند، که ما همسایگان در آن نیمه شب زا به راه شده و انگاشته بودیم حاج عبدالله را جنگ در گرفته، پس فضا را که دوستانه یافتیم به بستر خزیده و ایشان را دعا نموده و برای خود نیز طلب صبر نمودیم .( منقول از بوستان سعدی عبداللهیان) پس داستان امروز تقدیم به اخوی به پاس صبرشان ( شادی روحشان فاتحه مع الصلوات ) لطفا در ایتا به ما بپیوندید 👇🌹 @chantehh
📷 شادروان خانم حاجیه ربابه رفیعیان ( خواهر حاج حسن رفیعیان و خاله ی مرحوم صفا و زمزم و ...) خونشون تو کوچه ی "تگر" روبروی منزل مرحوم حاج محمدمهدی ترحمی و فاطی جوادا بود . ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
🔘 مرحوم علی اکبر نفیسی(سمت چپ) و مرحوم سید محمد رضوی (سمت راست) و رفیقشون 📨 آقای امیرحسین نفیسی ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صداهای فراموش شدهٔ دنیای آنالوگ! ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
🔺قسمت پنجم 👤 حاج حسین دهقانزاده ( حسین کلمدا )حسین عبداللهیان بهابادی ✔️در زمانهای نه چندان دور که نه ، اتفاقا تقریبا نزدیک ، مثلا و شاید تا اواخر دهه ۸۰ ، مردن در بهاباد مثل امروز پر خرج نبود و از قضای روزگار بسیار کم خرج و راحت بود به قِسمی که گاهی اوقات با خودم میگم عجب ملتی هستیم ما ، همش به فکر گرونی مسکن و جهیزیه و مِلک و عاروس دومادی بچه هامون و غیره و ذالک هستیم ، در حالی که باور بفرمایید مردن بس ناجوانمردانه سخت و دردناک است . منظور من جونداد کردن نیست بلکه هزینه های بعد از مردنه که ضرب المثل« وای بر مرگ و وای بر پسِ مرگ » رو تبدیل به واقعیت کرده . حتما می پرسید این پر حرفیا چه ربطی به قهرمان قصه ما داره ؟ پس خوب گوش کنید تا بریم به حداقل یک و نیم دهه قبل : در اون سالها کافی بود رو به قبله بشی ، هنوز نفسُت در نرفته، مردی از تبار نیکان و انسانی بسیار وارسته به نام حسین کَلمدا زحمت قبر رو برات کشیده بودن و بعد از اتمام نفس نیز ایشون در سرازیری قبر منتظر جسدت بودن و تا خود لحد تو رو مشایعت کرده و تک تک خشت‌ها رو با دستان زحمتکشی بر رویت میگذاشتن و برای اینکه خیال جماعتی رو از مردنت راحت نمایند گِلی رو که از قبل آماده شده بود بر خال به خال و اندک منفذهای خشت‌ها ریخته و دستور ریختن خاک بر رویت را صادر می‌نمودند( آدم یاد خدا بیامرز حاج ابلسن میفته 😂 ) . همه اینها رو گفتم تا به اتفاق همه مردم بهاباد به احترام مردی که در روزگار نبود شهرداری و امورات مربوط به اموات به تنهایی و بدون اینکه کسی از او درخواست کند فقط و فقط برای رضای خدا باری رو از دوش مردم بر می‌داشت، کلاه از سر برداریم و سپاسگزار خدماتش باشیم و قدردان زحماتش. جناب حاج حسین دهقانزاده که به شغل کشاورزی مشغول بودند، همیشه و در همه جا پیشتاز امورات خیر هم بوده اند و همین نیت خیر و دل پاک باعث شده فرزندان این انسان بزرگ هم جا پای پدر گذاشته و همگی موفق بوده و زنده کننده نام پدر باشند . جناب حاج حسین دهقانزاده ( حسین کلمدا ) مردم عزیز بهاباد قدردان همه زحمات شما هستند . درود خداوند و فرشتگانش بر شما ✋ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
🔸 خب، با هزار شرمندگی و عذرخواهی من اومدم با نیم ساعت تاخیر🤦‍♂ درست ساعت هفت اومدم پست بذارم مهمون عزیزی رسید و در حالی که از دیدنش خوشحال بودم داشت از دلوم خون تگ می رفت 😒 📷 این تصویر تاریخی از تعزیه یا «شبیه» را که در دهه ی چهل در محل فعلی حسینیه باغستون برگزار شده رو ببینید تا تصاویر بیشتری از همین مراسم را رونمایی کنیم. 😍 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
📨 این تصاویر ارزشمندی که ملاحظه می کنین حسین آقای توسلی امروز ارسال کردن که از همینجا روی ماهشون رو میبوسم. 😘 در عکسهای بعدی موضوع تعزیه را خواهم گفت. 📷 نفر سمت چپ: حاج محمد رزاقی(ممد یحیی ) ، نفر وسط: حاج حسن گرانمایه (وهاب) و نفر بعدی ناشناس ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
☑️ تعزیه «شبیه» کلاه فرنگی 🗓 دهه ی ۴۰ شمسی 🔘 حسینیه ی قدیم فاطمیه بهاباد ♾ از راست: آقایان حاج محمد رزاقی (ممد یحیی) ، حاج حسن گرانمایه (حسن وهاب)، حاج محمد عبداللهیان، مرحوم حسین غنی زاده ( برادر زمزم و صفا و صدیقه... ) 📨 ارسال از آقای حسین توسلی از آلبوم مرحوم حسین گرانمایه (حسین وهاب) ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
📷 تعزیه ی کلاه فرنگی ناظر به آن قسمت از مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها بوده که ایشان را به مجلس یزید برده و در آن مجلس، فردی از دیار غرب و مسیحی مذهب به یزیدیان اعتراض می کند که ما با استخوانی از حیوان پیامبرمان مسیح خوش رفتاری کردیم شما چگونه سر پسر پیامبرتان را بریده و در این مجلس در تشت طلا گذارده اید؟ 🔹 توضیحات جناب آقای محمدرضا خادمی در مورد «تعزیه کلاه فرنگی» ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
📷 و آخرین تصویر زیبا از این تعزیه 🔸 از حسین آقای توسلی بسیار سپاسگزاریم بخاطر ارسال این عکسای خوشگل. روح حاج حسین وهاب و حاج محمود توسلی شاد باشه الهی. ✔️ عکس اول با چهار عکس دیگه متفاوته و دو تا تعزیه هست. ✔️ قرار بود در مورد حسین آقا دیشب مطلبی بنویسم که امشب تقدیمتون می کنم. ✔️ اگر افراد حاضر در این پنج عکس تعزیه را میشناسید یا اطلاعات بیشتری در مورد حسینیه قدیم و «شبیه» های اون موقع دارین برامون بنویسین. ✔️ عکاسیای خوب اون موقع منو شوکه کرده، کاش اسم عکاس این تصاویر رو می دونستیم. کارش بیست بوده👌 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
📣 انجمن علمی اقتصاد دانشگاه قم برگزار می کند : 🔰سلسله نشست های بررسی تاریخ اقتصاد ایران 📌 درآمدی بر اقتصاد ایران در زمان پهلوی 🎙سخنران : حجت الاسلام سید محمدرضا رضی بهابادی، مدرس حوزه و دانشگاه 📆 زمان: شنبه، دوشنبه، چهارشنبه ۱۷، ۱۹، ۲۱ شهریور ماه ۱۴۰۳ 🕓 ساعت ۱۷:۰۰ 📎 حضور برخط در نشست ها : https://www.skyroom.online/ch/farhangiqomuni/eco1